بازاریابی حسی(Sensitive Marketing) چیست
بازاریابی حساس که به عنوان بازاریابی اخلاقی یا بازاریابی فراگیر نیز شناخته میشود، رویکردی متفکرانه است که پیشینهها، ارزشها و تجارب مختلف افراد در یک مخاطب هدف را شناسایی کرده و به آنها احترام میگذارد. این شامل ایجاد کمپین های بازاریابی و پیام هایی است که حساسیت های فرهنگی، اجتماعی و عاطفی را در نظر می گیرد تا از ایجاد توهین یا تداوم کلیشه ها جلوگیری شود. بازاریابی حساس به دنبال تقویت فراگیری، همدلی و اصالت است و برندها را قادر می سازد تا با مخاطبان در سطحی عمیق تر ارتباط برقرار کنند و در عین حال به گفتمان اجتماعی کمک کنند. با اولویت دادن به ملاحظات اخلاقی و پذیرش چشماندازی وسیعتر، کسبوکارها میتوانند اعتماد، وفاداری و شهرت قویتری در دنیایی که بهطور فزایندهای متنوع و به هم پیوسته ایجاد کنند.
بازاریابی حسی(Sensitive Marketing) چیست؟
بازاریابی حسی، شاخه ای از طیف گسترده بازاریابی عصبی است. طبق تعریف نورومارکتینگ به بررسی رفتارهای ناخودآگاه در مواجهه با محرک ها و جهت دهی به آن می پردازد. رفتارهای ناخودآگاه بر اساس مجموع اطلاعاتی که داریم، از محیط می گیریم و پردازش های مغزی که برای ما روشن نیست، رخ می دهد. برخلاف سایر تکنیک های نورومارکتینگ مانند ردیابی چشمی که بر روی درک و جهت دهی به یک حس تمرکز می کنند، بازاریابی حسی بر استفاده همزمان از هر پنج حس تمرکز دارد. بازاریابی حسی به عنوان ابزاری اساسی برای تقویت ارتباط بین برند و مصرف کننده با تحریک تمام حواس و ایجاد توازن بین احساسات شناخته می شود. هدف بازاریابی حسی، ایجاد یک تجربه متوازن حسی و جهت دهی شده است که ارتباط با کاربران را از طریق فرآیندی تقویت می کند که هم بخش های عقلانی و هم عاطفی مغز را در بر می گیرد، اگرچه این تقویت درجات مختلفی را شامل می شود. در بازاریابی حسی نیز مانند سایر مدل های بازاریابی، منطق قیف فروش را دنبال می کنید. یعنی در بازاریابی حسی با همان پنج مرحله آگاهی، علاقه مندی، توجه، نیت، ارزیابی رو به رو هستیم. مجله econjournals در مورد تاثیر بازاریابی حسی می گوید:
Sensory marketing provides extra motivations to consumers and it can stimulate sensory stimuli thereby resulting in the formation of a relationship between the brand and the consumer (Sendra and Carbonell-Barrachina, 2017)
بازاریابی حسی انگیزه های اضافی را برای مصرف کنندگان فراهم می کند و می تواند محرک های حسی را تحریک کند و در نتیجه منجر به شکل گیری رابطه بین برند و مصرف کننده شود
📽قوانین تغییر ناپذیر بازاریابی توسط حمیدصباغی📽
توصیه هایی برای بازاریابی حسی
درگیری روانی – احساسی ایجاد کنید
فارغ از این که محصولی را با کیفیت لازم تولید می کنید، فرآیند بازاریابی خوبی دارید، بخش روابط عمومی قوی دارید، اگر نتوانید با استفاده از بازاریابی حسی، احساسات مخاطب خود را درگیر کنید تا بعد از آن به مشتری وفادار تبدیل کنید، در این حالت شما محکوم به شکست هستید. یک تجربه به یاد ماندنی می تواند ارتباط محکمی با محصول یا خدمات ایجاد کند، رضایت خاطر را افزایش داده و بر رفتار و نگرش مصرف کننده تأثیر بگذارد. ایجاد این تجربه فقط از طریق به اصول بازاریابی حسی ممکن است.
تحقیقات انجام شده بر روی کسب وکار ها در دانشگاه هاروارد نشان می دهد که برندها به طور متوسط می توانند 25درصد از مشتریان خود را از نظر احساسی درگیر کنند. نکته قابل تامل این است که این گروه از مشتریان که به طور حساسی درگیر شده یا به اصطلاح به مشتری وفادار تبدیل شده اند، بیشترین جریان در آمدی را برای آن برند ایجاد می کنند.
