کسب مهارت های ویژه بازار کار
کسب و کار شما میتواند رشد کند. درآمد شما میتواند چند برابر شود. فقط کافی است مسیر درست را بشناسید. کافی است مشتریان خود را در زمان درست، مکان درست و به روش درست هدف قرار دهید. ما در این مسیر همراه شما هستیم.
جدیدترین دوره ها
رشد شما با یادگیری آغاز میشود...
پیشخوان کتاب
معلومات خود را نامحدود افزایش دهید
اصطلاحات بازایبابی دیجیتال
کتاب رایگان
آموزش تبلیغات گوگل
کتاب رایگان
رپورتاژ آگهی : سئو + تبلیغات
کتاب رایگان
خدمات پله
آمادهء رشد کسب و کارتان هستید؟
تبلیغات گوگل
دیده شوید، شناخته شوید، بفروشید
طراحی استراتژی دیجیتال
برنامۀ قدم به قدم تا موفقیت دیجیتال
تبلیغات گوگل
حضور در رتبه های اول گوگل
رپورتاژ خبری
تبلیغ موثر + سئوی قدرتمند
استراتژی سئو
نقشه راه و بهینه سازی
استراتژی محتوا
نقشه راز بازاریابی محتوا
هنر و علم بازاریابی دیجیتال
مطالب ما را در شبکههای اجتماعی و وبلاگ پله دنبال کنید
نظرات برخی از مشتریان
اراده آهنین های آکادمی پله
لورم ایپسوم متن ساختگی با تولید سادگی نامفهوم از صنعت چاپ و با استفاده از طراحان گرافیک است. چاپگرها و متون بلکه روزنامه و مجله در ستون و سطر آنچنان که لازم است.لورم ایپسوم متن ساختگی با تولید سادگی نامفهوم از صنعت چاپ.
لورم ایپسوم متن ساختگی با تولید سادگی نامفهوم از صنعت چاپ و با استفاده از طراحان گرافیک است. چاپگرها و متون بلکه روزنامه و مجله در ستون و سطر آنچنان که لازم است.لورم ایپسوم متن ساختگی با تولید سادگی نامفهوم از صنعت چاپ.
لورم ایپسوم متن ساختگی با تولید سادگی نامفهوم از صنعت چاپ و با استفاده از طراحان گرافیک است. چاپگرها و متون بلکه روزنامه و مجله در ستون و سطر آنچنان که لازم است.لورم ایپسوم متن ساختگی با تولید سادگی نامفهوم از صنعت چاپ.
لورم ایپسوم متن ساختگی با تولید سادگی نامفهوم از صنعت چاپ و با استفاده از طراحان گرافیک است. چاپگرها و متون بلکه روزنامه و مجله در ستون و سطر آنچنان که لازم است.لورم ایپسوم متن ساختگی با تولید سادگی نامفهوم از صنعت چاپ.
لورم ایپسوم متن ساختگی با تولید سادگی نامفهوم از صنعت چاپ و با استفاده از طراحان گرافیک است. چاپگرها و متون بلکه روزنامه و مجله در ستون و سطر آنچنان که لازم است.لورم ایپسوم متن ساختگی با تولید سادگی نامفهوم از صنعت چاپ.
آکادمی پله، کارخانهی تبدیل علاقهمند به متخصص
موسسهی آموزشی پله از سال ۱۳۹۰ فعالیت خود را در زمینهی آموزش تخصصی راهاندازی کسبوکار اینترنتی و علوم مدرن مانندزبانهای برنامهنویسی تحت وب و تخصصهایی همچون گرافیک و وردپرس، با هدف تبدیل علاقهمندان به متخصصین آماده ورود به بازار کار به در قالب کارآفرین (دارای کسبوکار شخصی) یا فردی که میتواند موثرتر در تیمی یا شرکتی فعالیت نماید، آغاز کرد. اگر علاقهمند به حوزهای هستید یا حس میکنید در حوزهای استعداد دارید با یادگیریهای اصولی باید آن علاقه را به تخصص تبدیل نمائید. دانشجویان همیارآکادمی، باتوجه به علاقهی خود، و سرمایهگذاری برروی خودشان، متخصص شدهاند و توانستهاند از آن حوزه، با کمک اینترنت کسب درآمد کنند.
دوره های مرتبط
دوره استادی فرودگاه اینستاگرام
بازاریابی محتوایی در اینستاگرام، نقطه عطف رشد کسب و کار شما یکی از زیر مجموعه های مهم دیجیتال مارکتینگ، بازاریابی…
فروش انفجاری
مخاطبین دوره فروش انفجاری: کلیت این دوره بر مبنای چگونگی شروع و افزایش فروش در اینستاگرام می باشد. این دوره…
دوره vvip بازاریابی پولساز
امروزه نه تنها شرکت های کوچک بلکه شرکت های بزرگ به دلیل فقدان دانش های مختلف در زمینه های بازاریابی،…
رابطه ی اجاره ای
اگه زندگیو به یه مثلث تشبیه کنیم که سه راسش: رابطه ی عاطفی، درآمد و سبک زندگی باشه اونوقت مهمه…
نظرات
قوانین ثبت دیدگاه
- دیدگاه های فینگلیش تایید نخواهند شد.
- دیدگاه های نامرتبط به مطلب تایید نخواهد شد.
- از درج دیدگاه های تکراری پرهیز نمایید.
- امتیاز دادن به دوره فقط مخصوص دانشجویان دوره می باشد.
1,500,000 تومان
علیرضا
سلام، ممنون بایت این دوره جذاب
با آرزوی موفقیت برای همه دوستان 🙂
محمد علی آبسالان
سلام
شغل ایده عال من شغلیه که بتونم رسالت انسانی خودم رو انجام بدم و به تمام افراد کمک کنم برای رسیدن به اهدافشون پله بسازم برای بالا رفتن
Sarajokar
سلام
شكل يك مدير نمونه يك شركت مهم
نگار نجفی
سلام
خب ترجیح میدم کلاسها شروع بشه و بعد نظرم رو بگم
الان بخاطر قطع شدن برنامه بنظرم نمیشه نظری داد و یکم زوده
ممنون ازتون امیدوارم تجربه خوبی باشه برای همه دوستان
نگار
سلام
خب ترجیح میدم کلاسها شروع بشه و بعد نظرم رو بگم
الان بخاطر قطع شدن برنامه بنظرم نمیشه نظری داد و یکم زوده
ممنون ازتون امیدوارم تجربه خوبی باشه برای همه دوستان
فائزه صادقي
سلام
شغل ايده آل من اينه كه روانكاو بشم. خيلي هميشه شاخه ي روانشناسي و اجتماعي رو دوست داشتم و دارم.
ریحانه
سلام و وقت بخیر
شغل ایده آل من مدیرکل یه شرکت فنی برق هستش ، شغلیه که صبح از ۱۰ شروع بشه (خیلی مهمه 😅) و مهم ترین بخشش اینکه من تمام مجموعه رو در اختیار داشته باشم و همه چی زیر نظر من انجام بشه .
مرضیه مقدسی
خیلی هیجان زده ام و اولین بارمه همچنین کارگاهی شرکت کردم و تاحالا واقعا تا اخر متعهد انجام نداادم امیدوارم بتونم متعهد باشم و مسیرم و پیدا کنم خیلی جالب بود برام بحث تعهد
مهدیه خورشید
یه شغل جذاب و پویای میان رشتهای در سطح بین المللی
mahdis khosravani
در كل اگه بخوام خصوصيت كلي شغلي كه دوست دارم رو بگم، بايد اينطور توصيفش كنم :يه جورايي دوست دارم خودم مدير خودم باشم.از تو چهار چوب و قوانيني كه دست و پام رو ببندن و محدودم كنن متنفرم.
دوست دارم خودم اون كسي باشم كه قانون وضع ميكنه كه در اينصورت اگر باشه حتماا هم بهتر و بيشتر به قوانين خودم احترام ميزارم و رعايتشون ميكنم.بر خلاف رشته تحصيليم كه مديريت هستش بيشتر به كاراي هنري علاقه مندم…و در حال حاضر در حال اموزش خياطي هستم كه خيلي دوسش دارم و حس ميكنم اين رشته بيشتر خصوصياتي كه دوست دارم رو داره
نگار
من دوست دارم شغلم آزادی عمل رو از من نگیره زمانم رو محدود نکنه
کلا با شغل اداری و یکجا نشستن نمیتونم کنار بیام
یه ساعت مشخص برم و بیام و زمان زیادیم رو ازم بگیره نمیخوام
کارهای هنری و طراحی رو دوست دارم ولی هیچوقت فرصت نشده درست و حسابی برم سمتش شاید چون ادامه مسیری براش نمیبینم و میترسم نکنه کارهام تو اون زمینه خیلی مورد قبول واقع نشه و نتونم موفق باشم از این نظر همیشه ترس داشتم و نرفتم سمتش
در زمینه کودک هم گاهی فعالیت میکنم و کار تو این زمینه رو دوست دارم
احسان 7777
سلام مممنون ازشما
من دوست دارم شغل داشته باشم که به ارتقا شخصیت و رفتار ما کمک کنه به تدریس علاقه دارم و اینکه شغلی باشه مدیر خودم باشم .به کار کوچینگ علاقه دارم
ناهید زمانی
شغل ایده ال من، خدمت عاالی بدم، ولی زمان کم اختصاص بدم، درامد خوبی داشته باشم 🌹
حسین
سلام
با اینکه برای لایو مشکل پیش اومد اما محتوا امشب خبر از یه دوره خوب میده، ممنون
شغل ایده آل من:
روزمرگی داخلش نباشه
بتونم ایده هامو بگم و روشون کار کنم، حرفم شنیده بشه.
خروجی کارم قابل درک و لمس باشه، بتونم بگم خروجی کارم مثلا این بوده.
جامعه م برام خیلی مهمه، حتما ارزشی رو برای جامعه ایجاد کنم، سربار نباشم، فقط سود و درآمد مهم نیست، موقعیت اجتماعیم مهمه.
با مردم در ارتباط باشم، اینکه به اقتضای شغلم با علوم مختلف سر و کار داشته باشم رو دوست دارم، اصولا چالش رو دوست دارم.
اکثر تایمم رو پر کنه مشکلی نیست… چون در حالتی که کاری به عهده م نیست بهره وریم یه شدت میاد پایین و کار مفیدی انجام نمیدم.
اگر خواستم بتونم چند روز یا یک دوره مشخص رو آزاد باشم و شغلم منو ملزم به حضور نکنه…
Kiana karimi
سلام با توجه به سوالی که مطرح کردین ، یکی از مواردی که خیلی درون خودم میبینم و واقعا برام لذت بخش بوده این هست که من از کمک کردن به دیگران لذت میبرم و واقعا وجودم شاد میشه ، شغل ایده آل من قطعا باید جوری باشه که از همه جهات کمک بشه به دیگران یعنی تأثیر خوب در زندگیشون داشته باشم .
ممنون از زحماتتون
محمد حیدری
سلام
شغل ایده آل من بر پایه خلاقیت و نوآوری و ایده پردازی است از بوجود آوردن محصول نوآور خوشحال میکنه ادم ایده پردازی هستم و همیشه این ایده پردازی رو توی زندگیم داشتم ولی هیچ موقع نشد که کاملا استفاده کنم
سپیده
امشب بنظرم خیلی خوب بود ممنونم منتظر روزهای ایندم
شغل ایده ال من شغلی که هم دوستش داشتم و لذت ببرم و گذر زمان رو متوجه نشم و بتونم پیشرفت کنم و با کم ترین زمان بیشترین بازدهی رو داشته باشم نه این که علکی از صبح تا شب کار کنم اما نتیجه نداشته باشه
Niloofar
شغل ایده آل من یه کسب و کار جذاب با یه تیم جوون و خلاقه که بتونیم توی حوزه مارکتینگ و برندینگ و کلا تولید محتوا به بقیه خدمات ارائه کنیم و بتونیم کمپین های خفن و بزرگی رو اجرا کنیم
یا شایدم مهاجرت و رفتن تو حوزه هایی غیر از بیزینس مثل موسیقی یا ماشین مثل سوپرکاربلوندی 😎🤘🏻
Behnoosh
شغلیه که با سختی کم پول خوبی به دست بیارم و از صمیم قلب بهش علاقه داشته باشم و این که تاریخ انقضا نداشته باشه
شغلی که با توانایی ها و علاقه هام جور دربیاد میشه شغل ایده الم
سارا مشايخي
شغل ايده آل من ، انقدر جذاب كه انگيزه بهم ميده براي انجامش. هر شب قبل از خواب نقشه واسه فردا ميكشم كه چجوري متفاوت تر و خلاقانه تر كارم پيش ببرم.
نميگم كل روز ولي ساعات زيادي از روز فكرم مشغول خودش ميكنه و براي ارتقا بخشيدن بهش در حال مطالعه ، پيگيري، كسب تجربه، مشاوره و خلاصه تدارك ديدن هرچيزي كه به رشدش كمك ميكنه هستم.
اون شغل تمام پتانسيل نهفته در من بكار ميگيره. نميگم كل دنيام ميشه نه چون خانواده خيلي برام مهمه اما يكي از اعضاي خانواده ميشه.
شغل عزيزم نه تنها بسيار پردرآمد براي من هست بلكه جا براي درآمدزايي و كشف و بهره از استعداد و خلاقيت ديگران هم داره. هر كسي كه بخواد واقعا از كار كردن لذت ببره بهش فضا ميده.
شغل عزيزم نه تنها در جهت مالي از من و خانواده ام حمايت ميكنه بلكه اسباب آرامش روحي و تفريح مارو هم فراهم ميكنه.
شغل دوست داشتني من ، دنيارو هم متنفع ميكنه. آسيب نميرسونه . با طبيعت دوست.
در كل شبيه ي دايره است كه بايد همه اركانش دست در دست هم باشن تا تكميل بشه و مث توپ بچرخه بره تو دروازه موفقيت.
شغل عزيز من شكل دايره است.😊
Alireza kb
اصلی ترین هدف من برای آیندم کار موزیکمه که اولین الویت منو داره
و در کنار اون کار معماری و بورس !
پریسا حیدری
دوست دارم یه طراح لباس موفق بشم و بتونم د سطح بین المللی فعالیت کنم
پريسا
روز اول و معارفه براى من با ى عالمه ذوق و شوق همراه بود توضيحاتى كه اقاى صباغ دادن اميدوارى رو بهم تزريق كرد كه صبور باشم و گام به گام بيام جلو اين ٢١ روز تمرين رو تا بتونم ببينم مسير واضح و روشن شغليم كجاست و كجا حالم خوبه و بتونم استعداد هام رو ببينم و طبق اونا مسير زندگيم رو جلو برم 🌹🌹🌹🌹مسير شغل ايده آلم اينجورى ى براى خودم كار كنم و حرفه اى كه دارم بين المللى بتونم ازش استفاده كنم
اسدالهي
شغلي كه هر روز با شوق كار كنم و درامد خوبي داره
fatemeh mozafari
شغل ایده آل من مدیریت یه ساختمان ۳ طبقه که طبقه ی اول تریاژ هست ،طبقه ی دوم مرکز تخصصی پوست ومو و لیزر،طبقه ی سوم هم مطب اختصاصی خودم و همسرم و یکی دیگه از دوستامون که صبح کارهای صفحات مجازی و مدیریت کانال جذب و مشاوره های تلفنی رو انجام میدم و عصر هم مطب مراجعین های حضوری رو ویزیت میکنم و ساعت ۹صبح شروع ساعت کاریم و ۸شب هم پایان ساعت کاریم هست.
sarviha
شغل ایده آل من کاری هست که تعداد افراد زیادی همکار ندارم، با مردم کاملا در ارتباطه و یه جورایی تو دل جامعه اس، پول خوبی داره و اصلا خشک نیست شاید سخت باشه و گاهی خشن اما خشک نیست
حسن قلیچخانی
شغل ایدهآله من، تدریس توش خیلی نقش مهمی داره و اینکه خودم هم دائم در حال یادگیری باشم. دوس دارم با افراد زیادی آشنا بشم و تاثیرگذاریم بیشتر شه از الان. خیلی خیلی ازینکه چیزی رو بتونم به دنیا اضافه کنم حال میکنم. پس دوس دارم شغلم خلاقیت توش باشه. نه یکنواختی
زهرا فرخپور
با سلام و ادب
شغلی که برام به شیرینی بازی های بچگی شیرین و خستگی نا پذیر باشه،هر روز توش کلی اتفاقای جدید بیفته که ذهنم رو به چالش بکشه نه تکرار مکررات
Omid.a89
سلام.
شغل ایده آل من شغلیه که من رو محدود به زمان و مکان نکنه و بنحوی باشه که هر موقع هوس سفر کردم بتوانم با خیال راحت به سفر بروم در حالیکه درآمد خودم نیز داشته باشم.
(نمیخواهم بگویم مقدار درآمد برایم مهم نیست اما الویت اول من نیست)
Faeze tabatabaei
بنظر میرسه که این دوره ی ۲۱ روزه برای من مفید باشه .خوشحالم که کنارتون هستم.
شغل ایده آل من این شکلیه که؛ازش لذت میبرم و وقتی که روز جدید شروع میشه من با اشتیاق کارمو شروع میکنم و شغل من شغلی خواهد بود که برای همه ارزشمنده
Maryam Ghasri
من هیچ وقت از یکجا نشینی لذت نمیبردم و همین قضیه باعث شد از شغل کارمندی استعفا بدم، شغل آینده ی من منعطفه، خلاقانهست، بخشی از علائقمو حتمن پوشش میده، کار روتین و تکراری نیست، ابعاد هنری و نوشتاری من توش دخیل خواهد بود، بی ربط به طبیعت نیست و البته که درآمد قابل قبولی هم برام خواهد داشت.
فیروزه
شغل ایده ال من جز اینکه از لحاظ مالی منو تامین کنه که نیازهای اساسی زندگیم رفع بشه، باید فراغ بال بهم بده، اگر وسط ی مهمونی ی مشکل یا مورد کاری برام پیش اومد اخمام نره توی هم و همه چی برام زهر بشه و راحت باشم، شغلی ایده ال اونیه که وابسته به زمان و مکان فیزیکی نباشه، ایده پردازی حرف اول رو بزنه، هیچ جای اون شغل شخصی تحت عنوان مدیر به سبک مدیرهای خشک و عصا قورت داده وجود نداشته باشه، تنوع امور داخلش اونقدری باشه که کلافگی و بی نظمی داشته باشه و نه اونقدر روتین که بشه توی خواب هم انجامش داد، چند وجهی باشه و نیاز به یادگیری چندین علم به روز باشه، خلاصه اش اینه که روی مخم نباشه! صبح ها سرکار رفتن رو با مرگ نخوام طاق بزنم!!!!!! ضمنا جایگاه اجتماعی شغل و اینکه سرشناس بتونم بشم توی اون حوزه و در کنارش یک نیچ تخصصی قابل تطبیق با توانایی هام انتخاب کنم. اما اولویت جنبه مالی هستی و ایده محور بودنش!!
محسن فرضی
شغلی که بعد از اینکه من براش زحمت کشیدم و رو قلطک انداختمش اون بدون حضور من هم قابلیت پول سازی داشته باشه و من دوسش داشته باشم شخصیت اجتماعیم بالا ببره حق کپی رایتش برا من محفوظ باشه و بتونم هر وقت و به هر کسی دلم خواست امتیاز ایجاد شعبه شو بدم.با زندگی همه مرتبط باشه مثل تولید نرم افزارهای مایکروسافت که بزرگترین جامعه آماری مشتری داشته باشه.
امین
سلام
شغل ایده آل من حالمو خوب می کنه و قراره هر لحضه ازش انرژی بگیرمو و هر روز واسش تلاش کنم .
علی
1) جایگاه اجتماعی بالایی بین مردم داشته باشه
2)درراستای این شغل استعدادهای پنهانم شکوفابشه
3)درآمدخوبی داشته باشه
4)شغلی باشه که هیچ وقت ازش خسته نشم
5)به واسطه اون شغل بتونم به مردمم خدمت کنم
آیناز ایالتی
شغل ایده آل از نظر من یعنی یه شغلی که آدم حس خیلی خوبی نسبت بهش داره ، یه کاری که احساس خستگی نکنه و هرچی بیشتر کار کنه به جای خستگی احساس نشاط کنه..شغل ایده آل باید جدای از پول به ادم ارامش بده. من شغل ایده آلم رو پیدا کردم ولی دلم نمیخواد توی همین زمینه و تک بعدی پیش برم. چند بعدی بودن و اینکه سرم خیلی شلوغ باشه رو بیشتر میپسندم.شبتون خوش
نسيم
شغل ايده آل ؛
اگر بخواد هم نمي تونه دنبال راحتي باشه. نبايد باشه . دست آوردِ واژه ي ” ايده آل ” در كنارِ “شغل”، به شرطي كه با كمالگرايي منفي همراه نباشه يك تكامل چالش برانگيز رو به ارمغان مياره. اگه قرار باشه يه جريان مشخص مالي از اول سال تا اخرش رو طي كنه درست مثل حقوق مشخص يه كارمند، واقعا دلسرد كننده است.
اون يك فردِ زنده است.در تمام طول سال داراي هيجانات، تغييرات و خواسته هاي متفاوت هست. پس چطور ميتونه توي يك محيط يكنواخت با يك مبلغ از پيش تعيين شده ادامه بده ؟!
يعني زماني كه سرشار از خلاقيت باشه. به جِد كار كرده و در صورتيكه به دستاورد خاصي هم رسيده اما تغييري در دريافتي يا امتيازات شغلي اش نداره … اين يعني فاجعه . چون به رضايت دروني هم نرسيده .
شغل ايده آل نسبي است. بهتره از رضايت شغلي صحبت كرد . در واقع ميرسيم به نقطه مشتركي كه در اون نقطه فرد هم از علايق و استعداهاش استفاده كرده، هم از تخصص و مهارتش كمك گرفته و در كنار اين ها ، علاقه و استعدادش جز اون دسته از مواردي هستند كه “نياز” بازار رو هم تامين كردند . پس اون فرد، علاوه بر دستيابي به علاقه اش، از تخصص اش هم بهره برده و چون بر نياز بازار هم منطبق بوده به دارايي و ثروت هم دست پيدا كرده لذا توانسته به رضايت دروني خود نيز نزديك تر شود . در غيراينصورت بايد بپذيرد شغل ايده آل هم مي تواند همانند هدف، تغيير كند و لزوما در تمام زمان ها جوابگوي رضايت شغلي او نباشد.
٢١ اسفند ٩٨
———————————
شرح حال
٦ سالي هست كه در حوزه شبكه دارم فعاليت ميكنم. قرار نبود انقدر جدي و وثت گير باشه همه چيز. ولي اون چيزي كه در واقعيت اتفاق مي افته به هيچ وجه قابل پيش بيني نيست.
تو تعهد داري و مسول نسبت به كارت پس هنوز دارم ادامه ميدم . ولي انگار يه جاي كار مشكل داره . حسش ميكنم .
همه چيز مثل روز اول نيست! خب البته، نبايدم باشه. اين طبيعي .
اما بواسطه كارم كه دقيقا نميدونم شرح وظايفش چي هست ؟ از پشتيباني و كار كردن تو واحد wan و مانيتورينگ و كانفيگ و بازديد ديتا سنتر و سركله زدن با مخابرات و كارفرما و مستند سازي بگير تا مديرپروژه و مديرداخلي و .. كمك تو مار بيمه و حساب و كتاب و …
البته تصور اشتباه نشه ، من شغل عوض نكردم به هيچ وجه ولي با توجه به شرايط پيش آمده در شركت و با توجه به نياز شركت ناخودآگاه توي ساير موارد دخيل شده ام . و انقدر مفهوم مالتي تسكينگ رو گسترش دادم كه اصلا دازم تمركزم رو روي رشته ام از دست ميدم . وبه قدري درگير كار هستم كه زمانم روگم كردم براي اختصاص دادن به علايقم ، به اون چيزهايي كه ساعت ها مي تونم بند بشم روشون بي هيچ خستگي !
بعد كه مي بينم فايده نداره ، با خودم فكر ميكنم شايد به جاي مهندس ict ، تو مي تونستي يه نقاش، يه تصويرگر يا شايدم يه عكاس بشي … يا دوست داشته باشي بيزينس خودت رو داشته باشي كه در ازاي وقتي كه سازمان از تو ميخره و بهت پول ناچيزي ميده و هزار نوع استرس و درگيري با اين و اون رو بهت ميده، رضايت شغلي بيشتري رو فراهم كنه برات.
مرضیه مقدسی
شغل ایده ال من شکل درون همه ادماست مثلا یه کافه کتاب
smn92
شغل ایده آل من، شغلیه که هر روز برای انجامش اشتیاق داشته باشم و مثل یه تفریح و سرگرمیِ محبوب، ساعتها منو مشغول نگه داره، طوری که متوجه گذر زمان نشم. شغلیه که جایگاه اجتماعی قابل قبولی داره و با روحیه و سلیقه و نظرات شخصی من سازگاره. شغلیه که انعطاف پذیره و شرایطش تا حد زیادی به اختیار و انتخاب خودمه. برای شروع و پایان کار و روزای استراحتم، قرار نیست به مافوقی پاسخگو باشم یا چک و چونه ای بزنم. شغلیه که برای من آموزنده س و تجربه های جدیدی رو برام به دنبال داره. قابلیت پیشرفت داره و یکنواخت نیست. درآمد این شغل، به اندازه ای هست که حس رضایتم رو نه تنها کم نمیکنه، بلکه افزایش هم میده. اگه لازم باشه روزی تغییری در شرایط شغلیم ایجاد کنم، از نظر مالی و داشتن پس انداز، انقدر مطمئن هستم که با خیال راحت و بدون دغدغه ی مالی، بتونم مدتی در کار کردنم وقفه ایجاد کنم.
الهام محمودی
بنام خدا
ااهام محمودی دختریه که همبشه علی الرغم تلاش هایی که میکنه ولی فکر میکنه ناموفق هست و تلاشش کافی نیست.شاید بخاطر اینه که همیشه انتظار داره کارهاشو به بهترین شکل و با وسواس تمام انجام بده. و باوجود اینکه این باعث میشه اطافیان بالاترین میزان رضایت رو ازش داشته باشن ولی بازم براش کافی نیست چون احساس میکنه همیشه یه ضعف هایی وجود داره که باید برطرفشون بشه.
همیشه از بچگی دوست داشت مهندس کامپیوتر بشه ولی نشد.چون نتونست توی رشته مورد علاقه اش درس بخونه همیشه نمیدونست دقیقا چه شغلی رو دوست داره.
مدتها بعد بخاطر اینکه شغل هایی که داشت براش استرس زا بودن تصمیم گرفت برای همیشه یه رشته مناسب و پرطرفداری رو انتخاب کنه که پر از آرامش باشه بخاطر همین ، اسکین کر کار شد ولی نمیدونه آیا موفق میشه تو این کار یا نه ؟ آیا این همون شغل مورد علاقه اش هست یانه؟
* شغل ایده آل من شغلی هست که علاوه بر درآمد و یا حتی بیشتر از درآمد، آرامشم توی اون شغل حفظ بشه. همینطور ارتباط برقرار کردن با افراد رو دوست دارم همیشه دلم میخواد با افراد جدید سروکار داشته باشم که یکنواخت و کسل کننده نباشه برام.
امیربهادر حبیب اله زاده
شغل ایده آل من شغلیه که نخوام همش به دیگران جواب پس بدم به قولی عاقا بالاسر نمیخوام ولی همراه میخوام رفیق میخوام شریک میخوام که باهاش بتونم به اهداف مشترک برسیم .شغل ایده ال من شغلیه که ابزای برای رسیدن به اهداف فردی دیگران نباشم چه برای رسیدن یه فرد در یک سازمان به مقام بالاتر باشه چه انگیزه های مادیه دیگه چون من فقط کوچکتر میشم و اون بزرگتر..
شغل ایده آل من شغلیه که ازش لذت ببرم عشق کنم باهاش وازش درآمد خیلی خوبی هم کسب کنم…
شغل ایده آل من شغلیه که هم زندگی باشه…هم پول باشه…هم عشق باشه
مرضیه
یه رهبر ، همیشه دوس داشتم شغلی داشته باشم که بتونم همه رو رهبری کنم بدون اینکه کسی بدونه من کی هستم
سجاد اسلامیان
خیلی ممنون امید وارم دوره خوبی باشه
سیوان کرمی
سلام و خسته نباشید . خیلی ممنون و انشالله در پایان این دوره همگی گرگ وال استریت شیم در شغل ایده آل خودمون.
عرضم به حضور والای شما که . از بیخ و بن با استخدام شدن مخالفم. با همین سن ۱۸ سالگی تقریبا به اندازه یه لیسناس it تخصص دارم البته به خودم مغرور نیستم . ولی اینو که از زمین و زمان بهم فشار میارن که تا دیر نشده تو که تخصص داری برو یه جایی استخدام شو عذر میخوام حالمو به هم میزنه .
مادرم ماشلله خودش یه کار افرینه و این ژن خوب به من رسیده 😍
شغل ایده آل من نه تنها خستهام نمیکنه بلکه هر روز بهترین روزمو میسازه . شغل ایده آل من هر روز از من و افرادی که با من کار میکنن ادم بهتری میسازه. شغل ایده آل من خیلی خصوصیت ها داره که عاشقشونم و در اینده بهشون میرسم ولی متن طولانی میشه
وای نه همین الان کامنتا رو دیدم بچه ها یه a4 نوشتن :/
ادامه بدم ؟ باشه باشه هولم نکنین 😐 شغل من نباید سقف درامد داشته باشه نه برای خودم نه برای کسانی که با من کار میکنن و روز به روز تصاعدی میره بالا . شغل ایده آل من در زمینه اییه که هوش فوق العاده بالایی دارم . شاید توی خامه کشی کیک اقتضاح باشم ولی من خوب بلدم با کامپیتورا صحبت کنم . عاشق اینم که با دستوراتی که من به کامپیوترم میدم و برنامه هایی که مینویسم , روز به روز زندگی راحت تری برای آدما رقم زده میشه .
. آقای صباغی من از همین الانش سناتوری تو مشتمه به حول و قوه الهی .نه تنها تو این دوره بلکه میخوام به کل افرادی که منو میشناسن و نمیشناسن ثابت کنم که چه الماسی درون من نهفتهس .
با احترام و عشق به همه .
Sajad
ممنون امید وارم دوره خوبی باشد در کنار شما عزیزان 💚
مهدی
سلام
اولا که خوشحالم بابت حضورم در این دوره
شغل ایده آل من این شکلیه که:
یه گروه(شرکت) دوستانه تشکیل دادم و باهم کارای پروژه ای میکنیم
هیچکدوم از اعضای گروه محتاج استخدام شدن نیستن، چرا که هر کس با توجه به تخصص اش راه های درآمدی دیگه ای هم داره
حتی خودم هم دوسندارم دائما توی یه اتاق به عنوان مدیر(یا سرپرست یا هر عنوان قراردادیه دیگه ای) بشینم و صرفا کار دیگرانو نظارت کنم
بلکه دوسدارم در طول ماه چند روزی رو به فعالیت های پروژه ای با شرکت های بزرگ تر از شرکت خودم مشغول باشم
و همچنین دوسدارم یه برند شخصی ای داشته باشم که معروف نیست ولی طرفدارای خاص خودشو داره
و در راستای انجام رسالت خودم در یک زمینه مشخص آموزش بدم
مهدی اکبری
شغل ایده آل
شغل ایده آل من اون شغلی که باهاش زندگی کنم. یعنی این که ازش لذت ببرم تو شغل ایده آل من حتما یه قسمتیش کمک کردن به دیگرانه چون من این موضوع را خیلی دوست دارم تا جایی که اگه یه روزی اگه بدونم درآمد تضمینی دارم و نیازی به پول برا ادامه زندگی، دیگه ندارم اون کارم را حتما ول می کنم و می رم تو روستا های کم درآمد به مردم آموزش یه مهارت خاص را به صورت رایگان می دم.
تو شغل ایده آل من حتما هیجان و ریسک هست و تو شغل ایده آل من، من باید هر روز یه سری تصمیم مهم واسه اون بیزنس بگیرم. تو شغل ایده آل من حتما هنر و سلیقه مهمه چون بخوام نخوام من عاشق هنرم. تو شغل ایده آل من سروکله زدن با افراد قدرت مند زیاده تو شغل ایده آل من زمان دست خودمه یعنی این که خودم تایین می کنم کی و کجا کار کنم نه کس دیگه ای برام. تو شغل ایده آل من نباید به بقیه انسان ها خدشه ای وارد بشه. تو شغل ایده آل کارهای سیاسی نیست ولی اگه باشه باید حتما تاثیر گزار باشه.
شغل ایده آل من باید بروز و متناسب با تکنولوژی روز دنیا باشه.
اینا یه بخشی از شغل ایده آل منه ☺️☺️
مهدی اکبری
شغل ایده آل من
شغل ایده آل من اون شغلی که باهاش زندگی کنم. یعنی این که ازش لذت ببرم تو شغل ایده آل من حتما یه قسمتیش کمک کردن به دیگرانه چون من این موضوع را خیلی دوست دارم تا جایی که اگه یه روزی اگه بدونم درآمد تضمینی دارم و نیازی به پول برا ادامه زندگی، دیگه ندارم اون کارم را حتما ول می کنم و می رم تو روستا های کم درآمد به مردم آموزش یه مهارت خاص را به صورت رایگان می دم.
تو شغل ایده آل من حتما هیجان و ریسک هست و تو شغل ایده آل من، من باید هر روز یه سری تصمیم مهم واسه اون بیزنس بگیرم. تو شغل ایده آل من حتما هنر و سلیقه مهمه چون بخوام نخوام من عاشق هنرم. تو شغل ایده آل من سروکله زدن با افراد قدرت مند زیاده تو شغل ایده آل من زمان دست خودمه یعنی این که خودم تایین می کنم کی و کجا کار کنم نه کس دیگه ای برام. تو شغل ایده آل من نباید به بقیه انسان ها خدشه ای وارد بشه. تو شغل ایده آل کارهای سیاسی نیست ولی اگه باشه باید حتما تاثیر گزار باشه.
شغل ایده آل من باید بروز و متناسب با تکنولوژی روز دنیا باشه.
اینا یه بخشی از شغل ایده آل منه ☺️☺️
بهاره
شغل ایده آل من شغلیه که توقف نداشته باشه و راه رشد همواره براش باز باشه. البته نه اونقدر که رشد کردن و به روز شدن جزو ملزومات و دغدغه های اصلی کارم بشه و مانع لذت بردنم از کارم بشه.
دوست دارم کارم در راستای ارزش آفرینی برای دنیای انسانیت باشه و نه لزوما به خاطر شرایط و جَو ارزش تلقی بشه.
دوست دارم کارم کاری باشه که هر کسی نتونه انجامش بده. برای عوام دست نیافتنی باشه مگر با تلاش و ارزش آفرینی انسانی ناب.
دوست دارم کارم یه نقطه پر رنگ موثر و مفید تو زندگی همه آدما ایجاد کنه.
دوست دارم اسمم و فیسم برند باشه و معرف کارم باشه
پول توش فراووون باشه انقدر که دغدغه کارم نباشه.
از لحاظ زمانی و مکانی رها باشم توش اما با زندگی خصوصیم مخلوط نشه
ابعاد آموزش دادن هم توش باشه چون من از این کار واقعا لذت میبرم به شرطی که دغدغه مالیشو نداشته باشم.
توش خودم باشم. اون منو رشد بده و من اونو.
فاطمه شاکری
خیلی خوب بود که یه توضیح کلی درمورد دوره دادین و قطعا این برنامه ریزی طولانی مدتتون و تاثیرش فوق العاده میشه،خیلی خوشحالم که کتابای بسیار خوبی بهمون معرفی میکنین،امیدوارم وقتی هرروز از دید سوم شخص به خودمون نگاه میکنیم از خودمون رضایت داشته باشیم
forouz
در دوران کودکی داستانی شنیدم که در ذهنم ماندگار شد، داستان دخترکی که برای دیدن مادربزرگش باید از میانهی جنگل میگذشت. جنگلی که سایهی درختان سر به فلک کشیده با سکوت رازآلودش در تنهایی همقدم شنل قرمزی شده بود. در این میان گرگی از پشت بیشهها با زبانی چرب، دخترک کوچک قصهی ما را فریب داد و در تعقیب و گریزی، مادربزرگ و شنل قرمزی را بلعید.
هنوز هم بعد از بیست سال وقتی این داستان را میشنوم، آن لحظات خودم را شنل قرمزی تصور میکنم و به فکر راهی برای نجات از دست گرگ هستم.
بعد از داستان شنل قرمزی، من داستانهای زیادی خواندم و با قهرمانان بسیاری همذات پنداری کردهام و در غم و شادیهایشان سهیم بودهام. اما چرا من هنوز از گرگ بدجنس میترسم؟ چرا دوست دارم هاچ مادرش را پیدا کند؟ چرا دلم میخواهد چوبین، برونکای لعنتی را شکست دهد و مادرش را آزاد کند؟ چرا دوست دارم هملت انتقام پدرش را بگیرد و پیرمرد بر قهر دریا غلبه کند و ماهی را شکار کند؟
شغل من، شغلی است که انسانها را با تمام تفاوتهای فرهنگی، قومی و قبیلهی، با نژادها و مذهبهای مختلف از فرسنگهای دور یکدیگر را بهم پیوند میدهد.
همواره میدانیم که انسان موجودی اجتماعی است، شاید اولین باری که دور آتش جمع شد تا خودش را گرم کند، وقتی همه در سکوت به شعلههای سحرانگیز آتش نگاه میکردند، ناگهان دختری از پدرش خواست که داستان شکار امروز را برایش بگوید. پدرش هم با آبوتاب از شکارش گفت و اینطور بود که دختر با داستان شکار قهرمانانهی پدر بخواب رفت. کمکم همه به داستان گفتنهای شبانه پدران عادت کردند. پسر بچههای که خودشان را در قامت پدران قهرمان میدیدند، میبایست با شکار کردن دل از زیباترین دختر قبیله ببرند.
رویایی قشنگ کودکی با داستانهای شبانه رقم خورد و این بیشک مؤثرترین روش انتقال اطلاعات به نسل بعد و بعد و بعدتر خواهد بود.
راه و رسم زندگی، بایدها و نبایدها، حلالها و حرامها، خوبیها و بدیها، شادکامیها و ناکامیها را لای داستانها پیچیدند و به نسل بعد و نسلهای بعدتر سپرده شدند. اکنون ما میدانیم آدم چه از دست حوا کشید، زلیخا چه به دست زنان مصر داد که دست خود را بریدند، آتش چگونه کشف شد، آریاییها چرا مهاجرت کردند؟
از طریق داستان، ما میتوانیم بچهها را با قصههای از دیو بترسانیم و همین طور داستان میتواند به بچهها قهرمان بودن را یاد دهد. قهرمانی که میتواند سفر ماجراجویانهی به سرزمینهای دور داشته باشد. کودکان به این قهرمانان نیاز دارند، زیرا قهرمانان تاثیر مثبتی بر زندگی آنها دارند با استفاده از این الگوها میتوانند یاد بگیرند و رشد کنند. داستانها همچنین به آنها میآموزند که از تصورات خود استفاده کنند.
این درسها برای توسعه کودکان اهمیت دارد. داستانها الگوهای بارزی را به عنوان الگوهای قابل قبولی به ما عرضه میکنند تا از آنها تقلید کنیم و آنها نیز جنبه تاریک انسانیت را برای رها کردن به ما نشان میدهند.
داستانها به ما کمک میکنند تا اطلاعاتی را به یاد بیاوریم و علاوه بر آن به رشد تواناییهای ادراکیمان کمک کنیم. همچنین مغز را تحریک میکنند تا بتوان مهارتهای جدیدی را یاد گرفت. داستانها به ما یک نقطه مرجع میدهند. آنها خوب و بد را در یک فرد یا در یک وضعیت نشان میدهند و به ما این امکان را میدهند که از تجربیاتِ شخصیت مورد علاقهی خود آگاه شویم و یاد بگیریم برای اینکه با هر شخصیت بتوان رابطهی برقرار کنیم، باید شخصیتی که انتخاب میکنیم حقیقی باشد.
گاهی آگهیهای بازرگانی پخش میشود و شما را از نظر عاطفی ممکن است دگرگون کند. و به خودتان بگوید مگر چنین چیزی امکان دارد؟ چه چیزی مرا به یک نقطه ۳۰ ثانیهای و شخصیتهای آن متصل کرد؟ این بازی در قلب من جاری شد یا باعث شد به چیزی فکر کنم؟ ممکن است چیزی در گذشته برای من اتفاق افتاده و آن لحظه من توانستهام با آن همزاد پنداری کنم.
در واقع داستان باید قادر به انعکاس واقعیت به منظور اتصال به آن باشد. این بازتاب دنیای ما را روشن میسازد و اجازه میدهد که ذهن ما باز شود و به چیزی بزرگتر و بهتر برسیم.
ما میتوانیم به وسیلهی داستان به دنیایی فرد مورد علاقهمان سفر کنیم یا ماجراجویی را در هر سفر پیش بگیریم. در داستان میتوان روایاتی را نقل کرد که در آن از نصیحتها و آسیبهایش درس آموخت یا میتوان رویاهایی دست یافتنی را به تصویر کشید.
و به نقل از لری کیم: اگر داستانسرای ماهری شویم میتوانیم مردم را دور خود جمع کنیم.
من داستانسرایی در بازاریابی را برمیگزینم تا بتوانم به کسبوکارها کمک کنم محصولاتشان را مخاطبین انتخاب کنند و به دیگران توصیه کنند و یاد و نام خود را در ذهن مخاطب حک کنند.
Navid
سلام و عرض ادب.
من نوید فرجام هستم و به مدت پانزده سال در زمینه دکوراسیون داخلی فعالیت دارم.
به شغل خودم بسیار علاقه دارم و مهمترین دلیلش ، میتونه تنوع شغلم باشه و دلیل بعدی ، هنری بودن کارم می باشد ! چون به کارهای هنری علاقه مند هستم.
من با یک مقدار اشنایی از خودم ، نداشتن یک مشاور لایق رو همراه خودم حس کردم .
خدارو شکر میکنم که بعد از تحقیقات فراوان ، موفق شدم که با گروه آقای صباغی ارتباط برقرار کنم که با توجه به جزییات ، متوجه گروه کاملا حرفه ای و دلسوز شده ام.
امیدوارم به کمک آقای صباغی ، همچین افراد گروه لایقشون بتونم که مسیر زندگی و شغلی خودم را بهبود ببخشم.
Navidfarjam
سلام و عرض ادب.
من نوید فرجام هستم و به مدت پانزده سال در زمینه دکوراسیون داخلی فعالیت دارم.
به شغل خودم بسیار علاقه دارم و مهمترین دلیلش ، میتونه تنوع شغلم باشه و دلیل بعدی ، هنری بودن کارم می باشد ! چون به کارهای هنری علاقه مند هستم.
من با یک مقدار اشنایی از خودم ، نداشتن یک مشاور لایق رو همراه خودم حس کردم .
خدارو شکر میکنم که بعد از تحقیقات فراوان ، موفق شدم که با گروه آقای صباغی ارتباط برقرار کنم که با توجه به جزییات ، متوجه گروه کاملا حرفه ای و دلسوز شده ام.
امیدوارم به کمک آقای صباغی ، همچین افراد گروه لایقشون بتونم که مسیر زندگی و شغلی خودم را بهبود ببخشم.
Mimsadeghiyan
سلام آدم بامزه ای هست فقط تکلیفش باخودش مشخص نیس تا حالا بیشتر از ده تا کار عوض کرده میگه آدم اگر ۱۰۰ تا کار عوض کنه و توشون در جابزنه بلاخره کار ۱۰۱ کمی کاریه که اون میخواد البته توی هرکدوم به جاهایی هم رسیده ولی حال دلش از کار هاش خوب نیس یعنی احساس خوبی نداره توشون
شغل ایده آل من شغلیه که در دجه اول حال دلم توش خوب باشه و درآمدش کفاف زندگیم رو بده و از طرفی پیشرفت داشته باشم توش و بتونم توی اون کار دست چنتا دیگه مثل خودم رو بگیرم .
ShadI
شغل ایده آل من شغلیه که بتونم از محیطش آدماییی که تعامل دارم باهاشون و وظایفم لذت ببرم
وبجایی که خستم کنه باعث انرژی مضاعفم بشه
درآمدم هم درحدی که فعالیت دارم منصفانه باشه.
Alireza.jahanian5549
باسلام
شغلم میخوام جذاب باشه، انرژی داشته باشه و با یه سری قانونایی که میذارم واسه خودم روتین باشه. ساعات مشخصی داشته باشه
Lahemotlagh
امروز سرپرست با هفت نفر از اکشن کوچ ها در این کمپ مسیر شغلی آشنا شد و هر کدوم از اکشن کوچ ها گروه های خودشون رو تشکیل دادن و عصر جلسه به صورت لایو در پیج با اکشن کوچ ها و چهار سرپرست انجام شد تا شب همه افراد وارد پیج دوره شدند در ساعت 23:30 لایو دوره شروع شد نیم ساعت ابتدایی لایو خوب انجام شد سرفصل های بیست روز به همراه یک کتاب از چهار کتاب معرفی شد کتاب انسان در جستجو معنا
افراد با سیستم امتیاز دهی و جوایز نفیس دوره آشنا شدن و این که متوجه شدن این کمپ قوانین سفت و سختی دارد
در نهایت به علت مشکل در اینترنت کشور لایو قطع شد و ادامه کار به روز دوم موکول شد
Lahemotlagh
شغل ایده آل از نظر من یعنی اینکه تو خونه کار کنی و درآمد داشته باشی
بهارا
خیلی ممنون از لطفتون و مرسی آقای صباغی بابته فرصتی ک بهم دادین تا ۲۱ روز عالی با عادات خوب پشت سر بذارم
سوم شخص، گزارش، قضاوت >> ۳ تا اتفاق مهم و خوب ک واسه بهتر زندگی برای هر کسی واجبه
تکلیفاتی ک قرار دادین درکنار اجبار و جدیت پشتش خیلی ارزشمنده
اگر بخوام کوتاه بگم از شغل ایده آل من ک از بچگی داشتم تو یک کلمه کارآفرین بودنه
از اینکه به تعداد آدمایه زیادی ( چه تو زندگیشون چه کارشون چه درسشون ) کمک کنم و تاثیر زیاد بذارم لذت میبرم و اینه ک بهم قدرتی ک میخوامو میده
Amirhadian
بخاطر شغل فعلی که دارم , مجبورم روزانه با بیش از صدنفر روبرو باشم.
شغل بعدی قطعا شغلی هست که با مشتری فیس تو فیس نشم.
زهرا حبیبی
سلام شغل ایده آل من دیجیتال مارکتینگ و کار با شبکه های مجازی و محتوا سازی هستش کاری که دوسش دارم و بهش میرسم حتماااا. البته کنار شما👉💪
سارا قاسمی
شغل ایده ال من،شغلی هست که
۱.توی جایگاه شغلی خودم،احساس رضایت از خودم داشته باشم(حس مفید بودن)
۲.احساس کنم با توانایی که دارم میتونم از پس مخارج زندگی بربیام(هزینه های زندگی)
۳.وابسته باشم به شغلم،در حدی که راضی باشم به خاطر کارم از بعضی راحتی ها و تفریحاتم کم کنم(حس مسولیت)
۴.بتونم هر روز تجربیات جدید از کارم داشته باشم و درجا نزنم(اپدیت بودن)
۵.شغل وتوانایی من جوری باشه که با خیالت راحت بتونم به مهاجرت فکر کنم(توانایی کلی وجامع در سراسر دنیا)
سمانه دارابیان
دوست دارم بیشتر از فعالیتم پول بدست بیارم . دلم میخواست یک طراح لباس یا یک دیزاین وطراح دکوراسیون منزل میشدم. یا تولید کننده کیف یا فروشنده کفش زنونه خارجی . تو شغل الانمم دلم میخواد نفر اول فروش بیمه در خراسان باشم و تمام مربی های شنا اسمم رو شنیده باشن واینقدرشاگردام زیادباشن که مجبوربشم بیشترشون رو رد کنم
susanghassemi
سلام،من تحصيل كرده مقطع كارشناسي ارشد حقوق تجارت بين الملل هستم،ولي هيچوقت شغل ايده آلي از نظر من نبوده،چون با هيجان دوران جواني اين رشته رو انتخاب كردم هرچند كه ميتونستم خيلي هم موفق باشم توي اين رشته و شغل.
بهر حال شغل ايده آل من يك شغل شاد هست كه همزمان روح و جسم من رو شاداب نگه ميداره و اصلاً فرسايشي نيست،نه براي جسمم و نه روحم.
شغل ايده آل من،نياز به مطالعه و بروز شدن داره.
شغل ايده آل من نظم و انضباط خاصي رو ميطلبه.
شغل ايده آل من ميتونه در عين اينكه من محصل و شاگرد باشم ميتونم مربي هم باشم.
شغل ايده آل من بر پايه اخلاق مداري هست و در عين اينكه ميتونه در قالب يك چارچوب تعريف شده باشه،كاملاً هم منعطف باشه.
و نهايتاً شغل ايده آل من بيشتر بعنوان سرگرمي و تفريح هست نه كسالت بار و منتظر به اتمام رسيدن دقايق آخر ساعت كاري و نفس راحت كشيدن از رهايي اسارت كار.
شغل ايده آل من قطعاً چون با خلاقيت و ابداع سركار داره،ميتونه كفاف هزينه هاي زندگي من رو تا حدودي بده.
زینب فرجی
شغل ایده آل من
شغلیه که حال دلم باهاش خوبه
خستگی در اون معنا نداره
و بیشتر انرژی میگیرم تا انرژی بگیره از من
مارال کریمی هستم
من از اینکه هر روز هشت صبحپاشم برم سر کار خیلی خوشم نمیاد. چون کاری که انجام میدم هیجان نداره،تکراریه! دلم میخواد خودم یه شرکت جواهر سازی داشته باشم، خودم جواهرا رو طراحی کنم😍بعدشم من خودم وکیلم بعدشم گلخونم دارم
مرضیه جوانمردی
شغل ایده آل من…
شغل ایده آل من خیلی فاکتورهای مختلفی داره، شاید توی دنیای امروزی اصلا نباشه، یا شاید از زیاده خواهی من ناشی بشه. اما شغل ایده آل من شغلی هست که اول از همه جایگاه انسانیم حفظ کنه، منظورم فاصله داشتن زیاد از تیلوریسم و…. در ادامه باید بگم شغل ایده آل من باید این ویژگی ها رو داشته باشه: فرصت رشد و شکوفایی، ساعت کار شناور، قابلیت دور کاری در بعضی مواقع، نظارت و کنترل عملکرد، منظورم از بحث کنترل عملکرد بخش کاملا حرفه ایش هستاا، درآمد بالا، خلاقانه، جو سازمانی مناسب و آرامش بخش، مدیریت درست و کارآمد، شفاف سازی سازمانی، درک اهداف سازمانی، شرح شغل مشخص.
حسین
شغلی که هم جایگاه اجتماعی مناسبی داشته باشه، هم مفید به حال دیگران باشه و هم یکنواخت نباشه و از نظر مالی هم برآورده کننده نیاز باشه
رضا اسکندری
جلسه اول کمپ به نظرم دید خوبی بهم داد نسبت به اینکه قراره چه دوره ای رو پیش رو داشته باشیم و با صجبت های آقای کریمی و صباغی متوجه شدم که روی این دوره کاملا فکر و تحقیق شده و قراره اتفاقا عالی برام بیفته، به این کمپ باور دارم و امیدوارم بتونم با انجام تکالیف و عمل به تمرینات، بهترین نتیجه رو بگیرم.
ممنونم از اساتید گرامی و کمپین کوچ های عزیز
نسرین رضائی
سلام
من در حال حاضر حسابدار شرکت هستم
موقعیت اجتماعی و مالی مناسبی دارم
اما اولویت زندگی من لذت بردن از سن و موقعیتی که الان توش هستمه
دوست دارم شغلی داشته باشم که تایم بیشتری رو با همسرم سپری کنم
مهری میری
شغل ایده آلمو با جزییات نمیدونم که چجوریه ولی بطور کلی خیلی دوست دارم شغلم اون چیزی باشه ک منو به وجد بیاره و بهم انگیزه بده، خیلی احساس رضایت و حس تاثیرگذار بودن برام مهمه و اینکه فرآیندهاشو بصورت کلی دوست داشته باشم حتی اگر چالشی توش باشه و کلا از فرآیندهای خلاق بیشتر لذت می برم و تکراری بودن بشدت سریع فرسوده م میکنه از نظر روانی.
سارا مشیری
آژانس تبلیغاتی
دوست دارم یک آژانس تبلیغاتی داشته باشم و برنامه ریزی ها و اجرا و پشتیبانی تبلیغاتی شرکت های بزرگ را برعهده داشته باشم و یه تیم خیلی کار بلد هم باهام همراه باشن که همیشه کیفیت کار شرکت ما در سطح خوبی باشه .
غزاله
شغل ایده آل من…
شغلی هست که ازش لذت ببرم و هرروز با شوق و هیجان به خاطرش بیدار شم.. بتونم تو اون شغل هم به خودم و هم به دیگران انگیزه زندگی کردن بدم. دوست دارم شغلم جوری باشه که در نهایت به خوشحال کردن انسانها ختم بشه که خیلی حس خوبی بهم میده.شغل ایده آل من حتما توش هنر هست و البته درآمد خوبی هم داره که بتونم درصدی از اون درآمد رو به افراد خاص که نیاز به کمک مالی دارن اختصاص بدم.البته که ساعت کاری داره که بتونم تفریح هم داشته باشم و بتونم حتما سفر کنم.
رضا حنیفی
سلام
در مسیرِ زندگیم به موانع و مشکلاتی برخورد کردم و بیشتر از اینکه به دیدِ مانع بهشون نگاه کنم از جنبهی رشد و ساختن دیدمشون و بهشون پرداختم و ازشون درس گرفتم و در راهِ پیدا کردنِ رسالت و اهدافم که خیلی از اونها هنوز برام کاملا مشخص و روشن نشده و هنوزم که هنوزِ در پیِ اونها هستم حرکت کردم اما متوقف نشدم،بارها و بارها شکستم و خاکستر شدم ولی بازهم ققنوسوار از دلِ خاکسترها برخاستم و به مسیرم ادامه دادم،مسیری که خیلی وقتها تاریک بود و خیلی زمانها روشن،خیلی وقتها تو این مسیر انسانهای زیادی کنارم بودن ولی هرچقدر که جلوتر رفتم تنهاتر شدم و قویتر البته،متوجه شدم که خیلی جاها باید تنهایی این مسیرُ طی کنم تا بتونم واقعا به موفقیت برسم حتی مقطعی،به این قضیه ایمان دارم که هیچ موفقیتی دائمی نیست و برای صعودم باید سقوطهای زیادی رو تجربه کنم ولی ناامید نشم،باور دارم که راهِ من راهِ تاریکیِ و خودم تنها مشعلدارِ مسیرم هستم،البته با پشتوانهای از حمایت و هدایتِ پروردگار،هرچقدر مسیرم تاریکتر باشه رسالتم هم نیز بِکرترِ…
امیداوارم که این کارگاه کمکمون کنه مشعل نورانیتر بشه…
شغلِ ایدهآلم به نظرم شغلیِ که تو اون انسانها در کنارِ هم خوشحالن و اونو جزئی جداییناپذیر از زندگیشون میدونن و این شغل کمکشون میکنه که رسالتِ خودشونو پیدا کنن و عشق و دوستی و سلامتی در جامعه و محیطِ اطرافشون ایجاد کنن. ❤
مرجان
شغل ایدهآل من شغلیه که مفید بودن رو توی اون حس کنم و صد در صد بدونم که جای پیشرفت داره.همیشه دوست داشتم یه روز بتونم یک مهد کودک تاسیس کنم و الان با توجه به داشتن یک دختر دوساله بیشتر دلم میخواد این آرزو محقق بشه. و دلم میخواد از نگاه دخترم تنها یک مادر خانه دار نباشم.امیدوارم که برای شروع دیر نباشه و به کمک این تیم خوب بتونم عملی کنم.
علی حسینی
اول یک تشکر کنم بابت استارت این کمپ و امیدوارم در پایان این کمپ 21 روزه همگی لول آپ شده باشیم
از نظر من شغل ایده آل باید به آدم حس خوب بده و واسش کسل کننده نباشه و وقتی در حال انجام کار هست گذر زمان رو حس نکنه
یکی از خصوصیاتی که شغل ایده آل من باید داشته باشه اینه که زمان کارش دست خودم باشه و محدود به منطقه مشخصی نباشه و بتونم خدماتم رو در سراسر جهان عرضه کنم, بخاطر همین شغل آنلاین مناسبم هست و بهتر از اون شغل مدرسی که تا حدی هم بهش رسیدم و مدرس نرم افزار ادوبی فتوشاپ هستم که از سراسر ایران هنرجو دارم
میناخسروی
کارم به این صورت باشه که من روش مدیریت داشته باشم
یعنی تایم و انرژی که براش می زارم و پولی که ازش بدست میارم دست خودم باشه نه اینکه کسی دیگه برام برنامه بچینه.
مثلا یه کار حسابداری و من در روز ۴تا ۵ساعت به بهترین شکل انجام میدادم.ولی سر کار قبلیم باید ۸ساعت تایم کاری را پر میکردم.بعد ۷سال کار دیگه خسته شدم انرژیم هدر رفت
احساس کردم دیگه نمیتونم ادامه بدم
باوجود شرایط خوبی که از نظر سلامت محیط و حقوق و مقام مدیرحسابداری ترک کار کردم.
نیلوفر
نامبرده شغل ایدهآلش اینجوریه که مدیرش خودشه یعنی خودش تاسیسش کرده توی این کار زیردست کسی نیست به علاوه زیردستی هم نداره بلکه با چند نفر خیلی دوستانه همکاری و رفاقت میکنه. و برای به دست اوردن این موقعیت از هیچ تلاشی دریغ نمیکنه.
وی معتقده که شغل ایدهآل باید جوری باشه حتی شده خیلی بیخوابی بکشه و خسته بشه ولی با تمام وجودش واسش تلاش کنه و در نهایت به نتیجه مطلوبش برسه که هم از نظر روحی خوشحال باشه که به درد یه جامعهای خورده هم از نظر مالی ساپورت بشه و خیلی هم های دگر. باید جوری باشه که شب با لبخندی حاکی از رضایت سر روی بالش بذاره.
به علاوه که این شغل باید جوری باشه که نامبرده توش مجبور باشه به مطالعه بیشتر و بیشتر و با اشخاص مختلف در اقشار مختلف در ارتباط و تعامل باشه. و قس علی هذا .
maryam_ghoreishy
شغل ایده آل من مطابق با ارزش هامه، از انجامش لذت می برم و اثر خوبی توی دنیایی که دارم توش زندگی می کنم میذاره. آموزش و تعامل با دیگران از عناصر اصلیشه و انعطاف پذیره. انتها نداره و جای پیشرفت داره. هر باری که به گزارشای قبلیم سر میزنم میتونم پیشرفتو توی روند کارم ببینم.
خدا رو شکر دیروز از روزهایی بود که آدم های جدیدی به حلقه ی آشنایانم اضافه شد و تونستیم استارت کار گروهی رو بزنیم. امیدوارم یک دوره ی خوب و پرانرژی رو رقم بزنیم.
Parastoo
شغل ایده آل من اینکه تو یه ازمایشگاه تحقیقاتی با یه تیم خوب روی موضوع سرطان کار کنم. هر روز مقاله های جدید و روش های تازه را امتحان کنیم. سمینار و کنفرانس های مختلف برای اگاهی و روشهای درمان ارائه کنیم. و حالمون خوب باشه چون داریم یه گام برای بهتر شدن بر میداریم.
سیما دلبری
با سلام و درود بر شما خوبان
من سیما دلبری هستم با ابراز خرسندی و اشتیاق فراوان از این بودن در این دوره با ارزش
من سالها در بخش صنعت فعالیت داشته ام و آنچه در سالهای خدمت در آن عرصه داشتم خاطرات پر از سازندگی ،استقامت در کار ،پیروزی و فرصتهای طلایی لذت بردن از پروژه و یا حتی شکست ناکامی و چالشهای اساسی در انجام پروژه و ….
البته برخی کارها و حرفه ها کیفیت زندگی ما را چند برابر میکند و انگیزه کار را برایمان هر روز بیشتر میکند و من اکنون شغلم روابط عمومی است ودر یک موسسه حمایتی از بیماران خاص مشغول هستم کارم معرفی موسسه و ایجاد ارتباط با سایر ارگانها و سازمانها است به گونه ای که منجر به یک ارتباط اثر گذار و پایدار باشد و قطعا احتیاج به توانایی و مهارتهای خاصی مثل هنر متقاعد سازی افراد، ایجاد نیاز برای ارتباط در آنان و شناخت اصول مذاکره و درک متقابل دارد
(به هر حال این منم به عنوان یک وجود ) همیشه بوده ام و تلاش گرده ام و موفقیتهای بسیاری هم کسب کرده ام ولی…..قطعا در کارم اشتباه نیز کرده و میکنم و میخواهم در مسیر بهبود و بهتر کردن خودم در حرفه و کارم قدم بردارم و هیچگاه هدفم این نیست که در کار و شغلم از دیکران بهتر باشم بلکه هدفم این است که از آن چیززی که اکنون هستم بهتر باشم
موفق ترین افراد در حوضه ارتباطات کاری هیچگاه شخصیتشان یکسان نیست بلکه آنان سعی میکنند بهترین درک را از تفاوتهای همدیگر داشته باشند پس بهترین هنر ما در زندگی و روابطمان فهمیدن دیگران است و ممنونم از مهمان ویژهای که در همین خصوص به عنوان اولین و مهمترین موضوع انتخاب کرده یاد چرا که نقطه ظعف و بیشترین مشکل من هم انتظاری است که همیشه از خوب بودن آدمها دارم و نا امیدهای بعدی که به دنبال خواهد داشت ….. و امید دارم با افزایش تجربیات و معلومات ،تخصص و مهارتهای شما خوبان قدمی سازنده برای بهتر شدن بردارم
با یک دنیا مهر و ارادت …….سیما دلبری
پریسا حیدری
شفل ایده آل من اینه که یه طراح لباس موفق بشم و یه تیم خیلی همدل و همراه داشته باشم چون کار گروهی رو بیشتر از کار فردی دوس دارم. و اعضای گروه برای ارتقا فعالیت هامون و رشدمون تلاش کنیم. بتونیم تو سطح بین الملل موفق بشیم.
زینب
من عاشق مدیریت کردن و رهبریم . کاری که مال خودم باشه و بتونم اونجوری که دلم بخواد ببرمش جلو. رو به پیشرفت باشه همش. حول یه محور ثابت نچرخه . هر روز بتونم تجربه های جدید داشته باشم :))) یعنی هر رورم مثل هم نباشه
سودا محمدزاده محجوب
شغل ایده آل من این شکلی که دفترم کارم دو قسمت هست ، قسمت اول به انسانها کمک می کنه که خودشون باشن کمی بهتر و قسمت دوم با افرادی که دارن آینده پژوهی می کنند ، در حال بررسی نیازهای انسانها برای چند سال بعدشون در مورد کسب و کار و بیزینسشون هستند ، در ضمن نیمی از افراد کره زمین با ابزار ارتباطی NVC آشنا کردم.
Arman
شغل ایده آل من، شغلی هست که مغایرتی با ارزش های زندگیم نداشته باشه ( در راستای ارزش هام و انسانیت باشه )
شغلی هست که بجز خستگی ذهنی و جسمی، هیچ چیز دیگه ای مانع پیشرفت و به روز شدن من در اون نباشه ( احساس رضایت در اون کار )
همچنین شامل ارزش ثروت باشه ( نه صرفا فقط پول ) + هزینه زندگی
akoochakian
شغل ایده ال من باید نامحدود باشه و از هرجای دنیا بشه انجامش داد وابسته به مکاننباشه و بشه هروز بزرگترش کرد و انتها نداشته باشه و با علم روز پیش بره وقتی وابسته به مکاننباشه و زمانش دست خودم باشه پس میتونم درگیر روزمرگی کارمندی نباشم
بایدپر از خلاقیت و ریسک باشه چون از روتین و تکراری بودن متنفرم و خسته میشم دوست دارم شغل من مثل یه مافیای پرقدرت همه جوانب در زمینه کاری خودم رو داشته باشه 😊
شبنم
با سلام و تشکر از شما.من میخام تدریس توسعه فردی و مهارتهای زندگی را داشته باشم.حالا میتونه در قالب بحث جدید و داغ کوچینگ باشه و علت شرکتم در این دوره آشنایی با مبحث کوچینگ است.
Parisa
جلسه اول كمپ حس اميدوارى خوبى بهم داد شغلى كه برام ايده آل هستش
شغلى ى كه برا خودم باشه و خودم مديريت زمان براش داشته باشم تو سطح بين المللى بتونم كار كنم و از نظر مالى درامد عالى داشته باشم و حالم با كارى كه انجام ميدم خوب باشه قراره كه خودمو ٢١ رو تو تعهد و تمرين قرار بدم و اتفاقاى قشنگى بيفته
بهارا
خیلی ممنون از لطفتون و مرسی آقای صباغی بابته فرصتی ک بهم دادین تا ۲۱ روز عالی با عادات خوب پشت سر بذارم
سوم شخص، گزارش، قضاوت >> ۳ تا اتفاق مهم و خوب ک واسه بهتر زندگی برای هر کسی واجبه
تکلیفاتی ک قرار دادین درکنار اجبار و جدیت پشتش خیلی ارزشمنده
اگر بخوام کوتاه بگم از شغل ایده آل من ک از بچگی داشتم تو یک کلمه کارآفرین بودنه
از اینکه به تعداد آدمایه زیادی ( چه تو زندگیشون چه کارشون چه درسشون ) کمک کنم و تاثیر زیاد بذارم لذت میبرم و اینه ک بهم قدرتی ک میخوامو میده
Cla60
خوشحالم در این دوره ثبت نام کردم. امیدوارم بتونم خودمو و شغل خودمو پیدا کنم
Cla60
خوشحالم در این دوره ثبت نام کردم. امیدوارم بتونم خودمو و شغل خودمو پیدا کنم. با کمک شما بیشتر در مورد شغلی که الان دارم و ایرادامو و نقطه قوتامو پیدا کنم
Cla60
خوشحالم در این دوره ثبت نام کردم. امیدوارم بتونم خودمو و شغل خودمو پیدا کنم. با کمک شما بیشتر در مورد شغلی که الان دارم و ایرادامو و نقطه قوتامو پیدا کنم. شغل ایده آل من شغلیه که عاشقش باشم و شاد باشم. احساس خستگی توش نکنم. به خودم و هستی چیزی داده باشم.
میلاد
خوشحام که در کنار شما هستم
شغل ایده آلم شغلی با استقلال مالی و آرامش هستش
شمیم
امیدوارم دوره خوبی داشته باشیم و ب اهدافی ک گفته شده در پایان دوره برسیم،شغل ایده آل من شغلیه ک وقتی انجامش میدم گذر زمان رو حس نکنم و واقعا لذت بخش باشه برام
سمانه
شغل ایدهآل:
از نگاه من شغل ایدهآلم باید شغلی باشه که اول از همه باعث شادی و آرامشم بشه و بعد باعث پیشرفت خودم، تغییر در زندگی خودم در جهت مثبت و تغییر در زندگی اطرافیانم و در نهایت بتونم به طور کلی در دنیا تاثیر گذار باشم.
مائده طلوع صفت
شغل ایده آلم شغلیه که از پسش بر میام و به نحو احسنت بتونم انجام بدم. شغلی که احساس خستگی نکنم و ازش لذت ببرم همینطور محیط امن و شادی داشته باشه
کسری ریشهری
شغل ایده آل من شغلیه که به ترتیب اولویت نیاز به پشت میز نشستن نداشته باشه. شغلی نظارتی باشه و رفت و امد و تکاپو درش وجود داشته باشه.کاری گروهی و پر تعامل باشه که نیاز به مدیریت دسته ای از افراد داره. درامد خوبی داشته باشه و هم نیاز به اپدیت بودن و بروز رسانی اطلاعات نسبت به کار داشته باشه.
زهرا
خب اولین جلسه دوره، بیشتر به مقدمات گذشت، اما همین که قراره کتاب هایی رو مطالعه کنیم که میدونیم کتاب های به خصوصین و تو مسیرمون کمکمون میکننن، خوشحالم کرد، اینکه در اخر دوره قراره متوجه بشم چه شغلی ایده ال واسه من و چه شغلی متناسب خبر خوشحال کننده ایه، من نقاشی میکنم و امیدوارم این دوره بتونه به پیشرفت من برای مسیری که انتخاب کردم کمک کنه، و در اخر امیدوارم کلاس های بعدی با کیفیت تصویری و صداییه بهتری برگزار شه که ما تمام مطالب مفیدی که گفته میشه رو دریافت کنیم، مچکرم ازتون🌸
Honey
درود
شغل ایدهآل من این شکلیه که از بودن باهاش احساس راحتی ، خوشحالی ، سرزندگی کنم و متوجه گذر زمان در کنار این شغل زیبا نشم ، و از نظر اقتصادی، ارزشی داشته باشه که استقلالم رو تامین و فراهم کنه.
حسین
سلام
شغل ایده آل من:
دچار روزمرگی نشم و بتونم ایده هامو بیان کنم و روشون کار کنم.
موقعیت اجتماعیم مهمه.
خروجی کارم رو بتونم لمس کنم، بتونم بگم این نتیجه کار منه.
با مردم در ارتباط باشم، دوست دارم مفید واقع بشم یه ارزشی برای جامعه ایجاد کنم.
اگر تایم زیادی ازم بگیره مشکلی ندارم، چون مواقعی که مسئولیتی به عهده من نیست زمانم رو به خوبی استفاده نمیکنم و به بطالت میگذرونم
اینکه به اقتضای اون شغل با علوم مختلف در ارتباط باشم خیلی خوبه.
اگر خواستم چند روز یا یک دوره رو بتونم فارغ از کار بگذرونم ینی به حضور دائم من نیازی نباشه.
Sara Mashayekhi
شغل ايده آل من بسيار منعطفه و دخالتي در ساعات شخصي زندگيم نداره . تايم مخصوص به خودش رو داره ولي انقدر جذاب هست و در من ايجاد انگيزه ميكنه كه با اشتياق براش وقت خالي ميكنم، تا بهش فكر كنم. به پيشرفتش، تغييرات مثبت، شكل ارائه، نقاط قوت، نقاط ضعف و خلاصه ذهنم درگير خودش ميكنه.
نه تنها منبع بسيار غني مالي براي من و خانواده ام هست ، بستري مناسب براي كارمندان من هم هست. زمينه بروز خلاقيت رو براي همه محيا ميكنه و حس تعلق ميده به هركسي كه در تعامل باهاش قرار داره.
شغل عزيزم، با دنيا دوست و نه تنها آسيبي به محيط زيست نميزنه بلكه كمكي هم در نگهداري و سلامتش داره.
شغل ايده آل من، به عنوان ميراث در خانواده ماندگار خواهد شد.
علیرضا مهیمنی
سلام خدمت جناب صباغی عزیز
امیدوارم دوره ی خوبی رو کنارتون بگذرونم
همون طور که قبلا هم خدمتتون عرض کردم
شغل ایده آل من شغلیه که
صاحب کسب و کار خودت باشی و بتونی برای کسب و کارت برنامه خودتو داشته باشی نکه طبق برنامه شخص بالاتر عمل کنی
شغلی دوست دارم که پولساز باشه و پتانسیل افزایش میزان درامد داشته باشه و روی یک مبلغ حدودی قفل و متوقف نشه و بتونی افرایشش بدی و صد البته اگر این افزایش درآمد همراه با هوشمندی باشه یعنی به میزان تلاش ات اضافه نکنه
پرستیژ کاری اش خوب باشه از نظر اجتماع(وگرنه مثلا قاچاق درامد عالی داره اما ….)
صرفا ریالی نباشه و با پیشرفت و رشد کسب وکارت در زمینه های دیگه مثلا ارتباط با دیگران در داخل و بیرون از خانواده اون هم تقویت بشه
شغلی دوست دارم که واقعا خدمت به دیگران برسونه که به دردشون میخوره صرفا هدفم فروش نباشه (ایجاد احساس نیاز **کاذب**
= فروش بیشتر)
شغلی که بتونم گسترشش بدم و افراد زیادی رو مشغول به کار کنم
پتانسیل کارافرینی داشته باشه
شغلی که با این موجدیجیتال همراه باشه و بتونه از اون در جهت پیشرفت استفاده کنه نکه باعث ضعف و بلکه سقوطش باشه
شيوا
شغل ايده آل من،شغليه كه با تمام وجودم بهش عشق ميورزم و حالِ منو خوب ميكنه، دريك محيط كاملاً دوستانه و در جهت اهداف و خواسته هاي من، عده زيادي را رهبري ميكنم و هرروز دارم كارم را در شهرها و كشورهاي ديگر گسترش ميدهم.
حبیبه
شغل ایده آل من قبل از هر چیز باید شغلی باشه که به انجام اون علاقه وافر داشته باشم ، بعد محدودیت زمانی و مکانی واسش نداشته باشم . شغلی که خدمت رسانی به افراد باشه اما خدمتی که باعث رشد و آگاهی اونها بشه و یه شناخت بهتر نسبت به توانمندیها و استعدادهاشون بهشون بده
سیما دلبری
با سلام و درود بیکران بر شما خوبان
با تشکر فراوان و ا اشتیاق فراوان و ابراز خرسندی از بودن در این گروه باارزش
من سیما دلبری هستم و بنده سالها در بخش صنعت فعالیت داشته و آنچه از سالهای خدمت در این عرصه داشتم خاطرات پر از سازندگی،استقامت ،تلاش و لذت بردن از ایجادو اجرای پروژه …و یا حتی شکست، ناکامی و چالشهای اساسی در انجام پروژه ….
ولی برخی کارها و حرفه ها هستند که کیفیت زندگی ما را چند برابر میکنند و انگیزه کار را برایمان هر روز بیشتر میکند و من اکنون شغلم و حرفه ام روابط عمومی است ودر یک موسسه حمایتی از بیماران خاص مشغول هستم کارم معرفی درست و کامل از موسسه و ارتباط سازنده با سایر ارگانها و سازمانها است به گونه ای که منجر به یک ارتباط اثر گذار و پایدار گردد و و لازمه آن تخصص و مهارتهای ویژه ای است مانند هنر متقاعد سازی و ایجاد نیاز برای مخاطب و مهارت شناخت و اصول مذاکره و…..
به هرحال این منم به عنوان یک وجود……همیشه بوده ام و تلاش کرده ام و موفقیت های بسیاری هم کسب کرده ام ولی….در حرفه و کارم اشتباه هم کرده و میکنم و میخواهم در مسیر بهبود و بهتر کردن خودم در حرفه و کارم قدم بردارم و هیچگاه هدفم این نیست که در کار و شغلم از بیکران بهتر باشم بلکه هدفم این است که از آن چیزی که اکنون هستم بهتر باشم قطعا بهترین ها و موفقترین ها عقاید یکسانی ندارند ولی یاد میگیرند که درک بهتری از تفاوتهای همدیگر داشته باشند و قطعا بهترین هنر ما در زندگی و کار و روابطمان فهمیدن یکدیگر است و این مهمترین بخشی است که ممکن است قضاوتهای درست و نادرست برایمان بوجود آورد و بسیار ممنونم از انتخاب شما از موضوع اولین شب آموزش و مهمان ویژه ای که در نظر گرفته اید چون همیشه بیشترین مشکل من هم انتظاری است که همیشه از خوب بودن آدمها دارم و نا امیدهای بعدی که به دنبال خواهد آورد و امیدوارم با افزایش تجربیات و معلومات ، تخصص و مهارتهای شما خوبان قدمی سازنده برای بهتر شدن در ایفای نقش خود بردارم
با یک دنیا مهر و ارادت …..
سعید قصیری
من عاشق ارتباطاتم. عاشق رفتار شناسی، زبان بدن، روش های خلاقانهی تبلیغات و تدریس.
الان دو ساله محتواسازم و ادمین اینستا.
در مورد یه شغل ایدهآل اولویتم درآمده. دومی تاثیر گذار بودن و ایجاد ارزش افزوده.
اعتقادم اینه که هر چیزی که عنوان شغل بهش بدی باید بتونه تو رو به استقلال مالی برسونه، و عذاب وجدان نداشته باشی توش. واقعا خدمت کنی و در مقابلش پول خوبی بگیری.
امیر
با سلام خدمت شما دوست عزیز شما فرمودین که خودمون رو از بیرون یعنی سوم شخص ببینیم و خوب دوست دارم خودم رو یک نویسنده ماهر و قهار ببینم
امیر
شغل ایده آن من شغلی هست که همه انسانها همیشه نسبت به دیدن و خوندنش کلی حال خوب بهشون تزریق بشه
سميه كرمي
سميه هستم، در حال حاضر كسب و كار خودمون رو داريم و من در كنارش به فعاليت در زمينه مشاوره كسب و كار مشغولم
شغل ايده آل من شغليه كه با انجامش احساس كنم موثر هستم و كاري كه مي كنم در زندگي ديگران تاثيرگذاره، براي انجامش با انسانها در ارتباط باشم، جنبه كمك كردن به ديگران پر رنگ باشه چون حس خيلي خوبي بهم ميده،نقش رهبري و هدايت افراد در اون پررنگ باشه، يه طوري ارائه راه حل داشته باشه، در شغلم فرصت رشد و ارتقا شخصي و كساني كه باهاشون كار مي كنم وجود داشته باشه، تكراري نباشه، بتونم از خلاقيتهايي كه دارم استفاده كنم، در اون حركت و اجرا وجود داشته باشه🌹
گلی
خب سلام دوستان وقتتون بخیر
اول اینکه خیلی خوشحالم که اینجاام و شانس اینو دارم که یکی از شرکت کنندگان این دوره باشم.
من از ۱۶ سالگی وارد بازار کار شدم و شغل های مختلفی داشتم از نماینده بیمه بودن گرفته تا منشی صحنه فیلمهای کوتاه تا گزارش نویس بخش روابط عمومی استانداری گلستان بودن و این اواخر هم برگزاری سمینار و کارگاه به صورت مستقل در گرگان اما همیشه سعی کردم شغلی رو انتخاب کنم که منو محدود به یه الگو رفتاری مشخصی نکنه و بتونم در کنارش آزادیهای فردی خودم رو هم داشته باشم در اکثر شغلهایی که داشتم هم تا حدی این آزادی فردی وجود داشت اما راضی کننده نبود. تا اینکه سه ماه پیش من و یکی از هم دانشگاهیام تصمیم گرفتیم که کسب و کار خودمونو راه بندازیم و یه مدینه فاضله از شغل ایدهآل خودمون برای خودمون ایجاد کنیم
ما کسب و کار خودمونو راه انداختیم و الان با سه نفر دیگر از همکارانمون یه شرکت کوچیک با ایدههای بزرگ داریم درسته این روزا خیلی پول در نمیاریم ولی سعی میکنیم با کارمون رفیق باشیم و بهش عشق بورزیم و مطمئنیم یه روزی خیلی میترکونیم.
محدثه
سلام
شغل ایده ال من شغل رو به پیشرفتیه که هرکسی بهش دسترسی نداشته باشه مگر با تلاش زیا
زمان و مکانش رو خودم تایبن کنم و اونقدر مهارتم توی کارم بالا باشه که اعتماد و اطمینانم به خودم و کارم تضمین کاری باشه که میکنم
mohadeseh
شغل ایده ال من شغلیه که خودم زمان و مکانش رو تایین کنم
و من تو شغلم از مهارت بالایی برخوردار باشم طوری که اعتاماد بنفس واطمینان به خودم تضمین کارم باشه هرکسی نتونه جز با تلاش زیاد بهش برسه
شغل رو به پیشرفتی که راه کارای هوشمندانه بتونه تو موفق تر شدن و رشد کردن کمکم کنهه
Reijan
شغل ایده آل من دارای آرامش و آسایش و امنیت شغلی و شخصی هست.طوری که من از فضاش لذت ببرم و انرژی بگیرم نه اینکه همینطور چشمم به ساعت باشه که کی زمانش تموم میشه.در حالی که زیاد سختی کار نداره درآمد خوبی هم داشته باشه.باشرایط خاص من که داشتن دو فرزند دو و چهار ساله است تطابق داشته باشه و طوری نباشه که باعث نارضایتی همسر و به خصوص بچه هام باشه و باعث بشه تو تربیت و رسیدگی من به فرزندانم خللی ایجاد بشه.باعث رشد و شکوفایی و ارتقام در تمام زمینه ها باشه.
Noori
۱_به شغلی که دارم علاقه داشته باشم و اشتیاق زیادی برای انجامش داشته باشم.
۲_ساعت کاریم دست خودم باشد.
۳_بتوانم در کنار کارم کارهای مورد علاقهام را مثل تفریح، ورزش، مطالعهی کتاب و دیدن فیلم را داشته باشم.
۴_در کارم دوست دارم اختیار عمل دست خودم باشد و به قول معروف خودم باشم و آقای خودم.
۵_درآمدی که از کارم به دست میآورم متناسب با کارم باشد.
۶_کاری که انجام میدهم بهم اعتماد بنفس بدهد و باعث افتخارم شود.
۷_ در کارم جای پیشرفت زیادی داشته باشم.
۸_کارم تنوع داشته باشد و از یک برنامهی روتین پیروی نکند.
۹_ کارم باعث شود تا بیشتر یاد بگیرم و اطلاعاتم زیاد شود.
الهام خدارحمی
شغلی که انقدر توانایی داشته باشیم که بتونیم توی اون بهترین خودمون باشیم.
و هر بار برای بهترین بودن تلاش کنیم و یاد بگیریم.
Reijan
شغل ایده آل من
دارای آرامش و آسایش و امنیت شغلی و شخصی هست.طوری که من از فضاش لذت ببرم و انرژی بگیرم نه اینکه همینطور چشمم به ساعت باشه که کی زمانش تموم میشه.در حالی که زیاد سختی کار نداره درآمد خوبی هم داشته باشه.باشرایط خاص من که داشتن دو فرزند دو و چهار ساله است تطابق داشته باشه و طوری نباشه که باعث نارضایتی همسر و به خصوص بچه هام باشه و باعث بشه تو تربیت و رسیدگی من به فرزندانم خللی ایجاد بشه.باعث رشد و شکوفایی و ارتقام در تمام زمینه ها باشه.با تشکر از شما استادهای گرامی
فاطمه
سلام
شغل قبلیمو بدلیل اینکه هیچ علاقه ای بهش نداشتم، زودتر از موعد تقاضای بازنشستگی دادم.
با اینکه برای انجام کارهای خونه همیشه با کمبود وقت مواجهم، ولی خیلی دلم میخواد قسمتی از وقتم و عمرم، به شغلی اختصاص پیدا کنه که بهش علاقه داشته باشم، ازش لذت ببرم، احساس رضایت کنم و منتظر پایانش نباشم.
دوست دارم کارمو تا حد امکان توی خونه انجام بدم و متناسب با زحمتم درامد راضی کننده ای داشته باشم.
من به چیدمان و طبقه بندی، علاقه زیادی دارم.
شاید علاقه من به دکوراسیون داخلی ارتباط داشته باشه، ولی من هیچ تخصص و حتی اطلاعی ازش ندارم.
امیدوارم با کمک گروه متخصص و مجرب شما به نتیجه برسم.
ممنون
زاهده اردلان
شغل ایده آل من شغلیه که باهاش بتونم از توانایی های ذاتی و اکتسابیم به خوبی استفاده کنم.شغلی که بتونه من رو متمرکز کنه که در یک مسیر و چهارچوب مشخص حرکت کنم و رشد و یادگیری های جدیدم در ابعاد مختلف همون مسیر باشه، به نظرم دیگه از این شاخه به اون شاخه پریدن کافیه!
شغلی که بتونم به دیگران کمک کنم و ازشون حمایت کنم و چیزهای جدید یادشون بدم.
چون آدم منظمی هستم ترجیح میدم لیستی از کارهایی که باید انجام بدم داشته باشم و یکی یکی تیک بزنم، همیشه هم برای خودم گزارش می نویسم، چه خواسته بشه چه نشه. بی نظمی در کارها باعث میشه سردرگم شم.
شغل ایده آل من باید طوری باشه که شأن و کرامت انسان ها حفظ بشه. صداقت، قابل اعتماد بودن، احترام متقابل و سازگاری از مهم ترین ویژگی هایی هستن که باید باشن.
در نهایت شغل ایده آل من باید بتونه جایگاه اجتماعی و منافع مالی خوبی رو برام تأمین کنه.
F
ایدآل برام به این معنیه که از انجام دادن کار حس خوبی داشته باشم و لذت ببرم جوری که متوجه گذر زمان نشم.
ممنون بابت پیشنهاد کتاب، حتما مطالعه میکنم.
Goli Banikarimi
🌿
سلام دوستان وقتتون بخیر باشه
من گلی بنیکریمی هستم
به عقیده شخصی من شغل شباهت ویژه ای به رابطه داره
احتمالا همه ما دوست داریم در رابطهای باشیم که در اون احساس شادی و سرزندگی میکنیم و در عین حال برای زمانهای آزاد هم دیگه ارزش قائل باشیم و آزادی فردی ما در یک رابطه حفظ شود.
شغل ایده آل من هم دقیقا باید همین ویژگی ها رو داشته باشد
من دوست دارم شغلی داشته باشم که در آن احساس سرزندگی و نشاط داشته باشم و انرژی مضاعف از اون دریافت کنم و همچنین به آزادی های فردی و زمانهای آزاد من که می تایم من هست هم خدشهای وارد نشه.
همانقدر که داشتن شادی و هیجان برایم مهم است همان قدر هم داشتن خلوت و تنهایی از ضروریات زندگی من است و ترجیح میدهم که شغلم خلوت مرا به هم نزند.💕💫
علیرضا امیری فلاح
شغل ایده آل من شغلیه که یه چیزی به دنیا اضافه کنه.
یعنی قبل و بعد از بودنم توی این دنیا (که کسی نمیدونه آیا دنیای دیگه، یا دنیاهای دیگه ای هم باشه یا نه) یه فرقی ایجاد شده باشه.
نام نیکی بمونه و دستاوردی که شاید نه حتی نسل ما، بلکه نسل های آینده ازش استفاده کنن.
درآمد عالی داشته باشه، ریسک های پایینی داشته باشه و شدیداً تخصصی باشه 🙂
یه نیچ مارکت خیییلی تر و تمیز و اختصاصی، نه لزوما خیلی شلوغ، و صد البته بسیار حرفهای!
رضابرزگر
شغل ایده آل من
شغلی که رشد شخصی برام ایجاد کنه و هر روز منو به چالش بکشه تا بیشتر چیز یاد بگیرم .
کارآفرینی باشه و افراد زیادی فرصت رشد و درآمد زایی داخلش پیدا کنن . یه تاثیر مثبتی روی دنیایی که دارم داخلش زندگی می کنم بتونم بذارم .
بتونم رهبری و مسئولیت ایجاد بستر رشد رو داخلش فراهم کنم و یه جورایی آغاز کننده و استارتر باشم .
بتونم ایده هامو به واسطه ی شغلم عملی و محقق کنم .
استعدادهای نهفتم شکوفا بشه و رشد کنه .
آزادی مالی و زمانی پیدا کنم که علائق دیگه ام رو پیگیری کنم و پرورش بدم .
از لحاظ فکری و ذهنی و روحی رشدم بده.
کارم متنوع و پر چالش باشه .
سفر و گردش برام ایجاد کنه .
نفوذ و اعتبار برام ایجاد کنه .
از پنج بعد ، اجتماعی ، شخصی ، شغلی ، خانوادگی و معنوی به واسطه ی شغلم رشد کنم .
در حال حاضرم در صنعت بیمه فعالیت می کنم و خیلی از ویژگی های بالا داخلش هست . و اوناییشم که نیست دارم سعی میکنم ایجاد کنم . چون عاشق شغلم هستم واقعا .
مهسا
شغل ایده آل من :
شغل ایده آل من باید در راستای کمک به مردم باشه مخصوصا بچه ها چون به شدت احساس آرامش دارم کنارشون مثل کار در شیرخوارگاه یا سرپرستی ها و اگر بدونم از نظر در آمد مالی جایگاه نسبتا خوبی دارم دلم میخواد هر علمی که دارم رو به بچه هایی که در مناطق دور از امکانات هستن آموزش بدم و همچنین توانایی نوشتنم رو در حد ایده آل بالا ببرم و کتاب هایی چاپ کنم که مردم با خوندن اون ها لذت ببرن و حالشون خوب بشه و در شغلی که دارم احترام خیلی زیادی رو متقابلا از مردم دریافت کنم و به بهترین خودم برسم.
سجاد دهقانی
سلام شغل ایده آل من شغلیه که بتونم با اون به آدما کمک کنم_بتونم مسیر زندگی آدمهارو عوض کنم و تحول واقعی رو در زندگیشون پدیدار کنم_شغل ایده آل من شغلی هست که بتونم حال دل آدما رو خوب کنم حالا از هر طریقی که بشه میتونه این حال خوب کردنه با مشاوره باشه_میتونه با کمک مالی باشه_میتونه با ایجاد کسب و کار براشون باشه_و حتی میتونه ارائه یسری راهکارها باشه_دوس دارم آدم خیلی موثر و مفیدی باشم.دوست دارم بعد از اینکه از دنیا رفتم اسمم با جسمم زیر خاک نره…خیلی ها دعام کنن خیلی ها ازم یاد کنن به عنوان یه ادم خیلی موثر_کلا حرف زدم و همدردی و کمک کردن رو دوس دارم_یه متخصص یه مشاور….شاخه هایی همکه تا الان جزو علاقه هام میدونم ۱)مربی رشد و توسعه فردی۲)بیزینس کوچ حرفه ای که خیلی تخصص خفن توی فروش هم داشته باشم مثل استاد سعید وفایی😍 ۳)یک دیجیتال مارکتر حرفه ای که همه فن حریف باشه
منصوره موسوی
شغل ایده ال من ،اینه که کارآفرین باشم و مجرای روزی آدما
اینکه بتونم به حال خوب آدما کمک کنم ،هیچ وقت خسته نشم و عاشق کارم باشم ،
کارمندی و یکنواختی ورو هیچ وقت دوست نداشتم
یه جایگاه اجتماعی مناسب و معقول و با پرستیژ
میناخسروی
سلام ببخشید جواب من ارسال شده؟
شيوا توسلي
شغل ايده آل من شغليه كه اول از همه حالِ منو خوب ميكنه وبهش با تمام وجودم عشق ميورزم ، در يك محيط كاملاً دوستانه و در جهت خواسته ها و اهداف من، عده زيادي رو رهبري ميكنم و دارم تمام تلاشم را ميكنم تا شغلم را در سطح جهاني گسترش بدم.
سید رضا جلالی
سلام ودرود
به نظر من شغل ایده آل میتونه هر شغلی باشه، شغلی که ما با علاقه و درست انتخاب کردیم و تمام توان و خلاقیتها رو در هرچه بهتر انجام دادن ا ون کار به کار گرفتیم و هر روز هم اطلاعاتمون رو به روز کردیم و در مسیر پبشرفت از انجام اون کار لذت بردیم
زمانی که ما کار و شغلمو ن رو در بهترین حالت انجام میدیم و جزو بهترینهای اون حوزه کاری یا شغل باشیم ،پول،اعتبار،آرامش،لذت و … همه یکی پس از دیگری به دست میاد ،اونجاست که میتونم بگم شغل ایده آل من،به شرطی که بهترین باشم
محمدحسین مفیدی
من دوست دارم در زمینه کاری خودم آدم صاحب سبک و برندی بشم که بلد باشه به بقیه دوستام کمک کنم و نیازشون رو رفع کنم
مریم
امیدوارم دوره ی خوبی باشه
Alihjhy
با سلام و وقت بخیر 🙌🏻💎
خوشحالمکه داخل این دوره هستم و خیلی اتفاقی پوسترشو دیدم
من الویت اولم داخل شخص علاقه ست و عشق به نظر اگر نباشه شغل میشه خودش یه مدل رنج …
و از اونجایی که این روزا پول یکی از علایق همه ماست طبیعتا باید درامد زا هم باشه
کلی خب شخصا سوداگر پول نیستم و به نظرم بیش از حدش باعث استرسه
در کل دوست دارم شغلمو دوست داشته باشم در عین حال درامد کافی برای رسیدن به رویا های مادیم رو فراهم کنه
(ترجیحم توی کسب و کار دیجیتال بودنش و مستقل بودنش و نیازمند خلاقیت بودنشه)
با سپاس از شما اقای صباغی 💐
سارا باقرپور
شغل ایده آل من در ذهنم مثل یک شکلات تابلرون ۷۵۰ گرمیه. حتما می پرسید چرا تابلرون؟!؟!
اگه بخوام خیلی واضح بگم از دو جهت خیلی شبیه هستن:
۱- لذت، خوشمزگی و انرژی
۲-همونجور که نماد تابلرون کوه ماترهورن برنه و خود شکلات چند قسمت مثلثیه, شغل ایده آل منم رشته کوهایی هست که هر کوه (قسمت) آن بخشی از شغل ایده آل من رو تعریف می کنه.
پس می تونم در یک جمله بگم شغل ایده آل من شغلیه که باهاش زندگی می کنم و می تونه همه ابعاد زندگیمو با خودش تقسیم کنه.
شغل ایده آل من برای من لذت بخشه و فرصت رشد و پیشرفتو به من میده و همونطور هم باعث لذت و پیشرفت دیگران هم میشه.( حس مشارکت)
در شغل ایده آل من زمان و مکان معنا نداره و این دست منو باز می گذاره که بتونم تجربه های جدید کسب کنم و در کارم استفاده کنم.
در شغل ایده آل من، پول الویت اول نیست. الویت اول من پیشرفتی است که باعث به وجود اومدن ساراهای مختلف در طی زمان میشه. البته پول رو انکار نمی کنم .. از اونجایی که دوست دارم در کنار شغل ایده آلم یک NGO مرتبط با کارم داشته باشم، پس باید از هر جهت توانمند باشم تا موفق بشم.
در شغل ایده آل من ، پول معیاری برای احترام و بزرگی بیشتر نیست.
این شکل کلی شغل ایده آل من است که تلاش می کنم جزئیاتش رو در طول دوره با کمک شما کاملتر کنم و حتی تعریف های جدید ارائه دهم.
محمد
عالی 👌👌
دانیال چهاردولی
قبل هر چیز درود فراروان, به حمید صباغی عزیز و دیگر دوستان که این فرصت به بنده دادن در جمع شما عزیزان باشم .
–
– در مورد سوم شخص حس ام بگم – خیلی تازگی دارد. به خودم نگاه نکرده بودم , هر از گاهی بوده ولی افشا نکرده بودم
–
شغل حال حاضر طراحی دکوراسیون ساختمان است – اما دغدغه من؛ اینکه چطور پایدارش کنم و کمبود مالی نداشته باشم تا بیشتر رو توانای خودم کار کنم و قدرت کمک به دیگران را بالا ببرم – حس رضایت از خودم بیشتر کنم
دایره کمک کردنم کوچک است و عدم رضایت از خودم زیاد دارم
سپاسگزارم
Sarajokar
شغل ايده آل من
من تازه اول كارم و هنوز مدير نشدم ولي حتما در آينده مدير بزرگ ترين شركت ميشم و حتما بالاترين درآمد دارم كه اين روز ها درآمدماهيانه ١٠ميليون تازه ميشه يكم زندگي كرد من حتما توي كارم بالاترين درآمد دارم
باتشكر از شما🌹
mostafa shah
سلام دوستان
خداقوت میگم به آقای صباغی و آقای کریمی بابت دوره ارزشمند و بسیار کاربردی که فراهم کردید
یه شغل ایده آل شغلیه که پر از آموزشهای درست باشه
و همکارانی داشته باشیم که مثله رفیق با هم برخورد کنیم و اطلاعتمون رو بدون هیچ چشم داشتی با هم تبادل کنیم
و محیط کاری به دور از حاشیه باشه
امیر
بنظر من شغل اید ال من شغلیه که به اون علاقه داشته باشم و در اون تخصص داشته باشم و در اون کار بتونم حرفه ای بشم ، شغل ایده ال من به هیچ وجه کارمندی نیست و نبود و خواهد شد .
محسن فرضی
شغلی که دوسش داشته باشم و احساس نشاط از انجام دادنش داشته باشم.و خلاقیت نیاز داشته باشه و منو درگیر کنه و تکراری نشه برام بر اثر گذشت زمان.و شان و شخصیت اجتماعی منو ببره بالا و به راحتی بتونم بگم شغلم چیه در حضور دیگران.
شغلی که حق مالکیت(کپی رایت)در اختیار من باشه و بتونم هر وقت به هر کسی خواستم امتیاز ایجاد شعبه بدم.
شغای که بعداز اینکه من براش زحمت کشیدم و موانع ابتداییش رو رفع کردم بیفته رو غلطک و بدون حضور فیزیکی من هم قابلیت پول سازی و ادامه ی حیات داشته باشه.
با زندگی همه مرتبط باشه مثل تولید نرم افزارهای مایکروسافت که بتونه نیازهای یه جامعه آماری بزرگ رو پوشش بده
شیرین کبریایی
خیلی خوشحالم که یکی از افراد اجرایی این دوره هستم کنارتون
اونقدر باخلاقیت هستین که من با اطمینان درباره دوره و متفاوت بودنش به همه گفتم
مطمئنم یکی از خاص ترین دوره هایی هست که تا حالا برگزار شده تو ایران
و موفقیت های خیلی زیادی برای همه به دنبال داره.
آرزوهای خوب : آرامش و سلامتی و شادی و موفقیت 🌟💞
Bahar
شغل ایده ال من
شغلیه که کمک کننده و درواقع ابزاریه درجهت بالابردن رضایت نسبی درابعاد مختلف زندگی . یک بازی برد برد برای خودم مشتریهای دریافت کننده ی کارم و همکارهایی که باهم تیم هستیم ،
با کمترین درگیری وافتادن دربازیهای غیرمفید مثل بروکراسی های اداری ومجوز و.. شعلی که کمک به ایجاد حال خوب مادی ومعنوی برای خودم و محیط وادمهای دریافت کننده اش باشه
شیرین
شغل ایده آل من اینجوریه که میتونم با آرامش و هیجان و کاملا خوشحال وقتمو براش بذارم.ترکیبیه از تمام فعالیت هایی که عاشقشونم و توشون خوبم. پراز بروز خلاقیتم توش. اون کار منو آدم بهتر و قشنگ تر و بزرگ تری می کنه و من هم اون کار رو. احساس میکنم من مناسب ترین اون جایگاهم و اون جایگاه مناسب ترین برای منه.از کنار دیگران بودن بیشتر لذت می برم و احساس نمی کنم که وقتم داره تلف میشه. با حرفه ای بودنم توش پول خیلی زیادی میسازم، راحت مثل یه بازی در سطح خودم و مدام میرم لول بالاتر. می تونم برای خانوادم وقت زیادی بذارم. در اون آدم خیلی مفیدی برای دنیا هستم. آزادی عملم رو دارم و حد مناسبی از تنوع رو در کارهام دارم. موقعیت اجتماعی خیلی خوبی داره. به روز، متمرکز و قوی ام توش.
عماد
به نام خدا
سلام
دیدگاه ها و نظرات رو میخونم و لذت میبرم،تقریبا از وقتی که خدمت سربازیم تموم شد حدودا یکسالی میگذره…یهو یه روزی اواخر خدمتم داخل پادگان به این فکر میکردم و به خودم میگفتم عماد تو چند روز دیگه ترخیصی چه برنامه ای داری واسه آینده و شغلت…
یک سال پیش من هر روز با خودم فکر میکردم چه کار کنم؟چی میشه حالا؟
نمیتونستم به خودم هم بگم غصه نخور یه اتفاقی میفته،تو هم مثل همه…با تمام این اتفاقات و درگیری های ذهنی،هر روز استرس و اضطراب من زیاد تر و هر روز ترسیده تر دیروز
به این نتیجه رسیدم که فایده نداره باید برم دنبال علاقم رفتم داخل اینستاگرام و از تمام افراد موفق کمک خواستم که چطوری علاقمو پیدا کنم؟
همشون بلا استثنا میگفتن برو دنبال چیزی که بهت حس خوبی میده ولی من ذهنم انگار قفل شده بود،نمیتونستم پیداش کنم و هر روز اضطراب من شدت میگرفت و حسرت دیگران رو میخوردم که چرا من جایگاه و موقعیت رو ندارم
من الان دچار پنیک شدم به خاطر استرس و اضطراب هایی که داشتم
ولی تصمیم گرفتم فرد دیگه بشم و ذهنیتم رو اول تغییر بدم و لازم هست قبل از این که شغل ایده آل داشته باشم ذهن سالم و جسم سالم در اولویت باشه و امیدوارم در این دوره بتونم به هدف و شغل و رسالت شخصیم با تلاش مستمر برسم
شغل ایده آل به نظرم با توجه به موقعیت مکانی و شرایط سنی و ذهنیت های هر فرد فرق میکنه و تعریفی از شغل ایده آل و آرزوی عالی داره
ولی خیلی خلاصه و کلی شغل ایده آل باید یکسری پارامترهایی رو تحت شعاع قرار بده
پارامترهایی مثل درآمد،امنیت شغلی،جایگاه و شان اجتماعی،زمان کار،مکان کار،کارآفرین بودن،کارمند بودن و…
ولی برای شغلی که پر از چالش و پستی ها و بلندی هایی باشه که باعث رشد من و هیچ وقت محدود به زمان نباشه ینی هیچ وقت شرایط ایجاب نکنه که از بین بره و همیشه ادامه داشته باشه ینی جزئی از نیاز اصلی مردم و ملزومات زندگی و مهم تر از هم ارزش بخشیدن به وجود انسان رو دارا باشه
این قدر فراگیر بشه که جایگاه اجتماعی و برندی که برای من میسازه هرگز از ذهن پاک نشه و اون شغل یا ایده یا استارتاپ رو به اسم من بشناسند
شغلی باشه که وقتی هم من خوابم،پول سراریز بشه تو حسابم:)
امیدوارم این دوره با توجه به وجود دو فرد با مهارت و دارای تجربه عالی به من در راستای حقیقت بخشیدن به شغل و ایده آل خودم کمکم کنن و مطمئن هستم که بهش میرسم
آرزوی موفقیت واسه همه ی دوستان
بهار
مار به نظرم تو اين شرايط بايد درامد مناسبى داشته باشه
و تايمش دسته خودم باشه
ali. abs
سلام و وقت بخیر
ممنون بابت این اتفاق ایشالا که برا همه مثبت و مفید باشه
دوست دارم شغل ایندم مدیریتی باشه مدیریت زمان منابع انسانی غیر انسانی… پر تحلیل و بررسی… من تجربه مدیریت و اداره کارگاه داشتم هم ساختمانی هم صنعتی ولی خیلی گستره ترش من راضی میکنه…
سعیده بنساله
شغلی دوس دارم که اختیارم دست خودم باشه ازاینکه یکی بهم دستور بده متنفرم
دوس دارم ی شرکت بزرگ اموزشی داشته باشم مباحث فن بیان و سخنوری که بلدم اموزش بدم
متین میلانی
من حقیقتش هنوز شغل ایده آلمو پیدا نکردم ولی امیدوارم با این دوره و با کمک اقای صباغی بتونم بهترین راه رور پیدا کنم
مرجان لطفی
سلام وقتتون بخیر
من خیلی علاقه دارم که همه کارای دنیارو یاد بگیرم یاحداقل ببینم که چجوری انجام میشه و چه چیزایی پشتش نهفتس از کار پشت میز نشینی بگیر تا ساخت هواپیما ، بخاطر همین الان ۵تا شغل دارم و تو صنعت های مختلف کار کردم اگه بتونم هرروز یجا کارویکنم اما چون دلم میخواد کار باکیفیت ارائه بدم جلوی این حسمو میگیرم
خیلی زیاد کیفیت و رضایت مشتری برام مهمه و همچنین احترام
شغل ایده آل من ضرری به محیط زیست نمیزنه
من متاسفانه بخاطر اوضاع اقتصادی جامعمون خیلی زیاد از بیکاری واهمه دارم و دلم میخواد یه شغلی داشته باشم که مرگ درونش نباشه از بین نره و اگر زمانی مهاجرت کردم ارزشمند باشه و چون درونم حس رهبری وجود داره میخوام که کارم طوری باشه که به بقیه کمک کنم و مشکلاتشونو حل کنم
شغل ایده آل من هفته ای ۲روز تعطیلی داره و تورو از خوشیات نمینداره و اگه بخوای شب و روز تعطیلم میتونی انجامش بدی
درضمن دلم نمیخواد دست توی کارم زیاد باشه اشباع نشده باشه و کیفیت خدمت رسانیم قابل لمس باشه
خیلی هیجان دارم برای این دوره و امیدوارم درآخر بتونم تصمیم نهایی بابت شغلمو بگیرم چون ساهاس ذهنمو درگیر کرده و خیلی زیاد بهش فکر میکنم …
محمدحسین عسکری
سلام و عرض ادب و احترام خدمت همه دوستان عزیز در کمپ شغل ایده آل
رسالت من در زندگی شخصی و حرفه ایم کمک به مردمان سرزمینمه که بتونن روابط بهتری رو برای داشتن دنیای مطلوبتر و زندگی خشنودتر با خودشون و جهان پیرامونشون برقرار کنن. شغلی که بتونه منو تو این مسیر کمک کنه بهترین دستاورد رو داشته باشم اون شغل ایده آل منه. و البته الان اون شغل رو دارم. من روانشناس بالینی، زوج درمانگر و کوچ زندگی هستم.
احسان 7777
سلام ممنون از شما
دوست دارم شغلم در رابطه با ارتقا بهبود شخصیت فردی باشه و بشه جامعه بهتری داشته باشیم و به کار کوچینگ علاقه دارم و به کار تدریس هم علاقه مندم و مدیر خودم باشم
محمدحسین عدلو
سلام خدمت آقای صباغی و کریمی و همکاران محترمشان ، وقت بهخیر
ممنون بابت این دوره امیدوارم همگی بتوانند به شغل ایدهآلشون برسن.
سلامت و موفق باشید
شیوا
نمیدونم چرا من به همه شغلها علاقه دارم، و در موردِ اونی تصمیم میگیرم که بیشترین پول رو بتونم توش در بیارم، چند وقته که بخاطرِ اینکه بچه دار شدم از شغلم اومدم بیرون و فعلا توی خونه هستم ، اما تصمیم گرفتم که اگر بخوام برم سرِ کار دوباره میرم یه کار دولتی ، چون هم حقوقش خیلی خوبه هم مزایای خیلی خوبی داره ، همش خودم رو توی اداره ای که دوست دارم تصور میکنم ، کار پشت میز اما پر دردسر ، جایی که خیلی شلوغِ و هرروز با هزار نفر باید سر و کله زد ، شب کارینداره و آخر هفته ها همیشه تعطیلی دارم و میتونم یا مسافرت برم یا تفریح کنم ، برعکس شغل قبلی که شبانه روز نداشتم ، اما خوب خوبیای دیگه داشت
Hanieh
باسلام وتشکر از شما
شغل ایده آل من در درجه ی اول ۲پارامتر مهم داره اول علاقه و عشق بهش جوری که خسته نشم و با اشتیاق روزها بخاطرش بیداربشم نه با هزارتا آلارم ساعت و دوم اینکه روزمرگی نداشته باشه و تنوع داشته باشه و کارمندی طور نباشه،نخوام بخاطرش یه عمر به زور صبح زود بیدار بشم و ترجیحا ساعتش دست خودم باشه!
پیشرفت داشته باشه و روی یه نقطه درجا نزنم و بی حد و مرز باشه، محبوبیت داشته باشم و شناخته شده باشم ترجیحا با یه تیم خیلی خوب در یک محیط دوستانه همراه باشه و رنگ و روح داشته باشه
چون سفر برام مهمه بتونم تایمی هم برای سفرداشته باشم و از دور هم کارهامو انجام بدم.و خطری به کسی نزنه برای انسانها و محیط زیست ارزشمند باشه و نکته ی مهمش که فراموش کردم؛ پولش کافی باشه و حداقل پس از یه مدتی دغدغه ی پول نداشته باشم. بتونم نوآوری داشته باشم و اثری خلق کنم و از اون پول یا شغلم کمکی به مردم و بچها بکنم :))
ایمان
سلام عرض ادب دوست دارم با این دوره و به کمک خودم و دوستان عزیز به پله بالاتر از شغلم و کارم برسم
لیلا دده خانی
سلام ،عرض ادب و احترام
خوشحالم که در راستای رسالتم به عنوان کوچ و همراه در ” کمپ شغل ایده آل” کنارتان هستم . آرزو می کنم در این سفر، توانمندی هایمان را بهتر ببینیم و در کنار هم بیش از پیش رشد کنیم .
برایتان سلامتی، عشق، آرامش و زندگی در رفاه ؛آرزومندم.
ماندانا مافی
سلام سلام
از نظر من شغلی ایده آل هست که در حوزه استعداد و علاقه من باشه تا انرژی کمتری صرف کنم و از آن لذت ببرم و گذشت زمان را متوجه نشدم و ارزشهای من در نظر گرفته بشه ارزشهایی مثل تعهد به وقت ، زمان ،مسئولیت پذیری ،صداقت، دوستی و ….
در ضمن درآمد کافی یکی ازمهترین گزینه ها هست که از همه نظر مرا تامین کنه تا برای ادامه کار انگیزه کافی داشته باشم و همچنین به هدف اصلی خودم که رسیدن به رفاه نسبی در تمام زمینه های زندگی هست مرا نزدیک کنه ..
شیوا ابراهیم زاده
سلام خدمت تمامی دوستان و اساتید محترم
خوشحالم که در خدمتتون هستم
امیدوارم این دوره بهم کمک کنه که از بین فعالیت های هنری مختلفی که تو ذهنمه بتونم امتخاب درست داشته باشم
انتخابی که همراه با علاقه باشه و سود اور باشه
Kiani
سلام. شغل ایده ال من این هست که اثر گذاری رو زندگی کنم و بتونم اثر گذار باشم.
Shams1400
اساتید بسیار پر انرژی و اثر بخش هستند
مدیریت شغلی که نوآوری و اثربخشی در زندگی مردم ایجاد کند .
ممنون و سپاسگزارم .
بهار
به نظر من شغل ايده ال يعنى حس خوب
يعنى هر روز خوشحال تر باشم
اراده مالى داشته باشم
تايمش دست خودم باشه
اينده دار باشه
باهاش انرژى داشته باشم
و بقيه بهم افتخار كنن از جمله خودم
و البته حقوق مناسب
مرجان
من هنوز شغل ایده الم رو نمیدونم. یعنی یه چیزهایی تو ذهنم هست ولی وفتی به عمق کارم فکر میکنم حس میکنم شاید اونقدر که تو فکرم هست کار ایده آلی نیست
Sarajokar
سلام
اصلا باورم نميشد بتونم ١٤٧مورد بنويسم و اصلا زمان نگرفت
به نتيجه هايي رسيدم ك من چقدر توانايي دارم چقدر چيز هارو درس دارم ك زياد بهش توجه نميكنم و اگرهم توجه كنم زياد نيست
و چه خوبه كه بتونم موارد بد رو اصلاح كنم و خوب ها رو تقويت كنم
حتما تا فردا موارد بيشتري يادداشت ميكنم
ممنونم از شما🌹
مرجان
سلام.همیشه توی ذهنم خودم رو قضاوت کردم اما وقتایی اینکارو کرده بودم که کار اشتباهی ازم سرزده بود.امشب با روی کاغذ آوردن خودم تواناییهام یا بهتر بگم قسمتای مثبت خودم رو هم دیدم.
ممنون از شما
Omid.a89
وقتی ویدیو تمام شد توی ذهنم گفتم من به صدتا کلمه برسم واقعا هنر کردم اما همون دیشب بلافاصله بعد از کلاس ۲۰۶ کلمه بدون وقفه نوشتم!
تازه متوجه شدم که اینکه در طول زندگیم سعی کردم خودمو بیشتر از دیگران قضاوت کنم چقدر میتونه مفید باشه.
mahdis khosravani
سلام.من وقتي شروع به نوشتن كردم اول از همه قول دادم واقعا با خودم صادق و روراست باشم و هر چيزي كه در مورد مهديس حقيقته رو ،روي كاغذ بيارم.هرچي به كلمات اخر نزديك ميشدم حس ميكردم كه دارم به خود واقعيم نزديك تر ميشم و اون مرزي كه باعث فاصله افتادن بينمون بود ،از بين ميرفت….
علیرضا ا.ف.
موقعی که داشتم مینوشتم به این نتیجه رسیدم که چقدر قابلیت هایی دارم که بهشون اصلا فکر نمیکردم.
بعد از اون متوجه فرصتهای فوقالعادهای رو به روی خودم شدم که میتونستم روش آن مانور بدم و متوجه یک سری ایده جدید شدم که میتونم توی کسب و کارم واردشون کنم.
همینطور متوجه این شدم که فرصت هایی که روبروی من هست هیچکدوم مختص فقط به ایران نیز میتونم در سراسر جهان آنها را ارائه میکنم و درآمدم را تبدیل به درآمد ارزی کنم 🤔
هنوز که هنوزه فکر می کنم که بتونم حداقل ۱۰۰ کلمه دیگه هم اضافه می کنم، ولی برای این که درگیر ایده آل گرایی نشم، ادامه ندادم :/
اما نکته جالب این بود که بعد از نوشتن چون احساس کردم ذهنم خیلی آروم تر شده 🙂
سارا قاسمی
من چون کلا به قول معروف نجوای نفس زیاد دارم و قبلا هم زیاد راجع به خودم مینوشتم البته به صورت ناخوداگاه،خیلی شوک نشدم یا منتظر اتفاق عجیب غریبی توخودمنبودم،ولی انصافا بعد از ۱۹۰تا کلمه به قول اقای صباغ ذهنم به عرق کردن افتاد
سپیده منانی
لایو طبق قولی که داده بودند ۱۱:۳۰ شروع شد و با این که نت کمی مشکل داشت سپیده تونست لایو رو ببینه و از همون اول یک دفترچهکنارش گذاشته بود که نکات رو یادداشت کنه این نمیرن براش خیلی هیجان انگیز بود و منتظر بود لایو تموم شه و شروع کنه
لایو که تموم شد شروع به نوشتن کرد برای اولین بار حس کرد نوشتن راجع به خود اونقدر ها هم اسون نیست چون بعضی چیزا نوشتنش هم سخته انگار همیشه بوده اما روی کاغذ آوردنش سخت میشه همون دیشب تمرین رو تموم کرد و ۲۰۸ تا کلمه نوشت البته بیشتر هم میشد بنویسه ولی از نظرش بعضیا هم معنی بودن همین الان که گزارش رو داره مینویسه ی سری کلمه جدید به ذهنش اومد !
اما اخرش ی احساس سبکی خاصی داشت و
صبح برای کوچ خودش تمرین رو فرستاد
و بعد به ویس اقای کریمی گوش داد و بنظرش با این که ی سری چیزا رو میدونست اما باعث شد عمیق تر به مسئله اموزش فکر بکنه و سعی کنه از چیزایی که بلده استفاده کنه
حمیده شریعت
سلام حس می کنم با تمرین روز دوم به یه جور خودشناسی درباره خودم می رسم و به طور دقیق تر درباره هدفام فکر کنم و هیچ وقت تا حالا این طوری به خودم و اطرافم توجه نکرده بودم
سپاس
Parisa
من وقتى شروع به نوشتن كردم گفتم نهايتا ٦٠ مورد بشه و داشتم خودم رو سرزنش ميكردم اما وقتى نوشتم تا موقعى كه استب كنم ٢٠٠ مورد شد و باز به نوشتن ادامه ميدم ديدم كه چ قد منفى ها بيشتر از مثبت ها روى كاغذ مياد
zeynabe.faraji
خیلی قشنگ بود
انگار خالی شد از همه چی
و اینبار خودم رو بهتر دیدم دقیقتر
باحال بود😀✌
Omid.a89
وقتی ویدیو تمام شد توی ذهنم گفتم من به صدتا کلمه برسم واقعا هنر کردم اما همون دیشب بلافاصله بعد از کلاس ۲۰۶ کلمه بدون وقفه نوشتم!
تازه متوجه شدم که اینکه در طول زندگیم سعی کردم خودمو بیشتر از دیگران قضاوت کنم چقدر میتونه مفید باشه.
sarviha
من وقتی داشتم ویدئو رو میدیدم همزمان داشتم به خودم فکر میکردم… به اولین کلماتی که در مورد خودم هست… به اسمم به معنی اسمم، من اسمم زینب هستش و هربار خودم خودم رو صدا میزنم یاد پدرم میفتم
از شما هم میخوام خودتون رو صدا بزنید…
اما زمان نوشتن کلمات یه جاهایی بغض میکردم، یه جاهایی از نوشتن اون کلمه میترسیدم، گاهی به خودم میگفتم ننویس…ممکنه کسی که میبینه قضاوتت کنه بعد میگفت نه اینطور نیست از خودت نترس، خودت باش دختر
وقتی نوشتم سگ… غم تمام وجودمو گرفت
وقتی نوشتم قهوه یاد این افتادم که این روزها که تو قرنطینه هستم چقدر دلتنگ کافه و قهوه و هم صحبتی با دوستامم
وقتی نوشتم مدرسه تمام شلوغی و سر و صداهای مدرسه یهو اومد سرم و بی اختیار لبخند زدم، پس نوشتم لبخند
sarviha
راستی من تونستم بدون وقفه 504کلمه بنویسم
fatemeh mozafari
فاطمه بعد از دیدن لایو دفتری که جلوش بود و ورق زد یه فکر کلی در مورد خودش کرد و با سرعت شروع به نوشتن کرد و تو ۱۵دقیقه ۱۶۰ تا کلمه در مورد خودش نوشت بعد خوابید حس کرد مغزش خسته ست فردا صب که بیدار شد بعد از یه دوش شروع به نوشتن کرد دوباره بیشتر به مغزش کلمات اومدن و ۲۲۱ تا کلمه نوشت بعد از دیدن کلی کلمات فمیدیم فاطمه یه دختر عجول عاشق رنگ و ظاهر تو زندگیشه مهربونه دلسوزه ولی در عین حال جدی تو کارش،عاشق کارشه چون بیشترم از اونو جوانبش نوشته از آدما چیز زیادی ندیدم بنویسه تعلقاتش بیشتر وسایل و اطلاعاتش هستن .
الهام محمودی
از وقتی که ویدئو رو دیدم ذهنم پر شده از کلماتی که به خودم مربوط هست وهرچی بنویسم بازم هست. خیلی چیزها اطرافم بود ولی نمیدیمشون الان چشمام تیزبین شده همه چیزو میبینم. مرسی از شما و دوست عزیزم آقای حیدری که من رو به این جمع دعوت کرد.
Maryam Ghasri
واقعیت اینه که اول که دفترو گذاشتم جلوم که بنویسم خیلی سخت بود و اولین کلمه ای که اومد و در واقع شد استارت، اسم خودم بودم در واقع اینجوری شروع شد،
۱. مریم
بعدش کلمه ها خودشون میومدن، با نوشتن بعضیاشون لبخند رضایت میزدم، بعضیاشونو کاملن یادم رفته بود، بعضیاشون شبیهه خنجر بود و یادم مینداخت یه چیزای آزار دهنده ای در ناخودآگاه من هست که باید به فکر کنار اومدن باهاشون، حذف کردنشون و یا درمانشون باشم.
گاهی خودمو از درون خودم نگاه کردم گاهی از نگاه اطرافیانم و صفت هایی که بهم نسبت میدادن.
۲۹۴ تا کلمه در مورد مریم، از دور که نگاهش کردم یه احساس عجیبی پیدا کردم دقیقن انگار اومدم بیرون خودم و دارم خودمو نگاه میکنم
این کاریه که من غالب اوقات انجام میدم وقتی نقاشی میکشم گاهی از پشت میز بلند میشم و میام عقب تر و شروع میکنم چیزیو که کشیدم آنالیز کردن، و این به من کمک میکنه که با فاصله گرفتن از نقاشیم نقصها و نقطه ضعفاش و نقطه قوتاشو بیشتر ببینم.
این تمرین غیر از گوشزد کردن یه سری صفت و کلمه ها در مورد خودم، این فاصله رو از خودم برام ایجاد کرد تا بهتر ببینم کجای کارم!
حسن قلیچخانی
سخت نبود نوشتن براش در مورد خودش، چون روزانه این کلمات بار تو ذهنش میچرخید و دائما بهشون فکر میکرده، یه جور دیوانهواری!
ایکاش میشد از شر این فکر کردنها خلاص میشد و دست به عمل میزد و دنیارو تغییر میداد. دنیا منتظر اون نمیمونه. کلماتی که نوشته خیلی زندگیشو نشون نمیده چون اون برای خودش هم ناشناخته است. فقط سه سری کلمه گنگ ول کرده رو کاغذ، باز هم با احتیاط و بازهم ترس و نگرانی داره. خداکنه اوکی شه زودتر چون زمان زیادی رو تا الان از دست داده.( سوم شخص)
حسین
سلام. من متوجه شدم که ذهنم فقط روی چندتا موضوع محدود متمرکزه. البته این از قبل هم میدونستم و الان بیشتر متوجهش سدم
حسین
بهتر بود اینجوری بگم:
حسین ذهنی داره که روی یک سری موارد مشخص متمرکز شده و کلمه و جملهای خارج از اون موارد از ذهنش نمیگذره. نمیدونه که این ویژگی خوبیه یا نه، اما خودش از این ویژگی خوشش میاد
زهرا حبیبی
اولا سلام پرانرژی به همه دوستان
وقتی شروع کردم به نوشتن تازه دیدم خیلی وقته به خودم فکر نکردم ،چقدر صفات خوب و بد داشتم و نمیدونستم چقدر آدمای دورم برام مهم بودن ،چقدر آرزو و علایق دارم.از ته دل ذوق کردم که باید بنویسم راجب خودم .مرسی از شما که منو به چالش کشیدید فهمیدم تا خودمو نشناسم نمیتونم حرکت کنم به سمت ایده آل هام.
ممنونم
شیواابراهیم زاده
واقعیتش یه مقدار شوکه ، فهمیدم که غرق کار اداره و روزمرگی هستم ، شاید ۱۰۰ تای اول رو تقریبا پشت هم نوشتم و همش مربوط به کارم و مسائلی بود که به صورت جاری روزانه داره برام اتفاق میافته، ۵۰ تای بعدی با ذهنه عرق کرده به خوده واقعیم رجوع کردم … در کل عالی بود شاید امروز بیشترش کنمم
محمدحسین عسکری
روزمرگی بلایی هست که دامن انسان امروز رو گرفته برای اینکه هرچه بیشتر اونو از خودش و زندگیش و خشنودی واقعیش دور کنه.
و فقط با این قبیل تمریناته که میتونیم گذری حداقلی به خودمون داشته باشیم برای شروع راهی جدید در مسیر زندگی جدید
بهاره
سلام سلام
من بعد کلاس مشتاق بودم برای حل تمرین اول دوروبرم رو بررسی کردم و دیدم همسرم خوابه پسرم اومد پیشم و کلی زبون ریخت. گفتم مامانی تو هنوز بیداری؟ گفت مامان خرما بیارم با هم بخوریم؟
خلاصه در آخر گفت میای پیشم بخوابی برام قصه بگی؟
میدونستم اگر شبهای دیگر بود بهش میگفتم میام پیشت بخوابم ولی قصه نمیگم چون دیگه دیره. ولی دیشب چون دوست نداشتم غر بزنه و حال خوبمون بد بشه گفتم باشه.
با کمال تعجب دیدم عجب قصه ای ساختم از خودم. پسرم هم کلی خوشش اومده بود. فیدبکهای خوبی میداد از داستان.
خلاصه بعداز اینکه خوابش برد سریع جَستم رو دفترم برای محک زدن خودم که ببینم چندتا مینویسم. سرکلاس فکر میکردم بالای ۳۰۰ تا بنویسم چون میدونستم که خیلی ساله که دارم به درونم میپردازم. ولی خب مشتاق بودم ببینم واقعا چی میشه.
شروع کردم…
به یه جاهایی رسیدم گفتم بذار بشمارم ببینم چند تا شده دیدم حدود ۳۰۰ تا شده ولی به نظرم ذهنم هنوز مشتاق کلمه بیرون دادن بود. ادامه دادم رسید به حدود ۴۵۰ تا.. ذهنم همچنان مشتاق کلمه هاش بود. ولی میدونستم اگر نخوابم صبح بیچاره ام. اینایی که الان خوابن مخصوصا پسرم صبح اولین نفر میاد سراغ من.
خلاصه کمی از کتاب کیمیاگر رو که خیلی سال پیش خونده بودمش و چند شبی بود که قبل خواب کمی ازش میخوندم رو خوندم و خوابیدم.
نزدیکای ظهر بود که بیدار شدم. دیدم پسرم اومده پیش من خوابش برده. و شروع کردم به نوشتن گزارش
Sara Mashayekhi
بعد از اينكه لايو ديدم ، فكر كردم خب چون تقريبا اين تمرين بصورت دوره اي انجام داده بودم خب برام راحت . دفترم برداشتم، شماره گذاري كردم و شروع كردم به نوشتن… تا ٨٤ بدون مشكل پيش رفتم ولي ازون به بعد ي دفعه stop شد. ذهنم اجازه كند و كاو نداد ولي مقاومت كردم و تا ١٠٥تا رسوندمش. ديگه خسته شده بودم و دير وقتم بود. يهو ي چيزي زد به سرم ؛ ي كتاب جيبي كوچيك دارم بنام صلح درون . دلم خواست شايدم مغزم فرمان داد اون با چندتا از دوستام به اشتراك بزارم .
همون ساعت ٢:٣٠ تو گروه براشون پيام گذاشتم و ايده رو بهشون گفتم ، منتظر جوابشون هستم تا با هم راجع به كتاب حرف بزنيم.
اينكار باعث شد انگيزه پيدا كنم و بيشتر بخوام خودم بيرون بريزم بخاطر همين هدف گذاري كردم تا ٣٠٠نكته از خودم كشف كنم .
امروز تا قبل ١٢تمومش كردم و ٣٥٧مورد از خودم بيرون كشيدم . جالب بود و بعضا دردناك.اما در كل از اصرار ورزي خودم راضيم.
ممنون كه فرصت ايجاد كردن رو آموزش ميدين🙏🏻🌸☺️
رضا اسکندری
سلام و وقت بخیر
اولا تشکر میکنم ازتون بابت زحماتتون، به نظرم حس فوق العاده ای بود، تا 100 تا کلمه رو راحت نوشتم و نیازی به فکر کردن نداشت اما بعد از اون دیگه انگار با خود واقعیم روبرو میشدم و در حال کاوش درون خودم بودم، واقعا یه جاهایی خیلی عمیق درون خودم رو دیدم و انگار فهمیدم چیزایی که باعث شده تا حالا نتونم به اون موفقیتی که میخوام برسم چه چیزهایی هستن و چیا هستن که من رو عقب میندازن که باید برطرفشون کنم.
ممنونم از این تمرین عالی که بهمون یاد دادین.
Nahidiii
جالب بود. اول شروع کرد ناهید از خودش نوشت نوشت نوشت، دید چقدر داره از خودش تعریف میکنه، چقدر خودش رو دوست داره، چقدر خودش رو نوازش میده، این لحطه گفتم دمت گرم ناهید که خود خودت رو اینقدر قبول داری، حالا بیا یکم عیبهات هم ببین، دیدم عیبهای من ففط رفتاری هست که چفدر راحت میشه برطرفش کرد. سراغ بقبه موردهای اطرافم رفتم، و جالب بود، یک لحطه مغزم متوقغ میشد دوباره شروع میکرد به نوشتند، تند تند، دوباره استپ میکرد. برداشتم از این تمربن جدا شناخت خودم. این بود که چه کلماتی رو در اطراف میشنویم که کن میشناسم، تجربه دارم و لمس ش کردم🌹🌹🌹
حمید رضا امیری
شغل ایده آل من یک داشتن یک شرکت بزرگ و بین المللی در سطح ده برند اول جهان است.در این شرکت که بر پایه IT و cognitive siense (علوم شناختی) بنا شده است ما با تولید ابزارهای مختلف به تمام انسانها کمک میکنیم تا با شناخت بیشتر از روح و روان و جسم خود،سطح سلامتی روحی جسمی و روانی خود را بالاتر ببرند و با عملکرد و بهره وری بالاتر،شادتر و موثر تر باشند.
آیناز ایالتی
۲۱ مورد اول راحت و روون نوشته شد،،، کم کم رو به سختی رفت، مغزم قفل کرد، برای یک کلمه نوشتن مجبور بودم کلی فکر کنم.. همش گفتم آیناز چطوری نمیتونی درمورد خودت بنویسی!؟ با خودم کارای روزانه و روزمرم رو مرور کردم ،همه چیو نوشته بودم دانشگاه کارم اطرافیانم عادتام آرزوهام علایقم صفاتم،، خیلی سخت بود . قبل اینکه دست به قلم بشم گفتم بدون فکر تا ۲۰۰ میرم… اما با کلی فکر فقط ۱۰۵ تا تونستم بنویسم.
Kiani
سلام و عرض ادب
اول از همه تشکر میکنم بابت تمرین عملی و تاثیر گذار تون
تو یک جمله بخوام بگم :
کلمه و کلمات معجزه میکنند. انجام این تمرین این موهبت رو برای من داشت که از پراکندگی ذهنی رها بشم و به تمرکز نزدیک بشم بعد از نوشتن یک نگاهی به کلمات کردم و ارتباط معناداری رو بینشون دیدم و خودمو واقعا از بالای کلمات دیدم😊
مهدیه خورشید
ویدیو رو چند ساعت بعد دیدم و اولش فکر کردم خب من چند تا کلمه به ذهنم میرسه؟! همین که ادامه ویدیو رو میدیدم بعضی از کلمات رو تو ذهن خودم مرور میکردم بعد گفتم خیلی کلمات میشه نوشت و از اون مدل تمرینهاست که نباید بهش فکر کرد فقط باید انجامش داد. صبح اولین کاری که انجام دادم نوشتن بیوقفه 336 کلمه بود ولی دیگه خسته شدم گفتم شاید واسه این مرحله کافی باشه! و برای کوچم ارسال کردم. ویس آقای کریمی رو گوش دادم و از اون جایی که یادگیری یکی از اصول ثابت زندگیم هست بسیار بیشتر از سخنان ایشون لذت بردم.
Cla60
اتفاقی که افتاد دیدم که هرچی میرم جلوتر عمیق تر می شم و بیشتر خودمو میبینم. خیلی جاها با مفاهیم شبیه هم روبرو می شدم. و خیلی جاها می دیدم فکرم با چه چیزهایی درگیره که فکرشم نمی کردم. ولی نوشتم . عالی بود. خالی شدن مغذمو میدیدم و جاهایی ریز شدن تو خودم.
مارال کریمی هستم
س لاااام🌸
من قبلا تودوره سه روزه شرکت کرده بودم،و الان دیدم چقدر نسبت به قبل تغییر کردم
ممنونم از شما و خانم رستمی مهربان❤❤❤
خوشالم که آشنا شدم با مجموعه
Kiana
نوشتن کلمات در مورد خودم برام جالب بود ، چیزایی و میدونستم که شاید خیلی بی توجه بودم نسبت بهشون ، باعث شد همه چیو کنار هم بذارم و باهم بهشون فکر کنم ، اینکه اگر خصوصیات ، عادت ، رفتار بد دارم خیلی خوبه که اول بدونم بدِ و یا حتی خصوصیات و عادت های خوبم رو . در مورد خودم به چالش کشیده شدم و این برام خیلی خوبه.
مرضیه مقدسی
عالی بود مرضیه یاد گرفت چکش کاری کنه همون داده های کمش و تقویت کنه ذهنم درگیر شده و این جذابه برام…ممنوووونم
امیر هادیان
گاهی وقتا ادما تحت تاثیر فشارهای زندگی یادشون میره که چه مزیت هایی دارند و این کم کم نهادین میشه تو وجودشون که هیچی بلدنیستند و اگر باهاش مقابله نشه باعث افسردگی و ناامیدی میشه
با این کار ادما برمیگردند به وجودشون میفهمند چی هست .یجور خود شناسی و این خوبه چون کمک کردم چیزایی که فراموش کرده بودمو بهم یااوری کنه
مرضیه
باورت میشه، من که خودم یکم توی بهتم، آخه خیلی سخت حرف میزنم، +480 کلمه یا عبارت در مورد خودم نوشتم. هنوزم میتونستم بنویسم ولی فک میکنم کافیه. تازه هنوز به اون بخش های تاریک هم خیلی وارد نشده بودم. امروز روز دوم کمپ مسیر شغلی بود. هر ی دیشب سعی کردم آنلاین برنامه رو ببینم نت جواب نمی داد. نمی دونم مشکل از چی بود پون پیج های دیگه اوکی بودن. خلاصه اینکه منی که از ساعت 11:30آماده پای لب تاب با گوشی نشسته بودم بعد از 10 دقیقه تلاش کردن لب تاب جمع کردم رفتم. اما امروز صبح تا بیدار شدم، بعد از خوردن یک صبحانه جانانه سات 1130 شروع کردم به انجام کارای کمپ. اول لایو دیدم بعدم نشستم نزدیک یک ساعت ذهنم خال کردم. البته ذهن من با این چیزا خالی نمیشه! چون خیلی پر تر از این حرفاست :). به خودم قول دادم تمام کارای این کمپین انجام بدون قضاوت کردن یا اینکه بگم احمقانست یا هر چیز دیگه. یکبارم که شده میخام اعتماد کنم ببینم چیکار می خواد انجام بده.خب اگه بخوام در مورد تاثیرش بگم: باید بگم پون زمان محدود کردن و قوانین سفت سختی گذاشتن باعثشده جدی بگیرم و کارا درست و به موقع انجام بدم یک جورایی خودش به نظرم تعیین مسیر و تو رو مجبور میکنه وقت بگذاری، به خودت فکر کنی. کاری که شاید تا حالا واسه خودمون انجام ندادیم یا اگر انجام دادیم اینقدر کوتاه بوده که فرصت به چالش کشیدن خودمون نداشتیم.خب باید بگم نوشتن این حجم از کلماتی که من ، موقعیتم و آدمای دور و برم تعریف میکنه باعث شد یکم به فکر فرو برم، یکم نه خیلی. اینکه بعضی وقتا بیام یک نگاهی بهشون کنم، یا سعی کنم ویژگی های بدم کم وکمتر کنم. نمی دونم امیدوارم انجامش بدم و بهش عمل کنم.
Reyhaneh kermanizadeh
سلام 🙂
الان که دارم این نظر رو مینویسم ، یه دفتر روی میزم هست که توش حدودن ۲۵۰ تا یا بیشتر کلمه نوشته شده توی دسته بندی های ۲۱ تایی .
اما این کلمات ، کلمات عادی نیستن ، این کلمات دارن در مورد یه نفر خاص صحبت میکنن که اون نفر خودم هستم 😊
بعد نوشتن هر کدوم از کلمات انگار ذهنم داشت اون لحظه رو به صورت کاملن زنده میدید، وقتی مینوشتم بستنی شکلاتی ، دقیقا یه ظرف پر بستنی شکلاتی انگار روی میز کافه همیشگیم بود .
تک تک کلمات رو که مینوشتم انگار مثل توضیحات استاد ، بین طوفانی از افکارم بودم ، کاملن تک تک اونارو احساس کردم به صورت کاملن واضح انگار داشتم میدیدم .
احساسی که داشتم سرشار از انرژی خوب بود، با برخی کلمات شاید اشکم در میومد ، با برخی کلمات خنده رو لبم اومد .
سمانه دارابیان
با خودم گفتم جایی که الان هستم هنوز خیلی خیلی فاصله داره با چیزی که میخوام باشم ازنظر مالی و شغلی و توانمندی هام وارزوهام و خیر بودنم و همسر ایده ال داشتنم. این همه توانایی چه بدرد میخوره وقتی هنوز هیچ چیزی ازاونایی ک میخوای رو دراون حدی که میخوای نداری ونکنه بمیرم و همه اینارو با خودمم ببر😁😁
Alihjhy
با سلام و وقت بخیر
تمرین واقعا خوبی بود از اونجایی که دانشجوی روان شناسی هستم میدونم که خودشناسی چقدر مهمه و به طور کل تمام افراد موفق که کاراشون مارو شوکه میکنند یکی از صفات مشترکشون همین خودشناسیه
وقتی ما خودمونو بشناسیم دیگه نظر هیچ کس برامون مهم نخواهد بود یعنی در واقع میدونیم چی هستیم و قضاوت دیگران رو نادیده خواهیم گرفت
کسی که خودشو بشناسه کارشو هم ۷واهد شناخت و به طور کل تو تمام ارکان زندگی از ابهامش تو تصمیامتش کاسته میشه
در کل میتونم بگم این تمرین هدف اصلیش همین بود که رک و راست خودمونه به خودمون معرفی کنیم
البته روند خودشناسی زمان بره اما برای استارت خوبه.
زاهده اردلان
خب دوستمون بعد از دیدن ویدئو مغزش به کار افتاد، کلمات زیادی به ذهنش خطور میکرد که برای به قلم آوردنشون عجله داشت، به همین دلیل دسته بندی های مورد نظرش گاهی قاطی میشد. با هر کلمه ای که مینوشت چند خط با خودش حرف میزد و در موردش توضیح میداد
از یه جایی به بعد انگار کلمات ته کشیدن،مغزش کند شد، دیگه کلمه کلمه به لیست اضافه میشد و تا ۳۵۰ تا پیش رفت.
با مروری به کلمات نوشته شده متوجه شد تعداد کلمات منفی زیادن که تاثیر به سزایی هم روی مدل زندگیش دارن و باعث شدن مثبت ها به عقب رانده بشن و به چشم نیان. یادش اومد چندتا برنامه هم بلده که سالها پیش یاد گرفته و در اثر استفاده نکردن دارن فراموش میشن، از خودش پرسید اصلا لازم بود یاد بگیرم؟؟
احساس کرد چیزهای باارزشی در زندگی داره که میتونه به خاطرشون مبارزه کنه، آرزوهایی داره که دست یافتنی هستن و منتظرش.
به این فکر کرد که آیا معنای زندگی همین چیزیه که با یه سری کلمات ساده بیان میشه، یا باید خیلی عمیق تر باشه و من هنوز بهش نرسیدم؟
شيوا توسلي
اولش خييلي بهم ريخته بودم و فكر ميكردم بيشتر از ٣٠ ،٤٠ مورد نمي تونم بنويسم،
ولي ٥٠٤ كلمه در مورد خودم نوشتم و الان حالم بشدت عاليه
خداروشكر اين تمرين خييلي بهم كمك كرد.
پیام
تو ویدیو افراد متوجه شدن چطور باید خودشون رو توصیف کنن بیست و یک آیتم از ویژگی های خودمون رو می نویسیم وقتی مورد بعدی اومد بیست و یک تا رو ادامه میدیم تا زمانی که نوشتن مون تموم بشه
نسرین
من وقتی شروع به نوشتن کردم بدون حتی یک لحظه توقف به خودم اومدم دیدم ۳۰۰ تا نوشتم بازم میتونستم ادامه بدم
اما چیزی که منو ترسوند این بود چرا بعضی از کلمات که مربوط به گذشته بوده چرا انقدر تو ذهنم هنوز پر رنگ باقی موندن
یا حتی بعضی کلمات انقدر سنگین و منفی بود که از نوشتنش هم وحشت داشتم
خلاصه که کار جالبی بود
ممنونم
Mimsadeghiyan
این روزا خیلی فشار کاری رو مه فکر نمیکردم ذهنم انقدر تشویش داشته باشه و این همه کلمات جور واجور دورم که واسه هرکدوم میشه ساعت ها نوشت و ولی آروم شدم وقتی به علایق و ایده آل هام فکر کردم
Reijan
سلام.دیشب بعد از دیدن لایو خیلی واسه ام جالب بود و با اینکهدفرصت نکردم دیشب شروع به نوشتن کنم ولی خیلی بهش فکر کردم و دنبال خودم و علائقم و خصلت هام و افراد وهمه چیز فکر کردم.و صبح با وجود روزمرگی و مشغله کاری زیاد و دغدغه های زندگی شروع به نوشتن کردم.میتونستم بیشتر فکر کنم و درباره خودم بنویسم ولی زندگی اجازه و فرصت بیش از این بهم نداد.از وقتی تو این کلاس ها شرکت کردم فقط میتونم بگم یه زمان اندکی تونستم به خودم و فکر کردن به خودم بدم
علی حسینی
سلام وقت بخیر
از یک طرف اعتماد به نفسم زیاد شد که چقدر توانایی دارم و از یک طرف هم چیزهایی که از قبل میخواستم یادشون بگیرم و این چند وقته ازشون غافل شدم بهم یادآوری شد
و از سمتی هم متوجه شدم که چقدر کم به خودم فکر میکنم و از خودم غافل شدم
Parastoo
پرستو دیشب بعد از دیدن ویدیو مداد به دست گرفت و به صورت پیوسته ۴۴۱ کلمه راجب خودش نوشت و متوجه بعضی علاقهمندیها و تواناییهایش شد که در تکاپوی زندگی روزمره، گمشون کرده بود و توانست نقاط قوت و ضعف خودش را یک بار دیگر بررسی کند.
سپاس از تمرین فوق العادتون
Goli Banikarimi
سلام🌿
حالتون خوب باشه و سرزنده ایشالله
آقا من وقتی بچه بودم ( مثلا ۱۲ ساله) این تمرینو بدون اینکه بدونم طوفان فکریه و فلان انجام میدادم. یه هشتگ میذاشتم کنار همه کلمات و هر کلمهای که به من ربط داشت رو تو دفترم با هشتگای مختلف مینوشتم امشب که بعد سالها این تمرینو اما با آگاهی بیشتر انجام دادم میتونستم خودمو با اون موقعها مقایسه کنم و برام خیلی جالب بود. دیشب دو بار این تمرینو انجام دادم یه بار تو نت گوشیم نوشتم که نزدیک ۲۰۰ تا کلمه شد. یه بار هم دم دمای صبح تو دفترم این تمرینو انجام دادم و هر چی مینوشتم نمیتونستم استپ کنم و شیصد و خوردهای تا کلمه تونستم در مورد خودم و افکارم و اتفاقات اطراف و کسبوکارم و….. کلی چیز دیگه بنویسم.
چیزی که برای خودم جالب بود این بود که افکاری که همیشه سعی میکنم از خودم دور نگهشون دارم و بهشون فکر نکنم در صف اول کلماتی بودن که روی کاغذ ردیف میشدن و این ناراحتم میکرد چون به خودم قول داده بودم دیگه نه در موردشون فکر کنم نه حرف بزنم .
ولی حسی که در نهایت داشتم یه حس سبکی و راحتی و راهایی بود انگار که سالها بود که به این خلوت با خود نیاز داشتم. و شدیدا لذت بردم.
در نهایت هم باید بگم دم شما خیلی گرمه💕🌿
سعید قصیری
سعید بعد از پیش اومدن این جریان، به این نتیجه رسیده که ما آدما بیش از اندازه درگیر بقیه هستیم.
تا جایی که خیلی از ساختارهای ذهنیمون رو دیگران تشکیل دادن.
دیدین یه سری از مامانا، اونقدری که به مهمون میرسن به خانواده خودشون نمیرسن. (دست خودشون هم نیست، فکر میکنن واسه مهمون باید سنگ تموم گذاشت)
حالا این وسط ما هم یه وقتایی شدیم یه مامان که خودشو ول میکنه و کل کارش میشه اینکه قرمه سبزی یهو نمکش زیاد نشه که مهمون خوشش نیاد.
این وسط خودمون ضربه میخوریم، فرسوده میشیم، و یهو چشم باز میکنیم میبینیم خودمونو گم کردیم و مثل یه ربات داریم بر اساس ساختارهای ذهنی غلط، به بقیه میرسیم.
حسین
سلام
فهمیدم هیچ کس بهتر از خودم نمیتونه منو بشناسه و حتی نقد کنه، فقط باید زاویه دیدم رو تغییر بدم.
وقتی شروع کردم به نوشتن با هر کلمه اتفاقات کوچیک و بزرگی که برام افتاده بود به سرعت از ذهنم عبور میکرد، بعضی از کلمه ها یا رفتار ها و اشخاص حوالی همدیگه بودن، شاید همپوشانی داشتن، اما نتیجه ای که من گرفتم این بود که ذهنم و اتفاقات پیرامونم حوالی اون موضوعات بیشتر میچرخن. نمیدونم در ادامه قراره چه اتفاقی بیوفته اما یه جورایی سبک زندگی مورد علاقه م، ضعف هام، اولویت هام و… برام روشن تر شدن…
Behnoosh
بهنوش طبق معمول کلاسهای انلاینی ک داشت دفترش جلوش باز بو و داشت حرفای اقای صباغی رو مینوشت که با این روش اشنا شد
بعد از تموم شدن کلاس دفترو برداشت و شروع کرد نوشتن
از ۱تا ۲۱
خودشم باورش نمیشد بتونه اینهمه ولمه در وصف خودش و چیزایی که بهش ربط داره بنویسه ۱۰تا ۲۱ راجب خودش نوشت و شبم تا ساعت ۴ داشت به این فکد میکرد چقدر با خودش صادق بود.
و چقدر این تمرین باعث شد بهتر خودشو قضاوت کنه و راجب خودش بنویسه
Zahra
زهرا همیشه میدونست که برخلاف ظاهر آرومش تو ذهنش خیلی شلوغ و پر سر و صداس اما دیشب بعد لایو و فکر کردن به انجام تمرین تازه به عمق فاجعه پی برد و دید ذهنش و کلمات و رویداد ها و خاطراتی که صندوقچه ی ذهنش رو از اونا پر کرده خیلییی فراتر از حد تصورشه همون موقع بلافاصله بعد لایو تونست ۱۸۰ تایی بنویسه و گفت حالا نهایت بیست تا دیگه صبح بهش اضافه میکنم اما صبح هرچی میخواست به جایی برسه که سرعت نوشتن کم بشه نشد نهایت نزدیک ۳۰۰ تا نوشت و دست از کشیدن کشید چون این زهرایی که من میشناسم ذهنش شلوغ ترین و پر تردد ترین جای جهانه براش…
علی
سلام
دیشب بعددیدن لایو به خودش گفت من خیلی هنرکنم 50تابنویسم
بعدش اومد یدونه برگه ورداشت تا شماره 50رو نوشت روی برگه وبعد شروع کرد به نوشتن کلمات بعد 10دقیقه دید 50تا پرشد ودید ی عالمه کلمه تو ذهنش مونده و ننوشته رفت سراغ 50تای بعدی دوباره دید ای بابا اینم که پرشد دوباره رفت سراغ 50تای بعدی وبعد حدود نیم ساعت بعد دید400تا کلمه درکل نوشته
باورش نمیشود ک 400تا کلمه نوشته داشت شاخ در می ورد بعدش اومد اونو فرستاد برای اکشن کوچش وبعد گرفت خوابید.
فرداش پاشود دید تو کانال تلگرام کمپ شغل ایده آل آقای کریمی ویس گذاشته به نام یادگیری اومد گوش داد دید چ حرفای جالبی میگه آقای کریمی
ی جمله خیلی قشنگی گفتن ایشون، ایشون گفتن:<>
درادامه گفتن لازم نیس حتما هر روز هی اطلاعات جدید یاد بگیرید
باید یادبگیرید به اطلاعات و دانشی ک داری جامع عمل بپوشونی
همین حرف ایشون باعث شد بیاد و فکرکنه که راست میگه ها تو این همه اطلاعات ناب داری چرا بهشون عمل نمیکنی تو اگر بهمین اطلاعاتی ک داری عمل کنی زندگیت ازاین رو به اون رو میشه
واینطور شد که تصمیم گرفت به اطلاعاتش عمل کنه.
منصوره
چون قبلا این تمرین رو با شما انجام داده بودم ،خیلی نگران نبودم
الان شروع کردم به نوشتن نزدیک ۳۰۰ تا شد ،ولی دیگه خوابم گرفته
می دونم که می تونم بیشتر بنویسم،می خوام با دخترام ادامه بدم و تا ۵۰۰ برم
نیلوفر
سلام و عرض ارادت
نامبرده دیشب بعد از اتمام کلاس بلافاصله شروع به نوشتن کرد و جالب بود برای خودش هم که اصلا واسش سخت نبود و تند تند کلمات از درونش به روی کاغذ ریخته میشد. در حین نوشتن به این مهم رسید که چه چیزهایی رو دربارهی خودش فراموش کرده و به یاداورنشون گاه شیرین و گاه تلخ بود براش. نکته شایان ذکر برای وی این بود که در درون خودش به تناقضهای عجیبی رسید و دید که چه طور میتونسته در شرایط مختلف رفتارهای متفاوت باهم و مخالف باهم از خودش نشون بده.
نیلوفر دیشب۴۸۳ کلمه مربوط به خودش رو به قلم دراورد و جالب اینکه تازه رسیده به اصل مطلب؛ تازه فهمید اونا که نوشته همه سطحی و برگرفته از وقایع بوده و در درونش هنوز هم چیزی برای کشف کردن وجود داره براش.
نکته دیگه اینکه فهمید توی زندگیش تا این لحظه هرکاری میتونسته کرده در هر زمینهای وارد شده ولی هنوز داره درجا میزنه و تو غلیان زندگی غلت میخوره. اما قول داد به خودش که ناامید نشه و این دوره رو شروع جدیدی میبینه و با تمام وجودش واسش تلاش میکنه. همچنین بسیار سپاسگزار و قدردان زحمات شماست.
مهسا
نامبرده پس از گذشت دو جلسه از دوره حس قوی تری نسبت به علایق خود پیدا کرده است و در ذهن خود امیال خود را که همان هدف های مهم اویند قابلیت به اجرا در آمدن به خود گرفته اند و فکر می کند می تواند با ادامه دادن تمرین ها و فکر کردن دقیق تر به شغل ایده آل خود قدم هایش را محکم تر بردارد
وی با انجام تمرین گویا اطراف خود را بیشتر شناخته است.
سیما دلبری
پنج شنبه شب ساعت ۱۱/۲۳شب است سیما دلبری از شرکت کنندگان کمپ مسیر شغلی ایده آل وارد فضای مجازی و اینسان کارم شده و منتظر و آماده برای حضور در کلاس آنلاین و کلاس در ساعت ۱۱/۳۲ با حضور استاد عزیز آقای حمید صباغی شروع و دوستان یکی یکی به گروه اضافه شده و آموزش با صحبتهای ایشان در مورد گزارش نویسی و چگونگی آن آغاز شد اینکه در گزارش نویسی باید شخص از دید سوم شخص خود را ببیند و اتفاقاتی که برایش رخ داده را هم از دید سوم شخص بیان کند
مطلب دیگری که ایشان اشاره کردند در مورد تمام اطلاعات و داده های بسیاری است که همه ما از منابع مختلف در طول روز دریافت میکنیم که میتواند در ارتباط با کار ،حرفه، شغل ، زندگی، علایق و ……..هرچیز دیگری باشد که با آن سرو کار داریم که البته این اطلاعات برای مترجم بالایی از کلمات را بدنبال خواهد داشت که همواره در صندق ذهن ما انباشته میشوند و ما همیشه به علت هجوم بسیار زیاد اطلاعاتی که داریم این طوفان داده ها در قسمتی از ذهنمان باقی میماند و ایشان به عنوان اولین تمرین خواستند شروع به نوشتن کرده و هر کلمه ای که به ذهن میرسد در ارتباط با محیط پیرامون و شغلم حرفه زندگی و یا ……و این به عنوان اولین تجربه برای خود شخص بسیار با ارزش خواهد بود که با خودش روبرو شود و در مورد خودش راحت تر نظر بدهد چرا که معمولا افراد همیشه در مورد خودشان به سختی نظر میدهند
سیما دلبری شروع به نوشتن میکند و هجوم کلمات بسیار زیادی در ذهن او اورا تا پاسی از شب بیدار نگه میدارد و حدود 7۰۰ کلمه را بر روی کاغذ می آورد (68۰) ولی هنوز بسیاری از اندوخته های او در صندوق چه ذهنش باقیست ولی خواب مجال نمیدهد …
ولی او دریافت که با آوردن این کلمات بر روی کاغذ تفکری جدید برایش نقش میبندد و او به خوبی دریافت که با دنیای بزرگی به وسعت بینهایت روبروست و این کلمات چه ایدئولوژیهایی میتوانند داشته باشند که هر کدام ناشی از افکار و اندیشه های روزمره اوست و حتی با این کلمات به چهار چوب های فکری که دارد میتوان اندیشید در مورد رفتارهای خوب و با ارزشی که دارد و یا حتی اشتباهاتی که با قضاوتهای نادرست در مورد دیگران داشته است .
AmirBahador
سلام و ارادت
امیربهادر بعد از دیدن فیلم دیشب حدود ساعت ۱۲ کاملا فکرش درگیر خودشو این کلمات شد و هر چی که می دید و فکر میکرد به خیلی از کلمات راجع به خودش رسید و از فرط خستگی خوابش برد اما فردا صبحش با انرژی شروع کرد به نوشتن کلمات جالب بود که به خیلی از کلمات علاقه داشت اما هیچ وقت فرصت نشده بود یا امکانش نبود به اون ها برسه ودر حد علاقه مونده بود.خیلی از کلمات یا اشخاصم بودن که باعث میشد یه اه سوزناکی بکشه براشون و متاسف بشه براشون..
اما به هر حال در عرض یه ساعت تونست ۲۰۰ کلمه بنویسه که به نظرم بازم جا داره که به لیستش کلی کلمات دیگه رو اضافه کنه…
susanghassemi
كندوكاو راجع به خودم هميشه جزءً اجتناب ناپذير ولي جذابي برايم بوده است،اين تمرين در وجود من بوده است ولو اينكه بصورت ناخوداگاه انجام شده باشد،اين كه از كنه وجود خودت،به خودت بنگري و قاضي دادگاه وجودي خودت باشي،به عقيده من يكي از راه هاي رسيدن به ارامش و بزرگترين قدم در شناخت است.
رضا حنیفی
سلام
روزِ دوم گذشت و الان تو روز سومم…
شروع کردم به انجامِ تمرینِ نوشتنِ کلمات…
اولش خیلی آروم پیش میرفت…
ولی کمکم سرعت گرفت…
هرچقدر مینوشتم تموم نمیشد…
اصلا انگار قرار نیست تموم بشه…
همینطور که جلو میرفتم متوجه شدم چقدر گسترهی ارتباطاتم بزرگ ولی کاملا بیهوده و بیثمر…
انسانهای بسیاری تو زندگیِ من اومدن رفتن و هنوزم هستن…
خیلی زیاد…
طوری که هرچقدر مینویسم بازم هستن…
و مورد دیگه چقدر گردبادِ کلمات ، طوفان یا هرچی که میخوایم اسمشو بزاریم در اطرافم وسیع و بزرگه و هرچقدر که بیشتر زمان میدم بهش این گردباد بزرگتر میشه…
متوجه شدم که چقدر ویژگی و خصوصیاتِ کاربردی و مفید دارم و چقدر فاکتورهای منفی و آسیبزنندهام تو این سالها از بین رفته…
چقدر تغییر کردم نسبت به گذشته…
چقدر قویتر شدم ولی متوجهِ این قدرت گرفتنم نبودم و انقدر نامحسوس اتفاق افتاده بود بعضی مواقع که احساسشون نمیکردم…
خیلی خوب بود که دیدمشون…
خیلی بد بود که تا الان نمیدیدمشون…
با خودم تصمیم گرفتم که این لیستُ ادامه و گسترش بدم و بیشتر با رضا آشنا بشم و قابلیتهاشو بیشتر پیدا کنم و مانندِ یه پازل برای رسیدن به رسالتِ خودم اونها رو تو جای مناسبشون قرار بدم و بهترین استفادههارو ازشون انجام بدم.
نیلوفر
سلام و خسته نباشید به تیم فعال جناب صباغی و Mt
راستش دیشب که لایو شروع شد سریع یاد همین تکنیک تو یه جای دیگه افتادم که خیلی هم جوابگو بود
سری اول پیش خودم میگفتم چقد خسته کننده ولی وقتی تا اخر پیش رفتیم دیدم واقعااااا چقد کاربردی هست و می تونه جواب بده یه کار ساده
امروز کل روز کاغذ و قلم دستم بود و وسط کارام چیزای که به ذهنم میرسید رو مینوشتم.
بابت همه چی ممنون🌺
غزاله
اولش که داشتم ویدیو رو میدیدم گفتم امکان نداره بتونم بیشتر از ۲۰ ۳۰ تا کلمه بنویسم اما ۳۸۶ تا کلمه نوشتم که رویکرد جدیدی از خودم بهم داد چقدر کلمه هست که هنوزم به ذهنم میاد😁 جالبه که بیشتر خصوصیات منفی روی کاغذ میومد! اما این نوشتن منو با خودم آشتی داد. فهمیدم که باید خیلی خیلی بیشتر به خودم توجه کنم وبیشتر برای خودم وقت بذارم.
منصوره
چون قبلا این تمرین رو با شما انجام داده بودم ،خیلی نگران نبودم
ساعت ۲ ،شروع کردم به نوشتن تقریبا بالای ۲۰۰ تا کلمه خیلی سریع نوشتم ،هنوزم می تونم ادامه بدم
منصوره
چون قبلا این تمرین رو با شما انجام داده بودم ،خیلی نگران نبودم
ساعت ۲ ،شروع کردم به نوشتن تقریبا بالای ۲۰۰ تا کلمه خیلی سریع نوشتم ،هنوزم می تونم ادامه بدم
mohadeseh
بعد از دیدن ویدئو و شروع کردن به نوشتن و
بیرون کشیدن کلمه ها به این فکر کردم که چقدر خودم واسه خودم تو اولویت نیستم که این حجم از موضوع فراموش شده در مورد خودم وجود داره
وخیلی بیشتر باید توجه کنم به خودم و ویژگیام و خواسته هام و این باعث شد بیشتر فکر کنم که چکارایی باید بکنم که اولویت زندگیم خودم و هدفام باشم
F
بهترین اتفاق میتونم بگم این بود که بعد از عمیق شدن تو شخصیت خودم تونستم به دلیل یکی از رفتارای اشتباهم پی ببرم و سعی کنم دیگه اتفاق نیفته که باعث آزار نشه.
sadeghi
سلام
وقتي شروع كردم به نوشتن تمام زندگيم و خاطراتم اومد جلوي چشمام از خاطرات ٥ سالگيم ببعد. تونستم ١٥٤ كلمه بنويسم. ميدونستم كه ميتونم بيشتر بنويسم و شايد با جزييات بيشتر ولي برام خيلي جالب بود. دوست دارم ليست رو كاملترش كنم .
Faezetabatabaei
سلام .این تمرین رو لازم داشتم چون فراموش کرده بودم چه نکات منفی و مثبتی رو داشتم .اولش خیلی اسون بود برام .راحت تا ۸۰ تونستم کلمه بنویسم در وصف خودم .اما ۸۰ به بعد برام خیلی سخت بود که بنویسم اما خیلی مفید بود برام چون همیشه از ی سری از ویژگی های منفیم فرار میکردم و سانسورشون میکردم اما مجبور شدم که بنویسم و قبول کنم و ببینم .ممنون
شیواابراهیم زاده
به نظرم کار جالبی و در عین حال عجیبی بود
عجیب بودنش به این دلیل بود که ابتدای کار فکر کردم میتونم بدون توقف درباره خودم بنویسم ، چیزایی که توفکرمه و کارایی که بهم مربوطه، منتها بعد از ۱۰۰ تای اول دیدم که نه! اینقدر توتکرار و روزمرگی غرق شدم که به قول دوستمول ذهنم نه تنها عرق مرد بلکه هنگ شده بودم… تحربه عالی بود من تا ۱۵۰ مورد نوشتم ، ولی هنوزم ذهنم درگیره و دارم بهش فکر میکنم
sevda
امروز جمعه است و من فکر کردم که سودا داره استراحت می کنه که یدفعه یه استوری ازش توی صفحه اینستاگرامش دیدم ؛ کمی تعجب کردم، گفته بود ” بچه ها داریم یه بازی خانوادگی می کنیم و قراره هرکسی حداقل 200 کلمه مرتبط با خودش بنویسه ” یعنی چی ؟ بهش زنگ زدم بعد از 2 ساعت گفتم چه خبر تمرینت چطور بود ؟ گفت : عالی بود 320 تا کلمه راجع به خودم نوشتم . واقعاٌ. سودا : آره تازه دستم خسته شد وگرنه تا 400 می رفتم . خب نتیجه ؟ سودا : کلی موضوع جدید راجع به خودم کشف کردم .
میناخسروی
سلام
اولش فکر میکردم میتونم کلی لغت بنویسم
ولی وقتی شروع کردم به نوشتن بعد۵۰تا دیگه یکم سخت شد
فکرم درگیر شد،همین،این همه فکر میکردم چقدر توانمندم چقدر باهوشم چقدر زرنگم حالا از خودم نمیتونم ۱۰۰لغت بنویسم.
پس تو این ۳۰سال چیکار کردم
چیکار باید میکردم نکردم
چکارهای کردم که نباید میکردم
الان باید چیکار کنم؟
مینا خلاصه شد تو ۱۲۶لغت
(شاید بیشتر وقت میزاشتم خیلی بیشتر لغت پیدا میکردم
ولی تو ۱ساعت همینو تونستم بنویسم)
برای خودم اصلا وقت نذاشتم
یا سرکار بودم یا خانه داری یا نگهداری بچه
خوشحالم که الان تو این کمپ بیشتر بتونم خودمو بشناسم
سپاس
مرضیه
سلام
نمیدونم اولش خیلی هیجان داشتم برای نوشتن چون فکر میکردم برای خودم تا حالا وقتی نذاشتم
ولی وقتی نوشتم میدونستم که خیلی وقته میدونم کیم و چی میخوام و چی هستم
maryam_ghoreishy
با کمی تلاش 300 مورد در مورد خودم نوشتم. از اینکه می بینم طی یک ساله گذشته دیدم نسبت به خودم چقدر مثبت تر شده لذت میبرم. طی این نوشتن خیلی از گم شده های خودم رو هم پیدا کردم. به هر بُعد از زندگیم که فکر می کردم همسرم حضور مثبتی داشت. حضور پر رنگش در تمام ابعاد زندگیم بیش از پیش خودشو بهم نشون داد. تمرین فوق العاده ای بود و من واقعا از انجامش لذت بردم. دلم می خواد این لیستو بازم کاملش کنم
Mehrdad
سلام
هر انسانی دارای دو بی نهایت یکی در درون خود و دیگری در محیط بیرون میباشد .
تمرینی که در این جلسه داشتیم کمک کرد تا در بی نهایت درون خود مواردی که بیشتر در ذهن مان ریشه دارد را پیدا کنیم و اولین کاری که میتونیم باهاش بکنیم که همان بیان کردنش هست رو انجام بدیم و بنویسیمش،،، و بدانیم که با داشته های درونیمان به ساختن چیزهایی که میخواهیم بپردازیم
سید رضا جلالی
سلام و درود
زمانی که از پله های تاریک درون خود به پائین میرویم و ناشناخته های وجود خود را کشف میکنیم موقع بالا آمدن از درون خویش خورشیدی بزرگ پله های بالا آمدن رو روشن خواهد کرد
سید رضا دیشب لایو رو با دقت نگاه کرد و گوش داد،تمرین رو هم امروز انجام داد ،ابتدا یک برکه a4 برداشت و شروع کرد به نوشتن کلماتی که برای خودش معنا و مفهوم داشت ،چهار ردیف ۲۱ تایی،صفحه پر شد و پشت صفحه هم پر شد کارش رسید به برگه دوم و اون هم پشت رو پر شد و برگه سوم هم یک طرفش پر شد و دیگه ننوشت و رفت ناهار،بعد از نهار نوشته هاش رو مرور کرد،متوجه شد که زندگیش پر شده از کلمات ،کلماتی که برای خودش معنا و مفهومی خاص دارد و شاید برای دیگری هیچ اهمیت و معنایی ندارد،و فهمید که با وجود این همه مفهوم و معنا در اطرافش چه سخت درگیر روز گزرانی است
غزاله
تصحیح شده متن قبلی
دیدگاه سوم شخص:
اول برای غزاله باورش سخت بود که بتونه بیشتر از ۲۰ ۳۰ کلمه بنویسه اما در نهایت ۳۸۶ کلمه نوشت (الان خیلی بیشتر میتونه بنویسه)که با رویکرد جدیدی از خودش مواجه شد و متوجه شد که بیشتر خصوصیات منفی روی کاغذش میاد. اما این نوشتن اون رو با خودش آشتی داد و فهمید که باید خیلی خیلی بیشتر به خودش توجه کنه و برای خودش وقت بذاره. غزاله فهمید که چقدر خصوصیات منفی داره و میتونه اونا رو بهبود ببخشه تا بتونه راحتتر به سمت اهدافش حرکت کنه.
محسن فرضی
بار اول بعد لایو شروع کردم به نوشتم و ذهنم خالی شد یهو اومده دوباره دیدم سوال کردم حس میکردم که شاید درست نفمیدم میخواستم پاره کنم بریزم دور از اول بنویسم تا به یه کلید واژه رسیدم از تو لایو #هر _چی_ به_ تو_ مربوطه
رو بنویس از اون به بعد معجزه شد هیجان انگیز بود با اینکه خیلی براش وقت گذاشتم فک کردم نوشتم اما انگار یه پروازی بود به کل عمرم سریع فیلم زندگیم برام مرور شد از آینده و رویاهام نوشته بودم هی برمیگشتم عقب و در آخر همه چیزایی که میخوام و ندارم همه چیزایی که دیگه نمیخوام یا هنوزم میخوام و داشتم اومد تو دایره ی لغاتم دوباره قدرتمند تر شدم یک آن چون دایره ی نفوذم بزرگ شد ناخوداگاهم به خودآگاهم کمک کرد و این اصطلاحی که هممون شنیدیم که میگن حضور ذهن ندارم دیگه در مورد من صادق نیس چون من حضور ذهن دارم😊
Honey
درود
اسم این روش رو نمیدونست ولی اصلا سورپرایز نشد چون در مورد خودش و عملکردش مینوشت ، و ارزیابی میکرد اما اقدام نمیکرد ، پس در پارت اول تقریبا نزدیک به پونصد کلمه نوشت…
محمد حیدری
محمد تو خودش بود انگار با واژه های جدیدی آشنا شده بود یا نه با واژگانی که همیشه باهاش بودن و خودش خبری نداشت از اونها شروع کرد به نوشتن نوشت و نوشت هر کلمه براش دنیای جدیدی از واژگان رو باز میکرد و واژه و یا کلمه ایده ای بود برای آینده نگاهش زوم به یکطرف بود و دوباره شروع میکرد به نوشتن توی خودش بود توی نوشتن بعضی موقع از خودش خجالت می کشید توی بعضی از واژه ها گم می شد بعضیاشون هم اونو خوشحال میکرد عدد گذاری میکرد و مینوشت
مهدی
مهدی دیشب بعد دیدن ویدئو، توی همون دفتری که جلوش بود و نکات کلیدی ویدئو رو یادداشت کرده بود، شروع کرد به نوشتان کلمات پیرامون خودش
فکرش رفت توی خاطراتش، از زمان کودکی همه چیز رو دوره کرد: مدرسه ،محله ،خانواده ،دوستاش ،معلماش ،کار ،سربازی ،دانشگاه و… همه رو دوره کرد و هر کلمه ای پیرامون خودش میدید رو مینوشت
تا 200 کلمه راحت نوشت، تا 250 ام بین کلمات مکث میکرد و مینوشت و بعدش رفت خوابید
فردا ظهر دوباره نگاهی به لیست کلماتش کرد و انگار احساس کرد میتونه بازم بنویسه
شروع کرد به نوشتن ولی دیگه کار یکم سخت تر شده بود و مکث کردن ها یکم طولانی تر شده بود، به هر ترتیت لیست رو با315 کلمه تمومش کرد
zeynabe faraji
موقع انجام تمرین روز دوم
واقعا برام جالب بود اویل اروم اروم پیش رفت تا رسید به ۱۲۰ تا
بعد همینطور اضافه شد همچنان دارم مینویسم فوق العاده است 👌👌مرسی 🙏🙏
سمانه محمدزاده (samanelife)
گزارش ۱:
امروز در ابتدا لایو تماشا و نکاتش یادداشت شد و تمرین گفته شده انجام شد. در دایرهای سمانه و اطراف آن ۳۲۵ کلمه نوشته شد که عکس آن برای اکشن کوچ فرستاده شد.
بعد از آن ویس آقای mt شنیده شد و نکاتش یادداشت شد:
(نکات یادداشت شده به زبان سوم شخص نیست ولی بر اساس حرف آقای mt شخصی سازی کردم و از زبان خودم نوشتم)
۱- در یادگیری، بار معنایی مسئولیت پذیری وجود دارد.
۲- در یادگیری باید هر کس خودش یادگیرنده فعال باشد و همیشه انتظار نداشته باشد شخص دیگری از بیرون بهش آموزش دهد.
۳- مسئولیتپذیری در یادگیری یعنی چیزهایی که میشنوم و میبینم را بررسی کنم و تاثیرش را در زندگی خودم ببینم. همچنین به این معناست که در یک تایم مشخص صد تا دوره شرکت نکنم و روی یک دوره متمرکز بشوم و همه تمرینها را انجام بدهم.
۴- در یادگیری باید کار گروهی را بلد بود.
۵- در یادگیری باید بتوان با اکشن کوچ به خوبی ارتباط گرفت و از او کمک خواست.
۶- تعریف سواد از دیدگاه یونسکو: اگر من بتوانم از دانستههام استفاده کنم تا زندگی خودم را بهبود دهم آدم با سوادی هستم.
۷- ممکن است من خیلی چیزها را بدانم ولی اهمیتی ندارد مهم این است که اقدام کنم تا با ابعاد خودآگاه و ناخودآگاه خودم آشنا بشوم.
۸- برای یادگیری یک مهارت تا حد مطلوب باید بین ۲۰ تا ۳۰ ساعت زمان گذاشت.
۹- تمرین درست به معنای وقت گذاشتن در این دنیای پر مشغلهاس.
۱۰- وقت ندارم معنی ندارد، کسی که میگوید وقت ندارم یا مدیریت زمان بلد نیست یا اون کار برایش اولویت ندارد.
۱۱- تمرین درست یعنی توجهِ فعال داشتن به خودم که بعد از هر تمرین ببینم دارم درست انجام میدهم یا نه؟
۱۲- در یادگیری مهارت؛ ارزیابی و تکرارِ اقدامات اهمیت دارد.
۱۳- استعداد داشتن یک فرد در یک چیز یعنی اون شخص اون چیز را راحتتر از دیگران یاد میگیرد ولی به این مفهوم نیست که هیچکسِ دیگر نمیتواند آن کار را انجام دهد.
پس نباید گفت من استعداد ندارم بلکه باید گفت من پشتکار کافی برای یادگیری آن مهارت را ندارم.
۱۴- بازخورد فعال؛ بازخوردی خواهد بود که بعد از انجام تمرینها داده بشود من نمیتوانم بدون انجام هیچ کار و تمرینی توقع بازخورد فعال و خوبی داشته باشم.
۱۵- مهارت زمانی ایجاد میشود که من بتوانم دانستن را به توانستن تبدیل کنم.
۱۶- بیشتر از اینکه اطلاعات جدید کسب کنم باید دنبال اقدام کردن باشم.
۱۷- سعی کنم دچار خودفریبی در یادگیری نشوم.
شیوا
سلام
وقتی قرار شد در مورد خودمون بنویسیم ، اولش شیوا گفت که شاید ۷ تا یا نهایتا ۸ تا بتونه بنویسه و فکر اینکه باید ۲۱ بنویسه خیلی عجیب بود ، بعد که فهمید نه باید بیشتر از صدتا بشه ، گفت امکان نداره
اما وقتی شروع به نوشتن کرد همین طور خودکار میرفت ،
این کار باعث شد خیلی چیزایی که شیوا خیلی وقت بود فراموش کرده دوباره یادش بیاد که هم باعث خوشحاایش شد هم یه سری چیزا باعث ناراحتی
اما در کل تمرین خوبی بود
خیلی ممنون
نیره
دید سوم شخص روز دوم
وقتی تمرین روز اول رو اپلود کرد حس خوب و قدرتمندی داشت از انجام کامل تکلیف و حس کامل بودن و اینه تونسته تمرینات رو خوب انجام بده به اون انگیزه میداد و ححس ارامشی داشت که بسیار پرانرژی بود
تو گروهبا بچه ها و اکشن کوج جدید گرم گرفت حس خوبی داشت و به نشانه ها ایمان اورد دوباره و اینکه از دلش به خدا راهی هست ولی وقتی تجربه های بچه ها رو میخوند به این فکر کرد که از نظر شغلی و تجربه در حد اونا نیست حس بد گرفت و دوباره سایه بزرگ شغل و دغدغه شغلهایی که داشته و کارهایی که کرده روش افتاد
منتظر لایو بود ولی قبل از این دوره در یک کلاس نویسندگی ثبت نام کرده با تمرین های اون مشغول بود
و با شریکش در مورد تعطیلی مغازه صحبت کرد و انگیزه اش برای راه اندازی شغلی بر پایه مهارت های طراحی و در حوزه خدمات زیاد شد اما هنوز سردر گم و درگیر ایده ال گرایی هست و داده های زیادی رو از کلاس قبل وارد ذهنش کرده و تمرین های اونجا رو هم کامل انجام نمیده ولی درتلاش هست که بروسنه خودش رو
ساعت 8 کلاس نویسندگی رو گذروند و از اینکه تونسته بود تمرین قصه گویی رو انجام بده خیلی خوشحال بود وقتی خوشحاله و کار میکنه میتونه انرژی های پیرامونش رو به حرکت دربیاره
هندزفری رو گذاشت تا مزاحم همسرش در فیلم دیدن نباشه و لایو برگزار شد اما باسرعت نت نمیتونست خوب ببینه پس قطعش کرد و تصمیم گرفت فردا فیلم رو ببینه
تا اخر شب که بخوابه مدام به بچه های 2 تا کلاس در حال صحبت بود ولی چون خودش رو خسته کرد بود برخلاف شبهای دیگه تونست بخوابه هرچند سخت ولی زود خوابید
صبح جمعه خوبی شروع شد و شروع کرد به خوندن 30 صفحه از کتاب انسان د رجستجوی معنا یکبار این کتاب رو تا اخراش تقریبا خونده و اصلا براش جذاب نبود ولی وا نوت رو باز کرد و یه بخش کتاب ها اضافه کرد که نت برداره و تا صفحه 30 نکات مهمش رو یاددداشت کرد دوست داشت برای دوستاش تو گروه بفرست اما گفت بهتره استایل و قالب بده بهش و در قالب انفوگرافی منتشر کنه مدتهاست ذهنش درگیر راه اندازی سایت و کسب درامد از فایل های گرافیکی و اینفوگرافیکی هست تالحظه انجام دادن تمین مشغول همین کا ربود و کلمه های کلیدی طراحی و گرافیکی رو سرچ میکرد گفته بود سایت رو راه میندازه چون دیروز دامنه و هاستش رو خریده بود اما شروع نکرد .! و ته دلش از شاخه شاخه بودن دوباره اش ناراحت بود ولی یاد چاقوی سوئیسی افتاد مقاله ای که همکلاسی هاش معرفی کرده بودن پس اروم گرفت و دوباره سعی کرد تمرکز کنه
فیلم و وویس رو دانلود کرد داخل پوشه ای که 2 نامگذاری کرده بود و تو وان نوت DAY 2 رو ایجاد کرد
از وویس و فیلم نکتههایی رو یادداشت کرد وباز به انفوگرافی کردن فکر میکرد
نیاز داره وویس رو دوباره گوش بده ولی موکول کرد به بعد
تمرین رو از وزدئوی حمید گوش داد با سرعت 2X وو شروع کرد تو نقشه ذهنی به نوشتن بعد دید شاید نتونه بمشاره و رفت یه دفتر مجزا برای مسیر شغلی برداشت و شروع کرد به نوشتن کلمات کمی بی قرار بود دوست داشت تمرینات رو زودتر شروع کرده بود یعنی قبل از ناهار حجم مطلب ور زیاد میدید و دوست داشت زیاد تحلیی کنه این حس رو تو دیگر کلاس های اموزشی هم داره خیلی داده جمع میکنه
از وویس ام تی و اینکه داده جمع نکنید و عمل کنید و اینکه دونستههات رو تبدیل کن و خودتو کشف کن راه خودت رو بساز و بنویس و بنویس تو ذهنش مونده از اینکه تو 2 تا دوره اموزشی شرکت میکنه یکم ناراحت شد و لی از اون جایی که همیشه 2 گزینه ای و چند گزینه ای بوده برمیدار خودش رو قانع کرد که این 2 تا دور ه شاید مکمل هم باشن در هر صورت نمیشه انصراف داد به خودش گفت پس نیره انرژی ات رو بیشتر کن ! و این جز با نوشتن میسر نمیشه فکر میکنه با نوشتن و پیدا کردن یه روش مستندسازی بتونه ذهن شا رو مرتب کنه و هدایت کنه به راههای خوب
سر تمرین نوشتن کلمات پیرامون یه لواشک گذاشت کنارش تا استرس اش و از بین ببره کلمات رو خیلی بهم ریخته نوشت و درهم برهم بدون موضوع کلافه شد پا شد نشست پشت کاکپیوتر و دوباره فیلم رو گوش داد روی میز تمرکز کرد و یه تنه کلمات رو نوشت تو جاهایی که یکم مکث میکرد ستاره گذاشت و جایی که داشت خوابش میبرد تموم کرد 15 تا دسته 21 تایی نوشت
5 تا ستاره داشت یعنی یه لحظه مکث کرد کلمه پیدا کنه
بعضی کلمات را ناخوداگاه دوبار نوشت وقتی شک میکرد تکراریه دورش خط میکشید 6 تا کلمه شد
تمرین رو انجام داد و مشق رو از دید سوم شخص نوشت ولی سرش درد میکنه از صبح
و کلافه است از ذهن شلوغی که داره و به این فکر میکنه واقعا این ذهن رو چطوری درست کنه
قبل از ارسال تمرین رفت WCو به این فکر میکرد چرا اینهمه جزییات نویسی کردم و همچنان نوشتن از دید سوم شخص در ذهنش قطع نشده بود دوست داشت روش تاتسوماکی رو سرچ کنه به یاد یادگیری کریستالی متمم و محمدرضا شعبانعلی تکیه کنه
ولی برای رفع حس غقب موندگی تمرین رو پست میکنه
سوال اخر متن:::: بعد از دیدن فیلم میدونستم کلمات زیادی دارم و هنوزم که اخر این تمرینه میچرخن توی ذهنم فهمیدم ذهنم از اونی که هست شلوغتره و من این مدته بی اعتنایی میکردم ولی خاموش نشدن باید روبرو شد
سعیده
خیلی با نوشتن بیگانه نیستم حس خوبی بود هم اینکه ذهنم باز شد هم اینکه واسم جالب بود
مائده طلوع صفت
میدونست براش سخته 200 کلمه چون آدم کم حرفیه و ذهنش خیلی پراکنده است چون پیش دوستاش بود اونا هم بهش کلی کلمه پیشنهاد دادن. به زور به 200 تا رسوند وقتی تموم شد با خوشحالی دفترو بست و به شوخی خنده با دوستاش گذروند وقتشو
Alireza.jahanian5549
با سلام
به قول شما مغزم عرق کرد، ۵۰۰تا کلمه نوشتم که همش سلسله وار میومد به ذهنم، همشم همون دیشب وقتی لایو دیدم نوشتم شاید ۱۵دقیقه زمان برد، ته ذهنمو آورد رو، خیلی تجربه حالبی بود
علیرضا
با سلام
به قول شما مغزم عرق کرد، ۵۰۰تا کلمه نوشتم که همش سلسله وار میومد به ذهنم، همشم همون دیشب وقتی لایو دیدم نوشتم شاید ۱۵دقیقه زمان برد، ته ذهنمو آورد رو، خیلی تجربه حالبی بود
مهری م
سلام
تشکر میکنم ازتون
این تمرین خیلی کمک کرد خیلی از ابعاد زندگیم ک فراموش کرده بودم و بعضی توانایی هایی ک داشتم یادآوری بشه برام، ویژگی هایی که باید بیشتر روش کار کنم و بهترش کنم و بطور کلی نظم قشنگی از هویت خودم تو ذهنم ایجاد کرد با همه ی چیزهایی که خاصش میکنه و فقط مختص منه. نوشتنش تا 500 کلمه سخت نبود ولی ازون به بعد سخت شد. من فهمیدم که چقد زندگیم بالا پایین داشته. متوجه شدم که نسبت به قبل تو بعضی ابعاد تونستم رشد بکنم و تو بعضی ابعاد هنوز مثل قبل هستم.
مهدی اکبری
به محض این که ویدئو کلاس تموم شد. مهدی به اتاقی خالی از آدم رفت. درست در وسط اتاق نشست و دیوانه وار شروع به نوشتن کرد هر لغتی که در ذهنش بود به روی کاغذ آورد. کاغذی کوچک تر را کنار دستش گذاشته بود و لغات تکراری را در آن نوشت انجا نوشت. بعد از نوشتن 200 و اندی لغت خسته شد. در حالی که داشت ذهنش هنوز کار می کرد و لغت می نوشت کنار کشید. نمی دونم چرا هر دفعه همین رفتار را داره. تقریبا بیشتر مواقع این پسر تمام توان خودش را نمی زاره. بعد از ارسال برگه ها مهدی به گوشه اتاقش رفت و دوباره این گوشی لعنتی را دستش گرفت و شروع به گوش دادن پادکست مورد علاقش کرد انگار نه انگار که ذهنش خالی شده باشد. در حالی که داشت پادکست گوش می داد ذهنش تازه فعال شده بود و تازه شروع به بازی با آن کلمات کرد. آنقدر بازی کرد با کلمات که دوباره خسته شد نکته قابل توجه که من در این واقعه از مهدی دیدم این بود که مهدی برای بعضی لغات و افراد خاص توجه به شدت ویژه ای داشت چون این لغات در هین بازی با کلمات چندین بار تکرار شد مهدی برای این که ذهنش آرام شود به سراغ اینترنت رفت و یک فیلم دید تا شاید مغزش دوباره باز شود. ولی انگار باز فایده ای نداشت چون در هین فیلم ذهن مهدی بیشتر درگیر شد.
بعدش به تخت خواب رفت تا بخوابد ولی انگار خواب هم جواب این دردش را نمی داد تا ساعت 6 صبح مهدی در تخت به فکر فرو رفته بود. آنقدر فکر کرد که از خستگی به خواب عمیقی فرو رفت.
نسيم
تمرين روز دوم :
كرونا، قرنطينه، شرايط نابه سامان، كار و كار و كار …
اصولا كارها هيچ وقت تمامي ندارند. آتشفشان هم فعال بشود، كارها وااا نميدهند گويا و همچنان در حال زاد و ولد هستند.
به هر حال ايم شرايط ميتواند گريزي باشد بر نظم و روال هميشگي كارها. پس هيچ چيز بهتر از يك تمرين اجباري از كلمات نمي تواند باشد براي او …
مي توانست با يك هيجان افراطي يا حتي بي توجهي تمام لايو jobcamp را گوش دهد و شروع به نوشتن تمرينات كند. البته تمرينات كه چه عرض كنم! واژه واژه هايي كه شايد در طول مدت چند سال گذشته به سببِ درگيري و بهانه هاي كاري اَش، هيچ كدامشان را به دنيا نياورده بود.
درست مثل مادري كه به عَمد، بچه اش را به دنيا نمي آورد؛ تمام كلمات را سقط كرده بود . ساعت ١٢ شب بود.. چند برگ كاغذ برداشت و مطابق اونچه حميد صباغي گفته بود شروع كرد به نوشتنِ ليستِ ١ تا ٢١ بر روي هر برگه.
سه، چهار برگ كاغذ را شماره گذاري كرد و مشغول نوشتن كلمات شد.
هر آنچه كه به در و ديوار ذهنش ميخورد روي كاغذ آورد.
برگه ها ي شماره گذاري شده تمام شدند.
خب ! فكرش را هم نمي كرد كه بخواهد انقدر بنويسد؛ امّا هرچه بيشتر مي نوشت، كلماتِ بيشتري به دنيا مي آمد.
انگار بايد تَقاصِ تمامِ واژگانِ سقط شده ي اين چند سال را يك شبِ پس ميداد به كاغذ .
تا برگه بيست اُم پيش رفت . گويي مغزش هنوز خالي نشده بود اما چشمانش ديگر توان بازماندن نداشت. به ساعت نگاه كرد. ١:٣٠ بامداد بود. نگاهي به برگه ها و واژه ها انداخت. كمي نا اُميد شد. خب، كه چه ؟! چكار كنم حالا ؟! با اين واژه هاي بي سَرُ و تَه . ضمن اينكه كلماتش پراكندگي موضوعي بالايي را نشان مي دادند. شايد اين از عَدمِ تمركز و بلاتكليفي بود كه دچارش شده بود اين روزها .
چراغ را خاموش كرد تا بخوابد. كمي رنجيده خاطر شده بود از واژگاني كه خيلي به مزاجش سازگار نيامده بودند.
تصميم گرفت آنقدر اين واژه ها را بنويسد تا در نهايت، آن كلماتِ اصيلي كه در ذهنِ ناخودآگاهش حضور دارند و او خودش از آنها بي خبر است را پيدا كند .
تصميم گرفت از فردا، يك بار صبح و يك بار بعد از ظهر يا شب اين كار را تكرار كند. و هر بار به واژگانش نگاهي بيندازد.
بالاخره بايد يك چيزي از توي اين واژه ها نصيبش مي شد .
پس فرداي آن شب نيز كارش را تكرار كرد. اين بار حتي يك صفحه ليست جديد به واژگانش اضافه شد و كلماتش از ٤٢٠ مورد شب قبل نيز فراتر رفت.
اما كلماتش هنوز با او بيگانه بودند، بايد آنقدر بنويسد و آنقدر بنويسد تا معجزه نوشتن را ببيند.
شايدم بهتر باشد از پس فردا اين كار را در ابتداي صبح انجام دهد. دقيقا همان موقع كه هنوز چشم باز نكرده.
همانطور كه شاهين كلانتري عزيز در وب سايتش نوشته: ” صفحات صبحگاهي”.
اما اين باز ليست صفحه هاي ٢١ تايي واژگان را به صفحات صبحگاهي پيوند دهد. شايد آن چيزي را كه او ميخواهد بشنود، سريع تر از ضمير ناخودآگاهش بيرون بيايد.
خب؛ راستش ! سواي ” او” ، من نيز فكر ميكنم كه آدمي، خودش همه چيز را ميداند، فقط بايد آنها را از درون خودش كشف كند .