حس بویایی را درگیرکنید
حس بویایی مستقیم ترین و کوتاه ترین پیوند مغز در انسان است. بوی خاصی باعث بوجود آمدن خاطرات می شود و می تواند خیلی سریع بر تصمیم گیری تأثیر بگذارد. آزمایش های علمی نشان داده است که بو می تواند تا چهل درصد در بهبود رفتار افراد و جهت دهی به آن در هنگام تصمیم گیری موثر باشد. البته در انتخاب رایحه مناسب به این نکته توجه کنید که رایحه یک عطر خاص در حالی که این قابلیت را دارد تا ذهنیت مثبت بسازد، اگر به درستی انتخاب نشود، می تواند ذهنیت منفی به مراتب شدید تری را ایجاد کند.
نمونه عطرهای موجود در مجلات همیشه روشی رایج برای کمک گرفتن از بو در بازاریابی حسی بوده است و امروزه برخی فروشگاه های خرده فروشی یا پوشاک از عطرهایی در محیط استفاده می کنند تا به جذابیت برند خود بیفزایند. عطرها فراتر از درک منطقی ما هستند و تأثیر نهایی بر احساسات ما دارند. در فرآیند های بازاریابی حسی هنگامی که بو با دیگر محرک های بازاریابی ترکیب می شود، می تواند تجربه مشتری از برند را تقویت کند و یک ارتباط طولانی مدت با مصرف کنندگان برقرار کند.
تحقیقات انجام شده در زمینه بو در دانشگاه شیکاگو نشان می دهد که عطر بر روی همه هنجارها مانند هنجارهای فرهنگی، جنسیت و مناسب بودن محصول تأثیر می گذارد. برای بسیاری از برند ها پیدا کردن بوی مناسب می تواند فاصله بین شکست تا موفقیت را تغییر دهد. برای نمونه برند های معروف هتل عطر هایی ایجاد کرده اند که هیچ جا پیدا نمی شود و از آن در طراحی ست های خواب و استحمام خود استفاده می کنند.
محققان به این نتیجه دست یافته اند كه درجه پيچيدگي يك عطر می تواند بر توانايي مصرف كننده در پردازش آن اطلاعات بویايي تأثیر بگذارد. بر خلاف تصور عمومی هرچه رایحه ای پیچیده تر باشد، پردازش آن آسان تر است و تأثیر آن بر نگرش ها و رفتارهای مرتبط بیشتر خواهد بود. وظیفه بازاریابی حسی است که این امر را به پاسخ های مطلوب مصرف کننده نسبت به محیط خرده فروشی و محصولات مرتبط تبدیل کند. استفاده از عطر به عنوان محرک بازاریابی حسی هنوز به طور کامل در دنیا رواج نیافته است. در طی ده یا پانزده سال آینده شاهد دوره شگرف بازاریابی حسی از طریق رایحه عطر خواهیم بود.
هرگز از قدرت صدا غافل نشوید
صحبت از کافه که می شود، هرکدام از ما یک کافه محبوب داریم. کافه ای که بیشتر وقت خود را در آن می گذرانیم. یکی از اصلی ترین دلایل من برای انتخاب کافه فردین به عنوان پاتوق خلوت، بازاریابی حسی درست از طریق موسیقی است. به نظر شما چگونه از موسیقی برای بازاریابی حسی استفاده می کند؟ پیش خدمت قبل از این که از منو را برای شما بیاورد، ابتدا از شما نام خواننده مورد علاقه تان را می پرسد. در حالی که منتظر آماده شدن سفارش خود هستید، یک ریمیکس کوتاه ازخواننده مورد علاقه شما پخش می شود. تعویض موسیقی با توجه به سلیقه همه مشتریان یک درگیری روانی _ احساساتی نیز ایجاد می کند.
استفاده درست از موسیقی در بازاریابی حسی کار ساده ای نیست و قواعد خاص خود را دارد. انتخاب موسیقی مناسب عنوان محرک بازاریابی حسی به عوامل زیادی از جمله نوع محصول، مکانی که فروشگاه برند در آن قرار دارد و گروه مشتریان هدف بستگی دارد. به عنوان مثال برای فروشگاه مشتریان آن را عمدتا جوانان تشکیل می دهند، یک موسیقی شاد می تواند گزینه مناسبی باشد، در حالی که برای جواهر فروشی که محصولات هنری و ظریف دارد، موسیقی آرام و کلاسیک می تواند کار آمد باشد.
تحقیقات صورت گرفته بر روی بازاریابی حسی نشان می دهد ریتم موسیقی در سرعت خرید تاثیر گذار است، هرچه از موسیقی با ریتم سریع تر استفاده کنید، سرعت خرید نیز به همان نسبت افزایش می یابد. آگاهی از این موضوع برای تنظیم ترافیک داخلی فروشگاه در ساعات شلوغ فروشگاه های خرده فروشی به شدت مهم است.
احساسات را از طریق لمس کردن منتقل کنید
احساس لامسه اغلب توسط بازاریابان دست کم گرفته و مورد غفلت قرار می گیرد، در حالی که این یک اشتباه بزرگ است. وقتی در بین قفسه های یک فروشگاه قدم می زنیم و گاهی می ایستیم محصول مورد نظر را بر می می داریم و نگاه می کنیم. در واقع ما با این کار فرصتی به خودمان می دهیم تا با لمس کردن محصول ببینیم که از آن خوشمان می آید یا خیر. هرچه با لمس کردن حس بهتری بگیریم و در مورد محصول اطمینان بیشتری داشته باشیم، احتمال تصمیم گیری برای خرید آن بیشتر خواهد شد.
بسیار مهم است که مشتریان بتوانند نه تنها به محصولات مد نظر خود نگاه کنند بلکه همچنین باید بتوانند به راحتی از طریق لمس رایگان با آن آشنا شوند، زیرا لمس کردن به عنوان یک تکنیک بازاریابی حسی موارد تأثیر واقعی در افزایش شانس خرید و در نتیجه افزایش فروش در پایان دارد.
اگر چه استفاد از لمس کردن به عنوان تکنیک بازاریابی دور از انتظار به نظر می رسد، اما در بسیاری از موارد بازاریابی حسی می تواند، برای رشد جذابیت یک برند خوب عمل کند. برخی از محصولات قبل از خرید به استفاده از محصول احتیاج دارند. به عنوان مثال تلفن همراه و ماشین در دسته این نوع از محصولات قرار می گیرند. هر دو این محصول ها معمولاً قبل از تصمیم گیری شخص برای خرید، به یک نمونه از محصول برای تست تجربه کاربری احتیاج دارند. حتما غرفه تست تلفن همراه برند های مختلف را در بازار موبایل دیدید، این غرفه ها در جهت بازاریابی حسی از طریق لمس ایجاد شده اند.
یک روش دیگر برای استفاده از حس لامسه در بازاریابی حسی استفاده از کالای رایگان در هنگام خرید است. قطعا هنگام خرید عطر یا لوازم آرایشی یک نمونه کوچک از محصولی دیگر را به عنوان تستر رایگان دریافت کرده اید، در واقع این این کالا صرفا یک تستر نیست. این تستر در جهت تقویت عملیات بازاریابی حسی از طریق تاثیر بر لامسه به شما داده می شود تا بعد از لمس و شناسایی آن شما متقاعد شوید که این کالا مورد نیاز شماست و در مراجعات بعدی به فروشگاه آن را تهیه کنید.
اجازه دهید مزه ها حرف بزنند
یکی از فرم های دیگر بازاریابی حسی، چشیدن است که به ما فرصتی می دهد که برای اولین بار محصولات غذایی را امتحان کنیم. چنین شکلی از تبلیغات می تواند فروش را به راحتی تا چندین برابر افزایش دهد. شرکت ها بر این فرض کار می کنند که شما برای اولین بار در هنگام چشیدن طعم آن مایل به خرید یک محصول هستید. در واقع هیچ کس دوست ندارد غذایی را بخرد که از مطلوبیت طعم آن مطمئن نیست.
در ایران نیز شاهد حضور غرفه های تست رایگان محصولات غذایی در فروشگاه های زنجیره ای هستیم. اما این غرفه ها در ایران به آن صورت که باید در کمک فروش از طریف بازاریابی حسی کمک نکرده اند، چرا؟ در حقیقت این غرفه ها نباید فقط برای توضیح محصول رایگان برای تست استفاده شوند، در واقع باید بتوانند با طرز بر خور دو محیط غرفه شما را برای چند لحظه حتی کوتاه هم که شده، شما را با برند خود از نظر احساسات در گیر کنند که متاسفانه اصلا شاهد این موضوع نیستیم.