٢٣ اسفند ٩٨
زهرا
زهرا عصر امروز تصمیم گرفت که بنویسه لغاتشو، اولش خیلی ترسید که اگه کم بنویسم یعنی به شناخت خودم نرسیدم، یعنی خیلی از خودم دورم، واسه همین شروع کردن واسش خیلی سخت بود، تلاش کرد که بنویسه اولش چون ترسیده بود و فکر میکرد نمیتونه اونقدراام که نیازه بنویسه، لغات سخت به ذهنش اومد، اما یواش یواش استرسش کم شد و پشت سر هم لغاتشو نوشت، تا به جایی رسید که نوشتن لغات واسش اسون و اسون تر شد، پشت سرهم لغات رو مینوشت، تا جایی که به خودش اومد دید، 272تا لغت نوشته و جالب اینجا بود که هنوز میتونست بنویسه، وقتی به لغاتش نکاه میکرد، دید که خیلی از اخلاقیات واسش مهمه، ولی خیلی از موضوعات رو باید رو خودش کار کنه که هنوز این کارو نکرده، خیلی از موضوعاتشو باید شدتشو کم کنه و بعضی از مواردو باید کلا بزاره کنار، خلاصه که زهرا با نوشتن این لغات خیلی شناخت پیدا کرد از خودش، و تصمیم گرفت اعتماد به نفس داشته باشه و خودشو دست کم نگیره، تلاششو بیشتر کنه تا به اون چیزی که میخواد برسه، امیدوارم در پایان این دوره زهرا در زمسنه شغایش خیلی تغییر اساسس کرده باشه.
forouz
صدتا کلمهی که حست، کارت، رفتارت و اخلاقت و توصیف میکنه و یادآور یک مفهوم در ذهنت است و باید بنویسی. هر چقدر که تعداد این کلمات بیشتر باشه، خودت و بیشتر میشناسی. فکر میکنم بهراحتی از پسش برمیآیی.
پس شروع کن!
با نوشتن هر کلمه رو کیبورد احساس لبخند و غم و میتونستی توی چهرت ببینی. تعریف خودت از خودت مثلِ دیدن یک فیلم از خودته، فیلمی که انقد این روزا درگیر بودی وقت نداشتی ببینیش فقط صرفاً تعریفش و شنیدی گذاشتی سر فرصت ببینی اما این فرصت کی پیدا میشه، معلوم نیست.
۲۰۰ تا تعریف بدون اینکه فکر کنی خیلی عالیه. حالا با تحلیل این ۲۰۰ تا تعریف میتونی بفهمی که هدف آقای صباغی چی بوده و علاقهمند بشی تا فسفور بیشتری بسوزونی و تعریف بیشتری از خودت ارائه بدی.
لعنتی خودت و بشناس و بپذیر.
مهری م
“تعریف خودت از خودت مثلِ دیدن یک فیلم از خودته، فیلمی که انقد این روزا درگیر بودی وقت نداشتی ببینیش فقط صرفاً تعریفش و شنیدی گذاشتی سر فرصت ببینی اما این فرصت کی پیدا میشه، معلوم نیست.”
این تشبیه تو این جمله رو چه جالب نوشتین…
فیروزه
برای منی که به اندازه هر پلک زدنی به خودم فکر میکنم، سخت بودن نوشتن کلمات کمی عجیب و بعضا غریب بود، اما چون تجربه این کار رو قبلا داشتم سعی کردم به همه جوانب زندگی فک کنم و بنویسم و مثل الان نباشم که دو تا کاف ( یعنی کرونا و کار) شدن تموم فکرهام، قبلا این کار رو برای شغلی که انجام میدم و حوزه کسب و کارم انجام داده و حالا شخصی شده بود و حتی جذابتر، مثل همه وقتهایی که بهترین کار دنیا پژوهش برام هست، الانم همین بود اکثر کلماتم در حوزه کاری که انجام میدم بود بعلاوه تصمیمات آینده ام و رشته تحصیلیم و کمی خصوصیات اخلاقیم که الان بر بقیه رفتارهام غالب شدن، فهمیدم ورزش مدتهاست توی کلمات مرتبط با من نیست، سینما دیر به ذهنم رسید، فیلم از علایق درجه یکم نیست و کلن فهمیدم چقدر دورم از زمانهای دووووور!!!
خلاصه مطلب اینکه خوبه، فکر کردن خوبه علی الخصوص به خویشِ خویشتنِ درون! و چقدر خفن میشه وقتی این فکر کردن منجر به دسته بندی افکار اشفته و درهم برهم ذهنم میشه!!
میریم که روز سوم رو داشته باشیم.
مهسا
نامبرده پس از گذشتن دو جلسه از دوره احساس بهتری نسبت به امیال خود که در آن شغل ایده آلش نهفته است پیدا کرده است
لازم به ذکر است پس از انجام تمرین و نوشتن کلمات نسبتا زیادی دریافت که اطراف او آن قدرها هم که فکر میکرد خالی نبوده و نسبت به خود آگاه تر شده و حس خوبی نسبت به ادامه روند این دوره دارد
باشد که موفقیت از آن او شود
ShadI
تجربه جالبی بود…
تمرکز افکارمون و زمان گذاشتن واسه خودمون
جمع اون چیزی که هستیم و دوست داریم باشیم…
پیدا کردن انگیزه، کلی توانایی که در وجودمون هست
این همه علاقه که شاید تا قبل این تمرین یکجا جمع نشده بودن
بااین تمرین خیلی بهتر میتونیم متمرکز بشیم روی توانایی ها و علایقمون و خیلی مفید خواهد بود قطعا…
پریسا حیدری
سلام.
اولش خیلی روون مینوشتم بیست و یکی اول رو پر کردم و رفتم بیست و یکی دوم رو پر کنم اینم پر شد و خوشحال شدم چون شما گفته بودی که ادمایی که خودشون رو نمیشناسن سخت میتونن بنویسن . ردیف سوم هم پر کردم و دیگه ردیف چهارم و پنجم رو با مکث و فکر کردن پیش بردم ولی تونستم ۱۰۵ مورد رو بنویسم و فکر نمیکردم این تعداد رو بتونم بنویسم خوشحال بودم و مدام کلماتی که نوشته بودم رو نگاه میکردم. ذهنم به چالش افتاده بود و بعضی کلمات بودن که دلم میخواست دو سه بار تکرارشون کنم تو لیست. ولی خب چون نمیدونستم میشه یا نه اینکارو نکردم.
Sajad
من روان شناس هستم ولی میتونم بگم این روش بشدت من رو با دنیا خودم اشنا کرد دنیا سیاه و سفیدم و درک وجودی من رو از خودم بالاتر برد ؛ مطمینم در انتها دوره باز سورپرایز بشم چون فکر نمیکردم بتونه اینقدر روشش که خیلی هم ساده هست من رو با اعماق ناخود آگاهم ببره
محمد موسوی
موقع شروع انتظارم این بود که دیگه 100 تا همت کنم بنویسم ولی بعد از نیم ساعت بیشتر از 200 تا نوشتم و برام خیلی جالب بود و حس خوبی داشت . ولی نیاز به یکم تمرکز داشت ! اولش خیلی هیجان داشتم ولی کم کم برام عادی شد !
rapmetall2008
چه خوبه که چقد چیزای خوب و بد در مورد خودت به خودت یادآوری کنی و بریزیشون رو کاغذ
لذت بردم
ممنون
سما
سلام
تا الان حدود ٢٨٠ مورد نوشتم و فكر مي كنم اگر يه كمي تمركز كنم تا ٤٠٠ هم ميتونم بنويسم
فهميدم اكثر اوقات همه وجود خودم رو يكجا نميبينم و اينكه من برآيند هزاران كلمه بامعني هستم كه همشون نتيجه ي انتخابهاي من در دوران مختلف زندگيم هستن و من منحصر به فردم
عماد
به نام خدا
سلام
عماد از زمانی که استارت به نوشتن کرد،ناخودآگاه با کلمه ی خداوند شروع کرد نمیدونم چرا؟
و بعد از خداوند با خانواده اش
مهم ترین رکن های اساسی زندگیش که هیچ وقت اون رو تنها نذاشتند و همیشه بهش امید دادند،حس خوبی بهش داده بود ؛انرژی فوق العاده ای گرفته بود
عماد عاشق اینه که اول یه کلمه یا یک جمله رو توی ذهنش تحلیل بکنه و بتونه اول توی ذهنش تصویرسازی و بخش بخشش بکنه و ببینه از کجا اومده و چرا اومده
از کلماتی نوشت که بهش انرژی مثبت و منفی میدادن،کلماتی که ناخودآگاه و خودآگاه ذهنش رو محاصره کرده بودند و تار و پود زندگیش رو شکل داده بودند
کلماتی از آینده،حال و گذشته
آینده نزدیک،آینده دور
خیلی سخت بود…
تعدادیشون نفسش رو حبس میکرد و قلبش رو به ضربان می انداخت
تعدادیشون باعث پوزخند روی لبش میشدن
تعدادیشون حس آرامش و رضایت میدادن
او همیشه این کلمات رو چه خوب و چه بد رو توی ذهنش مرور میکرد ولی اون نمیدونست امروز چیشد که اورده بودشون روی کاغذ،هیچ وقت دلش نمیخواست روی کاغد ببینتشون و خیلی عجیب و غریب در عرض یک ساعت ۳۰۰ تا کلمه بدون وقفه ای از زمان نوشت.
هرباری که یک کلمه مینوشت انگار زنجیر وار یک کلمه ی دیگه ای درون اون نهفته بود و آشکار میشد و همانطور ادامه داشت و کلمه ای دیگر از دلش بیرون میومد.
خلاصه زندگیش انگار این کلمات بودند که بعضیاش در درون خاک دفن شده بودند و بعضیاش از عمق خاک جوانه زده بودند…
چه پازل قشنگ وحشتناکی ساختند کلمات!!!
سارا باقرپور
امروز ، صبح جمعه، سارا بعد از اینکه کمی حالش بهتر شد، لایو کمپ را که نتوانسته بود شب قبل ببیند، دید. حالت چهره اش عوض شد. تپش قلب و اضطراب گرفت و فکر کرد خود را آنچنان نمی شناسد و تا به حال این تجربه را نداشته است. با خود فکر کرد عیبی ندارد تلاش کن، از هر جا شروع کنی بهتر از این است که کاملا نادیده بگیری.
بلند شد و مداد نوکی محبوبش را که برای طراحی استفاده می کرد و بسیار برایش متفاوت بود آورد. شروع کرد:
۱- سارا که در فارسی یعنی خالص و در عبری پرنسس
۲- شکلات
۳- زرد
و ادامه داد… تا ۶۰ -۷۰ کلمه ی اول مشکلی نداشت . بعد از آن کم کم غرق در فکر شد. بسیاری از خاطراتش، بیشتر خاطرات ناخوشایند، زنده شد. مشکلات، آرزوهای از دست رفته، هدف ها و کوتاهی ها.. عرق سردی بر پیشانیش نشست و در یک لحظه قالب تهی کرد. بلند شد.. آب خورد، راه رفت، دو درجا زد، رقصید… و در نهایت با خود گفت: درست نیست.. من فقط نکات منفی خود را می بینم در صورتی که هر کس نکات مثبت و منفی خود را دارد. پس تلاش کرد که به نکات مثبت و منفی همزمان فکر کند. چند دقیقه ای طول کشید که لبخند رضایت بر روی لبانش نشست.
۲۴ ردیف ۲۱ کلمه ای نوشت..
بعد از اتمام آن فکر کرد که بیشتر بعد منفی خود را می بیند و احساس یک سونامی ۹ ریشتری را در مغز خود داشت.
اما جالب این بود که از درون احساس سبکی داشت و جالبتر اینکه سارای همیشه متنفر از نوشتن ، در این دو روز کمپ، دو یا سه پاراگراف نوشت.
درنتیجه هم چند قدم به سمت خودشناسی رفت و هم کمکی شد که نوشتن را تجربه کند.
Arman
در ابتدای نوشتن ( بعنوان شخص سوم ) ویژگی هایی که هم خودم هم اطرافیانم میدونستنُ شروع کردم به نوشتن بدون هیچ درنگی- اما اتفاقی که بعد از نوشتن چندین مورد پیش اومد این بود که به یه جایی رسیدم که احساس خلاء بهم دست داد ( منظورم پوچی نیست )- هم هیجان انگیز داشت میشد هم ترسناک- و این پارادوکسُ سعی کردم ادامه بدم تا جایی که تونستم. نتیجه تا اینجای کار این بود که فهمیدم خودمُ انگار خوب نمیشناختم( ابهام زیاد دارم)- که البته مشتاقانه منتظر مرحله بعدیَم
سمانه محمدزاده (samanelife)
چرا گزارش من که از ساعت ۶ قرار دادم ثبت نمیشه؟
Niloofar
با اینکه شغلم با نوشتن درگیره فکر نمیکردم انقدر نوشتن درباره خودم سخت باشه
۱۰۰ تای اول خیلی زود نوشته شد ولی هی که جلو رفتم دیدم چقددررر در حق خودم کم کاری کردنگم که انقدر کلمات سخت چیده میشن
تا ۲۰۰ تا رو هم با پیدا کردن دسته بندی های مختلف تونستم بنویسم ولی از ۲۰۰ به بعد تقریبا نیم ساعتی طول کشید
خیلی تجربه جالبی بود امیدوارم به نتیجه های خفنی برسیم 😎
سارا
سلام
اینکار باعث شد که من راجبه خودم فکرکنم و مثلا وقتی راجبه شغلم داشتم مینوشتم و بهش فکرمیکردم احساس میکردم که چقدر چیز مونده که باید یاد بگیرم و چقدر میتونم پیشرفت کنم توی کارم و همینطور زندگی شخصیم و اخلاقیاتم منو مجبور کرد فکرکنم به اینکه جه شخصیتی دارم و کجای زندگیم ایستادم و چقدر راه دارم برای رقتن من نزدیک ۱۲۰ تا کلمه نوشتم
تمرین جالبی بود باعث شد یکم با خودم خلوت کنم 😊
ممنونم😊
Elhamkh
در حین آموزش کلمه های زیادی توی ذهنم اومد، بعد از اون هم شروع کردم به نوشتنشون و همون دیشب حدود 140 کلمه نوشتم.
امروز بیشتر راجبش فکر کردم و برای خودم چند بار این کارو تکرار کردم نتیجه های آخرم منسجم تر بود.
ولی چیزی که فرستادم همون کلمات بعد لایو دیشبه.
نگار
سلام
نگار همون موقع که داشت لایو رو میدید از قبل دفتر و قلم رو آماده کرده بود اگه لازم بود نکته ای رو بنویسه و همون موقع که در نورد کلنات صحبت شد یسری کلمه به ذهنش رسید و نوشت بعد از اتمام لایو هم یسری دیگه نوشت
همش میترسید نکنه به صدتا نرسونه و یه آدم معمولی طبق گفته استاد به حساب بیاد .حدودا ۶۰ تا ۷۰ تا نوشت بقیه رو فردا نوشت و حدودا ۱۴۷ تا شد .حالا رندش کنیم میشه ۱۵۰ تا اینطوری دلش خوشه زیاد نوشته 🤗
اول مثبتها به ذهنش رسید و کلی. بعد به سراغ منفی ها هم رفت کم کم وقتی یه منفی مینوشت بقیه منفی ها هم قطار میشدن
این تمرین یه خوبی داشت هم ویژگی های مثبتش رو یادآوری کرد و هم یه جاهایی خودش رو مجبور کرد با ویژگیهای منفیش هم روبرو بشه.
یکم ناراحته چرا نتونست بیشتر بنویسه
شبنم
سلام.من تا شروع به نوشتن کردم کلمات پشت سر هم اومدند تا ۱۳۰ کلمه رو نوشتم بعد عکسش رو فرستادم.ولی باز هم میتونم بنویسم.ولی الان در لحظه ای هستم که کمی تمرکزم کم شده.و نیاز به خلوت کردن با خودم دارم.
Mostafa sh
مصطفی راس ساعت۱۱:۳۰ برای دیدن لایو آماده شد بعد از دیدن لایو ، میخواست که لیستی که توسط کوچ او بهش محول شده بود رو بنویسه
اما با خودش گفت فردا سره فرصت انجام میدم ،موقع خواب همش تو فکر بود که چیا بنویسه اینقدر فکر کرد که یه ایده ناب واسه یه کسب و کار به ذهنش رسید و سریع رفت تو نت گوشیش سیو کرد ، ایول!
فردا صبح ساعت۶/۵ از خواب بیدار شد و کارهارو جمع و جور کرد تا ساعت۳بعد از ظهر نشست دونه دونه نوشت؛ از چیزا و کسایی که چند روزه قبل باهاش برخورد کرده بود نوشت تا حوالی سن نوجوانی و باورش نمیشد بتونه ۲۹۲تا رو بنویسه .البته پشت سره هم نشد ،خیلی سخت بود براش ولی نوشت
مصطفی به خودش یه آفرین گفت چون خیلی وقت بود که میخواست با خودش (خوده واقعیش) روبرو بشه
دم آقای صباغی گرم که به زور هم که شده این بچرو نشوند یجا که لحظه هم به خودش فکر کنه
Bluenotebook1
سلام. به راحتی ۲۳۰ مورد نوشتم. مشکلی که بود این بود: گاهی کلمات متناقضی مینوشتم. علتش چی میتونه باشه؟
کسری ریشهری
بعد از یک روز کامل نگاه کردن به خودم و نوشتن ۲۵۰ کلمه به چندتا نکته در مورد خودم پیبردم
اول اینکه از وقت گذاشتن برای حال خوب خودم و راحتیم در زمان حال پرهیزی ندارم و میدونم چجوری حال خودمو خوب کنم
ولی زیادی تو حال زندگی میکنم و تلاشم برای زمان حال هست. اینده نگر هستم ولی برای ایندم تلاش چندانی ندارم درحالی که وقت ازاد هم زیاد دارم پسبه نوعی اتلاف وقتم زیاده
از طرفی وقتی وارد هدف یادگیری چیزی میشم ولش نمیکنم تا وقتی به سطح مناسب و نسبتا بالایی در اون مورد برسم ولی وقتی به اون سطح رسیدم دیگه بیخیالش میشم و ادامش نمیدم
و اینکه متوجه شدم علاوه بر ریاضیات و حل مسائل به کار های عملی و فنی علاقه دارم چه توسط خودم انجام بشن چه من فقط نظارت کنندشون باشم
سجاد دهقانی
سلام جناب صباغی عزیز تمرین خیلی عالی ای بود و واقعا به معنای واقعی ذهنم عرق کرد و حس میکردم مخم داغ شده
اما در انتها تونستم ۲۱۹ کلمه بنویسم ولی کلی ذهنم آشفتم تخلیه شد و احساس سبکی و آرامش کردم بعد تمرین.
فهمیدم که خیلیییییییی ذهنم رو به موصوعات پراکنده مختلف درگیر کردم و باعث شده که نتونم از تمام پتانسیل ذهنیم استفاده کنم…ولی خیلی خوشم اومد از این تمرین و قطعا از این به بعد هرموقع ذهنم مشغول باشه این تمرین رو انجام میدم چون یجوری خانه تکانی ذهنی بود واسه من دقیقا مثل موقعی که کل وسایل کمد شلوغ و بهم ریختتو بعد مدت زیادی پهن میکنی وسط اتاقت و بدرنخوراشو دور میندازی و اونایی که بدربخورن رو مرتب و خوشکل میچیمی تو کمد….خیلی دوس دارم تو لایو امشب فایده این تمرین رو در دراز مدت توسط خودتون هم بشنوم…آقا دمتون گرم.خیلی مخلصیم❤
امیر
سلام و درود خیلی اولا این که خیلی خوشحالم در این دوره حضور پیدا کردم و وقتی که شروع به نوشتن کردم حس و حال خیلی خوبی بهم دست داد و 281 کلمه نوشتم و مطمئنم که حتی بیشتر هم میتونم بنویسم به امید روزهای بهتر و زیباتر
دانیال چهاردولی
از دید سوم بگم
تا 1 ساعت دیوار ذل زده بود تمرکز نداشت به زور موزیک تمرکز جمع کرد و میترسید بنویسه قلم به دست فکر میکرد و جسارت کرد و شروع به نوشتن تا 85 تای اول رازی بعدش قفل کرد و مجدد شروع کرد بنظرش باید بیشتر به خودت توجه کنه چی دور برش داره رخ میده.
حس ام
با وجود ترس اش, تو قسمت مهارت نوشتن و ایده ال ها در مجموع حس مثبت ای بود یک لحظه لیست که میبینم انرژی خواصی میگیرم. مرسی
شیرین کبریایی
بلافاصله که این تمرین گفته شد، شیرین با ذوق و شوق هرچه تمام تر، شروع کرد به نوشتن. حتی با فکر کردن بهشون حال فوق العاده ای بهش دست میداد و الان همچنان هم همین طوره. با نوشتنشون حالش بهتر میشد و میشه و فکر میکنه که با انجامشون چه حال جالب و عجیبی پیدا می کنه. همه چیزهایی که دوست داره یک جا. موظفه که به تمام مورد علاقه ها و مهارت ها و ویژگی هاش یک جا متمرکز بشه و براشون زمان بذاره که جمع آوریشون کنه. چقدر خوبه که اینطوری بیشتر با خودش و کارهایی که دوست داره و میتونه انجام بده آشنا میشه. همه کلمه ها و موضوعات مورد علاقه ی شیرین از ذهنش فوران می کرد برای روی کاغذ اومدن و الان از همیشه بیشتر انتظار می کشن برای عملی شدن. انگار که دارن بهش می گن ما رو اجرا کن. وارد ما شد. انجاممون بده. پیش برو. ما تمام اون چیزهایی هستیم که تو باید در ما حرفه ای بشی. لذت ببری و گذر زمانو احساس نکنی. خلاقیت هات رو می تونی بروز بدی و تمام اون ایده هایی که تو فکرتن رو عملی کنی. تمام این سال های زندگیت، تمام تلاش هات داره به ثمر می رسه و حالا می دونی که این همه موضوع وجود داره برای درآمدی عالی و لذتبخش توی زندگیت داشتن از همون راه هایی که همیشه دلت می خواسته. همون چیزی که سال ها دنبالش بودی و میخواستی راهی برای عملی شدنش پیش روت قرار بگیره. این کارگاه همون راهنمایی یه که میخواستی. کارها می گن انجاممون بده . ولی پخته. باید ببینی مراحل بعدی کلاس و تمرین ها چی برات در نظر داره و چه طور میخواد بین این موضوع ها تورو هدایت کنه به چیزی که مجموعه ای باشه از تمام فعالیت هایی که به تو آرامش میدن و شادی و هیجان، لذت و جایگاه اجتماعی و درآمدی که دلت میخواد . پیش برو که در راه کاملا درستی هستی. و مرسی ازتون آقای صباغی✨🌿
smn92
نوشتن کلمه ها، شاید اولش کار ساده ای به نظر میرسید، اما در عمل، معلوم شد که چندان هم ساده نیست. مخصوصا نوشتن کلمه هایی که بار منفی داشتن، و نوشتن بعضیاشون جرات میخواست. بعد از هر چند دقیقه، به کلمه ها نگاه میکرد و از خودش میپرسید واقعا این منم؟ درسته که خیلی از اون کلمه ها، هر روز توی ذهنش بودن، اما انگار حالا جور دیگه ای به نظر میرسیدن. واقعی تر. خیلی واقعی تر.
احسان 7777
اولش به نظر راحت میومد ولی رفته رفته سخت تر شد و با جنبه های مثبت و منفی خودم نوشتم ی یاد اوری بهم شد که چه اخلاقی و رفتار علاقه ای دارم و امکانات موجود رو دوباره دیدم .ی خودشناسی بود و از ۱۰۰ به بعد نیاز به فکر داشت و راحت نمیشد نوشت
حبیبه
من خونه دوستم بودم وقتی لایو و میدیدم بعد از لایو بچه ها اومدن توی گروه و چند تا سوال پرسیدن که باید جوابشون رو میدادم ، حدود یه ساعت بعد تمرین و شروع کردم حدود ۱۰۰ تا نوشته بودم ، حس خیلی خوبی داشتم نمیدونستم این بده یا خوبه اما خیلی از کلمات مثبت بود بعد شروع کردم به ابعاد دیگه شخصیتم توجه کردن ، از دوستم پرسیدم تو میتونی چند تا از خصوصیات منفی منو بگی ، گفت باید فکر کنم و بعد هم فراموش کرد و با خودم گفتم حبیبه رو باید از زاویه خودت ببینی ، تا ساعت ۲:۳۰ بیدار بودم و هر چند لحظه یه کلمه مینوشتم اما قسمت خوب تمرینم رو فردا وقتی برگشتم خونه و توی اتاقم بودم انجام دادم ، کلماتی که به سختی بالا اومدن اما خیلی خوب بودن …. گاهی تلخ گاهی شیرین ولی چیزی که اهمیت داشت من بودم و داشتم خودم رو مشاهده می کردم ….
اسدالهي
امروز صبح شروع كردن به نوشتن ليست كلمات و ٣٠٠ كلمه پيرامون خودم نوشتم و خيلي تجربه خوبي بود و خودمو بيشتر شناختم و جالب بود
امروز پيگيري كاراي بچه ها بودم و همه گي از اين تمرين خوششون اومده بود و دوست داشتن
فاطمه
سلام، وقت بخیر
فکر نمیکردم بتونم کلمات زیادی بنویسم ولی تا 126 پیش رفتم.
هیچکدوم از کلماتی که نوشتم همچین حسی بهم نداد که : ” مدتیه ازش غافل بودم ”
شاید به این خاطره که ذهنم خیییلی درگیره.
درگیر دوست داشتنها و دوست نداشتنهام.
اکثر کلماتی که نوشتم، مثبت یا منفی بودنشون روی کاغذ مشخص نیست ولی اغلب با یه حس منفی به ذهنم اومدن.
امیدوارم با کمک شما هر روز بیشتر از روز قبل، ذهن مثبت اندیش تری صادر کننده افکارم باشه.
ممنون
رضابرزگر
درود .
من که بعد از لایو جلسه ی دوم با اینکه خیلی خوابم می اومد اما به طرز عجیبی بی خوابی افتاد به سرم و تا ساعت ۷ صبح بیدار بودم .تو این فاصله هم مخم یاری نمی کرد که تمرینو انجام بدم . اما آموزشهای تصویری دیدم فقط . ساعت ۷ صبح خوابیدم تا ساعت ۲ بعد از ظهر و ۲ بلند شدم یکم کارامو کردم و بعدش توی یه لایو اموزشی به مدت یک ساعت شرکت کردم و بعد اومدم سر تمرین انجام دادن و مطالعه ی کتابهایی که گفتید .
تمرینو انجام دادم و ساعت ۸ونیم شب ارسال کردم برای خانم بهرامی و بعدشم اومدم سراغ کامنت نوشتن . در کل کاری که خواسته بودید رو انجام دادم و الانم میرم ویس ام تی رو گوش میکنم .
akoochakian
کسی که دارم میبینم همیشه به خودش سخت میگیره واسه عالی شدن ولی کارها همیشه راحت تر از اونی هست که بهش فکر میکنه ۵۰۶ کلمه نوشت در ارتباط با خودش و توی سرش اینه که بازم هست
بهارا
همیشه فکر میکرد ک این کارو خیلی دوست دارم
ولی اولین باری بود ک انجامش داد
بعدشم خیلی خوشحال شد چون با اینکه امروز تایم محدودی داشت واسه انجام تکالیفش ولی بدون وقفه ۴۵۰ کلمه رو به روونی نوشت و بیشترم میتونه بنویسه تاااا برسه به جایی ک برای نوشتن کلمات نیاز داشته باشه کمی فکر کنه و قراره ادامه ام بده سر فرصت و فک کنم تا ۱۰۰۰ تا بتونه به راحتی بنویسه
اینو فهمیدم فکرش خیلی رنگی پنگی و مثبته چون شاید رو هم رفته ۲۰ تا کلمه منفی نوشته باشه حتی کمتر
خیلی ذهن پر از فکری داره و خیلی کارها هست ک انجام داده و قراره انجام بده و میخواد انجام بده
Azadeh
من قبلا هم يه سري كاراي مشابه اينو انجام داده بودم. ولي خب برام جالب بود و تكرار شد،خوبيش اين بود كه نكات منفي زيادي رو نتونستم بنويسم چون سالهاست كه دارم روش كار ميكنم.وليييييي اگر اگر اگر اگر بتونم به يه درجه اي برسم كه بتونم هر انچه رو اموختم،خوندم، و يادگرفتم و اگاهي دارمً بهش رو به عمل و اقدام تبديل كنم، مطمينم خَيلي بيشتر برام اتفاقات خوب ميفته،
چون به اين ايمان رسيدم ،كاينات به عملكرد ما پاسخ ميده
ali. abs
سلام و خسته نباشید
من با نوشتن این کلمات اولا بسیار لذت بخش بود و نوشتن این کلمات کنار هم و خوندنش در انتها هم امیدوار شدم به خودم و هم انگیزه داد در کنار ی سری نگرانی ها و ترس ها از خودم و شخصیت و کار و اهدافم… مثبت بود چون وابستگی این کلمات بهم من را ایجاد میکنه و معرف ی بخش زیادی از منه و نگران و ترس داشت برام چون خیلی ازین کلمات و اهداف و شخصیت و علایق در برابر هم بودن و تناقضشون ازارم داد…
ولی در کل لذت بسیار بردم و ازین پس به تمام عزیزان و اشنا هام که برا خودشون ارزش قایلن پیشنهاد خواهم کرد تا در کنار لذتش تاثیراتش در خودشون ببینن…
زینب
امروز نشستم تا از خودم بنویسم که خیلی سخت بود ولی منفی و مثبت نوشتم از تمام داشته های خودم که فعلا 100 تا رد کرده ولی هرچی میگذره بیشتر به داشته ها و نداشته های خودم میرسم ؛چون در مقطع فعلی خیلی احساس خوبی از خودم ندارم و احساس افسردگی دارم ولی خوشحالم که دارم سعی میکنم یه قدمی برای خود اختصاصی خودم بردارم خدایا کمکم کردی ؛بیشتر هوامو داشته باش
علیرضا مهیمنی
سلام جناب صباغی عزیز
این تمرین خوبی بود به خودشناسی رسیدم
البته قبلا اینو انجام داده بودم اما نه دقیقا همین
واقعا عالی بود و به چیزای جدیدی از خودم رسیدم
بدون توقف ۳۲۱ موردنوشتم.بیشتر هم بود قطعا
هرچی جلو میرفتم ذهنم باز میشد و چیزای جدیدی میومد به ذهنم و ابعاد جدیدی توی ذهنم باز شد
ممنون برای تمرین عالی تون .
مشتاقانه منتظر روز سوم کمپ شغل ایده ال هستم ❤
فاطمه شاکری
دیشب بعد از اینکه ویدیو رو دیدم اول به این فکر کردم چقدر جالبه ماها خیلی وقتا میگیم من این مدلیم من اون مدلی نیستم ولی هیچوقت نمیایم ریز بشیم روی خودمون ببینیم چقدر از خودمون باخبریم،یسری از کلمهها برای خودشون حس خاصی رو القا میکردن و چندثانیه میرفتم تو یه دنیای دیگه،من ۴۰۰تا کلمه نوشتم ولی مطمئنم بازم خیلی بیشتر از اون توی ذهنم میاد و حتما مینویسمشون،جالبیش اینجا بود که بعضی چیزایی که نوشتم باهم متناقض بود که بعدش که فکر کردم متوجه شدم بستگی به شرایط داره که چه مدلی باشم
مرجان
شاید خیلی نیاز به شناخت بیشتر از خودم دارم.
من نه خیلی سخت، اما به راحتی آب خوردن هم برام نبود، و زیر ۱۰۰ کلمه نوشتم
البته میدونم ذهنم خیلی درگیره و خیلی نمیره سرچ کنه تا خودم رو به خودم بهتر معرفی کنه.
لیلا دده خانی
سلام. نوشتن را قلم را همیشه دوست دارم حالم خوش می شود .نوشتن را بااشتیاق شروع کردم قبل از شروع با خود گفتم خب اینکه سخت نیست شروع کردم چند واژه ی نخست تکراری بود در ذهنم ، هر جا چشم می چرخاندم می دیدمشان اما انگار ناخودآگاه لحظه ای رفتم به درونم چه چیزهایی در ذهنم مدفون بود و خبر نداشتم ؟!چقدر ذهنم شلوغ بود ،چه چیزهایی جزو خواسته هایم بود و بی خبر بودم حس عجیب بی حسی دارم…
Iman
سلام امروز روز اول تمرینات هست
از صبح که بیدار شدم فقط میخوام سریع برسم مغازه بنویسم ارسال کنم برای کوچ خودم تا بگم من امادم هستم من تمام کلماتی که مربوط به خودم کارم علایقم دید گاه هم بود نوشتم ولی نمیدونم اون کلماتی که ننوشتم میخوام بنویسم کجا و کی روی کاغذ بیارم
مرجان لطفی
واقعا شگفت انگیز بود و واقعا قضاوت خودم سخت تر از قضاوت بقیس خیلی چیزا در مورد خودم یادم اومد که به شناخت خودم کمک کرد
Absalan
با سلام خیلی خوشحالم که این تمرین رو به خوبی انجام دادم و این کلمات یاد من انداختن چه کار ها ، برنامه ها و ایده های مهمی در زندگیم رو فراموش کرده بودم که با فکر کردن و مکتوب کردن شون دوباره برنامه ریزی کنم برای انجام دادنشون و این که روی چه کلمات و بحث هایی باید بیشتر فکر کنم و قدرشون رو بدونم خیلی از کلمات من رو به نتیجه ای رسوند که اونا رو حذف کنم یا کم رنگ کنم در مجموعه برام مفید واقع شد یه مقدار من رو تو مسیری که هستم مسمم تر کرد من دیشب بعد لایو 150 عدد و امروز حدود 350 کلمه رو نوشتم
Hanieh
هانیه وقتی رفت سراغ تمرین قبلش بهش فکر کرده بود و اول بصورت دسته بنده خصوصیات اخلاقی خودش رو نوشت و بعد ظاهری و بعد علایق و رشته و مهارت ها و…
برخلاف سایرین اون ابتدای کار براش سخت بود پیداکردن خصوصیات شاید چون دسته بندی کرده بود ولی کم کم روی غلطک افتاد و تونست ۳۵۷تا رو بنویسه و فکر نمیکرد اینقدر زمانبر باشه و متوجه زمان نبود، البته بنظرش باز هم اگه فکر کنه چیزهای دیگه ای یادش میاد و از این بیشتر میشه.
حقیقتش اون هم خوشحال شد و هم ناراحت خوشحال از اینکه بنظر قبلا توی ذهنش این کار ها رو کرده بود و تاحدی خودش رو میشناخت و ناراحت از اینکه باید مهارتهای بیشتری رو یادبگیره و داشته باشه. اون به فکر افتاد که بیشتر باید برای عادات منفیش وقت بگذاره.
Aref
متوجه شدم که مهمتر از خودم وجود ندارد
و هر چی که هست با توجه به من معنا پیدا می کند
و چقدر توانا هستم و چقدر توانایی انجام کار و رسیدن به اهداف و رویاهام را دارم .
از شما استاد عزیز سپاسگزارم.
متین میلانی
خیلی برام جالب بود. مرتب کلمات جدید میومد تو ذهنم. واقعا تجربه ی باحالی بود. فکر نمیکردم انقدر ذهنم گنجایش و سرعت داشته باشه!
خیلی تمرین خوبی بود. متاسفانه کمی دیر شروع کردم به انجامش ولی تو نیم ساعت تونستم حدود 300 تا بنویسم. ولی باز هم ادامه میدم تا موقعی که دیگه چیزی به ذهنم نرسه 😄
بهار
در مورد خودم چيز هاى جالبى و قشنگى پيدا كردم
اميدوارم خودم و بيشتر از قبل پيدا كنم
و به خواسته هام در مود خودم و شغل ايده الم برسم
دوست دارم ببينم كه تهش چى ميشه
اما حس خوبى دارم
ماندانا مافی
وقتی موضوع در لایو مطرح شدماندانا کمی گیج شد و احساس کرد اینکار چه فایده ای داره نوشتن کلماتی که ربطی بهم نداشتند.
اما وقتی شروع به نوشتن کرد هیجان زده بود که این همه لغت به من مربوط میشه و ذهن من چطور تحمل این همه از لغات متفاوت را داره ، پس بیچاره حق داره هرازکاهی قاطی کنه و تمرکزش را از دست بده و دنیایی در مقابلش باز شد که من با اینها میخوام چکار کنم و واقعا چطور میتونم بقول آقای صباغی پاکسازی ذهنم را انجام بدهم .
و منتظر شروع کلاس بود تا بتونه برای سوالاتش پاسخی پیدا کند.
مارال کریمی هستم
س لااام مارال هستم
خیلی دوست ندارم کسی رو قضاوت کنم اما نتیجه ها جذاب بود برام، ویس آقای MTرو خیلی دوست داشتم، MT مچکریم💪روزتون عالی و بی دغدغه
مرجان لطفی
فکر میکردم اون شخص خیلی از جایگاهش راضیه اما خب خودش درحدی که من فکر میکردم راضی نبود و گفت کلی برنامه داره برای بهتر کردن خودش و گفت این چالش ما برای بهش یه تلنگر زد که زودتر به سمت هدفش شروع به حرکت کنه،دیشب تا صبح فکر کردم که چه کسی مناسبه که انتخاب کنم خیلی سخت بود تا به نتیجه برسم
من شدیدا به خانم محجوب علاقه مند شدم ممنونم که منو با انسان های جالبی مثل ایشون آشنا میکنید
ویس آقای mt شدییییییدا خفن بود یچیزایی بود که میدونستم اما دلم میخواست یکی دراین رابطه راهنماییم کنه و یه مهر تایید بزنه رو فکرام
ممنونم ازتون
مارال کریمی هستم
س لااام
خیلی دوست ندارم کسی رو قضاوت کنم،اما نتایج فوق العاده جالب بود
ویس جنابmt هم خیلی خفن بود
مهدی بیرامی
من قبلا در اینمورد چیزایی نوشته بودم و دوباه نوشتم عالی بود چیزای جدیدی بود که با آنها روبرو می شدم که در پستوی ذهنم مانده بودند .
مهدی بیرامی
من به عنوان یک کوچ حرفه ای از خیلی وقت قبل یاد گرفتم افکار و باورهایی که من در مورد دیگران دارم تنها در ذهن من وجود دارد و خیلی امکان دارد که کسی که در موردش فکر می کنم آنچنان که من می بینم نباشد . تجربه جالبی که در مورد عدم قضاوت داشتم این بود که از وقتی دیگران را قضاوت نکرده ام خیلی خیلی کم حرف شده ام و نگاهم به دیگران بدون برچسب زدن بدون نصحیت کردن بدون زخم زبان زدن شده است و خیلی بدون های دیگر شده است .
Navidfarjam
سلام و عرض ادب.
ممنونم از آقای حمید صباغی و گروه حرفه ایشون .
من چون قبلا تجربه همچین تمرینی رو داشتم ، خوشبختانه بدون وقفه نزدیک به چهارصد کلمه نوشتم ! ممنونم از تمرین خوبتون !
susanghassemi
بعضي از خصوصيات اخلاقي در هر فردي نهادينه شده هست،من باتوجه به رشته اي كه كار كردم به اين نقطه نظر رسيده بودم و سعي ميكردم كسي رو قضاوت نكنم.
ولي به هرحال هدف از اين تمرين كاملاً مشخص و بديهي بود!!!!
براي همين راحت تونستم اين تمرين رو انجام بدم و جوابها رو منطبق با واقعيت كنم.
البته ميزان رضايت مندي از شغل و زندگي و ميزان درآمدبراي كسانيكه در ايران زندگي ميكنن كاملاً متفاوت هست با كساني كه در خارج از كسور هستند.
سارا قاسمی
شاید یه زمانی ما فکر کنیم فقط در حال تحلیل زندگی کسی هستیم،بدون قضاوت و پیش داوری ها،
شاید از قضاوت های خودمون به این نتیجه برسیم که چقدر کیفیت زندگی خودمون در مقابل کسانی که میبینیم پایین هست،
اما ما از دیگران فقط لایه سطحی زندگیشون رو میبینیم،شاید اون قسمتی که اونها دوست دارن دیده بشه،
شایدخود ما هم مورد قضاوت نا درست دیگران در مقابل زندگی خودمون بوده باشیم،مهم اینه که برای خودمون و رضایت خودمون چه میکنیم..
زهرا حبیبی
سلام وقت بخیر
قضاوت آدما کار سختی نیست ولی کاش بدونیم که کار درستی نیست و این برام معلوم شده از قبل که تاثیر خوبی روی من و شخصیتم نخواهد گذاشت . دیدم شناخت ادمهای دورم جقدر بهم کمک میکنه و منو ارتقا میده.ادمها رضایت از زندگی و کارشون واقعا متفاوته مرسی که مارو به چالش میکشید.
ویس آقای کریمی بسیار عالی بود ♥️
امیر هادیان
قضاوت همیشه هم بد نیست.
گاهی بهت کمک میکنه تا نسبت به ادمای دوربرت حس بهتری داشته باشی
اما تاجایی که به شخصیت اون فرد لطمه ای واود نکنه.
قبلا براساس قضاوتم با افراد برخوود میکردم که هم حال خودم خوب نبود هم دیگران رو میرنجوندم.کم کم یاد گرفت که با قضاوت ذهنیم با کسی برخورد نکنم اینجوری هم دایره مخاطبانم بیشتر شد هم سازنده تر بود
حمیده شریعت صفا
سلام قبلا چند مرتبه برام پیش اومده بود که دیگران رو قضاوت کرده بودم و بعد با گذر زمان متوجه می شدم که پیش داوری هام درست نبوده الان هم چند وقتی هست که نسبت به دیگران بی تفاوت ترم و کمتر قضاوت میکنم ولی تمرین روز سوم به نظرم تمرین سختی بود چون افراد کمی اطرافم هستن
ممنون
حسین
سلام. من به قول خانم محجوب، فقط اون چیزی که با دوربین قابل ظبطه رو میبینم توی آدما. کلا ذهنم درگیر اینکه درآمد کی چقدره یا از زندگی راضی هستن یا نه نیست. خیلی سخت بود برام انجام دادن این تکلیف. من با یه شخصی رابطه خوبی دارم و این رابطه بر اساس تجربه ای که باهاش داشتم شکل گرفته و هیچ وقت اون چیزی که پنهان از من مونده رو سعی نمیکنم کشف کنم یا قضاوت کنم. تجربه سختی بود این تمرین، مخصوصا اینکه خیلی از چیزایی که برای اشخاص نوشتم اشتباه بود.
فاطمه بانو
شغل ایده ال من شغلیه که این آیتم ها رو داشته باشه:
یادگرفتن چیزهای جدید در اون وجود داشته و
در اون بشه چیزهایی رو جستجو و کشف کرد
در اون بشه آفرینندگی و خلق کرد
روح حیات در اون جاری باشه
تاثیرگذاری مثبت و قابل لمس روی زندگی آدم ها داشته باشه
مرجان
سلام.ممنون که دیدمون رو باز میکیند به موضوعاتی که خیلی باهاش سرو کار داریم اما توجه خاصی بهش نکردیم.من قضاوتشون کردم و فایل هارو براشون فرستادم اما هنوز بازخورد اونهارو از این قضاوت نگرفتم.چیزی که برام جالب بود این بود که هیچ وقت به این فکر نکرده بودم برم و از این آدما کلید موفقیتشونو بپرسم.که همراه فایلهای قضاوت ازشون خواستم چند تا نکته درمورد موفق شدنشون بهم بگن.
سعیده
تقریبا ادمارو درست قضاوت کردم و این نشون میده میتونم تا حدودی ادمارو بشناسم و خوشحالم از این بابت
Goli Banikarimi
سلام🌿
سلامت باشین و سرزنده ایشالله
خب تمرین جلسه سوم به نظرم بسیار تمرین سختی بود . من متوجه شدم حتی به تعداد انگشتهای دستم هم نمیتونم آدم موفق دور و بر خودم نام ببرم و مجبور شدم از دوستانم کمک بگیرم و بهشون گفتم که آدمهای موفقی که شما میشناسین کین بهم معرفیشون کنید🤦♀️
برخی از آدمهای موفق هم هستن که من میشناسمشون ولی راه ارتباطی باهاشون پیدا نکردم (مثل رئیس بانک پاسارگاد گرگان)
اما خب در نهایت فقط تونستم با دو تا شخص موفق ارتباط بگیرم و یکی از آنها مدیریت بزرگترین مرکز فروش بیمه ایران در شمال کشور بود و دیگری مدیریت بزرگترین هتل گرگان به اسم هتل جهانگردی بود.
قضاوت کردن برای من کار سختی نبود اما کار آسانی هم نبود با کمی بررسی رفتارهای این اشخاص توانستم حدسهای نزدیکی به واقعیت زندگی آنها بزنم.
قضاوت شاید همه جا هم چیز بدی نباشه من قضاوت کردن را به معنا مثبت قضاوت کردن دوست دارم.
هیچ وقت یادم نمیرود من در یک همایشی با جوانی ۲۶ ساله آشنا شدم که تهیه کننده بزرگترین کنسرتهای شمال کشور بود ضمن اینکه مدیریت یکی از بزرگترین مراکز خرید گرگان و انجمن سینما جوان گرگان را هم بر عهده داشت.
چند روز بعد از آن همایش با یکی از دوستانم در مورد او صحبت کردم به دوستم گفتم: ” بابا این پسره خیلی خفنه خیلی پرستیژ داشت فکر کنم پولش از پارو بالا میره چه قدر خوش برخورد بود اصن انا لاو هیم وری وری😂😍”
از قضا این دوست من یکی از دوستان این اقا موفق در اومد و گفت : ” چی فکر کردی در موردش این ماشینش پرایده خونش اجاره است زنش هم به خاطر بد اخلاقیاش ازش جدا شده اینارو منی دارم میگم که از نزدیک میشناسمش و باهاش رفت و آمد دارم 😑🤦♀️”
خیلی خورد تو پرم من با قضاوت کردن اون آدم تو ذهنم برای خودم یه الگو موفق ساخته بودم و تا چند روز با انرژی تمام کار میکردم ، لباسهای رسمی تر میپوشدم و به قراردادهای جسورانه تری را امضا میکردم.
خب چقدر زیاد حرف زدم چقدر زیاد خستتون کردم ببخشید😁
در مورد حرفهای آقای ام تی هم میخواستم بگم من شدیدا با حرفهای ایشون موافقم و تا حد زیادی سعی میکنم که برای زمان خودم ارزش قائل بشم و گاهی چون تنبل میشوم و یکی باید یک اهرم فشار بر من باشد دو سالی میشود که آخر هر سال یه بولت ژورنال برای هدفهای کوتاه مدت و بلند مدت سال جدیدم درست میکنم این بولت ژورنال همیشه مهمترین اهرم زندگی من برای رسیدن به هدفهام و استفاده مناسب از زمانم بوده.
یه چیز دیگه هم میخواستم بگم که یادم رفت🤔
حالا یادم بیاد میام دوباره پیام میذارم😁
و اینکه فراموش نشه دم شما خیلی گرمه💕🌿
کیانی
سلام.
قضاوت رو انجام دادم روی هفت نفر. اتفاقی که برای من افتاد این بود که تفاوت های زیادی وجود داره در ادم ها و ادم ها شبیه هم نیستند به لحاظ استعداد و شخصیت و لزومی نداره من خودم رو با بقیه مقایسه کنم یا قصاوت کنم اونم از راه دور و در ذهن. ذهن قضاوت گر من خیلی چیزها رو می سازه که لزوما درست نیست .
اما نکته قابل توجه این بود که هفت نفری که من قضاوت کردم خب یه جورایی الگوهای من هستند فقط تونستم رصدشون کنم و ویژگی های مثبتشون رو دربیارم و در خودم فعال کنم.
مهسا
شخص فکر میکرد تقریبا برای رسیدن به شغل ایده ال خود آماده است و هر چه را که بگویند کاملا به ان اگاه بوده و می تواند مصمم در ان مسیر پبش برود اما باز هم طبق روزهای گذشته زمان عمل کردن که میرسد گویا تن او جا میرند ولی ذهنش هم چنان در تکاپو بوده و او را به انجام عمل می خواند
فرد فکر میکند در مساله قضاوت تقریبا جلو است و باید تنها این مساله قضاوت را در ذهن خود درست تر جا بیندازد
ویس مدیریت زمان را بسیار بسیار دوست داشت و برای انجام دادن ان تلاش تلاش و تلاش می کند
باشد که این گفته هایش را به زودی به واقعیت تبدیل کند
امیر
انگار داشتم خودمو میشناختم و خودمو از دید سوم شخص نگاه میکردم
Sara jokar
سلام
در شروع كار،مار سختي بود و قضاوت كردن درباره شغل و جايگاه آنها واقعا سخت بود
بعضي وقت ها ظاهر زندگي افراد را ميبينيم و از باطن و سختي كار بي خبر هستيم
با قضاوت ها و حدس هايي كه درباره افراد زدم به نتيجه هايي رسيدم كه شايد قضاوت از دور اشتباه هست و كلا كار درستي نيست
با اختلاف قابل مشاهده اي تفاوت داشت و شباهت هاي انگشت شماري داشت
اميدوارم هيچوقت ظاهر شغلي افراد رو در نظر نگيريم و به سختي هايي كه در اين راه كشيده هم توجه كنيم
ممنون از شما🌹
معصومه کلانتری
سلام و عرض ادب.درکوچینگ یاد گرفتیم قضاوت نکنیم و در وجود خودمم این قضیه کمرنگ بود در نتیجه واسم خیلی سخت بود گزارش قضاوت رو بهشون بدم در نتیجه واسه اساتید و کوچ ها نوشتم و یکی از دوستان خیییلی قدیمی.بازم به دو سه نفر برخورد .در مورد ویس امروز دقیقا این کلاس زمانش طوریه که صبح زود نمیشه بیدارشم و دلمم میخواد آنلاین نگاه کنم و در کانال ویدئو رو نبینم.کلا روز متفاوتی واسم بود.سپاسگزارم
Maryam Ghasri
خب قطعن من بازی کردن با لایه های مخفی شخصیتی و ناخودآگاهموخیلی دوست دارم، ماها هممون به هز شکلی دیگرانو قضاوت میکنم بعضیا این قضاوتو به زبون میارن اما بعضیا فقط توی ذهنشون قضاوت میکنن. اما عمومن قضاوتا بی فکر و کاملن ناخودآگاه و گاهی فقط از روی عادت انجام میشه.
اینکه توی این تمرین باید کاملن خودآگاه و عمدی کسی رو قضاوت میکردیم چالش جالبی بود، به شخصه قضاوت خودم خیلی با واقعیت ماجرا فاصله نداشت اما خب بودن چند موردی که فاصله ی واقعیت تا قضاوت من زمین تا آسمون بود.
این قضاوتا باعث میشه متوجه بشیم تو مسیرمون نیازی نیست اینقدر به اطراف نگاه کنیم و درگیر حاشیه بشیم باید نگاهمون فقط به سمت جلو هدفمون باشه.
من از وویس آقای کریمی خیلی لذت بردم فقط دوست داشتم تمرینای کاربردی بیشتری داشت که البته میدونم به خاطر زمانبندی وویسا باید خلاصه بیان میشد.
ممنونم از زحماتتون
پیام
یکی از مشکلات ما دیدن بقیه و قضاوت کردن خودمون با ظاهر زندگی دیگرانه اما تمرین روز سوم این کمک رو به ما میکنه متوجه بشیم شرایط دیگران با چیزی که تو ذهن ماست خیلی تفاوت داره و نوشتن مقایسه میتونه به ما کمک کنه
رضا اسکندری
خوبی روز دوم و تمرینش این بود که متوجه شدم خیلی از اوقات قضاوت ما در مورد افراد مختلف خیلی با واقعیت تفاوت داره.
یه استادی قبلا داشتم که بهم میگفت اکثر آدما دمو هستنو چیزایی که ازشون میبینی واقعیت زندگیشون نیست، تمرین امروز دقیقا همین رو میتونه بهمون اثبات کنه.
ممنونم از تمرینات خوبی که میگین بهمون
Behnoosh
خب بهنوش وقتی شنید باید راجع به دیگران قضاوت کنه خیلی عصبی شد چون خودش خیلی رو این مسئله حساس بود و بدش میومد کسی رو قضاوت کنه و همچنین کسی قضاوتش کنه
برای همین شب از زیر نوشتن تکلیف یجورایی در رفت و به فردا موکول کرد
امروز براش خیلی سخت بود و بلاخره شروع کرد اسم چن نفرو نوشتن.. بعد دونه دونه بهشون پیام داد و براشون توصیح داد که این یک تمرینه و اونام استقبال کردن که جوابای صحیح رو بدن
بعضیاشون رو درست راجع بهشون فکر کرده بود ولی بعضی دیگه خیلی با تصوراتش تفاوت داشتن.. یجورایی به این نتیجه رسید که همینطور ک همیشه از قضاوت بدش میومد همچنان بدش بیاد😂
نیلوفر
سلام و درود فراوان
نیلوفر دیشب سختترین کار عمرشو انجام داد. نیلوفر هیچ وقت مردمو قضاوت نمیکرد و سالها برای مبارزه با هر نوع قصاوتی با دیگران در جدال بود. نیلوفر حتی وقتی میرفت دکتر و میدید که چقدر مطبش شلوغه با خودش حساب نمیکرد که دکتر چقدر درمیاره بلکه میگفت” آفرین اینهمه سال تلاش کرده سختی کشیده بالاخره مزد زحماتشم باید بگیره بازم افرین بهش که تشخیصش درسته و مردم بهش اعتماد دارن”. اما خوشحاله که این تمرین رو انجام داد چون باعث شد نیلوفری که همیشه سرش تو لاک خودش بوده و در رابطه با درآمد دیگران سوال نمیکرده، فکر نمیکرده حتی واسش مهم هم نبود؛ از لاکش بیرون بیاد و با دیگران ارتباط بگیره.
خلاصه با هر سختیی بود درباره ۸ نفر نوشت و فهمید اوپس ملت درآمدهای خیلی نجومیتری دارن از اونی که فکر میکرده اصلا نابود شده از صبح.
نیلوفر همواره از شما بابت زحماتتون سپاسگزاره
علی
سلام
دیشب وقتی لایو تموم شد رفت که بره افرادی که میخوادو قضاوت کنه انتخاب کنه
5نفرو انتخاب کرد3تارفیق به علاوه 2تا فامیل
وقتی قضاوتش تموم شد شروع کرد به اون افراد خبردادن
وقتی بازخوردها رو دید به نکات جالبی پی برد اول اینکه ازاین5نفرهیچ کدومشون ناراحت نشدن تازه خیلی هم استقبال کردن
نکته دوم این بود که این5نفرچقدر مهارت داشتن که من خبرنداشتم البته بعضی هاشونم از مهارت هاشون بی خبربودن
نکته سوم بعضی هاشون تو گفتن درآمدماهیانه میپیچوندن
درکل حدود 70درصدقضاوتها درست بود
fatemehmozafari
فاطمه بعد از اتمام لایو نزدیک یک ساعت فکر کرد که آیا واقعا کسی تو اطرافیان هست که بخواد شبیه اون باشه یا رفتاراش واسش الگو باشه
خیلی فکر کرد به یه نتایجی رسید فردا صبح سر کار دفترشو باز کرد و شروع کرد به نوشتن اولین مورد جلوش نشسته بود که رئیسش بود شروع کردبه نوشتن و درصد دادن بعد از اون ۴ نفر دیگه روهم نوشت ولی به سختی پیدا کردشون بعد از رئیسش سوال ها رو پرسید تقریبا مشابه بود ولی انتظارات رئیسش کمتر بود از خودش فاطمه به یه فکری فرو رفت که آیا الان بقیه هم در مورد من بهتر از خودم فکر میکنن؟دوست داشت بدونه نظرشون رو
دانیال چهاردولی
گزارش سوم شخص :
دانیال سالها پیش بزرگی بهش گفته بود هر انگشت غلطی به کسی. بگیری 3 انگشت به خودت گرفتی پس قضاوت نابجا نکن ننیجه ای جز کاهش انرژی نداره و دیگه نکرد.
خوب بگذریم
تصمیم سختی بود , طبق 3شرط تعریف شده موفق شد از 7 تا 9 نفر 2 نفر (سیرکل 3 و سیرکل 5 ) ازدفترچه تلفن پیدا کنه و فقط سیرکل 3 جواب داد که 80 درصد درست بود در مورد شغل در حال ارتقا بود و در مورد درامد بالا گفته بودم
Zahra
زهرا خیلی براش خیلیی کار سختی بود نوشتن این تمرین چون اون همیشه چیزی که براش مهم بود رضایت افراد از کار و زندگیشون بود و اینکه چقدر اگه اون جای فلانی بود حس خوبی داشت ،اما چیزی که هیچوقت دقیق بهش فکر نکرده بود درآمد و خرج و برج زندگی اون آدما بود …
و فهمید چقدر تعداد آدمایی ک دوست داره جای اونا باشه و حتی وقت بذاره و به اون سوالات در موردشون جواب بده کمه…
پریسا حیدری
به نظر من این روز ها به خاطر وجود سوشال مدیاها دونستن زندگی آدم ها کار ساده ای شده البته کسایی که خودشون در مورد زندگیشون صحبت میکنن و بقیه هم تا حدودی، البته هستن کسایی هم که ظاهری که از زندگیشون نشون میدن خیلی متفاوت هست با باطن زندگیشون. پس ممکنه خیلی جاها ما خودمون باشیم که اجازه قضاوت کردن رو به بقیه میدیم. اما در مورد ادم های موفق در حوزه کاری خودمون من با خانوم محجوب موافق بودم که به جای اینکه در موردشون حرف بزنیم بریم و مستقیما از خودشون راهنمایی بگیریم و از تجربیاتشون استفاده کنیم. ادم هایی که من انتخاب کردم تا مورد قضاوت قرار بدم اکثرا تفاوت در میزان درآمد بود .ولی در مورد سوال آخر که در مورد مهارت ها بود خیلی سوال خوبی بود جون میتونیم ازشون یاد بگیریم که در این مسیر موفقیت تلاش کردند که چه چیزهایی رو یاد بگیرن و ماهم اونهارو انجام بدیم.
Parastoo
باسلام و وقت بخیر
پرستو دیشب یکی از سخت ترین کارهای تو زندگیش را انجام داد چون هیچ وقت ادمها را قضاوت نمیکنه و خیلی کنجکاوی نمیکنه. ۵ نفر از فراد موفقی که میشناخت انتخاب کرد. ۴ نفرشون جواب دادن و حدود ۸۰ درصد قضاوتها صحیح بود. فقط پرستو فهمید حقوق مردم خیلی بیشتر از چیزی هست که تصور میکرده. نکته جالب اینجا بود که هیچکدام از افراد ناراحت نشدن و استقبال کردن.
سپاس
Reijan
سلام
چالش و تدریس دیشب خیلی واسه ام جالب و جذاب بود و کاملا تأمل برانگیز.ولی از انجام تمرینش زیاد راضی نبودم چون کسانی که باهاشون در رابطه هستم به عنوان یک زن خانه دار کسانی نبودند که دوست داشتم ازشون این سوالات رو بپرسم و قضاوتشون کنم و فقط برای انجام تمرین با چند نفر صحبت کردم و بازخورد گرفتم.به هر حال تمارین باید با شرایط انسان ها هم مطابقت داشته باشه.
شیرین کبریایی
ریی جان بهت قول میدم چند سال دیگه خیلی خوشحال باشی از این نوشتن های امروزت 😀😀😀❣❣❣
سمانه
گزارش ۲:
امروز لایو بررسی و تمرین انجام شد که حدود ۳ ساعت زمان برد.
ویس آقای ام تی دانلود، شنیده و همزمان یادداشت شد و حدود یک ساعت زمان گرفت.
گزارشی از کل کارهای دیروز و امروز همراه با گزارشی از خواندن کتاب انسان در جست و جوی معنا هم برای اکشن کوچ عزیز فرستاده شد.
Kiana karimi
قضاوت همیشه برام بحث بر انگیز بوده و هست ، همیشه با اطرافیانم حتی بحث و دعوا میکردم که این کارو نکنین درست نیست ما هیچی نمیدونیم از اون آدم و نمیدونیم چی بهش گذشته ، انکار نمیکنم بوده مواقعی که خودم هم این کارو کردم ، ولی خیلی خوشحالم از بابت اینکه سال هاست دارم رو خودم کار میکنم که این موضوع رو اصلاح کنم. با انجام تمرین امروز تقریبا ۸۰ درصد قضاوت درست داشتم بین ۵ نفری که اسمشون رو نوشته بودم ، هم اونها خیلی خوشحال شدن که یک دوست و یا رفیق ویا شاگردشون چطوری میبینتشون و چقدر درست و نزدیک به واقعیت ، هم خودم که نتیجه تلاشم رو میدیدم . قضاوت نکردن و یا قضاوت درست انجام دادن همیشه برام مهم بوده و هست . ممنون که باعث شدین حس خوب بگیرم.
Navidfarjam
سلام !
خدارو شکر مدتی میشه که سعی کردم از قضاوت پرهیز کنم ؛ اما با توجه تمرین مورد نظر استاد عزیرمون این کارو انجام دادم و قضاوتم هشتاد درصد با واقعیت فرق داشت !!!
ممنون از ام تی بابت کمک به بچه ها.
علی حسینی
سلام وقت بخیر
متوجه شدم که نباید فرد دیگه ای رو قضاوت کنم و صرفا بر اساس اینکه یک نفری در یک حوزه ای موفق هست نرم به سمت اون شغل و یا به خودم نگم فلانی به اصطلاح خرشانس بوده تا به این جایگاه رسیده, قطعا پشت اوک موفقیتش خرشانسی نبوده و تلاش و پشتکار و سختی بوده و اینکه صبر داشته باشم و دنبال موفقیت یک شبه نباشم
همچنین متوجه شدم ظاهر انسان ها با باطنشون تفاوت داره
موفق باشید
سمانه دارابیان
سلام. جالب بود که بعضی از اشخاص ک فکر میکردم دیپلم هم ندارن لیسانس و فدق بودن. و مهمترینش اینکه کسی که قبلنها خیلی دوستش داشتم و ارسال این تمرین باعث شد که کمی صحبت کنیم و بگه چه تمرین باحالی و در کمال ناباوری که از هر جهت ادم کاملی هست .درصد رضایتش از زندگی پنج درصد باشه. و من باهاش حرف بزنم و بهش دوره اقای شریفی رو معرفی کنم و امیدوار باشم که این تمرین بانی خیر شده باشه برای من و ایشون .
و نکته مهم اینکه اصلا کسانی که من فرستادم براشون دوست نداشتن نه درامدشون رو بگن و نه حتی بگن چند درصد درست گفتم یا غلط و هزینه ای رو هم ک میکنند رو دوست نداشتن بگن . و برای مهارتهام . هر چیزی که من نوشتم. هیچ کسی هیچ نظری نداشت که ب این مهازتها اضافه کنه ابشنی خودش و من به زور پرسیدم که مهارتهاتون رو بگید .
و اینکه خیلی تمرین وقت گیری بود برای من . در عین اینکه عالی بود. ای کاش به جای حداقل پنج نفز . میشد حداقل سه نفر.
و تمرینات رو استاد جان صباغی اسون بگیرندبازمان کمتر برا ما تنبلها😆
حبیبه
۵ نفر و انتخاب کردم که میدونستم اگه ازشون بخوام حتما قبول می کنن که توی این تمرین باهام همکاری کنن .
۲ تاشون و سن هاشون اشتباه کفتم
بقیه سوالا رو در اکثر موارد همونی بود که حدس زده بودم ، چیزی که نوی تمرین یاد گرفتم این بود که نمیشه راحت قضاوت کرد راجع به آدما ، اونی که فکرشو نمیکردم از اینکه میخواست درآمد ماهانه اش رو بگه اصلا راحت نبود و اونی که فکرشو نمیکردم باز تو گفتنش خیلی ناراحت نبود …
فاطمه
سلام، وقت بخیر
درسته که انجام این تمرین ما رو با حقایقی مواجه میکنه که تا حالا نمیدونستیم و یا تا این حد نمیدونستیم، اما انجامش برای من که یه باز نشسته خانه دار هستم تقریبا در حد غیر ممکنه.
حدود 90% اطرافیان من کارمندن و اونایی که کارمند نیستن اصلا شرایط شغلی خوبی ندارن.
ضمنا شرایط سنی من (50) اجازه نمیده همچین ارتباطی بگیرم، بدون باز خورد منفی.
امیدوارم تمارین شبهای بعد، تجارب و اموزه های خوبی برای ما به ارمغان بیاره، بدون نیاز به چنین سختیهایی.
ممنون
zeynabe faraji
راستش جالب بود
شروع کردم به قصاوت های خودم و همه رو نوشتم وقتی باهاشون چک کردم
در قسمت درامد طرف مقابل
اکثرا اشتبا کردم.
من موفقیت رو در درامد میدونستم اما
نظرشون این نبود .اکثرا حال دلشون در کارشون خوب بود .فهمیدم بهتر از خودشون پرسید تا قصاوتشون کنم
Elham.mahmoudi
الهام تمرین امروز رو شروع کرد اولش قضاوتش این بود که ممکن افراد مورد نظرش خوششون نیاد ولی وقتی بهشون توضیح داد با روی باز استقبال کردن و جواب دادن. و با وجود اینکه اکثر قضاوتهایی که درمورد افراد کرده بود ولی این دلیل نمیشه که همیشه بخواد دیگران رو قضاوت کنه چون با این وجود هم همیشه خطاهایی هست.
مهری م
من خیلی وقته که دارم به این موضوع قضاوت نکردن آدم ها فکر می کنم و تلاش می کنم که کمش کنم. و تقریبا متوجه شدم ک خیلی از قضاوت هام اشتباه ممکنه باشن ولی یک بار دیگ با این تمرین بهم ثابت شد که چقد آدم ها با ذهنیت و قضاوتی که تو ذهن ما ازشون شکل می گیره تفاوت دارند و حتی گاهی این تفاوت ها خیلی زیاد هستش که می تونه تو روابط و حس ما بهشون تاثیر منفی یا مثبت کاذب داشته باشه. همچنین این قضاوت ها روی خود ما هم خیلی می تونه اثر بذاره که واقع گرایانه نیست و ما رو از حقیقت دور می کنه.
علیرضا ا.ف.
سلام، من بخاطر موقعیت کاریم نتونستم از آدمای مختلفی سوال بپرسم. اما خیلی جالب بود بود، دوست ۱۰ سالهی خودمو ۱۵ درصد میشناختم 😂
ولی اکثرا درست برآورد کرده بودم، چون اکثرا دوست نزدیکم بودن.
.
یکی دیگه هم بود که فکر میکردم از کارش خیلی راضیه، بعد فهمیدم دو ماهه از کارش اومده بیرون و تموم مدت میگفتم چقدر خوشبحالشه 😁
.
در کل جالب بود، ولی نفهمیدم چه ربطی به ما داشت. شخصا کسی رو نه قضاوت میکنم، نه وقتشو دارم که قضاوت کنم.
حتی خودمم قضاوت نمیکنم. هرچی هست برنامه ست و برنامه ریزی 🙂
Honey
برای روزایی که آدمها با کشیدن دیوارهای بلندتر و سنگیتر و محکمتر بیشتر خودشون رو در حصار فرو کردن و بعضا دنبال تعامل نیستن ، صحبت از درصد درست حدس زدن درآمد و هزینهها چیز جذابی نمیتونه باشه !
جدا از بحث قضاوت که تلخی گسی داره ، واردشدن به حریم آدما در هر شرایطی و هر زمان و به هر بهانهای کار جذابی نیست !مگر اینکه خودشون بخوان، تازه؛ اونم آدمایی که در دایره صمیمیت تو نیستن… بگذریم از این مرحله داستان..
اول به این فکر کرد که:
اگر برا خودش امروز همچین پیامی ارسال میشد چه فکری میکرد و چه پاسخی میداد و در چه حد صادق بود؟
بنابراین دست به کار شد و یکی یکی لیست رو با وسواس انتخاب کرد و شروع کرد با یک دستنوشته، پرسشهای طبقهبندی استادش رو ارسال کردن ،،،
اولین پیام شروع واقعه بود :))
که برای یک استاد که در همین حیطه کار میکنن ارسال شد و بازخورد بسیار سرد و بدون پاسخ و بعضا با …. از سمت استاد داشت! و نکته جالبتر اینکه تمام افراد دیگری که در این حیطه (کوچ و کوچینگ و مشاور و …) مشغول به کار نبودن بسیار راحت و ریلکس و با احترام و اشتیاق پاسخدادند و برخورد کردند.!
-و این بهترین و کاملترین درس و تجربه قضاوت بود.
توقع داشت تنها کسی که راحت و با روی باز جواب دهد، استاد مرتبط با همین حرفه باشد، اما چه قضاوت نسنجیدهای!
درس بزرگتر و تجربه جالبتر جایی اتفاق افتاد که هنگام نوشتن پاسخ به مهارتهای هرفرد ، هرچه شخص موردنظر مهارتهای بیشتری داشت ، هانی برای اون درآمد ماهیانه و هزینه ماهیانه بیشتری در نظر میگرفت ، پس اینجا بود که نتیجه گرفت میزان درآمد هر فرد رابطه مستقیم با مهارتها (که مجموعهای از فعالیتها و استعدادها و دنبال کردن علایق با اصرار بر نتیجهگرفتن) دارد .
و این مورد شاید نکته دیده نشده در زمان مقایسه و قضاوت فرد موردنظر با بقیه هست .
وقتی دو برادر با یک تربیت و رشد و DNA مشترک ، حتی از نظر تربیتی سرانجام کاملا متفاوتی دارند ، و هر کدام فاز فکری و عملی خاص خود را دارند، با چه ادلهای میتوان دو انسان متفاوت را باهم مقایسه کرد و آنها را در جایگاه دیگری فرض و قضاوت کرد. دوفرد حتی در یک رشته را نمیتوان باهم مقایسه کرد ، چه برسد به مقایسه و قضاوت انسانهای کاملااااا متفاوت با طرز تفکرهای متفاوت و سوادهای متفاوت و علایق متفاوت و مهارتهای متفاوت …
امروز درسهای هوشمندانهای کسب کرد و اونها رو به نام «کمپشغلایدهآل» در دفترچه تجاربش ثبت کرد.
Mimsadeghiyan
سلام خیلی وقت بود یاد گرفته بودم دیگران را قضاوت نکم ولی امروز دوباره برام یادآور شد چقدر اختلاف هس بین قضاوت دیگران و حقیقت زندگیشون و جالبتر اینکه این جمله رو کامل درک کردم، هیچوقت فصل دهم زندگی دیگران رو با فصل اول زندگی خودت مقایسه نکن
Faezetabatabaei
واقعا این تمرییین عالییییی بود .کاملا شیر فهم شدم که قضاوت کردن چه قدر میتونه منو به مسیر شغلی اشتباهی بکشونه .وقتی که دیگرانو قضاوت کردن همه خیلی تشویقم کردن که دارم مسیر شغلیمو از الان پیدا میکنم .حتی وقتی اینو فهمیدن برام کلی از شغلاشون گفتن تا من بیشتر آشنا بشم
ممنون واقعاااا
فاطمه شاکری
متاسفانه قضاوت چیزیه که ما خیلی وقتا درگیرش میشیم مخصوصا اگه طرف خیلی پولدار باشه یا خیلی در وضعیت مالی بدی باشه
از اونجایی که ما ظاهر زندگی دیگران رو میبینیم فقط درگیر نمود بیرونی میشیم فارغ از اینکه اون ادمی که الان موفقه پستی بلندیهای زیادی رو پشت سر گذاشته تا به اینجا برسه
من خودم یه زمانی خیلی دوست داشتم ادما رو روی کفه ترازو بذارم که هم شایستگیشون رو بسنجم هم اینکه بفهمم چقدر درست حدس زدم ولی مدت خیلی زیاده که تا کسی رو میبینم اول به خودم میگم ببین تو که هیچی از این ادم و مدل زندگی و روانیش نمیدونی پس هیچی درموردش نگو و حتی قضاوتهای دیگران رو که میبینم واقعا برام عذاب اوره که چقدر راحت با ۲دقیقه صحبت کردم با یه ادم شروع میکنن به گفتن اینکه اره چقدر فلان بود
وقتی خودم شروع کردم به نوشتن دیدم چقدر درمورد بعضی ادمها رویایی فکر میکنم و چقدر درموردشون نمیدونم
Reyhaneh kermanizadeh
از ساعت ۱۲.۱۰ دقیقه دیشی ریحانه سردرگم بود
تمام فکرش شده بود اینکه: من از صبح ک پامیشدم درمورد چند نفر تو ذهنم قضاوت میکردم، اینکه چند سالشه یا شغلش چیه یا تحصیلاتش یا درامدش و …
تمرینی که استاد براش تعریف کرده بود خیلی چالش برانگیز بود، اول اولش ذهنشو ترس برداشت ، که الان من ب طرف مقابل بگم چه ری اکشنی قراره داشته باشه؟!
قشنگ ذهنش میگفت ممکنه طرف بلاکتم کنه 😓
اما خب یه جرقه ای تو ذهنش زده شد ، تو صفحه اینستاگرامش که کلی از دوستان و فامیل و اشناها و … هستن یه استوری گذاشت که میخوام یه پرسشنامه رو حل کنم هرکسی تمایل داره باهام این پرسشنامه رو حل کنه بله رو انتخاب کنه بهش پیام بدم.
خوشبختانه این بازخورد خوبی داشت ، نزدیک ۵۰ نفر بله رو زدن ، ریحانه هم بینشون آدمایی که توی سیرکل ۴و ۳ و ۲و ۱ بودن براش و جالب بودن، یا دلش میخاست درموردشون بیشتر بدونه رو انتخاب کرد ، اول رو برگه درموردشون هرچی میدونست و نمیدونست نوشت و حسابی قضاوتشون کرد، درنهایت عکس برگه رو براشون فرستاد ، و درکمال تعجب بازخوردهای کاملن خوبی گرفت .
حتی طرف مقابل ازش تشکر میکرد که چه سوال های جالبی رو درموردم پاسخ داده بودی.
یه تمرین خیلی چالش برانگیز رو باموفقیت تمام سپری کرد و جواب های مورد نظر رو به همراه تمرین های اعلام شده اکشن کوچ نوشت و برای بانوی اکشن کوچ مهربونش ارسال کرد .
مرضیه جوانمردی
تمرین روز سوم واسم خیلی سخت بود. آخه این مدل ارتباط گرفتن دوست ندارم. و ضمن اینکه واسه من امکان بر قراری ارتباط با الگو های زندگیم وجود نداشت یا اینکه از یلی سخت بود. به خاطر همین هم ترجیح دادم یک سری از آدمای دور برم که به نسبت احساس میکردم یک جوری توی مسیر درستی هستن انتخاب کردم. قرار قضاوت نکنیم ولی باور کنید همین انتخاب آدما هم قضاوت. شاید خیلیا موفق باشن که من انتخابشون نکردم. و این دقیقا به خاطر سبک. قضاوت من هست.
امیر
قبل این که در کلاس زیبای شما شرکت کنم دونسته و فهمیده بودم که قضاوت کردن جایگاه خوبی در نگاه هیچ انسانی نداره و خودمون هم دوست نداریم از طرف کسی قضاوت بشویم و این که در کلاس دیشب بیشتر با مفهوم قضاوت نکردن آشنا شدم و این که وقتی تمرین دیشب رو در دفتر مؤفقیتم ثبت کردم با یک حسهایی در وجود خودم خبر دار شدم که اون حس واقعا بی نظیر بود
sadeghi
سلام
من واقعا دوست ندارم كسي رو قضاوت كنم. راستش قلبا دلم نميخواست اين تمرين رو انجام بدم . ولي صرفًا بخاطر اينكه كار رو انجام داده باشم و پروسه رو كامل انجام داده باشم و با اعتماد به دانش شما انجامش دادم.
محمد حیدری
سلام
چقدر راحت تونستم دیگری رو قضاوت کنم چه اب میخوردم پشت سر هم تا از کرونا خلاص بشم و بره تو معدهام و اسید داغونش کنه چه قضاوت کنم در مورد اون افراد و راحت خودمو بدون اینکه حتی اونها و مشکلاتشون بزارم
با خودم رو راست شدم که هر کسی ممکنه خیلی راحت قضاوت کنه بدون اینکه به قول معروف از درد و مشکلات اون فرد اطلاعی داشته باشه شاید هم من برای کسی دیگه مورد قضاوت قرار بگیرم بدون اینکه بدونه من تا الان چه کارهایی کردم و تا الان در چه سطحی هستم
نگاهم رو به زندگی نزدیک تر کردید کم کم دارم با حقایق ها رو برو میشم ممنون از شما که من نویی رو با زندگی دارید دوست می کنید
آیناز ایالتی
کار سختی بود،،، هم پیدا کردن افراد هم پرسیدن همچین سوالاتی. درهرصورت وقتی نظرم رو دربارشون گفتم، انعکاس هاشون کاملا متفاوت بود. یکی کلی خندید از این همه تناقض ، یکی کلی تعجب کرد از اینکه چقدر نزدیک بود بهش. میتونم بگم بطور کلی ۶۰ درصد از اطلاعات ۵ نفر منتخبم رو درست گفتم…من شاید درباره کسی نظر بدم جلویخودش اما هیچوقت کسی رو قضاوت نکردم و شدیدا این کار برام سخت بود…حتی تمرین قبل که میشه گفت قضاوت درباره شخص خودم بود هم شدیدا سخت بود..ممنون از پیگیریتون
نیلوفر
سلام و خدا قوت به اآقای صباغی و آقای Mt با این ویس های خوبشون
راستش من فکر میکنم با این کار داریم خودمون رو از یه سری دیدگاه ها و بت های که ساختیم توی ذهنمون آزاد میکنیم و این واسه ادامه راهمون خیلی خوبه…
هنوز نمی دونم دوس داشتم جای کی باشم…
چون همیشه به این فکر میکردم و با وجودی که دوست نداشتم جای کسی باشم، اون وسواس های فکری درونم نهادینه بود.
امیدوارم تو این راه بتونیم بعضی هاشونو اصلاح کنیم و بدونیم داریم کجا میریم.
بازم کلی مرسی از شما که وسط این وضعیت کنار مایید و دارید واسه فردای بهتر برنامه میریزید🌺🌺🌺
Niloofar
این تمرین یه تلنگر باحال بود که آدما الزاما اون چیزی نیستن که نشون میدن یا ما از ظاهرشون برداشت میکنیم
خیلیایی که از نظر ما موقعیت شغلی خوبی دارن از شغلشون راضی نیستن و برعکس کسایی که ما فکر میکردیم ممکنه شغل و درآمد خوبی نداشته باشن از راه های دیگه دارن درآمد های خوبی کسب میکنن
سپیده
لایو خیلی خوب بود
همیشه میدونستم قضاوت اشتباهه و پدرم همیشه میگه ی ادم که الان میبینی موفقه الانشووو داری میبینی این که چقدر زحمت کشیده یا همین کارش چقدر چالش میتونه داشته باشه رو نمیشه دید
تمرین ها انجام شد و واقعا تا حدی دقیقا اونی که فکر میکنی میشناسی یا خیلی خوب میشناسی رو نمیشناختی و ی چیزهایی رو اشتباه میگفتی مخصوصا تو درآمد و هزینه ها
البته خیلیا دوس ندارن دقیق بگن منم گفتم نیا ی نیست بگین چند درصد درست کفتم اینجوری طرف معذب هم نمیشه
ممنونم مرسی 😇
شيوا توسلي
درود
تمرين خييلي جالبي بود
متوجه شدم چقدر حقيقت زندگي آدمها با اون چيزي كه نشون ميدن متفاوته.
Arman
روز جالبی بود، قضاوت واژه ای هست که ذهن میتونه خیلی راحت ازش سوءاستفاده کنه، و تفاوت بین درست استفاده کردن و نکردنِ اون خیلی زیاد نیست بنابراین باعث میشه گاهی دچار استیصال بشیم. بهترین راهی که به نظرم میشه از شر این موضوع که باعث آسیب رساندن به خودمون میشه اینه که این مدل قضاوتُ حذف و بجاش “درک” کردنُ استفاده کنیم. درک کردن به هرچیزی میتونه معنا بده بهمون و ذهن هم بجای سردرگمی، متمرکز میشه به اون راهُ رسالتی که خودمون انتخاب میکنیم برای زندگی کردن.
زهرا
زهرا کلی از این تمرین شاکی بود که مگه منمیخوام جای چند نفر باشم که این همه ادمبنویسم ازشون، و اینکه انقدر سوالای شخصی من چجوری بپرسم ازشون، حتی تا جایی که حاضر شد کارت زرد بگیره ولی این تمرینو انجام نده، اما شروع کرد به چند نفر پیام داد که از اون چند نفر فقط یه نفر قبول کرد، کلا ناامید شد، خلاصه که رفت به چند نفر دیگه ام پیام داد، از بین اون ادمایی که خیلی دلشون میخواست جاشونباشه سه نفر قبول کردن، و دو نفر دیگه ام که تا حدودی دلش میخواست جاش باشن هم پیدا کرد، خلاصه که هرجوری بود پنج نفرو نوشت، اما ته این کار یه چیزی براش داشت جدا از چیزایی که فکر میکرد باشن حالا یا بودن یا نبودن، حس نزدیکی بیشتری با این ادما پیدا کرد، انگار که اینجوری راحت تر میتونه از این به بعد باهاشون ارتباط بگیره، خلاصه که تمرین سختی بود برای زهرا، ولی تونست از پسش بر بیاد.
رضا حنیفی
سلام
یکی از عجیبترین روزهای زندگیم بود…
هم خوب…
هم بد…
واسه اینکه اول متوجه شدم چقدر انسانها بهتر از اون چیزی که من میبینمشون هستن و متوجه شدم منفی نگر هستم،با اینکه خیلی رو این مقوله کار کرده بودم…
دوم اینکه ظاهرِ ما آدما چقدر میتونه تاثیرگذار باشه تو طرزِ فکرِ بقیه،البته درسته که ما نباید رو این موضوع تمرکز کنیم ولی دریک سری موارد از بحثِ شغلی و ارتباطی تاثیرِ بالایی دارد…
سوم اینکه بعضی مواقع دستاوردِ فردِ موردِ نظر خیلی دورازدسترس و دستنیافتنی و در بعضی موارد خیلی راحت و قابلِ دسترس…
چهارم اینکه چقدر انرژی میگیره ازمون که بشینیم و انسانها رو قضاوت کنیم به جای اینکه میتونیم رو خودمون و اهدافمون تمرکز کنیم و اون انرژیُ اونجا خرج کنیم…
پنجم اینکه چقدر یادگرفتم از تجربههایی که واسم گفته شد و مقاصدی که مسیرش واسم مشخص شد…
ششم چقدر ما انسانها از همدیگه دور و بهم نزدیکیم،چقدر فرصتهای برابر داریم ولی خیلیامون نمیبینیمشون،چقدر راهمون بازه ولی خیلیا با راههای بسته به هدف رسیدن…
هفتم یادگرفتم هرچیزی که باید بهش برسم اول باورش کنم که دارمش…
هشتم متوجه شدم که خدا خیلی دوسمون داره و فرقی نمیکنه کی هستیم و چی هستیم….کمکمون میکنه…در هرشرایطی…
نهم قول دادم به خودم که دیگه هیچ انسانیو قضاوت نکنم و از خدا خواستم در رسیدن به این هدف کمکم کنه…
و در آخر دهم…
اینکه از تاریکیهای زندگیمون استفادهِ سازنده کنیم و به روشنایی برسیم…
نیره
ساعت 6:5 دقیقه بود
هنوز فیدبکی از تمرینات 5 نفر منتخبش نگرفته بود و از اونجایی که تحویل تمرین روی سایت دیر بشه استرس میگیره شروع کرد به نوشتن تا یکی از کارهای امروز رو خط بزنه!
امروز حوصله نوشتن نداره به این فکر میکنه که چطوری روی انرژی اش مدیریت داشته باشه ؟ و از ابتدای روز اینقدر اموزش میبینه و کار میکنه که براش انرژی نمیمونه اهل فیدبک دادن هست میگه که کاش ام تی از مدیریت انرژی هم صحبت کنه اخه از کتاب کی حرف زد و از ساعت بیولوژیک آدمها ام تی رو دوست داره دسته بندی و راهکاری هایی که میده رو .
وقتی ظهر شروع کرد به دیدن فیلم گفت حیف که نبودم تو لایو و احتمال زیاد امشب باشه تو لایو اگر بیاد تو لایو شاید از قضاوت کردنی که در مورد دوستش داشت حرف بزنه .
در مورد قضاوت کردن یه همسری داره که بسیار منطقی و واقع بین هست و تو این سالها باعث شده قضاوت رو کمرنگتر کنه در زندگیش و ادمها وشرایطشون رو بسنجه. تو زندگی هر ادمی غبطه خوردن به شرایط کسی باعث قضاوت کردن میشه . موقعیت مالی اون شخص،موقعیت اعتباری و ..
برای نیره موقعیت مالی و اجتماعی شخص همیشه پررنگ بوده و چون از 18 سالگی دغدغه کار کردن داشته فکر کردن به کارهای دیگران و قضاوت در مورد درامد داشته!
ولی ته حرفاش و قضاوتش گفته تو از کجا میدونی تو دل و دنیاش چه خبره! و این شد که همیشه در حالت شک و تردید نسبت به دیگران زندگی میکنه در سالهای اخیر لبخندها و اشتراک های اینستاگرام رو باور نکرده و حتی در زندگی واقعی افراد هم درکنار قضاوت کردن افراد شرایطشون رو هم کنارش درنظر گرفته
2 تا مثال قشتگ تو ماه قبل رخ داده براش شاید مثال خوبی باشن
یکیش در مورد دوستی که یک میلیارد و نیم بهش رسید از طرف خانواده همسرش و قضاوت هایی که در فامیل و دوستان برای اون شخص بود ولی دیدن شرایط اون شخص از دید نیره باعث می شد به این فکر کنه این یک میلیارد ونیم که رسیده چقدر اتفاق پشتش بوده و این شرایط شاید برای هر کسی قابل تحمل نباشه . و دومی مربوط به دوستی بود که بسیار موفق از نظر مالی بود و دستاوردهای بسیار شگفت انگیزی برای یک دختر 30 ساله داشت.
اما یکروز بدلیل اختلاف های ریز زناشویی با حال خیلی خسته پیشش اومده بود و مغازه نیره تنها جایی بود که میتونست چندساعتی در ارامش باشه .
این اتفاق اونروز باعث شد نیره تو قضاوت کردن بازم یکم بیشتر تردید کنه
زندگی ادمها پر از اتفاقات هست و باور اینکه شرایط هیچکسی با دستاوردهاش قابل قضاوت نیست یک اصل زندگیه و زمان مشخص میکنه شرایط کسی پایدار میمونه یا نه
پس در دنیایی که هیچ چیزی ثابت نیست قضاوت کردن معنایی نخواهد داشت
بعد از نوشتن این مطلب به این فکر میکنه چقدر به این گفته ها پای بند هست نوشتن با کلمات بازی کردن هست و سختی کار موقع بودن در قالب این کلمات هست .
قضاوت کردن عادتی هست که بوده و خواهد بود ماجرا ها اتفاق می افتن واثرات خودشون رو میذارن و اگر انتخاب کنیم و مراقب باشیم کم کم یاد میگیریم قضاوت درست انجام بدیم
یه برگه جدید ایجاد کرده و نوشته تمریناتی که باید انجا شوند قضاوت کردن رو نوشت و هر بار کسی رو قضاوت کرد بیاد تو اون برگه بنویسه و این حرفها رو یاداور بشه ….
شاید بتونه شاید نتونه براش تونستن رو ارزو میکنم…
خانوم محجوب رو دنبال کرد و قضاوت خوب کرد چه خوب .. چه موفق .. یک خانوم کوچینگ
موقع شروع تمرین همه کسایی که دوست داشت جاشون باشه یا نسبت به موقعیت شون و درامدشون فکر و قضاوت کرده بود رو لیست کرد
تو جدولی که ساخته بود نتونستن واقعا قضاوتشون کنه. شاید همین خالی بودن جدول یه موهبتی باشه
یاد شخصیتی از فامیل افتادم که همیشه کفگیر قضاوت کردن دستشه و سریع برای همه چی نظر میده و حکم هم صادر میکنه دعا میکنم رستگار بشه و اونم جدولهای قضاوتش خالی بمونه
Nahidiii
ناهید، قبلا زندگی افرادی که براش خاص بود جالب بود و همیشه دوست داشت خوذش رو به اونا نزدیک کنه.
ولی از وقتی که با مهارت کوچینگ آشنا شده، تقریبا خیلی دیگه زندگی آدمها براش خیلی خاص نیست یا جز آرزوهاش نیست که بهشون برسه، چون همین جایی که خودش هست، خیلی ها آرزوش رو دارند. و ملاک موفقیت هست برای خیلی ها. در صورتی که خودش هنوز گیر هست، هنوز به اون چیزی که میخواد نرسیده، خودش هنوز باید تلاش کنه. بخاطر همین میدونه اونی که جلوتر از اونه یا شاید بهتر از اونه، اونم گیر داره، اونم خون و دل خورده، پس دیگه نگاه نمیکنه کی کجاست. فقط نگاه میکته ببینه چه چیزهای مثبتی از طرف مقابلش میتونه بعنوان توشه توی مسیر موفقیت خودش پیدا کنه
Mostafa sh
سلام و خداقوت
مصطفی رفت که برای لایو آماده بشه خوب قطعا میدونست که باید آماده یه چالش که آقای صباغی در نظر گرفته بود باشه
با خانم محجوب آشنا شد و چون خیلی خودش عاشق کوچ شدنه سریع فالو کردن پیجشونو
در مورد تمرینی هم که داده بودن ،آدمای اطرافشو سبرکل بندی کرد و ۳نفرشونو قضاوت کرد روی کاغذ
حالا منتظره یه موقعیتیه که ببینتشون و سؤالاشو بپرسه
ویس آقای کریمی هم عالی بود و جالبتر اینکه یه روز قبل از اکشن کوچش پرسید درمورد مدیریت زمان😍و ۲۴ساعت نشده بود که جوابشو گرفت
میثم مقیم زاده
سلام.
یکم شلوغ شدم من اما میدونم که همش بهونه هست، سعی میکنم شاگرد خوبی باشم، امید برای گرفتن بهترین نشان، من واقعا ایده آل خودم رو توی این میبینم که از اون کار لذت ببرم حتی اگه له بشم بخاطرش…
میناخسروی
سلام
قبل این تمرین به راحتی راجع به بقیه (دوستان و آشنا)در مورد درآمدشون ،خرج کردشون قضاوت و نظر می دادم ولی الان که شروع کردم به نوشتن برام خیلی سخت بود و سخت تر ازاون که ازشون بپرسم که قضاوتم درست هست یا نه.
به خاطر همین قضاوت هامو براشون نتونستم بفرستم
مخصوصا اینکه در مورد درآمدشون خیلی جالب نبود بپرسم
همون طور که از خودم دوست ندارم کسی بپرسه.
سپاس
میثم مقیم زاده
سلام.
من سر این تمرین واقعا یه جاهایی بغض کردم، هی مینوشتم کلمه ها رو و پرت میشدم تو گذشته و میدیدم چه جالب واقعا چه اشتباه هایی که کردم و یه جاهایی کیف میکردم از مسیر انتخابی خودم، اما لذتش بیشتر از دردش بود، برای خودم عجیب بود که یه سری آدم رو بخشیدم حتی، اما کماکان میگم واقعا ایده آل اینه که لذت ببرم از انجامش، الان هم نمیگم صد در صد اما دارم زندگی میکنم باهاش…
مرضیه مقدسی
سلاااااام🙋♀️💫🌿🎵😊امروز کلا ۴ ۵ ساعتی برای تمرین قضاوت درچالش و گپ بودم خیلی تجربه باحالی بود و ویس اقای کربمی تعهد به برنامه ریزی و مدیریت اونا و سارقان زمان و پیدا کنیم کنترل کنیم کلی یاد گرفتم و حس و حال من عالیهههه و جالب ترین زاویه ماجرا تا الان تعهد داشتن و عادت به تعهد داشتن توی هر زمینه است باید تقویتش کنیم
F
اینکه شاید بعضی چیزا به ظاهر و از دور جور دیگه ای بنظر بیان ولی حقیقت چیز دیگری باشه.
Parisa
تمرين رو انجام دادم حدس و قضاوتم رو خيلى چيزا درست و روى خيلى چيزا غلط بود تو گفت و گويى كه انجام دادم با هفت نفر از هر كدوم ى نكته ياد گرفتم ميزان رضايت از خودشون و شغلشون با چيزى كه من فكر ميكردم تو خيلى ها فرق داشت . ويس اقاى كريمى عالى بود
Cla60
یکی از تمرینهای خوبی که تو زندگیم انجام دادم. چرا که اولش فکر می کردم جوابمو نمی دن. ولی پاسخ منو دادن. خوب حدس زده بودم. یعنی قضاوت درست. البته چبزی که بیشتر از همه بهش رسیدم تمام خصیصه هایی تو اون مادر رول ها دیده بودم تو خودم وجود داره با این تفاوت که من تو خودم نمی بینم. یعنی بهش ایمان ندارم. در هر صورت موارد زیادی رو درست گفته بودم ولی یکسری موارد رو فهمیدم که درست نیست آدم قضاوت کنه.
حسن قلیچخانی
همیشه دچار این قضاوتها بود ولی سعی میکرد با نزدیک شدن به طرف، درک درستی از شخص بهدست بیاره و قضاوتش رو به واقعیت نزدیکتر کنه. این تمرین هم باعث شد بهتر اینکارو بکنه. قضاوتهام تقریبا درست بود.
وویس ام تی رو هم گوش کرد، ام تی مدیریت زمان و درقالب کلیشههامطرح کرد و دوباره ترس از دست دادن زمان و تو من روشن کرد. بهنظرم نباید زمان رو اینقدر برای کارهای مهم خرج کنیم، پس خودمون چی؟ برای تفکر، گفتگو و لذت بردن هم باید وقت گذاشت که نمیشه با خطکش زمان رو برای اینکارها اندازه گرفت چون اساسا اینکارها هرچقدر متوجه گذر زمان نشی یعنی داری بهتر انجامشون میدی!