از حس پنهان در رنگ ها استفاده کنید
هر رنگ افراد را به شیوه متفاوتی تحت تاثیر قرار می دهد و جلوه و ظاهر متفاوتی به برند از دید آن شخص می دهد. به عنوان مثال، رنگ قرمز نشان دهنده شور و هیجان است، در حالی که رنگ سبز رنگی پر خاصیت و آرام است. هر رنگ احساسات پنهانی دارد که به آن متصل است. هرچه آنها را بهتر درک کنید، احتمال انتخاب بهترین موارد برای ایجاد حس جذابیت از دید مشتریان راحت تر خواهد بود. بخش عمده ای از اجرای درست بازاریابی حسی به انتخاب رنگ مناسب باز می گردد.
استفاده از رنگ برای هرکسی که در تبلیغات فعالیت می کند، از اهمیت بالایی برخوردار است. همه ما می دانیم که طرح های رنگی برای چسبندگی برند ها چقدر مهم هستند و همچنین از پیام هایی که رنگ های خاصی ارسال می کنند نیز کاملاً آگاهی داریم. قدرت رنگ در توانایی آن در برقراری ارتباط غیر کلامی نهفته است. در حقیقت، تا 87٪ درک حسی از طریق رنگ به ما می رسد. از منظر بازاریابی حسی، این نوع قدرت سزاوار نگاه دقیق است.
پیام گستر در خصوص اهمیت رنگ ها در روانشناسی و برندسازی می گوید:
در مطالعهای تحت عنوان تأثیر رنگ بر بازاریابی، محققان دریافتند که بسته به نوع محصول، حدود ۹۰٪ از قضاوتهای سریع درباره محصولات میتواند براساس رنگ باشد. استفاده صحیح از رنگ ۸۰٪ شناخت برند و ۹۳% جذابیت ظاهری برند را افزایش می دهد و ۸۵٪ از مصرفکنندگان به دلیل رنگ یک محصول، خرید میکنند.
بعضی از تجربیات و درک های ما از رنگ ها ریشه در آموزش های کودکی ما دارد:
- قرمز به معنی توقف است و سبز به معنای رفتن است.
- وفتی به محیط زیست و طبیعت فکر می کنیم در واقع به رنگ سبز فکر می کنیم.
- ناخوداگاه پسران با رنگ هایی مثل آبی و دختران با رنگ های خانواده صورتی ارتباط بهتری می گیرند.
- در تمامی نقاشی ها حتما آسمان را آبی می کشیم.
برندهایی که از رنگ مورد اعتماد آبی در بازاریابی حسی خود استفاده می کنند:
قرمز بسیار مهیج است و تأکید بر انرژی و نشاط دارد.
سبز رنگ صلح ارامش و طبعت است برند های معروف زیادی از آن استفاده می کنند.
یک رنگ خاص را نمی توانید بیابید که قطعا شخص را تحت تاثیر قرار دهد، اما شکی نیست که رنگ ها می توانند بر احساسات عمومی تأثیر بگذارند و بنابراین تأثیر ظریفی در رفتار دارند. قرمز می تواند احساس گرسنگی را تحت تأثیر قرار دهد، در حالی که رنگ زرد می تواند احساس حرکت را تشویق کند. با توجه به این، جای تعجب نیست که لوگو و دکوراسیون داخلی رستوران ها به رنگ قرمز و زرد باشد. آنها می خواهند شما بخورید، سپس سریع رستوران را ترک کنید تا افراد دیگر جا برای نشستن داشته باشند.
- سبز هماهنگی را تحریک می کند و تعادل را ترغیب می کند.
- نارنجی احساس اضطراب ایجاد می کند که در خریداران تحریک کننده جلب می شود.
- بنفش خلاقیت و حل مسئله را تشویق می کند.
- آبی مانع اشتها می شود، احساس امنیت ایجاد می کند و بهره وری را تحریک می کند.
بازاریاب ها در بازاریابی حسی سعی دارند از قدرت رنگ در برندسازی استفاده کنند، زیرا رنگ تأثیر روانشناختی قدرتمندی در رفتارها و تصمیمات افراد دارد. رنگ ها در بازاریابی حسی به شدت تاثیر گذار هستند، زیرا روشی سریع و مؤثر برای انتقال معنی بدون کلمات هستند. برند های معروف برای این که به سرعت تشخیص داده شوند از رنگ های متمایز استفاده می کنند.