ShadI
من سعی کردم افرادی رو که انتخاب میکنم هرکدوم، از حرفه های مختلفی باشن که شخصا بهشون علاقه دارم تا جدا از بحث قضاوت اطلاعاتی هرچند کم و مختصر از اون حرفه داشته باشم.
تقریبا قضاوتم از شغل هایی که تا حدودی به فضاشون اشنایی دارم درست بوده و بالعکس قضاوتم از حرفه هایی که صرف علاقه و بدون دانش و آگاهی از اون حرفه بوده کاملا اشتباه…
همینطور اشخاصی که فکر میکردم کاملا بامن همکاری کنند بخاطر بحث دوستی خیلی کلی تر جواب دادند نسبت به اشخاص بسیار موفق و شناخته شده جامعه که تصور خودم این بود شاید اصلا جواب من رو هم ندن.
در کل تجربه بسیار جالب و هیجان انگیزی بود.
forouz
تو بازاریابی محتوایی تو قبلاً این کار و انجام دادی و آدمهای اطرافت تو هر سطح ارتباطی که با تو بودن پاسخگو سوالات بودن و مطمئنم تو کمترین غلط تو، تو این مرحله داری.
سعی کن پرسونای که انتخاب میکنی در راستای شغلی باشه که مدنظرته، اینجوری یک سری اطلاعات خوب هم میتونی بهدست بیاری و احیاناً با این سؤالات به آدمهای مورد نظرت بیشتر نزدیک شی.
بله. همین طوری که حدسش و میزدم. پنج آدمی و انتخاب کردی که در راستای شغل ایدهآلت بودم و تقریباً ۹۰٪ درست حدس زدی. تبریک میگم فروز! از این که آدمها رو قضاوت نمیکنی و فقط و فقط آنچیزی و که میبینی و میفهمی و میگی.
سما
سلام
ممنون از چالشی که گذاشتین خیلی جذاب بود و از انجامش لذت بردم
کسانی که من انتخاب کردم در برابر قضاوتهای من بسیار عکس العمل خوبی نشون دادن،پاسخ هاشون خیلی دور از ذهنم نبود جز یک مورد که اختلاف زیادی داشتیم و با اینکه فکر می کردم (قضاوت کردم) احتمالا در مورد اعداد شفاف نخواهند بود ولی کاملا شفاف و صادق پاسخ دادند، برای من این تمرین گشایش خوبی در افکارم داشت
AmirBahador
سلام و درود
امیربهادر دیشب بعد از دیدن جلسه لایو اول فکر کردن چه آدمایی رو میتونه انتخاب کنه برا این تمرین کمی تو ذهنش جست و جو کرد و چند نفریو انتخاب کرد بعد فردا صبح شروع کرد به نوشتن و قضاوت این افراد…
بعد از اینکه این قضاوت ها تموم شد با بعضی هاشون به صورت تلفنی و با بعضی با پیام ازشون خواست که بازخورد این قضاوت هارو به من بدن…
بعد از دریافت بازخوردا به طرز عجیبی بیش از ۵۰ درصد امار کاملا با قضاوت های من درست بود و همشون تقریبا میگفتن که خیلی نزدیکه به اونچه که تو قضاوت کردی…با اینکه این ادم ها سطح ۴ ، ۳ و ۲ من بودن ولی خیلی نزدیک بود قضاوتم…وبرای خودم عجیب بود…
باهمه ی اینها من خودم عادت ندارم کسی زو قضاوت کنم و میدونم اگه هر کسی تو کاری موفقه برای اینکه شاید اون ادم توانایی و استعدادشو داره که توش موفقه یا واقعا دوس داره اون کاره…
چیزی من خودم واقعا رضایت ندارم..و این تمرین خیلی افسوس خوردم و میگفتم کاش من هم اینطور بودم…
غزاله
سلام ووقت بخیر
تمرین امروز برای غزاله سخت بود و با هرجوابی که براش ارسال میشد استرس میگرفت.جوابهای دریافتی بین ۸۰ تا ۹۰٪ با قضاوتهاش منطبق بود. نکته جالب توجه این بود که خیلی راحت و صریح بهش جواب دادن و درصد رضایت شغلی آنها از تصورات غزاله کمتر بود.
لیلا دده خانی
سلام
تقریبا دوسالی ست تمرین می کنم تا مراجعان و اطرافیانم راا قضاوت نکنم بسیار حس خوبی ست … ممنون از این تمرین خیلی خوب برای قضاوت نکردن . آموختم از این شیوه برای دوستانی که پیشنهادی می خواهند برای بی قضاوتی حتما کمک کننده ست.
سارا
سارا بعد از دیدن لایو جاب کمپ تلاش کرد افراد موفق دور خود را در ذهن مرور کند. با کمک تمرین لایو شب سوم سارا متوجه شد که دوستان موفق زیادی دارد. شاید همه آنها دوستان دنیای حقیقی او نباشند، اما دوستان مجازی هستند که با هم در ارتباطند و آنها هم دانش خود را با سارا تقسیم می کنند.
حرفهای خانم محجوب را به یاد آورد.. زیاد شنیده بود افرادی در مطب پزشکی دو دو تا چهار تا می کردند تا در آمد یک روز پزشک را محاسبه کنند. اما سارا ، به شخصه هیچ وقت این کار را نمی کرد. قضاوت های سارا بیشتر محدود به میزان خوشبختی و شادی بود و حتی در مواردی به زندگی اسلایسی بلند بلند فکر می کرد.
هنگامی که سارا تعدادی از افراد موفق را در ذهن خود انتخاب کرد، از میان آنها، اسم کسانی که دسترسی راحتتری داشتند روی کاغذ نوشت.
شروع کرد.. قضاوت کردن در مورد بعضی افراد سخت تر بود. در بعضی از قسمت ها واقعا سعی کرد از تخیل خود استفاده کند.
در پایان، هنگاهی که سارا فید بک بت سازی ذهن خود را در مورد افراد موفق خواند،متوجه شد آنچه در ظاهر است لزوما در باطن نیست.
Nasrin
نسرین چون خیلی وقتا مورد قضاوت اشتباه بقیه قرار گرفته بود و کلی روی روان و زندگیش تاثیر گذاشته بود تصمیم گرفت که دیگرانو خیلی خوشبینانه قضاوت کنه
و همینطورم شد
چون با تمرین امروز دیدم راجع به آدمای اطرافم درست قضاوت کردم
قضاوت کردن آدما همیشه بد نیست اگه درست قضاوت بشن
مهدی
سلام
مهدی دیشب بعد از کلاس چند نفری رو برای تمرین قضاوت انتخاب کرد
و روی کاغذ شروع کرد به قضاوت کردنشون
و وقتی خواست بخوابه به کسایی که میخواست قضاوت اش رو نسب به اونا اعلام کنه پیامی داد
توی اون پیام شرح داده بود که توی یک دوره شرکت کرده که استادش یه تمرین داده که انجام اون تمرین اجباریه و مجبوره که دیگران رو در چهارچوب مشخصی قضاوت کنه
و ازشون سوال کرد و اجازه گرفت که آیا میتونه این تمرین رو با اونها انجام بده یا نه (که البته قبل از اجازه گرفتن قضاوت شده بودن و این اجازه گرفتنه صرفا جنبه مقدمه چینی بود که طرف یهو با قضاوت مواجه نشه که باعث ناراحتیش بشه)
7نفر رو قضاوت کرد
و به 7 تاشون پیام داد که: اجازه میدی قضاوتت کنم؟
از این 7نفر 4 تاشون با کمال میل قبول کردن ، یکی شون گفت وقت ندارم ، یکی شون پیام رو دید و جواب نداد ، یکی ام اصلا پیام رو ندید
قضاوت های مهدی بعضی ها درست بعضی ها هم اشتباه بود
به عنوان مثال یکی از قضاوت ها این بود که اون نفر لیسانس داره ، بعد مشخص شد که اون فرد سیکل داره(به گفته خودش)
و مهدی دید که قضاوت دیگران چقدر میتونه اشتباه باشه
یا حتی اگ جاهایی ام درست طرف رو قضاوت کرده، دلیل نمیشه که به قضاوت خودش ادامه بده ، چرا که ضریب خطای 50درصدی داره
این تمرین اون رو دچار چالش خوبی کرد
مرسی که باعث شدید مهدی یکم به خودش بیاد
عماد
به نام خدا
سلام
قضاوت یکی از موضوعات درگیرکننده ی ذهن عماد بود،عماد همیشه پزشکی رو با دیگر مشاغل مقایسه میکرد چه جایگاه خوبی دارند، چه ارتباطات خوبی دارند،چه پولی به جیب میزنند
ولی امروز وقتی از یه پزشکی که میشناخت سوالات رو پرسید خیلی احساس نارضایتی میکرد،در صورتی که درآمد عالی و توی کارش بسیار حرفه ای بود
امروز دریافت که قضاوت های بیجایش باعث خدشه دار کردن حال خوب خودش میشه
قضاوتی که او از موقعیت شغلی و شیوه زندگی و منزلت اجتماعی انجام داده بود فقط با چشم قضاوت کرده بود و فقط ظاهر کار رو بررسی کرده بود و هیچ گونه تفکر و بینش عمیقی انجام نداده بود.
و امروز متوجه شد که شاید اون فرد خاص با تمام این ویژگی و مهارت ها کمی و کاستی ها داشته باشه که خودش نداره
این سوال ها پرسیده بود باعث شد به خودش بیشتر اعتماد کنه
سخن آخر
قضاوت خوبه چون باعث میشه بیشتر خودتو بشناسی و حقیقت ها وجودی خودتو کشف بکنی ولی نه به اندازه ای که باعث آزردگی خودت بشه
قضاوت خوب یا بد باعث میشه خودت رو تعریف کنی…
شیرین کبریایی
سلام
خیلی جالب بود
اولا که سه نفر درباره خود شیرین نوشتن
که برای اون که عاشق حدس زدن و نظرات دیگرانه فوق العاده جذاب بود. از مهارت هایی که دیگران درباره اش گفتن فهمید که در نظر دیگران چه توانمندی هایی داره که اصلا به حساب نمی آوردتشون.
همین ها چه نقاط عطفی هستن براش. چه ویژگی هایی داره که چه کارهای بزرگی میتونه باهاشون انجام بده.
با حدس ها یا قضاوت های خودش هم متوجه شد بعضی کارها رو فارغ از درآمدش چقدر دوست داره ولی بهتره به عنوان شغل روشون حساب نکنه چون کارهایی از دستش بر میاد که بهتره انرژی بیشتری روی اون ها بذاره واسه قسمت های مالی ماجرا که فوق العاده هم پر اهمیتن.
افراد با مشاغل مختلف می تونن از زندگی لذت ببرن یا نبرن. آدما با درآمدهای مختلف می تونن رضایت از زندگی بالا داشته باشن یا پایین.
کاری که موردعلاقه باشه و لطمه ای به خانواده نزنه و در عین حال درآمد عالی داشته باشه برای شیرین مهمه در عین داشتن سلامت. دوست داره اگر چند تا شغل هم داره گیج و سردرگم نباشه بینشون و همه به هم مرتبط باشن و به مهارت هاش.
و در نهایت اینکه دوست داره کاری که می کنه تمام مهارت هاش رو در بر بگیره واسه موفقیت خیلی زیادش در اون ها.
شیرین کبریایی
ام تی جان، ممنونم. وویس ها خیلی عالی هستن.
من باید مدت زمان انجام کارهام رو یادداشت کنم!
فکر میکنم امروز انجام تمرین ها برام ۵ ساعت زمان بردن.
Alireza.jahanian5549
سلام وقت بخیر
تا اینجا که برای من بیشترش درست بود
ولی در کل انفاقی که افتاد این بود همه مجبور به انتخاب شدن و باهاش وفق پیدا کردن واسه همین رضایتشون ۱۰۰ درصدی بود
ولی در کل کسی با میل و علاقه تو کارش نیست
Hanieh
با سلام
حقیقتا اولش این تمرین بنظر هانیه خیلی سخت اومد و سختیش هم اول جایی بود که بایدافراد موفقی رو پیدامیکردم که بتونم باهاشون ارتباط بگیرم چون افراد موفق در نظراون افرادی بودن که یا نمیتونست باهاشون راحت راجع به این قضیه صحبت کنه یا که فکر میکرد اوم افراد بهش جواب نمیدن.
در نهایت چندنفر رو انتخاب کرد هرچند همشون درامد بالایی نداشتند ولی چون معیار هانیه برای موفقیت فقط درامد نیست و بیشتر تلاشگر بودن اون فرده. و از اونها پرسید و عموما نزدیک گفته بود ولی نکته ی مثبتش این بود که اون افراد نکات مثبتی رو از موفقیتشون بهشون گوشزد کردند و اصولا رضایت از زندگی افراد خیلی بالا نبود همونطور که هانیه فکر میکرد و این برمیگرده به ویژگی قانع نبودن و کمال گرایی ادمها… ولی همین که با اون افراد ارتباط گرفت خیلی نکته ی مثبتی بود
نسيم
تمرين روز سوم :
خب … من كه فكر ميكنم تمرين خييييلي سختي بود !
نظر اون هم همينه قطعا .
ضمن اينكه معمولا تا مياد به افراد فكر كنه ، اول از همه ويژگي هاي منفي اون آدم ها در نظرش مياد .
گاهي خيلي بايد با خودش كلنجار ميرفت تا عجولانه اونچيزي كه به فكرش اومده رو روي كاغذ نياره، كمي مكث كنه و به مهارت هاي قابل توجه آدم ها هم فكر كنه ! صادقانه اش اينه كه در مورد بعضي از آدم ها هيچ نكته قابل توجهي نبود براش، خيلي به مغزش فشار آورد تا ابرها رو كنار بزنه و كمي واقع بين باشه . به همون اندازه كه آدم ها ويژگي هاي بد دارند؛ ويژگي هاي خوب هم دارند .
بابا !! آسمون كه سوراخ نشده بود فقظ ايشون از اون بالا افتاده باشه پايين . والااا …
و فقط اون قسمتش كه در مورد هزينه ها ميخواست صحبت بشه .. ديگه نه من بگم براتون نه اون !!
خييييلي سخت بود ! ولي الان دلم ميخواد باز هم انجامش بدم . تازه ذهنم باز شده انگار .
sevda
امروز کمی گیج بود ، واقعا تا حالا فقط به آدم ها خارجی مثل جف بزوس و اپرا فکر کرده بود و الان باید از دایره آدم هایی بنویسد که بتواند سوال کند ، خلاصه کمی توی کانتکتش گشت ، آهان گفت و شروع به نوشتن کرد ، چه لذتی داشت راجع آدم ها تحلیل خودت بنویسی و براشون بفرستی . هنوز کارش تموم نشده بود که خودش هم مورد قضاوت دوتا از اکشن کوچ ها قرار گرفت . براش یه یادگیری داشت ، که اون یک نویسنده اثر گذار هم هست ، وقتی داشت دفترش می بست بزرگ نوشت مرسی که این تمرین بهم دادید.
سیما دلبری
گزارش لایو سوم دوره کمپ شغلی
با سلام و درود
سیما دلبری در لایو دیشب با موضوع قضاوت ؛مبحثی بسیار کاربردی که زیر بنای تمام روابط کاری و حرفه ای و حتی روابط زندگی شخصی میباشد فهمید خیلی وقتها همه فقط ظاهر آدمها را میبینیم و قضاوت میکنیم ولی اینکه بدانیم تمام آدمهای موفق در پشت ظاهر حقوقشان کلی استعداد ،پشتکار ،علاقه، مهارت ،توانمندی و حتی کلی تجارب تلخ را داشته اند ما هرگز آنها را نه میدانیم و نه میبینیم و در این ارتباط استاد عزیز حمید صباغی بعد از بیان مطالب از میهمان ارجمندی به نام خانم محجوب دعوت کردند و ایشان هم دیدگاه خود را در ارتباط با اینکه قضاوتهای ما باید بر اساس واقعیت باشد صحبتهایی را داشتند و تمرین جالب قضاوت ۵ گروه مختلف را برای روز بعد آقای حمید صباغی توضیح دادند
بسیار عالی و پر محتوا
در ضمن سخنان عالی و پر محتوا و گرانبهای آقای ام تی بسیار ارزشمند بود
سپاس فراوان
نگار
خیلی سختم بود بپرسم کلا سعی هم میکنم در مورد کسی فکر نکنم زیاد به من ربطی نداره ولی مواردی هم بوده که دچار قضاوت شدم.
موردی که پرسیدم تقریبا درست بود ولی بعضی موارد اشتباه بود بواسطه قضاوت از روی ظاهر
تمرین خوبی بود ولی خیلی در مواقع حساس نمیتونه کمکم کنه و بنظرم باید راهکارهای بهتری پیدا کرد
بهاره رضائیان
من معلوملا اونقدر که از قضاوت کردن آدما رنج میبرم از قضاوت شدن نمیترسم. خیلی دلم میخواد بتونم آدما رو قضاوت نکنم و به این واسطه بتونم آرامش داشته باشم. اما خب انگار سخته.
من برای خیلی ها پیام فرستادم که اگر موافق هستند این تمرین رو درمورد اونا انجام بدم. عکس العملهای اون مرحله برام از بخشهای دیگه جالبتر بود. یه عده پیامم رو خوندن و با شادمانی و سریع موافقت کردند. گروهی هم دوست داشتند همراهی کنند اما ترسها و دغدغه هایی هم داشتند. واسه همین همش سوال میکردند تا جزئیات بیشتری رو بدونن و بعد اعلام موافقت میکردند.
جالبتر و چالش برانگیزتر از همه اونایی بودند که پیام منو خوندند ولی هیچ پاسخی ندادند. من در مورد بعضیشون نسبت به خودم خشمگین شدم که چرا اصلا اونو انتخاب کردم برای این تمرین. در مورد بعضیشون هم از اونها خشمگین شدم که: من حتی ارزش نه گفتن رو هم نداشتم که پاسخم رو نداد در حالی که ظاهرا قربونت برم چاکرتم میگه بهم.
خلاصه جوابها رو نوشتم و تماسها رو شروع کردم. عکس العملها خیلی جالب بود برام. همه اونها بدون استثناء گفتن همین بود سوالها؟ ما فکر میکردیم قراره ما رو قضاوت کنی. فکر میکردیم سوالهای سختی رو باید جواب بدیم. و در کل غیر از ۱ نفر حدودا ۹۰ درصد بقیه جوابهای من رو در ۹۰ درصد موارد گفتند درسته.
و در نهایت من هنوز از یکی از اونهایی که پرسش من رو بی جواب گذاشت ناراحتم. هر چند که روزی چند بار از رفتارهای عجیب و غریبش میرنجم. این آدم هیچ نقش پر رنگی در زندگی من نداره ولی نمیدونم چرا اینقدر در ذهن من پر رنگه. تمرین امروز این سوال تکراری رو دوباره برای من تکرار کرد
مهدیه خورشید
سلام
بعد از دیدن ویدیو کلی فکر کردم تا تونستم یکی از افرادی رو که پیجشون رو فالو میکردم انتخاب کنم براشون پیام دادم متاسفانه خیلی زمان برد تا پاسخ بدن تو این فاصله ویس آقای کریمی رو گوش کردم.در نهایت ایشون نپذیرفتن حتی درصد کلی رو بگن و احساس میکنم احتمالا حدسیات من نسبتا درست بوده در غیر اینصورت میتونستن یه درصد کلی اعلام کنن. مجبور شدم مجدد فکر کنم و باز این موضوع تکرار شد تا به این نتیجه رسیدم درخصوص کوچ خودم قضاوت کنم که ایشون هم لطف کردن و پاسخ دادن . درصد کلی صحت قضاوتم ۶۰% بود.
سید رضا جلالی
سلام و درود
رضا اکثر مواقع اهل قضاوت نیست ،میداند که قاضی مطلق فقط خدا است ، زیرا فقط اوست که از گذشته،حال و آینده ما باخبر است،رضا سعی میکند یاد بگیرد اتفاقات و انسانها رو همون طور که هستند فقط ببیند و یا بشنود،بی هیچ تاثیر ذهنیات و تجربیات خودش از موضوع،زیرا زمانی که او برداشت شخصی خودش رو نسبت به موضوع ارائه میدهد درگیر قضاوت خواهد شد و نسبت به اطلاعات کمی که دارد در خیلی از مواقع دچار اشتباه خواهد شد،
رضا در رابطه با اجرای تمرین دریافت که هرچند میخواست بدون پیش داوری یک سری افراد رو قضاوت کند تا به یک نتیجه خوب برسد باز هم دچار خطا و اشتباه شد، و نکته دیگری که بدست آورد بازخورد خوبی بود که از مخاطبین گرفت که یاد آور شدند که یک سری امتیازات که در اونها بوده و به فراموشی رفته مجدد به قلیان بیفته و حواسشان بیشتر به خودشون و روزمره زندگی شان باشه
کسری ریشهری
من یکی از اقوام درجه سه رو قضاوت کردمیعنی از circle ۳
ولی ازونجایی که ادم خوش حرفی هستن فکر میکردم نسبتا خیلی بشناسمشون ولی کل شناخت من از ایشون خلاصه شد تو فقط دوتا از مهارت ها و فهمیدم به این راحتی ها نمیشه موقعیت کسی رو درک کرد.
ali. abs
سلام وقت بخیر
خیلی وقته که سعی کردم کسی را قضاوت نکنم و کار درستی نمیدونسم و مگر اینکه سهوا اتفاق بیفته ولی در مورد شغل و مهارت و درامد دیگران گاها انجام میدادم و تاثیرش بر مسیر و اهداف کاریم کاملا حس میکردم و تو این کار خودم خفن میدونستم چون فک میکردم ب واقعیت خیلی نزدیکه ولی گویا زیاد نزدیک نبوده و خطا داشتم همیشه.. 🙂
در مل تمرین خوبی بوذ و اثر مثبتش قطعا بر قضاوت نکردن همون موارد شغلی هم خواهد بود
رضابرزگر
دیشب بعد از لایو یکم خوابیدم و ۲ ساعت بعد پریدم بالا . و تا ساعت ۶ صبح تو اینستا محتوی اموزشی میدیدم . بعد دوباره خوابیدم تا ساعت ۱۰ صبح و بعدش از بس گوشیم زنگ زد اجازه نداد دیگه بخوابم و بلند شدم کارهای فروش و وصول اقساط بیمه عمر رو انجام دادم و جواب مشتریها رو دادم. توی اینستا چند تا آموزش رو مرور کردم .جواب تماسهام و زنگهای از دست رفته رو دادم و خلاصه تا ساعت ۲ بعد از ظهر این کارا رو میکردم . بعدش نهار خوردم و دوباره بعد از اون اومدم درگیر فضای مجازی و جلسه ی انلاین شدم به مدت ۹۰ دقیقه و بعدش رفتم سر کوچه یه ابزار برای تعمیر ماشینم بگیرم و بعد با یکی از بچه ها که منو قضاوت کرده بود حرف زدم و بعد از اونم شروع به انجام تمرین کردم که تا همین الان طول کشید و در کل یه جورایی بدون برنامه و نامنظم کلی کار مفید انجام دادم. اما چون طبق برنامه پیش نمیرم . حالم گرفته میشه یکم .
بهارا
میدونین من تو این زمینه هیچچوقتت قضاوت نکردم کسیو
هیچوقت دنبال اینکه بفهمم میزان درامد طرف چیه نبودم واسه همین هر وقت یکی برام حرف بزنه بگه فلانی حقوقش یه تومنه یا صد تومنه هییچ ریاکشنی ندارم چون حتی یک لحظه به اینکه حقوقش چقدره فک نکردم ک بخوام عکس العملی داشته باشم
اکثرا دنبال اینم ک کارایی ک موثر بوده براشون رو بفهمم تا با شرایط خودم بالا پایین کنمو مسیری ک باید برمو درست ترش کنم و یا شاید سرعت ببخشم بهش
واسه این تمرین دیدم من هیچوقت قضاوت نمیکنم و همیشه ام میدونم، چیزی ک میبینیم چیزی ک واقعا برا یکی اتفاق افتاده نیس واسه همین اولش فک کردم این تمرین به درد من نمیخوره و حتی ممکنه بدم باشه برام چون ممکنه تازه قضاوت کردنو یاد بگیرم
ولی یکی از خوبیاش برام میزان رضایت افراد بود
همیشه فک میکنم فقط منم ک ناراضی ام و بقیه از زندگیشون راضی ان ولی متوجه شدم الزاما همه راضی نیستن
بهارا
هیچوقت ندیده بودم کسیو قضاوت کنه از لحاظ مالی و کاری
فقط میدیدم دنبال تحلیل کردن ادماییه ک تو زمینه هایی ک خودش دوست داره موفق اند مثل ورزش آواز معماری
اونم واسه اینکه به مسیری ک داره میره سرعت بده و سریع تر به جاهایی ک میخواد برسه
اولش فهمیدم هدف این تمرین چیه و گفتم به درد بهار نمیخوره ولی وقتی باهم انجامش دادیم دیدم تو رضایت از زندگی دیگران اشتباه میکرده شاید، هر چند تو این زمینه ام شاید از ۱۰۰ نفر مثلا ۵ نفرو قضاوت میکرد ک از زندگیشون راضی ان یا نه ولی بعد این تمرین متوجه شدم بیخودی اکثرا افسردگی میگیره و از زندگیش ناراضیه
چون از نظر من اونم الان موفقه مثه همونایی ک فک میکرد راضی ان ولی ناراضی بودن :)))
مهدی اکبری
مدتی از بامداد گذشته بود و دوباره مهدی درگوشه اتاقش در فکر بود که چه کسانی را به عنوان مدل آزمایش قضاوت انتخاب کند. انتخاب مدل سخت ترین کار این قسمت بود چون این مدل ها هم باید جواب مهدی را می دادند هم این که از لحاظ او انسان های موفقی باشند. بالاخره تصمیمش را گرفت او یک پیکیج کامل و نرمال از افراد دو رو برش انتخاب کرد افرادی که مهدی انتخاب کرد برایم جالب بود. چون از نگاه من مهدی شخصی بود که میانگین این افراد حساب می شد. افرادی که مهدی انتخواب کرد جنسشان با بقیه اطرافیانش فرق داشت. خلاصه بعد از انتخاب و طراحی پرسش نامه آن ها را برای مخاطبین هدفش فرستاد . نزدیک ظهر بود که بیشتر آنها به پرسش نامه مهدی جواب دادند و نکته جالب مساله این بود که افرادی که مهدی کمتر با آنها سروکله داشته بود درصد های بیشتری درست گفته بود. تقر یبا تا شب همه جواببش را داده بودند و آنهایی که جواب ندادند را با بمب بارانی از تماس نابود کرد😂تا بالاخره همه جواب هایش را گرفت. خلاصه این آزمون برعکس خیلی از هم گروه های مهدی این بود که مهدی فکر کرد که قضاوت کننده خوبیه 🤔🤔(برا خودمم جا تعجب داره چرا اینقدر سریع به این نتیجه رسید)
Sara Mashayekhi
تمرين عجيب غريبي بود. بسيار چالش برانگيز و پركار.
ديشب أفراد مورد نظرم بر أساس سيركل انتخاب كردم و قضاوتم رو نسبت بهشون با باتوجه به آيتم هاي درخواستي شما نوشتم، تمام امروز رو درگير برقراري ارتباط باهاشون و تكميل كردن پروژه محوله بودم. كه بر خلاف تصورم و پيش داوري ؛ بسيار خوب باهام همكاري كردن. مخصوصاً دو نفر كه سيركل ٢ بودن و اصلا فكر نميكردم جواب سلامم رو هم بدن ولي كامل با عدد و رقم همكاري كردن باهام.
خيلي عجيب ولي واقعيه كه ما آدما بيشتر فرصت هاي خودمون و ديگران رو با قضاوت ها و پيش داوري هامون ميسوزونيم .
ممنونم از همه تيم jobcamp كه با قرار دادن من تو اين مسير خيلي درس بهم دادين.
من به كارما اعتقاد دارم ، مطمئنم كه كارماي اين حركت شما هزاران برابر در زندگي و بيزينس شما جاري خواهد شد.
شمیم
من با این تمرینمتوجه شدم ک چقدر قضاوتهامون میتونه اشتباه باشه،هم در مورد افراد هم در مورد رضایت شغلی اون ها،و همیشه همه چیز اون طوری ک ما فک میکنیم نیست
زینب
منم با این تمرین به این نتیجه رسیدم که خیلی قضاوت کردن سخته ولی 90 درصد قضاوت های من درست بود ولی باید خیلی مسائل رو در نظر بگیری تا بتونی قضاوت عادلانه ای داشته باشی انشاءالله به اون حد فهم برسیم
Sajad
با این تمرین فهمیدم فقط باید روی خودم متمرکز بشم نه این که انگشت قضاوت رو به سمت اطراف بگیرم چون واقعا نمیشه حدس درسی زد
Kiavash
خیلی عالی بود واقعا
akoochakian
خب اینکار برای اون توجایگاه قضا ت سخت بود چون ادمهایی که الگوی اون توی موفقیت بودن ادمهای خیلی بزرگی بودن ودسترسی بهشون نداشت و همیشه توی ذهنش میگفت چقدر مروت این افراد در اومده تا به این مرحله رسیدن اما نشده بود فکر کنه چقدر درامد داشتن یا… چون هنیشه توی ذهنش مبتای قضاوت این بود که چه کارهایی میتونن کرده باشن که به اینجا رسیدن اما خب تصمیم گرفا افرا خیلی عادی تری را انتخاب کنه که بتونه از طریق رابط از قضاوتش مطمعن بشه که چقدر درسته یا غلط بسیار سخت بود براش چون هیچوقت میزان درامد کسی رو قضاوت نکرده بود و تقریبااا توی قضاوتش تمام ۵مهارت جذاب رو درست گفته بود و میزان درآمد را اشتباه
Kiavash
تمریناش با اینکه یکم سخته کلی خیلی شیرینه مرسی از همتون
sarviha
من چون سالها خبرنگار بودم این مدل پرسشها واسم سخت نبود
اما متاسفانه به جهت کسالت فقط تونستم با سه نفر گفتگو داشته باشم
چیزی که در نهایت به من ثابت شد این بود که من حتی در نوع برخورد اون افراد هم دچار قضاوت اشتباه شده بودم و فکر نمیکردم جواب دقیقی در مورد درآمد اونها دریافت کنم… اما کاملا بر خلاف تصورم خیلی خوب و با حوصله پاسخ گرفتم…
ضمنا برای دقایقی حال بدم رو تو اون لحظات فراموش کردم
ممنون از استاد خوبمون آقای صباغی
زاهده اردلان
برای زاهده این تمرین چالش برانگیز بود چون مدتیه که سعی میکنه قضاوت نکنه ، چون معمولا از کسی درمورد حقوقش نمیپرسه، طرح این سوال براش سخت بود، از طرفی نگران بود کسانی که میخواد ازشون سوال کنه ناراحت بشن، یعنی نگران قضاوت شدن هم بود به همین دلیل اول به اعضای لیست ۵ نفره اش پیام داد و جریان تمرین رو گفت و برای قضاوت کردنشون اجازه گرفت! 😅 جالب اینکه خودشون به حقوقشون اشاره کردن و زاهده متوجه شد بیخود نگران بوده. مطلب دیگه ای که زاهده متوجه اش شد این بود که بعضی چیزها که برای اون یک مساله ی واحد بود برای دیگران میتونست دارای ابعاد مختلف باشه و بلعکس مثلا در بحث رضایت از زندگی،برخی ابعاد خانواده،شغل،دستاورد و.. را در نظر میگرفتن که ممکنه برای کسانی بیشتر یا کمتر باشه ویک میانگین کلی رو به عنوان نمره ی رضایتمندی بگن.
حسین
سلام
از مجموع افرادی که تا الان بهم جواب دادن، بین60 تا 90 درصد قضاوتم رو تایید کردند، یکی از بزرگواران با اینکه خودش و همسرش هر دو شاغل اند، و میشه گفت سطح درآمد بالایی دارند، بهم گفتن همه درآمدشون خرج میشه چون 5 تا فرزند دارند… من فکر میکردم اونا با این درآمد میتونستن یه زندگی بالاتر از نرمال داشته باشن و اینکه با شخصیتی که ازشون میشناختم حدسم این بود که از شغل شون راضی نیستن اما کاملا راضی بودن و عجیب بود… یکی دیگه از عزیزان قضاوت من رو نپذیرفتن، من فکر میکنم ایشون خودشون رو باور ندارن، نمیدونم چه تفکری پشت تصمیم شون بود…
دو عزیز دیگه رضایت شون از شغل 70 بود… که کمی عجیب بود…
خلاصه اینکه قضاوت ها در مورد رضایت از شغل شون که مهم ترین مسئله این تمرین بود تقریبا اشتباه بود…
سارا
من وقتی راجبه ادمای اطرافم فکرمیکردم و داشتم با نگاه خریداران به زندگیشون نگاه میکردم دیگه به اندازه قلل یه نظرم خوشبت نبودن و احساس کردم یکم زندگی و رویا هامو سختگیرانه و بی رحمانه نسبت بخ خودم دارم دکبال میکنم
مثلا یه اژانس تبلیعاتی شاد و موفق و سود اور مثل کلاکت ولی خب کلاکت هم یه روزای سختی داره و یه روزای داره که شاید یه لحظه هم نتونم تحملشون کنم
تمرین های حالبیه 😊
سعید قصیری
تمرین خیلی جالبی بود برام.
درصد خطام تو بعضی موارد به صورت قابل توجهی بالا بود.
تا حد زیادی فهمیدم که همیشه اون چیزی که تو دوربین میبینی و تو رادیو میشنوی، اونی نیست که وجود داره.
تو این مسیر قطعا این تمرین خیلی به دردمون میخوره.
وویس هم که عالی بود
زهرا
سلام .تمرین روز دوم جالب بود و زمان بر نبود ،
ولی جالبتر این بود با اینکه اصولا ذهنم پراکنده س اما موقع نوشتن دسته بندی میشد کلمات و هر موضوعی کلمات مربوط به خودش یکجا میومد تو ذهنم
سجاد دهقانی
سلام آقا تمرین خیلی خفنییییی بود کلی حال کردم باهاش:
5 نفر رو انتخاب کردمکه خداروشکر هر ۵تاشون با کلی استقبال جواب دادند.
۱)خود حمید آقای صباغی گل
۲)دانیال نظامی موسس آموزه
۳)امیرعلی بهلگردی موسس باشگاه زمان
۴)میثم مظفرنیا یک مدیر تبلیغاتی کاربلد و حرفه ای
۵)حسین صفوی یک تبلیغ نویس محشر
خیلییییی همه استقبال کردند و خداروشکر کسی از قصاوتام جوش نیاورد😂😂
و درمورد درامد و هزینه ها خیلی قضاوتم از زمین تا آسمون فرق میکرد.
درموارد دیگه تقریبا ۶۰ الی ۷۰ درصد درست قضاوت کرده بودم.
درکل فهمیدم قضاوت کردن خیلی وقتا درست نیست مخصوصا در حیطه شغلییی چون دقیقا آدمایی ک فک میکردم درآمدشون کمه خیلیییی زیاد بود اونایی که فک میکردم زیاده کم بود و کاملا نتیجه ها برعکس شد….و اینکه از ظاهر کسب و کارها نمیشه بدرستی به باطن و واقعیت اونها پی برد.
سجاد دهقانی
راستی ویس آقای MT هم فوق العاده بود و تلنگر خوشکلی بهم زد
شبنم
سلام من در گذشته اهل قضاوت کردن بودم ولی از وقتی کلاسهای خودسازی را شرکت کردم،قضاوت کردنم خیلی کم شده البته نه اینکه صفر شده باشد و همین چند روز پیش باز قضاوتی مرا به دردسر انداخت.و فهمیدم که هنوز میبایست روی این موضوع کار کنم که قضاوت کردن ممنوع.ولی به خاطر تمرین این کار را روی چند تن از دوستان سیرکل ۴ و ۳ انجام دادم و به طور متوسط ۷۰ درصد به واقعیت نزدیک بود.
و در ادامه ممنون از آقای کریمی که مطالب کاربردی و جامعی رو بیان کردند.
محمدحسین مفیدی
ویس امتی عزیز که عالی بود و حرفای خوبی توش زد، راجع به اینکه بتونیم با ساعت خواب بیولوژیک بدن مون کنار بیایم ✌️ و ازش فرار نکنیم ✅
لایو دیشب هم عالی بود، قضاوت کردن کاریه که خیلی درگیرش هستیم، و باعث میشه با اطلاعات غلط که ناشی از طرز فکر غلط خودمون هستش، نتیجهگیری های غلطی راجع به آدما بکنیم…
محسن فرضی
سلام
سختکوشانه و با جدیت به دنبال و کنجکاو انجام تکلیفم بودم تا هم اطلاعاتم بالا بره و هم بیشتر بدونم از مشاغل و انسان های جذاب دور و برم.تجربه ی من اینکه معمولا البته نه همیشه اونایی که سن و سالشون به ما نزدیک تره راحت تر باهام همکاری کردن و رفاقتی برخورد کردن در واقع اما کسانیکه از ما بزرگترن کمتر دوس دارن از جزئیات کاری یا شخصی شون بهم بگن البته نکته ی قابل احترام همه شون این بود که صداقت و در کلام همشون دیدم و اصلا نخواستن و سعی نکردن گمراهم بکنن و اگر دوس نداشتن جواب بدن رک میگفتن و حدودی و تقریبی جواب میدادن اما نکته ی قابل توجه برام این بود که چقدر از دور گاها زندگی و اسم و رسم شغلی دیگران جذابه و بعضا هست ولی اکثرا آواز دهل شنیدن از دور بود😑
Alihjhy
سلام و وقت بخیر
😁 خیلی خوب بود راستش همیشه رو خودم کار میکردم که قضاوت نکنم و پیش فرض ذهنیم هم مثبته مثلا اگه کسی بهم محل نذاشت میگم شاید حال اون روزش بد بوده
ولی این دفعه گذاشتم کنار و کل قضاوت کردم که در بعضی موارد واقعا غافلگیر شدم مخصوصا رضایت از زندگی و رابطه و درامد هزینه
ولی بعضی هام راغب بودند ولی بعضی افراد خیلی هم حال نکردند
در کل به نطرم قصاوت از پیش فرض ذهنی ما میاد که وقتی درستش کنیم درست میشه.
سیوان کرمی
سلام وقت بخیر . فوق العاده بود . با هرکی تماس گرفتم ۷۰ ۸۰ درصد تفاوت دشت با قضاوت من . مثلا یکی رو فکر میکردم روابط متعددی داره و خیلی راضیه . اما اینطور نبود خیلی هم تنها بود .
یکی رو فکر میکردم تو مسیر پیشرفت عجیبیه گفت اصلا انگار ترمزمو کشیدن که البته آقای صباغی رو معرفی کردم .
نتیجه گرفتم کلا قضاوت کردن از بیخ و بن اشتباهه چون صرفا تراوشات ذهنه که خیلی خطا داره ویس های ام تی دوست داشتنی هم که فوق العادن
Absalan
سلام من درکل ادمی نیستم بخوام کسی رو قضاوت کنم اگر کسی حرفی پشت سرش باشه هم خودم رو جای اون شخص میزارم بعد قضاوت میکنم به قضاوتایی هم دربارم میشه اهمیت نمیدم اصلا
عارف
تا وقتی در شرایط و به جای شخصی نیستیم حق قضاوت شخصی را نداریم . مگر اینکه با کفشهای آنها راه رفته باشیم
یا به عبارت دیگه نیاید ظاهر زندگی دیگران را با باطن زندگی خودمان مقایسه کنیم .
محمدحسین عسکری
از وقتی وارد رشته روانشناسی شدم بالاجبار باید قضاوت کردن آدما رو از زندگی شخصی و حرفه ایم دور میکردم و طی چند سال تونستم به حد خیلی خوبی برسم. قضاوت برای من فقط از نوع بالینی درست و لازمه حرفه ام هست.
mohadeseh
سلام و خسته نباشید
بنظر من این تمرین باعث شد سطحی نگر نباشیم
عمقی به همه چیز نگاه کنیم وبدونیم که واقعیت زندگی هر کسی شبیه به چزی نیست که از بیرون میبینیم و خیلی چیزا از دید ما پنهانه
mohadeseh
سلام و خسته نباشید
بنظر من این تمرین باعث شد سطحی نگر نباشیم
عمقی به همه چیز نگاه کنیم وبدونیم که واقعیت زندگی هر کسی شبیه به چزی نیست که از بیرون میبینیم و خیلی چیزا از دید ما پنهانه و موفقیتها رو به طور مخصوص باید عمقی دید
Omid.a89
واسه من شاید بشه گفت اتفاق خاصی نیفتاد چون توی زندگیم یاد گرفتم که بجای دیگران خودمو قضاوت کنم.
توی قضاوت هایی که برای این تمرین انجام دادم چون در مجموع آدم منطقی هستم سعی کردم قضاوت هایم نیز بر پایه منطق باشه و خدا رو شکر در مجموع قضاوت هام بالای هشتاد درصدش درصد بود.
ولی در مجموع درسی که گرفتم این بود حتی اگه آدمی باشی که دیگران رو قضاوت نمیکنی و همیشه خودت رو منطقی میبینی باز وقتی ذهنیتت به سمت قضاوت کشیده میشه دچار اشتباه میشه که این اصلا خوب نیست!
اسدالهي
سلام
تمرين روز سوم موضوع قضاوت
من به شخصه هميشه ادم ها رو زود قضاوت نميكنم با توجه به اين تمرين كسايي كه دوست داشتم مثل اونا بشم يا در جايگاه اونا باشم رو قضاوت كردم و حدود ٦٠يا ٧٠ درصد درست بود ولي بعضياشم كلا اون فكري كه ميكردم نبودن😀
ولي جدا خيليا جواب نميدن و دوس ندارن اطلاعات كاملي بدن😁
و بچه هاي گروهمم بيشتر خانم ها يه ترسي از اينكه بد بشه از طرف بپرسن داشتن و براشون سخت بود
maryam_ghoreishy
حدودا یک ساله که دارم تمرین می کنم قضاوت نکنم. این بار واقعا برام سخت بود بخوام درباره ی زندگی دیگران فکر کنم، اونا رو برآورد کنم، سبک سنگین کنم و صرف نظر از راهی که پیمودن یک سری اعداد و ارقام بنویسم. هر سوالی رو که جواب می دادم دلم می خواست ی توضیحی هم کنارش بدم که مثلا اگه ایشون انقدر درآمدشه خب فلان سال پشتوانه ی علمی و تجربه پشت کارشه. انقدر شب بیداری کشیده. دوری از خانواده رو تحمل کرده. از تفریحش زده و و و. یا وقتی از مهارت های می گفتم همینطور. یا از هزینه های زندگی. ولی بدون این توضیحات نوشتم و به مرحله ی سختی رسیدم که می خواستم بگم «فلانی این نتیجه ی قضاوت کردن منه میشه ببینی چقدر درسته؟:))) )حتی با وجود توضیحاتی که به خودم داده بودم باز هم دیدم قضاوت های نادرستی داشتم. این نادرستها دستاورد هایی برام داشت. مثلاً اینکه قدر قضاوت نکردنمو بدونم. یا اینکه ظرفیت مغزیمو در مورد پول بالا ببرم D: بعضی از رقم های نجومی دست یافتنی هست :)). در نهایت اینکه نمی خوام کپی یکی دیگه باشم میخوام ی ورژن بهتر از خودِ منحصر به فردم باشم. حتی دلم نمیخواد مرحله ی بیست زندگی من با مرحله ی بیست زندگی ی نفر دیگه یکی باشه. می خوام خودم باشم.
احسان 7777
فکر نمیکرد این قدر سخت باشه این کار و بشه قضاوت کرد مردمو چون واقعا نمیشه فهمید هر کسی چطور زندگی میکنه و اینکه چه سختیایی کشیده تا به این موفقیت برسه و کلا از قضاوت کردن خوشش نمیاد
سما
سلام
کسانی که انتخاب كرده بود در برابر قضاوتهاش بسیار عکس العمل خوبی نشون دادن،پاسخ هاشون خیلی دور از ذهن نبود جز یک مورد که اختلاف زیادی بين حدسش و واقعيت وجود داشت و با اینکه فکر می كرد (قضاوت) احتمالا در مورد اعداد شفاف نخواهند بود ولی کاملا شفاف و صادق پاسخ دادند، اين تمرين گشايش خيلي خوبي در افكارش داشت.
محمد موسوی
بشدت برام سخت بود خیلی و زمان زیادی رو ازم گرفت ولی خب هر جوری بود تمومش کردم ، چالش عجیبی بود …
غزاله
گزارش:
از اینکه باخودش روبه رو میشه خیلی خوشحاله درسته که کلی نقطه ضعف داره اما الان داره انگیزه لازمو به دست میاره که اونها رو توی خودش ضعیف کنه.
فاطمه بانو
اولش فکر کردم خیلی چیزا می تونم سریع بنویسم ولی پای عمل دیدم اونقدام آسون نیست
امیر
درود خدمت شما من از چند وقت پیش به مانند گذشته با این تمرین آشنا بودم و چند مورد از ضعفهای خود را نوشتم البته چند مورد قبل از آشنایی با شما بود که تونستن خیلی از انها رو رد کنم و به آنها توجهی نکنم و این که چند نقاط ضعف برای این تمرین نوشتم که سعی در کنترل آنها و انجام ندادن آنها دارم و مطمئنم میتوانم به امید مؤفقیت همه
زهرا حبیبی
سلام
انجام این تمرین یادم انداخت چقدر بی توجهی کردم به خودم و یکبار دقیق خودمو نگاه نکردم ک ببینم چرا بعضی حرفها دلخورم میکنه ،نشستم فکر کردم دیدم نقاط ضعفم واقعا قابل بهبود هستن و من باید تلاش کنم بهتر باشم.خودمو دوست داشته باشم همینطور که هستم چون در همین راستا باعث میشه دیگران هم منو دوست داشته باشند.اگر من همش نگران و عصبی باشم کسی دورم نخواهد موند.قبول نقاط ضعفم منو قوی تر میکنه و میدونم این دوره یه نشونس که من خودمو راهمو زندگیمو تغییر بدم.مرسی ازتون.♥️
Arman
۱۵ دقیقه روبروی آینه
چند دقیقه اول معمولی ( تشکر از بدنم و نگاه کردن به خودم و آنالیز خودم)
چند دقیقه بعد کم کم انگار داشتم وارد خودم میشدم.
سکوت مطلق… بعد از گذشت ۲-۳ دقیقه چیزی که میدیدم هم هیجان انگیز بود هم ترسناک، من فقط یه نفرُ نمیدیدم ، من چندین شخصیت دیدم که لحظه به لحظه تغییر میکردن، انگار چند من درونِ “من” بود. پارادوکسِ جالبی بود.
بعد از یه سفر انگار طولانیُ سریع ،نوشتن نقاط ضعف شروع شد که با توجه به این سفر ، با آرامش خیلی بیشتری شروع کردم به انتقاد از “من” و عمق نقاط تاریک نه به طور کامل اما حس میشد
فاطمه
سلام، وقت بخیر
تمرین اول (فکر نکردن به هیچ چیز در سکوت کامل) کار اسونی نبود.
من مجبور بودم هر لحظه، از یه گوشه فضایِ مبهمِ ایجاد شده توی ذهنم ، به یه گوشه دیگه حرکت کنم تا هیچ فکری نتونه شکل بگیره.
با این حال در بی فکری مطلق هم نتونستم بسر ببرم.
تمرین دوم که ذکر توانمندیها بود انجام شد اما ضعفها مدام از هر گوشه آینه سرک میکشیدن.
امیدوارم هر چه زودتر بتونم کنترلشون کنم تا دیگه اجازه ورود به آینه خونه ما رو نداشته باشن.
ممنون
Faezetabatabaei
این تمرین منو خیلی ناراحت کرد مجبور شدم با حقیقت روبه رو بشم .عصبی شدم واقعا اما خب سعی میکنم همه چیو کنترل کنم و درستش کنم .همیشه انکار میکردم و دلم نمیخواس قبول کنم نقاط ضعفم رو اما خب مجبور شدم
مهسا
دیشب مهسا با یک هیجان خاصی نشست جلوی آیینه انگار که دوست داشت با همه ی ضعف هاش زودتر رو به رو بشه و نمیدونم چرا ولی اون تنها ده ثانیه لبخند زد و بعد ناخودآگاه وقتی به خودش زل زده بود اشک روی گونه هاش می غلتید و سر میخورد طوری به خودش نگاه میکرد انگار یه آدم دیگه ای که خیلی براش غریبه رو داره توی آیینه میبینه وگاهی دلش براش میسوخت و اشک میریخت گاهی هم از دستش عصبانی میشد این اتفاقات نزدیک به یک ساعت طول کشید و پس اون مهسا رفت سراغ دفترش و انگار که با سرعت نور داشت مینوشت ،چند صفحه رو پشت سر هم و بدون وقفه پر کرد
جالب بود بعد از نوشتن ضعف هاش لبخند به لب داشت و با ترس هاش رو به رو شده بود الان مهسا خودش رو قوی تر از ترس هاش میدونه
اون با این تمرین خیلی کیف کرده بود الان حالش خیلی بهتره خیلی
Sarajokar
سلام روزتون بخير
تمرين ديشب واقعا تمرين ترسناك و دردناك بود
از اين منظر ك نقطه ضعف هايي ك اطرافيان و حتي خودم دقيق شدم بهش اول ديده نميشد و فكرش نميكردم اين نقاط ضعف داشته باشم
باعث شد بيشتر حواسم به خودم باشه و تغييراتي ايجاد كنم و تلاش كنم بهتربشم
ممنونم ازتون بابت تمرين كاربردي🌹
Behnoosh
این تمرین زیاد برای بهنوش چالش برانگیر نبود چون اون بارها سعی کرده بود جلو اینه بایسته و از خودش ایراد بگیره
بگه چرا اینجای صورتت فلان اینجای صورتت بهمان ولی خب کمتر از خصوصیات خوبش و از بدنش تشکر میکرد و بیشتر ایراد میگرفت.
برای همین سعی کرد از این به بعد اون چیزایی رو که میتونه تغییر بده و اونایی رو که نمیتونه تغییر بده بپذیره و باهاش صلح کنه✌
susanghassemi
مواجه شدن با ضعفها و قبول کردن شان کار سادهای نیست. اگر بخواهیم صادقانه بگوییم، ما چشمان مان را روی ضعفهای خود میبندیم در صورتی که بهتر است نگاه نقادانه تری به خودمان داشته و پس از شناسایی ضعف هایمان، در پی برطرف کردن آنها باشیم. با آگاهی از ضعفها نقاط قوت مان را تقویت خواهیم کرد و فرد کامل تری هم برای خود و هم برای اطرافیان و جامعه مان خواهیم شد.
ساراقاسمی
نگاه کردن به خود تمرینی ست که شاید ابتدا خیلی جدی گرفته نشود،
اما مهمترین تمرین در زندگیست،اینکه من کی هستم،ضعف ها و نقاط قوت خودم چیست؟
من باید بیشتر از قبل خودم را ببینم،به جای دیدن دیگران
دیدن خودم کمک به شناخت بیشتری میکند که این شناخت کمک به پیدا کردن راه درست است،
مرضیه جوانمردی
خب تمرین روز چهارم
هر روز با ابعاد مختلف خودم بیشتر آشنا میشم. ابعادی که شاید اصلا دوستش نداشته باشم، یا اینکه شرایط اینو به من تحمیل کرده باشه. و از من اینی که هستم ساخته. میدونی من خودم اینجوری که هستم هم دوست دارم هم دوست ندارم. دوست دارم چون شرایط آدما فکر میکنم باعث شده خیلی چیزا رو جذب کنم ودوست ندارم چون میتونم خیلی بهتر باشم…
Parisa
سلام من تو اين تمرين متوجه شدم كه چ قدر نميخام خودم رو ببينم تا عصر امروز طول كشيد برم جلو آيينه بشينم و شروع كنم به نوشتن نقص هام . انگار برام غريبه نبود چون همش نقص هام رو ميبينم ولى كارى نميكنم براشون و نق ميزنم . اميدوارم كه با پذيرش اين نقص ها با توجه به صحبت هاى اقاى mt بتونم براى خودم كارى كنم كه به خودم آفرين بگم .🌹
fatemehmozafari
فاطمه بعد از لایو تو ذهنش دنبال یه فرد مورد اعتماد میگشت برای یه فیدبک مفید هیچکی جز خواهرش به ذهنش نرسید که بدون قصد همه ی نقطه ضعف های منفیشو بگه خواهرشم کم نزاشت همه چیو گفت بعد از حرفاش به فکر فرو رفت واقعا من همچین آدمی ام؟رفت جلو آینه در مورد خودش بیشتر فکر کرد کم کم به نتایج جالبی رسید دید که خیلی چیزا باید عوض شه درون خودش تا هیچ وقت در مورد اونا از بقیه انتظار نداشته باشه که انجامش ندن
امیر هادیان
هیچوقت تمایل نداشتم طولانی مدت تو ایینه نگاه کنم چون چیزی که از خودم ساختم تغییر میکنه.
اما امروز خودمو دیدم و با خودم صادق بودم
و تصمیماتی گرفتم که بتونم خود واقعیمو بسازم
forouz
هر اتفاقی که میافتاد میگفتی فلانی مقصره، از بس مغروری. اما خودت میدونی تو هم مقصری. کی میخوای ضعفات و قبول کنی؟؟؟ کی؟
خوبه این تمرین این ترس، فوبیای ذهنیت و شکست. یالا پاشو بنویس، مطمئنم بعدش اتفاقهای خوبی واسهات میافته. از آدمهای که شناختشون از تو سطحی بپرس ولی میدونم اگه چیزی بگن همونای که تو نوشتی.
خیلی از حرفها رو میدونی ولی باید بهت یادآوری میشود که بیشتر روی تو اثر بذاره.
متشکرم از این دوره که تو رو قدم به قدم نسبت به خودت داره آگاه میکنه.
Reijan
تو آیینه به خودش در عرض چند دقیقه نگاه کرد؛ ولی سریعا فرار کرد.چون اصلا دوست نداشت خودش ببینه و دلش به حال خودش بسوزه و ناخودآگاه گریه کنه.واسه همین تصمیم گرفت به دور از آیینه و فقط با نظر سنجی از یک نفر که تمام عمر میشناختش اونم مادرش بود تو این چالش شرکت کنه.خیلی نارحت بود که چرا بعضی از این نقطه ضعف ها رو داره.چون اصلا سال ها پیش از خودش این توقعات نداشت.خیلی به خودش میبالید و خودش قبول داشت.
مارال کریمی هستم
س لام
ممنونم از زحمتایی که همگی میکشید
ممنون از اقای صباغی مهربان و زیر۳۸ سال😉خانم رستمی بزرگوار و آقای ام تی. من قبلا تو دوره بودم و امروز با نوشتن مجدد نقصهام متوجه شدم که چقدر از نقصهای من تعدیل پیدا کرده و رو به بهبودی هست!
مرسی از تمرین هیجان انگیز
Navidfarjam
سلام خدمت دوستان و اساتید محترم !!
من تمرین رو انجام دادم و دقیقا موازی با ضعف هایم با ترس ها و چالش هایم مواجه شدم که امیدوارم بتونم اصلاحشان کنم.
ممنونم از آقا حمید با تجربه !
محمد تقی حرفه ای !!
خانم معصومه موسوی دلسوز و مهربان !!!
حمیده شریعت صفا
سلام قبلا یه بار دیگه تو یه همایش این اتفاق برام افتاده اونجا فقط به صورتم نگاه کرده بودم و قربون صدقه رفته بودم اما این دفعه به مدت یه ربع خودم رو نگاه کردم و چند بار دور کردم تجربه سختی بود واز اون سخت تر وقتی که ویژگی های منفی رو از زبون سیرکل هات می شنوی و فکر می کنم راه سختی پیش رو دارم امیدوارم همه بچه ها موفق شن
Kiana karimi
با نگاه کردن به خودم و فکر کردن راجع به ضعف ها و نقص هام خیلی به فکر فرو رفتم ، مسائلی که شاید خیلی وقتا از ترس و ناراحتی انکار میکردم و حتی حاضر نبودم بهشون فکر کنم ، اما امروز با خودم صادق بودم و هرچی فکرمیکردم بدِ مینوشتم بدون خجالت، بدون ترس ، بدون ناراحتی ، چون وقتش رسیده باهاشون روبرو بشم ، وقتش رسیده که ضعف هامو از بین ببرم ، یکاری انجام بدم تبدیل به نقطه قوت بشن ، چون دیگه دلم نمیخواد مانع پیشرفتم باشن.
مرجان
با ضعفهای خودم کاملا آشنا هستم وبعضا با همسرم درمیون میذارم.اما مشکلی که هست تلاشی برای برطرف کردن اونها نکردم و نمیکنم.که این موضوع خیلی سخت تر از قبول ضعف هاست.این تلاش نکردنه برمیگرده به بیاراده بودن و ترسو بودن خودم چرا که کمالگرای مطلقم و میترسم قدم بردارم توی راهی که مبادا نتونم به بهترین نحو انجام بدم پس ترجیح میدم این فعالیت رو حذف کنم.همونطور که در گذشته چند تا موقعیت شغلی خوب رو بخاطر همین بحث ها رد کردم.اما امیدوارم که با گذروندن این دوره و انگیزهایی که دارم بتونم از این تونل تاریک بگذرم.سخته زمان بره اما شدنیه.
حسین
شاعر میگه: عیب کسان منگر و احسان خویش، دیده فرو بر به گریبان خویش… سالهاست که گاهی خودمو توی آینه میبینم. گاهی به خودم آفرین گفتم و گاهی با خودم دعوا کردم. چهره آدم تغییر میکنه، اما چشمها همیشه همون چشمها هستن. حقایقی به اندازه یک عمر توشونه. آرزوهایی که هیچ وقت گفته نشدن و عیبهایی که هرگز برملا نشدن. من دوباره توی آینه نگاه کردم، توی چشمای خودم زل زدم و عیبهامو به روی خودم آوردم. راستش تا حالا این همه ایراد از خودم نگرفته بودم
نیلوفر
سلام وعرض خسته نباشید
تمرین دیشب واسه نیلوفر خیلی هیجان انگیز بود و از دیشب تا الان یه حس خوبی داره. با اینکه همیشه درباره خودش،ضعفها و تواناییهاش خیلی مینوشت و بارها خودشو کوبونده بود از اول ساخته بود ولی دیشب یه انگیزهی جدیدی داشت.
دیشب نیلوفر دقیقا یک ساعت و سییک دقیقه جلوی آینه نشسته بود باخودش حرف میزد و در نهایت دید یک طومااااار با خودش از ضعفهاش نوشته. گرچه زیاد بودنش یکم باعث نا امیدیش از خودش شد و منجر شد که با خودش فکر کنه” اوپس اطافیانم چه طوری تا حالا منو تحمل میکردن؟” و تا ساعت ۶ صبح نتونست پلک روی هم بذاره؛ اما در عوض امروز صبحش رو با یک دنیا انگیزه تغییر شروع کرد و تمام توجهش رو به کار گرفت که اون اشتباهها رو تکرار نکنه. نیلوفر الان خیلی خوشحاله که تو این دوره شرکت کرده.
به علاوه ویس امروز آقای کریمی به شدت بهجا و کاربردی بود انگاری که از یه درد مشترک سخن میگفت خوبه که بفهمیم دیگه وقتشه که دست به عمل بزنیم.
از طرف نیلوفر یک خسته نباشید و قدردانی بزرگ برای شما💐.
حبیبه
دیشب وقتی لایو رو دیدم با خودم گفتم تمرین زیاد سختی نیست اما تا ساعت ۶ عصر امروز انگار ذهنم نسبت به این تمرین مقاومت میکرد ، ولی بالاخره نشستم خودمو توی آینه نگاه کردم و شروع کردم به نوشتن یه جاهایی از درونم دیدم که تا حالا ندیده بودمشون ، و بخش سخت تر تمرین جایی بود که باید یک نفر دیگه بیرحمانه نقاط ضعفم رو بهم میگفت برای اینکار تصمیم گرفتم برم سراغ کوچم که ۷ ماه همراهم بوده و شناخت نسبتا واقعی تری داره نسبت به من ، همیشه دغدغه رشد چه بلحاظ روحی و شخصیتی و چه در حوزه کسب و کار و زندگیم داشتم ، اما چیزی که امروز بهش رسیدم اینه که تا با نقاط ضعفم مواجه نشم و نپذیدم که اونها وجود دارن نمیتونم رشد کنم و نمیتونه آگاهانه برای تغییرشون قدم بردارم .
Zahra
دیشب وقتی آقای صباغی گفت برید جلو آینه بشینید و یک ربع به خودتون نگاه کنید زهرا پیش خودش گفت اینکه کار هر روزه منه و من خیلی خودمو میشناسم .
اما بر خلاف تصورش ی اتفاق جالب افتاد،اونم اینکه بعد چند دیقه خیره شدن به چشمای خودش تو آینه دید بهتره یکم بیشتر با خودش رو راست باشه خیلی وقتا بعضی مشکلات تو زندگی تقصیر خودش بوده،تقصیر ضعف هاش و خب اصلا هم اشکالی نداره هر آدمی ضعف داره.
پس تصمیم گرفت با ضعفاش آشتی کنه و اونا رو به برگه برنده های زندگیش تبدیل کنه .
آخه زهرا خیلی خودشو دوست داره
Maryam Ghasri
خب اینکه باید مینشستم جلوی آینه و خیلی از نقصهایی که مدتهاست دارم باهاشون کلنجار میرم و بنویسم راستش خیلی سخت، سنگین و تلخ بود، گاهی وسط نوشتن وقتی یکی از ضعفهای اساسیمو مینوشتم که بیشتر از بقیه آزار دهنده بود، کاملن تمرکزمو از دست میدادمو میرفتم تو فضای همون نقص و اتفاقاتی که حول محورش افتاده بود. من حتی به خاطر شباهت به کسی که دوسش ندارم به ظاهر خودمم خیلی ایراد وارد میکنم، حتی وقتی در مورد نقصهای خودم مینوشتم متوجه شدم که من بی رحمانه تر از هر کسی خودمو نقد میکنم و نقطه ضعفامو بزرگ میکنم، تو تمرین قضاوت تقریبن قضاوتم درست بود و پرت و پلا فکر نکرده بودم اما با خودم خیلی سخت گیرتر و شاید بگم بی منطق تر بودم، دلیل این خشم رو می شناسم و باید بگم این شیرجه زدن تو لایه های شخصیتی برای من به شدت جالبه
مهدیه خورشید
امروز من سعی کردم همونطور که گفتین عمیقتر به درون خودم نگاه کنم و نقطه ضعفهایی رو که داره رو سطح زندگیم تاثیر میذاره پیدا کنم و میزان شدت و ضعفش رو بررسی کنم. متوجه شدم بعضی از ضعفها خودشون ریشه تو یه سری ضعف دیگه دارن. به نظر خودم نکتههای خوبی رو پیدا کردم و اصلاح بعضی از این نقطه ضعفها نیازمند تغییر سبک زندگیم هست که خیلی وقته دارم درخصوصش فکر میکنم. بعد از اینکه خودم نقطه ضعفهام رو نوشتم از دو نفر تو سیرکل ۴ و ۵ هم خواستم بیرحمانه قضاوتم کنن . قضاوتها هم خیلی برام جالب بود.
سارا
در لایو شب چهارم که صحبت از ضعف و قدرت های فردی شد، از حقیقت جوهای کمپ خواسته شد تا نقاط ضعف خود را بنویسند و برای تمرین بیشتر یک نفر از سیرکِل ۴ یا ۵ خود را انتخاب کنند و از او خواهش کند بی رحمانه نقطه ضعفهایش را بگوید.
قرار شد حقیقت جوها هر کدام به مدت ۱۵ دقیقه جلوی آینه نشسته، از بدن خود تشکر و قدردانی کنند و از موی سر تا نوک انگشت پای خود را با دقت بررسی کنند و بعد از آن نقاط ضعف خود را بنویسند. سارا هم مانند دیگر حقیقت جوها با تصور اینکه در حال قربون صدقه رفتن دست و پا و چشم و ابرویش است، قهقهه زد.
صبح روز بعد، سارا یک صندلی جلو آینه قدی اتاق خود گذاشت.. نشست.. چند دقیقه نگاه کرد.. خنده دار نبود. اتفاقا سارا، بدن سارا و حتی آینه خیلی خوب با هم کنار آمدند و از نظر سارا، بدن سارا و آینه دوستان امینی برای گفتگو با او بودند.
تا این بخش همه چیز خوب پیش رفت تا اینکه سارا به چشمان خود در آینه زل زد و به نقاط ضعفش فکر کرد. غصه مند شد و با نوشتن هر یک از ضعفهایش انرژی بیشتری از دست داد تا در نهایت به حالت افسردگی ختم شد.
بعد از آن سارا منتظر شد تا برادرش در آن سر دنیا از خواب بیدار شود و از او بخواهد او را بی رحمانه قضاوت کند.. قضاوت کرد.. و سارا احساس ترور شخصیتی داشت.
سارا پس از یک مجادله درونی طولانی با خود فهمید خیلی بهتر است نقاط ضعف خود را بداند تا بتواند آنها را کمرنگ کند و واقع بینانه در صحنه زندگی پیشرفت کند.
رضا اسکندری
خب امروز تمرینش یه چیز فوق العاده داشت و اونم این بود که میرفتیم تو لایه های زیرین خودمون و جستجو میکردیم.
مهمترین مزیت این تمرین این بود که خودم رو بهتر شناختم و تونستم با خودم حرف بزنم و ببینم موانعی که تا حالا باعث شدن به چیزایی که میخوام نرسم چیا بودن.
حالا که اون موانع رو پیدا کردم و نوشتم، میتونم روشون کار کنم و برطرفشون کنم.
ممنون از زحماتتون
بهاره رضائیان
سلام و درود.
تمرین امروز رو گذاشتم بعدظهر که خلوته و میتونم تمرکز کنم انجام دادم. جلو آینه نگاه کردم. دیدم چقدر بزرگ شدم. دیدم شبیه آدم بزرگا شدم. دیدم چقدر قوی شدم. دیدم چقدر رو پای خودمم.
به خودم افتخار کردم. من با آینه رابطه خوبی دارم. دوست خوبیه.
گفتم حالا ببینم چه نقاط ضعفی دارم که با شناختشون بتونم اوضاع رو بهتر از بهتر کنم. نوشتم و دوباره از بالا تا پایین خوندمشون. دوسشون دارم. میدونی برای رسیدن به این مرحله که بتونم توانایی رفع این ضعفها رو پیدا کنم چرا راه درازی رو اومدم؟
با تمام ضعفها و قدرتهام خودمو دوست دارم. خیلی وقته که خودمو دوست دارم
مهدی
سلام
آقا چکار کردید با این بچه دیشب اصلا یه حالی بود که نگم براتون
بعد از کلاس رفت جلو آینه وایساد و یه موسیقی متن آروم پلی کرد
خودشو بغل میکرد ، نوازش میکرد ، خیره توی آینه نگاه میکرد
زندگی و اتفاقای گذشته رو یه مرور کرد ، یادآوری میکرد که فلان اخلاقش باعث شد رابطه اش اش با فلانی بهم بخوره ، فلان موقعیت شغلی رو از دست بده و…
یاد حرفایی که آدمای دور و برش بهش میزدن درباره اخلاقای بدش افتاد
و بعد نشست و یک لیست از ضعف ها و ایراد هاش نوشت
تامام
نیره
خب روز چهارم رو شروع میکنیم
امروز نیره وویس اش رو به محض بیدار شدن از خواب گوش داد و دیشب دوبار وویس ام تی رو گوش داد . فکر میکنه باید روی وویس های ام تی هم تمرین انجام بده و بیشتر و بیشتر بنویسه
نت برداری هاش رو خیلی سردرگم میبینه اما امروز براش کاری نکرد چون تمرکز کرده بود روی یه کار عقب افتاده
فیلم رو دید والبته یکم از لایو دیشب رو دیده بود یکم داره می افته روی روال و این خوبه … وقتی داره خودش رو هم مسیر میکنه با برنامه ها و روال مسیرشغلی شاید بتونه نتیجه بهتری بگیره
بعد از فیلم بالافاصله تمرین رو شروع کرد یه صندلی کشید جلوی اینه و نشست
اولش میخواست انجام بده . تایمر گوشی رو روی 15 دقیقه ست کرد و یه لحظه خواست از خودش فیلم بگیره اگه بعدا خواست ببینه
خلاصه شروع کرد به دیدن خودش ذهنیت کلی برای تمرین اینه تو ذهنش اینجوری تداعی شده بود که باید چیز خفنی در خودش کشف کنه . اینکه حمید میگه خندیدن و گریه کردن بوجود بیاد.
ولی یا مقابله کرد با خودش یا خیلی عادی نشست یکم تمرکز کرد و با خودش حرف زد… انگار سکوت براش زجر آور بود. تو چشای خودش زل زد و حرف زد با خودش یکم گفت و خندید و یکم نصیحت کرد… فکر میکنه این تمرین های و گفتگو ها تکراری هستن برای پیدا کردن خودش و حتی بعد از تمرین هم فکر کرد باید این تمرین رو دوباره انجام بده
اما دچار شک شده این راه شناختن خودش رو تا چه حد داره درست طی میکنه باید فیدبک بگیره . باید بره سوال کنه از کسی ؟ ولی دوست داره توسط معلم هاش زیر غلط هاش خط کشیده بشه و بگه بچه اینجارو اشتباه فهمیدی …
نمیدونه در گقتن نقاط ضعفش اغراق کرده یا کوتاهی !
اخر تمرین هم داره به این فکر میکنه نیره واقعا کیه !
Nasrin
من امروز انقدر به خودم توجه کردم که تایم ناهار از شرکت رفتم گالری میرداماد برای خودم کلی خرید کردم 🤣
البته با کلی رعایت نکات بهداشتی
Azadeh
از اونجايي كه من خَيلي وقته دارم روي نقاط نقصم كار ميكنم باز هم برام بسيار جذاب بود، چرا كه نسبت به ابتداي سال ٩٨ كه بهترين سال زندگي من بود، خَيلي رشد كرده بودمً و بهتر شده بودم و بابت همين موهبت بسيار از خداي عزيزم ممنون هستم ، فقط اگر بتونم به صورت جدي تَر به انچه كه ميدانم عمل كنم قطعا بيشتر رشد ميكنم هر چند تا همين الانشم خَيلي خوب اومدم جلو، چون برنامه من ٥ ساله است ، و انشاالله اگر همينطوري برمً جلو اهسته وپيوسته خَيلي عالي ميشه 💪🏼💪🏼
Cla60
نقاط منفی، اون بخش از وجودمون که دوستشون نداریم و داریم قایمش می کنم. اون بخشی که بهشون توجه نمی کنیم. تا جایی که اونقدر میره تو لایه های زیرین که می شه سایه. و هرجا یکی بگه می گیم نه من؟.
وقتشه باهاشون روبرو بشیم، اشتی کنیم و بپدیریمشون.
تا بتونیم باهاشون بیایم بالا و به خود واقیعیمون برسیم. من یک بی نقص گرام و کلی روش کار می کنم و روش کار کردم.
الان که اینجام من اون نقصام هستم با پذیرششون و تبدیلشون به بهترین ممکن. و آماده برای شکوفا شدن…..
zeynabe faraji
راستش
با اینکه همش با خودم تو آینه حرف میزدم
این دفعه برام عجیب بود
انگار از تابستون فیلم وایساده بود و وقتی امروز خودم رو با دقت بیشتر نگاه کردم .خاطرات شغل قبلیم اتفاقات تابستون و این چند ماه ریوویو شد .انگار تازه خودم رو دیدم .اولش خنده و خوش بش بود بعد چند دقیقه گریه و اخرش مهربونی و صفا و صمیمیت بود. خیلی قشنگ هم باهم ضعف هام رو نوشتم و میخندیدم به ضعف هام .دمتتون گرم دوباره مهمون خودم شدم😊
Reyhaneh kermanizadeh
سلام
امروز که ریحانه از خواب بیدار شد ، کلی برنامه چیده بود که پاشه پنکیک درست کنه و از خونواده اش بابت اینکه هستن کلی تشکر کنه و براشون یه روز شاد رو استارت بزنه .
بعد سراغ کارای دیگه اش رفت ، عصر نشست جلوی آینه اول شروع کرد از خودش تشکر کرد
بابت تک تک اجزای بدنش ، روحش و به ویژه قلبش از خودش تشکر کرد.
بعد بغضش گرفت یهو
ناراحت شد
از ضعف هایی که براشون کاری نکرده و فقط غر زده درموردشون ناراحت شد .
شروع کرد به نوشتن ، نوشتن و نوشتن
دلش نمیخاست واقعیت ها رو ببینه، اما وجدانش انگار میخواست بدونه .
تو همین حین یه متنی خیلی جالب جلو چشمش قرار گرفت :
اگه ۶ ماه قبل رژیم یا ورزش رو شروع کرده بودی الان اثرش رو میدیدی
اگه یه سال پیش برنامه نویسی رو شروع به یادگیری کرده بودی الان داشتی ازش پروژه حل میکردی
اگه یه سال پیش …
براش جالب اومد این متن .
اگر الان این ضعف هاش رو دید
یه سال دیگه تو همین موقعیت باشه باز چی ؟!
ذهنش خسته شد …
خسته از هرچی …
زهرا
خب خب، زهرا خیلی نتونست امروزبرای اینتمرین کامل کار کنه، چون موقعیت خوبی نداشت، واسه همین زهرا گذاشتتش برای یه روزی که شرایطش بهتر باشه،خب برای همینم نمیتونه خیلی چیزی بگه که چی عایدش شد.
AmirBahador
سلام و درود
امیربهادر جلو آینه نشستو خودش خوب برانداز کرد…اول خوبیهاشو دید صورتشو موهاشو دید(به به چه سری چه دپی عجب پایی…خوب چیزی هستیما😂)…..
چیزایی که شاید خیلیا از نعمتش برخوردار نبودن..اما بعد یهو چیزایی دید که از اون ها قلبش ب درد اومد…ضعف هایی که از نظر دیگران شاید بد نباشه ولی از نظر خودش بد بودن اونو عقب انداخته بودن باعث شده بودن که به چیزاایی که میخواد نرسه و گاه حسرت بخوره ودلش بسوزه…و میگفت کاش ادم موفق تری بودم کاش ادم خیلی پر تری بودم…و کمی از خودش بدش اومد..
کاش امیربهادر خودشو بیشتر دوس داشته باشه…
Omid.a89
امروز که دقیق تر به خودم نگاه کردم و از دید سوم شخص وضعیتم را بررسی کردم مشاهده کردم که چه دلایلی هست که باعث عدم پیشرفت من شده و حتی گاهی اوقات من رو سر در گم کرده!
الان میدونم نقاط ضعف من کجاست و باید وقتم و توانم را در چه جهتی صرف کنم.
میناخسروی
سلام
وقت بخیر
اولش با موردهای کوچیک شروع کردم کم کم که به این موضوع فکر میکردم و مخصوصا از بقیه کمک می گرفتم تازه ذهنم شروع کرد به گشتن ،هی دوست داشت ضعف های بیشتری پیدا کنه. یسریاشو برام مسخره بود وقتی رو کاغذ می نوشتم ولی ضعف بود…
تصمیم گرفتم یه لیست از ضعفام رو کاغذ بنویسم جلوی چشمم باشه تا بتونم موقع انجامش اصلاحش کنم
البته به همین راحتی هم نمیشه سخته ولی قابل جبران.
خداقوت
سپاس
نیوشا
تا حالا بارها شده بود که به ضعف هام فکر کنم و کلیت تمرین برام جدید نبود ولی این بار با تمرکز بیشتر خیلی عمیق تر از قبل ضعف هام رو بررسی کردم و تونستم که بعضی از مواردی که ندیده بودم رو ببینم و با نوشتن آن ها کامل وجودشون رو پذیرفتم و الان که آگاه تر از قبلم به این عف ها می خوام سعی در رفعش کنم.
Honey
موقع مطرح شدن این تمرین برق خوشحالی توو چشمام دیده شد ، چون آشناترین تمرینی بود که از بچهگی به صورت ناخودآگاه انجام میداد ، بدون اینکه کسی پیشنهاد یا آموزش داده باشه ، از کودکی دوست داشت ناظر خودش باشه و کشف کنه که درونش چی میگذره، اما کاش در کنارش آموزش بعدی این مرحله رو دیده بود که بدونه چطور باید این نظارت رو صرف رشد و آگاهی بیشترش کنه و چطور میتونه در پیشرفتش موثر باشه.
مرضیه مقدسی
سلاااااام
خیلی سخته نقطه ضعف نوشتن و چون خیلی راحت مدیریتشون میکنم و پذیرفتمشون اول گفتم خب ضعف نیست بعد گفتم نه هست که هنوز درگیرم.. مرسی جلسه چهارم big like
محمد حیدری
سلام
جلو آینه ایستاده بود محمد به خودش نگاه می کرد طبق معمول با خودش حرف زد و رفت توی خیالات قبلی و رویا پردازی هاش ولی این بار فرق داشت خدارو شکر کرد بابت همه چیز ولی بعدش دستشو روی نواقص ظاهری گذاشت و خندش گرفت ولی یهو دید که نه خیلی چیزهای دیگه هم نقص داشته که تا الان لنگش کرده برای پیشرفت دید از سمینار دادنش یادش اومد که ترس داشت از حضور جلوی نفرات زیاد و کم کم به خیلی از نواقص خودش پی برد که چرا وقتی فکر پیشرفته چرا تا الان برای این نواقص کاری نکرده چرا تا الان حتی بهشون هم فکر نکرده فقط خواست شروع کنه
دستشو مشت کرد و با خودش تصمیم جدی گرفت لبخند زد و از جلوی آینه دور شد
sarviha
من مثل هر روز یه صندلی گذاشتم و نشستم جلوی آینه، اما با یک تفاوت بزرگ!
امروز میخواستم به خودم یادآوری کنم کی هستم!
به قول استاد حسی که داشتم توام به شادی و غم بود
چشمها دروغ نمیگن
تو چشام زل زدم و گفتم خیلی کمال گرایی…
.و…
فکر میکردم بعد از تمرین خیلی حال بدی داشته باشم اما واقعا اینطور نبود.
من حالم خوب بود چون خودمو همه جوره دوست دارم
چون به خودم کمک میکنم تا اگر نقاط ضعفی داره تبدیلش کنه به قدرت!
من به خودم کمک میکنم😊💪
کیانی
سلام و درود
نوشتن ضعف و قرار گرفتن رو به رو آیینه واقعا کمک کننده بود. کلماتی که به عنوان ضعف نوشته شد تداعی کننده یک سری رفتارهای تکرار شونده بود که با فهمیدش نه تنها حالم بد میشه بلکه عملکرد و ضربه های زندگی رو عموما از همین نقاط میخورم.
فاطمه بانو
من چیزای زیادی رو نوشتم .چون چند وقتی هست خودشناسی رو شروع کردم با ضعف هام آشنام و بهشون آگاهم و اینکه انتخاب کنم کدومشون رو بهبود بدم یا کدومشونو کجا استفاده کنم که اتفاقا نقطه قوتم بشه
حسین
سلام
قبلا با این روش آشنا شده بودم، با ضعف هام آشنا بودم، اما اینبار بعد از تشکر از روح پاکم و بدنم سالمم که همیشه همراهم بودن از بیرون به خودم نگاه کردم، وحشتناک نبود اما دردناک بود، چی شد که موقعیتم الان اینه؟ دارم به این فکر میکنم که خب من از خیلی ها بهترم اما جواب اینه تو موقعيت های بهتری داشتی و استفاده نکردی و میتونستی جزء بهترین ها باشی، پس ضعیف عمل کردی و میشه گفت ناشکری کردی، یه دوستی بهم گفت اینی که الان هستی به تعداد سال های عمرت طول کشیده تا بشی، پس فکر نکن یه شبه میتونی تغییرش بدی…
از موقعیت الانم ناراضی م، برای جامعه م خوب بودم ولی برای خودم ن، چرا خودمو دوست ندارم؟ چرا اینقدر به وجود و رضایت دیگران اهمیت میدم و به خودم سخت میگیرم؟ چرا زود اعتماد میکنم؟ چرا به برنامه ریزی هام عمل نمیکنم؟
البته جواب بعضی هاشون رو میدونم، امیدوارم بتونم روی خودم مسلط بشم و رضایت خودمو بدست بیارم.
دوست ندارم این حس امروزو دوباره تجربه کنم…
Sara Mashayekhi
از نگاه كردن به خودم در آيينه خوشم اومد. اين كاريه كه اغلب روزها انجام ميدم و حس خوب داره. و اما در مورد نقاط ضعف خودم بايد بگم هرچي كه فكر ميكردم ميتونه حتي ١درصد مشكل ساز بشه نوشتم . ولي بنظرم اين موارد بستگي به شرايط و شخصيت هر كس داره. همين موضوع باعث ايجاد تفاوت در نحوه ارائه محصول يا خدمت ميشه و به نوعي وجه تمايز ي كسب و كار.
بنظرم بيشتر بايد براي اين مقوله وقت گذاشت و راجع بهش حرف زد .
نیلوفر
سلام
خدا قوت
نوشتن نقاط ضعف و ترس ها در واقع یه جوری مخصوصا الان بهم کمک میکنه که یکم بیشتر روی خودم وقت بزارم و یکم تمرکزم بیشتر بشه که رفتارای که شاید روزا دارم انجام میدم رو کم کم کنترل کنم با وجودی که اعتقاذ دارم هممون ضعف داریم ولی بعضی ضعفا باید بر طرف بشن اونم کم کم نه یهویی… شروع تغییر می تونه یهویی باشه ولی اتمام اون و انجامش یه شبه نیست و باید به عنوان یه مسیر بهش نگاه کرد.
خدا قوت بابت زحمتای که می کشید🌺🌺
معصومه کلانتری
سلام.معصومه زیاد شکرگزاری میکنه.زیاد جلو آینه واینستاده.وقتی اول جلو آینه خودشو نگاه کرد ،اشکش درومد ،چون میخواست ضعفاشو ببینه چند ثانیه اول از خودش خوشش نیومد،هی باخودش ضعفاشو متذکر میشد ولی بعدش آروم شد و گفت بابا اول یه ربع فقط خودتو نگاه کن،اینطور بود که ساکت شد و به خودش نگاه کرد و آخرش از خودش خوشش اومد و جذاب به نظرش اومد و دو صفحه ضعفاشو نوشت و آخر نوشتن از خدا تشکر و درخواست کمک کرد.ویس ام تی هم گوش داد و به ۵نفر از نزدیکانش هم خواست که ضعفاشو بگن که از این بین الهه دوستش که استاد دانشگاه هست خیلی بهش کمک کرد و وقتی باهاش صحبت کرد دید یه سری ضعف هاش ،حسن هست ولی الان جامعه در وجودش نیست.کلا خ آروم شد و قول داده هر هفته این تمرین رو انجام بده.یا علی.خدایا شکرت
Alireza.jahanian5549
سلام وقت بخیر
به نظرم تمرینای جالبیه چون متوجه شدم اصلن واسه خودم وقت نمیذارم، سریع موهامو درست میکنم و میرم دنبال کارم.
ولی با همین چند دقیقه متوجه شدم خیلی جدی هستم و صورتم در عین حال یه فرد بی تفاوت نشون میده و هیجانی ندارم، شکل و شمایل صورتمو دوست دارم. فقط خصوصیتی که گفتم منو اذیت میکنه
Goli Banikarimi
سلام🌿
سلامت باشین و سرزنده
آقا چقدر وویس آقای ام تی درست بود.
من دقیقا به خاطر کمال گرایی الکیم توی کارم از خیلی از هدفهام عقب میمونم نمونش این که ما سه ماهه میخواییم برای کسب و کارمون یه پیج اینستاگرام بزنیم ده پست اول هم درست شده اما به خاطر کمال گرایی بی مورد من هنوز نتونستیم پست اولو بذاریم و این قضیه تو این دوران داره به کسب و کارمون یه مقدار خیلی زیادی ضربه میزنه.
مهری م
این تمرین یک قدم دیگ فرایند رو به سمت عمیق تر شدن شناخت برد و همه می دونیم که عدم شناخت میتونه خیلی روی اعتماد به نفس، یا انتخاب مسیر زندگی تاثیر داشته باشه.
من با این تمرین پوستم کنده شد بس که تحلیل کردم همه چیو و اینکه آیا واقعا این مواردی ک می دونیم یا حتی اونهایی از وجودشون اگاهی نداریم چقد درست هستند و چقد تو روند زندگی ما تاثیر میذارن.
چقدر از بیرون نگاه کردن به این فرایند کمک می کنه و باعث میشه نگاه واقع گرایانه تری نسبت به این موضوع داشت.
معتقدم واقعا بعد این تمرین اون آدم قبلی نمیشم تمام توانمو استفاده کردم که مقاومت نکنم در برابر شنیدن یا دیدن نقاط ضعف خودم و بپذیرم که هستن اینها.
Mimsadeghiyan
سلام
بعد از تشکر کردن از اعضای بدنم نشتسم به نقص هام فکر کردم البته خیلی از اونها رو هم بهش اشراف داشتم اما ناراحتم از این که من که نقصهای خودم رو میدونستم چرا واسه رفعش تلاش نکردم و بعدش از یکی افراد نزدیکم خواستم منو نقد کنه خیلی جالب بود برام اکثر چیزایی که من نوشته بودم رو اونم گفت
فهمیدم که ما فکر میکنیم نقص هامون پوشیده هست و کسی نمیفهمه ،سرمون رو عین کبک زیر برف نکنیم
همین
Goli Banikarimi
(ببخشید سوم شخص نوشتن یکم به تمرکزم آسیب میزنه با اجازتون اول شخص مینویسم ولی قول میدم صادقانه بنویسم.)
من سه بار در مقابل آیینه قرار گرفتن دو بار اول انقدر قربون صدقه خودم رفتم و انقدر از خودم تعریف کردم که دیگه بعدش نمیتونستم هیچ ایردی از خودم بگیرم بیخیال ایراد گرفتن میشدم و میگفتم عزیزم تو بی نقصی اصن بهتر از تو ندااریم بعد میرفتم به ادامه کارهام میرسیدم.
بار سوم که رفتم جلو آیینه به خودم گفتم ببین تعریفا رو قبلا کردم بشین ببینم ایرادات چیه
یه پنج دقیقه خودمو هی نگاه کردم هی نگاه کردم یهو به هم ریختم اصن انگار یه گلی دیگه تو آیینه نشسته بود از گلی که تو ایینه میدیدم خیلی بدم میومد یکی یکی تمام ایراداتم جلو چشام کشیده شد یه ربع فقط داشتم خودمو سرزنش میکردم آخر سر هم با چند تا فحش و تکان دادن سر تاسف از آیینه فاصله گرفتم.
الان تقریبا یک ساعت و نیم از اون لحظه میگذره سر درد بدی دارم و هر بار که از جلو آیینه دارم رد میشم یه سر تاسف تکون میدم به گلی که تو آیینه است.😑
شيوا
درود و وقت بخير
هيچوقت جرأت نميكردم اينكارو بكنم، از نتيجش ميترسيدم
امروز از اولي كه شروع كردم به انجام اين تمرين فقط گريه كردم به حاله خودم كه چرا اينهمه سال نسبت به خودم بي توجه بودم، چرا همه رو راضي ميكردم و به خودم سخت مي گرفتم،چرا هيچوقت برنامه هامو عملي نكردمو….
به خودم قول رسيدن دادم از اين لحظه
پیام
در روز چهارم قرار شد بخش ضعف ها رو تکمیل کنیم
ما از دو طریق نسبت به توانایی ها و ضعف هامون آگاهی پیدا میکنیم یکی توسط درون خودمون و دیگری تایید اطرافیان
برای آگاهی خودمون از ضعف ها به این صورت باید عمل کنیم که حدود یک ربع می باییست هر فرد جلوی آینه برود اول قربون صدقه خودش بره بعد شروع کنه خودش رو نگاه کنه از موی سر تا کف پا و ضعف های ظاهری و باطنی شو تو یک برگه شروع کنه به نوشتن
و در کل ببینیم چه خبره و چه ضعف هایی داریم
علی حسینی
سلام وقت بخیر
هر انسانی یکسری ضعف هایی داره که نمیخواد باهاش رو به رو بشه و دیگران میتونن از اون ضعف ها استفاده کنند تا شکستش بدن ولی اگه باهاشون رو به رو بشه میتونه واسه ضعف هاش راه حل پیدا کنه و باعث پیشرفتش بشه
سید رضا جلالی
سلام و درود
تو حال خودم بودم که کارهای رضا توجه من رو جلب کرد
دیدم رفت یه صندلی آورد و نشست جلو خودش و زول زد به خودش انگار میخواست چیزی رو کشف کنه خیلی دقیق نگاه میکرد نه به ظاهر شخص روبرو ،بلکه خاطرات مشترک از رفتار و کارهایی که با اون شخص انجام داده بود، او میدانست در جسمش هیچ نقصی نیست چون دست ساز یک آفریننده بی نقص است،او دریافت که هر عیبی که در او وجود دارد نتیجه تصمیمات و انتخابهای خود اوست که گاهی حتی با دیدن خودش در آینه با فرد غریبه ای ملاقات میکند،گاهی برای خود اصلش دلتنگ میشد و بغضی می گرفت که چرا کم توجهی کرده و چند عیب او باعث شده تا از خودش فراموش کند،او دقایقی دیگر خودش را هم نگاه نمی کرد و در فضایی دیگر از وجود انگار داشت خودش را شخم میزد برای کاشت بذری حدید
او درک کرد که چند رضا وجود دارد که باید در مقابل تعدادی از آنها محکم بایستد تا اصلاح شوند
سمانه
گزارش ۳:
لایو تماشا و یادداشت شد.
۱۵ دقیقه به راحتی جلوی آیینه حرف زده شد از همه جا. درد دل، قربون صدقه و دعوا!
نقطه ضعفها به صورت کلی یادداشت شد حدود ۱۰ تا.
ویس بینقصگرایی شنیده و شخصی سازی شده یادداشت شد.
در آخر تصمیم بر این شد موقع استارت هر کاری به کمبود امکانات فکر نشود بلکه با همون امکانات کار شروع شود تا به مرور بهبود یابد.
سیما دلبری
سلام و درود بیکران بر شما
گزارش دیشب از آنچه که سیما دلبری در لایو دوم دیده و شنیده است لایو در ساعت ۱۱/۳۲ دقیقه شب شروع و مثل همیشه با روی باز و گشاده و لبخند استاد حمید صباغی عزیز و خیلی سریع و درود آقای صباغی از یکی از دوستان دعوت کردند در مورد بحث دیشب که همان موضوع قضاوت گفتگو کردند و در ادامه مبحث جدید و تصوری که ما از تواناییها و نقطه ضعفهاییمان داریم چه عالی بود و چقدر شامل حال بسیاری از ماست که شاید به درستی به نقطه ضعفهای آگاه نیستیم و یا بر عکس خودمان را پر از ضعفهای گوناگون میبینیم سیما دلبری میرود که در آینه خود را بهتر از قبل مشاهده کنند و آنچه از نقطه ضعفهای خود میبیند بر روی کاغذ بیاورد چون حالا میداند که به دانستن آنها در راستای بهتر شدن میتواند گامهای سازنده تر بردارد
با درود و احترام
سما
به تصوير خودش در آينه خيره بود، با چشمان و نگاه نويي روزهارو يكي يكي عقب ميرفت و در هر روز كشف تازه اي داشت از آنچه در درونش بود، پرده هر روز رو كه كنار ميزد سياهي هايي رو ميديد كه باورش براش سخت بود، اما اينا چيزايي بودن كه وجود داشتن، همينطوري كه به خودش خيره بود و مينوشت با خود خودش روبرو شد با همه ضعفها، كاستي ها و نداشتن ها، همه رو پذيرفت، نگاهي از سر دوست داشتن به خودش كرد، خودش رو در آغوش گرفت و بوييد و بوسيد.
رضا حنیفی
سلام
بریم سراغ ضعفها…
مسائل و مشکلاتی که در ما هست و باید شناسایی و بهبود پیدا کنه…
به نظرم اینکه ما ضعفهایی در خودمون داریم یه چیزه کاملا عادیِ و هر انسانی بخاطرِ انسان بودنش این ضعفهارو داره…
اما اینکه ما ضعفها و زخمهایی که داریمُ شناسایی نمیکنیم یه مسئلهی به شدت مشکلساز و مخربِ…
ما باید مثلِ یه متخصص که برای چکاپ،تمام و کمالِ یه شخصُ ارزیابی و آنالیز میکنه،خودمونُ ارزیابی و آنالیز کنیم و درد و زخمهایی که داریمُ شناسایی و در راهِ بهبود و درمانِ آنها قدم برداریم…
و البته خیلی از این ضعف ها یه جاهایی به کمکِ ما میان و باعث میشن یه سری از فاکتورها و ویژگیهای ما تقویت بشن ولی بازم دلیل نمیشه که ما اونارو پیدا نکنیم و نقشهی درونیِ خودمونُ کامل نکنیم…
در هرصورت هر ساختمانی یه سری مشکلاتی داره که البته باید قبل از ساختنِ اون این مشکلات ارزیابی و در حینِ ساخت اونهارو برطرف کنیم،ما هم تو این کارگاه با پیدا کردنِ این ضعفها و رسیدگی به اونها ساختمانِ شغلیِ خودمونُ بسیار مستحکم و قدرتمند میسازیم و در هرشرایطی به این قضیه آگاه هستیم.
پریسا حیدری
سلام. من در مورد تمرین روز 4 قبلا آمادگی داشتم چون قبلا با ضعف هام روبه رو شدم و میدونم که چیا هستن و در تلاش برای رفعشون هستم. من قبلن خیلی تو آیینه با خودم حرف میزدم مدت زیادی بود که اینکارو نمیکردم و تکلیف دیشب باعث شد من بعد از مدت ها اینکارو دوباره انجام بدم. مرسی از شما
سعید قصیری
روبروشدن با ضعف ها و نقاط قوتها و در کل روبروشدن با خود، هم سخته هم لذت بخش.
سعید قصیری در طول سالیانی که روی خودش کارکرده تونسته با خیلی از ضعفهاش به صلح برسه. و معمولا اولین قدم برای رفع ضعف هاش همین بوده همیشه.
ولی صد البته که ضعف هایی هنوز وجود دارن. سعید اول از همه سعی میکنه اینا رو قبول کنه. مخصوصا طی تمرینی که با کمک افراد نزدیکش داشت، تونست یه ضعفهایی رو بشناسه.
عملا نظر بقیه خیلی به حدس هایی که زده بود نزدیک بود، یعنی تو شناخت نقاط ضعفش تا حد زیادی موفق عمل کرده.
قسمت سخت ماجرا هم تمرین با آینه بود که انجام شد و اولش طاقت فرسا بود و آخرش لذت بخش.
درکم تا اینجای کار این بوده که نقاط ضعف قسمتی از وجود ما هستن. مهم شناختن اونا و دوست شدن باهاشونه.و فقط اینطور میشه بهشون غلبه کرد.
Parastoo
باسلام
تمرین دیشب برای پرستو سخت نبود چون بارها روبروی آینه لا خودش صحبت کرده بود و ضعفها و قوتهای خودش را بررسی کرده بود. پرستو تونست بیست و یکی از ضعفهاش را بنویسه. فقط نمیدونه چطور میتونه ضعفهارا برطرف کند. ممنون از شما
شیرین کبریایی
سلاااااااااام سلااااااااااااام
خیلی باحال بود
اینکه یک روز فقط به نقاط ضعفش فکرکرد عاااااااالی بود.توضیحات بیشتر از احساساتشو تو صفحه اینستاگرامش گذاشته البته. ولی می دونه که می تونه کنترلشون کنه و درستشون کنه و از طرفی باید وارد مشاغلی بشه که این مورد ها کمتر آزارش بدن.
مرسییییییی . عالیه دارم کیف می کنم.
ک عالمه گل و سلامتی تقدیم بهتون🍃🎋🎍
محسن فرضی
سلام
مواجه شدن با خود خودت واقعا سخته اولاش ولی هم رو خودت که زوم میکنی و زوم بک میفهمی که نقاط ضعفت چن دسته هستن یه سریاش اونایی که تو وراثت و ژنتیک تو واقع شدن و بهترین و عاقلانه ترین کار مواجهه ی واقعی با اوناس فک کنم سی سالگی به بعد دیگه یاد میگیری به دماغ و قدت و … گیر ندی😁😉
یه عده ی دیگه در واقع ضعف تو نیست ویژگی توعه مثلا من با کلاس حضوری بهتر یاد میگیرم یا مجازی و لم دادن و گوش کردن
دسته آخرم واقعا ضعف های تو هستن و باید رفع شون کنی چون کیفیت زندگی تو ادمایی که باهاشون در تماسی رضایت عزیزانت از تو رضایت خودت از خودتو پایین آوردن.
در کل نسبت به همشون مشکلی نیس در مورد دسته اول باهاشون میسازم و سعی میکنم دوسشون داشته باشم در مورد دسته دوم یه گوشه ی ذهنم نگهشون میدارم و از اونا در جهت منافع خودم استفاده میکنم و دسته سومو تغییر میدم.در کل خودمو دوس دارم ادم جالبی به نظر خودم اومدم🤪و هر چی در اطرافمه از طرفه عزیزانمه خدا خونواده و دوستان و خودم😎
پس:به جهان خرم از آنم که جهان خرم از اوست
عاشقم بر همه عالم که همه عالم از اوست
Elham.mahmoudi
سلام
الهام تا حالا به همچین سفری نرفته بود واقعا حیرت انگیز بود سفر ماجراجویانه به اعماق درون. وقتی شروع به نوشتن کرد متوجه شد مثل هر آدم دیگه ای معایب زیادی داشته که گاهی به بعضی هاشون توجه نمیکرده ولی برای خودشم غیر قابل تحمل بوده ولی امروز با نوشتن این تمرین متوجه شد که بجای تحمل کردن اونها با کمی تلاش و اراده دنبال رفع اونها باشه و یا تاثیرشون رو کمتر کنه.
علیرضا مهیمنی
سلام جناب صباغی عزیز
تمرین روز چهارم با اینکه خب جدید نبود اما تاثیر خوبی داشت و ذهنمو مشغول کرد.وقتی از دید سوم شخص به خودمنگاه کردم ضعف های بیشتری رو دیدم .
ضعف های روحی.جسمی.اخلاقی و… ۱۶ مورد شد اما این سوال برام وجود داره .که دونستن ضعف ها خوبه اما کافی نیست باید یک نیروی محرک یا هر چیزی که اسمشو میذارین
باشه تا این ضعف هارو بتونیم برطرف کنیم
مثل دکتری که میدونه سیگار چقدر بده اما سالهاست
سیگار میشکه !!!!! نمیدونم این نظرات رو میخونید یا نه
اما خوشحال میشم جوابشو اینجا یا توی لایو یا …
بهم بدین .
ممنون از شما و اقای کریمی🙏
Newshaa
تجربه فکر کردن به ضعف ها برای من جدید نبود ولی این دفعه خیلی عمیق تر از دفعه های قبل به ضعف هام فکر کردم و خیلی موارد جدید به ذهنم رسید که قبلا ندید گرفته بودم و با نوشتن این ها انگار ضعف ها را به صورت رسمی پذیرفتم و آگاه شدم و تصمیم دارم که ضعف هام رو در گذر زمان رفع کنم.
کسری ریشهری
سلام
من همیشه ادعام میشد که خیلی خوب خودمو میشناسم و اگاهی شخصیم نسبت به خودم و وضعیتم خیلی بالا هست
ولی فهمیدم کاملا در اشتباه بودم 😅🤦🏻♂
انگار خیلی حرفا بود که میخواستم به خودم بزنم و نزده بودم به هر دلیلی حالا یا روم نمیشد یا از خودم خجالت میکشیدم یا میخواستم از یه سری واقعیت ها فرار کنم
خیلی چیزای کوچیک کوچیکی هست که باید به خاطرش شکرگذار باشم و قدردان
فهمیدم تو خیلی از مسائل خودمو دسته پایین میگرفتم و اینکه اعتماد به نفس کافی نداشتم باعث میشد یه مانع واسه پیشرفت و ادامه دادنم باشه چون همیشه حجم زیادی از صداها دورم هست از خیلی از افراد اطرافم که تو نمیتونی این به درد تو نمیخوره موفق نمیشی و ازین حرفا و من به اشتباه بهشون اهمیت میدادم
فهمیدم که نباید به حرف دیگران اهمیت بدم و اینکه خیلی مهارت ها دارم که ازشون استفاده نمیکنم و باید شروع کنم به استفاده ازشون
و در اخر هم به خودم قول دادم تا عید سال دیگه کاری کنم که نقاط ضعفم از نقاط قوتم خیلی کمتر بشن
Mostafa sh
سلام و خداقوت
واقعا هر روز که میگذره مصطفی با خوده واقعیش روبرو میشه
ضعف هاشو تا جایی که میتونست نوشت البته به خودش گفت که اصل داستان تداومه فقط امروز نباید این کارو کنه حداقل ۲ماه باید زمان بزاره و تکرار کنه تا نتیجه قابل قبولی از نظر خودش بگیره
امیدوارم که جنون و دیوانگی به همه مخصوصا مصطفی وارد بشه تا به رویاهاشون برسن
سپاس🌹
ShadI
می نویسم برای اویی که کم دیده شد
که فراموشش کردم و ندیدمش
طفلی چقدر بغض هایش رو قورت داد
و خندید
چقدر در سکوت زار زدو حرف هایش را خورد
چقدر نوشت و خواند و سکوت کرد بجای خودنمایی
من را ببخش
فراموش کردم دوستت بدارم
که اول تورا بخواهم
پابه پایم امدی و دم نزدی
من تورا که نزدیک ترین ومحرم ترینِ بمن بودی ندیدم
دلکم،دلکه غمگینم تورا دوست دارم…
من را ببخش…
نامه ای به خود
(فقط میخوام خودمو بیشتر دوست داشته باشم و بیشتر بهش توجه کنم )
زاهده ادلان
زاهده از دید سوم شخص به خودش نگاه کرد و نقطه ضعف هاش رو دید، همچنان سعی داره بهبودشون بده و میدونه هنوز کار زیاد داره. اهمال کاری، بی نقص گرایی، منفی نگری و نداشتم اراده کافی تعدادی از نقاط ضعفشه. از دیگران هم سوال کرد ، بعضی جوابهارو قبول داشت و بعضی براش جالب بود. مثلا دوستی گفته بود نقطه ضعفت اینه که با دیگران دیر ارتباط برقرار میکنی، در حالی که زاهده این رو تا حالا نقطه ضعف نمیدونست!
ali. abs
سلام
قبلا هم زیاد این کار کردم ولی این بار بیرحمانه تر…اتفاقی که افتاد متاسفانه یک سری از ضعفام دوس دارم یعنی میدونم ضعیفم میکنه اذیتم میکنه ولی علی بدون اون نمیخوام…. مثلا لجبازم ب شدت و به شدت جذابن برام… و حرف خودتون هم که گفتید ضعف ها شایو نفاط قوته…
نسيم
اينكه بتونه با خودش احساس راحتي بكنه ، قطعا خيلي توي پيشرفتش موثر . حالا “خود ِ” هر كس از دو بخش ويژگي هاي دروني و ويژگي هاي ظاهري و جسماني تشكيل ميشه .
بعد از اينكه سعي كرد ظاهرش رو، جسمش رو همينجوري كه هست دوست داشته باشه؛ چيزي رو تجربه كرد كه خود من نميدونم صرفا به خاطر تلقين مثبت بود يا واقعا اتفاقي افتاده بود. وقتي قدش رو پذيرفت وقتي ظاهرش رو پذيرفت احساس ميكرد اصلا چقدر دوست داره اين قد رو ، اين ظاهر رو .. و براش جذاب شد . اتفاقي كه افتاد اين بود كه درست از زمانيكه اون خودش رو پذيرفت، دقيقا آدم هاي اطرافش براي تعريف از اون به همون ويژگي ها اشاره مي كردند . شايد به اين علت هست كه وقتي ما خودمون رو بپذيريم ديگران هم ما رو مي پذيرند و تنها وقتي ما خودمون به باور چيزي در درونمون برسيم، آدم ها هم اون ويژگي رو در ما مي پذيرند .
اينكه بخوايم به اصلاح زاويه ديد خودمون دست بزنيم به نظرم اگر از ويژگي هاي ظاهري شروع كنيم ، سريع تر به نتيحه ميرسيم و اين خودش انگيزه اي ميشه كه به ويژگي هاي منفي درونمون يا اصلا بهتر بگيم ويژگي هايي كه كمتر خوب هستند، بپردازيم . و آهسته آهسته شروع به اصلاح كنيم .
نكته كليدي اينه كه اصل پذيرش رو نبايد فراموش كرد .
تا تو خودت رو نپذيري به عنوان يك مدير، يك سرمايه گذار، يك نقاش، يك معلم …. چطور ميخواي انتظار داشتن باشي ديگران تو رو بپذيرند .
شبنم حاجی کرم
با سلام و آرزوی سلامتی برای شما عزیزان
من کلا این تمرین رو هر چند وقت یکبار با خودم انجام میدم البته نه صرفا به این شکل که شما فرمودی و حتی گاها به صورت شفاهی و صحبت با خودم هست.اما ایندفعه دقیقا به همان شکل که گفتید انجام دادم.و ضعف مهمم که همان ترس بزرگم هست را نوشتم.و خوب هر دفعه که این کار رو می کنم در اون لحظه متاثر میشم و انرژیم تخلیه میشه ولی بعد از اون اتفاقات خوبی برام میفته و راهکار یا ایده ای به نظرم میاد.و یا حتی یک نشانه! ممنونم از شما
در رابطه با ویس ها باز هم ممنونم از آقای کریمی .و اینکه وقتی حرفی از دل برآید بر دل نشیند.من وقتی ویس های آقای کریمی رو گوش میدم این احساس رو میگیرم که ایشون با این مسایل زندگی کرده و صرف یک سخنرانی زیبا نیست.و نکات جالبی داره.
sadeghi
سلام
قبلا انجام دادم. تمرين جالبي بود.
آیناز ایالتی
شاید هیچکس توی ثانیه های اول نتونه از خودش ضعفی پیدا کنه،،، اما نگاه کردن از دید سوم شخص و فکر کردن به تک تک رفتارا و عادتها و ترسها نکاتی رو به آدم گوشزد میکنن که یهو به خودت میای میگی منی که این ضعفهارو دارم و توی این جایگاهم، اگه این ضعفعامو کنترل کنم چقدر موفق تر میشم… بعد کلی فکر درباره خودم از نگاه سوم سخص، از نزدیک ترین فرد زندگیم خواستم بی رحمانه از بدیام بگه. و به این فکر کنه که اصلا ناراحت نمیشم. اما درواقع منتظر بودم ببینم واقعا ناراحت نمیشم؟ از اینجا شروع کرد که تو ضعف و بدی نداری و اخرش رسید به اینکه فقط چندتا نکته کوچیک هست که اگه حل بشن معرکه میشه. واون نکات رو گفت ، میشه گفت ۸۰ درصدش رو خودم متوجه شده بودم، اما بازم ۲۰ درصد از نگاهم جا مونده بود. و در کمال ناباوری نه تنها ناراحت نشدم بلکه خیلی ازش تشکر کردم.. البته شاید اگه نوع بیانش متفاوت بود بازخورد منم متفاوت میشد…ممنون از این تمرین خوب وهیجان انگیز
لیلا دده خانی
سلام
نوشتن ضعف در ابتدا سخت به نظر نمی رسید چقدر سخته که بنشینی و خودت و ببینی و صعف هات و بنویسی هر چند بعضی هاش و می دونستم با این وجود خیلی هاش و نمی دونستم با کمک خودم و پرس و جو از اطرافیانم بالاخره نوشتم ومطلب و باز گذاشتم تا هر چیزی دیگری به ذهنم رسید اصافه کنم … چقدر کار دارم من تا رو خودم کارکنم
سمانه دارابیان
سلام وعرض ادب
سمانه جدیدا یاد گرفته بود که ازخودش تعریف کنه . از دست و پا و … اما هنوز به ایمان باور درونی نرسیده که مثلا اگر از ظاهرش جلو اینه تعریف میکنه ، از درون هم باور داشته باشه. سمانه هنوز خیلی کار داره که وقتی جلو آینده وای میسته بتونم با تمام زشتی و زیبایی هایی که داره همون رو دوست داشته باشه. سمانه هیچ وقت تاحالا عیب هاش رو ننوشته بود . که این کار رو کرد و کلی عیب در اورد که ببشترش مربوط به از دست دادن فرصتها و کارها رو سر موقعش انجام ندادن و اراد کم داشتن در مقابل و تنبلی کردن بوده.وگرنه وقت واقعا هست. اما سمانه زیادهم رو خودش فشار نمیاره . سمانه متوجه شد بازهم خیلی از اشکالاتش مربوط به صبور نبودن و عجول بودنش هست. امیدوارم سمانه بتونه صبور باشه و منتظر نتایج خوب باشه و زود ناامید نشه و نخواد ره صد سالهرو یک شبه بره و سعی کنه یکی یکی عیبهایش رو که باعث تنبلیش شده رو کم کنه.
نگار
سلام .تمرین خوبی بود
اینکه سختم بود با نقاط منفیم روبرو بشم البته میدونستم ولی یادآوری کردنش و جدی تر مطرح کردن برای خودم کمی سخت بود ولی نوشتم
بواسطه تمرین روز اول که درباره خودمون باید مینوشتیم پیش زمینه ذهنیش داشتم
ولی دوست داشتم دوستانم هم بگن البته که دیدم تحملش رو ندارم و وقتی یکی از دوستان ازش خواسته بودم بهم بگه و نگفت ته دلم خیالم راحت شد که نگفت و خب این یعنی هنوز نمیخوام با خود واقعیم روبرو بشم و سختمه
ممنون
Hanieh
هانیه از وقتی که جناب صباغی توی لایو تمرینو گفتند احساس کرد قطعا توی این تمرین احساساتی خواهدشد و گریه خواهد کرد و اتفاقا همونطور که پیش بینی میکرد همینطور هم شد و پس از یه روز پراز عصبانیت و خشمی که از اطرافیان گرفت فرصتی پیداکرد که بشینه و باخودش حرف بزنه جلوی اینه اول مهربون و بعد کمی به درون خودش بره و وقتی تونست به حال درونی که میخواست برسه شروع کرد نوشتن ضعفهاش، خوشبختانه به خیلی هاش اگاه بود چون اون از بحث کردن با دوستاش لذت میبره و خیلی وقتها باهمدیگه راجع به نکات ضعفو قوت هاشون باهم حرف زدن یا خودش بهش فکر کرده بود اما نشده بود اونها رو روی کاغذ بیاره و وقتی اورد بنظرش تازه مسیری باز شد برای رفع اونها و مشتاقه راهی پیدا کنه برای حلشون
و نکته ی خوبش اینکه یکی از ضعفهاش کمال گرایی بود که اتفاقا در ویس اقای mtهم بهش اشاره شد ممنون ویسهام عالیه🤩 با ارزوهای روزهای بهتر
کیاوش
این تمرین خیلی عالی بود ولی برام خیلی سخت بود چون ی سری حقیقتارو ک یادم رفته بودو دوباره یادم اورد ولی از طرفیم عالی بود چون دوباره به حرکت واداشت منو تا بتونم اشتباهاتمو درست کنم و قدرت اینو داد تا با خودم روراست تر از قبل بشم
دانیال چهاردولی
قبل گزارش یه خاطره دارم سالها پیش از حس ضعف های که داشتم شب ها خوابم نمیبرد به شدت عصبانی از خودم و شریکم و … بودم طوری که به خودم آسیب جدی میزدم.
نگران نباشید دیگه اون ادم سابق نیستم سالهاست خودم کنترل کردم که نمیتونی حذف ش کنی اما کم ش کن و اینکار یک شب اتفاق نمی افته و هر روز بیشتر به خودم و نعمت هام توجه میکنم. شروع کردم ضعف هام نوشتم حتی کهنه هاش که هنوز جسارت ش پیدا نکردم و اونی که پیدا کردم پول کلاس ش ندارم
میدونی چی شد اون لیست به circle. پنج و چهار دادم ناباورانه مواردی میگفتن که از نظر من قوت بود. حالا اون لیست دارم و شفاف شفاف جلوم هست و سال جدید سال متفاوتی است.
تشکر از همه ای شما
مرسی که هستی
مرجان لطفی
سلام
خداروشکر من ایرادامو میدونستم و کلی درموردش فکر کردم و روشون کلی کار کردم اما انقدر مشغله زیاده و من تنبلم دراین مورد توجه مورد نیازو بهش نداشتم ، رو کاغذ آوردن ایرادام خیلی بیشتر برام این مشکلو بُلد کرد،از آقای کریمی به شددددت ممنونم چون ویس ها واقعا معرکس و دلم میخواد مثل یه آهنگ قشنگ بااااارها بهش گوش کنم
Alihjhy
سلام و وقت بخیر
تمرین عجیبی بود به نظرم سخت میومد
ولی راحت انجامش دادم
این تمرین بازم به نظرم خیلی تو خودشناسی کمکمون میکنه و نکته مثبتش اینه که وقتی خودمون ضعفمونو یاداور بشیم از نادخوداگاه میاد تو خوداگاه و اون موقع ست که میشه اصلاحش کرد
Sajad
سخت ترین کار دنیا کار در معدن نیست سخت ترین کار دنیا رو به رو شدن با خود واقعی مون هست ؛ کاری که شاید همیشه ازش اجتناب کنیم
کاری که شاید ۱۰۰ سالت باشه ولی هیچ وقت نخواهی باهاش رو به رو بشی
چون دردش مته ای به درون روح هست
ولی خوش حالم دارم با خود واقعی ام بیشتر اشنا میشم شاید که کمی حرف گوش کنه و ادم بهتری بشه
عماد
به نام خدا
سلام
عماد قبل از این که شروع کرد نقاط ضعف خودش رو جلوی آیینه بگه،به خودش گفت اگر من الان نقطه ضعفی دارم،قطعا نقطه قوت کسی دیگست و اگر اون نقطه ضعفی داره،حتما نقطه قوت تو هست
پس نگران نباش و بدون اینکه از خودت دلخور بشی که چرا ضعف داری…سعی کن همشو به زبون بیاری و براش راهکار پیدا کنی
با این که اینا رو به خودش گفته بود ولی بازم ذهنش درگیر این بود که ضعف شبیه یک بیماری هست،بیماری که بدون اجازه وارد ذهنش کرده و ساخت و پرداختش کرده و پر وبال بهش داده و الان گریبانش شده…
خیلی سخت بود واسش نمیتونست باور کنه این همه ضعف رو
ولی با هر ممانعتی بود گفت و نوشت
انگار یه شبه همه ی این ضعف ها رو تو خودش پرورش داده بود
ولی امیدوار بود
برخی از اونا دست خودش بوده و برخی دیگر هم ژنتیکی هستند
ناراحت نبود چون میدونست درمان میشه
در کل باید میفهمید کاری الان از دستش بر نمیاد و باید با برنامه ریزی اونا رو از خودش جدا کنه و به دنبال پرورش توانایی های دیگه ای باشه یا همان نقطه ضعف ها رو تبدیل به نقطه قوت کنه
ناخودآگاه به یاد استیون هاوکینگ افتاد با اینکه معلولیت داشت ولی هیچ چیز محدودش نکرده بود
عماد از اینکه خودش رو داره هر روز عمیق تر بررسی میکنه خوشحال بود و حس متولد شدن دوباره داشت
به امید روزی که نقاط ضعفمون،نقاط قوتمون بشند
mohadeseh
از دیشب که ویدیو رو دیدم همش به ضعفام فکر میکردم ولی نمینوشتمشون انگار که نمیخواستم باور کنم
وهر ضعفی که میومد تو ذهنم بعدش دنبال این بودم که خب اگر خواستم چن ماه دیگ همچین لیستی بنویسم چیکار کنم که دیگ لین ضعقا تو لیستم نباشه
زاهده اردلان
زاهده از دید سوم شخص خودش و نقطه ضعفهاش رو دید. همچنان در تلاش برای بهبودشونه و میدونه که هنوز خیلی کار داره. منفی نگری، بی نقص گرایی، اهمال کاری و نداشتن عزم و اردا ه کافی، تعدادی از نطقه ضعفهاشه. از دیگران هم خواست به نقطه ضعف ها اشاره کنن، بعضی جواب هارو قبول داشت و بعضی جواب ها جالب بود براش، مثلا یکی گفت نقطه ضعف تو دیر ارتباط برقرار کردن با دیگرانه در حالی زاهده تا خالا این رو نقطه ضعف نمیدونست. یکی دیگه از دوستاش هم گفت نقطه ضعف نداری که به نظرش تعارف میاد.
علی
سلام
اول رفت جلوی آینه خودشو برانداز کرد یکم قربون صدقه خودش رفت بعد15دقیقه نگاه کردن ی برگه گذاشت جلوش باید نقاط ضعف شو مینوشت شروع کرد به نوشتن توی نقاط ضعف چنتا ترس به چشم میخورد
ترس از فقر، شکست و…
وقتی لیست تموم شد ایندفعه علی تصمیم گرفت که باترساش روبرو بشه
وبرترساش غلبه کنه
حسن قلیچ خانی
شناخت ضعفها و آمادگی پذیرش اونا خیلی مهمه و دم حمید صباغی گرم که مجبورمون کرد با ضعفهامون کنار بیاییم، ازین به بعد باید ضعفهارو کم کم تبدیل به نقطه قوت کرد. آماده شده برای اینکار. منتظریم ببینیم روز پنجم چی پیش میاد. مرسی
Niloofar
تمرین امشب برای من تمرین عجیبی بود
عجیب از این نظر که بعد از اینکه لیستم رو نوشتم احساس کردم با اکثر ضعفهام مشکلی ندارم و باعث شدن که من آدم بهتری باشم
و بعضی از ضعفهام رو متوجه شدم تا رفعشون کنم
خلاصه که مرسی از این تمرین باحال امیدوارم نتیجه های جذابی آخر دوره رقم بخوره
احسان 7777
جلو ایینه رفت و ی نگاه به خودش انداخت اول فقط عیب های ظاهری خودشو دید و شروع به نوشتن کرد ولی وقتی عیب های ظاهری تموم شد دوباره به ایینه نگاه کرد و تازه متوجه عیب های خیلی بزرگتری شد که در پشت ظاهر پنهان بود و اونجا قضیه فرق کرد و خیلی ناراحت کننده شد که چقدر از عیب ها و نقص ها اونجا هست که دوست نداریم باهاشون روبرو بشیم و خیلی غم انگیز بود
فاطمه شاکری
فاطمه اولش یذره واسش سخت بود بره جلو اینه،اولش که رفت لبخند رو لباش بود،ولی توی همون ۱۵دقیقه هم تو چهرش غم،هم ترس،هم گنگی،هم خشم،هم بی احساسی بود،جوری که خودش هم براش عجیب بود که چجوری توی چند دقیقه تونسته همه این ها رو تو صورت خودش ببینه و بعدش رفت سراغ نوشتن ضعفهاش،چیزی تو ضعفاش بیشتر از همه اذیتش میکرد اهمال کاری و زود عصبی شدن بود که به این فکر کرد که اگه رو این ضعف هاش کار نکنه توی مسیر کاریش خیلی به مشکل میخوره،فاطمه وقتی درمورد ضعفهاش با باباش صحبت کرد دید که چقدر دیدگاه های باباش جالب بود و باعث شد بشینن ۲ساعت حسابی باهم حرف بزنن و حس خیلی خوبی بهش داد،دوستا و اشناهای فاطمه هم ضعفهای فاطمه رو بهش گفتن ولی اصلا حس بدی نداره چون میدونه که باید روش کار کنه
akoochakian
خب به هر حال چون همیشه خودشو قضاوت میکرد میدونست که بقیه قرار چه نکات منفی درموردش بگن و میدونست چه ضعف ها و نقص هایی داره ولی اینبار روی کاغذ نوشتشون.
بهارا
همیشه از خودش زیاد ایراد میگیره و همش از عدم اعتماد به نفسش میاد ولی این سری با این تمرین تونست واسه اولین زاز همه ضعفاشو کنار هم روی کاغذ بیاره تا بهتر بتونه مدیریت کنه
بهش گفتم بهتره هر روز بیاد این صفحه رو بخونه هربار یکی از ضعفارو رفع کنه چون خودشم از این ضعفا خبر داره و ناراضیه و میخواد رفع بشه تا ارامش بیشتری داشته باشه
سجاد دهقانی
سلام آقای صباغی عزیز.آقا دمتون گرم عجب تمرین خفنی بود هیچوقت باورم نمیشد اینقدر ضعفففففف داشته باشم اولین بار بود تو عمرم به ضعفهام فکر میکردم
الان که نگاه میکنم میبینم پر از ضعفم حتی بعضی چیزا که به دید نقطه قوت نگاه میکردم وقتی از دید سوم شخص بهش نگاه کردم و از یه زاویه دیگه ای براندازش کردم دیدم واقعاااا نقطه قوت نیست و یه نقطه ضعف بوده…مرسیییی خیلیییی خوب بود.
محمدحسین مفیدی
امروز محمدحسین این کارو انجام داد، ی سری به آینه خونه شون زد، خودشو دید، از اینکه برای زندگی ش تلاش میکنه خوشحال بود، از اینکه سختی میکشه تو زندگی ش ولی پرقدرت تلاش میکنه احساس رضایت داشت، از اینکه محمدحسین رو در این تلاش میبینم خوشحالم 🙂
رضابرزگر
امروز تنها کار مفیدم همین بررسی نقاط ضعف خودم بود و اینکه به چند نفرم گفتم بی رحمانه بگن .
اونام یکی دوتاشون نامردی نکردن و به قصد کشت گفتن . البته قبلا هم ازشون خواسته بودم که بگن اما انگار از هر جای دیگه هم دلشون پر بود میخواستن رو ما تلافی کنن . ولی حس خیلی خوبی داشت برام چون یه سری نقاط ضعفی که اونا بهش میگن نقطه ضعف اگه نبود معلوم نبود توی فشارای زندگی سر از کجا در می آوردم .
خلاصه از عملکرد خودم توی انجام دادن تعداد کارای مفید امروز راضی نبودم .
وقتی ادم به درونش رجوع می کنه احساس تولد دوباره و سر زندگی بهش دست میده و این تمرین خیلی خیلی عالیه
فاطمه
سلام، وقت بخیر
وقتی در مورد ضعفهام فکر کردم و به نتیجه رسیدم که چی بنویسم، اصلا شوکه نشدم چون سالهاست که با ضعفهام اشنام.
ضعف همت، یکی از مشکلات بزرگمه که باعث شده ضعفهام این همه سال تکون نخورن و گریبانمو ول نکنن.
امیدوارم با کمک شما و با اگاهی بیشتر تلاشی در جهت کمرنگ کردن و بعد ناپدید کردنشون بکنم.
ممنون
عارف
سلام و عرض ادب
یک بار دیگه با خودم روبرو شدم در واقع با ترس ها روبرو شدم
جاهایی که همیشه می خواستم ازشون فرار کنم و پرونده های باز به حساب می آمدند که با شناخت بیشتر آنها سعی در جهت کم رنگ کردن آنها دارم .
سپاسگزارم
شمیم
تمرین آینه خیلی مفیده و من تجربشو داشتم و دوباره با نقاط ضعفم با این تمرین روبرو شدم و باعث شد بیشتر بهش بپردازم و فکر کنم و آگاه تر بشم و این اگاهی ی تلنگر دوباره شد ک در مسیری باشم ک بتونم از این کاستی ها در جهت رشدم استفاده کنم و بیشتر تو زندگیم اجراییش کنم.
مهدی اکبری
بعد از لایو مهدی اصلا دوست نداشت این تمرین را انجام بده چون می ترسید. این کار را تا امشب به عقب انداخت.
فکر می کنم بدونم ترسش از چی بود ترس مهدی بیشتر از این بود که نقاط ضعفش خیلی بیشتر از نقاط قوتش اند و مهدی دوست نداشت با این واقعیت تلخ رو برو بشه. ای کاش بتونه با این موضوع و با خودش زود کنار بیاد و زود شروع کنه که رو نقاط ضعفش کار کنه تا زود تر بتونه خودش را اصلاح کنه
بهار
من با نوشتن نقاط ضعفم ديدم كه نقاط مثبتم زياد تره
و خوشحال شدم اما ديدم نقاط ضعف بهار كهنه شده
بايد خونه تكونى كنه و بريزتشونن دورمثل همون چندتايى كه ريخته دور
خوشحالم كه دارم درونم و جست جو ميكنم
علیرضا مهیمنی
سلام جناب صباغی عزیز
تمرین خوبی بود .بخاطر علاقه قبلی به روانشناسی و روانکاوی شبیه اش رو انجام داده بودم
اما این دقیق تر بود و زمان بیشتری رو گرفت (بخاطر نوشتن جون شفاهی انجامشون داده بودم )
۵ نفر از سیرکل ۴ به بعد در نظر گرفتم و براشون فرستادم
و میانگین ۷۰٪ درست قضاوت کرده بودم .
تمرین خوبی بود که واقعیت چیزی فراتر از اون چیزی هست که ما می بینیم و خیال پردازی میکنیم و فکر میکنیم حقیقت همون چیزی هست که ما فکر میکنیم.
خوب بود ممنون از شما و اقای کریمی ❤
مارال کریمی هستم
سلام خوشالم که مواردی که تو ویس اقای ام تی بود رو تقریبا تو زندگیم رعایت کردم،تو نوشتن نقصها و توانایی هام قدرت بیشتری گرفتم
ممنونم از شما
مرجان لطفی
من نمیدونم بگم متاسفانه یا خوشبختانه اما خیلی از نقاط ضعف و قوتم یکی بود و وقتی وضعف ها به قوت بیشتری تبدیل میشن که توشون تعادل ایجاد کنم.
از محمد تقی کریمی عزیز ممنونم
مرجان
نوشتن از توانایی خیلی سختتر از نقطه ضعف ها بود.شاید به دلیل همون کمال گرایی یا کمبود اعتماد به نفس.به هر ضرب و زوری که بود چند نکته نوشتم اما راضی کننده نبود.
حمیده شریعت صفا
سلام تمرین سکوت و تمرکز روی هیچ چیز برام سخت بود در مورد توانایی هام اول تعداد کمی به ذهنم رسید شاید به این دلیل که هر روز دارم اونا انجام می دم بعد از کلی تمرکز روی قضیه، توانایی هام یکی یکی پیدا می شدن و متوجه شدم به دلیل روزمرگی توانایی هام رو نا دیده می گرفتم
ممنون
زهرا حبیبی
سلام وقت بخیر
تمرین دیشب یه تجربه داشت برام اینکه نوشتن تواناییهای خودم چقدر سختتره از ضعفام انگار باید با خودخواهی تمام یکی من خوبم و من تواین کار ضعیفم
همین چندتایی که نوشتم کلی انرژی گرفت ازم.
ولی عالی بود حسش اینکه دیدم خیلی کارا میتونم انجام بدم و نباید بیش از حد از خودم انتظار داشته باشم و باید از توانایی هام برای رسیدن به شغل ایده آل خودم کمک بگیرم و اونا رو ارتقا بدم.
ممنونم ♥️💪
Cla60
یه زمانی فکر می کردم نوشتن در مورد توانمندی ها کار اشتباهیه.ولی امروز با اعتماد به نفس بیشتری در مورد خودم می گم و می نویسم. در حین نوشتن نقطه قوت ها خیلی جاها پی می بری این همون نقطه ضعفتم هست. ولی شایدچون آسیب دیدی ارش نمی پذیری. چیز جالبی که هست برقراری تعادل در رفتار می تونه خیلی کمکمون کنه و اینکه کجا از چه نقطه قوتی استفاده کنیم یا نکنیم.
میناخسروی
سلام
خداقوت
الان حالم یجوراییه نمیتونم بگم بد نه میتونم بگم خوب
نمیدونم چه حسیه. مغزم خالی شده ، خالیه خالی
اصلا نمیتونم توانایی هامو بنویسم احساس میکنم هیچ توانایی ندارم
ولی ضعف هام احساس میکنم بیشتره
سپاس
Maryam Ghasri
سلام
در مورد این دو تا تمرین پشت سر هم چیزی که برای من خیلی جالب بود این بود که من خیلی راحت میتونستم در مورد نقطه ضعفهام بنویسم، دسته بندی طولانی تری داشتم اما در مورد نوشتن از تواناییهام واقعن سخت بود انگار از اینکه در مورد نقاط قوتم مینوشتم برام خجالت آور بود اونم دقیقن میتونست به خاطر ترس از قضاوت باشه نکنه کسی که این لیستو میخونه پیش خودش فکر کنه من چقدر از خود متشکرم، در مجموع برای نوشتن نقاط قوت وقت بیشتری صرف شد بیشتر با خودم کلنجار رفتم حتی در مورد بعضی از صفات خوب با خودم چالش داشتم که اصلن این خوب هست یا نه، حتی با همون نگاه سوم شخص به خودم. در هر صورت برای من خیلی کاربردی بود و بی صبرانه منتظر نتایجی هستم که قرار در پی این تمرینها برای هممون اتفاق بیفته.
حسین
سلام. سخت نبود برای من. قبلا با خودم آشنا بودم. ولی خوبه که آدم گاهی به توانایی های خودش یه نگاهی بندازه تا بدونه چه گنج و سرمایه ای همراه خودش داره.
Honey
امروزم مثل روز قبل ، سورپرایز نشد :))
چون این تمرینها باحالترین بخش زندگیش بود ، و همیشه از انجام دادنشون کلی لذت میبرد.
اینکه بدونه کی هست و از کجا اومده و میخواد کجا بره خیلی هیجانانگیزه و بزرگترین ماجراجویی زندگیش همینه ،
پس جایی دیگه دنبال ماجراجویی نگرد رفیق، اول خودت رو کنکاش کن ، بعد هرچیزی اطرافت هست .
در آخرم کلی تشکر میکنه از این تیم خوب که این کنکاش رو ترویج میدن و به سمتی خوب هدایتش میکنن.
رضا اسکندری
امروز هم مثل روز قبل عالی بود، از این نظر که دیروز با نقاط ضعف خودمون آشنا شدیم و فهمیدیم که چه چیزهایی رو باید بهبود بدیم و امروز با نقاط قوت خودمون آشنا شدیم و فهمیدیم چیا هستن که الان میتونیم بهشون تکیه کنیم تا موفقیت شغلی بیشتری داشته باشیم.
به نظرم تجربه عالی بود و معلومه روی این دوره فکر شده و تک تک بخش هاش با دقت طراحی شدن.
ممنونم از شما
مهسا
تمرین ذهن آگاهی رو مهسا قبلا انجام داده بود و دیشب هم تمرین رو انجام داد و بعد از نشستن جلوی آیینه شروع به نوشتن توانایی ها و مهارت هاش کرد همین طور که مینوشت متوجه میشد برخی از این توانایی ها رو به عنوان یک ضعف در شب گذشته اش نوشته بود و خوب خیلی جالب بود که بعضی از ضعف های اون دقیقا در شرایطی همان توانایی های او هستند
ویس اضطراب آقای کریمی به مهسا نشون داد زیاد بودن این اظطراب براش یک ضعفه و الان که این ضعف براش آشکارتر شده بهتر میتونه رفعش کنه
راستی مهسا بی صبرانه منتظر یک اتفاق خوبه
Goli Banikarimi
سلام🌿
سلامت باشین و سرزنده
تمرین دیشب تمرین خیلی خوبی بود نوشتن ویژگیها و توانایی های مثبتم انگار دلخوری تمرین قبل رو شست برد. متاسفانه من انتقاد پذیر خوبی نیستم اما منتقد بسیار خوبی هستم و هر کسی جز خودم رو میتونم مورد نقد قرار بدم. به همین جهت تمرین دیشب باعث شد وقتی گلی رو تو آیینه میبنم دوباره بهش لبخند بزنم و بگم من هنوز هم بهت افتخار میکنم.
حرفهای آقای ام تی در مورد اضطراب برای جالب بود. من فکر میکنم به صورت غریضی مدیریت استرس و اضطراب خوبی دارم و در مواقع بحران من آن شخصی هستم که با حرفهایم میتوانم جمع را آرام نگه دارم و این هم یکی از توانایی های منه.
در اخر هم که مثل همیشه دم شما خیلی گرمه😊🌿
علی حسینی
سلام وقت بخیر
خیلی اتفاق خوبی بود, تاحالا به توانایی هام فکر نکرده بودم و حالا متوجه شدم چقدر توانایی دارم و در ادامه بهتر و بهترشون کنم
Faezetabatabaei
توانایی هامو نوشتم خیلی تعدادش نسبت ب ضعفام بیشتر بود و البته زیاد ذوق نمیکردم ازین که این توانایی هارو دارم چون
بیشتر نقص گرام .به هر حال من تموم تلاشمو کردم که نگرشمو درست کنم و با کمک ویس های آقای mt مدام تو ذهنم حرفاشو راجب بی نقص گرایی مرور میکنم .این ویس واقعا با این تمرین در کنار همدیگ مکمل هستند .ممنون
معصومه
امروز معصومه بواسطه لایو دیشب و تمرینهای خودش خوب استراحت نکرد.امروزم یه مراجع تلفنی داشت که ذهنشو خیلی درگیر کرده بود.نت هم ویس آقای کریمی رو وا نمیکرد.تا سه عصر که وویس رو گوش داد و یلدداشت ورداشت.یادش اومد واسه طراحی مدار مدیر عامل کارخونه هم زمان میداد و اون ناراحت میشد که چرا وقتی میدونه این زمان بسیار کمه واسه طراحی مدار ،چی میشه عنوان کنه..بااینحال آروم بود تمرین ذهن آگاهی رو انجام داد و یه کم بغض کرد و سرش درد گرفت.از تواناییهاش نوشت دو سری ۲۱موردی و بعد دید توانایی هاش با حسن هاش باهم قاطی شده ولی فکر کرد حسن و خوبی هم توانایی فرده و اینطوری خودشو آروم کرد.کلا هم تمرینهای لایو رو بیشتر دوست داره،و و ویس ها هنوز واسش تازگی نداره و قبلا هم گوش داده.امیدواره که به هر دو عمل کنه.خدایا شکرت
Arman
قبل از شروع نوشتن توانایی ها، چند دقیقه سوکت، چند دقیقه سکوت مطلق ( با چشمانی بسته به دور از هر فکری ) اولش ذهن مقاومت میکردُ به چیزهای زیادی سعی میکرد فکر کنم- اما بعد از گذشتِ ۲ دقیقه انگار از لایه اولیه مقاومت ذهن گذشتم، تو این لحظه سکانس های زیادی از زندگیم به سرعت از جلوی چشمانِ بسته گذشت، اما این لایه از مقاومت در برابر فکر نکردن به هیچی هم گذشت و انگار واردِ لایه عمیقتری شدم، توی این لایه تقریبا ( نه دقیق ) به هیچی رسیدم ( احساس خلاء) بعد از حدودا چند دقیقه که واقعا نمیدونم چقدر طول کشید شاید ۱ دقیقه شایدم ۱۰ دقیقه، چشمامُ باز کردم ( تا حدودی انگار مثل فیلم ” تلقین” شده بود) بعد از باز کردن چشمام احساس سبُکی و در واقع اینجوری بگم انگار هیچ حسی نداشتم که خب عجیب بود واسم ( نه خوبِ نه بد ) کاملا عجیب و البته هیجان انگیز .
بعد از این شروع کردم به نوشتنِ توانایی هام.
صادقانه اگر بگم موقع نوشتن، به اعماق بیشتری از توانایی هام پِی بردم ( نه خیلی زیاااد اما تا حدودی )
در آخر تونستم در ذهنم، ساماندهی توانایی هامُ خیلی بهبود بدم.
Elham.mahmoudi
سلام
اکثر آدم ها عادت دارن فقط به ضعف هاشون بچسبن و این باعث میشه که اعتماد به نفسشون بیاد پایین. این تمرین جالب بیشتر باعث شد که الهام پی ببره چه خصوصیات خوبی داره و تلاش کته که بازم تقویتشون کنه که هیچوقت کم رنگ نشن و بابت همه اینها سپاسگذار خداوند هست.
آیناز ایالتی
خیلی واسم تجربه جالبی بود،،، واقعا چقدر سخته به چیزی فکر نکنی .چقدر تلاش کردم تا تونستم دو سه دقیقه ای ذهنم رو خالی خالی کنم.
واسم شدیدا جالب بود نوشتن توانایی هام ،
شاید میدونستم از قبل همشون رو
اما اینکه نوشتم و همه رو یک جا دیدم خیلی حس جالبی بود ، اعتماد به نفس گرفتم.
خیلی جالب بود طوریکه انگار تازه دارم خودمو دقیق بررسی میکنم.
دیگه ضعفامو میدونم ، توانایی هامم میدونم.
ممنون ازتون بابت این تمرینای جالب
علی
سلام
15دقیقه چشماشو بست وسعی کرد به چیزی فکرنکنه
بعدش رفت جلوی آینه طبق روال دیروز قربون صدقه خودش رفت وبعدش به خودش خیره شد
بعد ی برگه گذاشت جلوی خودش تا توانایی خودش رو بنویسه شروع کرد اول چیز زیادی ب ذهنش نیومد ولی وقتی بیشتر فکر کرد40تا نوشت
ولی تهش دید توانایی های زیاد مفیدی نداره وتصمیم جدی برای افزایش توانایی های مفید خودش گرفت
Omid.a89
سلام.
نوشتن از توانایی ها کمی سخت بنظر میرسید اما وقتی نوشتمشون و مرورشون کردم بهم یادآوری شد که چه توانایی های مهمی دارم که میتونم با استعانت گرفتن و تکیه بهشون به آدم بهتری تبدیل بشم و در زمینه های مختلف رشد کنم.
مهدیه خورشید
بعد از تلاش برای خالی کردن ذهن روی تمرین امروز متمرکز شدم. تمرین امروز من رو به این فکر انداخت که متوجه شم چه میزان از تواناییهام اکتسابی هست و چه میزان ذاتی و در نهایت تشخیص بدم چقدر از هر کدوم استفاده میکنم و در راستای رسیدن به اهدافم به کار میگیرم.آیا اهدافم متناسب با تواناییهام هست؟ پاسخ دادن به این سوالات مسیر تصمیمگیری رو برام روشنتر کرد.
Kiana karimi
امروز حالم خوب بود ، با نوشتن نقاط قوتم و مهارت هام و در کنار هم گذاشتن با نقاط ضعفم فهمیدم که به نقطه ای از چالش با خودِ درونی ام رسیدم که میتونم روش کار کنم بخصوص روحیه ام ، احساس میکنم خیلی بیشتر از قبل خودمو میبینم و حس میکنم ، این خیلی خوبه ، خیلی وقت بود دنبال این لحظه توی زندگیم بودم ، دارم بهش میرسم ، دارم با کیانا خلوت میکنم که بتونم حالشو خوب کنم .
مهم نیست چقدر نقطه ضعف یا قوت دارم ، مهم اینه میبینمشون ، دیگه نمیترسم ازشون ، میخوام که کاری کنم باعث پیشرفتم بشن.
zahra
امروز وقتی شروع کرد به نوشتن نقاط قوت و توانایی هاش دید چقدر کارای متفاوت هست و میتونه انجام بده و مهارت محسوب میشه و چقدر متفاوته وقتی تو به یه چیزی فقط فکر میکنی با وقتی که اونارو رو صفحه کاغذ میاری و مینویسیشون، حس میکرد داره روز به روز خودشو بیشتر میشناسه
علیرضا مهیمنی
سلام جناب صباغی عزیز
تمرین خوبی بود .اولین موارد معمولا دم دست تر بودن و سریع نوشتیم اما برای موارد بعدی باید فکر میکردیم و چقدر خوب بود که فهمیدیم ی سری توانایی داریم که یا بهشون توجه نداریم یا ازشون درست استفاده نمی کنیم .
خیلی تمرین خوبی بود و به خوداگاهی رسیدیم.
sarviha
اولش فکر میکردم همه نقاط قوتم رو میشناسم اما بعد دیدم یه مواردی هم بودن که من دارم اما خیلیها ندارن و من از اونها به خوبی استفاده نکردم و واسم اهمیتی نداشت…
مثلا من رانندگی خوبی دارم اما هیچ وقت واسش وقت نذاشتم و به جز چند جلسه برای گرفتن گواهینامه اقدامی نکردم…
fatemehmozafari
سلام
واسه فاطمه اصلا سخت نبود از نقاط قوتش بنویسه یه ربع توآینه نگاه کرد و بعد ۱۶،۱۷ تا نقطه قوت نوشت چون همیشه سعی میکنه اینارو به یادش بیاره تا بتونه تقویتشون کنه از خواهرش هم واسه گفتن نقاط کمک گرفت که ۵ تاش با نوشته های خودش مطابقت داشت.
Reijan
رفت سر آیینه چند دقیقه به خودش نگاه کرد ولی مادام تو این فکر بود که نمیخواد به چیزی فکر کنه که گریه کنه و دید که داره اعصابش خورد میشه سریعاآیینه رو ترک کرد.به جاش یک عالمه ذوق نوشتن توانایی هاش داشت واسه همین سریع رفت کاغذ و قلم برداشت و شروع به نوشتن کرد.بعد از پایان نوشتنش خیلی به خودش میبالید که اینقدر انسان توانمندی هست
سمانه دارابیان
سلام وعرض ادب
سمانه نتونست تو اون تایم چند دقیقه ای به هیچی فکر نکنه . اما داشت خوابش میبرد😀
سمانه کلی چیز خوب ازخودش نوشت و خیلی خیلی حس خوشایندی بهش دست داد و گفت به به خدا چه خوب افریده 😀و نکته مهم اینکه وقتی میشینی از خوبی های ظاهری و باطنی و هر چی دیگران ااز تو تعریف کردند و از توانایی هایی که خودت بهشون ایمان داری رو مینویسی بعدش غیر از شکر چیز دیگه ای نمیتونی. بهتره سمانه هر وقت ناراحت میشه و ناشکری میکنه بهتره یک نگاه به این صفحه بنده و بعد حالش خوب شه
فاطمه بانو
خب من کلیییی لذت برررردم وقتی داشتم تواناییام می نوشتم و همینجور قربون صدقه خودم میرفتم همزمان 😁 😍😍😍
من دیروز یک دایره یین و یانگ کشیدم و توی قسمت تیره ش نقاط ضعفم رو نوشتم و امروز توی قسمت روشنش نقاط قوتم … به کوچ جان هم توضیح دادم که منم مثل این دایره با هر دوی این قسمت ها کاملم 😊 یه سری از نقاط ضعف رو هم مجدد به عنوان نقطه قوت نوشتم چون به نظرم در دل هر ضعفی یه جورایی قوتی نهفته
Behnoosh
سلام
بهنوش تاحالا هزار بار سعی کرده که به چیزی فکر نکنه😂 ولی دقیقا همون لحظه ای که میخواد به چیزی فکر نکنه داره به این فکر میکنه که نباید ب چیزی فکر کنه😂😂😂و کلا این ذهن هیچوقتت اروم بگیر نیست😒
ولی خب توی نوشتن نقاط قوت فهمید ک چه توانایی هایی داره و چقد انسان توانمندیه☺ وی اکنون بسیار خشنود است
شمیم
با نوشتن لیست توانایی ها ذهنم بازتر شد و باعش شد آگاهیم نسبت ب خودم بالاتر بره و توجه کنم ب توانایی هایی ک شاید برام عادی شده بود،با توجه ب این لیست بیشتر میتونم روی توانایی هاممانور بدم و حتی از این ب بعد بیشتر از اون لیستی ک نوشتم هم کشف کنم
Parisa
سلام امروز تمرينم رو انجام دادم و تعداد محدودى تونستم بنويسم ولى بازم با تمركز روى خودم تونستم ادامه بدم و تعداد بيشترى از توانمندى هام رو بنويسم و برام خوشايند بود .كمال گراييم رو ديدم كه ميخاد بهم بگه چيز خاصى براى نوشتن ندارى توانمندى خاااصى ندارى ولى باهاش مقابله كردم و نوشتم و بهشون برچسب كوچيك و بزرگ نزدم . نكته مهم فايل mt بهم ياداور كرد كه چ قد خوب و مهمه كه خودم باشم و خودم رو با كسى مقايسه نكنم و هر آنچه توانايى دارم رو بپذيرم و دوسش داشته باشم . و براى بهبودش تلاش كنم و پشتكار داشته باشم
لیلا دده خانی
سلام
خیلی سخته تمرین ذهن آگاهی اما حس خوبی داره که چند لحظه توی سکوت نفس کشیدنت را به تماشا بنشینی. چیزی هم که کمی سخته نوشتن نقاط قوت و توانمندی ها جالب ست که نوشتن ضعف ها به مراتب راحت تر بود انگار ناخودآگاه برای بیان ضعف ها ذهن راحت تر یاری می کند
Nasrin
نوشتن ضعف هام خیلی راحت تر بود برام
اما وقتی ذهنمو خالی کردم و سعی کردم از بیرون به خودم نگاه کنم دیدم خیلی آدم توانمندی هستم و الان کلی حس خوب دارم 😊
فاطمه شاکری
امروز فاطمه توی تمرین فکر نکردن تقریبا خوب عمل سعی کرد بدون کنترل و تخریب افکارش،اونها رو از خودش جداسازی کنه،امروز فاطمه از نشستن جلوی اینه حس بهتری داشت و به این فکر میکرد که چی میشه که ماها تا حالا چند دقیقه مداوم بدون اینکه کاری داشته باشیم تو اینه به خودمون نگاه نمیکنیم،همیشه فقط تو اینه نگاه میکنه که چهرش رو چک کنه و رد بشه
فاطمه موقع نوشتن تواناییهاش حس خیلی خوبی داشت و با خودش روراست بود و به این فکر نمیکرد که داره از خودش تعریف میکنه
با نوشتن تواناییهاش فهمید که چقدر نسبت به اونها بی توجهه و همیشه دست میذاره روی نقاط ضعفش در صورتی که خدا تواناییهای خیلی زیادی بهش داده
شیوا
سلام
نوشتن تواناییهاش از نوشتنِ ضعف هاش واسش خیلی سخت تر بود ، وقتی خواست بعضی از تواناییها یا شاید بهتره اسمشو خصوصیات بزاریم بنویسه ، دید که اینا همون نقطه ضعف هاشَن ، تمرین رو خیلی دوست داشت و در آخر از داشتن این همه توانایی لذت برد
سپیده
سلام
دیشب که لایو تموم شد بعد از این که تمرین کردم ب چیزی فکر نکنم و واقعااااا تمیرین سختی بود اصلا کلی چیزای مختلف به دهنم میرسید خلاصه تلاشمو کردم
و بعد لیست توانایی هامو نوشتم و فرستادم
ویس ام تی خیلی خوب بود یک سری سوال هم داشتم که برای کوچ خودم فرستادم
مرضیه مقدسی
سلااااام عاشق این تمرین شدم راستش خیلی نتونستم فک نکنم اما چون عااااشق خودمم وقتی قشنگیام و مینوشتم کیف کردم 🙋♀️😀😍🎵🌿👌
Sara jokar
سلام روزتون بخير
تمرين ديشب كمي سخت تر از شب قبل بود
چون نقاط قوت معمولا كمتراز نقاط ضعف هست و بيشتر به چشم مياد
چند بار مشكل خوردم وقتي ميخواستم به چيزي فكر نكنم اما بعد از چندين بار تمرين بالاخره تونستم ١٢دقيقه به هيچي چيز فكر نكنم ٣دقيقه اول كلي باخودم كلنجار رفتم تا به هيچي فكر نكنم
احساس ميكنم دارم خودمو بيشتر ميشناسم و ميتونم براي رسيدن به بهترين موقعيت ها تلاش كنم
ممنون از شما🌹
سارا قاسمی
نوشتن راجع به توانایی ها و مهارت هایی که داری همیشه باعث میشه بیشتر روی اون مهارت و توانایی تمرکز کنی،و تبدیل کلمات ذهنی باعث میشه اون کلمات نمود عینی پیدا کنه،بیشتر به خودت ایمان بیاری و بیشتر به این نتیجه برسی که من در هر حال با تموم نقاط ضعفم ادمی هستم که توانایی ها و مهارت هایی هم دارم که این خیلی ارزشمنده،به جور ثابت کردن خودت به خود واقعیت
susanghassemi
خيلي عالي بود من تقريباً با خودم بيشتر آشنا شدم و آشتي كردم،هر كدوم از توانايي هايي كه داشتم و تقريباً فراموشش كرده بودم به من يه دست تكون داد و چشمك زد،راستش به اين نتيجه رسيدم كه توانايي هاي هر شخص مثل يه كمد مي مونه كه چندتا كشو داره،بايد در كمد رو باز كرد و دونه دونه كشوها رو باز كرد و گرد و خاكش رو گرفت.
زهرا
زهرا فقط با قسمت پونزده دقیقه بدونفکر کردن خیلی موافق بود، چون خیلی بهش کیف داد، و دقیقا زمانی اینکارو انجام داد که نیازبود به هیچی فکر نکنه، تجربه باحالی بود😍
بهارا
امروز بعد انجام این تمرین فهمید ک خیلی از نقاط قوتش درواقع نقاط ضعفشم هستن
و نقاط قوتش از نظر اطرافیان بیشتر نقاط ضعفش بود
سید رضا جلالی
سلام ودرود
رضا چند مدتی هست که از اطرافیانی که اون رو میشناسن نظر سنجی میکنه و درخواست میکنه که ضعفهاش رو بهش بگن،و اطرافیان هم لطف میکنن و نقاط ضعف موجود رو یاد آوری میکنند، و از این طریق با حذف یک سری از ضعفها جاشون با توانایی و امتیاز پر میشه و خدا را شکر که اطرافم احاطه شده از افراد موفق و پیشرو، این امتیاز بزرگی است برای من در جهت هر چه بهتر شدن خود خودم،سپاسگزار وجود نازنین استاد جناب صباغی هستم
پیام
همانند روز گذشته قرار شد که در مورد توانایی هامون لیستی تهیه بشه که به صورت جلسه با خودمون تهیه بشه
سارا
بعد از لایو پنجم و نوشتن نقاط ضعف در روز قبل ، سارا فکر کرد در مورد توانایی ها و نقاط قوت خود چه می تواند بنویسد. هر چه بیشتر فکر کرد بیشتر به این نتیجه رسید که نوشتن نقاط ضعف بسیار راحت تر است. با خود فکر کرد که شاید خیلی منفی نگر است و به همین دلیل به توانایی های خود توجه نمی کند. با این حال شروع به نوشتن کرد و زمان زیادی گذشت تا سارا یک لیست نسبتا طولانی نوشت. با نگاه به آن توهم زدن به ذهنش آمد. خود را گول می زد؟؟ اینها دلیل بر خودشیفتگیش نبود؟ برای آنکه مطمئن شود به سراغ افراد سیرکِل ۴ و ۵ خود رفت و از آنان در مورد نکات مثبت خود پرسید. آنها گفتند و گفتند و سارا متوجه شد نه واقعا نکات مثبت بسیاری دارد.
سما
دراز كشيد و با خودش خلوت كرد، موسيقي گوش نوازي روح اونو از جسمش جدا كرد وقتي سبك شد و از خودش و همه اونچه فكر ميكرد هست و نيست خالي شد، احساس بي وزني كرد، احساس تهي بودن، يك خط صاف و آرام تا ابد كه هيچ بعدي نداره، از احساس هيچ بودن روحش سرشار شد، حالا ميتونست بشينه و به تواناييهاش فكر كنه، اونچه كه از ميان چشمانش ميديد رو نوشت، حس تازه اي رو تجربه كرد وقتي به كلمات روبروش نگاه كرد متوجه شد با تمركز و انتخاب فقط چندتا دونه از اين تواناييها ميشه زندگي رو زير و رو كرد، ميشه خودشو از نو بنويسه✌🏻
مهدی
یه ربع در تاریکی و سکوت آروم گرفت
بعد خودشو به مدت 10 دقیقه در آینه مشاهده کرد
و بعد نشست و شروع کرد به نوشتن توانایی ها و چیزهای باارزشی که توی خودش میبینه
از نقاط قوت ظاهریش نوشت
اون کارایی که جسته گریخته دیگران بهش گوشزد کرده بودن رو نوشت
از چیزایی که خودش فکر میکرد توی اون کارا خوبه نوشت
راستش دیشبش که ضعف هاشو لیست کرده بود یکم پکر شده بود ولی وقتی لیست توانایی هاشو گذاشت کنار ضعف هاش حالش بهتر شد
نیلوفر
سلام
خدا قوت ویژه
این تمرین با اختلاف زیادی تلنگرش سنگین تر از تمرین نواقص بوده
تازه می فهمم وقتی بخوام خودم رو تعریف کنم باید چی بگم و اصلا یه چند دقیقه صبر کنم و از خودم بپرسم تا اینجا چیکار کردی؟؟ خیلی خوشحالم قبل از شروع سال جدید اومدم تو این دوره و باعث شد یه سری سوالا از خودم بپرسم و جمع بندی اخر سال رو داشته باشم…
ممنون از شما و آقای mt🌺🌺
بهاره رضائیان
سلام تمرین امروز خیلی انرژی بخش بود برام. هم اون تمرین فکر نکردن هم تماشای خودم و هم لیست توانمندیهام.
قسمت جالبش تمرین فکر نکردن بود. کلی تلاش میکردم به هیچی فکر نکنم بعد متوجه میشدم دارم به یه چیز دیگه فکر میکنم. یعی میکردم اونو متوقف کنم دوباره مچ خودمو میگرفتم که دارم به یه چیز دیگه فکر میکنم
akoochakian
خب با توجه به حرفهای اطرافیان نسبت بهش سعی کرد نکات مثبت خودشو بنویسه اما یه جاهایی فهمید نقاط مثبت باعث ضعفش شده بودن
AmirBahador
سلام و درود
امیربهادر تو سکوت و تاریکی چشماشو بست و تمام تلاش خودشو کرد تا تمرکز کنه و به چیزی فکر نکنه اما براش خیلی سخت بود همیشه تمرکز کردن براش کار دشواری بود…اما هر طور شد اینکارو انجام داد و بعد مثل روز قبل جلو آینه قرار گرفتو ۱۰ دقیقه ای خوشو مشاهده کرد و بعد شروع کرد به نوشتن…
نقاط قوت خودشو نوشت اما ته دلش میگفت شاید اینا خیلی قوت نباشه و ضعف هاش خیلی بیشتر از اینا میچربه…
Reyhaneh kermanizadeh
سلام
امروز ریحانه خیلی خیلی روز جالبیو شروع کرد .
چرا ؟
چون دیشب یه ربع تو تاریکی ذهنش رو خالی از هر فکری چه مثبت چه منفی کرده بود
بعد که داشت به تواناییاش فکرمیکرد
کللی ایده تو ذهنش درست شد
اینکه باوجود وضع کرونا پاشه یه عالمه شیرینی طوری درست کنه
از اول صبح که پاشد تا همین الان مشغول بود تو اشپزخونه تمااامی چیزایی که دلش میخواست خودش و خونوادش با اون شاد بشن رو درست میکرد
دلش اینقد آروم بود
البته کلی خرابکاری کرد تو اشپزخونه مادرجان
اما لذتی که داشت فراتر از اون چیزی بود که فکرشو میکرد
اومد کامنت گذاشت رو سایت تا بره یه چند سری دیگه شیرینی هم درست کنه
اسدالهي
تا اينجاي دوره خيلي خوب بوده و تونستم دوباره اون نوشتم روي كاغذ كه هميشه تاثيرش برام بيشتر بوده رو تقويت كنم و نوشتن نقاط ضعف و قوتم فهميدم كاملا خودمو ميشناسم فقط مشكلم اينجاس كه شروع نميكنم همين🤣 كه ايشالله تا قبل پايان دوره اينكارم ميكنم 💪
دوستان گروهمم خيلي با جون دل دارم تمريناشونو انجام ميدن و منم تو اين امر كمكشون ميكنم ايشالله تا پايان دوره همه به اون هدفي كه ميخوام برسن❤️
محمد حیدری
سلام
فهمیدم که واقعا کمال گرایی هم نیاز به یک سری توانایی هایی داره کمال گرایی نیاز به رفع خیلی از نواقص هست اما وقتی که من تعداد نواقصم از توانایی هام بیشتر بود پس فکر های کمال گرایانه فقط موانعی هستن برای انجام ندادن کارها
واقعا این رو فهمیدم با خودم رو راست شدم که نواقصی رو که دارم یا از بین ببرم یا در رفع آنها تلاش کنم و به اون چیزی که خودم دوست دارم برسم
Sara Mashayekhi
سكوت و خالي كردن ذهن خيلي خوب و لذت بخش بود ولي نميدونم چرا ي جور مانع شايد از جنس خجالت براي نوشتن نقاط قوتم وجود داشت.
نقاط ضعفم با بي رحمي و خيلي روان نوشتم،اما براي نوشتن نقاط قوتم اذيت شدم . نميدونم چرا؟؟؟؟؟؟؟
نیره
اوج هیجانش کمی پایین اومده بود امروز چرا؟ چون فکر میکرد لایو دیشب خیلی خفن باشه و یه جورایی عین توپ پلاستیکی فش اش خوابید. به خودش میگه “نیره قرار نیست چیز جدید و خیلی خیلی هیجان انگیزی وارد زندگیت بشه یاد بگیر همین نکته هایی که تو کلاس میگن رو خودت برای خودت هیجان انگیز کنی”
دیروز که داشت از ضعف هاش مینوشت فکر میکرد نوشتن از نقاط قوتش راحت باشه
ولی براش سخت بود میخواست حتی انجام نده امروز تمرین نوشتن رو کش داد. ولی خوبه که تعهد به این دوره رو حفظ کرده سر دوره های قبلی تنبلی زیادی کرده البته اخراش همیشه اوایل کار و دوره ها رو خوب شروع میکنه ولی وسطاش بهونه میاره و تنبلی میکنه. جمله ای رو شاید روزی 3 بار تکرار میکنه که رشد فرایندی زمانبر هست پس نه از یادگرفتن خسته میشه نه از تمرین و تکرار!
سر تمرین ذهن آگاهی اروم کردن بدن خیلی براش سخت بود چرا چون مدت زمان زیادی با اضطراب شدید زندگی کرده. از ام تی یاد گرفت علت ها رو شناسایی کنه با راه حل ساده ولی سخت نوشتن و سوال پرسیدن از خود. واقع بین بودن و انتظارات فضایی نداشتن از زندگی و ادمها میتونه خیلی به یادگیری و پیشرفت کمک کنه. تو تمرین ذهن اگاهی سردرد شدیدی داشت و تمرین رو سخت میدید احساس درد و فشار زیادی توی سرش داشت ولی انجامش داد. این تعهدش رو دوست دارم و ارزو میکنم براش پایدار باشه . تعهد به انجام کار و تمریناتش رو دوست دارم
ولی از نوشتن کم میذاره خودش فکر میکنه قدرت تحلیل نداره ولی از تنبلی و اهمال کاری هست . قدرت دسته بندی خوبی داره ولی کوتاه مینویسه. بدون شک باید قدرت تحلیلی اش رو افزایش بده در فکر کردن و نوشتن تا بتونه از تمرین های ام تی نتیجه بگیره.
فکر میکنه راه شناخت واقعی همینه و سفر به درون و تحلیل و عمیق شدن و پیدا کردن ریشه ها
شیرین کبریایی
سلاااااام سلاااااااااااااااام
مرسی مرسی مرسی
این کند و کاو خودمون عالیه. شیرین خیلی ذوق داره و خوشحاله که یک روز تمام فکرش متمرکز روی نقاط قوتش بود. باورش نمیشه که همه ی اون ها به چند تا مورد شغلی که تو ذهنش بودن مرتبط بودن، انگار که وز هیچی نشده یه سری کلاف گره خورده داره باز میشه. هرچند می دونم که نباید فکر کنم کار تموم شده و من به نتیجه رسیدم! ولی وای که خیلی هیجان داره. چیزهایی که نادیده گرفته شدن توی مسیرهایی که یک عمر براشون تلاش کرده و حالش هم خوب نبوده البته توشون. تمام اون نقاط قوت یه جا ذخیره مونده بودن. 100 تا نوشت! احتمالا بعدا بیشتر هم میشن و بهشون اضافه میکنه مثل نقاط ضعف البته که باز هم اضافه شدن.
ولی خیلی براش جالب بودن . 2 نکته ی مثبتی که اینجا بود بر میگشت به تمرین روز اول و طوفان ذهنی که چیز هایی که دوست داشتم یا درباره ی خودم بودن به صورت بالفعال یا بالقوه اینجا هم کمکم کردن.و تمرین روز دوم و قضاوت. تو تمرین روز دوم که سه نفر درباره من نوشته بودن مهارت هایی که نوشته بودن یه تلنگر خیلی خوب برای من بود که بیشتر جدی شون بگیرم و روشون مانور بدم و منم اینجا آوردمشون و بیشتر بشون فکر میکنم تا به زودی در درخشش های مسیرم به کار بگیرمشون.
من الان می تونم بگم که همین الان که روز پنجمه به نتیجه های شگفت انگیزی رسیدم و از این مسیر و این بازی که درونشم دارم نهایت لذت رو می برم و همین طور بیشتر خودم رو کشف می کنم و قدردون این زندگیم با این قشنگی هاش.
سعید قصیری
سلام. دمتون گرم
آقا این swot رو من تابحال واسه خیلیا نوشتم ولی هیچوقت به ذهنم نرسیده بود واسه خودم بنویسم.
خدایی خیلی چیزا رو میاره بالا. من از همون دیروز خیلی پارادایما تو ذهنم شکسته.
نقاط ضعف و قوت و نوشتم چسبوندم به دیوار که حواسم مدام بهشون باشه چون خیلی کارا داریم با این لیست.
تمرین سکوت هم که غوغا میکنه. خوبی این دوره تا اینجای کار برا من این بوده که، یه کارایی که واسه خودمون باید خیلی وقت پیش میکردیم و نکردیم رو در قالب تمرین بهمون میدین. تکلیف میشه و اجبار، و شاید اگه این دوره نبود من هیچوقت این لیست و برا خودم نمینوشتم. مجددا دمتون گرم.
نیلوفر
سلام عرض ارادت
از دو پارت تمرین دیشب، اون قسمتی که باید ۱۵دقیقه به هیچی فکر نمیکردیم نیلوفر تقریبا ترکید هر دفعه که چشمشو بست که به هیچی فکر نکنه عین سر امتحان یه صدایی تو ذهنش هی گفت” دل شده یک کاسهی خون به لبم داغ جنون…”
به علاوه نامرده چون فیزیک خونده میدونه “هیچ” و “مطلقا” وجود ندارن حالا فک کن بخواد مطلقا به هیچی فکر نکنه 🙂
بگذریم خیلی تلاش کرد بالاخره تو حرکت درخت تونست فکرشو خالی کنه چند دقیقهای. و هنوز در تلاشه در این باب.
و اما در پارت دوم نوشتن تواناییها به مراتب از ضعفها سختتر بود انگاری که کمتر به تواناییها فکر میشه تا ضعفها. به علاوه وی بعد از نوشتن مهارتهاش دوباره اذیت شد که چرا با وجود این مهارتها هنوز داره درجا میزنه.
یک نکته دیگه اینکه نیلوفر هرچی بیشتر درباره خودش فکر میکنه بیشتر در وجود خودش به تناقض میرسه کمکم داره گیج میشه چی کار کنه باهاشون؟.
شاد و سرزنده باشید.
با سپاس و ارادت قلبی
حسین
سلام دوستان
نظرات شما رو خوندم، واقعیتش نوشتن توانایی ها یا نقاط قوت برای من هم سخت بود، و بعضا نقاط ضعفم برای رسیدن به بعضی از توانایی ها لازم هستن…
بعد از تمرین ذهن آگاهی که خیلی سخت بود و آینه، از خودم تشکر کردم، شروع کردم به نوشتن توانایی ها: هم خوشحال بودم هم ناراحت، از اینکه تا الان بهینه از این توانایی ها استفاده نکردم ناراحتم…
امیدوارم و در تلاشم سبک زندگی و جایگاه خودم رو پیدا کنم.
زاهده اردلان
زاهده امروز اول تمرین ذهن آگاهی رو انجام داد، با اینکه تو یوگا هم این تمرین رو داره اما هنوز براش سخته که به هیچی فکر نکنه اما در همون چند دبیقه هم انگار ذهن آروم میشه.
بعدش نشست لیست توانایی هارو نوشت، بعضی چیزهارو یادش نبود که میتونه انجام بده و کلا به فراموشی سپرده بود رو یادش اومد. تو نوشتن بعضی چیزها هم شک داشت، فکر میکرد شاید خود تحویل گیری باشه، اما در نهایت تصمیم گرفت بدون ترس از قضاوت شدن بنویسه.قطعا این لیست میتونه طولانی تر هم بشه.
forouz
نمیدونم چرا همیشه تواناییها تو نمیبینی، هیچ انسانی بیعیب نیست اما مطمئنن مزیتهای داره و اینطوری که باید خودت و بپذیری و طبق همین معایب و مزایا قدم برداری.
سخته، ولی شدنیه.
محتوای این دوره داره فقط به تو یادآوری میکنه، خودت و دوست داشته باش با همه بدیهات و خوبیهات و طبق همینها انتخاب کن.
اگه جای ضعف داری به آگاهی برس و مهارش کن!
قوی باش تو مسیر زندگی.
شبنم حاجی کرم
با سلام و آرزوی سلامتی و لب خندان برای همه دست اندرکاران این کمپ 😊
طبق دستورالعمل شما دقایقی با خودم خلوت کردم که البته با هنس فری و گوش دادن موسیقی با امواج آلفا(آرامبخش) و گفتن ذکر هوآپونوپونو انجام دادم .چون باعث تمرکزم میشه.بسیار خوب بود.سپس در آینه نقاط قوت خودم را شمردم.خیلی زیاد بود😉چون خودمو دوست دارم.و سپس نوشتم.ممنونم خیلی خوب بود.
Hanieh
سلام با ارزوی حال خوب و تجربه ی روزهای بهتر برای هممون!
راستش هانیه همه ی مراحلو همونجور که گفتید انجام داد یعنی اول یک ربع چشماشو بست و سعی کرد به چیزی فکر نکنه که خب خیلی سخت بود با وجود تمرین کردن قبلا روی این قضیه ولی خب فکره دیگه!سعی کردم به صدای گنجشکهای دم عید گوش بدم و تاحدی موفق شدم😅
بعد توی آینه نگاه کرد و خب بهتر از دیروز بود احساسش و بغض نکرد ولی راستش وقتی یه ادم کمال گرا باشی همیشه با نوشتن توانایی هات احساس کمبود و کاستی داری همون اتفاقی که واسه ی هانیه افتاد و بنظرش باید بیشتر بدونه و مهارتهای بیشتری بلدباشه
راستی چرا نقطه ضعفهای آدمها از توانایی هاشون اصولا بیشتره!؟
اما تصمیم گرفت که ازهمون مهارتها استفاده کنه و قطعا روی چندتا مسیله تمرکز کنی و توی اونها عملکرد عالی داشته باشی بهتر از غصه خوردن و صرفا دانش زیاد کردنه همونطور که آقای mtگفتند.
هانیه خیلی مشتاقه راهکارهای برطرف کردن ضعفهاشو عملی کنه🤗
کیانی
سلام.
ممنون بابت تمرین های عالتون.
آماده سازی قبل از انجام تمرین برای من کمک کننده بود انجام تمرین های ذهن آگاهی یک خلا ایجاد میکرد و هر چه در لحظه به ذهنم می اومد می نوشتم. وقتی نقاط ضعف خودم رو می نوشتم یکم قدرت ام رو از دست داده بودم اما نوشتن و دیدن نقاط قوت انگار جون دوباره گرفتم . میتونم بگم به کمک نقاط قوت هم کار جلو میره به شرطی که آروم آروم روی نقاط ضعف کار کنیم اما نقاط قوت رو نباید فراموش کرد.
کیانی
سلام.
ممنون بابت تمرین های عالتون.
آماده سازی قبل از انجام تمرین برای من کمک کننده بود انجام تمرین های ذهن آگاهی یک خلا ایجاد میکرد و هر چه در لحظه به ذهنم می اومد می نوشتم. نوشتن و دیدن نقاط قوت انگار جون دوباره گرفتم . میتونم بگم به کمک نقاط قوت هم کار جلو میره به شرطی که آروم آروم روی نقاط ضعف کار کنیم اما نقاط قوت رو نباید فراموش کرد.
مهدی اکبری
مهدی صبر کرد تا همه خانه آروم شود ناگهان بلند شد از تخت و به حیاط ساکت خانه رفت.
در وسط حیات پتویی پهن کرد و چشمانش را بست شروع به فکر نکردن کرد. آری شروع به فکر نکردن.
شاید از نگاه شما این کار مسخره بیایید ولی این کار یکی از سخت ترین کار های دنیاست. چون هر چند دقیقه یک بار ذهنش به یک داستان زندگیش او را به گوشه ای می کشید.
بعد از کلی زمان بلند شد و روی کاغذ نکات مثبت زندگیش را نوشت
اما او خیلی از نکات را حذف کرد چون فکر می کند این ها نکات خیلی خاصی نیست. نمی دونم چرا ولی فکر می کنم مهدی به شدت کمال گرا است ولی نمی تونه این موضوع را از زندگیش پاک کنه
Parastoo
با سلام
تمرین فکر نکردن به هیچ موضوعی خیلی برای پرستو سخت بود و فقط چند ثانیه موفق بود. در مورد نوشتن توانایی ها اول خیلی براش سخت بود، سخت تر از نوشتن ضعف ها،اما فهمید تواناییهای زیادی داره.
سپاس از شما
رضابرزگر
موقع نوشتن توانایی ها متوجه شدم که توانایی های بالقوه ام حتی بیشتر از بالفعل هاست و چقدر پتانسیل و توانایی ما داریم که بلااستفاده گذاشتیم .
این تمرین خیلی خیلی جذاب و باحاله چون وقتی می بینی بیش از ۱۰ توانایی بالفعل داری خوشحال میشی از اینکه عمرتو تلف نکردی و توی مسیر رشد بودی و این اعتماد به نفس رو بالا میبره و خیلی انرژی بخش و خوشحال کننده . ممنون از اینکه تمرینات درجه یک بهمون میدید .
کسری ریشهری
این تمرین به من کمک کرد که ارامش بیشتری پیدا کنم و با خودم به صلح برسم. البته بعد از اتمامش کمی حس پوچی بهم دست داد که کمک کرد با عمق بیشتری به توانایی ها و مهارت هام فکر کنم. اولش خوشحال بودم که این تعداد توانایی دارم ولی بعدش ناراحت بودم که از خیلی هاش استفاده نمیکنم
فکر میکنم هنه این کار هایی که تا حالا کردیم به خودشناسی من کمک کرده و اینکه ضعف هام رو از بین ببرم و به توانایی و مهارت هام جامه ی عمل بپوشانم.
Mostafa sh
سلام دوستان
مصطفی ویس آقای ام تی رو گوش داد و همچنان در حال پیدا کردن نقطه ضعف هاشه ،یکمی هم نقطه قوت نوشت
و واقعا انیشتین جمله قشنگی گفت که انسان متعادل باید باشه به امید اینکه هر انسانی به تعادل ایده آل خودش و جامعش برسه
ممنون
سارا
تمربن امروز خیلی باحال بود من میگفتم به نظرت نگات مثبتت چیه و مینوشتم بعد در نهایت به خودم گفتم خدایی عاشقتم 🤭
حس خوبی داشتم و خب یسری چیزا هست که قبلا ه بهشون فکرکردم نکات مثبتن ولی جای کار و بهتر شدن دارن
مرسی 🥰
محسن فرضی
سلام
امروز در واقع دو تمرین خیلی خوشگل داشتیم که اولیش به هیچ چیز فکر نکردن بود که گرچه گاهی به صداهای ریز اطرافم گوش میدادم تا از فکر نکردن فرار کنم اما تو فواصل چند ثانیه ای موفق به این کار شدم و من قبل خواب این کار انجام دادم و بنظرم نتیجش یه خواب فوق العاده بود جوریکه خیلی از خاطرات تلخ گذشته رو پلان به پلان یادم رفت و ناخودآگاه حس کردم تموم شدن برام و ریختمشون دور😊
دومین تمرین که نوشتن نقاط قوتم از دید سوم شخص بعد از مشاهده ی ۱۵ دقیقه ای در آینه هم بود باعث بیشتر دوس داشته شدن من توسط خودم شد و حس و انرژی مثبت سرشاری رو بهم تزریق کرد جوریکه فک نمیکردم اما بیشتر از نقاط ضعفم که تمرین فبلی بود چیزای خوب از خودم نوشتم قدرتمو زیاد کرد و جنگندگی و هجومم رو به جلو رو واقعا باید تشکر کنم از همه آقای صباغی آقای کریمی خانوم فرجی و همه ی رفیقا و عزیزان بابت دور هم بودن و این تمرینای فوق العاده💪💪💪💪❤❤❤❤
نسيم
ساعت ١ نصفه شب بود. اما انگار نه انگار. هيچ حالش خوب نبود .
نور ضعيفي خودش را روی میز تحریر پخش کرده و شبيه ته مانده هاي جاني به نظر ميرسيد كه نفس هاي آخر روشنايي را خرج ميكند. چشمانش پرت كتاب هايي شده بود كه شبيه قطار، تكيه داده اند به كنج ديوار و انگار ميدانستند جا پايشان زير نور مورب آفتاب و صحنه ميزتحرير اتاق، چقدر سفت است لعنتي ها ! انگار ميدانستند چقدر براي او خواستني اند . چند دقيقه اي نگاهش به نگاهشان گره خورد .
هيچ عجله اي نداشت اما. ميخواست يكي شان را انتخاب كند که در نهايت، به حال آن شب اش بيايد اما منصرف شد. قرار گذاشته بودند ١٥ دقيقه به هيچ فكر نكنند. ميخواست مراسم را با ظرافت و ريزبيني تمام انجام دهد .
پس لباس راحتي پوشيد. بي توجه به كتاب ها، راحت و آرام روي تختش نشست و به ديوار روبه رو خيره شد !! سخت بود خب . از كتاب و كار و احساس و پول و … همه انگار ميدويدند تا با سرعت هرچه تمام تر خودشان را در آن ١٥ دقيقه جا دهند .
تايمر گوشي را نگاه كرد ، ٧-٨ دقيقه مانده بود . تمام توانش را به كار گرفت. بنظر ميرسيد براي بار اول بد نيود . از ١٥ دقيقه ، ٧،٨ دقيقه مفيد بود .
بعد از به جا اوردن مراسم به خودش خنديد، اما صبح كه بيدار شد؛ نسبت به هر روز كمي، فقط كمي احساس سبكي ميكرد . بنظرم همان چند دقيقه كارش را كرده بود .
اين را تنها كسي مي فهمد كه مراسم را خودش قبلا به جا آورده باشد .
الهي شكر
بايد ادامه داد ….
رضا حنیفی
سلام سلام سلام…
تمرینِ امروز حسِ خیلی خوبی واسم داشت…
۱۵ دقیقه پیشِ خودت…
فقط خودت…
به همراهِ هیچ…
هیچ در ذهن…
احساس میکردم که زلال شدم…
حس میکردم شفاف شدم…
وقتی چشمامُ باز کردم متوجه شدم که خیلی بیشتر از اونی که انتظارشُ داشتم گذشته…
حالم به شدت خوب بود…
شروع کردم…
دونه دونه نوشتن…
انگار دیدم همینطوری داشت گسترش پیدا میکرد…
انگار داشتم شاخه و برگ درمیآوردم…
انگار داشتم قد میکشیدم…
کلی توانایی…
کلی ویژگی…
کلی خصوصیتِ دوستداشتنی…
چقدر ایدههای جذاب واسه تواناییهام به ذهنم رسید…
خیلی کمکم کرد تمرینِ امروز که با کمکِ تمرینِ روزِ قبل بتونم یه آنالیزِ تقریبا کلی از خودم بگیرم و در راهِ رسیدن به هدفِ نهایی یعنی شغلِ ایدهآل قدم بردارم.
امیدوارم که این روندِ رو به جلویی که به کمکِ JobCamp شروع شده ادامه دار باشه و بتونم با استفاده از راهکارهای ارائه شده در روزهای آینده به اهدافم در این کارگاه برسم.
دوستون دارم تیمِ جذاب و دوستداشتنیِ JobCamp و بیشاز اندازه ازتون سپاسگزارم ❤
امیر هادیان
ضعف های که داشتم و هنوز گاهی دارم.
نمیدونم بتونم تو مواردی خودمو کنترل کنم یانه
اما خوبه که ادم با خودش اشنا بشه و بتونه خودشو کنترل کنه
زینب فرجی
تمرین کمکم کرد
که بفههمم چقد توانمند بودم خبر نداشتم😀✌
زهرا
سلام
ممنون
من توانایی هام رو بیشتر از ضعف هام میتونم برسی کنم
نوشتن و پیدا کردن ضعف برام سخت بود خیلی
مهری م
با این که حس خیلی خوبی به این فرایند وجود داره ولی کاملا می تونه بحران ایجاد کنه، حس خونه تکونی داره ی چیزایی دردناکه و ی بخش هاییش یادآور چیزایی که باید شکرگذار بود بابتش…در کل حس بسیار عجیب و دلنشینی هستش… مجددا این تمرین ها هم داره نظم میده به تصویر ذهنی از شخصیت بطور کلی با همه ی اون چیزایی که خاصش می کنه.
همچنین تمرین ذهن آگاهی با وجود خیلی سخت بودنش و Voice آقای کریمی خیلی کمک کرد که آرامش حفظ بشه.
Navidfarjam
سلام خدا قوت .
استاد جان من تمرین رو انجام دادم و خوشبختانه توانایی هام چند برابر ضعفام بود .
خوشحالم از این تمرین.
ممنونم از خانم معصومه موسوی پیگیر و دلسوز.
Newshaa
تمرین امروز حس مثبت تر و بهتری در مقایسه با دیروز بهم داد و فهمیدم که توانایی هام رو دسته کم گرفتم و بدون تمرکز و فکر کردن عمیق بهشون شاید تعداد کمی برام واضح باشه. در کل تمرین دیروز و امروز باعث شناخت عمیق تر از خودم شد ولی همراه با ایجاد حس های درونی مختلف.
سجاد دهقانی
سلام جناب صباغی عزیز.
آقا اول از تجربه ذهن آگاهیم بگم که واقعا سخت بود ولی حدود ۳۰ دقیقه سعی کردم به چیزی فک نکنم ولی افکار مزاحم شدیدی بودن ک نمیزاشتن ثانیه های متوالی ای مغزم آروم و بی فکر بمونن…تمرین جالبی بود و بنظرم تمرین بهش و تسلط به این موضوع گاهی اوقت میتونه ذهن مارو به شدت آماده کنه برای پیدا کردن ایده های خوب یا راهکار خفنی برای حل یه مشکل….
در مورد تمرین آینه واقعیتش من حوصلم سر میره زیاد نمیتونم به این تمرین ادامه بدم و بیشتر حالم گرفته میشه وقتی به خودمنگاه میکنم چون دائما افکاری مثل خاطرات کودکی جوان بودن خانوادم و گذشته های شیرینم جلوی چشمم میان که چه زود گذشت و اضطراب این منو میگیره که الان ۲۲ سالمه و همونطوری که این ۲۲ سال زود گذشت چشم بهم بزنم این روزای خوب جوانیمم میگذره مبادا نتونم اهدافمو محقق کنم و ….و اما بابت مهارت ها و نقطه قوت ها اولش خیلی سخت بود برام نوشتنشون ولی یکم که فکر کردم و فشار به مخم آوردم تونستم ۲۳ تا نقطه قوت رو بنویسم که میشه به بعضی هاشون به دید مهارت هم نگاه کرد البته هیچکدوم مهارت حرفه ای نبودن…و باعث شد یه تلنگر بهم بخوره که بفهمم واقعا نیاز دارم مهارت های بیشتری رو یاد بگیرم مهارت هایی که سالهاست میخوام یاد بگیرم و سهل انگاری میکنم….مرسی این تمرین نقاط صعف و قوت باعث شد بعد از ۲۲سال بتونم کمی خود واقعیم رو زیر ذره بین قرار بدمو ببشتر بشناسم….
بهار
از اينكه اينقدر نقاط مثبتش زياد بود خيلى خوشحال بود
به خودش ميباليد و از خودش متشكر بود به خاطر داشتن اينا
و ميخواد نگهش داره و بيشترش كنه تا بازم حس خوبش بيشتر بشه
مرسى كه باعث ياد اورى كردين برام
حس خوبى دارم
شيوا
با سلام
تمرين فكر نكردن به هيچي خييلي لذت بخش بود
نوشتن نقاط قوت واقعاً سختتر از نقاط ضعف بود ولي با اين تمرين متوجه شدم چقدر توانايي دارم.
احسان 7777
احسان خیلی سخت تونست تمرکز کنه و بلاخره بعد چند بار تونست ی ۷ دیقه تمرکز کنم ولی نه اونجوری که باید و تمرکز کامل باشه خیییلی کار سختی بود براش و بعد رفت جلو ایینه و شروع به نوشتن کرد بلاخره ی خوبیایی داره تو شخصیتش ولی نوشتن خوبیا راحت تر بود براش البته توانایی زیادی نداشت
Azadeh
سلامً ،راستش براي مني كه هميشه توي خلوت خودم در حال فكً كردن هستم و هميشه يه سري زمزمه هاي ذهني دارمً،فكً نكردن به چيزي برام خَيلي سخت بود و راستش نشد اصلا ، ولي نقاط قوتم رو نوشتم و خَيلي هم خوشحالم از اينكهً اين همهً توانايي دارمً كه ميتونم با تمركز روشون خَيلي رشد كنم
عماد
به نام خدا
سلام
در تاریکی شب یه گوشه نشست،همانطور که خودش رو بغل کرده بود و سرش رو زانوهاش گذاشته بود،آرامش هم به خودش دعوت کرده بود
انگار که نیاز داشت اینجوری ریلکس کنه
آرامش…
با چشمان بسته شروع کرد به توانایی های خودش فکر کنه
تو باید عاری از هر فکر منفی و بزرگ بینی بگی در چه زمینه ای خوبی
بگو هر چیزی…
فکر میکرد در هیچ چیزی خوب نیست
ولی نمیدونست که چه نقاط ذاتی خوبی خداوند بهش هدیه داده
بعد از این همه استقامت
شروع کرد به گفتن…
از همین نعمت های خداوندرشروع کرد به نوشتن
فکر میکرد نقاط قوت یعنی یه چیز عجیب و غریب،یه چیز خاص
داشت حالش هر لحظه بهتر میشد،تازه داشت میفهمید کی هست؟
تا حالا اینجوری خودش رو بر انداز نکرده بود
به خودش گفت:
نقطه قوت حتی یه لبخند روی صورت
یه جسم سالم
یه مهربانی ساده
یعنی عشق…
دانیال چهاردولی
بعد از سختی تمرکز ذهن آگاهی و دیدن خودم شروع کرد به نوشتن.
تعداد ش از نقاط ضعف کمتر شد و به این فکر افتاد بذار از دید circle. پنجم و چهارم و سوم بذار بپرسم با ناباوری نکاتی گفتن که من اصلا بهشون توجه نمیکردم و ناباورانه تعداد ش از لیست ضعف ها بیشتر شد
تمرین های که تا الان بوده به من جرات داد در مورد خودم اجازه بدم دیگران من قضاوت کنن.🌷 مرسی
سیما دلبری
با سلام و سپاس فراوان
سیما دلبری و پنجمین لایو مهندس حمید صباغی عزیز
ساعت ۱۱/۳۲ لایو شروع و با صحبتهای آقای صباغی در ارتباط با موضوع شب گذشته بسیار عالی و بعد از پرداختن به موضوع نقاط ضعف و قضاوتهای ما اینک مسئله نقاط قوت و مهارتهای است که ما را در زندگی کمک میکند و قرار شد اینبار برعکس شب گذشته ما تواناییهای را که داریم بر روی کاغذ بیاوریم بسیار عالی تر از انتظار اوست است جلسات و از این بابت بسیار خوشحال است
با احترام
Niloofar
نکته جالبی که توی این تمرین بهش برخوردم این بود که یک سری از چیزایی که ممکن بود از نظر سوم شخص نکات منفی برای من باشه اما به شدت من رو توی حوزه کاری و فردی بالا برده و باعث شده پیشرفت کنم پس امروز توی تمرین هام از اونا با عنوان توانایی هام یاد کردم … مرسی از تمرین های خوبتون 👌🏻
ali. abs
چیزی که بیشتر همه ذهنم مشغول کرده نکته خودتونه که هر کدام ازین نقاط میتونه هم مثبت باشه هم منفی اینکه چی را چطور پرورش بدیم مهمه که ایشالا یادش میگیربم در کنار هم… ممنون
حبیبه
من یه دفترچه کوچیک دارم که از سال ۹۶ هر موقع اتفاقات خوب توی زندگبم میفته میرم توش یادداشت می کنم و همینطور نقاط قوتم رو توش نوشتم چه به لحاظ فیزیکی و چه بلحاظ شخصیتی ، و مرور می کنم و اسمش هم هست دفترچه اعتمادبنفس ، تقریبا میتونم بگم این تمرین تکراری بود واسم اما برام لذتبخش بود ، من تمرین رو امروز عصر انجام دادم و حدود یک ساعتی داشتم مینوشتم و فکر می کردم
Sajad
وقتی از ضعف میریم سراغ نقاط قوت مان حس خوبی داره چون با دید بهتر و عمیق تری با خودمون اشنا میشیم
میثم مقیم زاده
سلام.
من خودم رو توی آینده دیدم، به چشم خودم دیدم، از ظاهر تا باطن خودم که کاملا تغییر کرده بود، یه جاهایی واقعا میترسیدم، ترس از اینکه آیا این من قرار هست تو آینده چجوری زندگی کنه، دوست داشتم غمگین بشم یا خوشحال اما یه حسی فقط میگفت نگاه کن، من از درون خودم ترسیدم، يکم دوست داشتنی نبود، من سعی میکردم همیشه در لحظه زندگی کنم، الان میبینم نگاه به گذشته یا آینده چقدر نیاز هست…
Alihjhy
سلام و وقت بخیر
واقعا سخت بود به هیچی فکر نکردن ولی به نظرم تو دراز مدت اگر تمرین بشه خیلی مفیده و جز برنامه هام هست که یوگا شرکت کنم
راجع به توانایی هام هم یکم برام عجیب بود چون خیلی کمتر و سخت تر از ایرادام نوشتم و این باعث شد یکم حا بخورم ولی خب واقعا این که روی نقاط قوتمون تمرکز کنیم واقعا کمک کنندس و حتی به نظرم از این که روی ایرادامون تمرکز کنیم مهم تره
Alihjhy
منظورم از کمتر این بود که خیلی راحت تر و بیشتر از ایرادام نوشتم و این شاید به این خاطره که کمی کمال گرام
میثم مقیم زاده
سلام.
نميدونم چرا اما احساس میکنم قضاوت رو دوست دارم، این حرف ترسناک هست، اما اسمش رو میزارم تحلیل، اون آدم رو مورد بررسی قرار میدم و بعد یه رابطه شروع میکنم، با این تمرین فهمیدم میشه قضاوت های متفاوتی انجام داد، همیشه هم به یه نقطه های کور در قضاوت فکر نکرد، من واقعا علاقه دارم درون خودم آدمها رو تحلیل و بررسی کنم…
زینب
زینب به خاطر تشویشی که توش هست خیلی سخت میتونه تمرکز کنه ؛ولی چند دقیقه ای سعی بر این داشت تمرکز کند توانایی ارتباط برقرار کردن و پیگیر بودن از مهمترین توانایی هایی هست که دارم خیلی وقتها بیش از حد احساس مسیولیت پذیری دارم ولی در حال حاضر به خاطر اینکه یکم دچار استرس هستم همش فکر میکنم نکنه خودم به خودم الکی برچسب مثبت میزنم کلا این دوره برلی من درشرايطی داره میگذره که زینب اصلا حس خوبی از خودش نداره ولی میدونه شرایط اینطوری نمیمونه
علیرضا ا.ف.