تحقیقات بازاریابی حسی در زمینه رنگ نشان می دهد:
- رنگ تشخیص برند را 80٪ افزایش می دهد.
- 60٪از افراد فقط براساس رنگ تصمیم می گیرند.
راجع به توسعه بازار بیشتر بدانیم
تصاویر حاوی احساسات انسانی هستند.
اگر عکس های افراد معروف را در تبلیغات خود بگنجانید، می توانید میزان قابل توجهی جذابیت ایجاد کنید. به دلیل تاثیر پذیری روانی هنگامی که افراد می بینند شخصی محبوب و مشهور کاری را انجام می دهد، احتمال این که آن را انجام دهند، افزایش می یابد. تحقیقات نشان داده است که استفاده از تصاویر محیط در کنار افراد، تاثیرآن تصویر را تا دو برابر افزایش می دهد.
گول ظاهر نسبتا ساده متن را نخورید.
بر خلاف ظاهر خشن و بی احساسی که متن ها دارند، گاهی در فرآیند های بازاریایی حسی می توانند بسیار مفید باشند. کلمات قاطع هستند، یعنی همان معنایی را که دارند، در همه ی حالت ها حفظ می کنند. همین وبلاگ نوشته شده نوعی بازاریابی بصری است. هر نوع تیتر در یک تبلیغ که همراه با تصاویر و فونت های مناسب باشد می تواند تأثیر بسزایی در تحریک احساس مخاطب داشته باشد. در واقع هر بخش از فرآیند های بازاریابی مثل یک نوشته یا ویدیو که دیده می شود زیرا بازاریابی بصری است که خود در دسته بازاریابی حسی قرار می گیرد.
بازاریابی حسی قدمتی به انداره تاریخ تلویزیون دارد.
تلویزیون را می توان اولین بستری دانست که بازاریابی حسی بر پایه آن شکل گرفته است. امروزه ویدیو در هرجایی دیده می شود. به خصوص در بستر اینترنت شاهد رشد روز افزون بازاریابی حسی از طریق ویدیو هستیم.
از قدرت نور استفاده کنید
نورپردازی یکی از شیوه های استفاده از بازاریابی حسی است که می تواند ظاهر و احساس یک برند را تغییر دهد. برخی از فروشگاه های خرده فروشی از لامپ های روشنایی ویژه استفاده می کنند تا تجربه مشتری را تغییر دهند.
راحتی را تست کنید.
برای محصولاتی مثل مبلمان، این امکان را به مشتریان می دهند که قبل از خرید روی صندلی بنشینند و آن را احساس کنند، این کار جزء لاینفک بازاریابی حسی این محصولات است. مدل محصولات در فروشگاه ها ارائه می شوند تا به مشتریان فرصتی برای تجربه احساس بدهند. در محصولی مثل لباس نیز فروشندگان تعدادی نمونه دارند که به افراد اجازه می دهند، قبل از خرید لباس، آن را تن کرده و ظاهر خود را بررسی کنند.
اثر یک طمع عمیق تر از چیزی است که دیده می شود.
طعم یکی از حس هایی است که غالباً در بازاریابی نادیده گرفته می شود. طعم و مزه راهی برای توسل به خواستهای بیولوژیکی مردم برای مواردی مثل خوردن و آشامیدن است. حس چشایی به شدت تحت تاثیر حس بویایی است و در فرآیند های بازاریابی حسی همواره برای تکمیل آن از تحریک حس بویایی استفاده می کنیم.
حس چشایی به شدت به پندار های ذهنی افراد بستگی دارد، بنابراین اگر مردم طعم و مزه یک محصول را دوست نداشته باشند، اغلب می توانند محصول را در آتش تبلیغات منفی خود بسوزانند. یک نمونه آن را می توان در شرکت نوشابه کوکا دید در سال 1985 طی حرکتی جنجالی کوکا محصول “كك نو” را معرفی كرد و فروش محصولات کوکا كاهش چشمگیری داشت.
نمونه رایگان خود کشی نیست.