برای من که خیلی جالب بود مخصوصا اون تمرکز پنج دقیقه ای الی یک ربعه، که بار اول وسطش خوابم برد :))
اما برای بار دوم که یک مقدار رو مثل تر بودم، خیلی نتایج عجیبی داشت و بر خلاف چیزی که فکر میکردم، خیلی دارایی آشوب بود.
کتاب حکایت دولت و فرزانگی را هم خوندم و خیلی عالی بود.
در کنار اون ها و قوتها را بر اساس کتاب اثر مرکب دارن هاردی نوشتن و برام خیلی جالب بود اما هنوز به نتیجه ای که می خوام به صورت قطعی مشخص بشه نرسیدم واقعا 🙂
منتظر یه نتیجه گیری خیلی جالب از توی اینها هستم
بابت وویس های ام تی هم ممنونم، خیلی جالبند و آدم رو به فکر فرو میبرند.
مرضیه جوانمردی
شد روز پنجم…
هر روز چالشی تر میشه، اصلا انگار تا الان حواسم به خودم نبوده. خودم خیلی نمیشناسم. یک روز بالا یک روز پایین، نمیدونم آخرش چی میشه، امیدوارم حالم خوب کنه….
علیرضا ا.ف.
راجع به این قسمت ضعفها مشکل خاصی نداشتم چون فکر میکنم آدمایی که درونگرا باشن و مرکز کنترلشون هم درونی باشه، تقریبا هرروز دارن ضعفها یا اشکالاتشون رو مرور میکنن : )
من که شخصا ضعف هام رو دوست دارم، چون ضعف ها باعث میشن آدم به بقیه احتیاج پیدا کنه، و همین نیاز شخصیش باعث یه سری روابط اجتماعی عالی بشه.
جایی که تو هم میبینی که قوت هات، ضعف های یه سری دیگه رو پوشش میده و اتفاقا باعث احساس اعتماد به نفس هم میشه 🙂
سما
سلام
دراز كشيد و با خودش خلوت كرد، موسيقي گوش نوازي روح اونو از جسمش جدا كرد وقتي سبك شد و از خودش و همه اونچه فكر ميكرد هست و نيست خالي شد، احساس بي وزني كرد، احساس تهي بودن، يك خط صاف و آرام تا ابد كه هيچ بعدي نداره، از احساس هيچ بودن روحش سرشار شد، حالا ميتونست بشينه و به تواناييهاش فكر كنه، اونچه كه از ميان چشمانش ميديد رو نوشت، حس تازه اي رو تجربه كرد وقتي به كلمات روبروش نگاه كرد متوجه شد با تمركز و انتخاب فقط چندتا دونه از اين تواناييها ميشه زندگي رو زير و رو كرد، ميشه خودشو از نو بنويسه✌🏻
askari.mh
این تمرین توجه 15 دقیقه ای بخودم یه ذهن آگاهی مینیاتوری بود نسبت به کل زندگیم. من هم به تبع اکثر آدمها در موقعیت های مختلفی در زندگیم از خودم فرار کردم. برای اجتناب از مواجهه با خود خودم. خودی که همه ویژگی های مثبت و منفی رو با هم داره. توجه کردن به همه جوانب شخصیت سخت مشکل و گاهی واقعا طاقت فرساست، اما توجه مداوم داشتن هم تو کل زندگی شاید امکان پذیر نباشه یا خیلی سخت باشه. این تمرین فرصت مغتنمی بود برای تجربه این حس و حال خیلی خوب
و یادآوری کرد که باید هراز چندگاهی حتی شده برای لحظات کوتاهی به خودمون برگردیم.
askari.mh
نوشتن و مشاهده نقاط قوت و ضعف و مرور همیشگی اونا، انگار که یه صفحه نمایشی جلوته و داره فیلمی رو نمایش میده که نقش اول اون فیلم تویی و داری خودتو دنبال میکنی. این اتفاق برای من افتاده از چندی قبل و هنوز فیلمم ادامه داره و از این بابت خوشحالم و احساس پویایی دارم.
maryam_ghoreishy
خیلی وقت پیش تمرین مشابه به تمرین این دو روزه رو انجام داده بودم با این تفاوت که نقاط ضعفم بیشتر از توانمند هام بود. این بار متوجه شدم توانمندی هام بیشتر و ارزشمند تر (ی جورایی عمیق تر) شدن. چیزی هم که حالمو خوب می کنه اینه که دیدم نسبت به خودم مثبت تر از قبل شده. قبلادر حق خودم زیاد مهربون نبودم. ی نکته ی جالب این بود که چند مورد هم نقطه ی ضعف برام محسوب می شد و هم توانمندی.
maryam_ghoreishy
فکر می کردم هیچ کس نمی تونه بی رحمانه تر از خودم نقاط ضعفمو فهرست کنه ولی درخواستی که از دوستم کردم خلاف حرفمو ثابت کرد. :)) در کل لیستم از چیزی که فکر می کردم مختصر تر شد. این یعنی این مدتی که روی خودم کار کردم بی نتیجه نبوده و یک سری از موارد فهرستی که قبلا تهیه کرده بودم برطرف شده. حرکتم توی این مسیر همچنان ادامه داره 🙂
سمانه
لایو تماشا، ۱۵ دقیقه جلوی آینه صحبت و ۲۰ مورد از تواناییها نوشته شد.
بعد از آن ویس اضطراب شنیده، شخصسازی و تمرین انجام شد.
سیوان کرمی
وای چقدر عجیب بود این تمرین . خودمو رو یه جوری به رخم کشوند که یه جاهایی از خودممتنفر شدم . یه جاهایی عاشق . حال وصف ناپذیریه با خود رو به رو شدن
سیوان کرمی
برای اولین بار به جای اینکه چیزی که دوس دارم باشم رو وانمود کنم . با همه توانایی های واقعیم رو به رو شدم خیلی سخت بود ولی فهمیدم که همینا چقدر با ارزشن و باید رشدشون بدم .
سید رضا جلالی
سلام و درود
نقاط قوت و نقاط ضعف رو در خودم جستجو کردم و اونها رو روی کاغذ نوشتم و برای هر کدومشون فرصتها و تهدیداتی رو بررسی کردم و اونها رو هم نوشتم،برای چند مین بار اونها رو بازنگری کردم،نتیجه گرفتم که نقاط قوت و نقاط ضعف هر دو میتواند برای ما مفید باشند به شرطی که ما اونها رو خوب شناسایی کنیم و تهدیدهای نقاط قوت رو به فرصت تبدیل کنیم و فرصتهای نقاط ضعف رو تقویت کنیم نا به یک تعادل برسیم
Cla60
یکی از اتفاقهای خوبی که افتاد تو این تمرین این بود خیلی از نقاط ضعفمون نقاط قوتمون هم هست و هم فرصت هستن هم تهدید. به نظرم حفظ تعادل و با هوش باشیم کجا و چگونه از قدرت ها و ضعفهامون بهره ببریم.
Cla60
یکی از اتفاقهای خوبی که افتاد تو این تمرین این بود خیلی از نقاط ضعفمون نقاط قوتمون هم هست و هم فرصت هستن هم تهدید. به نظرم حفظ تعادل و با هوش باشیم کجا و چگونه از قدرت ها و ضعفهامون بهره ببریم.و دیگر اینکه اتفاق دیگری که می یفته با اگاهی در این مورد لحظات بهتری رو خواهیم داشت و ادمهای کارآمدی می شیم
کیانی
سلام
چقدر درآوردن فرصت از نقاط ضعف و درآوردن تهدید از نقاط قوت سخت بود و البته در عین حال ذهن رو باز میکرد. چیزی که جالب این بود که تمام معادلات منو بهم ریخت و متوجه شدم لزومادانچه من نقطه ضعف میدونم لزوما تهدید نداره این درک برای من یک هدیه بود.
مهدی بیرامی
سلام کیانی عزیز . اگر قسمت اول جمله ای که نوشتین رو برعکسش کنیم میشه : چقدر درآوردن فرصت از نقاط قوت و شناسایی تهدید از نقاط ضعف آسان بود . دوست دارم نظرت رو در اینمورد بشنوم . ممنون
Honey
نکته قابل توجه و درس خوبی کهاز این تمرین گرفت ، مخصوصا از صحبت یکی از دوستاش ، این بود :
که میشه ضعفی رو که قبلا تهدید بوده و حلوی پیشرفت رو گرفته بوده، با توجه به نقطه قوت، بسیار قویی که داره ، تبدیل به فرصت کنه.
یعنی یه ترکیبی پررو و باحال :)))
امیدواره بتونه این روش رو برای خودش پیادهسلزی کنه.
مارال کریمی هستم
س لام
میشه نقصهارو به توانایی تبدیل کرد
چالش بسیار عالی بین من و مغزم درمورد نقصهام و پذیرش تهدید و فرصت لود
سپاس
maryam_ghoreishy
هر بار به نقطه ی ضعفی فکر می کردم، تصورم این بود که فقط باید برطرف بشه و یا یک نقطه ی قوت جایگزینش بشه. وقتی داشتم ماتریسو کار می کردم علاوه بر نقطه ضعف های فعلیم،به نقطه ضعف های قدیمی که برطرف شده بودن فکر کردم تا ببینم چه فرصت هایی رو برام ایجاد کردن و من نسبت بهشون آگاه نبودم. نتایج خوب و در نتیجه حس خوبی برام به همراه داشت. فکر می کنم از این به بعد باید برنامه ریزی تر شده در جهت رفع نقاط ضعفم قدم بردارم جوری که اثرگذارترین فرصت ها رو ببینم یا ایجاد کنم و ازشون استفاده کنم.
آیناز ایالتی
هیچوقت فکر نمیکردم که نقطه ضعفام بتونه واسم فرصت ایجاد کنه و برعکس نقطه قوتام تهدید! واقعا کار سختی بود ارتباط برقرار کردن بینشون. بعضی نقطه ضعفام واقعا فرصتی برام نداشتن، اما فرصتاشو با فکر به اینکه اون نقطه اون نقطه ضعف حل شده نوشتم. خیلی سخت بود و خیلی وقت گذاشتم تا شد اون چیزی که باید میشد. چقدر فکر کردن به فرصتهایی که بعد از حل شدن نقطه ضعفام واسم پیش میاد لذت بخش بود و چقدر بهم الهام داد که هرچه زودتر قدم بردارم واسه حل کردنشون. و چه فرصتهایی نصیبم میشه با حل شدن این ضعف ها.
Reyhaneh kermanizadeh
سلام
دیشب که ریحانه داشت لایو رو گوش میداد ، همزمان پای شیرینی درست کردنا بود😋😅
صبح که از خواب بیدار شد داشت به جملات لایو فکرمیکرد
میگفت مگه ممکنه نقطه قوتی ، ضعف داشته باشه؟ یا نقطه ضعفی وجه خوبی داشته باشه .
که وقتی کم کم شروع به نوشتن کرد دید نه واقعن میشه .
براش خیلی عجیب اومد
از اولین نقطه ضعفی که نوشت و براش خوبی و مزیت نوشت تا اولین نقطه قوتی نوشت و براش مزیت بدشو نوشت .
تک تک توانایی ها و ضعف هایی که تو دفترش نوشته بود رو گذاشته بود روبه روش و براشون مینوشت ماتریسی که استاد گفته بود
Parisa
اين جلسه خيلى برام چاشى بود چون ديدم كه ميتونم از نقطه ضعف هام به عنوان فرصت استفاده كنم و نقطه ضعف هام چ تهديداتى داره .
ى ديد جديد تو زندگيم باز شد
دقتى كه الان دارم قبلا نداشتم 😉
مهدی
مهدی برای هر کدوم از توانایی و ضعف هاش یه جدول مانند کشید و تهدید و فرصت هر کدوم رو جداجدا نوشت(جدول swotاصلی خیلی پیچیده بود) و بعد به ارتباط بین اونها فکر کرد
و نکاتی رو که به ذهنش رسید رو یادداشت کرد:
1)افراط کردن توی هر نقطه قوت، تهدید ایجاد میکنه
2)ما تعریف تفاوت و ضعف رو اشتباه میگیریم
3)نوشتن فرصت برای یک نقطه ضعف خیلی سخته
4)بعضی از نقاط قوت و ضعف های ما ریشه اش یک چیزه
Sara jokar
سلام روزتون بخير
تمرين ديشب باعث شد بفهمم نقاط قوت و ضعف من فقط اسمش قوت و ضعف هست و هرنقطه قوت من ميتونه ضعف بزرگي باشه و آسيبي بيشتر از نقطه ضعف من باشه
از امروز ديدگاهم نسبت به نقاط قوت و ضعفم عوض شد و بيشتر حواسم رو بايد جمع كنم كه نقاط قوتم باعث آسبب رسيدن به زندگيم نشه.
ممنونم ازشما🌹
مهدیه خورشید
تقابل تهدیدها و فرصتها خیلی نکته جالبی داشت و موجب شد به این نکته فکر کنم که چند درصد تهدیدها، تهدید واقعی هستن؟ به عبارتی این تهدیدها علتی بر پایه ضعفهای من دارن . حقیقت دیگه این بود که نقطههای ضعفم به نسبت شدتشون فرصتهای جذابتری برام ایجاد کردن. و در کل به این نتیجه رسیدم که باید با دقت بیشتری فرصتها رو ایجاد کنم و از تواناییها و ضعفم قدرتمندتر استفاده کنم که فکر میکنم در عمل نیازمند تمرین و ریزبینی بیشتری هست.
مینا خسروی
سلام
خداقوت
تمرین این جلسه سخت بود ولی خوب بود
من فرصت نکردم برم اینترنت تحقیق کنم راجع به ماتریس
ولی با توجه به توضیحات شما نوشتم.
و واقعا بوده تو زندگیم که تواناییم برام تحدید بوده و وقتی یه توانایی تبدیل به تحدید میشه یه شک به آدم وارد میشه که کارم اشتباه بوده یا من توانایی اون کارو نداشتم قبلا روی این موضوع زیاد تمرکز یا فکر نمی کردم فقط دپرس یا دسترسی میشدم.
ولی الان که دارم مینویسم میفهمم که بعضی ضعف هام میتونه توانایی باشه جایی به کمک کرده .بعضی توانایی هم توانایی از دید من بوده.
واینکه هیچکدوم مطلق نیست میشه از هردو استفاده کرد به جاش.
فقط یکم توجه لازم داره بیشتر مراقب خودمون و اطرافیانمون باشیم.
بنظر من همش نگاه و توجه خداس.
احساس میکنم با توجه به صلاحیت و نگاه خدا برامون اتفاقا رقم میخوره.
وتو زبون هممون هست و میگیم خواست خدا بوده.
واز خدا میخوام که کمک حال هممون باشه.
سپاس
مرضیه مقدسی
سلااااام
تمرین خیلی سخت بود مغزم عرق کرد ولی نتونستم بنویسمش نمیدونم چرا ولی ویس طرز فکر اقایmp و گوش دادممم ممنووونم
fatemehmozafari
فاطمه صبح بعد از کشیدن جدول و نوشتن جزییات شروع کرد به فکر کردن در مورد نقاط قوت و نقاط ضعفش خیلی بهتر شد چون باعث داره میشه کم کم به تعادل برسه
Newshaa
همزمان تهدید و فرصت بودن نقاط ضعف و توانایی ها برای من خیلی جالب بود و با بررسی بیشتر هر دو متوجه شدم که خیلی از ضعف ها لزوما همیشه ضعف حساب نمیشن و همچنین هر توانایی برای ما ایجاد فرصت نمیکنه. حس می کنم لازمه که دوباره به همه ی ضعف ها و توانایی هام نگاه کنم و دوباره با فرصت ها و تهدید هایی که دارن دسته بندیشون کنم و یه مورد دیگه ای که به نظرم اومد این بود که این دوتا شاید بهتر باشه در شرایط و موقعیت مشخصی بررسی و برچسب گذاری بشن نه کلی.
سپیده
سلام
بنظرم تمرین خوب و البته یکم سخت بود و بعضی موارد رو میدیدم که هم نقطه ضعف هست و هم قوت.
و کامل ب تمرکز نیاز داشت که فکر کنم بهش و بعد بنویسم
محمد حیدری
سلام
تمرین خیلی خوبی بود واقعا اینو متوجه شدم که هر توانایی هم نمیتونه برای من سودی آور باشه شاید خیلی وقتها بهای اضافی دادم به کسی یا شاید از حسن نیت من خیلی ها سو استفاده کردن اما از اینها که بگذریم این رو خیلی خوب متوجه شدم که هر خصوصیت مثبت میتونه منفی باشه برای من و اینکه ذهنم رو برای برخی از مشکلات باز تر کرد و خودمو با خودم رو برو کرد
ممنون از شما 🌸🌺
زهرا حبیبی
سلام
تمرین دیشب واقعا خواب و از چشم من گرفت چون برام خیلی سخت بود که بخوام بنویسم
نشستم و شروع کردم به نوشتن دیدم چقدر نقاط مشترک دارن رفتارام نقاط ضعفم ونقاط قوتم وچقدر جای کار دارم من.
کلی حرصم دراومد تا تونستم بنویسم چون میدیدم که تهدیدایی بخاطر رفتارام داشتم و خوشحالم که باهاشون روبرو شدم . کم کم عاشق خودم میشم و تلاش میکنم آدم بهتری باشم حداقل تو زندگی خودم و اینطور میشه که چون به کارما اعتقاد دارم فرصت های خوبم میاد سراغم تا انتخاب درست داشته باشم.
خداقوت به همتون❤️
شیوا
سلام
به نظرم تمرین خیلی سختی بود ، اول از همه متوجه شدنش و بعد از اون نوشتنش ، واسم مثل یه چالش بود
این که میتونیم دیدمون رو عوض کنیم و از نقاط ضعفمون فرصت در بیاریم هم جالب بود ،واینکه خیلی از تواناییهامون اگر توی شرایط نامناسب قرار بگیره یا در برابر افراد اشتباه میتونن به تهدید تبدیل بشن
سما
سلام
چالش این مرحله براش جذابه، باید فکر کنه و از قطعاتی که دستش داره پازل رو تکمیل کنه، کلمات ساده ای که باهاشون زندگی کرده ارتباط عمیق و عجیبی با هم دارن، اینکه گاهی بعضی کاراش نیمه کاره رها میشن نتیجه کمالگراییشه، اینکه حس همدلی زیادی داره گاهی باعث میشه آماج حسای تلخ دیگران قرار بگیره و سطح انرژیش کم بشه
چقدر برآیندای این ماتریس به هم مرتبطن ، بعضیاش حس خوب میده و بعضیاش حس درد، با خودش میگه خوبه که میتونیم بنویسیمشون
forouz
وقتی سر تو طرف نقاط ضعفت برگردوندی تو چهرت میشود یک فروز خندون و دید و برعکس این قضیه جایی بود که وقتی چشمت به نقاط قوتت افتاد، غمگین شدی.
تبدیل نقطه ضعف به فرصت و تبدیل نقطه قوت به تهدید کار سختیه. شاید آوردش رو کاغذ راحت باشه اما بازیش تو زندگی سخته.
Maryam Ghasri
چیز جالبی که توی این تمرین برای من وجود داشت این بود که هر چیزی هر صفتی چه خوب چه بد میتونه یک تاثیر مثبت و یک تاثیر منفی داشته باشه، و در واقع این ما، آموزشایی که دیدیم، انتخابامون، آگاهیمون و زاویه دیدمون هستش که نمایان میکنه کدوم بخش میتونه روی ما میتونه موثر باشه، یا به سراغمون بیاد و کرفتارمون کنه. خیلی از صفات مثبت و ساید تهدیدشون عمیقن ریشه در کودکی ما داره به شکلی وقتی عمیقن بهش فکر میکنیم و نسبت بهش آگاهی پیدا میکنیم تازه میفهمیم که هر بخش از رفتار ما چه ریشه های عمیق و ناخودآگاهی داره
مرضیه جوانمردی
دیروز روز شلوغی بود، کلی دلهره واسه انجام به موقع تکالیفم، قطعی اینترنت، بیرون رفتم توی این اوضاع که لازم بود و…، و تمام روز با خودم صحبت میکنم که حساسیت های قبلتو نداشته باش، حواسم عصبانی نشم و بیشتر خودم به آرامش دعوت میکنم، سعی میکنم به اتفاقات از جنبه مثبتش نگاه کنم، ولی خیلی سخته، حتی بعضی وقتا باز از دستم در میره، اما فوری خودم جمع و جور میکنم. و تمام روز با این شرایط به انجام کار هام مشغول بودم نزدیکای ساعت 9:30بود که رسیدم خونه فوری یک دوش آب گرم گرفتم و با خیال راحت از کرونا👀، نشستم پای کارم و فوری به اکشن کوچم زنگ زدم و شرایط گفتم اما چون نیمی از تکالیفم قبلا فرستاده بودم و مابقی رو فورا فرستادم ازم قبول کرد و کلی خوشحال شدم. با یک دستم شام می خوردم با یک دستم تایپ می کردم اصلا یک وضعی….😎 ولی من کیف میکنم وقتی میتونم اینقدر عالی از پس شرایط بر بیام و اینقدر مسولیت پذیرم. خدایی بعضی وقتا همین مسولیت پذیری هم نمیزاره لذت ببرم ولی خب بودنش در من غالب تر هست و خودم راضیم.
یادم اون جلسات اول گفتن باید از تاثیر این جلسات به اندازه یک صحفه هر روز بنویسیم اما خب بعضی وقتا نمیشه، یا کلمات خودشون پیدا نمیکنن و یا زمان مجال اینو نمیده…
امروز که تمرین ماتریس swot بود همش دارم به این فکر میکنم که به طور کلی میتونم این جمع بندی کنم که خیلی از اون نقاط ضعفام و تهدیدهای نقاط قوتام چه فرصت های بزرگی توی زندگیم از گرفته. ای کاش واقعا بشه همه چی درست بشه، بشم اون ایده آل ذهن خودم، و یک روز برسه وقتی میام به این دفتر نگاه میکنم همه تهدید های رو به فرصت تبدیل کرده باشم و کنارش یک نیک خوشکل بزنم.
ای کاش این سال جدید یک آدم جدید بشم، قبلا خیلی به خودم مطمئن تر بودم و فک میکردم مشکل از من نیست و تمام مشکلات از دیگران😡 یا یک جوری توجیح میکردم اما الانم میگم دیگران بی تاثیر نیستن این مایییم که باید تغییر کنیم دیگران قابل تغییر دادن نیستن. البته اینو همیشه میدونستم ولی عملی نشده تو زندگیم. نه اینکه تلاش نکرده باشم ولی شاید بهتر بگیم وقت کافی واسش نذاشتم
اما الان که اینجا نشستم با خودم خیلی قرار ها گذاشتم امیدوارم از پسشوم بر بیام…
منتظرم، منتظرتونم اتفاقای من✔️
علی حسینی
سلام وقت بخیر
خوب متوجه شدم که نقاط ضعفم چه اثرات مخربی بر زندگیم میذارن و متوجه شدم نقاط قوتم چه فرصت و چه تهدیدایی برام دارن
Parastoo
با سلام
با تمرین امروز متوجه شدم باید نگاهم به تواناییها و ضعفهام عوض کنم. هر توانایی مثبت نیست و خیلی وقت ها ضعف هام کمکم کرده.
ممنون از تمرین خوبتون
لیلا دده خانی
سلام
خیلی جالب بود وقتی دقیق نگاه می کنی به چیزهایی که ضعف به نظر می رسد و فکر می کنم نقص ست جاهایی به داد رسیده ، هم خوب بوده است هم بد . یا چیزهایی که توانمندی به نظر می رسیده خوب کامل نبوده است جاهایی باعث دردسر شده . اینجاست که دید باز می شود و خودشناسی و پذیرش مطرح می شود و اینکه من الان که این ها را دانستم چه کاری می توانم انجام بدهم ؟ یا چه کاری می توانم انجام بدهم که در هر مورد -ضعف و توانایی- به تعادل برسم؟؟
حمیده شریعت صفا
سلام با اینکه چالش سخت و نفس گیری بود فهمیدم که حتی از توی نقاط ضعف هم میشه فرصتهایی برای رشد پیدا کرد و همین طور برعکس همیشه فکر میکردم تو نقاط قوت تهدیدی نمی تونه باشه و در جاهایی این دوتا چه قدر به هم نزدیک می شدن
سپاس
معصومه
سلام.دیشب معصومه خیلی خسته بود و اثراتش واسه امروزم مشهود بود.دلش نمیومد لایو رو ازدست بده.تمرین امروز واسش راحت نبود ولی دید نقاط قوتش گاهی به ضررشه.حتی یکی از دوستاشم بهش گفت مثلا مهربونی زیادت،اقتدارتو تو مدیریت گروه کم میکنه.زیاد نتونست مطلب در بیاره ولی کلا همین چندتا خ بهش انگیزه داد.انشبم به خودش قول داد لایو رو نبینه و فردا فیلمشو دانلود کنه تا صبح جادویی رو از دست نده.ویس جناب کریمی هنوز واسش تازگی نداره ولی باور داره فوق العاده هست.و نشون میده چقدر کار بلدن.موفق باشید.
بهاره رضائیان
تمرین ماتریس swot اولش خیلی سخت پیش رفت و کند بود.
وقتی یکم گذشت انگار زاویه دیدم عوض شد و خیلی سریع و راحت تونستم ابعاد مختلفی از توانمندیها و ضعفهامو ببینم. البته مطمئن هستم که این که تونستم از زوایای مختلف نگاه کنم برای من یک توانمندی خواهد شد. حالا تهدید این توانمندی چی میتونه باشه؟ 😃
خلاصه نتیجه این شد که اعتمادبنفسم بالاتر رفت. من کلا جایی نمیرم که اعتمادبنفسم پایین بیاد. و هر اتفاقی در دنیا اعتمادبنفس منو بالا میبره😄 حالا خوب یا بد. خوبهاش که معلومه بدهاش درس میشه برام و از خودم بابت درسی که گرفتم تشکر میکنم. و البته از پروردگارم. عاشق اسمشم که هر لحظه یاداوری میکنه که من پروردگارتم و دارم پرورشت میدم. و هر لحظه عاشق تر میشیم هردومون.
مرسی مرسی که منو تو این موقعیت عارفانه قرار دادید.
محسن فرضی
انجام این تمرین یه جورایی بنظرم مکمل اون قضاوت نکردن جلسات قبله شاید عجیبه این حرفم اما قضاوت به معنای بد کلمه که میشه همون سرزنش کردن و حتی برای خودتم انجام نده و به هیچ وجه بقول آقای صباغی اگه نمیتونی درست قضاوت کنی اصلا قضادت نکن حق مشاهده داریم ولی قضاوت نه.
قضاوت درست یک حادثه چه از من سر بزنه چه از دیگران تحت تاثیر محیط حال روحی اون لحظه ی آدمهاس من خوب و بد اخلاقی و منطقی رد نمیکنم اما قضاوت درست ما رو به یه مفهومی که ماورا دانش و تجربه و علم هست میرسونه به اسم #حکمت
حکمت یعنی بنظر من حتی یک صفت بد هم ممکنه عواقب یا برداشت های خوبی ازش بشه یا برعکس یک کار یا صفت خوب ازش سوبرداشت بشه یا عواقب بد داشته باشه و خطراتی پشتش باشه.
فاطمه شاکری
اولش خیلی نوشتن سخت بود هی میگفتم اخه چجوری میتونم هم فرصت پیدا کنم هم تهدید ولی نشستم قشنگ فکر کردم و دیدم شدنیه
اینو فهمیدم که بیشتر وقتا چقدر ماها فقط از یک طرف به قضیه نگاه میکنیم و اصن به اینکه یه توانایی گاهی میتونه تهدید امیز هم باشه فکر نمیکنیم،نوشتن این ماتریس باعث شد تا از این به بعد انقدر تک بعدی به موضوع نگاه نکنم و حتما یه چیزی فراتر از تصورات من هم هست
Behnoosh
بهنوش امروز نشست دوتا جدول کشید یکی واسه توانایی هاش و یکی واسه صعف هاش و چیزی که خیلی براش چالش برانگیز بود این بود که توی نوشتن تهدید برای توانایی هاش واقعا ب فکر فرو رفته بود و براش خیلی سخت بود که از این دید بخواد به یک توانایی نگاه کنه
Reijan
بعد از دیدن لایو اینقدر فهمید که هیچی نفهمید.واسه همین سریعا به سمت کوچ خودش رفت و ازش سوال پرسید و کوچش هم بدون دریغ راهنماییش کرد و واسه اش کم نگذاشت.البته کمک های بچه های گروه هم بی تأثیر نبود و بلاخره فهمید که چالش چیه.سریع شروع به نوشتن کرد ولی اصلا نمیدونست چی بنویسه و بهم ربطشون بده.کم کم دستش راه افتاد و فهمید که هر توانایی یک جایی تهدید میشه و یک جایی فرصت و هر ضعفی یک جایی فرصت میشه و یک جایی تهدید و این تناقض خیلی واسه اش جالب بود
زهرا
زهرا خیلی براش جالب بود که تونست از ضعف هاش فرصت بکشه بیرون و از یکزاویه دیگه بهش نگاه کنه، و برعکس که فکر میکرد هیچ وقت نمیتونه قوت ها اسیب رسون باشه ولی متوجه شد که چقدر میتونه براش اسیب زننده باشه، در کل برای زهرا این تمرین جذتبیت خاصی داشت.
مهسا
مهسا دیشب شروع کرد به نوشتن تمرین و وقت زیادی ازش گرفت چون نوشتن تهدید برای نقاط قوت و نوشتن فرصت برای نقاط ضعف کمی سخت بود ولی موفق شد که برای همش بنویسه و از این بابت خوشحاله.
AmirBahador
سلام و درود
امیربهادر طبق روال از صبح شروع کرد تو گوگولو این ور اونور سرچ کردن مطالب و مثال های مختلفی رو دید بعد نشست با توجه به لیست ضعف و قوت هاش
اونارو تو ماتریس پیاده سازی کرد خیلی از ضعف ها میتونست فرصت باشه براش….و خیلی از فرصت ها هم براش تهدید اما هنوز هم یکم دل نگرانه و به کاربردن اون ها و پیاده سازی اون ها از روی کاغذ به زندگی واقعی یکم براش مشکله…باید چاره ای کرد…
sarviha
اصلا گمون نمیکردم این تمرین واسم سخت باشه اما بسیار زمان برد و احتیاج به تفکر داشت، این باعث شد بفهمم چقدر هیچی نمیدونم از خودم…
Alireza.jahanian5549
سلام وقت بخیر
خیلی داره سخت میشه
فکر میکنم با خودم هنوز کنار نیومدم. و باید به استعدادام و توانایی هام ایمان بیارم
همینطور نقاط ضعف خودمو باید روش کار کنم
نیلوفر
سلام و عرض ارادت
تمرین دیشب خیلی کیف داد یه حس خوبی داشت که توی ضعفها دنبال فرصت بگردی . قشنگ یه دست خودمونو هم زدیم زیر و رو کردیم. و تمام روز تو تفکرات مثبت گذشت.
سپاس فراوان
Alireza.jahanian5549
سلام وقت بخیر
به نظرم فرصتامونو باید ایجاد کنیم و خجالت از خودمونو بذاریم کنار.
خودمو در نظر میگیرم نمیدونم چرا اگه بگم یه کاریو اشتباه انجام بدم بده؟ خب به فکر حاش باشم خیلی بهتره
اینطوری زندگیم روتین داره میشه و به قول آقای ام تی مسئولیت کارامونو به عهده بگیریم
بهار
با خودش فكر كرد
ديد خيلى جالب هم نقاط ضعفش مثبت و منفى داره هم نقاط قوتش
براى خودش دليل اورد
از خودش تشكر كرد كه اين مدت هواى خودشو بيشتر داره
مرسى از كوچم و بچه هاى گروهم
و اين كمپ
دوستون دارم
شیرین کبریایی
سلام سلااااام
خیلی خوشحالم و هر روز خوشحال تر برای این مسیری که الان درونش قرار دارم.
تا الان دارم با لذت و مثل یک بازی با مسیر شغلی ام مرتبط می کنم هرچیزی رو.
ولی همچنان از مسیرم مطمئن نیستم. این راهیه که سالیان پیش باید درونش می بودم و وجود نداشت و البته که جریان سیال زندگی من به این صورت باید می بوده و مطمئنم حکمتی بوده که من فعالیت های مختلفی انجام بدم و پخته تر شم تو مسیر زندگی با تجربه های مختلف تا به وقتش این اتفاق قشنگ حیطه ی شغلی ام هم برام شکل بگیره.
ممنون ازتون و آرزوی بهترین ها در امشب که چهارشنبه سوریه و تمام شب های دیگه 💫💫💫
امیر هادیان
همیشه در ضعف ها فرصت هایی هست که باید پیدا کنی و ازش استفاده کنی .
مهمترین اصل خود شناسی هستش اگر نقاط قوت و ضعف که گاهی باهم اشتباه میگریم رو خوب درک کنیم می تونیم راه رو پیدا کنیم
Kiana karimi
از خوبیِ تمرین امروز این بود که خیلی از ضعف هایم درواقع نقطه قوتم هم بود و حتی بالعکس ، این باعث میشه رو همه عکس العمل هام بیشتر فکر کنم ، یعنی ممکنه من خوب ببینم اما از دیدگاه دیگه تهدید باشه ، دلم میخواد یاد بگیرم این نقاط درست برداشت کنم و درست استفاده کنم ، فرصت هامو از دست ندم و تهدید هارو تبدیل به فرصت کنم
شبنم حاجی کرم
سلام چهارشنبه سوریتون مبارک
ماتریس swot رو نوشتم.نقاط قوت و فرصتهایی که ایجاد شده به خاطر داشتن اونها و نقاط ضعف و تهدیدهایی که در زندگی باهاشون دست و پنجه نرم می کنم باز هم به خاطر اونها.ممنون از شما
و ممنون از ویس امروز آقای کریمی در مورد طرز فکر .و یک پیشنهاد برای ایشان دارم در رابطه با اون موضوع مسئولیت پذیری که فرمودید،میتوانید کتاب محدودیت صفر آقای جووایتلی را مطالعه فرمایید.سپاس از هر دو عزیز🌷🙏
Sara Mashayekhi
سلام. تمرين امشب ، بسيار مهم، سخت و در عين حال لذت بخش بود. براي بعضي از خصلت ها اصلا نميدونستم چطور بايد فكر كنم ؛ كه اين نقطه ضعف يا قوت. نكنه جالبي كه كشفش كردم اين بود ؛ ما بعضا ي سري مفاهيم به اشتباه يا جابجا تعريف كرديم براي خودمون و بهشون مهر ضعف يا قوت زديم. مطلب ديگه اي كه دوست دارم بگم اينه؛ اين خصوصيات تمامي شخصيت مارو شكل ميده فقط حد و حدود استفاده از هر كدوم و ايجاد بالإنس بين خصوصياتمون كمك ميكنه تا با تعادل بتونيم موفق باشيم . كلام آخر اينكه، اندازه نگه دار كه اندازه نكوست.
zeynabe faraji
جالب بود چون دیدم ضعف هام فرصتی پشتش داره
قوت هام هم پشتش ممکنه
تهدیدی داشته باشه برای خودم مخفی بود
شيوا
با سلام
تمرين سختي بود و بسيار زمان برد ولي متوجه شدم خيلي از تواناييها و ضعف هام يكي هستن و چقدر شناختم نسبت به خودم كمِ.
شمیم
برای من خیلی خیلی تجربه خوب و مفیدی بود و لذت بردم، باعث شد کلی فکر کنم و منو ب چالش کشید،همیشه میدونستم تو هر ضعفی نقطه قوتی هست و برعکس اما انقدر واضح باهاش روبرو نشده بودم ک بشینم روش فکر کنم و بنویسمشون،وقتی نوشتم خیلی شفاف تر شد و خوشحالم از این موضوع چون خیلی میتونه کمک کنه
مرجان لطفی
باکمک اکشن کوچم تونستم انجامش بدم ،خیلی برام جالب بود و منو به چالش کشوند
Faezetabatabaei
آقااااا عالی بود .تاحالا اینجوری مشتاق ی تمرین سخت نبوده بودم
با اینکه سخت بود ولی عالییی بود خیلی جذاب بود .حس هاییی که داشتم .تعجب .خوشحالی و حتی ناراحتی
Zahra
زهرا امروز به این نتیجه رسید که نقاط ضعفی که براش فرصت محسوب میشه خیلی بیشتر از نقاط قوتیه که براش تهدید محسوب میشه و خب این براش امید وار کننده بود
و دید خوب و بد ویژگیهای ما انسانها نسبیه ، پس بهتره خودشو همونجور که هست بپذیره و سعی کنه از ضعفاش فرصت بسازه…
Mimsadeghiyan
فهمیدم خیلی از ضعفهایی که دارم یجورایی برام فرصته و برعکس اون تواناییام خیلی وقتا برام تهدید بودن این تمرین باعث میشه آدم بیشتر رو کارهای که انجام میده تمرکز داشته بتشه که تو اون لحظه شما میتونی تهدید رو به فرصت تبدیل کنی و حال دلت خوب باشه
Elham.mahmoudi
سلام
امروز با انجام این تمرین متوجه شدم باید هر دو رو در حد اعتدال نگه داریم. همیشه نه نقطه ضعف میتونه ضعف واقعی باشه و نه نقطه قوت.
سپاسگذارم
akoochakian
هر یه کلمه ایی که مینوشت برای نقاط مثبتی که میتونست تهدید باشه براش با خودش میگفت عجب و تاسف واسه خودش😁ولی خب از اینکه گاهی نقاط منفیش میتونست جنبه مثبت داشته باشه خوشش اونده بودد و دیگه خودشو سرزنش نکرد در اون لحظه
askari.mh
بسیاری اوقات که ما خیلی حواسمون معطوف به نقاط قوت و ضعفمون هست پشت اونارو نمیبینیم. یعنی فرصت ها و تهدید هایی که بدنبال اونا میان
این تمرین خیلی کمک کرد که بادید بهتر جامع تر و دقیق تری به خصوصیات و نقاط قوت و ضعف خودمون نگاه کنیم و گاهی از زاویه های مختلف اونارو ببینیم.
حسین
سلام
سلام
از قبل خیلی وقت ها روی نقاط ضعفم فکر کرده بودم و تقریبا اونا رو میشناختم، با اینکه نقاط ضعفم رو میشناختم اما توانایی کنار گذاشتن یا تغییرشون رو تا این لحظه نداشتم، اما با این تمرین یاد گرفتم که لازم نیست همه اونا رو تغییر بدم، قدم اول اینه که نگرشم رو تغییر بدم، و بعد از اون باید یاد بگیرم چجوری از نقاط ضعفم استفاده کنم…
فاطمه بانو
پیدا کردن فرصت از دل نقطه ضعفا یکم سخت بود ولی فرصت خوبی بود که عمیق تر نگاه کنم و ببینم چه نوری می تونم توی اون تاریکی ها پیدا کنم
تمرین جالب و تامل برانگیزی بود
سمانه دارابیان
سلام.
تمرین چالشی وسختی بود. سمانه وقتی شروع کرد به درآوردن ضعف ها و ازتوش در آوردن فرصت ، دید خیلی ازضعف ها به خودی خود نقطه مثبتی یا فرصتی توش وجود نداره . و مسیر رفع اون ضعف و درنهایت رفع اون ضعف میتونه براش آموزنده ودرنهایت رفعش باعث شادی وموفقیت بیشتر بشه. ودرنهایت امر واقعا برای سمانه فکر کردن به اینکه از نقاط ضعفش میشه فرصت در آورد جای فکر داشت .
Shams1400
سلام و ارادت
با این تمرین متوجه شدم که نقطه ضعف یا نقطه قوت صد در صدی وجود نداره ، بلکه تصمیم و رفتار ماست که مشخص می کنه که الان یک فرصت هستش یا یک چالش ؛
در اوج نقاط قوت فردی ممکنه به چالش بر خورد و در اعماق نقاط ضعف می توان فرصت خلق کرد در واقع به این موارد می توان نگاه فازی داشت .
نیلوفر
سلام
خدا قوت
شب چهارشنبه سوری مبارک باشهه
تمرین امروز بسی بسیار پیچیده بود چرا که ذهن رو به چالش میکشید..
و به همون اندازه جذاب بود… می فهمی با خودت چند چندی!!! از ضعف هات می تونی استفاده کنی و نمیشه از توانای هات مغرور بشی چرا که ممکنه به بیراه بره…
خلاصه که کلی مرسی که ذهنمون رو به چالش کشوندید
نگار
تمرین پیچیده ای بود
از اینکه نقاط قوتی دارم که برام فرصتهای خوبی پیش آورده خوشحال بودم ولی متوجه شدم خیلی از تواناییها و نقاط قوتم برام تهدید شده بود و بنظرم باید بازنگری داشته باشم کمی هم ناراحت شدم از دست خودم.
مرسی تمرین خوبی بود
بهارا
همیشه وقتی باهم راجبه نقاط قوت و ضعف و اینکه چطور استفاده کنیم ازشون حرف میزدیم
ولی به قول اقای ام تی دانشه بود ولی اقدامه انچنانی ای نبود
و این تمرین این فرصتو بهش داد تا دانشاشو به دست اقدام بسپاره
و فهمیدن این خیلی خوب بود براش که با انجام این تمرین ببینه حتی یه سری نقاط ضعف فرصت های دنبالش داره و بالعکس یه سری نقاط قوتش تهدیدایی براش ایجاد میکنه
و اینو یاد گرفت ک حتی از نقاط ضعفشم میشه استفاده کنه برا مسیری ک پیش رو داره 🙂
Niloofar
اتفاقی که امروز افتاد خیلی جالب بود
بعضی از توانایی های من تهدیدایی ایجاد میکرد که تا حالا بهش فکر نکرده بودم و همینطور بعضی از ضعف ها از من آدم بهتری ساخته بودن چون برای پوشوندن اون ضعف ها خیلی بیشتر تلاش کرده بودم
مرسی از تمرین های خوبتون
حسین
کار هیجان انگیزی بود. هم لذت بخش و هم آموزنده و البته سخخخخت.
نظرات دوستان رو خوندم. برای همه تجربه خوبی بوده. امیدوارم بتونم از چیزهایی که یاد گرفتم استفاده کنم.
ShadI
تمرین بسیار جالبی بود.تا به امروز چنین تجربه ای نداشتم
و فهمیدم که خیلی از توانایی های من شاید بیشتر تهدید حساب بشن برام و همینطور خیلی از ضعف هام فرصت…
خیلی جالب بود و بحث برانگیز
واقعا ممنونم
رضا حنیفی
سلام
امروز خیلی عجیب بود واسم…
بخاطر اینکه کلی نکاتِ جالب از خودم پیدا کردم که البته استفاده از یک سری از اونها رو خیلی سال بود که واسه خودم ممنوع کرده بودم و حتی نوشتنشونم واسم سخت بود…
ولی وقتی نوشتم و به فرصتها و تهدیدهای اونا نگاه کردم متوجه شدم که با رعایت اخلاق و رعایت مسائل انسانی میشه از هر تهدیدی یه فرصت ساخت…
خیلی ممنونم ازتون که انقدر نرم و پله پله ایجاد رشد در ما میشوید و حالمونُ خوب میکنید.
دانیال چهاردولی
سلام ابتدا تشکر کنم هم گروهی خودم امیر بهادری
چالش سنگینی بود نمیدونم چرا مغزم منجمد شده بود
وقتی به ردیف تهدید در لیست قوت و ردیف فرصت ها در لیست ضعف ها
بیشتر از این متوجه شدم ,که خودم چطور غربالگری کنم و بیشتر دقت کنم
تشکر از همه دوستان
مهری م
میشه به این نتیجه رسید که یک دیدگاه واقع گرایانه که براساس چیزهایی که میدونستی و همیشه وجود داشتند از توانایی ها و ضعفهامون ایجاد میکنه.
چیزی ک شکل گرفته بر اساس این تکلیف میتونه راهنمای خیلی خوبی تو زمینه های شغلی باشه.
همچنین این تست باعث شد ک خودم رو هم کمتر قضاوت کنم و کلا حس بهتری پیدا کردم به خودم و مجدد دیدگاه روشن تر و واضح تر از هویتم بهم داد.
و اهمیت سنجش درست جوانب در همه موارد رو اثبات می کنه
علی
سلام
اولش زیاد متوجه نشد که دقیقا باید چ کارکنم درواقع تمرین جدید براش گنگ بود وقتی با اکشن کوچش مشورت کرد فهمید که باید چ کارکنه
رفت سراغ لیست توانایی ها و ضعف ها
تاحالا بهش فکر نکرده بود که ضعف هاش بعضی اوقات براش سود داره یابر عکس بعضی وقتا توانایی هاش براش ی تهدیده
واقعا براش تمرین جالبی بود.
بهارا
همیشه باهم زیاد راجبه نقاط قوت و ضعف حرف میزدیم برای ادامه مسیرمون و تشخیص راه بهتر
همیشه ام راجبه کار درست صحبت میکردیم ولی به قول آقای ام_تی اون اقدامی ک باید انجام نمی گرفت
این تمرین اینو خوب بهمون یاد داد که ب دانش هامون اعتماد کنیم و دست به یه اقدام درست حسابی بزنیم اقدامی ک هیچوقت اونقدرا نبود
و اینکه میدیدیم یه سری نقاط قوتش تهدیدن و بالعکس یه سری نقاط ضعفشم فرصتای خوبی ایجاد میکنن این درسو داد ک با تکیه بر این باورا و به کارگیری در مسیر موفقیتمون بیشتر جدی بگیریم همه چیزو
حبیبه
دیشب وقتی تمرین رو شروع کردم اولش بنظرم خیلی سخت بود اما بعد از اینکه چندتا مورد رو نوشتم تونستم بقیه ش رو راحت تر بنویسم ، یه جاهایی باید خیلی فکر می کردم که از توی نقاط ضعفم بتونم فرصت ها رو درآرم خیلی باید روش فکر می کردم در کل از اون تمرینهایی بود که به قول استاد ذهن کاملا عرق میکرد . حالا الان شدم یه آدمی که نگاهم تغییر کرده میتونم از هر تهدیدی یه فرصت بسازم میتونم با وجود این ویروس زیبا که این روزها همه مون و درگیر کرده ببینم چه فرصتهایی برام پیش اومده ، فرصتهایی که میتونم همین الان نهایت بهره رو ازش ببرم .
سیما دلبری
سلام برشما خوبان
آنچه برایتان می نویسم ازjنگاه سیما دلبری و برداشت ایشان از لایو شماره ۶
چه هیجان انگیز است آنچه میبیند و میشنود هر شب بیشتر و بهتر از قبل برایش شناخت به همراه دارد و تفکری جدید برایش رقم میزند آنچه در لایو ۶ آقای صباغی به آن پرداخت نکته ای بسیار ارزشمند در ارتباط با شناخت دوباره ای از نقاط قوت و نقاط ضعفهایشان در فرصتهای مختلف و اینکه دانستند که آنچه فکر میکنند نقطه قوت و یا مهارت است ممکن است زمانی برایشان تهدیدی باشد و یا برعکس ممکن است حتی نقطه ضعفهایشان گاهی برای آنها فرصت آفرین باشند و نتایج خوبی را به بار بیاورند
عالی و بینهایت با ارزش است این تفکر جدید که راههای شناخت بیشتری برایمان خواهد گشود
ممنون از حمید جان و آقای کریمی و کوچ عزیز و همه شما خوبان
ارادتمند
سیما دلبری
نسيم
سخت بود براش .
گيرِ كار همين جا بود گويا. بحثي روي نوشتن نقاط ضعف و قدرت نبود!
تلفيق اينها بود كه مشكل داشت …
يعني اصلا خود مشكل همين جا بود . وقتي ميومد ستون هاي wo,SO,WT,ST رو تكميل كنه، ترمز ميكرد .
بزار داستان رو تا همين جا نگه دارم ..
بايد تامل كنه ، خيلي زياد .. به قول MT، طرز تفكر، زاويه ديد همه چيز.. ظاهرا همه از اون راضي اند و همه كارهاش رو به بهترين نحو ممكن انجام ميده تو محيط كار اما يه جا مشكل داره ، خودش راضي نيست.. خودش نمي تونه انتخاب كنه و تصميم بگيره ..
بزار يكم نامل كنه ، بقيه ماتريس رو كامل ميكنه .
Hanieh
هانیه اولش بخاطر نمودار و اینها گیج شد چون هرچی توی گوگل میخوند بطور کلی گفته بود و نه تک تک و اکثرا مربوط به مسائل اقتصادی و کاری و بیزینس بود. ولی در نهایت هرچی برداشت کرده رو روی کاغذ اورد و در نهایت حس خوبی داشت چون نسبت به نقطه ضعفهایی که همیشه باهاشون کارد و پنیربود مهربونتر شده بود و بنظرش این شروعیه واسه ی رفع نقاط ضعف و تبدیل کردنشون به عادات مثبت :))
ولی سوالی که میخواست از آقای صباغی بپرسه و ذهنشو مشغول کرده بود اینه که واقعا برای یکسری نقاط ضعفهاش نمیتونست تهدید پیداکنه مثل عملگرا نبودن (چون هیچوقت نگذاشته فرصتی ایجاد بشه و ریسکی که حتی بشه گفت تجربش مثبته یا منفی) و یا اعتماد بنفس کم هیچ جا باعث فرصت نشده بنظرم همیشه فرصتها رو گرفته
و اینکه من توی نقاط قوت ینی نوشتن توانایی ها در روز گذشته بیشتر مهارتها رو نوشتم و اکثرشون تهدید آمیز نبودن🤔 مثل سخنران خوبی بودن یا زبان انگلیسی بلد بودن یا فن بیان مناسب!؟
پس بیشتر تمرکز کردم روی خصوصیاتم در تجربه ی team workو خصوصیات اجتماعی و شخصیتیم
در کل هنوز فکر منو درگیر کرده و بازهم ادامه میدم…
مرسی از وقتی که گذاشتین برای خوندنش🙏
میناخسروی
سلام
خداقوت
تمرین این جلسه سخت بود ولی خوب بود
من فرصت نکردم برم اینترنت تحقیق کنم راجع به ماتریس
ولی با توجه به توضیحات شما نوشتم
و واقعا بوده تو زندگیم که تواناییم برام تحدید بوده و وقتی یه توانایی تبدیل به تحدید میشه یه شوک به آدم وارد میشه که کارم اشتباه بوده یا من توانایی اون کارو نداشتم قبلا روی این موضوع زیاد تمرکز یا فکر نمی کردم فقط دپرس یا دسترسی میشدم.
ولی الان که دارم مینویسم میفهمم که بعضی ضعف هام میتونه توانایی باشه جایی بهم کمک کرده.
بعضی توانایی هم توانایی از دید من بوده.
و اینکه هیچ کدوم مطلق نیست میشه از هردو استفاده کرد به جاش.
فقط یکم توجه لازم داره بیشتر مراقب خودمون و اطرافیانمون باشیم.
نتیجه: همش نگاه و توجه خداس .
احساس میکنم با توجه به صلاح دید و نگاه خدا برامون یکسری اتفاقات رقم میخوره.
وتو زبون هممون هست و میگیم خواست خدا بوده.
یا اگه خدا بخواد جور میشه.
و از خدا میخوام که کمک حال هممون باشه.
سپاس.
رضابرزگر
تمرین دیشب یه جذابیت خاصی داشت که باعث شد من نصفشو همون دیشب بعد از لایو برم انجام بدم ولی چون نیاز به فکر کردن داشت خیلی نمیتونستم تمرکز کنم چون خوابم می اومد . اما از اونجایی که میل شدیدی به یادگیری و جمع اوری داده دارم چند تا لایو اموزشی دیگه رو دیدم و بعد خوابیدم و بعد از بیدار شدن چندتا کار انجام دادم و بعدش یه لایو مشترک با یکی از اساتید داشتم و دقیقه نود مابقی تکلیفمو انجام دادم و اومدم گزارش نوشتم و ارسال کردم .تمرین خیلی جالب و انگیزه بخشی بود .
حسن قلیچ خانی
این ماتریس بیشتر ازینکه نوشتنش مهم باشه، بهنظرم درک و مفهومش هست که مهمه. به قول حمید سخت نیست که از توانایی ها فرصت درآریم مهم تهدیدهاست، که حواسمون جمع باشه. مرسی
احسان 7777
شروع به نوشتن ضعف ها و قوت ها کرد ولی مشخص براش شد هر ضعف یا قوتی ممکنه ی تهدید یا فرصت پشت اون باشه و نمیشه گفت همه ضعف هامون خیلی بد هستن یا اینکه نقطه قوتامون خیلی خوبن و بدی ممکنه داشته باشه
ali. abs
سلام
من با تمام نقاط +، و منفی که فقط نگاه من ب اونها +یا منفیش میکنه و هر کدام فرصتی است و تهدیدی… خودم بهتر بشناسم..
رضا اسکندری
تمرین امروز خیلی خوب بود، به این خاطر که تونستم همزمان نقاط ضعف و قوت خودم رو ترکیب کنم و ببینم چطور میتونم ازشون استفاده کنم تا موفقیت بیشتری داشته باشم.
به نظرم هر روز دوره داره بهتر از روز قبل میشه و این خیلی عالیه و تو کم دوره ای اتفاق میفته.
ممنونم از زحمات همه تون
سعید قصیری
ماجرا رفته رفته داره جالب تر میشه.
این ماتریس یه روش خیلی جالب برای استراتژی ریختنه.
البته صرف نوشتن چهارتا پارامتر فقط استارتشه. کار اصلی اون چهارتای بعدیه. اونی که بیشتر از همه بهش علاقه دارم، استفاده از نقاط قوت برای تاثیر گذاری روی تهدید هاست.
در کل، تابحال این ماتریس و برای خودم روی کاغذ نیاورده بودم و تجربه ی خیلی جالبی بود برام.
چیزای جدیدی هم درباره خودم یاد گرفتم. البته یاد گرفته بودم قبلا، فقط فراموش کرده بودم.
الان میفهمم وقت گذاشتن واسه خودت ینی چی
زاهده ادلان
تمرین امروز جالب بود، باعث شد متوجه بشه قوت ها وضعف ها میتونن به هم وابسته باشن و حتی گاهی جاشون عوض بشه.
باید سعی کنه یه جور تعادلی رو بینشون ایجاد کنه تا تهدیدها به فرصت تبدیل بشن
عماد
به نام خدا
سلام
عماد فکر میکرد همیشه توانایی ها باعث فرصت میشه و حسرت اینو میخورد که چرا من توانایی ها ندارم که برای من فرصتی بسازه
ولی از طرفی هم به این فکر کردشاید توانایی که تو الان نداری و اگر داشتیش باعث تهدید تو میشد چه بهتر که نداریش(انگار یه مسکنی میخواست باشه واسه حرفا و کارایی که نکرده)
ولی اگر هم داریش به عنوان یک فرصت عالی استفاده کن
نتیجه گرفت هر توانایی که باعث یک فرصت بشه گاها میتونه ۱۸۰ درجه بچرخه و تو رو دچار تهدیدی بکنه و نهایتا مسبب اتفاق ناگواری یا حتی به کام مرگ ختم بشه و حتی نقطه مقابلش میتونه یک ضعف تو رو علاوه بر تهدید و کاملا برعکسش به اوج خوشبختی و هدف برسونه
تصمیمی که گرفت قول داد سعی کنه در ضعف و توانایی ها به یک مرکز تعادل برسه و جلوی تهدیدهای بیشتر زندگیش رو بگیره که که ناگه توانایی هاش جزئی از ضعف های عماد بشود.
مهدی اکبری
باز دفتر باز شد این بار مهدی حرف های بیشتری برا نوشتن داشت من فکر می کنم مهدی اینبار تازه فهمید که چگونه شکست خورده. تعدادی از نقاط قوت خودش را دید که تا به الان چگونه به او آسیب می زدند.مهدی در نقاط قوت خودش چابکی را قرار داده بوداو از این که توانسته بود کار های زیادی در زندگیش بکند و کار های زیادی را تست کرده بود خوش حال بود ولی ناگهان یاد یکی از دوستانش افتاد که با مهدی شروع به کار کرده بود ولی دوست مهدی فقط یک کار را یادگرفته بود. مهدی وقتی خودش و دوستش را از لحاظ مالی و آسایش زندگی مقایسه کرد به این نتیجه رسید که شاید کارش اشتباه بده چرا که دوستش بیشتر پیش رفت کرده بود.و این گونه بود که مهدی فهمید همه خوبی هایش زیاد هم خوب نیست.
مرجان
به روز ششم و تمرین خوبش که رسیدیم برام جالب بود که بعضی توانایی ها همزمان ضعف هم هستن.و اینکه چقدر ما انسان ها پیچیده هستیم
Alihjhy
سلام و وقت بخیر
خلاصه بگم با تمرین امروز یاد نماد کنگ فو افتادم که سفیدی یه لکه سیاه داره و سیاهی یک لکه سفید که نشون میده هیچ چیز مطلق نیست چه در خوبی و چه در بدی
در سیاهی هم روشنی پیدا میشه و بالعکس.
Omid.a89
سلام و درود فراوان.
امروز یادگرفتم که هر توانایی که فکر میکنم دارم همه جا نمیتونه توانایی باشه و بلعکس هر ضعفی که هم همیشه ضعف نیست و در بعضی جاها میتونه توانایی محسوب بشه
susanghassemi
وأي ازين تمرين،چالشي و مهيج.
بقدري ذهن من رو درگير كرده بود كه فقط توي ذهنم ميتونستم با خودم كلي بحث كنم و ياد جمله يا راهي خواهم ساخت يا راهي خواهم يافت افتادم.
Arman
کم کم دارم شخصی که خودم هستمُ واقع بینانه تر میشناسم.
و همچنان از تکنیکِ نگاه در آینه استفاده میکنم که خیلی داره کمک میکنه
امروز تونستم یکم حرفه ای تر خودمُ آنالیز کنم که فکر میکنم خیلی توی تصمیم گیری میتونه مفید باشه واسم
سجاد دهقانی
سلام شبتون بخیر
تمرین سختی بود و نوشتن نقاط ضعفی که برامون فرصت هست واقعاااااا خیلییییی سخت بود…اما جالب بود فهمیدم خیلی از توانایی هام میتونه ضعفم باشه و خیلی از ضعف هام میتونه یجاهایی نقطه قوتم بشه…دمتونگرم با این تمرین خوبی که دادین
غزاله
گزارش:
تمرین جالبی بود اینکه نقاط ضعف میتونه فرصت ایجاد کنه و نقاط مثبت میتونه ضعف هم به حساب بیاد! دیدگاه آدم رو عوض میکنه.
علیرضا مهیمنی
سلام جناب صباغی عزیز
روز ششم روز خوب و سختی بود
نوشتن فرصت برای توانایی و تهدید برای ضعف ها
نسبتا راحت بود
اما دو مورد دیگه خیلی وقت برد و واقعا باید فکر میکردی
حتی از اکشن کوچ ام هم کمک گرفتم
اما بسیار خوب بود .به نکات خوبی رسیدم که اولا چطور میشه ضعف ها رو پذیرفت و از دید دیگه بهشون نگاه کرد و چطور میشه به فرصت تبدیل بشن و یا پتانسیل بعضی توانایی ها چقدر هست که ما گاهی اونارو جدی نمی گیریم .
عالی بود ✌
پیام
قرار شد براساس مانریس SWOT توانایی ها و ضعف هامون رو بررسی کنیم
تا تهدید و فرصت هر کدوم مشخص بشه
امیر
این جلسه ششم که فوق العاده بود و تونستم شغلهایی رو که جهان به آنها نیاز داره رو به تعداد بالایی بنویسم و این تمرینهای عالی شما باعث میشه که ذهن ما هر روز و هر روز باز و باز تر بشه
Newshaa
اول حس می کردم که باید دسته بندی کنم یا نظمی تو فکر کردنم وجود داشته باشه ولی بعد از چند دقیقه فقط تمرکز کردم و شروع کردم به نوشتن .شاید 100 کلمه اول خیلی راحت به ذهنم اومد و خیل سریع تونستنم نیوشا و همه ی چیزهایی که تعریفش می کرد رو بنویسم ولی برای من چالش بعد از 100 کلمه آغاز شد و نیاز بود یکم بیشتر فکر کنم و عمیق تر بشم. در نهایت تونستم بیش از 200 کلمه بنویسم و با انجام این تمرین فهمیدم که من با فاکتور های مختلفی مثل رشته، علایق، آدم ها، تجربه های گذشته و آرزوهام تعریف می شم.
معصومه
سلام.معصومه بازم دلش نیومد لایو رو فردا ببینه.بازم وویس ام تی ،دیر دانلود سد ولی عااالی بود،برچسب برای کودکان خ موثره،واسه شغلها هم خ زیاد نوست و بهم الگو داده شد.خدایا شکرت
امیر هادیان
چیزی که برام جالب بود .اینکه چقدر شغل وجود داره و روزانه باهاش سرکار داریم یا می بینیم اما حواسمون بهشت نیست و گاها میشه ارتقاش داد اما برامون عادی شدند
زهرا حبیبی
سلام وقت بخیر
دیشب هم از شغلهای مورد علاقه خودم نوشتم هم شغلهایی که شاید بدم میاد ازشون و خوشحالم که تونستم به اطرافم معطوف بشم و ببینم چقدر بعضی شغلها مهم و حیاتی هستن و زحمت زیاد میخوان.
امیدوارم تواین ۴ شب نتایج خوبی بگیریم.
susanghassemi
من هم كلي شغل به ذهنم رسيد و نوشتم و هنوز مشاغل بيشماري هست كه خيلي كليدي هستن ولي ديده نميشن.
ولي سؤالي كه توي ذهن من هست اينه كه آيا هر كسب و كاري،شغل محسوب ميشه يانه؟!
مهدی
مهدی بعد از کلاس شروع کرد به نوشتن مشاغل، از بقالیِ کوچه شروع کرد به نوشتن و فکر میکرد کاری نداره و میتونه 500 تا بنویسه ولی بعد از شغل های سنتی و کارمندی وقتی به شغل های جدیدتر رسید دیگه به یاد آوردن شغل ها سخت شده بود براش، نهایتا بیش از 350 تا شغل رو توی دفترش نوشت
Newshaa
فکر می کردم نوشتن 200 تا شغل بسیار آسونه و به راحتی میتونم نام ببرمشون ولی دیدم که روزانه با کلی مشاغل مختلف سر وکار داریم که شاید به علت پشت صحنه بودن کارشون یا کم اهمیت بودن از نظر ما ندید گرفته شن و همین ممکنه باعث شه ما تو انتخاب مسیر شغلی تصمیم درستی نگیریم چون حتی به وجود خیلی از گزینه های شغلی آگاه نیستیم.
کیانی
سلام.
وقتی به این فکر می کرد که قراره مثبت ۲۰۰ شغل بنویسید به نظر سخت می آمد. اما این تمرین باعث شد متوجه بشه که چقدر شغل ها هست فارغ از درآمد شون چقدر لازم و ضروری ست.
زهرا
زهرا با شغل هایی روبه رو شد که اصلا حواسش بهشون نبود، براش جالب بود ولی خب تعدادی که خواسته بودین زیاد بود.
Zahra
امروز زهرا دید چقدر شغل در دنیا وجود داره که اون اصلا توجهی بهشون نداشته و وقتی یک نفر میگه هیچ شغلی مناسب من نیست مشکل از خودشه نه شغلهای اطراف
Nahidiii
ناهید، وقتی داشت شغلها رو مینوشت، دید بیشتر کسب و کارهای معمولی رو بلد هست، و از کسب و کارهای دنیای مجازی خیلی آگاه نیست🤦♀️
Behnoosh
بهنوش دیشب با خودش گفت ۲۰۰تاا؟ خیلیه ک..
ولی وقتی نشست به نوشتن و خودشو تصور کرد توی محیط اطراف خونه و دانشگاه و .. دید که خییلی شغلها هستن که شاید ما بهشون اصلا توجهی نداشتیم ولی خب خیلی جامعه بهشون نیاز داره و جزء ضروریات هست..
خلاصه ک به راحتی ۲۸۰تاشو نوشت😶
Cla60
هرچی که دغدعه م بود رو نوشتم خیلی هاش موجوده در ایران و خیلی هاش در خارج از ایران موجوده. ولی به من این کمک کرد که چقدر براشون می شه تلاش کرد و بهش رسید
Sara Mashayekhi
سلام . من همون ديشب همه شغل هايي كه به ذهنم ميرسيد نوشتم
و آگاهانه سراغ اون دسته از مشاغل زير پوستي نرفتم ، البته ي حسي مانع اين كار ميشد و ي چيزي بهم ميگفت مشاغلي كه مينويسي بايد خيلي مهم و تو چشم و كليدي باشن. در صورتي كه ميدونم خيلي از شغل ها شايد كوچيك باشن ولي خيلي به درد بخور هستن. نا گفته نماند كه ي چندتايي شغل نامتعارف نوشتم . ولي خب بيشتر ذهنم به سمت گل درشتا ميرفت. 😶
زاهده اردلان
اولش فکر میکرد ۲۰۰ تا خیلی زیاده اما ۳۰۰ تارو به راحتی نوشت، اتفاق جالب این که اسم بعضی کارهارو نمیدونست، میپرسید به کسی که فلان کارو میکنه میگن چکاره؟ میدونه که قطعا خیلی کارهای دیگه هم هست که ننوشته
مهسا
مهسا دیشب شروع کرد به نوشتن شغل ها و فهمید چقدر آدم میتونه توانایی های زیادی داشته باشه که در راستای اون انقدر شغل در دنیا وجود داره و فهمید که خدا چقدر انسانها رو دوست داره و با این همه توانایی اونها رو آفرید و خدا رو شاکره ،مهسا تونست 570 شغل رو به راحتی بنویسه و از این بابت خوشحاله
Elham.mahmoudi
الهام امروز وقتی درحال نوشتن شغل ها بود متوجه شد شغل های زیادی اطرافش بود که خیلی وقت ها اصلا بشون توجه نمیکرده.و خیلی از شغل هایی که زیاد تو چشم نیستن ولی بهشون نیاز داریم.
میناخسروی
سلام
خداقوت
واقعا شغلهای زیادی تو دنیا وجود داره که هر کدوم سختی و استرس خودشو داره.
ولی برای متخصص اون کار ، کار خوب وانجامش لذت بخشه.
هرچی روکارمون تخصص بیشتر داشته باشیم انجامش راحت تر و بارضایت بیشتری همراه است.
سپاس
سما
سلام
اول تو ذهنش مشاغل رو دسته بندی کرد و شروع به نوشتن کرد تا صدتای اول تندتند نوشت یه نگاهی کرد و دید هرچی نوشته مشاغل سطح بالا هست ولی همه شون لزوما مورد نیاز نیست، وقتی به نیاز جامعه نگاه کرد دید بعضی مشاغلی که اصلا تو لیستش نبودن تا حالا شاید نیاز بیشتری به وجودشون باشه، ادامه داد تا ۲۰۰، شغل و مسیر انتخاب شغل براش معانی دیگه ای پیدا کرد، حالا هرکاری می کنه نمیتونه از نوشتن متوقف بشه ۳۰۰ تا که نوشت ، با خودش فکر کرد اگر ریزتر و تخصصی تر به موضوعات نگاه کنه میتونه دو برابر اینم بنویسه، فکرش خیلی درگیر شده و سلولهای مغزش تو فشارن، دست از نوشتن لیست برمیداره وبه صدای ام تی گوش می کنه😊
فاطمه
سلام، وقت بخیر
شغلهای زیادی رو تونستم بنویسم که اگه توی خیلی از اونها ریز بشم، تعدادشون به چند برابر تعداد فعلی افزایش پیدا میکنه.
از اقای الهی قمشه ای شنیدم که میگفت :
هر انسانی توی یه کاری، میتونه توی دنیا، رتبه اول رو داشته باشه.
فکر میکنم هر چقدر در مورد مشاغل، اطلاعات بیشتری داشته باشیم، رسیدن به هدف بالا، بیشتر میسر میشه.
ممنون
Maryam Ghasri
نوشتن در مورد شغلا برام یه نکتهای رو آشکار کرد اونم این بود که خیلی شغلای مهم و کاربردی توی دنیا هستن که چون در معرض تبلیغات قرار نمیگیرن اهمیتشون رسانه ای نمیشه اما وقتی اساسی بهشون نگاه میکنی میبینی چقد نبودنشون میتونه زندگی آدمارو لنگ کنه، چقدر مسئولیت داشتن در مشاغل مختلف میتونه مفید و مضر باشه، مثل معلما میتونن یه بچه رو به سقف یا به فرش برسونن، داشتم فک میکردم چقد خوب میشد اگر پدر و مادر بودن هم شغل محسوب میشد و اگر به عنوان شغل بود میتونست از حساس ترین، با اهمیت ترین و پرکاربردترین مشاغل دنیا باشه
ShadI
چقدر دنیا به انسان های متخصص نیازمنده و چقدر تخصصای مختلفی وجود داره ..بی شمار حرفه و تخصص لازمه برای پیشرفت و بهبود کیفیت زندگی
و هر شغلی در جای خودش درهرسطحی ضروری و نیاز جامعه است.
منتظرم تا در سه شب بعدی ببینم قرارِ به کجا برسیم و نتیجه نهایی چی میشه؟
وویس های آقای mt عالی هستند
تمرین ها لایوهای شبانه خیلی کارآمد
و پیگیری و همدلی اکشن کوچ فوق العاده….
نیلوفر
درود
شغلهای شریف بسیاری در ایران و دنیا وجود داره که گاها ادم بهشون توجه نمیکنه و فقط تاکید میکنه به شغلهایی که بولدترن و اینه که باعث وجود اومدن اپیدمی شغلی میشه در حالی که اگر آدم راه خودشو پیدا کنه و در اون مسیر تلاش کنه قطعا به موفقیت میرسه. اینا چیزی بود که نیلوفر دیشب بعد از نوشتن حدود ۶۰۰تا شغل و گوش دادن به فایلهای صوتی، بهشون رسید.
سپاس فراوان.
AmirBahador
سلام و درود
امیربهادر شروع کرد تا شغل هایی که دنیا بهش نیاز داررو بنویسیم وقتی شروع به نوشتن کرد فهمید که چقدر شغل وجود داره که ما بهش توجهی نمیکنیم یا به خاطر کم ارزش بودنشون از دید جامعه یا خودمون یا از لحاظ درامدی
شغل هایی که شاید خانواده ها یا جامعه اونارو ارزشمند نمیدونن متاسفانه
دانیال چهاردولی
سلام : از مرز 200 تا رد کرد ماشاالله
ممکنه مواردی از ذهن م خارج باشه که میتونه به توانای و علاقه ات انتخاب کنی و چاشنی پشتکار اضاف شدکنی و بیکار نمونی
مرسی
اسدالهي
نوشتن شغل ها خيلي بهم كمك كرد بعضي شغل هايي كه خيلي كوچيكي وجود داره ميشه با تخصصي فعاليت كردن اونا از شغل هاي بزرگ درامد بهتري داشته باشيم
zeynabe faraji
نکته جالب این تمرین برام این بود
که بیشتر شغل های که اوایل نوشتم دو رو ور رشته تحصیلیم و شغلم بود و وقتی جلوتر رفتم باعث شد
شغل دیگه رو هم بهتر ببینم حتی سرچ کردم و شغل جدید رو آشنا شدم
سمانه دارابیان
چقدر شغلهای بی نهایتی وجود داره. که من با خودم میگفتم ممکن بود خیلی از ایناها میبودی اگر مسیر زندگیت یک چیز دیگه بود. و داشتم مینوشتم این تو ذهنم رد میشد که در امد این شغلها چقدر ه و کدوم شغلها درامدشون زیاده و بیشتر شغلها رو درامد تقریبیشونم حتی نمیدونم و نمیتونستم حدس بزنم و دلم میخواد بدونم چه شغلهای کاربردی با زحمت کمتر و پول بیشتر در سالهای اینده بیشتر مود نیاز جامعه هست
Mimsadeghiyan
اولش سعی کردم برم دنبال شغلهایی که دور برم هست و فقط اسمشون روبلدبودم وبعد شغلهایی که بیشتر ارتباط داشتم .برام جالب بود بعد اینکه به ۲۰۰ تا َشغل رسیدم تا زه رفتم توی حوزه کاری خودم .بنظرم هر کس میتونه بالای ۵۰۰ شغل روبنویسه اونم فقط عنوان اصلی دیگه خدم و هشم اون کار هیچی .
من از این تمرین اینم رو فهمیدم که هرکس بگه کار نیست یچیزیش میشه . همین
forouz
انقد تو رشته خودت گیر کردی که حواست به دنیای اطرافت و شغلهای که میبینی نیست. اصولاً ما آدمها چیزی و که داریم قدرش و نمیدونیم. مثلاً اگر یک روز نانواییها، نان تاره نمیپختند و مجبور به مصرف نان بستهای میشدی میدیدی نانوایب عجب شغل ارزشمندی است.
ندیدن، توجهنکردن مشکل همه است اما تو نوبری!
شغلهای قدیمی که بواسطه اینترنت از بین رفتن، شغلهای که قبلاً بودهاند و الان گسترش پیدا کردهاند، شغلهای که با توجه به نیاز انسان بوجود آمدهاند. همه و همه شغلهای هستند که تو حواست به آنها باید باشد نه اینکه زندگی خود را در صفحهای چند اینچی خلاصه کنی.
برچسب نمیزنم اما حق یادآوری که دارم😉
Parastoo
با سلام
دیشب پرستو توانست ۴۲۰ شغل بنویسه و فهمید چقدر شغلهای زیادی تو جامعه هست که پرستو هیچ وقت بهشون دقت نکرده بود و فهمید نباید آدمها را بر اساس شغل لیبل بندی کرد هر شغلی اهمیت خودش را داره. همچنین نباید دنبال شغلهایی بود که تبلیغات زیادی در موردشون هست و فقط به علاقه شخصیش اهمیت بده
سپاس
سپیده
سلام
به این فکر میکنم که تقریبا راحت بیشتر از دویست تا شغل نوشتم کافی بود به هر شغلی مجزا نگاه کرد و دقیقا همینی بود که اقای صباغی گفتن مشاغل بهم وابستس، تمرین خوبی بود و بی صبرانه منتظر شب های ایندم
ویس ام تی خوب بود
مهدی بیرامی
سلام مهدی بیرامی هستم کارمند دانشگاه ، کوچ توسعه مهارتهای فردی و کسب و کار فارغ التحصیل آکادمی کوچینگ فارسی زبان FCA امیدوارم در سایه تلاشی که در مسیر یادگیری دارم در شغل دوم خودم موفق تر بشم و جای این دوتا ( شغل اول و دوم ) هر چه زودتر از برنامه ریزی که دارم عوض بشه . از حمید صباغی عزیز اومدیم که آگاهی دریافت کنیم و خیلی عالی بوده . از محمد تقی مهربان هم قرار کلی مطلب یاد بگیریم در کنار آموزش های غیر مستقیم در مورد تولید محتوا .
مهدی بیرامی
انسان را اگر از دو جنبه نگاه کنیم سخت افزاری و نرم افزاری می تونم بگم چطور با کلاس رفتن و دریافت آگاهی می تونیم اخلاق رفتار و افکار خودمون رو اصلاح کنیم که می تونیم ، همچنین می تونیم با دکتر رفتن و انجام عمل های جراحی مبتنی بر زیبایی هر آنچه که قیافه ی ما را زشت جلوه می دهد را زیبا تر ش کنیم. نمی دونم کدوم یک از دوستان با من هم عقیده باشند . در کل هر خصوصیات بدی که داشته باشم سعی می کنم آن را ببینم و برای آنهایی که آگاهی ندارم با اینکه یک کوچ هستم ، در یکی دو جاسه با کوچ خودم به این موضوع عمیق تر می شوم و سعی می کنم آن را با ابزاری که در دست دارم برطرفش کنم . با آرزئی موفقیت روز افزون به همه دوستان
Sarajokar
سلام روزتون بخير
واقعا شگفت زده شدم از اين همه شغل و واقعا بعضي وقت ها هيچ توجهي به برخي شغل ها نميكنيم و از سختيشون بي خبر هستيم
بهتره همه اين شغل ها رو بشناسن و حتما ميتونن از توانايي هاشون بيشتر استفاده كنن و شغل هاي ناشناخته شناخته بشه و رونق پيدا كنه
ممنون ازشما🌹
Reyhaneh kermanizadeh
سلام
از دیشب که لایو رو ریحانه نگاه کرده بود ، فکرمیکرد فوق فوقش بتونه ۵۰ تا شغل دور و برش ببینه و بنویسه
اما وقتی شروع به نوشتن کرد توی نیم ساعت فقط نزدیک ۳۰۰ تا یابیشتر شغل رو نوشت
کلی هم مدام اضافه میشد بهش
محسن فرضی
امروز راجع به شغل های مختلف نوشتیم نکته ای که برام جالبه اینکه همچنان اون بحث قضاوت نکردنه باید جلوی چشامون باشه همونقدر که یه شهر به شهردار نیاز داره به پاکبان هم نیاز داره من منکر این نمیشم که هر چه شغل شان اجتماعی بالاتری داشته باشه خب فرصت ها و انتخاب های متنوع تر و احتمالا بهتری رو پیش پای ما میذاره اما خوبه که عظمت در نگاه ما باشد نه آنچه که به آن مینگریم امیدوارم روزی بیاد به زودی که فقط از رو علاقه شغل انتخاب کنیم نه هیچ چیز دیگه
یه نکته ای ام که برام جالبه در راستای همون عظمت در نگاه اینکه تو ژاپن به کسی که نظافت سرویس بهداشتی انجام میده میگن #مهندس_بهداشت و یکی از بالاترین حقوق ها رو تو ژاپن میگیره
مهدی بیرامی
بیشتر مواقع سعی می کنم از جایگاه اصلی خودم بیرون بیام و خودم (جسم) و (افکار) خودم را از بیرون نگاه کنم . فکرهایی که دارم را سعی می کنم اصلاح کنم . در خواب و رویای های خودم سعی کی کنم تا جایی که بتونم آگاهی لازم را داشته باشم . خبلی وقتا وفتی خوابم متوجه میشم که این خوابه و من این اتفاقات را در خواب تجربه میکنم.همیشه بغل تخت خوابم مداد و خودکار هست و وقتی خواب ببینم و بیدار بشم همه ی اونا رو یاداشت می کنم چون بعد از بیداری صبحگاهی 80 درصد خواب هایی که دیدیم به یاد نخواهیم آورد .
زینب سرویها
من حدود 315 شغل رو نوشتم و باعث شد مجدد به خیلی از شغلهایی که دوست دارم فکر کنم…
فاطمه بانو
من هوشمندی این تمرین رو خیلی دوست داشتم … نگاه بازتری بهمون میده مرسی ازتون
مرجان لطفی
تمام شغل هایی که به ذهنم میرسید رو نوشتم و به این فکر کردم چقدر شغل وجود داره که بهش توجه نمیکردم و راستشو بخواین یک مقدار آشفتگی ذهنم برای انتخاب شغل سخت تر شد
نسيم
یه سرچ توی اینترنت زد ببینه داستان از چه قراره !
واقعا دنیا به چه شغل هایی می تونه نیاز داشته باشه در آینده ؟
قطعا شغل هایی که دنیا بهشون نیاز داره همون چند تا دونه شغلی نبود که اون تا نوک دماغش می شناخت.
عجیب بود خب ! گاهی حتی اون نمی دونست که چه چیزهای دیگه وجود دارند که می تونه دوستشون داشته باشه. در عین حال که بازار کسب و کار هم براش فراهم هست. این یعنی علاقه هاش رو باید پیدا می کرد بنظرش و منطبق با اون علایق شغلی رو که بیشترین بازار کار رو داشت در راستای هدفش انتخاب میکرد.
درست فهمیدم ؟؟
—-
Alireza.jahanian5549
سلام و وقت بخیر
واقعا کار سختیه به نظرم مغزم جواب نمیداد. ولی از یه سری چیزا مشترکم داریم که من ننوشتم. چون فقط اضافه نوشتن بود تا برسم به ۲۰۰ شغل. واسه همین سخت تر شد. ولی واقعا تمرینای جالبیه. همش ذهنو درگیر میکنه
Parisa
ى عالمه شغل نوشتم و ميدونم بازم شغل هايى هست كه من نميدونم ازش
چ قدر بى ارزش و با ارزش ميكرد ذهنم هر شغلى رو ولى با تمرين قضاوت نكردن ميدونم كه هر كدوم براى خودش با ارزش و قابل احترام هستش
فاطمه شاکری
فاطمه وقتی شروع کرد به نوشتن متوجه شد چقدر شغلهای مختلفی وجود داره و چقدر نسبت بهشون بی تفاوت هستیم و به این فکر کرد که اگر هرکدوم نباشن واقعا برای جامعه مشکل ساز میشن
fatemeh
فاطمه تا میتونست شغل هارو نوشت ولی شغل هایی که از نظرش مفید هستن واسه جامعه ولی شغل های فرعی رو زیاد ننوشت
مهدیه خورشید
نوشتن شغل برای من سختتر از اونی بود که فکر میکردم. به خاطر اینکه اکثر شغلهایی که به نظرم میرسید در واقع در یک رده شغلی قرار میگرفت و با نوشتن یکی واسه نوشتن شغل مشابه حس خوبی نداشتم. خیلی از شغلها رو میتونستم بنویسم که با توجه به روند پیش رو توی ۱درصدیهای متعلق به من قرار نمیگرفت. کار سخت بعدی در رابطه با شغلهای آینده بود هر چند خیلی از شغلها تو ذهنم میومد اما چون بیشتر تحت تاثیر مکان و یا تکنولوژیهای جدید بود نتونستم عناوین مشخصی براشون تعیین کنم به همین دلیل ننوشتم. در مجموع ۲۰۲ شغل رو نوشتم.
حمیده شریعت صفا
سلام
امروز نوشتن ۲۰۰ شغل کمی برام سخت بود ولی هرطور بود تا ۲۰۰ نوشتم ولی بعد از ظهر وقتی رفتم بیرون ،با دید جدیدی به مغازه و مشاغل اطرافم نگاه می کردم و تازه متوجه شدم شغلهایی هست که در زمان یادداشت تمرین امروز یادم نمی اومد
ممنون
Omid.a89
بعد از نوشتن شغل ها ،برگشتم و نوشته هام رو مرور کردم،دیدم چه شغل هایی بودن و من بهشون بی توجه بودم وحتی چه شغل هایی بودن که میتونستن یکی از انتخاب های من باشن!
مرضیه مقدسی
سلااااااممم دروزه تمرینا خیلی چااالش برانگیزهههه و عالی ایول ممنونم
شیوا
یکی از مزایای نوشتن مشاغل این بود که باعث شد به شغل هایی فکر کنیم که تا الان شاید اصلا بهشون فکر نمیکردیم و اتفاقا شغل های مورد علاقمون هستن ، به قول آقای صباغی الان شغل هایی به وجود اومدن که تا چند سال پیش اصلا معنی نداشتن ، به خصوص در زمینه ی اینترنت و کامپیوتر و این نشاندهنده پیشرفت سریع دنیا در همه زمینه ها و همین طور در زمینه ایجاد شغل هاست
کلا تمرین خیلی خوبی بود
ممنون
شيوا
با سلام
٢٣٠شغل رو براحتي نوشتم و متوجه شدم چقدر شغل در أطراف ماست و ما بهشون بي توجه هستيم و خيلي از اين شغلها بشدت مورد علاقه و مناسب با روحيه من هستش.
آیناز ایالتی
نوشتم ،،، و اونقدر نوشتم که دیگه حس میکردم همه شغلارو نوشتم اما باز که یکم فکر میکردم میدیدم نه! خیلی دیگه مونده…چقدددر شغل هست که میتونیم از همین الان شروعش کنیم و چقدر شغل هست که ما بهش بی توجهیم ،، باز میگیم نیست، نمیشه ، کار کجا بود؟ کار رو باید بری دنبالش یعنی واقعا میگی از بین این همه که نوشتی هیچکدوم نمیشه؟ میشه ،،فقط باید انتخابش کنی .
غزاله
چقدر شغل توی دنیا هست و چه عجیبه که من بیکارم!! این همه شغل که هیچ توجهی بهش نمیکنیم.
Kiana karimi
۲۰۷ تا شغل نوشتم ، و باورم نمیشد انقدر شغل هست ، خیلی جالب بود بعضی هاش واقعا جدید بود برام ، اصلا نمیدونستم همچین شغلی داریم ، این باعث میشه نسبت به بعضی هاش کنجکاو بشم پیگیر شم ، شاید علاقه مند شم . ولی چیزی که برام جالب بود این بود که خیلی از شغل ها نسبت به گذشته تا الان پیشرفت کردن و آپدیت شدن ، عصر تکنولوژی شغل های جالبی داره .
علیرضا مهیمنی
سلام جناب صباغی عزیز
تا الان دوره عالی بود و ادامه اش جذابتر …
تمرین خوبی بود با این که واقعا قبلا بهش فکر نکرده بودم
اما یکسره تا ۲۰۰ شغل رو فقط توی حوالی محل زندگی و کارم نوشتم
نه به خارج مشهد و ایران و خارج ایران فکر کردم
واقعا جذاب و متفاوت بود .
ممنونم از شما و اقای کریمی و اکشن کوچ عزیز سرکار خانم عربلو
زهرا
سلام
تمرین جذابی بود واقعا
من که بلافاصله بعد از لایو نوشتمش 🙂
Azadeh
راستش اين تنها تمريني بود كه هيچ وقت تا الان توي هيچ مرحله اي از زندگيم انحام نداده بودم،برام سخت بود و شايد الكي بگم يكم جذاب،در واقع هيچ جذابيتي نداشت برام نميدونم چرا ؟؟ ولي خب انحامش دادم و يه تخليه ذهني انحام شد، اين روزا اينقدر تمرين هاي مختلف نوشتم ،دارمً علاقه مند ميشم به نوشتن، نميدونم در ادامه كار كدوم اين كارايي كه نوشتم قراره ،كار ايده تا من بشه ، دوست دارمً زودتر ببينم تهش چي ميشه 🙂
بهاره رضائیان
دیشب بعد کلاس گفتم وااای چطوری ۲۰۰ تا شغل رو بنویسم.
جالب بود وقتی شروع کردم به نوشتن وقتی به ۲۰۰ تا رسیدم گفتم چقدر شغل مثبت داریم تو دنیا و هنوز یه عالمه موضوع شغلی هست که من هنوز شروع نکردم به نوستنشون.
خلاصه رسوندم به ۳۵۶ تا شغل بازم بود که بنویسم مطمئنم.
Goli Banikarimi
سلام🌿
سلامت باشین و سرزنده
وااییی واقعا از تمرین دیشب لذت بردم حدود سه ساعت و نیم فیکس بودم روی تمرین و به شغلهایی فکر میکردم که دنیارو جای بهتری میکنه چقدر شغل جدید به فکرم رسید. چه شغل هایی که در موردشون حسرت خوردم چون فکر میکنم تا چند سال آینده دیگه نداشته باشیمشون و جاشون رو رباتها بگیرن و چه شغلهای هیجان انگیزی که قراره به دایره زندگیمون اضافه شه جذابیتای دنیامون رو بیشتر کنه. خلاصه که خیلی تمرین خوبی بود و من حسابی لذت بردم 😍
سید رضا جلالی
سلام و درود، زمانی که شروع به نوشتن شغلهایی که من از وجود اونها اطلاع داشتم کردم ،برام جذاب شد که این همه شغل وجود داره ،یک سری از شغلها کلیدی و مهم هستند و یک سری غیر مهم ولی بهر صورت همه شغلها هر کدوم یه جوری در جهت رفع نیاز دیگران شکل گرفته ،واینکه یک سری از شغلها چقدر زیر شاخه دارند،یک سری از مشاغل در هر شرایطی از شغل و درآمد راضی هستند و یک سری همیشه در حال شکایت ،انتخاب شغل درست در زمان درست و مکان درست نسبت به توانمندی ما بسیار مهم است
شمیم
تمرین خوبی بود،چقدر شغل وجود داره!
ذهنم بازتر شد،مخصوصا نسبت ب سلیقه شغلی خودم و دسته بندی هایی ک نوشتم ب صورت ناخوداگاه متوجه شدم کششِ سلیقم ب کدوم جهت هاست..
مرضیه
روز هفتم، با تمام خستگی و مشغله که داشتم انجامش دادم. چون به خودم قول دادم، چون mt گفته باید مسولیت پذیر باشی. چون واقعا می خوام این تغییر اتفاق بیافته. چون واقعا می خوام از سردرگمی های زندگیم خارج بشم، نمی دونم شاید همه چیز خیلی بهتر از اون چیزی که من تصور میکن، شاید فقط من دچار بحران سنم شدم، و این استراس و آشفتگی که دارم طبیعیه……
Honey
بیشتر براش شبیه کشیدن یک تابلو نقاشی مینیاتوری یا خلق یک اثر هنری مهم بود!
تجربه بامزهای بود و البته زمانگیر و نفسگیر ولی دوستش داشت.
:)))
هانی تشکر میکنه که هرروز وارد چالشهای جدید میشه:)
علی
سلام
دیشب بعدلایو رفت که بره لیست شغل هارو بنویسه
شروع کرد ب نوشتن سعی خودشو کرد تهش تونست 265تا بنویسه
تااامااام😁😁
مهری م
با اینجام این تمرین یک تصویر کلی نسبت به تمام شغل هایی که میشناسم پیدا کردم و حتی باعث میشه بفهمی که چقد رده های شغلی حیطه های مختلف رو نمیشناسم که بخوام نام ببرم، تعداد مشاغل خیلی زیادن و همین موضوع انتخاب از بینشون رو شاید سخت تر میکنه …
حسین
سلام
150 تا شغل که نوشتم، دیگه رگباری نمی اومد 😃، دونه دونه فکر میکردم…
بعد از نوشتن 200 تا، دیگه چیزی یادم نمی اومد، یهو یه جرقه خورد و ذهنم شروع کرد به چرت و پرت های باحال گفتن(شغل های جدید) ، دوستشون داشتم… نوشتمشون… بعد از نوشتن وقتی یه نگاه کلی به شغل هایی که نوشتم انداختم، متوجه شدم نا خودآگاه اغلب حول علایقم نوشته بودم…
Reijan
سلام.چالش خیلی جالبی بود.با اینکه درگیر مسائل زندگی بود ولی به خاطر جذابیت این چالش ذوق زیادی داشت و با اشتیاق این کار انجام داد و با این چالش چشمش به کارهای جدیدی باز شد که خیلی دوست داشت در موردش اطلاعات داشته باشه و فقط تیتر وار نباشه
Reijan
سلام.
چالش خیلی جالبی بود.با اینکه درگیر مسائل زندگی بود ولی به خاطر جذابیت این چالش ذوق زیادی داشت و با اشتیاق این کار انجام داد و با این چالش چشمش به کارهای جدیدی باز شد که خیلی دوست داشت در موردش اطلاعات داشته باشه و فقط تیتر وار نباشه.به قول آقای صباغی کارهای مجازی جدیدی هم اضافه شده که ما اطلاعاتی نداریم
askari.mh
یه لیست 300تایی نوشتم زمان کمی براش گذاشتم ولی ادامه اش میدم چون میدونم شغلهای بیشتری رو تو زندگیم شناختم. تو ده تایی شون حداقل بودم و از تجربیاتم خوشحالم.
علی حسینی
سلام وقت بخیر
حدود 210 تا شغل نوشتم و متوجه شدم داخل رشته کاری خودم چقدر شغل هست و بهش بی اعتنا بودم
رضا اسکندری
حدود 205 تا شغل رو نوشتم ولی راستش از حدود 70 به بعد دیگه مغزم داغ کرده بود.
به نظرم این تمرین خیلی خوب بود چون بهم نشون داد چقدر فرصت شغلی دیگه هستن که میتونم از اونا هم استفاده کنم.
بازم ممنون بابت تمرینات عالی که برامون تعیین میکنین
مرجان
من خیلی فکر کردم به مشاغل و گاها خودم رو توی اونها تصور کردم.تجربه جالبی بود ومیدونم خیلی شغل دیگه هست که توی ذهنم نیومده هنوز.این تمرین و تمرین های شبهای گذشته باعث شده یک روزنه دائمی برای فکر کردن توی ذهنم باز بشه که دیگه توی اون روزنه خبری از فکرای کلیشهایی نیست🙏🏻
رضا حنیفی
سلام
لیست بلند و بالایی میتونه باشه چون هرچقدر مینویسم تمومی نداره ولی نکته جالبی که داره واسم اینه که ارتباط شغلها باهم هستن که چقدر تو یه جامعه نبود یک شغل آسیب زننده و بودنش باعث رشد جامعه در زمینه های مختلف میشه،ممنونم از تیم دوست داشتنی JobCamp❤
سیما دلبری
باسلام
سیما دلبری مشغول مرور تمام شغلهایی است که در حوزه های مختلف می شناسد که هر کدام دنیایی از تخصص های افراد گوناگون است که در آن مورد دارند و این تکلیفیست که از او خواسته شده خیلی دنیای جدیدترین و هرچه پیش تر میروند چالشی جدید و دنیایی از شناخت بیشتر و تفکرات جدیدتر برایش رقم میخورد براستی حتی فکرش را هم نمی کرد که با این همه شغل در جهان پیرامونش آشنا باشد و این بسیار با ارزش است بیش از ۶۵۰ شغل را به روی کاغذ آورده در حالی که با خود میگوید هنوز خیلی از رشته ها مانده ولی مجالی نیست
ممنون است از سناتور حمید صباغی و همه گروه
Navidfarjam
سلام و خدا قوت به آقای حمید جان و گروه متعدهشون.
تمرین امروز رو تا صدو پنجاه تا شغل راحت نوشتم اما به بعدش برام جالبتر و متامل تر شد !
مطمینأ تمرین خوبی بود و ادامه نتیجه گرایی خواهد داشت.
ممنونم از شما و مخصوصاً کوچ های شما مثل خانم منصوره معصومی که بسیاارر
دلسوزانه تمرین های دانشجو ها رو پیگیری میکنند.
شیرین کبریایی
خانم موسوی آقای فرجام؟😉🙃
شیرین کبریایی
سلاااام سلاااااااااااام
خیلی دوستش داشت. مثل تمام تمرین های قبل.
ولی فقط 201 ای نوشت. نمی خواست همین طوری فقط شغل ردیف کنه! دلش میخواست بین یک عااااااالمه شغلی که تا حالا تجربه کرده یا بهشون فکر کرده یا خواسته تجربه کنه و نشده فقط مانور بده.
همه رو نوشت و بعد شغل های مرتبط با حیطه هایی که فکر میکرد رو اضافه کرد.
حتی سرچ کرد تو اینترنت و یه سر شغل جذاب و خاص که کمتر کسی ازشون خبر داره رو پیدا کرد، اما فقط اون مورد علاقه هاش رو دلش می خواست بنویسه. با یه سرچ دیگه هم پر درآمدترین شغل های دنیا رو دید. هر چند این کارو قبلا هم انجام داده بود و کلا عاشق این نوع ماجرا جویی هاس. یعنی حتی اینم یه نوع ماجراجویی از نوع ماجراجویی در ریسرچ می دونه.
باز هم این کار رو ادامه می ده.
مرسی از این بازی های جذاب. من عاشق این کارهام!!!
یه روز دیگه مونده که سال 1398 رو واسه همیشه بذاریم کنار. تو این روزای آخر چقدر قشنگ داریم از تک تک لحظه هاش استفاده می کنیم.
بهترین آرزوها و درخشش بی نهایت برای هرکسی که این پیام منو می خونه 🤗🌟🌟🌟
احسان 7777
به نظرش شغل زیاد هست ولی شغلی های که علاقه بهش داشته باشه شاید ۲۰ تاشون باشه و اینکه عدد ۲۰۰ تا به نظرم خیلی زیاد بود
پریسا حیدری
من نزدیک به 210 تا شغل نوشتم ولی میدونم هنوز خیلی شغل دیگه هست که باید بنویسم. جالبیش این بود که اولش که شروع کردم به نوشتن به تک تک اجزا اتاقم یا خونه نگاه میکردم میتونستم یه شغل پیدا کنم توشون
Arman
اتفاقی که امروز افتاد متوجه شدم چقدر تنوع نیاز مردم زیاد هست.
و با توجه به تمرین های دفعه پیش و ساماندهی کارهایی که از قبل انجام شده بود هنگام نوشتن میتونستم یکم خودمُ راحتتر تصور کنم برای اون شغل ها
Hanieh
هانیه بنظرش تمرین سختی نیومد ولی وقتی رسید به ۱۵۰تا به بعد سخت شده بود و همه ی اعضای خونه داشتند شغل پیشنهادمیدادن بهش😅
نمیدونس چه شغلهایی هست توی ایران که توی خارج بدرد نمیخوره و برعکس درکل سعی کرد کلی بنویسه ینی فروشنده خالی
دیگه میتونه فروشنده تره بار باشه یا وسایل ارایشی😅 درهرصورت ۲۶۰تایی نوشت و سعی داره بیشتر هم روش فکر کنه
Faezetabatabaei
سلام .من موقع ی تمرین نوشتن حس بدی نداشتم . ۲۰۰ تا شغلو نوشتم حتی باعث شد از دیگران بپرسم بعد با شغلایی اشنا شدم که خیلی وقت بود اسمشونو شنیده بودما ولی حوصله نداشتم برم سراغشون .ولی بخاطر این تمرین متوجه شدم که مثلا شغل تولید محتوا چطوریه
سعید قصیری
سلام و خداقوت
تمرین امروز یه درس رو به من یاد داد.
اونم اینکه تقاضا تو جامعه خیلی بیشتر از اونیه که مغزمون اجازه میده بهش فکر کنیم.
یکی از آوردههاش آرامش هست. حس میکنم تو بحث انتخاب شغل (که تقاضا و نیاز بازار رو هم حتما توش لحاظ خواهیم کرد) خیلی به دردمون بخوره.
آوردهی دیگهش این هست که ذهن رو از یه سری محدودیت ها و یه سری وسواس ها خلاص میکنه
شبنم حاجی کرم
سلام حال دلتان عالی
تمرین امشب رو انجام دادم و شغلهایی که به نظرم آمد نوشتم.چه دنیای شلوغ و پرشغلی و آن وقت افرادی که میگویند بیکارم!؟ فقط کافی است خود را باور کنیم و هدف اصلیمون رو پیدا کنیم تا در یکی از این شغلها بدرخشیم.😊
رضابرزگر
انجام دادن این تمرین به خاطر اینکه داده های ذهنمون رو روی کاغذ میاریم مثل تمرینهای قبلی خیلی خیلی احساس خوبی ایجاد می کرد برای من چون تخلیه ی ذهن انگار باعث میشه ترمز دستی های ذهنیمون بخوابه و با فراغ بال حرکت کنیم .
من توی نوشتن این تمرین بیشتر متوجه شدم چقدر شغل هست که بهش علاقه دارم و میشه ازش درامد زایی و رشد شخصیتی ایجاد کرد . تا الان حدود ۴۰۰ تا شغل رو نوشتم اما من حدس میزنم توی کل دنیا بیش از ۳۰۰ ۴۰۰ هزار مدل مختلف شغلی وجود داشته باشه که خیلیهاشو ما نمی شناسیم .
مهدی بیرامی
من متوجه شدم که می تونم فرصت های زیادی را بغیر از داشته هام بوجود بیارم و همچنین تهدید هایی هم در کنار فرصتهام داشتم که متوجه اونا شدم . بیشتر تهدیدهایی که داشتم اکثرا می تونم بگم موانع ذهنی هستند و برای من وجود دارند و در خارج از باور و ذهن من اصلا وجود ندارند. چالش بسیار عالی بود. نقاط قوتم را مجددا برایم یادآور شد و نقاط ضعفم را برای چندمین بار شناسایی کرده و برای اینکه تا جایی که بتونم مدیریتشون کنم برنامه ریزی داشته باشم . ممنون از حمید صباغی عزیز و محمد تقی مهربان
حبیبه
هنوزم میتونم بنویسم … اما فعلا همینارو فرستادم ، دمتون گرم
Absalan
سلام خدمت جناب صباغ و دوستان
تمیرین خیلی جالبی بود دویست تا شغل نوشتم ولی یه سوال برام ایجاد کرد که چرا بیشتر دوربری های من بیکار هستن 🥴
باید برم سراغ شون و کاری براشون انجام بدم خیلی مفید واقع شد میشه پیشنهاد برخی از این شغل ها رو بهشون داد
نگار
اولش بنظرم ۲۰۰ تا خیلی زیاد بود ولی نوشتم
به تعدد و تنوع شغلها فکر میکردم و البته با وجود اینهمه فراوانی باز بیشتر آدمها سر شغلی هستن که دوستش ندارند و اذیت میشن
واقعا چه باید کرد
مهدی اکبری
بازم یه تمرین. اینبار مهدی ساعت 3 شروع کرد ولی بعد از 100 تا خسته شد و اون موقع زنگ زد به دوستش علی و باهم شروع به نوشتن کردن. تنها درسی که مهدی از این تمرین گرفت این بود که چقدر مهدی از شغل ها کم اطلاعاته تا صبح با دوستش در مورد مشاغال حرف زدند تا جایی که درمورد شغل هایی که حتی تا الان وجود نداره و در آینده قراره بیاد هم با هم حرف زدند.
عماد
به نام خدا
سلام
عماد دید چه شغل هایی بود که ازش بی خبر بود و چه کارهایی هست که میشه توی لحظه لحظه های عمرت انجام بدی و یاد بگیری
چه هنرهایی که در تاریکی شرایط گم کرده بود
چه مهارت هایی رو که فراموش کرده بود
Aref
عرض سلام و ادب و احترام
با متمرکز شدن روی شغلها در واقع افق های جدید به روی من باز شد که فرصتهای شغلی زیادی را پیش روی من گذاشت و حتی علاقه مندی های خودم را بهتر شناختم و متوجه خلا های زیادی در این زمینه شدم
ممنون
ali. abs
مشاغل زیاده واقعا مشاغلی که اصلا ب چشم نمیاد… ولی خیلی از اونها حرفه خاص خودش نداره بخاطر همین خیلی کمتر تعداد مشاغله گویا…
Alihjhy
سلام و وقت بخیر
شغل هایی زیادی وجود داره اگر بخوایم شغل رو صرف کسب درآمد فرص کنیم حتی دزدی هم شغله
اما اگر بر حسب خلق ارزش و مفید بودن بگذاریم خیلی لیست مشاغل کم میشه
و اینم هست که بعضی شغل ها از بین رفته و بعصی از بین میره و بعصی به وجود اومده
درکل تو این زمونه چون پول شده اول همه چیزمون مشاعلم یکم تعریفشو عوض شده
در کل تمرین خوبی بود
بهار
بهار با خودش خيلى فكر كرد كلى شغل جديد نوشت اما تا خونوادش ديدن چكار ميكنه تو چالشش شركت كردن و اونام كلى چيز هاى جديد گفتن
از اين كار خوشحالم
دلش ميخواد تو همه شغل ها سرك بكشه
براى ادامه ى كار هيجان داره
سجاد دهقانی
سلام.امشب شروع کردم به نوشتن شعل های مختلف…یکی از چیزایی که برام جالب بود این بود که واقعا از یجایی به بعد نوشتن شغل ها واقعا برام سخت بود خیلیییییی سخت شاید یکی از دلایلش این هست که خیلی اینروزا ذهنم درگیره یا اینکه کارهای زیادی رو از دید خودم به عنوان یه شغل خوب بهش نگاه نکردم ولی انتطار خیلی بیشتری از خودم داشتم…تمرین جالبی بود…نهایت تونستم ۲۲۴ تارو بنویسم…متعجبم بعضی ها کامنت گذاشتن تا ۵۰۰ تارو راحت نوشتن اخه چجوری راحتتت….دوس دارم خیلی بیشتر فک کنم و شغلای بیشتری رو بنویسم ببینم ته ته تهششش به چندتا شعل میرسه…بازم دمتون گرم تمرین جالبیییی بود🤗
Mostafa sh
سلام به همگی
اینبار مصطفی با خودش گفت که این که کاری نداره و سریع انجام میدم و وقتی فرداش دست به قلم شد فکرشو نمیکرد اینقدر زمان ازش بگیره اولش که از تخصص و شغل هایی که آشناس باهاش رو نوشت بعد رفت سراغ شغل های خودش به ترتیب شغلهایی که با شغلش درگیر بودن و آشنایی نسبی داشت رو هم نوشت و بعد رفت سراغ شغل های صنف های دیگه
نیره
Wednesday, March 18, 2020
6:49 PM
نیره خیلی تو تمرین تهدید ها وفرصت ها گیر کرده بود… فقط تونسته بود 3 تا مثال رو برای کوچش مبزنه…
1 ساعت توی نت به جستجوی ماتریس SWOT پرداخت و مثالهارو خوند همه مثالها برای کسب و کار و بیزنس بودند.یه لحظه یادش افتاد چقدر با شغلش دریگری داره و نمیدونه ادامه بده یانه ولی از ابتدای این دوره روی خودش تمرکز کرده بود برای جلسه بعد برمیگرده و نقاط قوت و ضعف رو برای 2 حالت شغلی در زندگیش مینویسه .. بعد از ناامیدشدن از جستجو به کوچش پیام داد که نتونسته کاری کنه و از بچه ها خواست اگر کسی نوشته کمکش کنه . نمیدونم چرا اینهمه به مثال متکی هست وقتی مثال میبینه ذهنش بیشتر فعال میشه .. کوچش کمکش کرد و یه لیست نوشت و فرصت و تهدیدها رو برای دونه دونه ایتم ها نوشت ولی مسئله این بود که خیلی از ایتم ها موندن.. اینجا کمالگراییش میاد جلو که از اینکه نتونسته بقیه ایتم ها رو تحلیل کنه ولی براساس قانون رشد فرآیندی زمانبر است تمرین رو فرستاد و موجبات تشویق کوچش شد.. ادمها ناقصن و تمرین ها ناقص همه چی به مرور تکمیل میشه
لیست 200 تا شغل رو شبش نوشته بود 160 تا بقیه رو تو نت سرچ کرد و به شغل های جدید فکر میکرد شغل هایی که اینده بهش نیاز خواهد داشت و اولیش تعمیرکار ربات بود .. ذهنش همه چیز رو ربات و اتوماسونوار میدید.. از جزئی کردن شاخه های شغل های کلی مثل دکتر و اینا لذت نمی برد و مدام دوست داشت شغل های جدید بنویسه
لیست و دستی نوشته بود و عکس رگفت که بفرسته ولی بعد یه لیست 21 تایی درست کرد و 10 تا کپی گرفت ازش و شغل هایی که پراکنده نوشته بود رو یکم جمع وجور کرد و براساس موضوع نوشت
این کار وقتش رو گرفت اخرهای لیست رو از روی دفترش تندتند تایپ کرد
کوچش وویس پرانرژی از رضایت از تمرین فرستاد! این روزها به این نیاز دیده شدن و هیجان ناشی از اون فک رمیکنه و اثری که این تعریف و تمجیدها روی شخصیتش میذاره …
این داستان ادامه دارد و گفتگوهای درونی که جاری هستن ….
Behnoosh
در یک کلام بهنوش مغزش تلیت (طلیت_تلیط)!😂 شد
حقیقتش سخت بود ار بین اونهمه شغلی که داخل دسته ۵دسته بود ترتیب درامد بچینی و کلا ب نطرم تمرین سختی بود
مرسی اه😂
مهری م
😂 😂 😂 😂 😂
Omid.a89
واقعا سخت بود دسته بندی ۴۰۰ تا شغل!
ولی خب متوجه شدم بعضی شغل ها چه درآمدهایی دارن و من نمیدونستم 🙂
Sarajokar
سلام روزتون بخير
تمرين بسيار وقت گيري بود بالاي٢٠٠تا شغل دسته بندي كرد
ولي حدود درآمد مشاغل دستم اومد
ممنون ازشما🌹
Cla60
وقتی شروع می کنی به طبقه بندی توقع از خودت رو متوجه می شی و اینکه فهمیدم این دیدگاه منه که به یه شغل ارزش می ده و میزان علاقه من و میران عملکرد من که بهش بها میده و می تونی توش موفق باشی
مرضیه جوانمردی
واقعا دسته بندی 420تا شغل اونم امشب و با این همه شلوغی این روزا خیلی سخت هست. درسته که بازم قرار یاد بگیرم و ذهنیتمون نسبت به راهی که میخوایم انتخاب کنیم روشن تر بشه اما امروز….
امیدوارم برسم تمومش کنم
Sara Mashayekhi
سلام. چون اكثر شغل هايي كه نوشتم در رده بالايي از نظر درآمدي بودن دسته بنديشون زياد سخت نبود . البته چند مورد بود كه نياز به تحقيق داشت ، اونم با كمك اينترنت حل شد.🌸
zeynabe faraji
برام جالب بود وقتی دونه دونه وارد دسته بندی میکردم
میدیدم چقدر با هم فرق دارند
با اینکه قبلا فکر میکردم ممکنه در یه جا قرار داشته باشند
سپیده
سلام
دسته بندی ۲۶۳ شد یکم سخت بود ولی نکته جالبی که داشت بعضی شغل ها ادم میدید اگه توش حرفه ای باشی میتونه از خوب به عالی تبدیل شه و برعکس میتونه حتی متوسط باشه در صورتی که خیلی توش حرفه ای نباشی
حمیده شریعت صفا
سلام تمرین امروز وقت گیر بود از طرفی متوجه شدم حتی در یک شغل مثل کار گردانی حقوق ها متفاوت از ۳۰میلیون تا ۱ میلیارد هست و این که این اختلاف به خاطر چه چیزهایی می تونه باشه و اکثر شغلها از نظر درآمدی تو دسته متوسط قرار می گرفت
سپاس
مهسا
سلام
این تمرین برای مهسا وقت گیر بود و کمی سخت ولی دیدش نسبت به شغل ها بازتر شد و توقعش از خودش بالا رفت
زهرا حبیبی
سلام به همه
طبقه بندی مشاغل خیلی سخته چون تو رده هر شغل هم باز خوب و بد داریم و من تنهایی زمانی اینکارو کردم که نمیشد از کسی کمک گرفت و تقریبا حدس زدم همرو بنا به چیزی که اطرافم دیدم.
همه آدما در همه شغلها میتونن بدترین و عالی آرین باشن بستگی به تلاش و پشتکار اونها داره و این شدنی هستش.
مهم داشتن هدف و تلاش برای رسیدن بهش هستش.
وقتی مینوشتم دیدم چقدر. در حق بعضی شغلها اجحاف میشه و اون چیزی که لایقشن و دریافت نمیکنن بسته به نوع کاری که انجام میدن برای همین طبقه بندی برام آسون تر شد.
هرچی که عمیق تر میشیم میبینیم حرفه ای تر میتونیم عمل کنیم.
ممنونم
سما
سلام
تمام تلاش خودشو كرد كه دسته بندي مناسبي انجام بده و چندين كقاله داخلي و خارجي در حوزه رتبه بندي مشاغل به لحاظ درامدي خوند ولي كمالگراييش ميگه هنوز كافي نيست و نتيجه احتمالا خطاي زيادي داره، به نظرش اين تمرين براي روزهاي متوالي بايد انجام بشه يا يك منبع معتبر براي استناد وجود داشته باشه، به هرصورت افق جديدي در ذهنش ايجاد كرد و اينكه مسيري كه انتخاب كرده و تا الان توش قدم برداشته ميتونه به ايده آل ترين خودش تبديل بشه
نگار
به تفاوت درآمدی شغلهایی که دسته بندی کردم فکر میکردم و بعضا آدمهایی که از اون شغل میشناختم در نظرم میومدند بعضیشون لزوما تحصیلات و تخصص خاصی نداشتند
مورد دیگه ای که فکر کردم درموردشون برای انتخاب شغل چقدر باید بحث مالی و چقدر درآمدی رو فکر کنم
ممنون از شما تمرین خوبی بود
محمد حیدری
سلام
اول اینکه به مشاغلی فکر کردم که تا الان حتی یک بار هم بهشون فکر نکرده بودم و بعد از دسته بندی از لحاظ درآمدی به این نتیجه رسیدم خب اونی که در سطح عالی بوده چقدر زحمت کشیده تا به اونجا برسه و اونی که هم در سطح پایین بود هیچ زحمتی نکشیده
به فکر رفتم که الان محمد کجاست در کدوم از این سطح باید باشه و الان دقیقا کجاست مستحق چه جایگاهی بوده پس بیشتر به فکر رفتم
ولی واقعا تمرین خیلی خوبی بود
آیناز ایالتی
خیلی سخت بود دسته بندی کردن دقیق اون همه شغل،،،
چقدر گوگل سرچ کردم کردم که اشتباه ننویسم… چیزی که متوجه شدم اینکه واقعا بعضی شغلا حقوق ثابتی ندارن، یه ماه ۵میلیون درامد دارن یه ماه ۲۰ میلیون . یا اصلا اگه توی اون شغل خوب باشی رقم حقوقت بالاست و اگه تلاشت معمولی باشه به تبع پایین تر.در کل تجربه جالبی بود.
فاطمه بانو
یه تمرین وقت گیر توی اخرین روز سال که ادم کلی کار داره 😔
Goli Banikarimi
سلام🌿
سلامت باشین و سرزنده
واقعا چقدررر زیااد سخت بود این تمرین امروز تو روز یازدهمیم و من همچنان درگیر چالش تمرین روز هشتمم 🤦♀️
ShadI
منتظر نتیجه نهایی هستم.
سید رضا جلالی
سلام و درود
در نگاه اول دسته بندی مشاغل رو میشه راحت انجام داد اما زمانی که یک نفر در یک شغل نسبت به همکاران از نظر اول بودن ایجاد شغل،انتخاب مکان درست ،مدل اجرای شغل و بروز بودن دقت کنیم میبینیم که چه تفاوت زیادی از نظر درآمد حتی در یک شغل وجود داره که نتایجش رضایت یا نارضایتی افراد مشغول در یک شغل رو بوجود میاره
Honey
با توجه به اینکه دیروز خود به خود با نوشتن شغلها دستهبندیشون کرده بود ، امروز کار سختی نداشت ، چون پینه دیروزی که دستاش بسته بود ، و سختی دیروز ، زاحتی امروز رو در بر داشت ، و این بزرگترین درسش بود.
همیشه میدونست که هرچیزی رو در بهترین حالتش میخواد و دستهبندیها و درآمدها برای هر فردی که در نظر گرفته بود همه از حرفهایها و بهترینها بودند.
هانی از تیم خوبش تشکر میکنه و شکرگزار هست که در این لحظه اینجاست.
🙂
فاطمه شاکری
نمیدونم من خیلی خوشبینانه به قضیه نگاه کردم یا اینکه شغلایی که درامد خوبی دارن کم نیستن،راستش بعد از دسته بندی ۳۵۰تا شغل واااقعا مغزم پوکید ولی از یه طرفم داشتم به این فکر میکردم که ما الان فقط داریم از نظر درامدی به مشاغل نگاه میکنیم ولی شاید اگه از نظر ازشمندی و رسالت کاری بخوایم نگاه کنیم خیلی دسته بندیمون تغییر میکنه
نسيم
وقت بخير
نميخوام از زبان سوم شخص بنويسم امروز، خيلي هم طولاني اش نميكنم برخلاف هر روز. فقط يه چيزي رو ميخوام بگم بهتون كه اين دو روز خيلي چيزها توي ذهن من تغيير پيدا كرد، خيلي چيزها جا به جا شد. هنوز نرسيدم البته ! ولي يكم تو بُهتم. هنوز بايد كار بشه روي موضوعات اين دو روز براي خودم . و اينكه چقدررررر چيزها هستند كه اصلا آدم نميدونه كه بايد بدونه !
و ما درگير چه روزمرگي هاي مسخره اي هستيم و وقتمون رو تلف ميكنيم باهاش .
مرسي از مباحث
forouz
بالاخره تو این دوره باید مچ تو آقای صباغی بگیره، عزیزم “پول” مهمه، درآمد داشتن مهمه. کاری که درآمد نداشته باشه کار نیست اونم با وضع اقتصادی الان.
تا اینجای کار پرچالشترین تمرینی که میشد این دوره داشته باشه.
دم آقای صباغی گرم
زینب سرویها
وقتی داشتم تمرین رو انجام میدادم دیدم به نظرم فلان شغل خیلی پردرآمد بوده تا الان اما حالا که میخوام به عنوان شغل عالی انتخابش کنم میبینم نه… اونطوری هم که فکر میکردم نیست، چون تعداد خیلی خیلی کمی تونستن از اون شغل به درآمد عالی برسن… و حتی برعکس برخی مشاغل هستن که اگر دقیق بهشون فکر کنی میبینی میشه پول خیلی زیادی ازشون بدست آورد
Maryam Ghasri
واقعیت اینه که فعلن نمیدونم چه تاثیری خواهد داشت، اما خب خیلی وقت گیر بود خصوصن که فردا هم عیده و قطعن درسته که در شرایط کرونا هستیم اما معمولن همه بدو بدوهای آخر سالو انجام میدن، حقیقتش اینه در مورد این دو تا تمرین آخر من هنوز هیچی نمیدونم که قرار چه اتفاقی بیفته بنابراین فقط طبق اصولی که گفته شده بود انجامش دادم و منتظرم ببینم قرار به کجا برسیم.
Parastoo
با سلام
تمرین امروز برای پرستو خیلی سخت بود. دسته بندی ۴۰۰ شغل واقعا زمانبره. بخصوص برای دسته متوسط. اما متوجه شد که برخی شغل ها چه درامدهای خوبی دارن و قرار دادن شغلها در دسته ضعیف خیلی سخت بود.
با سپاس
Reyhaneh kermanizadeh
سلام
ریحانه لایو رو تونست حوالی سه صبح ببینه و وقتی تمرینش رو فهمید ذهنش با یه چالش جدید رو به رو شد
درست مثل روزای قبل و تمرینای قبلی تر
اینبار باید حدود ۳۰۰ شغلی که نوشته بود رو توی ۵ دسته تقسیم بندی میکرد
یکم سخت بود اولش
اما وقتی کم کم توی نت سرچ میکرد و براشون دسته بندی ایجاد میکرد خیلی جالب بود
مهدیه خورشید
پروسه انجام کار زمانگیرتر از بقیه تمرینها بود اما انجام شد. نکته قابل تامل در انتخاب شغلها این بود که درآمد حاصل از اکثر موقعیت های شغلی کاملا وابسته به نوع ارائه و خدمات خاص و نوآورهایی هست که به کار گرفته میشه. به عبارتی برای درآمد بالا کافیست یک شغل عادی رو به صورت خاص انجام داد. نکته مهم بعدی برای من این بود که بعضی از شغلها برخلاف بقیه خط پایانی ندارن و پویا هستن. نکته آخر هم این بود که چقدر تخصصهای الان ما تا چند سال آینده همچنان پاسخگو نیازهای شغلیمون هست.
زهرا
واسه زهرا کار سختی بود دسته بندی شغل ها بر اساس درآمد، چون به نظر زهرا علاقس که بیشتر مهمه تا درآمد، از علاقت میتونی درآمد خوبی ام بدست بیاری، واسه همین کار کسل کننده ای بود براش، و چیزی از این تمرین دریافت نکرد.
محسن فرضی
سلام
در مورد نوع بدست آوردن اطلاعات دستمزد برای خودم سه دسته بود.دسته اول شغل هایی که من یا نزدیکانم اونا رو تجربه کرده بودن و اطلاعات داشتم
دسته دوم یه سری شغل هایی هست که حقوق وزارت کاری میگیرن به اصطلاح و دستمزد معینی دارن معمولا
و دسته سوم رو از کسانیکه اطلاعات داشتن و موتورهای جستجو اینستاگرام و اطلاعات دوستان بدست آوردم.
باز هم نکته جالب توجه اینست که عده ای از مشاغل رو مثل یکی از تمرین های قبلی مون قضاوتم با اشتباه مواجه شد و واقعیت چیز دیگه ای بود.
نیلوفر
با سلام و تبریک سال نو
حقیقتا تمرین امشب خیلی سخت و نفسگیر بود. وی موقع دسته بندی ۶۰۰تا شغل و سرچ کردن حقوقاشون و اولویتبندیشون از وسط نصف شد ولی جالب بود که یه شغلهایی که بهشون نمیاد درآمدهای زیادی دارن و البته برعکسش هم صادق بود یکمی. و نیلوفر احساس میکنه داره به شغل مناسبش نزدیک میشه. فقط هنوز نمیدونه از کجا باید شروعش کنه.
سپاس و تشکر فراوان
Zahra
برای زهرا کار سختی بود رتبه بندی کردن شغل ها
از نظر اون ۸۰ درصد شغلهارو باید تو دسته متوسط گذاشت و بطور کلی درآمد هر شغلی نسبی بود …
Parisa
بيشتر دسته بندى هام توى خوب و متوسط جا گرفت و ديدم كه اسم كار ميارتش تو ذهنم تو رتبه عالى از نظر وجه اجتماعى
مرجان لطفی
سخت بود ولی من منتظر اتفاق های خوبم
کیانی
سلام
چیزی که اتفاق افتاد این بود که شغل ها از نظر ارزشی و شان و مقام اجتماعی بعضا پایین بودن از نظر خود من و جزو ارزش های من نبودن ولی مردم حاضر بودن براش پول زیادی پرداخت کنند. به نظر من صرفا درآمد بالا تعیین کننده نیست و ارزشمندی و مفید بودن شغل هم مدل نظر هست و من دائم این تناقض بودم.
علیرضا مهیمنی
سلام جناب صباغی عزیز
روز هشتماز دیروز بسیار مشکل تر بود
اینکه بخوایم مشاغل رو دسته بندی کنیم که کدوم شغل در چه سطحی هست
اما با وجود گرفتن وقت زیاد و درگیر کردن ذهن
تمرینو انجام دادم و گمون کنم اینده قراره فقط روی عالی و خوب تمرکز کنیم و بقیه رو دور بریزیم
یا مثلا ویژگی های مشتر اونا …
خلاصه خوب بود 👍
Navidfarjam
سلام و عرض ادب.
تمرین خوب و هیجانی بود !
بالای ده تا از دویست شغل مختص به دسته عالی شد و برعکس تعداد بیشتری به دسته ضعیف مختص پیدا کرد.
ممنونم از شما و اعضای حرفه ای شما
AmirBahador
سلام و درود
تمرین خیلی سختو نفس گیری بود.خیلی ذهنمو درگیر کرد یه جاهایی هم در مورد شغل ها مجبور به قضاوت کردم چون اطلاعات زیادی دردسترس نبود و وقت زیادی گرفت…در کل خوب بود و تکلیفمون با یه سری از شغل ها مشخص شد.
Alireza.jahanian5549
سلام وقت بخیر
با اینکار من تکلیف خودمو با شغلایی که دوست ندارم روشن کردم. خیلی شغلای زیادیه که من دوست ندارم. بهش که نگاه میکنی بابت درآمدشون میبینی خیلی پول داره بدست میاد. ما بهشون فکر نمیکنیم و ازش میگذریم.
برای من این تمرینا جوری شده کعه میگم این دوره چرا زودتر برگزار نشد و ما چرا فکر نمیکنیم راجب وقتایی که داریم
حسین
سلام
سخت بود ولی باحال بود، به یه جمعبندی رسیدم که باهاتون به اشتراک میزارم نظرات خودمه نمیدونم درسته یا غلط…
هر شغلی اگر به بهترین نحو، خلاق و پیگیر انجام بشه میتونه بهترین نتیجه رو بده.
در هرم شغلی هر چی پایین تر قرار بگیری یا در زنجیره ی شغلی شخص دیگه ای قرار بگیری درآمدت کمتره. در نتیجه برای خودت زنجیره بساز بقیه واست کار کنن…
و یه چیز دیگه، هر کسی به نسبتی که تبرش رو تیز میکنه میتونه درخت قطع کنه… حالا تیز کردن تبر میتونه شامل تجربه اندوزی، ایده جدید، صبر، تلاش و… باشه
بهاره رضائیان
من این تمرین رو به همراه همسرم انجام دادیم. البته خیلی وقت گیر بود. ولی نگاهم رو نسبت به خیلی از شغلها عوض کرد واقعا.
شغلهایی که به نظرم چیپ بودن دیدم بعضیاشون چقد خوب پول درمیارن. و یه چیزی که دیدم و تاسف خوردم این بود که شغلهایی که به آموزش و کتاب و این چیزا مرتبط بودن عمدتا جزو درامدهای خیلی ضعیف بودن.
ولی من عاشق آموزشم. و روزی در این زمینه خدماتی ارائه میکنم که آدما حاضر باشن بابتش حتی جیباشونو واسم خالی کنن. و مطمئن باشن چند ده برابرش به واسطه آموزشی که من بهشون میدم بهشون بر میگرده.
آموزش در کشور ما با بخش کاربرد فاصله خیلی زیادی گرفته. من خیلی وقته حتی در رابطه با مدرسه رفتن یا نرفتن بچم هم دارم فکر میکنم…
امیر هادیان
هر جور هست خودمو به تمرینات رسوندم . سخت بود
اما دیدم کارها بستگی به نگاه ما داره
شاید یک شغل یکنفر یک میلیون درامد کسب کنه یک نفر ده میلیون و ما باید شغل ها رو ارتقا بدیم
AmirBahador
سلام و درود
تمرین خیلی سختو نفس گیری بود.خیلی ذهنمو درگیر کرد یه جاهایی هم در مورد شغل ها مجبور به قضاوت کردم چون اطلاعات زیادی دردسترس نبود و وقت زیادی گرفت…در کل خوب بود و تکلیفمون با یه سری از شغل ها مشخص شد.
Elham.mahmoudi
سلام
وقتی الهام شغل ها رو دسته بندی کرد متوجه شد هر کدوم جایگاه خودشو داره از لحاظ مالی چون قبلا اکثرا رو توی یه رنج میدید.سخت بود براش ولی تمامش کرد.
سجاد دهقانی
سلام.تمرین خیلیییی سختی بود و واقعا بعضی شغل ها تفکیکشون بین سطح خوب و متوسط سختر بود…در کل تمرین رو مخی بود…اما یکم دید بهتری نسبت به شغل ها گرفتم.مرسی
مهری م
این چالش آخر سال 🙂 یه نکته مهم رو یاد میده و اونم اینه که خیلی از مشاغل میتونن تو دسته های مختلف از نظر درآمد قرار بگیرن و خیلی بستگی به خود شخص داره اینکه از نظر درآمد در چه سطحی قرار بگیره…
همچنین اکثر شغلها در دسته متوسط قرار گرفتند… کلا دیدگاهمو نسبت به درامد شغلهای مختلف تکمیل کرد و تو بعضی مشاغل حتی غافلگیر شدم.
خیلی ممنون از شما
عارف
سلام تمرین خیلی خوبی بود و نظر ما به اون شغل در واقع میزان اعتبار درآمدی و اجتماعی را تعیین می کنه چرا که هر شغلی می تونه در جایگاه خودش به نحو احسنت رشد کنه و ارتقا پیدا کنه و به عالی ترین سطح برسه .
شبنم حاجی کرم
سلام سال نو پیشاپیش مبارک🌷
من شغلها را در طیف لیکرت بر اساس درآمد بردم البته به نظرم بهتر بود برای این طیف که حالت کیفیتی داره، کمیتی هم تعریف میشد مثلا حقوق ۲ تا ۳ میلیون ضعیف و یا …
سپاس😊
دانیال چهاردولی
گزارش – دانیال هر چی تو اینترنت جستجو می کرد جواب روشنی از وضعیت درآمد مشاغل داخلی پیدا نمی کرد و بیشتر کلی گویی درصد و غیره بود بدرد کار نمی خورد 😔
از روش دیگر دسته بندی کرد ( سود خالص ماه اون هم به صورت تقریبا) به این شکل به نظرش خطای قضاوت کم می شد 🙂
آخر سال با این همه کار مدیریت زمان لمس کردم از پس همه آنها , خدا رو شکر دارم بر میام – خلاصه مطلب خوب بود 👍
Kiana karimi
تمرین وقتگیر و سختی بود ولی خب متوجه شدم اکثر شغلها چه درآمدی دارن و اینکه برخی تخمین هایی که زده بودم یا قضاوت کرده بودم کاملا اشتباه بود و حتی برخی شغل هایی که نوشته بودم وقتی گوگل میکردم متوجه میشدم تا چند وقت دیگه این شغل ها برکنار میشن و دنیا دیگه نیازی نداره بهشون . چقدر خوب میشه که آدم شغلی داشته باشه که امکان آپدیت شدن داشته باشه…
نیره
نیره 202 تا شغل نوشته بود و تو نوشتن شغلها فقط ربات و هوش مصنوعی رو تو ذهنش داشت و بین زمان حال و اینده نزدیک و اینده دور خیلی سوئیچ میکرد و متاسفانه آینده دور رو بیشتر در نظر داشت تو اینترنت که سرچ کرده بود شغل هایی رو نوشته بود که هنوز بوجود نیومدن
اومد که دسته بندی کنه اول یه دسته شغلایی که دوست دارم رو سوا کرد نوشت و بعد شروع کرد شغلایی که فکر میکرد از نظر درامدی عالی و خیلی خوب و… نوشت ولی از سر تنبلی تو نرم افزار وان نوت نوشته بود
امروز که اخر سال بود یکم دیر کرد وقتی رسید خونه لیست شغلارو تو اکسل مرتب کرد
دوباره بررسی شون کرد ولی دونه دونه جستجو نکرد ببینه کدوم شغل چه درامدی داره .
از فردا که سرش خلوته این کار و میکنه و تا زمان نامعلومی این کار و ادامه خواهد داد! چرا که گیر بده به یه چیزی ول کن نیست و هر وقت بیکار شد دونه دونه شغلارو گوگل میکنه ببینه چی هست و امان از لینک گردی هاش!
اولویت نتونست بده چون اولویت بندی سخته براش تلاش کرد ولی نفهمید ترتیب اولویت ها چطوری باید باشن؟ اگر برحسب پولدارترین شغل هم در نظر بگیره باز فاکتورای دیگه ای داره!
این تمرین و پست میکنه و میره که بنویسه باشد که رستگار شود
احسان 7777
تمرین سختی بود ولی از ۲۰۰ تا شغلی که نوشته شده بود بیشترشون درامد متوسط به بالا داشتن ولی باز درامد هر شغل به نظر من بستگی به خود شخص و شرایط محیطش داره .و نمیشه گفت مثلا همه مهندسین ی درامد دارن یا مثلا ی بازیگر درامدش با ی بازیگر دیگه خیلی متفاوته
Niloofar
کلا به نظرم این کار یکی از تمرین های سخت محسوب میشد چراکه جایگاه هر شغلی تو نظر هرکسی ممکنه متفاوت باشه و اینکه بخوای با دید کلی بهش نگاه کنی به نظرم خودش یه جالش باحال بود
خلاصه که منتظر نتیجه های جذاب این تمرین هستم
علی
سلام
دیشب وقتی لایو دید رفت برا دسته بندی
وقتی دسته بندی تموم شد به نکته جالبی پی برد و اون این بود
70درصد شغلها تو دسته متوسط قرارگرفت
Hanieh
سلام
راستش بنظرهانیه واقعا تمرین پرچالشو سختی بود اول اینکه خیلی از درآمد ها رو نمیدونست و وقتش هم کم بود برای اون چون خیلی درگیر شده بود متاسفانه امروز
چالشی که داشت این بود که خیلی از درامد ها طیف وسیعی دارن یعنی یه کارگردان تئاتر ساده حتی کاربا ضرر میکنه ولی اگرم شناخته شده باشه خیلی بیشتر…البته میدونم بازه ای هست ولی این بازه همه جا وجود داره طبق کیفیت کار
درهرصورت سعیمو کردم و امیدوارم موفق بشیم درنهایت :))
Hanieh
همیشه اخرش یهو یادم میره سوم شخصو😂😂
معصومه
دیشب معصومه تا دیروقت شغلها رو درآورد تا الانم داشت مینوشت،تموم نمیشدن،بعد تصمیم گرفت بیشتر اونایی رو بنویسه که بهشون علاقه داره یا دوسشون داره که مردم بیشتر بهشون توجه کنن و نمره ۵ بیشترین و ۱ کمترین بهشون دادو چندتا شغل جالب پیدا کرد که تا الان نشنیده بود.ویس ام تی هم واسش جالب بود.کلا احساس خوبی به تمرین ها داره.تولدشم از همینجا بهش تبریک میگم.معصومه جونم بهت افتخار میکنم.اثر مرکب رو از مرداد۹۷ تا الان،عالی اجرا کردی.الهی به حق همین شب،نتیجه کاراتو بزودی ببینی.دوست دارم.خدایا شکرت
سیما دلبری
سلام برشما
برای سیما دلبری چالش در آمد شغلهای مختلف کمی از دانسته هایی که در باره در آمد باید داشته باشد دور از ذهن بود شاید تا کنون به این مقوله به این جدید فکر نکرده بود و انجام این تمرین و تشخیص و درستی آنها بسیار مشکل بود و احتیاج به قضاوت درست داشت
شیوا
تقسیم بندی شغلها به نظر من بستگی به محل زندگی داره، مثلا یه آرایشگر توی بالا شهر تهران میتونه درآمدش از یه دکتر توی یه شهر کوچیک به مراتب بیشتر باشه ، یا مثلا توی اروپا درآمدِ یه گارسون خیلی بیشتر از درآمدِ یه مهندس توی ایرانِ ، بعد از انتخاب شغلیکه دوسش داریم این رو هم باید در نظر بگیریم که کجا داریم زندگی میکنیم ؟ منظورم اینه آیا فقط دوست داشتن اون شغل کافیه؟؟ شغل درست در موقعیتِ جغرافیاییِ درست
عماد
به نام خدا
سلام
عماد فکر کرد هر شغلی اگر با عشق و علاقه انتخاب بشه هیچ وقت موکدا عالی یا ضعیف نیست و اگر مسیر به درستی انتخاب بشه میتونم یک رو از وضعیت ضعیف به سمت عالی جهت دهی کرد و بماند بعضی از مشاغل دچار شرایط شدن و تغییر وضعیت دادند…
و اگر شغلی که در موقعیت عالی هست احتمالا به خاطر شاخه و برگ هایی هست که در اون حرفه هست و باعث میشه در طبقه بندی ها دسته بندی کرد.
هر شغلی در زمان خودش شاید بهترین و و عالی ترین شغل بوده و چرخه روزگار اونا کمرنگ تر و پر رنگ تر کرده است!!!
زاهده اردلان
دسته بندی مشاغل یه کم سخت بود . متوجه شد بعضی شغل ها با اینکه نزدیک به همن اما از نظر درآمد خیلی فرق دارن
میناخسروی
سلام
خداقوت
ازبین ۳۰۰ شغلی که نوشته بودم وقتی تفکیک کردم ۵۰درصد شغلها متوسط بود
و۱۰درصد عالی و ۱۰ درصد ضعیف بودن
این نشون میده درصد کمی عالی و ضعیف هستن
حجم بیشتر شغلها متوسط هستن
سپاس
رضابرزگر
درود به شما حمید آقای گل .
دیشب بعد از لایومون رفتم سراغ چندتا لایو اموزشی دیگه بعدش تا صبح مشغول نوشتن تارگت های فروردین و اهداف سال ۹۹ بودم و بعدش خوابیدم تا ظهر . بعد از اونم عصر مشغول انجام تمرین دیشب شدم . احساسی که انجام این تمرین برام ایجاد کرد این بود که ذهنم دسته بندی شد از شغلهایی که دوست دارم و طبق هدف گذاری ای که قبلا کرده بودم متوجه شدم که باید تلاش بیشتری بکنم تا برسم به شغل کاملا ایده آلی که مد نظرمه و جزو ویژن هامه .
کلا این تخلیه های ذهنی به شدت ارامش بخش و مفیده . دمتون گرم .
رضا اسکندری
این تمرین به نظرم عالی بود، چون فهمیدم یه سری فرصت شغلی هستن که روشون تمرکز کردم و فرصت های دیگه رو نمیبینم، دو روز گذشته روزای فوق العاده ای برای من بودن و مسیرم خیلی شفاف تر شده برام.
ممنونم ازتون
Alihjhy
سلام و خسته نباشید
راستش این تمرین یکم به نطرم سلیقه ای بود و البته حدودی و بسته به جغرافیا متفاوت مثلا مداح تو کشور ما درآمد داره اما تو آمریکا نه یا متلا خواننده داریم که میلیاردر و خواننده داریم که لنگ اجارشه خودم این تمرینو دسته ای نوشتم متلا کاگر میفته دسته اخر
رضا حنیفی
سلام
شغلها از لحاظ درامدی به نحوههای مختلف میتونن تقسیمبندی بشن ولی موضوع جالب این بود که هرشغلی بر اساس نگرش و وسعت شغل اون میتونه جزو پردرامدترینها بشه البته به جز شغلهای زیرمجموعهای و کارمندی.
مرضیه مقدسی
سلاااام آخرین شب ۹۸ هست و ۹۹ شروع شده با حس و حال عااالی تمرکز نداشتم تفکیک مشاغل و امروز انجام بدم اما خب توی ذهنم بوود و تمرین ویس اقای mp که من کجا احساس گناه میکنم
مهدی اکبری
بعد از این تمرین مهدی متوجه شد که شغل های که درآمد بالاتری دارند به طور مستقیم به دانش فنی نیاز ندارند و مهدی تصمیم گرفت یه شغل با درآمد بالا داشته باشه
سعید قصیری
سلام و سال نوی همگی پیشاپیش مبارک
در مورد این تمرین چیزای زیادی مغز منو درگیر کرد.
و دسته بندی شغل ها تا حد زیادی برام سخت بود.
چون هم سعی کردم قضاوت نکنم و هم سعی کردم پارامترهای کلی و جزئی رو در نظر بگیرم.
مشتاقانه منتظر روزهای آینده هستم
Reijan
کار خیلی سختی بود براش و کلی غر غر کرد و با اینکه خیلی درگیر مشغله زندگی بود ولی روی این مبحثم فکر کرد و فهمید هر شغلی یکرده و رتبه و شأن و منزلتی داره.با اینکه انسان ها به تمام این کارها برای پیشرفت و رشدشون نیاز دارند
Reijan
کار خیلی سختی بود براش و کلی غر غر کرد و با اینکه خیلی درگیر مشغله زندگی بود ولی روی این مبحثم فکر کرد و فهمید هر شغلی یکرده و رتبه و شأن و منزلتی داره.با اینکه انسان ها به تمام این کارها برای پیشرفت و رشدشون نیاز دارند.ولی در کل هیچ اطلاعی در مورد درآمدهاشون نداشت و این خیلی واسه اش مهم بود که خیلی از شغل ها رو حتی نمیشناخت.
فاطمه
سلام، وقت بخیر
تمرین بسیار وقت گیری بود و تا نیمه های شب طول کشید.
اصلا زمان نداشتم که 233 شغل رو از نظر درامد، توی گوگل بررسی کنم.
البته با توجه به بررسی چند شغل که انجام شد، احتمال میدم در صورت رسیدگی به همه مشاغل، جواب کاملا درستی هم دریافت نکنم.
شغلهایی که نوشتم بیشتر توی دسته متوسط و خوب قرار گرفتن.
شغلهای خیلی ضعیف، بد و عالی تعداد کمتری رو به خودشون اختصاص دادن.
خیلی نگرانم که تشخیص میزان درامد، توی تمرین بعدی مؤثر باشه.
به هر حال امیدوارم دست پر از این دوره بیرون برم.
ممنون
Faezetabatabaei
عاالی بود .اصلا حوصله موصله نداشتم واقعا حس مضخرفی داشتم موقع دسته بندی شغلا ولی خب بعدش برام جالب شد همه ی کارای مضخرف و بی ارزش ک تو قسمت بد و خیلی بد قرار گرف من ذهنم خطشون زد ناخوداگاه .خوشحالم ک مجبور ب همچین تمرینی شدم
بهار
salam shoghla kheili ziyad bod bahar khaste shode bood ama anjamesh dad bayad bebine hala to kodom herfie ya estedad dare bazam anjam midim
بهار
salam shoghla kheili ziyad bod bahar khaste shode bood ama anjamesh dad bayad bebine hala to kodom herfie ya estedad dare
شیرین کبریایی
سلام سلاااااام
بازم تمرین فوق العاده مفیدی بود براش.
چیزی بود که عملا به این صورت بهش توجه نکرده بود.
کلا تو ذهنش همیشه این بود که وارد هر کاری که بشه، اگر عاشقش باشه و خودشو در اون حرفه ای کنه وضعیت درآمدی خیلی خوبی میسازه ازش.
ولی هیچ وقت این برآورد رو نداشت که بعضی کارها تو ذات خودشون درآمد پایینی دارن حتی اگرخبره ترین خبره اون کار باشی هم.
آرزو می کنم وضعیت مالی و درآمدی تمام آدما اونقدر خوب باشه که این براشون هیچ دغدغه ای نباشه برای اینکه کار دلخواه خودشون رو با آرامش تمام و حال خوب انجام بدن.
بچه ها مرسی از اجرایی کردن این ایده ها واسه رشد مسیر شغلی
Newshaa
خیلی تمرین زمان بری بود و چون با درآمد دقیق یا حتی رده درآمدی بعضی شغل ها آشنایی نداشتم کلی مجبور به سرچ کردن شدم یا درصورت شناختن فردی با اون شغل از اون پرسیدم.
در کل به نظرم نمیشه به یک شغل که تعریف شده و خیلی کلی نیست هم درآمد مشخصی نسبت داد چون درآمدی که فرد از شغلش به دست میاره به استعداد، مهارت، تجربه، ساعت کار و خیلی چیزای دیگه بستگی داره. مشکلی که من داشتم و باعث شد که نتونم کامل دسته بندی کنم امکان تعلق گرفتن یک شغل با توجه به دارنده آن به چند دسته درآمدی مختلف و یا حتی قرار گرفتن در رتبه مختلف در رده خودش بود و بعضی از این ابهام ها با سرچ کردن و یا دقیق تر کردن تعریف از شغل نوشته حل
نمی شد.
مهدی
خب خداروشکر من که هیچ تخصصی نداشتم و دستم باز بود برای انتخاب شغل و حرفه😂
علاقه ام: تیم سازی و برنامه ریزی استراتژیک تو شبکه اجتماعی
به علاوه تحصیل تو رشته MBA و کوچینگ
بابک سبحانی
سلام.من شیشه مصرف میکردم الان مشکلم اینه که ده روز نمیکنم به راحتی می زارم کنار بعد ده روز میزنم یک روز یا نهایت دو روز دوباره میام سره خط. و کاری که 10 سال پیش من راه انداختم و توش خبره هستم نمیخوام تا سالم نباشم انجام بدم 16 تا کارگر داشتم اما… یه راهنمایی بکنید واقعا خسته شدم و نمیخوام بکنم لطفا کمک کنید. ممنون . من هر چیزی که با رزین درست شه قالبش و میزنم ريختگري شم میکنم رنگشم میزنم .
بابک سبحانی
سلام من الان برای اولین بار سایت شما رو دیدم براتون پیام دادم زد حرف تکراي قبل زده بودین مگه میشه.
شيوا
تمرين خيلي سخت و زمان بري بود، و متوجه شدم اگر در بعضي شغلها حرفه ايي تر باشم از لحاظ درآمدي ميتونم شرايط بهتري داشته باشم.
مرضیه مقدسی
سلااااااام 🧚♀️💐۹۹ همگی شاااادباش
من تمرینام و نوشتم به سختی یه کوچولوسرگرم ۹۹ جان هستیم اما نوشتم و بیصبرانه منتظر ۱۱/۳۰ شب ممنون از همگی که برامووون وقت میگذارید
AmirBahador
با عرض سلام و تبریک سال نو
من شغل هارو تو دو دسته تقسیم بندی کردم
شغل هایی که خب توش مهارت داشتم بیشتر مربوط به کارم میشد.
اما چیزایی که دوس داشتم توش مهارت داشته باشم خیلی بیشتر و متنوع تر بود.
حمیده شریعت صفا
سلام من نوشتم که میخوام تو چه شغلهایی حرفه ای بشم و منتظر ادامه مسیر در این راه جدید
ممنون
مرضیه جوانمردی
تازه اول راهم و لیست مهارت و کارهایی که میخوام به صورت حرفهای یادبگیرم خیلی طولانی تر از مهارت هایی هست که در حال حاضر بلدم. و از نظرم دانستن خیلی با مهارت داشتن فاصله داره. البته همزمان آدمای زیادی میبینم که با وجود اینکه چیز زیادی شاید ندونن ولی خودشون ماهر میدونن، و گاها این تو همشون باعث شده توی کار، تازه مهارت بدست بیارن و شاید موفق هم بشن. اما در مورد من چون کمال گرایی پر رنگ تره برای اقدام به انجام کاری اول دنبال تکمیل مهارت هستم. شاید نگرش اشتباهی باشه. البته میریم جلو ببینیم توی شبای آینده چی میشه.
Sarajokar
سلام عيدتون مبارك🌹
انشالا سال خوبي داشته باشيد
تمرين هارو نوشتم كار ساده اي بود متناسب با رشته دانشگاهيم و علاقم به اون شغل
ممنونم از شما🌹
نیلوفر
سلام
خدا قوت
سال نو مبارک
تمرین جالبی بود و ذهن رو جمع و جور میکنه و متوجه میشی توی چی حرفه ای هستی و از خودت بپرسی قراره چیکارت بشی
ممنون از زحماتتون🌺🌺
زهرا حبیبی
سلام
دیشب فهمیدم چقدر کارهایی که دوست دارم و شروع کردم و نصفه ولش کردم و نخواستم که حرفه ای بشم .علایقم معلوم شد و این دایره همش داره کوچیکتر و جامع تر میشه . با خودم دعوا کردم که باید یکارو تا تهش بری تا حداقل بتونی راجبش دو خط حرف بزنی. چقدر حالم خوب شد از نوشتن کارهایی که دلم میخواد بهشون برسم و ذوق کردم وقتی خودمو تصور کردم ک رسیدم بهش و دارم تجربش میکنم.
سال نو هم مبارک❤️
sarviha
هر بار به شغلی که دوست دارم فکر میکنم حس خوبی میگیرم
امشب هم کلی حس خوب گرفتم از فکر کردن به تمام حرفه هایی که عاشقشون هستم…
از قدیم میگن وصف العیش، نصف العیش
واقعا آدم با رویا زنده اس… و امیدوارم یه روزی رویاهام محقق بشه.
با آرزوی سالی پر برکت برای شما و تیم خوبتون🌹🌲
مهسا
مهسا تمرین رو انجام داد و بیشتر حرفه هایی که می خواست در اون به موفقیت برسه و مسیر شغلیش باشه بیشتر مربوط به دغدغه اش نسبت به طبیعت و انسانهاست تا مربوط باشه به رشته اش و مهارت هاش
سیما دلبری
احوال نو شاد
با سلام و آرزوی سلامتی و تندرستی برای شما عزیزان
در جلسه دیشب کمپ شغلی ایده آل سیما دلبری فهمید که بعد از رشته بندیهای کهبرای شغلهای از نظر در آمدی اختصاص دادند اکنون باید از دوشنبه دیگر بررسی گردند ۱ کدامیک هستند که خودش در آنها حرفا ایست ۲ کدامیک هستند که دوست دارد در آنها حرفه ای گردد ……جالب بود میرود تا این چالش را هم بررسی کند
ارادت بسیار
محسن فرضی
سلام
بی اهمیت ترین بخش تمرین اون بخشی طبیعتا که کاری به کار اون مشاغل نداریم
اما من از اون دسته آدمهام که به دلایل مختلف یک سری کارها رو تجربه کردم که بعضا میخوام در اونها حرفه ای بشم و بعضی هم نه
اما لیست اونهایی که میخوان حرفه ای تجربه شون کنم به شدت بلند بالاس و طبیعتا به دلایل محدویت زمانی و مالی تجربه کردن همشون غیر منطقی و عیر واجب و نشدنی یه.
برای همه ی دوستان آرزو میکنم که تجریبات استعدادها و هدف هاشون یکی باشه که این بهترین حالت ممکن دنیاس.❤
سجاد دهقانی
سلام.خیلیییییی تمرین خفنی بود باورم نمیشد اینقدر شغل باشه که دوس داشته باشم در اونا حرفه ای بشم…چشام بازززز شد وقتی دیرم نزدیک ۲۰ تا شغل مورد علاقه دارم…دمتون گرم حس میکنم دارم کم کم از سردرگمی بیرون میام
Behnoosh
سلام
بهنوش امروز دو رنگ هایلات انتخاب کرد
یکی برا شغلایی ک داخلش مهارت داره
یکی دیگه برای شغلایی ک دوستداره مهارتش رو کسب کنه
و دونه دونه برسی کرد و اونهارو هایلات کرد
جالب بود که فهمید دقیقا چه کارایی از دستش برمیاد و چه کارایی دوستداره یاد بگیره
شیوا
سلام و سال نو مبارک
تمرین خیلی خیلی ساده ای بود برام
متاسفانه توی هیچ شغلی حرفه ای نیستم
و شغلی که میخوام توش حرفه ای بشم یکی بیشتر نیست
Faezetabatabaei
عاقا تازه رسیدم ب اونجایی که من چیو دوس دارم
ولی خب اکثر شغلا رفت داخل گروهی که میخوام حرفه ای بشم
حس نا امیدی داشتم ک دیدم تو گروه حرفه هام دوتا شغل هس ک اونم دستو پا شکسته حرفه ایم
البته من سنم کمه این نا امیدی طبیعی نیست . اما ممنون خوب بود
Newshaa
همیشه حس می کردم انتخاب مسیر شغلیم با توجه به اینکه فارغ التحصیل شدم تا حدی مشخصه ولی با نوشتن این لیس دیدم که چندتا تخصص دیگه هم هست که بهشون علاقه دارم و تا حدی آشنایی دارم و با حرفه ای شدن تو اونا هم ممکنه بتونم مسیر شغلی متفاوت و شاید مناسب تری داشته باشم.
Alireza.jahanian5549
سلام وقت بخیر
با نوشتن موضوعی که شما گفتین متوجه شدم بیشتر دوست دارم تو کارا حرفه ای بشم و کسب تجربه کنم، و زیاد حرفه ای نیستم. فکر میکنم البته رو مدیر فروش تمرکز کردم تا بتونم حرفه ای باشم
کیانی
سلام.
انجام این تمرین برای من این رو داشت که از بین مشاغلی که نوشته بودم جایگاه خودم پیدا کردم متوجه شدم چه مهارت هایی دارم که میتونم بهشون افتخار کنم و با توجه به چشم انداز آینده برای چه آموزش هایی هزینه کنم و مثلا ۵ سال آینده باید روی چه مهارت هایی تمرکز کنم.
میناخسروی
سلام
سال نو مبارک
آرزوی بهترین هارو برای همه بچه های گروه دارم
شغلهایی که انجام داده بودم نوشتم ۵-۶تا مورد بیشتر نبود
و حرفه هایی که دوست داشتم تخصصی یادبگیرم جدا نوشتم
۳-۴ مورد بود که انجام میدادم و دوست دارم تخصصی تر انجام بدم
سپاس
نیلو
سلام و عرض ارادت
نیلو دیشب اول مهارتهاش رو نوشت و پی برد که در زمینههای متفاوتی مهارت داره و خب این خوب بود براش. و بعد مهارتهایی که دوست داره داشته باشه رو از دوجنبهی میزان خوشحالیش تو اون حرفه و میزان درامد اون حرفه نوشت و به بعضیشون که فکر میکرد چشاش قلب میشد.
با عرض تشکر و شاد باشید.
فاطمه بانو
خب من چند تایی مهارت نسبی کسب کردم اما چیزی نبوده که بخوام بگم توش حرفه ایم …
چیزهایی که می خوام مهارت کسب کنم تقریبا همون چیزایی هست که همیشه دوست داشتم ولی حرفه ای سمتش نرفتم
مهدی اکبری
ساعت نزدیک هشت شب این بار به مهدی به پشت میز خود نشست و شروع به نوشتن کرد مهدی مجبور شد این بار تمرین را برای دوبار انجام دهد ولی اتفاق جالبی که که افتاد این بود که مهدی هر چقدر بیشتر بر روی شغل ها فکر می کرد علاقه بیشتری به آن شغل پیدا می کرد حتی شغل گدایی برای مهدی جذاب شد. 🙄🙄
پ ی نوشت:مهدی هنوزم فکر می کند همه شغل ها جذاب است و باید همه چیز را یاد بگیرد
zeynabe faraji
سلام
سال نو رو خدمتتون تبریک میگم
تمرین خوبی بود چون کمکم کرد که خودم و مهارت هایی که بلدم رو بهتر ببینم البته قبلا انجام داده بودم
اما این بار وقتی دوباره نوشنم با دقت بیشتری توانایی هام و حرفه هایی که دوست داشتم رو دیدم
ممنونم
سیوان کرمی
سلام . قبل اینکه بگم چقد سخت بود بگم خیلی سازنده و باحال و چالش بر انگیز بود . شناسایی تهدید های نقاط قوت و فرصت های نقاط ضعف خیلی چالش بر انگیز و ذهن باز کن بود .
سیوان کرمی
سلام وقت بخیر و خسته نباشید . اغا این شغلا رو اول فک کردم مثلا کارکر فنی و گارکر بسته بندی کارخونه و کارگر ساختمون و …. همه توی یک شغل کارگر هستن ولی بعدش متوجه شدم که اشتباه میکردم . بعدش سرعتم رفت بالا و ۴۰۰ تاش کردم . خیلی بیشترم میشه نوشت بهش اضافه میکنم قطعا . دستم خسته شد فقط 😁
Omid.a89
با عرض سلام و تبریک سال نو
طبیعتاً توی زمینه هایی که کار کردم شغل هایی بودن که توشون مهارت داشتم و متوجه شدم چه شغل های جذابی هستن که دوست دارم داخلشون حرفه ای بشم اگرچه بعضیاشون تا حدی فعالیت میکنم اما نه حرفه ای!
مهدیه خورشید
امروز کارهای محدودی رو که درش تخصص دارم از کارهایی که دوست دارم انجام بدم جدا کردم. به این نتیجه رسیدم که میزان شغلهایی که درش نیمه حرفهای یا کاملا ناآشنا هستم اما دوست دارم متخصص بشم خیلی بیشتر بود. اما علاقه صرفا کفایت نمیکنه و نیازمند برنامه ریزی و پشتکار قوی هست.
Cla60
تو این مرحله هم امیدوار می شم هم ناامید راستش اینجاست که با خودت روبرو می شی و می فهمی چند مرده حلاجی
Mimsadeghiyan
سلام چون زیاد شغل عوض کردم ستون حرفه ای بودن زیاد شد و بد تر از اون کارهایی که علاقه دارم هم همینطور نمیدونم چرا هنوز میخوام کارهای دیگه ای یاد بگیرم که اصلا ربطی بهم نداره
فاطمه شاکری
فاطمه شغلهایی که توش حرفهای بود رو نوشت ولی لیست شغلهایی که میخواد توش حرفهای بشه خیلی بیشتر بود و براش جالب بود که چقدر کارهایی که دوست داشت توشون حرفهای بشه هنری بود ولی نه رشته دانشگاهیش نه شغلش هنری نیست
سارا مشیری
امشب من یه دوره دیگه به رویاهام و شغلی که دوسش دارم یعنی عکاسی صنعتی و تبلیغات فکرکردم و به خودم و رویاهام قول دادم که به زودی اروزم رو زندگی کنم 😊
سیوان کرمی
سلام . آغا باورتون بشه یا نه . من انقد دیقه نودی هستم و نتونسته بودم کامل روند دوره رو برم جلو . الان طبق کامنت بعضی از بچه ها فهمیدم که باید از دید سوم شخص نوشت کامنتو .
عرضم به خضورتون که سیوان هم توقعش از خودش و شغل ایندش و درامدش مشخص شد . هم فهمید که بعضی شغلا لزوما نیاز ب تحصیلات خاصی نیس و بازم میشه درامد بالایی داشت … البته اینکه باید مهارت داشته باشیم در هر صورت رو متوجه شدم . حالا فرقی نمیکنه کلاه برداری هم واقعا مهارت میخواد. یه جا هم متوجه شدم که یهو تو شغلای پر درامد دزد و دکتر رو کنار هم نوشتم 🙂
علیرضا ا.ف.
همین اول بگم که جا داره از ام تی تشکر کنم بابت اینکه فایل صوتیش رو کوتاه تر کرد. دیگه چه خبر بود که ۴۴ دقیقه وویس میداد؟ 😶
خوب بودا، ولی گوش که میدادم میگفتم مثلا به من چه که تیراندازی شده بوده (فکر کنم وویس پنجم بود)
توی این تمرین چون من دسته بندیهام نزدیک به تخصصم بود، فقط یه سری شغل ها از بقیه جدا شدن و بحث بیشتر روی تخصص بود. همون جوری که انتظار داشتم اتفاق خیلی خاصی نیفتاد 🤔
ولی اینم جالب بود که اکثرا پول، سمت شغل های آپولویی و زئوسی بود 😁
سیوان کرمی
سلام .
سیوان بیشتر با واقعیت خودش رو به رو شد . و فهمید اونقدرا هم حرفه ای نیست و نباید به خودش مغرور بشه . و بیشترشون رو تو دسته میخواد حرفه ای بشه رو نوشت . ازونجایی که ۴۰۰ تا شغل نوشته بود و حال دسته بندی کردن همه رو نداشت و میخواست دست بکشه . من تو گوشش گفتم تغییر آسون نیست پسر . باید خودتو چکش کاری کنی
Parisa
سلام . تمرينم رو انجام دادم شغل هايى كه ميخام حرفه اى بشم خيلى پراكندگى داشت و دقيقا اومدم تو اين كمپ كه انتخاب همين رو داشته باشم كه كدوم رو جدى برم جلو
علی
سلام سلام
عیدتون مبارک دوستان
وقتی خواست بره تمرین انجام بده دید که مهارتی خاصی نداره و چنتا شغلی که دوست داشت یاد بگیره رو نوشت
همین😁😁
ali. abs
سلام حرفه ای را حرفه ای حرفه ای نیستم… خیلی تلاش لازمم
زهرا
سال سال نو مبارک.
من اگه میدونستم قراره اینجوری دسته بندی کنیم شغل هارو، پیشنهاد میدادم عددی برای نوشتن شغلها تعیین نمیشد، چون من مثبت 200شغل نوشتم ولی برای دسته بندی شغلها براساس مهارتی که دارم و میخواهم داشته باشم، نهایتا ده مورد رو استفاده کردم که اوناام خودممیدونستم و حیطه علاقه منه و بهش اگاهی کامل داشتم و فقط در جهت این موضوعات تلاش میکنم، پس نوشتن 190شغل دیگه کار کاملا بیفایده ای به نظرم رسید.
اما این تمرین که دیشب گفتید و انجام دادیم باعث شد که من دیدمو نسبت به علاقم گسترده کنم و بفهمم که تو حیطه علاقه من میشه بزرگتر فکر کرد.
Parastoo
باعرض سلام و شادباش سال نو
پرستو با این تمرین متوجه شد که در ۴ الی ۵ زمینه حرفه ای هست و در گروه دوم هم بیشتر در زمینه مشاغل مربوط رشته تحصیلیش دوست داره مهارت کسب کند و حرفه ای بشود.
سپاس
شیرین کبریایی
خیلی خوب بود.
چیزی که فکرمو مشغول کرد این بود که شاید من درست ندونم فلان حیطه رو بعدا میخوام توش حرفه ای بشم یا نه.
پس احتمالا اکثر تمرین ها نیاز دارن ما هر چند وقت یه بار یه بازنگری روشون داشته باشیم.
درعین اینکه استعدادشناسی و کوچینگ تو این مسیر خیلی چیز باارزشیه.
به این هم فکر کردم که یک سری موارد هستن که درآمد ضعیفی تو دسته بندی قبل داشتن ولی من هم توشون نسبتا خوبم هم میخوام حرفه ای تر بشم، چون علاقه مندی ام هستن یا سال ها بهشون فکر کردم و واسشون رشد کردم. البته نتیجه ای که خودم گرفتم این بود که تو گزارش پیش هم گفتم بعضی موارد رو اگر خیلی خوب توشون پیش بری برات درآمدزای خوبی هستن.
و اینم اضافه میشه که بعضی موارد اعتبار هستن، هرچند درآمد پایین تری داشته باشن. یعنی به درآمدزایی ات تو حیطه های دیگه ات خیلی کمک خوبی می کنن.
امیر هادیان
اینکه تو خیلی کارها میتونم حرفه ای باشم و شاید درامد بیشتری هم پیدا میکردم.
اما تو سطح مبتدی خودمو نگه داشتم
و برعکس تو کارهایی که نیازی نبوده رفتم و حرفه ای شدم
Sara Mashayekhi
تمرين امروز به نسبت شب هاي پيش ساده بود ولي در عين سادگي بنظرم مهم بود بخاطر همين سعي كردم با دقت هرچه تمام تر و تمركز دسته بندي رو انجام بدم.
Maryam Ghasri
سلام
چیزی که برای من جالب بود این بود که شغلایی که دوست داشتم توشون متخصص بشم در واقع میشه گفت یه جورایی کاملن در ارتباط با زمینه هایی بود که توش تخصص دارم و این بهم نشون داد که من راهی که توش هستمو دوست دارم و فقط احتیاج به پشتکار بیشتری دارم
حسین
سلام
اول اینکه فهمیدم چقدر سطح توانایی هام پایینه و جای کار داره…
شغل هایی که نوشتم بیشتر در حوزه ی مشاوره، بهبود کسب و کار، تولید و امور مالی بودند، امیدوارم بتونم با یک برنامه ریزی درست اول یک زمینه رو انتخاب، بعد چند مهارت خودم رو تقویت کنم و فعالیت شغلی مورد نظرم رو شروع کنم.
معصومه
سلام.سال نو و عیدتون مبارک.معصومه به حوزه دیجیتال مارکتینگ علاقه خیلی زیادی داره قبلا هم به حمید خان در مورد تولید محتوا صحبت کرده.احساس نظم بیشتری میکنه.وویس های ام تی هم واسش داره جذاب میشه.خدایا شکرت
ShadI
خیلی برام جالب بود با اینکه فک میکردم نبست به خواسته های شغلیم شناخت دارم اما اصلا تصورش هم نمیکردم این تعداد شغل وجود داشته باشه که من بهشون علاقه مند باشم و همچنین باعث شد مهارت های بالقوه ای که بهشون فکر نمیکردم هم نظرم جلب کنن
مرسی
اسدالهى
تو اين تمرين اون شغل هايي كه توشون بيشتر حرفه ايي تر بشم نوشتم و امسال سعي ام بر اينه كه به هدفم برسم
نگار
من شغلهایی که دوست دارم حرفه ای بشم رو نوشتم البته برخیشون رو شاید تاحدی بلد بودم ولی حرفه ای نبودم و اینه قسمت حرفه ای واقعا فقط یه مورد نوشتم
محسن فرضی
سلام
بخشی از تمرین حذف کارهایی بود که نمیخوایم انجام بدیم و علاقه ای به انجامشون نداریم.
بخش دیگه تجربیات این سالهای ماست که طبیعتا در مورد بعضی هاش دنبال ادامه دادن اونها هستیم و تجربه ی کوتاه مدتمون میخوایم به حرفه مون تبدیل کنیم
و درآخر لیست عریض و طویلی که من دارم و دوست دارم در اونها حرفه ای بشم اما طبعا باید بخشی رو به دلایل محدویت زمانی و مالی حذف کنم و اون لیست به لیست حرفه ای تری تبدیل بشه
در اخر برای همه ی رفقا کاری توام با استعداد بالقوه و بالفعل شون که خودن اون کار هدف شون باشه و به اهدافشون نزدیک شون کنه رو دارم❤
Maryam Ghasri
سلام
چیزی که برای من جالب بود این بود که شغلایی که دوست داشتم توشون متخصص بشم در واقع میشه گفت یه جورایی کاملن در ارتباط با زمینه هایی بود که توش تخصص دارم و این بهم نشون داد که من راهی که توش هستمو دوست دارم و فقط احتیاج به پشتکار بیشتری دارم
احسان 7777
تمرین خوبی بود تو کاری حرفه ای نبودم ولی به کارهای زیاد علاقه داشتم که توش حرفای بشم به امید پیدا کردن شغل ایده ال
علیرضا مهیمنی
سلام جناب صباغی عزیز
روز نهم از روزایی بود که مختصر و مفید برگزار شد .
انتظار چنین تمرینی رو نداشتم .خوب بود .
طوری بود متوجه شدم از بین این همه رسته های شغلی واقعا به چه رنج مشاغلی علاقه دارم اما ی سوال اینکه رسیدن به بعضی هاشون سخته و دوره و نیاز به پیش نیاز های فراوانی داره .
forouz
مغزت روی شغلها قفل شده، راههای زیادی و رفتی اما فکر میکنی متخصص نیستی، درسته؟ میدونی علاقهات چیه نه؟ اما چرا تلاش نمیکنی؟ چرا شاخه به شاخه میری.
صوت آقای کریمی عصبی و نگرانت کرده، چهرت غمگینه
حس گناه، اضطراب
لعنت به این دو حس
لیلا دده خانی
سلام
خیلی جالب بود ممنون مهارت هام مشخص شد اینجوری دقت نکرده بودم و مهمتر اینکه چه شغل هایی و دوست دارم یاد بگیرم
Azadeh
سلامً ،ازاده اولش يكم اشتباه متوحه شده بود ولي بعد از صحبت با اكشن كوچش متوجه شد، شغل هايي كه توش حرفه اي هست انچنان زياد نبود كه باز توي همشون به صورت خَيلي زياد و حرفه اي در حد يه فرد خَيلي عالي هم حرفه اي نبود ،علتش رو هم خودش ميدونست،چون متاسفانه بخاطر صبر كم و تنوع طلبيش همهً چيو تحربه كرده ولي توي هيچ كدوم خَيلي عميق نشده، و جالب بود چيزايي كه دوست داره توش حرفه اي بشه هم خَيلي تنوعش زياده و اصلا توي يه دسته نيس ،و نميدونم اين براش خوبه يا نه، يكم نگرانشم، اونايي هم براش اهميتي نداره كه هيچي😊
حسن قلیچ خانی
یکی دوسالی هست کهسعی کردم در زمینه دیجیتال مارکتینگ فعالیت کنم، اما با همین تمرین ساده و دستهبندی مشخص شد که چقدر مهارتهای غیرمتمرکز و بیفایده دارم که ایکاش در یک مسیر و با نظم بودند.
فهمیدم گه مهارت.های من بیشتر ازون چیزی هست که فکرشو میکنم و میتونم صددرصد یه شغل خیلی راصی کننده و خوب ازشون بکشم بیرون. مرسی🌷🖐
رضا اسکندری
واقعا امروز شگفت زده شدم، اتفاق فوق العاده ای که توی این دوره برام داره میفته اینه که به جای اینکه کسی بهم مشاوره بده و تست بگیره و بگه مثلا فلان کار برات مناسبه، با انجام به خصوص سه تمرین اخیر دارم کم کم خودم به این جواب میرسم که به چی علاقه دارم و میخوام چی بشم و این عالیه.
همونطور که قبلا هم گفتم هر روز تو تمرینات دارم اینو حس میکنم که این دوره واقعا با فکر درست شده نه الکی.
ممنونم بابت همه زحماتتون
محمد حیدری
سلام
واقعا فهمیدم که باید بین این همه علاقه باید به یکی برسم و الان دارم کم کم بهش میرسم و هی دارم حذف میکنم شاید خیلی از کارها که دوست دارم و مهارت دارم خیلی فاصله باشه اما خب باید یک روز بصورت زنجیر وار بهم متصل کنم شاید روزی برسه بتونم روزی توی کاری که مهارت دارم و کاری که علاقه دارم بتونم مسیر شغلی خودمو پیدا کنم
تا الان اگر چیزی از دوره برداشت نکرده باشم هیچ هیچ حداقل فهمیدم باید با خودم رو راست باشم و خودمو بیش از قبل دوست داشته باشم برای خودم وقت بزارم
زاهده اردلان
تمرین دیشب نشون دادن موازدی که توس حرفه ای باشه کمه و تو بعضی ها با ارفاق خودش رو حرفه ای دونست، شاید از فرصت هد باید بهتر استفاده میکرد.
بهاره رضائیان
سلام سلام
اینجای کارو خیلی دوست داشتم.
موقع نوشتن شغلها چند روز گذشته کلی سردرگم شده بودم. امروز که خودمو تو هرکدوم ارزیابی کردم و خواسته دلمو در اونها در نظر گرفتم خیلی احساس خوبی داشتم. حالا روی بخش توانمندیها متمرکزیم. توی بخش علایق و برنامه هامون. تمرین امروزو خیلی دوست داشتم.
سال نو همگی مبارک
Reyhaneh kermanizadeh
سلام و با عرض تبریک و شادباش سال نو
دیشب که ریحانه لایو رو نگاه نکرد ، فقط کتاب انسان در جستجوی معنارو خوند با خونواده تا تکمیل شد و تصمیم گرفت کتاب ایکیگای روشروع کنه .
و صبح هم که خوشحال سال تحویل و بویژه عیدی گرفتن بود.
عصر تمرین رو شروع به حل کردن کرد
بین تموم شغلا دوسه مورد بود که تو این چند ماه شده بود آرزوش
اونارو اول اول نوشت
بعد باقیارو نوشت.
کلی حس خوب داشت .
انگار خودش رو داشت تو اون شغل میدید
نسيم
اولين روز فرودرين ماه بود، عيد بود و سال نو! ولي با كلي اخبار بد شروع شد، اتفاق بدي افتاده بود . انقدر كه ميخواست بي خيال تمرين امروز بشه . ولي اخر وقت خودش رو جمع و جور كرد. لپ تاپ رو روشن كرد و شروع كرد به نوشتن. شايد همين نوشتن ميتونست كمي حواسش رو پرت كنه. نوشت و نوشت و نوشت ..
بدون ترس .. حتي شغل هايي كه فكر ميكرد هيچ وبطي بهش نداره و يك درصد احتمال داره بخواد توي اون حيطه مشغول به كار بشه رو ليست كرد .
عرض ديگري نبود .
دعا كنيد برا فقط 🙏.عيدتون مبارك
پر اا حس ناب و تازه باشيد امسال
Honey
خیلی تمرین امروز خوب بود براش و خیلی چیزا یاد گرفت ،
درسته چیزی بلد نیست ، ولی برا همین اینجاست ، که یاد بگیره ،
خیلی خوشحاله که اینجاست و از تیم خوبش کلی تشکر میکنه
و آرزو داره که همه بچههای همگروه و کل بچههای تیم و گروه سال خوبی رو برای خودشون بسازند :)))
رضا حنیفی
سلام
اتفاقی که اینجا واسم افتاد این بود که برای آینده خیلی شغلهای زیادی تو فکرم بود ولی وقتی روی کاغذ اومد خیلی از اونها بیاهمیتتر جلوه داد و علایقم بیشتر روی تعداد کمتری از اونها بود،ممنونم که انقدر دوره نرم و جذاب جلو میره.
مهری م
تبریک میگم شروع سال جدید رو و آرزوی موفقیت میکنم برای همه..
تمرین امروز این حسو میده که ی قدم دیگ به انتخاب شغل ایده آل داریم نزدیک میشیم و من خیلی امیدوارم به این فرایند … به امید اتفاقات خیلی خوب برای همه تو سال جدید 🌷🌷🌷🌷
Hanieh
سلام سال نومبارک
هانیه اول نشست توی لیست شغلهاش یه نگاهی کرد و بعد کنار علایقش علامت زد
راستش ناراحت شد بیشتر چون بنظرش توی خیلی از مسایل یه مقدار اطلاعات داشت ولی حرفه ای نبود و حرفه ای شدن از نظراون خیلی لول بالاییه و این خبر یکم حالشو بد کرد…ولی مهم اینه از اینجا به بعد بتونه توی “مسیر درست” همه ی انرژیشو بزاره :)))
و اینکه یه سری از شغلهایی که انتخاب کرد د علاقه هم داشت مسیر سخت و پیچیده ای داره که اون ازش ردشده مثل کنکور برای رشته هایی مثل دندونپزشکی…و اینکه فهمید همچنان چقدر طیف علایقش و چیزهایی که دوست داره توی اونها حرفه ای بشه زیاده…
دانیال چهاردولی
گزارش :
بعد تنظیم جدول با دو ستون به این جمله ذهنش مشغول کرده بود (سالها در یک شغل هست ) تمرکز کرد که فردی از شاخه به شاخه به پرد به مقصد نمی رسد .( دوستی داشت که تجربه کرده )
–
سعی کرد شغل های که در ستون دوم ( می خواهم حرفه ای بشم ) مرتبط به قوت و توانای های که در ردیف 1 دارد بنویسد .
–
وقتی ستون دوم تمام شد متوجه شد راه درازی پیش رو دارد .
.
.
-تشکر
– سال جدید را با دفتر سفید بر همه دوستان مبارک باد, به امید خدا با خط طلا موفقیت ها رو داخلش بنویسید.
سما
سلام
امروز بعد از پر كردن جدول به اين نتيجه رسيد كه مسيري كه تا به حال طي كرده با آنچه ميخواد در آينده طي كنه همراستا هستن و به نوعي ارتقاي مسير و هدفش در سطح بالاتري هست، اين بهش انگيزه داد كه مسير درسته و بايد با قدرت بيشتري ادامه بده
Goli Banikarimi
سلام🌿
سال نوتون مبارک باشه😍
ایشالله که امسال سال پرتاب به اوج موفقیت هممون باشه.
تمرین جلسه نهم تمرین خوبی بود. رشتههایی که دوست دارم توشون حرفهای بشم خیلی متنوعه و برنامه ریزی برای رسیدن به همشون یکم برام سخته.
در ضمن چیزهایی که توشون تخصص دارم در واقع توشون تخصص ندارم و فقط میتونم در اون زمینهها گلیم خودمو از آب بکشم بیرون. تنها چیزی که میتونم در موردش ادعا کنم و بگم من این کارو حرفهای بلدم منشی صحنه فیلمهای کوتاه بودنه و همین.
و اینکه من همچنان برای تمرین روز هشتم باگ دارم و درگیرم متاسفانه😥
Alihjhy
سلام و وقت بخیر
راستش از وقتی تو دبیرستان انتخاب رشته کردم آشوب بودم از اونجاییم که شاگرد خوبی بودم همه توقع دکتری ازم داشتند ولی من همه چیز رو امتحان میکردم خیلی اطرافیان اذیتم کردند میگفتند که داری از این شاخه به اون شاخه میکنی ولی من ادامه دادم از زمینه های هنری مثل ساز و اواز وطراحی تا ورزشی و علمی و برنامه نویسی بعدشم رسیدم به کنکور لعنتی که دقیقا دوسال متوقفم کرد اما بالاخره به چیزی که میخواستم رسیدم و نوشتنش برام راحت بود چون ۴ سال براش فکر کردم
عماد
به نام خدا
سلام
سال نو رو به همگی تبریک عرض میکنم
این تمرین قطعا شغل هایی رو که دوس داریم داخلش حرفه ای بشیم بیشتر از شغل هایی هست که داخلش حرفه ای هستیم
برای عماد خیلی تمرین خیلی عالی بود از طرفی باعث شد بدونه وقتش رو صرف چه چیزهایی میکند که بهشون علاقه نداره در نتیجه مدیریت و کنترل وقت رو براش داشت و گنجاندن مهارت هایی در وقتش که بهشون علاقه داره و زمانش رو صرف حرفه ای شدن بکند
و چون امروز اولین روز از سال ۹۹ هست قرار شد از این لیستی که دوس داره یاد بگیره رو در میان اهداف دیگش قرار بده و واسشون تلاش بکند…
حبیبه
سلام ، سال نو مبارک ❤
در تمرین دیشب حبیبه بهرامی کیا متوجه شد که چند شغل دیگه وجود داره که اون خیلی دوست داره توی اونها حرفه ای بشه ، و هر شب تمرکزش داره بیشتر میشه روی اینکه خودش رو بهتر و دقیق تر داره بررسی می کنه ، مرسی ازتون که اون رو دارید با خودش روبرو می کنید این واسش لذتبخشه
Reijan
خیلی جالب بود.اینقدر دوست داشتم تو شغل هایی که اطلاع نداشتم و داشتم حرفه ای باشم.وقتی داشتم مینوشتم ذوق میکردم.انگار خودم شاغل این شغل ها بودم.انگار یه جورایی وصف العیش نصف العیش بود.یک جورایی حسرت خوردم
رضابرزگر
درود بر حمیدآقای عزیز.
امروز هم مثل روزای دیگه تمرین رو انجام دادم و هر چقدر که پیش میریم حس میکنم از لحاظ فکری دارم منسجم تر و سبک بالتر میشم . چون نوشتن این تمرینات نظم و برنامه برام ایجاد میکنه و فوق العاده عالیه .
الهام خدارحمی
خداروشکر نوشتن حرفه هایی که داشتم باعث شد متوجه بشم مثلا طی سال 98 چقدر تونستم توانایی هامو ارتقا بدم.
اما نوشتن کار هایی که دلم میخواد توی اونا حرفه ای بشم باعث شد متوجه بشم چیزایی که قصد یاد گرفتنشونو دارم پیوستگی ندارن و سعی کردم قدم اول یادگیریمو با پیوستگی بردارم ممنون
الهام خدارحمی
تمرین سنگینی بود یعنی توی شلوغی این روزا نیاز به زمان بیشتر داشت.
ولی اگر بیشتر براش زمان داشتم چیزای زیادی یاد میگرفتم.
مثلا الان متوجه شدم راجب خیلی از شغل ها چقدر سطحی نگری کردم.
شغل هایی که هر کدوم بصورت جدا دسته بندی میشدن اذیت کننده بودن و آخراش دیگه بیشترشو جدا نکردم 🙈🙈🙈 مخصوصا چیزایی که تخصص نداشتم
ممنون بابت همه چی
الهام خدارحمی
من 250 شغل نوشتم ولی هرچی میگذره شغل هایی پیدا میکنم عجیب و غریب فکر کنم الان تو ذهنم 500 شغل رو رد کردم تا حالا.
خیلی جذاب بود 😍
بهار
خوب من زياد تاحالا وارد حرفه اى نشدم
اما چيز هايى كه دوست دارم بهش برسم بعضى هاش شدنى و بعضي هاش رويايى بود اما من ميخوام كه به روياهام برسم و ميرسم
شمیم
تمرین جالبی بود و باعث شد با دید باز تری ب شغل ها نگاه کنم و دسته بندیشون کنم و ذهنم شفاف شد نسبت ب دسته بندی شغلی و مخصوصا میزان درآمدی ک دارن
Niloofar
جذابیت این تمرین اونجتیی بود که خوب همه ی مشاغل رو مینوشتی
بعد باز یکم فکرمیکردی و میدیدی چقدددرر شغل های زیادی هست که ننوشتی
شغل هایی که اگرنباشن واقعا زندگیسخت میشه ولی توی نگاه اول به ذهن آدم نمیرسه اینکه تو مرحله بعدی چی میشه جذاب خواهد بود
Niloofar
توی این تمرین چالشی که وجود داشت دید هرکس به مشاغل بود
مثلا طی مشورتی که با پدرم کردم یکسری مشاغل از نظرش نمیتونست خیلی درآمدزا باشه در صورتی که میشد از اون شغل به درآمد خوبی رسید البته به شرط متخصص شدن در اون
با نوشتن این تمرین انگار ی بار دیگه در مورد مشاغل مختلف قضاوت کردیم
Niloofar
چیزی که تو این تمرین جلب توجه میکرد و سخت بود
دسته بندی شغل ها توی فقط ۲ دسته بود متخصص یا علاقه مند
دد صودتی که ممکنخ همه ما حتی با تخصص های نصفه نیمه در حال حاضر دارای درآمد هستیم ولی هنوز به عنوان حرفه ای شناخته نمیشیم و هنوز خیلی جای کار هست
در مقابل کلی تخصص جذاب وجود داشت که دوس داشتم بهش برسم و توش متخصص بشم …. ناراحت شدم وقتی فک کردم شاید حتی براشون وقت کم بیارم
شمیم
با این تمرین تکلیفم با خودم بیشتر مشخص شد،متوجه شدم بیشتر ب چ زمینه شغلی علاقه دارم و میخوام ک توش مهارت کسب کنم،البته هنوز دقیق انتخاب نکردم
فاطمه
سلام، وقت بخیر
سال نو به همه دوستان مبارک
من فقط توی شغل خودم مهارت دارم که بدلیل بیعلاقگی، پیش از موعد تقاضای بازنشستگی دادم.
علاق ام فقط به یه شغله که تا حالا هیچ مهارتی توش کسب نکردم.
امیدوارم راههای رسیدن بهش رو با کمک شما دریابم.
ممنون
سید رضا جلالی
سلام و درود، ارادت
زمانی که مجدد تعدا زیادی از شغلهای نوشته شده توسط خودم رو بازبینی کردم متوجه شدم که من در عکاسی با حدود ۵ زیر مجموعه و تصویر برداری و با فتو شاپ فقط حرفه ای هستم یعنی شغلی که هم اکنون دارم و تعداد شغلهایی که دویت داشتم انجام بدم و در آنها هم حرفه ای بشم تقریبا ۸ شغل بود که میتواند برای من جذاب باشد
علیرضا ا.ف.
سلام. دیگه حمید و ام تی میدونن، اگه آدم کارش مارکتینگ باشه، تقریبا هر دو سه ماه یه بار برای خودش هم شده SWOT رو مینویسه
یه چیزی که شاید براتون جالب باشه، اینه که من چندتا از SWOT های قدیمیم رو پیدا کردم. جالب این بود که چقدر موضوعم با اونا فرق میکرد
برای همین، این حرف حمید رو که میگفت هر سه ماه یه بار باید بنویسیش خیلی قبول دارم
من اگه باشم، میگم حتی ماهی یه بار!
علیرضا ا.ف.
این تمرین یکی از سخت ترین تمرین ها برای من بود
یعنی چی که دنیا به دزد و کلاه بردار و اینا احتیاج داره!
اگه من خدا بودم، به زور دنیا رو بهشت میکردم 😂
همیشه تا یادمه همینه
هرجا مدیر بودم، یه سری میسوختن و حذف میشدن، یه سری تطبیق پیدا میکردن و عالی میشدن.
و به نظرم لازم هم بوده!
توی این شغل نوشتن من دوتا مشکل داشتم
یکی اینکه هر شغلی رو شغل نمیدیدم
دو، اینکه به خودم اجازه نمیدادم شغل های تا مرتبط رو بنویسم که این البته گیر خودم بود 😁
فهمیدم چقدر out of the box نگاه نمیکنم 😁
علیرضا ا.ف.
جواب دیدگاه زدم 🤦
Kiana karimi
با نوشتن شغل هایی که در آن ها حرفه ای هستم به این فکر میکنم چرا تا الان اقدامی نکردم و فرصت رواز دست دادم و در مورد شغل هایی که میخواهم در آن ها حرفه ای باشم ذهنم درگیره و شاید تاحالا برای خودم واضح ننوشته بودم و دیدگاهم نسبت بهشون متفاوت بود ، من تا الان شاغل نبودم ولی خیلی ذهنم درگیر این موضوع شده که چرا بعضی فرصت هارو از دست دادم ، امسال و میخوام واقعا متفاوت شروع کنم ، باید تغییر ایجاد کنم ، نباید فرصت هارو از دست بدم .
Nasrin
سلام این تمرین خیلی جالب بود پالبته یکم سخت
جالب بود که میشه ضعف هامونو خیلی راحت به فرصت تبدیل کنیم
و باهاشون روبرو بشیم
سپاس🙏
شبنم حاجی کرم
سلام سال نو مبارک
من تمرین را انجام دادم.و شغلهای زیادی داشتم که در آن حرفه ای شدم و نوشتم.چون من زیاد از این شاخه به اون شاخه شدم.چون دنبال هدفی بودم که نمیدونستم چیه؟دایم تلاش می کردم و در هر شاخه ای وارد میشدم حرفه ای میشدم تا حدی موفق بودم ولی دوباره سرخورده میشدم و احساس عدم رضایت و رهاش می کردم.چون آموزش درستی در کشور ما برای پیدا کردن اون چیزی که انگار تو برای همون ساخته شدی وجود نداره.و این کمپ شغل ایده ال شما برای من خیلی جالب بود.چون دقیقا همین نقطه ضعف آموزشی کشور رو پوشش میده…. ممنون
در ستون مقابل هم شغلی که بالاخره من طی یکسال اخیر فهمیدم اونو میخام و آتیش درونم براش روشن میشه نوشتم که باید در آن حرفه ای بشم که البته چند مهارته که نوشتم.
❤🙏
Nasrin
چقدر شغل تو دنیا وجود داره
که من به خیلیاش بی توجه بودم
اولش فکر کردم کار سختیه اما بعدش دیدم دور و ورمون پر شغله که باهاشون سرو کار داریم
Nasrin
خدایی تمرین سختی بود
کلی زمان برد
Nasrin
از اول دوره انگار مغزم منتظر نوشتن این تمرین بود
Nasrin
از اول دوره انگار مغزم منتظر نوشتن این تمرین بود
آیناز ایالتی
سلام ،، عیدتون مبارک…من توی دو دسته نوشتم ، شغلهایی که حرفه ای هستم که بیشتر مربوط به شغلم بود و شغلهایی که دوست دارم حرفه ای بشم که رویاهای ذهنم و خواسته های خودم هستن.
سمانه دارابیان
جالب که واقعا تو چیز های زیادی مهارت حرفه ای نبودم. همونام که نوشتم حرفه ای اما باز هم در حد بین المللی که نیست در حد خوب که بقیه تایید کنند بوده و اینکه خیلی کارها رو دوست دارم توش حرفه ای باشم و علاقه شدید دارم اما قطعا چون عمر و وقت اضافه نمیده فقط نصف رو نوشتم اما بازهم خیلی زیاد هستند و شاید نشه تا اخر عمر به همشون رسید
امیر
خیلی عالی بود و تشکر از شما
امیر
آقای صباغی خیلی از گرایش ها رو نوشتم و به نظرم بیشتر از آن ها به درد دنیا میخورد ولی خودم بیشتر روی نویسندگی زوم کردم و فکر کنم که نویسندگی به مانند گرایش ها به درد افراد دنیا بخوره
امیر
آقای صباغی خیلی از گرایش ها رو نوشتم و واقعا به چیزی که دست یافتم عالی بودن البته خودم خیلی تمرکزم روی نویسندگی میباشد ممنونم
نیره
سال 99 شروع شد شاید اتفاق های بد زیادی توش بود ولی با دلخوش شروع شد برای نیره
چون این ماه های اخر یه سری روابط و دوستان خوب پیدا کرد علی رغم شرایط نامساعدش این روابط رو به شکل یه سرمایه بزرگ و یه دلخوش بزرگ برای خودش دید
امسال خستگی سال قبل به تنش نبود و ذوق داشت برای شروع سال جدید
به لطف وقت آزادی که براش ایجاد شده تونست سر تمرین ها تمرکز کنه و بنویسه تمرین هاش رو و کتاب ایکی گای رو شروع کرد
در مورد تمرین هم یه لیست برای خودش درست کرده از شغلهایی که دوست داره و یه سمت و سویی از قبل در ذهنش بود و موقع نوشتن لیست شغل های 200 تایی اش مطمئن شد این سمت و سویی که گرفته رو دوست داره البته لیست شغلهایی هم که دوست داره کم نیست
ولی تمرین ” دوست داری تو کدوم ها حرفه ای بشی شاید اسم مناسبی برای لیست دلخواهی که ایجاد کرده بود هست . لیست رو تفکیک کرد و مهارت هایی که براساس شغل الانش داره رو نوشت یه لیست قشنگ از مهارت هایی که دوست داره حرفه ای بشه نوشت برای اکشن کوچش فرستاد.