بر خلاف نظر عموم که تصور می کنند، اهدا نمونه رایگان به مشتریان ارزش محصول را پایین می آورد، در صنایع غذایی یکی از متداول ترین راه ها برای کمک گرفتن از بازاریابی حسی استفاده از نمونه رایگان برای تست طعم غذاها و نوشیدنی ها است. این موارد فروشگاه زنجیره ایران نیز رایج است، در اروپا نمونه آن را در فروشگاه های مسروبات الکی می توان دید. تست کردن طعم اولیه چیزی به مصرف کننده کمک می کند تا مواد غذایی یا نوشیدنی را درک کند و راحت تر بتواند برای خرید آن تصمیم گیری کند.
حس ها را با هم ترکیب کنید.
حس های بینایی و شنوایی رایج ترین حس هایی هستند که در فرآیند های بازاریابی استفاده می شوند. استفاده از بازاریابی حسی راهی عالی برای ترکیب حس ها و ایجاد نوآوری در زمینه شما و جلو افتادن از رقبا است. بازاریابی حسی با کمک گرفتن از هر پنج حس به خلاقیت و جذاب تر شدن کار های بازارایابی شما کمک می کند.
به مثال زیر توجه کنید:
بازاریابی حسی استار باکس را به نوعی می توان موفق ترین مجموعه در زمینه بازاریابی حسی دانست. با استناد به صحبت های مشتریان استارباکس، شود. دلیل این اتفاق چیست؟ ریشه این امر به سیستم بازاریابی بی نقص استارباکس باز می گردد. تمرکز استراتژی بازاریابی استارباکس بر روی تجربه مشتری است، که شامل بر انگیخته کردن احساس مشتری از طریق ارزش شخصی و ارتباط معنی دار است. ترکیب صدای باریستا که تهیه کننده قهوه است، با دستگاه قهوه ساز کار می کند و بوی عطر قهوه دم کرده لحظه های به یاد ماندنی مربوط به حواس ماست و به طور طبیعی در حافظه مشتریان ذخیره می شود. علاوه بر این ، کارمندان استارباکس سعی می کنند نام، شغل و نوشیدنی های مورد علاقه شما را به خاطر بیاورند، این وضعیت باعث می شود تا مشتریان احساس کنند که رابطه ویژه ای بیش از فقط نیازهای خود برای خرید قهوه برقرار می کنند.
بخش بزرگی از فرآیند بازاریابی حسی استارباکس بر اساس شعار << خودتان آن را تهیه کنید >> شکل گرفته است. استار باکس دو عمل تاثیر گذار در بازاریابی حسی برای نوشیدنی ها و محصولات غذایی، یعنی طعم و بو، را به خوبی در کرده است و با در اختیار گذاشتن امکانات به مشتریان این اجازه را به مشتریان می دهد تا نیاز به سفارشی سازی و ساخت طعم و مزه مورد نیاز خود در نوشیدنی را بر آورده کنند. وب سایت استارباکس اعلام کرده است که هدف آنها مشارکت جوانان است که به نوبه خود نوآور، اقدام و الهام بخش در جوامع خود هستند. این حرکت بخشی از برنامه بازاریابی حسی استارباکس را با مسئولیت اجتماعی آن ترکیب کرده است تا در بین جوانان به عنوان شرکتی محترم شناخته شود و تاثیر گذاری احساسی خود را در بین آن ها افزایش دهد.
استراتژی بازاریابی حسی استارباکس به عنوان یک استراتژی مؤثر در نظر گرفته می شود که رابطه ای محکم با حواس در جذب مشتری های جدید، به ویژه مشتریان جوان با روحیه و ویژگی های ابتکاری خود دارد. استارباکس با استفاده از حواس پنج گانه یعنی در واقع بازاریابی حسی تجربیات به یاد ماندنی را برای مشتریان خود به ویژه از طریق استراتژی بازاریابی آنلاین خود ، که نیازهای مشتریان جوان را برای سازگاری با تکنولوژی برآورده می کند، استفاده می کند. فناوری امروز ، مانند رسانه های اجتماعی و محتوای موسیقی که عمدتا توسط جوانان استفاده می شود، تجربه جدیدی را برای مشتریان به ارمغان می آورد.
استارباکس از طریق استفاده درست از بازاریابی حسی، ارتباط عاطفی با مشتریان خود ایجاد کرده است، منحصر به فرد بودن در تهیه در روش تهیه قهوه و توجه به جزئیات در هر جنبه از محیط، استارباکس را در نظر مشتریان بی نظیر کرده است.
دیدگاهتان را بنویسید