پیدا کردن شغلی که براساس توانایی هاش باشه خیلی براش لذت بخشه …
امیدوارم تو سال 99 بتونه بدرخشه تو حوزه هایی که دوست داره چرا که پر از عشق هست
سال نو شماهم مبارک
مرجان
اولش یکم برام سخت بود وقتی میدیدم توی چیزی حرفه ایی نیستم یا تعدادشون کمه اما دقیق شدن متوجه شدم چیزهایی هستن که توشون حرفه ایی هستم اما جزٕ مشاغل نیاورده بودمشون.به نتیجه رسیدم که توی کمترین توانایی هم میشه حرفه ایی بود و درآمد زایی کرد
rapmetall2008
سلام
تولد عیدتون مبارک
خوب من رسیدن به شغل هایی که دوسشون دارم و دارم کار می کنی و حتی بعضیاشو دارم یاد می گیرم
این تمرین باعث شد که بدونم تو مسیر درستی دارم میرم و با انگیزه بیشتری راهمو ادامه بدم
Navidfarjam
سلام خدا قوت.
ممنونم از تمرین های کاربردیتون .
من این تمرین رو انجام دادم و رسیدم به این که در چند تا شغل که دنیا نیاز داره و بسیار پولساز مهارت دارم.
ممنونم از پیگیری آموزش های بسیار عالی.
غزاله
گزارش:
خب خداروشکر هیچ تخصص خاصی ندارم و این حالمو بد کرد اما خب خواسته هام پررنگ تر و واضح تر شد.
Reyhaneh_kermanizadeh
سلام
دیشب وقتی لایو رو دید و تموم شد ، همون لحظه شروع به حل تمرین کرد .
طبقه بندی شغل ها رو که انجام داد و باز دوباره از اخرین مرحله به اولین مرحله برگشت
تنها یه شغل باقی موند براش
احساس میکنه خیلی ایده ال گراییه یا اینکه نمیشه رسید بهش
ولی دلش سرشار یه حس خوب شد
انگار داشت خودش روتوی اون موقعیت میدید .
زهرا حبیبی
سلام جذاب میشه هرروز برام این دوره میبینم چقدر علایقم به شغلها زیاده هرچند مهارت ندارم نسبت بهشون و کشش خودمو بهشون حس میکنم. میفهمم باید کم کم درست تصمیم بگیرم و برنامه ریزی کنم براش.
آماده تمرینای بعدیم 💪
AmirBahador
سلام
هر روز داریم به شغل های مورد نظر نزدیکتر میشیم..و جالبیشاینجاس که باز یه سری شغل بود به ذهنم رسید و به نظرم جزو علایقم بود
Nahidiii
وقتی ناهید این تمرین رو انجام داد، دید همین انتخاب کوچینگ ش در حال حاضر بهترین انتخابش هست.
هم دوستش داره
هم داره حرفه ی میشه
هم مردم براش پول پرداخت میکنند
هم دنیا خیلی خیلی به اون احتیاج داره
Sarajokar
سلام وقت بخير
تمرين ديشب باعث شد به يك جمع بندي برسم ك بدونم در چه زمينه اي مهارت و علاقه دارم كه وقت خودم رو هدر ندم براي حرفه اي كه علاقه و مهارت ندارم
تا اينجا كه عالي بوده همه چي منتظر اتفاق هاي بعدي هستم
ممنون از شما🌹
مهسا
مهسا تمرین رو انجام داد و علاقه هاش رو دسته بندی کرد و وقتی اومد این روند رو برعکس انجام داد جالب بود انگار یکدفعه تازه آگاه شد و چندتا از شغل های مورد نظرش رو خط زد چون قبل از اون انگار تک تک برای هر مورد بهشون فکر میکرد و تونست درست تر عمل کنه
محسن فرضی
سلام
بخشی از تمرین حذف کارهایی بود که نمیخوایم انجام بدیم و علاقه ای به انجامشون نداریم.
بخش دیگه تجربیات این سالهای ماست که طبیعتا در مورد بعضی هاش دنبال ادامه دادن اونها هستیم و تجربه ی کوتاه مدتمون میخوایم به حرفه مون تبدیل کنیم
و درآخر لیست عریض و طویلی که من دارم و دوست دارم در اونها حرفه ای بشم اما طبعا باید بخشی رو به دلایل محدویت زمانی و مالی حذف کنم و اون لیست به لیست حرفه ای تری تبدیل بشه
در اخر برای همه ی رفقا کاری توام با استعداد بالقوه و بالفعل شون که خودن اون کار هدف شون باشه و به اهدافشون نزدیک شون کنه رو دارم❤
Sara Mashayekhi
سلام . تمرين امروز جذابيت خاصي براي من داشت . علاوه بر اينكه خط فكري من رو براي انتخاب نظم داد، در نهايت از انتخاباي خودم حس رضايت دارم . البته ممكنه اين انتخاب نهايي نباشه. ولي تا به اينجا كه رضايت بخش بوده.😌
Alihjhy
سلام و شاد باش سال نو
با ریز شدن روی مشاغل واقعا برام جالب بود که بشر امروز به بعضی مشاغل واقعا نیاز داره اما براش از شغل های کماهمیت تر کم تر پول میده
هدف این تمرین به نظرم یافتن شغلیه که هم دوسش داریم هم درامد داره هم قراره کمک کننده باشه و مفید…👌🏼
نیلوفر
سلام و خدا قوت
روند جالبی داره برام تمرین ها و کلا ایگای برام غربال میکنه و حکم یه الک رو دار
چندین شغل بود که دوست داشتم ادامه بدم و چندین شغل بود که همیشه دوس داشتم و یادم رفته بود از دغدغه های زیاد
خااصه اینکه ذهنمون حسابی زیر و رو شد
Parisa
تمرين امروز منو ى زره استرسى كرد . چون حس كردم به مرحله انتخاب نزديك شدم و انتخاب برام سخت بوده هميشه ولى سعى كردم مسئوليت پذير باشم و صادقانه بنويسم . شغل ها بيشتر اونايى شد كه ميخااام توش مهارت كسب كنم و مهارتى ندارم الان . و باز به اين شك رسيدم كه اگه نتونم چى؟؟
mostafa shah
سلام و درود
مصطفی قبلا هم اسم این ماتریس به گوشش خورده بود اما هی میگفت بعدا با دقت میخونمش تا اینکه جزوه تمرین ها شد
دیگه خوشبختانه راهی جز نوشتن نداشت
تونست 16تا نقطه ضعف بنویسه برای نوشتن فرصت خیلی فکر میکرد چون واقعا سخت بود و خیلی وقت ازش گرفت ولی خداروشکر که اینکار رو کرد
ممنون از آقای صباغی عزیز
Kiana karimi
تمرین برعکس خیلی کمک کرد اولویت بندی کنم و ببینم چه چیزی بیشتر برام مهمه و چه چیزی رو از ته دل دوست دارم و ویس آقای کریمی هم خیلی به فکر منو فروبرد و خیلی چالش برانگیز شد برام که حتما دنبال راه حل برای برطرف کردن احساس گناه و سرزنش گذشته باشم و این تحدید رو به فرصت تبدیل کنم .
maryam_ghoreishy
امروز فوق العاده بودم. خیلی از ابهاماتی که مدت ها باهاش درگیر بودم برطرف شد. حالا دیگه از انتخابم مطمئنم.
آیناز ایالتی
چقدر جالب و در عین حال سخت بود،،، اولش خیلی مبهم بود واسم اما وقتی انجام دادم متوجه شدم که قرار بود به چی برسم، عالی بود امروز.
Honey
با اشتیاق زیادی به این تمرین توجه کرد و انجامش داد و مطمئن شد که انتخاب «کمپ مسیر شغلی» ، انتخاب درستی برای این مرحله از زندگیش بوده و در رسیدن به اهدافش داره کمک زیادی از این کمپ دوستانه و جذاب میگیره.
و مطمئن هست اتفاقای بهتری در راه هستن.
هانی شکرگزار و سپاسگزار هست :))
ShadI
تقریبا برگشتم همونجایی که میدونستم.
یک بحث ذهنم رو بشدت درگیر کرده مثل همیشه و اون هم بحث رابطه و پارتی تو بعضی مشاغل هست.
در واقع من از فضای حقوقی که حرفه خودم هست فاصله گرفتم بخاطر این مسئله و امروز با انجام این تمرین ها مجدد برگشتم همونجا…
محسن فرضی
سلام
بعد انتخاب کارهایی که دوسشون دارم رسیدم به ۵ شغل
بعد از اون فیلتر دوم انجام دادم و بعد پرسیدن اون چهار سوال از خودم رسیدم به دو شغل اصلی
چیزی که برام جالب بود اون دوشغلی که برام نهایی شدن نیست چون پیش بینی میکردم اینو
اما دل کندن از اون شغل هایی که دوسشون داری و منطقا نباید اصرار به ادامه شون داشته باشی و متمرکز شدن روی کارهایی که رسالت انجام شون رو به صورت تربیتی و محیطی و ذاتی به روی دوش تو قرار داده شده جالبه
پتمرکز رو همون دو تا✌
Omid.a89
سلام
تمرین امروز رو با کلی سخت گیری انجام دادم ولی باز پنج تا شغل موند امیدوارم با تمرینی که امشب میدید برسیم به آنچه که باید!
علی
سلام
آقا دیشب یکم گیج شده بود که باید چ کارکنه
وقتی فهمید اومد انجام داد
وبعدش اومد صحبت های MT گوش داد
و این برداشت کرد که گذشته گذشته وآینده ام که نیومده پس ارزش احساس گناه یا اضطراب نداره
تمام🌹🌹
علیرضا مهیمنی
سلام جناب صباغی عزیز
روز دهم برام روز خوب و مفیدی بود
به درکبهتر از شغل و چیزی که واقعا ایکیگای میخواد بهم بفهمونه
رسیدم .
روش فیلتر نوشتن مشاغل از برعکس
تکنیک خوبی بود و دید رو روشن تر کرد !!!
و هر روز که میگذره دارم مشتاق تر میشم که روزهای اینده کمپ قراره چه اتفاقایی بیفته !
ممنونم از شما و جناب کریمی
mostafa sh
سلام
مصطفی همونطور که آقای صباغی گفت شغلهارو به 5 دسته تقسیم بندی کرد
وقتی دید از حدود230تا شغلی که نوشته فقط یک چهارم از مشاغل جزو پر درآمدها درومد تعجب کرد به همین ترتیب هر چی رو به مشاغل ضعیفتر رفت تعداد مشاغل هم کتر میشد
واقعا براش سوال بود که اینهمه مشاغل پر درآمد هست پس چرا وضعیت جامعه خوب نیست
Alireza.jahanian5549
سلام وقت بخیر
نکته جالب اینکارا اینه که فکرت درگیر اون چیزایی که توش ماهری و اعتماد به نفستو بالا میبره، از طرفی هم میگی چرا بیشتر از این ماهر نیستی و چرا تو چند تا کار ماهر نیستی و مدیریت نمیکنی. همش ذهنتو داره به چالش میکشونه
askari.mh
هر روز که جلوتر میرم مصمم تر میشم روی علایق، ایده ها و برنامه هایی که چیدم و باید بچینم برای کارهایی که واقعا دوستشون دارم.
ممنون تیم خوب کمپ21
مرجان
جالب بود.برای این میگم جالب بخاطر اینکه وقتی مسیر رو برعکس رفتم فهمیدم بعضی شغلهارو احساسی انتخاب کردم.و هدف اصلی نبوده
رضا اسکندری
هرچقدر میگذره دارم بیشتر به کاری که عاشقش هستم نزدیک تر میشم و بیشتر حسش میکنم.
عالیه تمرینات مون.
Elham.mahmoudi
سلام
تمرین این سری یکم براش گیج کننده بود که با کمک اکشن کوچش تونست انجامش بده و متوجه شد توی چه زمینه هایی علاقه های بیشتری داره ولی ای کاش چند سال زودتر با شما آشنا میشد که زودتر راهشو پیدا میکرد
mostafa sh
سلام و خداقوت
مصطفی مشاغلی که نوشته بود همشون رو قصد داشت که حرفه ای بشه و تعدادشم ماشالا کم نبود
یکم سردر گم بود که کدومو شروع کنه البته میدونست که توی2 مورد از اونا خیلی میتونه خوب رشد کنه
Newshaa
انجام دادن این چهار مرحله و برعکس نوشتن دوباره مراحل بهم کمک کرد که بدونم بهترین انتخاب شغلی چی میتونه برام باشه و اینکه با هر انتخاب چه چیزهایی رو بدست میارم و از دست میدم. خوشحالم که Ikigai من همون انتخاب شغل فعلیم هست و این یعنی مسیر رو تا اینجا اشتباه انتخاب نکردم.
حسن قلیچ خانی
راستش یهکم گیج شدم، ترتیب پر کردن ستونها و .. تو لایو گفته نشده بود، ولی خیلی خوب بود و مفهوم ایکیگای و عملی یاد گرفتم. امیدوارم مسیر تعیین شغلیم روشنتر بشه تو این روزایی که مونده از دوره
محمد حیدری
محمد داره یه نوری توی این تاریکی میبینه که منشا در علاقش داره منشادر پولی که ممکنه در اون شغل نهفته باشه می رسه انگار داره به جایی میرسه اما باز هم دوست داره به جاهای جذاب این دوره برسه که کامل مطمئن بشه
Parastoo
باسلام
تمرین دیشب جالب بود فقط مرتب سازی براساس علاقه با مرتب سازی براساس درامد متفاوت در میامد. پرستو خیلی تلاش کرد که بتونه به یک شغل ایده ال که هر دو جنبه را پوشش بده برسه
مرضیه جوانمردی
سلام و وقت بخیر
هر روز جذاب تر و جالب تر، هر روز یک کشف جدید. چقدر دور بود از خودش. چقدر توی خودش دنبال چیزی نبود. با اینکه هنوز کلی گزینه روبه روش هست ولی تعدادشون محدودتر شده. منتظر شبای بعد هست…
میناخسروی
سلام
خداقوت
من باتوجه به موقعیتم که چه شغلهاییو میتوانم با شرایطم انجام بدهم نوشتم
و این خلاصه شد تو سه شغل
و الان خودم معطوف هستم روی این سه شغل که بتونم انجامش بدم
یکم ترس بازار و موقعیتمون منو استاپ کرده
سپاس
Faezetabatabaei
ممنون امروز ب همه چی فکر کردم .راستش همیشه از تنبلی فکر نمیکردم اما خب مجبور شدم ک فکر کنم ببینم چیو ب عنوان شغل اصلی انتخاب کنم تو قسمت عالی یه شغل موند و بقیش رفت تو قسمت خوب .حالا من برام سواله ک اون شغلایی ک رفته تو قسمت خوب رو چیکار کنم خیلی دلم میخواد اونا هم کنار زندگیم باشه تجربشون کنم
مهدی اکبری
خیلی بهال بود. نمی دونم واسه بقیه هم همین جوری بود یا این که فقط واسه مهدی این جوری شد. مهدی بعد از این که کار ها را برعکس انجام داد رسید به همون لیستی که انتظارش را داشت. به شخصه فکر می کنم مهدی از عمد این کارا کرد و بر همین اساس این لیست درست شد. اما مهدی خودش می گه این لیست را با منطق طراحی کرده 🤔🤔
askari.mh
تمرینی بسیار جالب و ارزشمندی از بابت جمع و جور کردن دغدغه های ذهنی در زمینه شغل و حرفه بود. با انجام تمرین متوجه میشی قراره تو چه زمینه ای کار کنی و حرفه ای بشی و تو چه زمینه ای برات سرگرمیه
مهدی اکبری
خیلی بحال بود. نمی دونم واسه بقیه هم همین جوری بود یا این که فقط واسه مهدی این جوری شد. مهدی بعد از این که کار ها را برعکس انجام داد رسید به همون لیستی که انتظارش را داشت. به شخصه فکر می کنم مهدی از عمد این کارا کرد و بر همین اساس این لیست درست شد. اما مهدی خودش می گه این لیست را با منطق طراحی کرده 🤔🤔
askari.mh
با توجه به تجربه ای که دارم و اطلاعات شغلی نسبتا بالا تونستم دسته بندی قابل قبولی ارائه بدم. از میزان درآمدها و ضعف هاشونم غافلگیر نشدم چون آدم واقع گرایی هستم و به حرفه ها ظاهری نگاه نمیکنم.
مرجان
کار سختی بود.اما با کمی سرچ کردن تا حدودی میزان درآمدها رو متوجه شدم
معصومه
سلام.دیشب شب فوق العاده ای بود.اگه قبلا کوچینگ رو نگذرونده بود شاید گیج میشد و با تمرین دیشب متوجه شد بقیه شغلهایی که دوست داره هم به رشد خودش در حوزه لایف و بیزنس کوچینگ کمک میکنه و واسش جذابتر شد.وویس جناب ام تی هم قبلا درگیرش بود ولی الان نه.خدایا شکرت
سعید قصیری
خب تا اینجای کار خیلی خوب اومده و ساختارهای ذهنی شخص من خوب تشکیل گرفته
پارامترهایی که بر اساس کتاب ایکی گای بررسی می کنیم به نظرم منطقی و جالب هستن
غزاله
جالب بود که نتیجه همون چیزی بود که همیشه بهش فکر میکرد. در واقع یه جورایی میدونست چی میخواد اما شک داشت.الان تقریبا به یقین رسیده اما میخواد هنوز بقیه کلاس رو ادامه بده تا کاملا مطمئن شه. انگار نیاز با تایید داره. باید از نظری فکری به درجهای که میخواد برسه.
Behnoosh
برای بهنوش خیلی جالب بود که چیزی که بعد از گذشتن از همه ی فیلترها انتخاب میشد همونی بود که با جون و دل بهش علاقه داشت😍
وقتی روند رو برعکس انجام داد قضیه جالب تر شد، شغلایی که انتخاب کرده بود از همه نظر همونی بود ک باید باشه😶
مرررسی واسه معرفی ایکیگای و این روند جالب😍
شبنم حاجی کرم
سلام شبتان به خیر و شادی
من شغلهایی که طی مرحله قبل به دو دسته تقسیم کرده بودم.حرفه ای و اینکه میخام حرفه ای بشم رو امروز به سه دسته معمولی خوب عالی بر اساس علاقه دسته بندی کردم.
ممنونم🙏
بهاره رضائیان
جالب بود که در نهایت شغلهایی موندن تو لیستم که یه مدته شروع کردم هزینه زیادی بابت آموزششون میمردازم. همیشه میگفتم واای چرا من دارم انقدر هزینه میکنم. نکنه دارم پولمو میریزم تو جوب.
ولی اونا موندن تو لیستم. و حالا با قدرت هر چه بیشتر توشون پیش خواهم رفت
faraji
تمرین دیروز رو برای اطمینان دوباره انجام دادم و
و با تمرین امروز که درس دادید انجام دادم
جالب بود یه شغلی اومد جلو که بهش توجه نکردم بودم یه طوری وجودم دنبالش میگشت امیدوارم همون شعلی باشه که دوسش دارم
امیر
رفته به رفته داره جذاب و جذاب تر میشه
شمیم
خوب بود،دارم نزدیک و نزدیکتر میشم ب علاقه درونیم و چیزی ک واقعا از یک شغل انتظار دارم،امیدوارم در مراحل بعدی کاملا بتونم ب شفافیت برسم و انتخاب کنم
پیام
این مرحله یکی از مهم ترین بخش های دوره است که باید با دقت انجام بشه حدود نصف راه رو اومدیم
sevda
سلام امروز یکی از سخت ترین روزهای سودا بود ، اون چون باید توی آخر سال حساب های شرکتش می بست از دوره کمی عقب بود ، ضعف هاش لیست کرد و تازه فهمید که چقدر نیاز به توسعه فردی داره و برای خودش بعد از خواندن کتاب خودت باش کمی بهتر ، تصمیم گرفت توی هر کاری یه قدم مثبت برداره .
sevda
این تمرین برای سودا بسیار راخت بود ، چون خیلی این تمرین قبلا انجام داده بود ، چون نگاهش این هست که برای انگیزه داشتن نیاز به لیست توانمندی داره و عاشق این تمرین بود چون لیست 100 تا توانمندی رو برای خودش طراحی کرده بود .
Maryam Ghasri
خب من شغلای مورد علاقمو لیست کردم اونایی که توش مهارت دارمو، و نکته ی قابل فکر کردنش این بود من تو چیزی تخصص دارم که تو دسته ی مشاغل مورد علاقم نبوده، نمیخوام ازش به عنوان تجربه ی بد یاد کنم میخوام ازش به عنوان مسیرایی یاد کنم که اولش برام جذاب بود بعد واردش که شدم دیدم اون چیزی که دوست دارم نیست مثل یادگیری ساز من فکر میکردم گیتار ساز منه اما وقتی شروع کردم به کلاس رفتن و گیتار دست گرفتن متوجه شدم که نه این ساز مال من نیست
این روند داره به جاهای جذابی میرسه و از این به بعد ماتریس swot رو توی برنامه ی سه ماه یک بارم گذاشتم 😍
سما
سلام
بعد از اينكه شغلهاي مورد علاقه اش رو نوشت و روند رو برعكس طي كرد به اون چيزي رسيد كه از اولم توي ذهنش بود، اين موضوع يه نتيجه خوب داشت،دلگرمي و حس خوب در جاي درست بودن و يه فكر منفي دنبالش بود و اون اينكه نكنه تو اين راه خودشو درست نديده باشه و اونچه تا به حال از ديد سوم شخص نوشته با نگاه بيروني نبوده باشه كه منجر شده نتيجه با اونچه از اول فكر ميكرد يكي بشه، به اين فكر كرد كه چرا ما هميشه دنبال شخصي هستيم كه از بيرون مارو ارزيابي كنه؟! همين سوال باعث شد اميدوارتر بشه به اينكه اگر يه مشاور و كوچ كسب و كار حرفه اي بشه ديگران واقعا به وجودش نياز دارن
سیما دلبری
سلام و درود
سیما دلبری اکنون با نکات بسیار ارزندهای در گروه آشنا میشود و اکنون او به خوبی نمیداند که چه دنیای بسیار بزرگی در زمینه رشد و آگاهی در مسیر شغلی وجود دارد و تمرینات هرشب اورا نزدیکتر به واقعیتهای که درذهنش وجود داشته و از آن بیخبر بوده است و به زودی او خواهد فهمید که آیا در مسیر درستی تلاش کرده و یا کاملا راه را خطا رفته است
سیما دلبری میرود که بر طبق جدول ایکی گای و ۳ گزینه عالی خوب و معمولی شغلهای را بررسی کند
با تشکر فراوان
زهرا
این تمرینجذاب بود دقیقا علایقم و موضوعاتی که برام مهمن و دوسشون دارمو یه جا جمع کرد.
شیوا
تمرین اولش واسش بینهایت سخت بود ولی با توضیح های اکشن کوچ بینهایت مهربون و حرفه ایش تونست منظورش رو بفهمه و جدولش رو بکشه و در آخر به شغلی که خیلی وقته تصمیمش رو گرفته برسه
حمیده شریعت صفا
سلام امروز میخوام صادقانه بگم که من کار رو به خاطر درآمدش و توانایی خودم انجام دادم حدود دو سال داشتم شغلم رو از یک شغل به شغل دیگه تغییر می دادم و در این زمینه کلاسهای مرتبط رو هم شرکت کردم راستش دوست داشتن برام مطرح نبوده و الان به درآمد غیر فعال فکر میکنم و اینکه کار فیزیکی انجام ندم و دوست داشتم استاد آقای حمید صباغی در این زمینه بیشتر راهنمایی کنن چون تو انتخاب شغل علاقه و دوست داشتن مطرح نیست
سپاس
سارا مشیری
امشب سارا را مجبور کردم دقیقا بنویسه که چی میخواد من میدونستم که سارا عاشقه عکاسی و دروبینش و مرور عکس هاست ولی امشب مجبورش کردم دقیقا برام بنویسه که چی میخواد چه شغلی و چه موقعیتی و خب بکنم راحبه شغلی که الان داره نوشت و تخصص هاش تمرین جالبی بود براش
Arman
اگر خلاصه بگم : در برعکس نوشتن جدول تونستم احساس کنم میتونم راحت تر قالب بندی کنم چیزی که احساس میکنم نیاز دارم و البته اون پراکندگی اولیه ذهنم که توی تصمیم گیری های زندگی منُ دچارِ تعلل میکرد خیلی کمتر شده
مهدیه خورشید
تمرین امروز جذاب بود به خاطر اینکه واقعا تمام مشاغلی رو که دوست دارم انتخاب کنم رو مشخص کردم و اینکه بعضی از مشاغلی که دوست داشتم میشد زیرمجموعه یک شغل دیگه باشه.
کیانی
سلام.
با انجام دادن این تمرین طی چند شب نکته جالبی که داشت تمرکز و محدودیت بود تنها عامل تمرکز هست که زمینه موفقیت رو مشخص میکنم ولی بعد از چند مرحله باید طبق علاقه پیش می رفتیم این امکان را داد که در نهایت برای شغل باید هدفمند بود و در نظر گرفتن نمودار ایکیگای هم راهنمایی بود برای انتخاب درست شغل ها
احسان 7777
در هیچ کاری حرفه نبودم😕
فقط علاقه هام و کارهایی که گفتین طبق تمرین نوشتیم امیدوارم بتونم کار مورد نظرمون رو پیدا کنیم
نسيم
خيلي خوشحالم كه تمرين ديروز رو انجام دادم ! امروز احساس ميكنم اوضاع پراكندگي فكريم اونقدرها هم كه فكر ميكردم بد نيست . نهايت توي ١٧-١٨ تا شغل جمع شد .
برخلاف ديروز كه حس خوبي نداشت، ولي حالا خوشحال بود كه تمرين ديروز رو انجام داد ه. امروز حس بهتري داشت. شايد اوضاع پراكندگي فكري اش اونقدرها هم كه فكر ميكرد بد نبود . توي ١٧ ، ١٨ تا شغل جمع شد .
شايد بعضي موارد همچنان كلي بود ، ولي حداقل الان ميدونست توي چه موضوعاتي بايد دنبال قاتل بوروسلي بگرده ! به هر حال نقطه صفر، يعني نقطه شروع. بين خودمون و اون باشه. گاهي همينكه به نقطه شروع برسي يعني ٥٠ درصد كار رو وفتي، يعني ميدوني با خودت چند چندي . موضوع اين نيست كه آدم ها بي استعداد هستند يا توانايي ندارند . موضوع اينه كه تعداد زيادي از آدم ها توي جاهاي اشتباهي قرار گرفتن. من دنبال بهره وري، ارزش افزوده بيشتر هستم. اون هم همينطور. براي همين دوره افتاده داره از اول زندگيشو شخم ميزنه. منم حمايتش ميكنم.
Cla60
تمرکز بیشتری داشتم و تفکیک بهتری. ولی بازهم زوده برای نتیجه گیری. تشخیص اینکه مردم بابتش پول می دن یا نه سخته و نسبی
سجاد دهقانی
سلام تمرین خوبی بود
فقط یه نکته رو بگم و بس
من قبل از شروع دوره به چهار شغل علاقه شدید داشتم انتظارم این بود از داخل این فیلترها حداقل یکی دوتایی از اونا حذف بشن تا از سردرگمی کمی بیرون بیام ولی متاسفانه یا خوشبختانه هر۴ شغل تا اینجای تمارین کماکان مرا اسیر کردند😊خوشبختانه از این بابت که خیلی از شغل های حاشیه ای اخیر که فکر میکردم اوناهم اوکی هستتد از ذهنم حذف شدن با این تمرین و مطمئنتر شدم که ۴ انتخابم درسته و بدبختانه هم اینکه هنوز سردرگمم اما امید دارم ته دوره بتونم یکییی رو با قطعیت انتخاب کنم…
مرسیییی از تمرین خوبتون😗
نیره
تو شروع تمرین امروز سبکی ذهنی رو احساس کرد وقتی کلی د رنظر میگیره مضطرب مبشد و گفته اقای صباغی اینکه فرایند رو باید درک کنیم پس زمینه تمرین های امروزش بود… شاید این شغلهایی که نوشته رو دوباره الک کنه تو یه حالت عجیبی از اطمینان و عدم اطمینان از درستی تمرینش داشت.
تو ردیف شغلهایی که دوست داشت بعضی عناوین رو نمیشه اینده نگری کرد و خیلی کلی هستن مثل طراح ولی شفغلهایی هستن که دنبا بهش نیاز داره و مردم براش پول میدن و مهارت طراحی داره برای لیست شغل هایی که داره امیدواره زیر مجموعه شغل اصلیش باشن . پس هنوز تو تفکیک شغل هایی که دوست داره تصمیم گیری براش سخته
ادمی هست که برای همیشه چند گزینه ای بوده
خلاصه ای وویس های اقای کریمی نوشت و سعی میکنه بین ویدئوهای و وویس ها رابطه ها رو درک کنه و فرایندی که اقای صباغی میگه رو درک کنه
اخر این دوره باید صاحب نگرش تحلیل شغلی باشه و اینو بزرگ روی صفحه تمریناتش نوشته
سید رضا جلالی
سلام درود
اطلاعات لازم دریافت و تمرینهای مرتبط انجام شد تا رسیدم به انتخاب شغلها از دیدگاه ۱ دوست داشتن۲ مهارت ۳ مقدار پولی که برای انجامش پرداخت میشه ۴ دنیا چقدر بهش نیاز داره
با آنجام این کار در انتهای لیستم ۶ تا شغل مونده که چندتاشون یکی از فاکتورهای بالا رو ندارن که انتخاب رو سخت کرده،با اطلاعات جدیدی که دریافت خواهم کرد توسط استاد قطعا به یک جمع بندی متعادلی خواهم رسید
لیلا دده خانی
سلام
حس خوبی بود برعکس نوشتن جلسه قبل غربالگری شد .چند تا شغل هایی رو که دیروز دوست داشتم و انگار امروز تو لیست نگاه کردم دیگه دوست نداشتم
زینب سرویها
تمرین بسیار خوبی بود، از همه مهمتر اینه که باعث میشه بارها به تمام مشاغل فکر کنیم و از جنبه های مختلف برسیش کنیم
سمانه دارابیان
سمانه که خواست انجام بده در حالت معکوس دید که شغلهایی که دوست داره با شغلهایی که در اونها خوب خواهد بود یا هست یکی هست . و دو تا شغل بود که از نظر خودش هم مردم بهش پول میدادن و هم نیازش در جامعه بود که جالب بود. و اینکه سمانه معلوم نیست ازنظر نیاز مردم و پولی که حاضرند بدند درست تقسیم بندی کرده باشه. و نکته مهم اینکه خیلی ازکارها در ایران شرایطش با خارج فرق داره.
حسین
سلام
در سخت گیرانه ترین حالت 8 شغل باقی موند… اما خوشبختانه میشه وجه اشتراک پیدا کرد، خدا رو شکر نظم ذهنی که نیاز داشتم رو کم کم دارم به دست میارم.
و نکته مهم اینه که امیدوارم تمرین رو درست انجام داده باشم 🙂
ممنون از دوره خوبتون
Mimsadeghiyan
این تمرین باعث شد بفهمم کارهایی که علاقه دارم و اونارو بلدم کدوم توی دسته عالی قراردارن قبل از کمپ فکر میکردم کارهایی که انجام دادم تاحالا یه جورایی سر بودن از بقیه شغلها ،اما الان متوجه شدم که بجز چنتاشون که عالی بودن بقیه متوسط بودن
نیلو
سلام و عرض ارادت
نیلو تا اینجای این دوره یه حس خیلی باحالی داره که خیلی وقت بود همچین حسی نداشت یه جور امید و انگیزه. جالا نیلو بیشتر از قبل میدونه که چیکار میخواد بکنه. و دیشب حین انجام تمرین به یکی از علایق و مهارت هاش رسید که به کل فراموشش کرده بود و فهمید دست بر قضا مورد توجه دنیا هم هست این حرفه خلاصه که خیلی ممنون از شما و تیم خوبتون.
سپاس ویژه.
مهری م
تمام شغل هایی ک دوست داشتم رو تو دسته های مختلف تقسیم کردیم و به دو روش فیلترشون کردیم و این خیلی برای من خوب بود ازین لحاظ که بهم نشون داد که اونقدرا هم ک فک میکردم ممکنه انتخاب سخت نباشه و بالاخره بتونم یکیشونو بعنوان اولویتم انتخاب کنم با وجود اینکه لیستهای نهاییم تعدادشون باز هم کم نبود ولی بطور کلی نقاط مشترک زیاد دارن و این امیدواری زیادی بهم میده
خیلی ممنونم ازتون 🌹🌹🌹🌹🌹🌹
Azadeh
تمرين جالبي بود، بخصوص اينكخ توي مرحله ٣ و٤ يه سري شغل هايي كه دوست دارم خذف شدن،
مهری م
ضمنا کتابهای معرفی شده هم خیلی خوب بودند و ازین بابت هم خیلی متشکرم🌹🌹🌹🌹
فاطمه شاکری
فاطمه اولش خیلی گیج شده بود نمیدونست دقیقا باید چیکار کنه ولی وقتی شروع به نوشتن کرد و کار واسش راحت تر شد،وقتی که دوباره شغلها رو از فیلتر گذروند به ۳-۴تا شغل رسید که مشترکات زیادی دارن
زاهده اردلان
تمرین های این چند شب به ذهن زاهده خیلی نظم داد و کم کم داره متوجه میشه چی میخواد
عارف
سلام آرام آرام داره تکلیفم با خودم معلوم میشه و شفافیت ذهنیم خیلی بالاتر رفت و داره به جایی می رسه که عقل و احساسات تایید کنه
سعید قصیری
من هر دوتا پروسه رو که رفتم نتیجهی نهاییم یکسان شد
آیا مسیر رو اشتباه رفتم یا دقیقا باید همین اتفاق میفتاد؟
مسیر اول رو از نیاز شروع کردم، بعد اینکه مردم بابتش پول میدن، بعد اونایی که حرفه ای هستم و درنهایت اونی که دوست دارم.
و مسیر اول رو از اونایی که دوس دارم شروع کردم (که خب تعدادش حدود 40 تا شد)، بعد فیلتر حرفه ای بودن، بعد اونایی که مردم بابتش پول میدن و در نهایت اونی که بهش نیاز هست.
sadeghi
تمرين ها باعث شد ذهنم شروع به طبقه بندي كنه
برام جالب بود، به اضافه ي سرچ هايي كه كردم و اطلاعاتي كه بدست آوردم درموردشون
سارا مشیری
امشب یکم به به سارا کمک کرد شکل رویاش رو واقعی تر بکنه و اون رویا را نزدیک به کنه به شغلی که میشه ازش پولم در آورد و به این نتیجه رسید که بیای شغل های که ازشون متنفرم چقدر درآمد های خوبی دارن 😊
کسری ریشهری
کار سختی نبود اما خیلی تاثیر داشت وقتی ادم عمیق تر به یک سری از شغل های ساده فکر میکنه میفهمه که چقدر میتونه پول ساز باشه و برعکس یه سری از شغل های سخت درامدشون هم سخت تر بدست میاد.
بازم برای من دلیلی دیگه بود برای عدم قضاوت درامد
رضا حنیفی
سلام
اتفاقی که واقعا واسم جالب بود این بود که بیشترین تفاوتها واسم رقم خورد و تونستم دقیقتر بشم روی خودم و حالِ بهتری نسبت به چند روزِ قبل دارم و امیدوارم این روندِ رو به رشد ادامه دار باشه.
سارا مشیری
من شغل ها رو که می نوشتم هی شغل ها برام تخصصی تر میشوند و ریز تر میشود
Amirhadian
اینکه مشاغل برام هدفمند شد
اما خیلی کارهارو که دوست دارم نیتونم بهش فعلا دست پیدا کنم
و اینکه هنوز دودلی من برطرف نشده
rapmetall2008
سلام
با آموزش های شما و تمرین هایی که انجام دادم متوجه شدم که تو مسیر درستی از کسب و کارم هستم و از این بسیار خرسندم
حبیبه
چیزی که واسم جالبه اینه که با وجود همه علاقمندی هام که توی تمرین دیشب نوشته بودم ، یکی از اونها واسم خیلی جایگاه ویژه ای داره و هر چقدر بیشتر توی مقایسه قرار میگیره این واسم واضح تر میشه ، بیصبرانه منتظرم واسه تمرین های بعدی 🌻
دانیال چهاردولی
گزارش :
امروز حال خوبی نداشت و میخواست کارت زرد به جان بخرد اما نشست و مجدد فایل ها گوش کرد و پر انرژی شروع کرد به انجام تمرین
–
چهار شغل در رده عنوان عالی انتخاب شد .که هم در جدول حرفه ای و می خواهد حرفه ای بشود جا داشت, هم در دنیا و ایران خوب پول می دهند.
اما باید دانیال در رده ستون (جدول حرفه ای می خواهم بشود ) قرار بگیرد.
دانیال چهاردولی
تمرین هایی که دارم انجام می دهم متوجه شدم که تو مسیر درستی هستم و یک ضعف دارم و در ستون میخوام حرفه ای بشم هست که مانع رشد مالی من شده اون هم عدم درک دانش و عدم اقدام آن (بازاریابی تا فروش ) است .
تشکر
شیرین کبریایی
خوشحاله که 10 روز رو تو کند و کاو حسابی داره می گذرونه و از امشب هم تمرین ها می خواد وارد فاز جدید بشه.
انجام ایکیگای تا اینجا خیلی خوب بوده.
rapmetall2008
وقتی شغلارو نوشتم خودم تعجب کردم که اینقد شغل وجود داره که ما ازش بی خبریم
Niloofar
سلام شب بخیر
اتفاقی که امروز افتاد این بود که مشاغلی که از ۴ روز فیلتر رد شده بودن رو بر اساس علایق درونیمون توی ۳ دسته قرار دادیم که این خودش به ما نشون داد که ممکنه بعضی از مشاغل با توجه به علاقه ای که بهشون داریم توی ذهنمون دارای اولویت نباشند و باعق شد حجم زیادی از دغدغه هایی که ذهنمون رو اشغال کرده بود بر طرف بشه
مرسی
rapmetall2008
چقد شغل های پر درآمد وجود داره
عارف
سلام مهارتهای من برای خودم بلد شد و اعتماد به نفسم بالا رفت و متوجه شدم برای پول درآوردن بیشتر از بعضی مهارتهام باید آنها را ارتقا بدم .
عماد
به نام خدا
سلام
تمارین خیلی برای عماد جالب بود
مثل این بود براش که چهارتا الک نیاز،پول،خوب بودن و در آخر دوست داشتن روی هم گذاشته باشی و یه تعدادی شغل های مختلف رو بریزی روی الک ها و تکان بدهی،تعدادیشون روی این الک ها باقی می مانند و تعدادیشون از این الک ها عبور میکنند و در آخر اونایی که بیرون ریختن رو با جابجایی دوباره الک ها دوباره الک میکنی و نتیجه کار تو میشود شغل هایی که همانند سنگ ریزه هایی به بیرون ریخته شدند.
خیلی تمرین خوبی بود از این جهت تو رو با واقعیت ها روبرو میکند و اون سردرگمی های ذهنی رو کمتر میکند.
rapmetall2008
اینکه کسیو بخوام قضاوت کنم اصلا دوست ندارم یا حتی منو قضاوت کنند
در مورد این تمرین فهمیدم که اگه بخوام کسیو قضاوت کنم و باهاش قضاوت کردنمو به اشتراک بزارم چقد می تونم نزدیک به واقعیت بگم و کسایی که دورو برم هستند رو چقد میشناسم
rapmetall2008
از وقتی که شروع کردم خودم مشاهده کنم خندم گرفت یه کم همینجوری گذشت که بعد چیزیو واسه خندیدن بهش نیافتم و به خودم یادآوری کردم که امین قراره همش درست بشه و بیشتر با خودم آشنا شدم
الان بیشتر خودمو درک می کنم
rapmetall2008
این تمرین واسه من خیلی جالب و پر از هیجان بود
یاد گرفتم که همه ضعف ها بد نیستن و حتی ممکنه باعث فرصت هم بشن که واسه من اتفاق افتاد
forouz
از اول میدونستی علاقهات چیه، فقط دوست داشتی راههای زیادی و بری ببینی که چیه،احساس گناه نداری ولی خوشحالم نیستی که شاخه به شاخه رفتی. حالا که داری مسیر قطعی و پیدا میکنی روش بمون لطفاً.
رضابرزگر
تمرین امروز هم مثل تمرین های دیگه به جمع و جور کردن پراکندگی ذهنیم کمک کرد. و چیز جالبی که برام داشت این بود که دیدم خوشبختانه تا اینجای کار انتخاب شغلم درست بوده و توی مسیر هستم و پر انرژی تر میتونم برم به سمت اهدافم .
Hanieh
برای کسی مثل هانیه که سخت تصمیم میگیره تصمیم بین خوب و عالی سخت بود و هنوز فک میکنه باید بهشون فکرکنه چون تعداد عالی ها زیادبود
و جالب اینکه داره به همون مسیله ای که همیشه بهش فکر میکرد نزدیکتر میشه…هانیه دوست داره باز هم بارها این روند رو انجام بده تا تعداد عالی ها کمتر بشه
مرسی از امروزش هاتون
rapmetall2008
فک می کردم نوشتن تواناییها خیلی راحت تر از ضعف ها باشه , چنتا نوشتم و یکم توش موندم بعد بیشتر روش وقت گذاشتم
کسری ریشهری
این مرحله به کمک کوچم تاثیر توانایی ها و جدول swot و تیپ شخصیتیم رو روی مشاغل مورد نظرم فهمیدم و تونستم به کمک اونها مشاغلی که بیشتر مورد علاقم هستن رو پیدا کنم
مرضیه مقدسی
سلااااام خیلی چالش بزانگیز شده تمریناااا مغزم عرق میکنههه داره عضلانی میشه
فاطمه
سلام، وقت بخیر
روند پیدا کردن شغل مورد علاقه ، روند جالبیه ولی انتخاب من فقط یه شغل بود.
ممنون از آموزشهای خوبتون
بهار
مت لمروز به چالشى كشيده شدم كه به نطرم هر ٤ تا ليستم مثل هم ميشه با كوچم صحبت كردم و قرار شده بهم خبر بدن كه ميشه يا نه
به نظرم شغل هام اساسى و درامدزا بوده فعلا منتظر هستم
Reijan
روز بی نهایت سخت و طاقت فرسایی بود.اصلا دوستش نداشتم.واز نتیجه اشم زیاد راضی نیستم.ابنقدر زمان میخواست که نمیتونستم تو این دغدغه عید و بچه داری درست بهش فکر کنم.
mohadeseh
میشه گفت این تمربن سخت بود هم نوشتن ضعفا و هم نوشتن تواناییا
اونجایی که میخوای ضعفاتو بیاری رو کاغذ به معنی قبول کردن کامل این ضعفاس
ینی یجورایی دیگ نمیتونی ازش فرار کنی
و داری باهاشون روبه رو میشی و همینطور نوشتن تواناییا هم سخته
هی از خودت مپرسی ینی واقعا من اینقدی تو این مورد خوب هستم که بشه بعنوان تواناییام حسابش کرد
شاید کمال گرایی نزاره ما خیلی چیزارو بعنوان توانایی حساب کنیم
mohadeseh
بنظرم تهدیدای نفطه قوت و نقطه ضعف هردوشون خیلی دیدو باز میکردن
تهدیدای ضعفات کمک میگرد که برات واضح شن این تهدیدا و فکر برطرف کردنسون باشی
و تهدیدای نقطه قوت هم کمک میکنن که بازم بتونی ازسون دور باشی
mohadeseh
چقد شغل وجود داره واقعا که دیده نمیشه یا کسی بهشون توجه نمیکنه و چقذر میشه وسیع تر دید شغلارو
mohadeseh
بعضی شغلایی که اصلن حتی فکرشم نمیشه کرد که پر درامدن و پیدا میکنی از اونورم شغلایی که توی دید عده ی زیادی از مردم پر درامدن واقعا با این تمرین میشه فهمید که اون شغلا پر درامد نیستن
mohadeseh
سلام خسته نباشید
کارایی که دوست دارم توشون حرفه ای شم خیلی متفاوت از کارایی بودن که من توشون حرفه ایم یکم فک کنم مسیرم سخت شده
mohadeseh
واقعا سخت بود این تمرین و وسواس فکری ایجاد میکرد
ولی با کمک حرفای اقای کریمی تونستم این وسواس فکریو کم کنمم و انجامش بدم
Sepideh
سلام
یکم با نیچ مارکتینگ آشنایی داشتم اما باز رفتم سرچ کردم که بیشتر راجع بهش بخونم
تو لیست نهایی که داشتم این کار رو انجام دادم و خوبیش اینه که ذهن ادم رو منظم تر میکنه و جهت میده
نیلوفر
سلام
خدا قوت
تمرین ها روز به روز داره جالبتر میشه و هیجان انگیز و در عین حال متمرکزتر
نیچ کردن فکرهای که همیشه تو سرمون بوده و دسته بندی آن ها واقعا می تونه بهمون کمک کنه که مسیر مشخصی رو انتخاب کنیم
ممنون بابت همه زحماتتون🌺🌺
Maryam Ghasri
نکات کلیدی که از تمرین برای خودم به عنوان جمله ی طلایی یادداشت کردم، همه کاره و هیچ کاره و مثال ماهی کوچولو تو اقیانوس بود، سه تا شاخه هست تو شغلایی که نوشتم و برام جذاب هستن و تونستم برای هر کدومشون چند تا نیچ پیدا کنم این روند جز به کل رفتن به شدت روی تمرکزم تاثیر داشت و واقعیت ماجرا اینه که خیلی از حواشیایی که فقط ذهنمو شلوغ و مضطرب میکرد کمرنگ شده و مطمئنم که این روند میتونه این جزئی نگری رو بیشتر و قوی تر هم بکنه، فقط موضوعی که هست نمیدونم کدوم یک از اون سه شاخه ی مورد علاقم نیچ اصلی من خواهد بود.
زهرا حبیبی
سلام
خیلی سخت بود نوشتن برام ولی نوشتم
چون تجربه ندارم و شغل مورد علاقه من زمان میخاد تا بهش برسم و تلاش میکنم برسم بهش.
سخت بود برام جزیی بنویسم چون شناخت کافی ازش نداشتم ولی باعث شد یکم بیشتر دقت به خرج بدم.
شیوا
طبق معمول فهمیدنش مثلِ خیلی دیگه از تمرینها اولش سخت بود ، ولی بعد فهمیدم و تونستم توی شغلی که میخوام بیشتر واردِ جزئیاتش بشم
faraji
درس شیرینی بود برای من و نکته های خوبی رو یاد گرفتم
zeynabe faraji
تمرین خوبی بود و نکته های خوبی رو یاد گرفتم ممنونم.
Arman
تقریبا منطقی تر تونستم تصمیم بگیرم در چه چیزی مصممتر باید حرفه ای تر بشم یا بهتر بگم برم سمتش و یادش بگیرم
Nahidiii
ناهید در حوزه بیمه، ناخواسته نیش خودش رو انتخاب کرده، بیمه عمر و سرمایه گذاری برای کودکان، ولی در زمینه کوچینگ هنوز نیش خودش رو انتخاب نکرده، فکر میکنه تجربه بیشتری لازم داره تا ببینه در چه قسمتی توانایی داره، البته تا حدودی میدونه که میخواد در حوزه دانش آموزان دبیرستانی تمرکز داشته باشه، فعالیتهای هم داشته، ولی هنوز خاص خاص نکرده،
Arman
صادقانه اگربگم کار آسونی نبود دسته بندی شغل ها چون تنوعش ( از لحاظ درآمد ) خیلی زیاد بود- اما به صورتِ کُلی میشد یه میانگین گرفت که بعنوان معیار سنجش بشه ازش استفاده کرد. اتفاقی کا می افتاددر حینِ دسته بندی به صورتِ ناخودآگاه تصمیم میگرفتم نه این شغل نه …. یا آره میشه رفت سمتِش
Alireza.jahanian5549
سلام وقت بخیر
به نظرم مبحث نیچ از همه جالب تر و باحال تره، از تمام مباحث قشنگ تره، فکر کنم چون چالشیه انگار، همش باید بگردی نیچترین قسمت کارت چیه و بعد اذیتت میکنه و استرستو بالا میبره چون هرچی کوچیکتر میشه این حس که این کار نمیتونه واسم پولساز بشه تو ذهن آدم قوی تر میشه. ما همش دنبال کارای کلی هستیم مه اگه این نشد اون یکی کنارش هست، ولی نیچ آدمو اول میترسونه بعدش باور میده که متخصص شدن تویه کار کوچیک بهتر از آماتوری تو چند تا کاره.
ممنون
Parastoo
باسلام
تمرین جالب و سختی بود اما بعد از جستجوهای زیاد به نکات جالبی رسیدم. ممنون
مهسا
تمرین دیشب مهسا رو به چالش کشید و با خیلی از مسائلی که تا اینجا بهش برخورد نکرده بود روبه رو شد و ذهن اون در حال چکش خوری بود و هست تا به بهترین نتیجه برسه
شيوا
سلام
دوره هرروز جذابتر ميشه،شغلهايي كه واقعاً بهشون علاقه دارم و مهارت چنداني ندارم در اون شغل، بايد دقيق تر و درست تر تصميم گرفت
شيوا
سلام
شغلهايي را كه دوست دارم ،متأسفانه در آن ها هيچ مهارت و حرفه ايي ندارم و بايد در مسير حرفه ايي تر شدنش تلاش كنم.
مهدی
مهدی نیچ کرد ولی به یه نتیجه تلخی رسید
و اون اینک:تخصصی نداره که برای یه قشر خاص یه خدمت حرفه ای ارائه بده
مهدیه خورشید
امروز سعی کردم بین چند تا از گروههای شغلی که انتخاب کردم نقاط مشترک رو پیدا کنم و بعد از پیدا کردن این نقاط تلاش کردم نتایج رو جزئیتر بررسی کنم که در مجموع به دو گروه نهایی رسیدم و فیلد فعالیت تخصصی تر و بازار هدف هر کدوم رو مشخص کردم. بعد از چند ماهی که دچار عدم تصمیمگیری در این حوزه بودم بهترین اتفاق بود.
مرجان لطفی
سلام،یه مقدار زیادی تکلیفم باخودم معلوم شد که دقیقا میخوام تو چه کارایی قوی بشم و به کجا میخوام برم،امیدوارم تاانتهای مسیر تکلیفم با خودم روشن تر بشه چون واقعا از لحاظ روحی بهش احتیاج دارم.
Maryam Ghasri
نکات کلیدی که از تمرین برای خودم به عنوان جمله ی طلایی یادداشت کردم، همه کاره و هیچ کاره و مثال ماهی کوچولو تو اقیانوس بود، سه تا شاخه هست تو شغلایی که نوشتم و برام جذاب هستن و تونستم برای هر کدومشون چند تا نیچ پیدا کنم این روند جز به کل رفتن به شدت روی تمرکزم تاثیر داشت و واقعیت ماجرا اینه که خیلی از حواشیایی که فقط ذهنمو شلوغ و مضطرب میکرد کمرنگ شده و مطمئنم که این روند میتونه این جزئی نگری رو بیشتر و قوی تر هم بکنه، فقط موضوعی که هست نمیدونم کدوم یک از اون سه شاخه ی مورد علاقم نیچ اصلی من خواهد بود.
Goli Banikarimi
سلام 🌿
سلامت باشین و سرزنده
تمرین امروز برای من یکی از اون تمرینهای چالش برانگیزه خیلی در موردش فکر کردم و با تمرین سر و کله زدم
میدونین انتخاب یه نیش از بین اون همه کاری که دوست دارم انجام بدم مثل انتخاب اینه که من کلی غذا خوشمزه جلومه و من فقط حق دارم یکیشو انتخاب کنم
هنوز در مورد نیشی که نوشتم مطمئن نیستم و هنوز دارم با خودم سر و کله میزنم 🤦♀️
ممنون بابت تمام زحماتتون 😍
و مثل همیشه دمتون خیلی گرمه💕🌿
Sara Mashayekhi
سلام . تمرين امروز به نوعي چالش بود براي من . بنظرم ساده ميومد ولي در عمل وادار شدم خيلي فكر كنم ولي در نهايت از نتيجه راضي هستم . و ازين روش خيلي خوشم اومد، بنظرم رسيد اين حركت از كل به جزء در اصل همون كليد تمايز ما با هم صنف هاي خودمون هست.
در روزهاي آتي حتما دوباره تمرين انجام ميدم . ذهنم بايد رشد كنه تو اين زمينه .
با تشكر از شما🌸
Goli Banikarimi
سلام 🌿
سلامت باشین و سرزنده
تمرین بسیار جالبی بود به نظرم چون خیلی از نقاط ضفم نقاط قوتم هم بودن و بسی زیاد برام ارزش داشت این موضوع💕
مرجان لطفی
لایو خییییلی مفیدی بود اون ۲نفر عزیزی که بالا آوردین بحث های خیلی خوبی رو شروع کردن که سوال منم بود و جواب های شماهم بحثو تکمیل کرد،ناخواسته اینجای دوره به یه تنگای سختی رسیدم که مجبورم رودربایسی با خودمو کنار بزارم ذهنم عجیب درگیره
محمد حیدری
سلام
خیلی وقت بود که ذهن محمد درگیر بود از شکستهای قبلی تازگیا با یه واژه غریب آشنا شده بود که بهش میگن بازار هدف و با خودش گفته بود که این دوران بگذره حتما بهش فکر میکنه اما دیشب با این تمرین اسم کامل و اصولش رو یاد گرفت و تا حدی کارای آینده رو دیشب انجام داد مطلب خوند و بیشتر از قبل باهاش آشنا شد جذبش شد و شیرین دونستش برای ایندش برای جایی که قراره تغییر مکان بده
با لبخند هم از روی دفترش بلند شد و رفت
سیما دلبری
سلام چقدر ذهن سیما دلبری در گیر خودش و کارهایی که میکنه و چه تفکر جدیدی واقعا در این دنیای جدیدی که وارد شده تازه داره میفهمم خودش نیش یا همون نیچ خودشو پیدا کرده بوده و از این موضوع خبر نداشته و دلیل موفقیتهای قبلی رو فهمیده چقدر انگیزه کارشو بیشتر کرده فکر کنم باید دوباره برعکس هم انجام بده تا مطمئن تر بشه یعنی از جز به کل و از کل به جز باید تمرکز بیشتری رو نیشش داشته باشه و بازارهای کم هزینه تر و در دسترس تر
درود
نیره
جدای از فرایندی که یاد گرفت و دوسش هم داشت همچنان به این فکر میکنه کارش رو نگه داره یا نه شاید میترسه شغل الانش رو رها کنه و قدم در راه جدید بذاره مقوله تصمیم گیری و دنبال کردن یه مسیر سخته براش! وقتی تو لایو در مورد اینکه باید باید یه شغل رو انتخاب کنی و ادم هایی که با یه دست چندتاهندونه برمیدارن جدای از تلنگر بودن یه غمی میاره تو دلش …
رفت که نیش مارکتینگ و بنویسه و بیاد.. نیچ کارکتینک رو جستجو کرد
در نیچ مارکتینگ (Niche Marketing) محصولات و خدمات خود را تنها برای بازاری کوچک و مشخص تعریف میکنید. بسیاری از سازمانها برای به دست آوردن بخشی از بازار و حفظ وفاداری برند به نیچ مارکت روی آوردهاند
مثال محصولات گلرنگ میتونه نیش مارکت باشه ؟
یه برند بزرگ میتونه محصولات متفاوتی ور بده و این یعنی نیش مارکت ؟
نیره نیچ مارکتینک رو تو فروشگاه کادویی و تولدش اجرا کرده بود اما روی محصول و البته بدون برنامه ریزی و اگر بخواد این کسب و کاری و که ایجاد کرده دووم بیاره باید به نیچ مارکتش فکر کنه چون زمان و هزینه شو نمیتونه برای تمام قیمت هایی که راه اندازی کرده صرف کنه! اما هنوز نتونسته تصمیم بگیره
و علاوه بر اون داره به نیچ مارکتنیگ درحوزه گرافیک و طراحی نگاه میکنه داره یه کوچولو مهارتش و تقویت میکنه شایدم یه کارایی کرد به زودی!
Faezetabatabaei
وای راستش تمرین خیلی سختی بود .مشکل اصلی اینجاس ک ماها میترسیم ازین که وارد جزئیات بشیم .من خیلی سخت بود برام این تمرین .اما خب میترسیدم از انتخاب چیزی که میخوام .میترسیدم ک بهش نرسم یا نتونم بهش برسم .برای همین هی تفره میرفتم و نمیخواستم جزئی کنم شغلمو .ولی مرسی که مجبورم کردین .حسایی که داشتم .ناراحتی بود ولی خب باعث شد مسیری که ازش میترسیدم رو انتخاب کنم
Navidfarjam
با سلام و عرض ادب خدمت جناب آقای حمید صباغی و گروه حرفه ایشون.
با توجه به تمرینهای جالب و کاربردی ... امروز متوجه شدم که همه کاره و هیچ کاره به چه معناست ! امیدوارم که در روزهای آینده بتونم از نیش مارکتینگ استفاده کنم و خودم رو خیلی بهتر پیدا کنم . به امید روزهای روشن برای تمام مردم کره زمین.
زینب سرویها
جالبه که هر چقدر بیشتر پیش میریم تعداد شغل هایی کمتری باقی میمونه، در صورتی که تا همین یک هفته پیش من مطمئن بودم حداقل 5شغل رو به شدت دوست دارم و میخوام تمامشون رو انجام بدم😃
زینب سرویها
تخصصی کار کردن همیشه به ما ثابت کرده که استقبال خوبی میشه ازش، بر خلاف تصوری که داریم
مثل مغازه هایی که فقط لاک دارن، فقط جوراب، مثل ساندویچ صدف، آیس پک، ذرت مکزیکی و…
اختصاصی کار کردن باعث جلب اعتماد مشتری میشه و این عالیه 👌🏼👌🏼♥
سمانه دارابیان
سمانه آمد بین دو شغلی که الان داره، نیچ رو انجام دادو متوجه شد که کدوم گروه ها براش کاربردی تر و با زمان کمتر و نتیجه بیشتر هستند و برای چند تا شغل دیگه که هیچ تخصص و تجربه و اطلاعاتی نداره و زمان زیادی لازم داره که در موردشون کامل تحقیق کنه و فقط میدونه علاقه و استعداد ذاتیش رو داره ، نیچ کردن اونا رو موکول کرد به فرصت بیشتر تا در نهایت بتونه .یکی از اونها رو شروع کنه به آموزش دیدن در اولین قدم.
Reyhaneh_kermanizadeh
سلام
دیشب که تمرین اعلام شد ، ریحانه حدودای ساعت 4 صبح خواست که تمرین رو حل کنه
اما شاید حدود دوساعت وقت گذاشت و درنهایت نشد اون چیزی که میخواست
نمیدونست چیکارکنه
انگار یکم سردرگم شده
به نظرش نتونست نیش مارکت خوبی برای شغلی که درنهایت دوست داره بنویسه
انگار ناقص میشه
مرجان لطفی
لایوخوب بود ولی یکم گنگ شد قسمت آموزش،کسایی که بالا اومدن به درک مطلب کمک کردن ولی مشکلی که من دارم اینکه دقیق نفهمیدم چه تیتری بنویسم و چیو درونش وارد کنم یعنی چند آیتم باهم شد و گنگم کرد،اگر تو یه کاغذ این نوشته بشه و داخل کانال یه نمای شماتیک ازش گذاشته بشه خیلی بهم کمک میکنه،هم ذهنم درگیر آیتم هانمیشه هم دقیق میفهمم ازم چی میخواین و به طبع اطلاعات دقیق تر و درست تری وارد میکنم،مرسی که انقدر خفنید
امیر
تونستم نیچ های جذاب و متنوعی رو پیدا کنم و به درد بخور
Behnoosh
بهنوش شروع کرد به نیچ کردن دوتا شغلی که بیشتر از بقیه بهشون علاقه مند بود و خیلی جالب شد
این که فهمید بازیگریه که قرار نیست تو هر شاخه ای بازی کنه، یجورایی بیشتر به تئاتر و سینما علاقه داشت تا تلویزیون
و همچنین توی دیجیتال مارکتینگ به اینستاگرام مارکتینگ بیشتر از بقیه شاخه ها علاقه داشت و خب از نظر درامدی و استقبال هم بهتر بود
نسيم
دوست من ببين يه شب نميشه معجزه كرد . اينو هم من ميدونم هم خودش .
اون طوري كه من ديدم امروز حالش از هميشه بهتر بود .
با واقع بيني تمام، رسيد به نقطه اي كه حداقل بفهمه با خودش چند چند .. يعني يه حسي از واقع بيني، احساسات، رضايت، پذيرش و صبر رو همه با هم داشت انگار.
قدم به قدم برنامه ريزي براي اينكه اگر خواست تغيير شغل بده بگه من الان، متخصص فلان هستم. نه همه كاره هيچ كاره !!! اين بهترين قسمتش بود . كسي نگفته رويا ها بايد فراموش بشوند ولي مهم ترين نكته زمان حال هستش . الان بايد قدم بعدي رو پيدا ميكرد ! بهترين كار تو وضعيت الان .
الهي شكر
AmirBahador
سلام و درود
امیربهادر یکم دیشب سر این موضوع گیج شده بود با یکم سرچ تو گوگول و دیدن دوباره لایو دیشب تقریبا دستش اومد باید چیکار کنه…اون شروع کرد تو حوزه هایی که براش جالب بود و علاقه داشت نیچ های خودشو نوشت کار سختی بود و با توجه به اینکه تو بازار ما بازار های مشابه زیاده کار خلاقانه کردن و منحصر ب فرد یکم سخته
مرضیه مقدسی
سلااااام روز سوم بهار مبارکااا باشه
خیلی چالششش برانگیره تمرینا من یه ذره گنگ هستم احساس میکنم مشااغلی که من دوست دارم خیلی همشون در یک راستان
بهاره رضائیان
نیش شغل خودمو نوشتم. خیلی سخت نبود. ولی میدونم رسیدن بهش زمان لازم داره. و اینکه جالبه اینه که من مدتیه تو مسیرش هستم. خدا رو شکر میکنم به خاطر این روزها و تمرینهای خوب که میدونم برام کلی خیر و برکت به همراه خواهد داشت.
حالا با اطمینان و اراده بیشتری در مسیر هدفم حرکت خواهم کرد. این رو هر روز بیشتر از روز قبل احساس میکنم. ازتون ممنونم
لیلا دده خانی
سلام
جالب بود این جزء جزء کردن حرفه، باعث شد به چیزهای جدیدی برسم و انگار مسیر برایم روشن تر شد. ممنون
Parisa
امروز برام خيلى سخت بود ، چون انتخاب هايى كه داشتم
هيچ كدوم رو تجربه نداشتم ازشون ولى سعى كردم تمرينم رو انجام بدم
و روند رو ياد بگيرم .
بهترين جمله امروز mt
خدا به كسى كمك ميكنه كه حقيقت خودش رو بپذيره
میناخسروی
سلام
خداقوت
انجام این کارو چند ماهی هست تو ذهنم بود.ولی یجورایی درهم برهم بود تو ذهنم و سوالات زیادی برام پیش میومد.
(موفق میشم ، این کار میشه ، جواب میده)
برام سرفصل مشخصی نداشت ولی با انجام این تمرین خیلی به هدفم نزدیکتر شدم. هدفه برام مشخص تر شد که چکاری میخوام انجام بدم و چکاری باید انجام بدم.
امیدوارم تمرین درست انجام داده باشم.
سپاس
فاطمه شاکری
چیزی که فاطمه از نیچ مارکتینگ فهمیده بود این بود که باید دید انحصاری تری نسبت به شغل مورد نظرش داشته باشه ینی خیلی ریز و دقیق بررسیش کنه ببینه مخاطب هدفش کیا میخوان باشن و چه بازاری مورد نظرشه،فاطمه هم به تدریس هم روانشناسی خیلی علاقه داره که از نظر خودش میتونه کمی روانشناسی هم وارد تدریس خودش بکنه تا هم شناخت بهتری از مخاطب داشته باشه هم کمکی باشه برای افرادی که دنبال کنندش هستن
سما
سلام
از خیلی پیش تر به این موضوع فکر کرده بود، شغل مورد نظرش رو انتخاب کرده بود و گامهایی در جهت موفقیت برداشته بود ولی فکر می کنه اول راهه، نیش کردن بین ۳-۴ گزینه براش سخته، توی فکرش کشمکشی بین توانمندیها و علایقش هست با اینکه هردو محصول و بازار در یک رده بندی هستن
فکر می کنه نیاز به وقت بیشتری برای تصمیم گیری نهایی داره
Cla60
ریز کردن کار ک واقع نگری به اینکه دقیقا چیکار می خوایم بکنیم خیلی کمک بزرگی به من کرد. و هدف رو مشخص تر کردن
آیناز ایالتی
چقدر جالب بود اشنا شدن با جزییات کاری که بهش علاقه دارم و دارم انجامش میدم،، خیلی برام تجربه متفاوتی بود و همینطور سخت. ممنون بابت این تمرین
محسن فرضی
سلام
بر خلاف طاهر سادش یه کنج خاص و خلوت متعلق به خودتو پیدا کردن کار سختی یه بنظرم.
از اونجایی که استاد سوال های فلسفی و دودزا از مخ هستم هنوزم میگم و اعتقاد دارم نیچ کردن ما رو متخصص میکنه و درآمد مونو بالا میبره اما بازار کارمونو تکراری میکنه و من روز اول نوشتم ملاکم برای شغل ایده آل شغلی یه که خلاقیت توش معنی داشته باشه و تنوع
مشکلی نیست وقتی اساتید میگن دریا رو بعدا میبینی صبر میکنم و سعی میکنم متخصص بشم نه همه کاره و هیچ کاره
بالاخره نتیجمو گرفتم و غبار و کنار زدم و سعی کردم ویوی خوشگل زندگیمو انتخاب کنم😎😊✌
نیلو
سلام و احترام
نیلو مغزش پوکید دیگه از بس فکر کرد. ولی خب به نتایج جالبی داره میرسه ولی هنوز بین دوتا موضوع مدام سوییچ میکنه ولی همچنان امیدواره.
سپاس و ارادت.
Honey
چالش بود واقعا ، و برای به دست آوردن این گوشهدنج باید بیشتر تحقیق کنه ، تنها چیزی که به نظرش میاد اینه که اینکار زمان بیشتری نیاز داره به همراه تمرکز و تحقیق بیشتر ، سخت نیست ولی مهمه..
هانی شکرگزار هست که اینجاست و از تیم خوبش تشکر میکنه:)
مارال کریمی هستم
س لااام
من شغلهایی که دویت دارم نزدیک ذهنم بود و همه رو سریعا نوشتم ولی از۱۵۰ به بعد رو کمک گرفتم😋چقدر شغلهایی هست که ممکنه من توش موفقتر باشم
مارال کریمی هستم
میزان درامد بعضی شغلها برام فوق العاده جذاب بود و میزان درامد برخی شغلها با درامد ضعیف هم آزار دهنده،معیار سنجی جالبی بود
تشکر
Azadeh
ازاده بعد از اينكه لايو رو دوباره نگاه كرد ،شروع كرد به نوشتن و جزئي كردن،ولي خب براش نسبتا اسون بود چون بصورت غريزه اي از قبل اين كارو انجام داده بود، و نيش كه كرد تصميم گرفت توي ديجيتال ماركتينگ فقط روي قسمت ادورز كار كنه،چون توي برنامه هاش هم رفتن از ايران هست، طبق فكرهاش به اين نتيجه رسيد كه چون يه حوزه تخصصي هست و براي خود گوگل هست ،ميتونه بازار مناسبي باشه براش ، حتي بعد از رفتنش از ايران
مهدی اکبری
مهدی اولش فکر کرد که انتخواب کردن یه نیچ تو کار باعث محدودیت می شه ولی وقتی یکم بیشتر فکر کرد به این نتیجه رسید که نیچ باعث می شه کار کمتری بکنیم و لی باعث می شه پول بیشتری در بیارم. من یکمی فکر می کنم هنوز مهدی با نیچ درست آشنا نشده چون هنوز مشکل داره با این موضوع چون هنوز نمی تونه این نیچ را انتخواب کنه.
مارال کریمی هستم
س لاااام
من تو شغلهایی که حرفه ای بشم رو نوشتم و بررسی کردم چطور با هزینه کم میتونم توشون حرفه ای بشم
بیشتر کیف کردم از این تمرین
چون ذاتا روح منو داره آماده میکنه
کسری ریشهری
اول که محصول و خدمات رو نیچ کردم حس محدود کردن خودم رو داشتم ولی جالب بود برام که وقتی بازار هم نیچ کردم متوجه شدم هر بازار خاص خدمت یا محصول خاص خودش رو لازم داره و کسی که بخواد توی دو یا چندتا بازار کار کنه تمرکزش رو از روی همشون از دست میده ولی وقتی روی یک بازار متمرکز باشی میشه اون خدمت خاص رو انحصاریش کرد
شبنم حاجی کرم
سلام شبتان بخیر
اصطلاح جدیدی بود.من نشنیده بودم.و من از آموزشتان.من هم انجام دادم .شغل مد نظرم رو تخصصی کردم تا به اونی رسید که میخام.بازار هدفم رو مشخص کردم و راه دسترسی به اونو از طریقی که به فکرم میرسید .البته راههای دسترسی دیگه هم میشه براش در نظر گرفت ولی به نظرم پیج اینستاگرام برای کار مدنظر من راه دسترسی کم هزینه تر و قوی تری است.
ممنون🙏
Newshaa
این تمرینی که امروز انجام دادم دقیقا همون قسمتی بود که من همیشه راجع بهش ابهام داشتم و نمی دونستم که دقیقا می خوام چیکار کنم، ولی با وارد جزییات شدن و آنالیز کردن بحث درآمدی، تخصص های مختلف و همچنین بازار کار تونستم به یک یا شاید دو گزینه برسم که از همه نظر مناسب بودن.
مارال کریمی هستم
س لااام
حسم قابل نگارش نیست
به خانم رستمی میگم 😍باهم کیف کنیم
کیانی
سلام
با تمرکز روی شغل های باقی مونده کار هم سخت میشه و هم دلنشین چون کم کم تخصص مشخص میشه و امروز بالا میره میده و من فکر میکنم با این تمرین و تعیین نیچ کم کم هویت شغلی ما رو شکل میده که به دنبالش بازار کار ما رو خاص میکنه و من به شخصه خاص بودن رو دوست دارم که با نیچ کردن به دست میاد.
احسان 7777
خیلی وقت گرفت این تمرین امروز و از بین ۲۰ تا شغل به دوتا شغل رسیدم که امیدوارم موفق بشم تو یکی از اینا و نیچ رو کم و بیش نوشتم ولی کامل نشده و وقت بیشتر میخواد
Mimsadeghiyan
سلام
نیچ توی انتخاب شغل برام جذاب بود اما هنوز نتونستم شغلی که میخوام رو پدا کنم یسری نبچ ها رو انجام دادم اما تو کار هایی که من انتخاب کردم هنوز نیاز ب زمان داره تا پخته تر بشه
Arman
حقیقتاً شاید هنوز نرسیدم به بلوغی که بتونم کامل استفاده بکنم از روشِ امروزُ ( که خب طبیعیه به نظرم ) اما روز به روز دارم دقیقتر میفهمم که چیکار میتونم بکنم- کجایِ دنیا میتونم باشم و اون ترسِ و گیج بودنِ روزِ اولُ جداً ندارم و این تا الان بزرگترین اتفاقیه که افتاده واسم در مسیر انتخاب شغل
حسن قلیچخانی
با نیچمارکتینگ اشنا بودم، به نظرم باید یه کسبوکار از گوشه شروع کنه و بهجای وسعت ب عمیق شدن بپردازه، منم سعی کردم اینکارو بکنم و خیلی جامع نباشم.
Kiana karimi
من در مسیری ام که در نهایت سبب رشد من خواهد شد ، این جمله تو وییس آقای کریمی خیلی انرژی خوبی بهم منتقل کرد ، و نکته خوبی که یادداشت کردم این بود که پذیرش ضعف برابر است با توانایی غلبه بر آن ، تمرین امروز رو با توضیحات بیشتر کوچ عزیز انجام دادم ، البته فکر میکنم به زمان بیشتری احتیاج دارم برای تحلیل مجدد ، در کل خیلی خوب بود باعث شد بیشتر به عمق رشته ای که اولویت من هست فروبرم و اطلاعات خیلی خوبی بدست بیارم . و در آخر خداوند به کسی کمک میکند که حقیقت خود را شناخته باشد . ممنون از ویس های عالی و تمرینات خفن .
Iman
سلام
ایمان مافی هستم میخوام یک عطار با نیچ مارکت باشم در کنار نیچ خدماتیم
علیرضا مهیمنی
سلام جناب صباغی عزیز
روز یازدهم خوب بود .مشاغلی که توی این ۴ روز ایکیگای بهمون خروجی داده بود رو بوسیله نیچ هم سنجیدیم
و جزئی ترش کردیم
اما یک مشکلی که داشتم نیچ کردن از لحاظ بازار بود در مشاغلی که خودم توی اونها کار نکردم و دقیق اطلاعات نداشتم
و فقط تونستم از لحاظ نیچ کالا یا خدمت
اونا رو بنویسم .
هرروز نسبت به روز گذشته داره مسائل روشنتر و مخصوصا جذاب تر میشه
ShadI
دچار مشکل شدم که به همراه کوچ عزیزم دنبال حلش هستیم.✌
ali. abs
علی عباسی میخواد با زندگیش قمار کنه و صنعت تولید ببوسه با احترام و نرم بذاره کنار و به چیزی که دوست داره بپردازه و ریچ کنه برا مدت کوتاه چون کم راضیش نمیکنه…
ریچ میکنم در سال جدید فروشگاه خودم چه اینترنتی و چ حقیقی راه اندازیش میکنم
حمیده شریعت صفا
سلام نیچ کردن برای شغلی که در نظر داشتم سخت بود وبا استاد هم مشورت کردم و راهنمایی شدم ولی هنوز نیچ بازار هدف رو پیدا نکردم که احتمالا با تمرین های آینده به اون ها هم برسم
ممنون
مارال کریمی هستم
س لااام
من یعنی چی بگم بهتون آخه
عالی بینظیر تک بی همتا
عالی بود
چه نتیجه خفنی داشت برام عالی
معصومه
سلام.دیشب با بکی از دوستای خوبش که تو اینکار مهارت داشت مشورت کرد بازم به همون لایف کوچینگ رسید و ریز ریزش کرد و متوجه شد که به کدوم بازار و جامعه هدف دسترسی داره.صحبتهای ام تی هم واسش جالب بود.معصومه هم نصفه راه ام تی رو رفته ولی گاها هر چند کوچک نگران قضاوت دیگرانه ولی بازم واسش مهم نیست و خدارو بابت دوستان جدیدش هزاران بار شکر میکنه.به قول استادش اولش تمسخره،بعد طرده،بعدش تنهایی،بعدش لذت و بعد اومدن افرادی که اونو در رسیدن به خواسته هاش کمک میکنن.واین یعنی رشد و بالندگی.خدایا شکرت
حسین
سلام
از این تمرین خیلی راضی هستم، نیچ خدمتم رو نوشتم، نیچ مشتری هام رو هم نوشتم، به نظر خودم یک ارتباط منطقی بینشون هست، خدا رو شکر الان میدونم از کجا شروع کنم، واسه خودم خط قرمز تعیین کردم که وارد پروژه هایی که تخصص ندارم و ازشون خوشم نمیاد نشم.
ممنون
forouz
تو جلسه ۱۰ و ۱۱ فهمیدی چرا با تلاشی که میکنی نتونستی تو کار معنی موفق بودن و بفهمی. یه جورایی با من واقعیت روبهرو شدی. نتیجه دل زیبا و تخصصی نبودن تو ۸ سال رو داری میبینی. بهخاطر اینه تو این دو تمرین به هزار مشکل برخوردی. روبهرو شدن با خود حقیقی
Alihjhy
سلام و وقت بخیر
این نیچ دقیقا منو یاد حرف برایان تریسی میندازه که میگه هدف باید دقیقا و عینی باشه
خداروشکر خیلی راحت تونستم این تمرینو پشت سر بگذارم
رضا حنیفی
سلام
تمرینی بود که تقریبا تا حالا به این شکل انجام نداده بودم…
تمرکز روی تعداد کم و گستردگیِ ذهن من سخت بود نسبتا ولی تا جایی که تونستم انجامش دادم و جلو رفتم ولی باز احتیاجِ که بیشتر روش کار بشه و بیشتر بهش پرداخته بشه و این موضوع به نظر من توی یه شب تمرین جا نمیوفته،امیدوارم روی موضوعاتِ عمیقتر بیشتر کار بشه،ممنونم.
مرجان
تجربه جالبی بود.همیشه به تخصصی شدن کارها تاکید داشتم اما از نظر علمی هیچ شناختی نداشتم.ممنونم که با مطالب جدید آشنامون میکنید
دانیال چهاردولی
دانیال دو نیچ پیدا کرده به هر دوش هم علاقه داره اما در مورد اینکه کدام پول خوب میدن هنوز داره تحقیق میکنه هر دوش ممکنه پروژه های بزرگی توش باشه البته شرکت های دیگه ی هم هست اما کم هستن و در بعضی از شهر ها هست
مرسی
زاهده اردلان
زاهده تنرین دیشب رو خوب درک نکرد و مطمئن نیست درست انجام داده باشه، پیگیره ببینه درست متوجه شده یا نه
Aref
سلام و عرض ادب بسیار عالی الان مثل تک تیر انداز ها باید نقطه زنی کنیم و خوب این خیلی سرعت رشد و عمل ما را بالاتر می بره قبلا مثل شلیک با برنو بود الان مثل شلیک با قناصه که باید صاف به هدف بزنیم .ممنون
رضا اسکندری
من از قبل با نیچ مارکتینگ آشنا بودم اما چیزی که هست تا حالا تو کار خودم پیاده سازیش نکرده بودم، امروز که بازار و محصولم رو نیچ کردم دیدم که چقدر میتونم فرصت های بهتر و پولسازتری داشته باشم که تا حالا بهشون بی توجه بودم.
مرضیه جوانمردی
اینم یکی از اون تمرینهای سخت و چالشی بود واسم. اگر بتونمبه درستی انجامش بدم خیلی کمک کنندست واسم. ولی هنوز توی nich product موندم و در تلاش برای فهم بهتر موضوع هستم.
سید رضا جلالی
درود و ارادت
با صحبتهای رو در رویی که با استاد در لایو داشتم مسیرم روشنتر شد و حتی پا فراتر گذاشتم و نیشی که تاکنون عملی انجام داده بودم ،تونستم دو مرحله دیگه هم ریز تر و دقیقتر به اون اضافه کنم و مسی جدید و جذاب تر دیگری برای خودم ترسیم کنم
مهری م
سلام
این تکلیف هم باعث شد اطلاعاتم نسبت به شغلهای نهایی تکمیل بشه و تو این مرحله هم خیلیاش فیلتر بشه و تصویر واضحتری از شغلها برام ایجاد بشه
سرچ و تحقیق زیادی نیاز بود ولی نهایتا خیلی مفید بود.
Hanieh
سلام
واقعا تمرین سختی بود واسم به دو دلیل یکی اینکه من توی اکثر حرفه ها تا یه حدی مهارت دارم تقریبا و نمیتونم هنوز یکیشو معیار کنم دوم اینکه بین یک سری علایقم نمیتونستم ارتباط برقرارکنم و اینکه احساس میکردم با ارتباطشون مثل همه کاره هیچ کاره میشه و یا مثلا در حوزه ی هنر اجرا و تاتر یکم مشخص کردن یه نیچ خیلی سخت بود و نمیدونم اصلا روندش میتونه در اون حوزه هم باشه!؟
هنوز با این درگیرم
Amirhadian
من نیچ کارمو تقریبا پیدا کردم
فقط گاهی نمیشه برای درامد از نیچ تنها استفاده کرد
برای همین من برای نیچ خودم مشغول کار میشم
و برای بقیعه ش نیرو گرفتم
زهرا
تمرین جالبی بود چون اصلا ازش نشنیده بودم و موضوع جدیدی رو یاد گرفتم به کارممزیاد اومد
عماد
به نام خدا
سلام
خیلی تمرین سختی بود از لحاظ این نیچ پروداکت و نیچ مارکت
باید تسلط کاملی روی شغل و زیر شاخه هاش و پیدا کردن مارکتش نیاز به تحقیق میدانی داره
شمیم
تمرین جالب و چالشی ای بود و نیاز ب اطلاعات جزیی داشت،خوشحالم ک با این روش آشنا شدم
Sarajokar
سلام شبتون بخير
واقعا تمرين پيچيده اي بود حداقل براي من كه تعداد علاقه مندي به شغل هاي زيادي باقي مونده بود
به كمك اكشن كوچ تونستم شغل هارو به ٤تا كاهش بدم و واقعا كمك خيلي خوبي كردن
ممنونم ازشما🌹
شیرین کبریایی
نیش خیلی قضیه جذابیه.
این تخصصی تو یه حیطه ی به خصوص با جزییات کار کردنه محشره برای شیرین که سال ها به این جزییاته فکر میکرده و دوست داشته تو قضیه هایی که دوست داره اینو به کار بگیره.
مثل همیشه ممنون
الهام خدارحمی
یه جورایی اکثر شغلهایی که انتخاب کرده بودم هم پوشانی داشتن ولی برای نیچ اونایی رو انتخاب نکردم که نیاز به تجربه ی زیاد داشتن.
ممنون بابت همه چی
فاطمه
سلام، وقت بخیر
اینقدر جزئی و تخصصی، پرداختن به یه شغل، خیلی امیدوار کننده و هیجان انگیزه.
من مهارتی توی شغل مورد علاقه ام ندارم، به همین خاطر با کمک گوگل، تونستم اطلاعاتی از این شغل بدست بیارم و به نیچش بپردازم.
اما در مورد نیچ مارکتش اصلا ذهنیت و اطلاعی ندارم.
فعلا بزرگترین دغدغه ام یاد گرفتن و کسب مهارت در زمینه اون شغله.
ممنون که اینقدر خوب و راحت اموزش میدید.
غزاله
این تمرین آدمو به عمیق فکر کردن وادار میکنه تا با جزییات بیشتری به شغل ایده آلت بپردازی. باعث میشه بدونی به کدوم سمت و با چه سرعت و استراتژی حرکت کنی.
maryam_ghoreishy
در نگاه اول برعکس به نظر میرسه. که اگه خودمونو به یک حوزه محدود کنیم درآمد و سودمون کاهش پیدا میکنه. ولی خوب کن فکر میکنیم میبینیم قدیمیها هم با ضرب المثل همه کاره و هیچ کاره اینو تأیید میکردن که بهتره توی ی حوزه خاص عمیق کار کنیم تا اینکه در حوزه ی وسیع سطحی باشیم. من به نتایج خوبی رسیدم. تمرین خوبی بود ممنون
maryam_ghoreishy
اینکه چقدر حرفه ای هستم توی هر مورد رو با درصد مشخص کردم و البته با دید سخت گیرانه ای این کارو انجام دادم تا عزمم رو برای تقویت مهارتم جزم کنم. در مقایسه با تمرینات دیگه راحت تر بود به نظرم.
maryam_ghoreishy
کار بسیار زمانبری بود چون در مورد خیلی از مشاعل اطلاعات لازمو نداشتم و البته با سرچ و پرس و جو اطلاعات جدید دریافت کردم.
maryam_ghoreishy
تمرین جالبی بود و البته سخت. تعداد شغل ها زیادن و توی روند فکر کردن و نوشتن متوجه شدم که نیاز دنیا واقعا در حال تغییره. این آدمو به فکر میندازه که چطور خودشو به بهترین نحو با این تغییر وفق بده
مرضیه مقدسی
سلاااااام ایجاد اینکه ۲۰ سال رفتم جلو لذت بخش و پراز اضطراب و هیجان کرد من و و واقعا احساسش کردم
بهار
امروز كوچ عزيزش زنگ زد و باهم كلى حرف زدن و مسير شغلى و پيدا كردن
نيچ ماركتنگش و دراورد
بدم به شوهرش گفت داره مسير خوبى و پيدا ميكنه اونم تشويقش كرد و گفت موفق ياشى
Reijan
هنوز دچار دوگانگی هست.هنوز نتونسته شغل مورد نظرش پیدا کنه که بخواهد نیچش کنه.از شغل های باقی مونده اش راضی نیست.واسه همین دست و دلش به نیچ کردن نمیره.چیکاااااااررررررکنههههههه؟
Sara jokar
سلام روزتون بخير
تمرين ديشب خوب بود مهارت هامو نوشتم
اما واقعا لايو ديشب تلنگر شديدي بود من كه كلي گريه كردم و خودمو سرزنش بابت فرصت هايي ك از دست دادم
ممنونم ازشما🌹
Faezetabatabaei
سلام .من این تمرین رو انجام دادم .مواجه با مرگم برام خیلی نارلحت کننده بود در حدی که با چشم بسته گریه میکردم و با یکی از ترس هام ک مرگ بود روبه رو شدم .و موقع مرگم ب کارایی فکر میکردم ک نکردم و کارایی ک دوسدارم انجام بدم .و ملاقات با اینده هم باعث شد من نترسم و تصور کنم هرچی ک دوسدارم .چون من میترسم ازین که زمین بخورم برای همین زیاد بزرگ فکر نمیکنم اما هنگام ملاقات با آینده بدون در نظر گرفتن ترس فکر کردم به چیزی که میخوام برسم و جایی که قراره قرار بگیرم .ممنون ازتون
سپیده
سلام
واقعا شب باحال و عجیبی بود
خیلی اوقات ب مرگ فکر کردم و واکنش اطرافیان اما دیشب اشکم دراومد بود حس کردم برای خودم زندگی نکردم و خیلی اوقات بیخود حرص خوردم اخرش هیچی ب هیچی
و هرکسی. ی رسالتی داره کاش پیداش کنم که بعد از مرگ حداقل اون بمونه !
مرسی
دانیال چهاردولی
تمرین خوبی بود. تلنگرش برای دانیال این بود که یک میراث از خودت بذار که به نیکی یادت کنن یه خاطره خوب یه اموزش خوب …
فاطمه
سلام، وقت بخیر
در مورد تمرین اول که مواجهه با مرگ بود، اصلا ناراحت نشدم که ارزوهام عملی نشدن.
شاید به این خاطر که علاقه به ارزوها، توی این دنیا معنی داره.
بنظر خودم جوری با مردم رفتار کردم که ازاری به کسی نرسوندم یا حداقل کم بوده.
تنها ناراحتیم برای بچه هام بود که هنوز بهم احتیاج دارن. شاید مسخره بنظر بیاد ولی بار اول که لایو رو گوش کردم، خودم رو یه گوشه پرتی از قبرستون در نظر گرفتم تا بتونم خیلی تحت تأثیر قرار بگیرم.
ولی بار دوم، خودم رو توی قطعه ای دفن کردم که پدرم هست، اینجوری وحشت تنهایی برام کمتر شد ☺
در مورد تمرین دوم، بغیر از حس پیری در سن 70 سالگی، حس خوبی داشتم.
البته این تردید هم برام وجود داشت که الان که کارم رو شروع نکردم، میتونم خودم رو موفق تصور کنم ولی در واقعیت معلوم نیست چقدر بتونم با شغلم ارتباط مناسبی بگیرم.
خیلی خیلی ممنون از دوره و تیم بسیار عالیتون
Behnoosh
دیشب شب خیلی عجیبی واسه بهنوش بود.. اولش تصور مرگ و این که دیگه نیست،این که چقدر کارهست ک باید قبل از مرگش انجام بده، به خودش اومد و دید اگر الان بره به هیچی نرسیده هنوز..
و قسمت دومش ک ملاقات با اینده بود خیلی جالب بود واسش خودش رو توی بهترین شرایطی میدید ک همیشه خواستارش بود، همه چیز همونجور بود ک میخواست، زندگیش، شغلش، خانوادش.. بهتر این نمیشد اصلا😎
Nahidiii
ناهید قبلا یکبار ملاقات با آینده رو رفته بود، و جالب بود هم اون موقعه و هم دیشب دید که اصلا آماده نیست برای ترک دنیا، چون خیلی کار داره، و اصلا راضی نیست که بره، واقعا اگه بره ناکام ناکام بود.
اتفاقا دیشب گفت خب ناهید میخوای چه کنی، هر چند وقت یکباز که این لحظات رو تجربه کنی، باز میخوای بگی نه، کار دارم. پس پاشوو کارهات رو بکن✌️
zeynabe faraji
عجیب بود
غروب دیروز دقیقا همین موضوع یعنی پایان زندگی خودم نگاه میکردم و بعد رفتم تو تاریخ تولد ۵۳ سالگیم
فرق مدل من با مدل تدریس شما
سوالاتی بود که دیشب پرسیدین و بهش جهت دادین
که با جزئیات بیشتر دقیق شدم و نتیجه برای خودم زندگی نکردم
حمیده شریعت صفا
ملاقات با آینده برام داستان بیداری در زمان حال بود بیداری سختی که مسیر آینده رو شفافتر نشون میداد
سید رضا جلالی
درود و ارادت
من یک انسان احساسی هستم ولی اغلب منطقی تصمیم میگیرم،موضوع اجرای تمرین دیشب رو نسبت به شغلی که دارم و هنری هست با احساسم انجام دادم و واقعا در نقشم فرو رفتم و همزمان لحظه مرگم اشک هم میریختم ،نه به خاطر خودم بلکه بابت این که چقدر از اینی که هست میتونستم برای دیگران مفیدتر باشم،و در قسمت ملاقات با آینده هم نسبت به تصمیماتی که این اواخر دارم اجرایی میکنم و پیگیر هستم برام روشن و رضایت بخش بود
در هر صورت یک تمرین و تلنگر بسیار عالی بود اگر کاملا درس بگیرم و گذر زمان اون رو کم رنگ نکنه
شیرین کبریایی
سلااااام سلااااااااااااااااااام
عمو حمید مرسی واسه این همه تجربیات خوب
این ها عالی ان
چیزهایی که تا حالا نظیرش در ایران وجود نداشته.
سال ها دنبال همچین قضیه ای بودم.
هر روز همراه تک تک بچه ها دارم بیشتر لذت می برم از تمرین ها.
چیزی که برام خیلی جالب بود این بود که من چند تا کار رو باید انجام بدم تو زندگیم چون براشون با جون و دلم اشتیاق دارم و اگر روزی بمیرم و اون فعالیت ها رو عملی نکرده باشم تو زندگیم خیلی خیلی خیلی ناراحت خواهم بود و هم اینکه در رفتارها و اخلاق هام با توجه بیشتری کنترل داشته باشم و بیشتر تمرین کنم.
بازم خیلی مرسی از تو و ام تی و همه بچه های تیم
میناخسروی
سلام
خداقوت
دیشب اینقدر تمرین با تمام احساسم انجام دادم وقتی تو آینه خودمو دیدم واقعا پیر شده بودم.میخواستم جیغ بزنم😭
اتفاقا ۴۰روز پیش آقای سرافراز نمایندگی ایران خودرو کرج فوت شدن. ایشون بقدری سرمایه دار بود که آمار زمین ملک و… خودشو نداشت .یکهفته قبل فوتش با پدرم صحبت کرده بود گفت میخوام بزرگترین نمایندگی خاورمیانه بزنم…
به این فکر میکردم چرا مرد؟ این مرد هنوز هدف داشت
خوب چی شد این همه تلاش؟ تو ابهام بودم
اینکه آخر کار منم همینه
الان به این موضوع فکر میکنم که هدفمو طوری بچینم که تو مسیر رسیدن بهش کارهای دیگه برای رضایت از زندگی ، لذت بردن از زندگی و عشق به خانوادم و آخرتمم چیزی داشته باشم.
وقتی اون لحظه رسید نگم حیف شد…
سپاس
علیرضا مهیمنی
سلام جناب صباغی عزیز
روز دوازدهم رو اصلا انتظار چنین اتفاق و تمرینی رو نداشتم
حین دیدن لایو واقعا غرق تفکرات و حرف هایی که میزدین شدم.
قبلا هم راجع اینده فکر کرده و حتی نوشته بودم اما دیشب متفاوت .جزئی تر و وااااقعا ملموس تربود
به جهاتی فکرکردم و رسیدم که از توجه ام دور بود
گاهی بین لایو دیشب می ترسیدم از ملاقات با اینده و لحظات و جزئیاتی که می گفتین …
خوب بود .
کمپ داره روز به روز پربار تر و جذابتر میشه
ممنونم ازتون
شیوا
دیشب توی شرایط مناسبی لایو رو ندیدم ، اما حداقل هفته ای یک بار مردنم رو تصور میکنم ، و بخاطر هیچ کدوم از کارهایی که کردم پشیمون نیستم ( البته نه ۱۰۰٪ هیچ کدوم) اما خوب زندگی با همین بالا و پایین هاش دعوا و آشتی ها ، استرس ها و اضطراب ها واسم قشنگه و اگر اینا نباشن زندگیواسم خیلی یکنواخت میشه ، نه از مردن میترسم نه ناراحت میشم، کاملا هم آمادم ، به اندازه ای که باید به آرزوهام رسیدم و هرجا قراره تموم بشه واسم فرقی نمیکنه، فقط وفقط بخاطرِ دخترم بعد از خودم ناراحت خواهم بود و غیر از اون نه ناراحتی دارم نه حسرتی نه چیزی …
مرضیه جوانمردی
تمرین دیشب، عجیب و عمیق، روز آرومی ساخت واسم. ای کاش هر وقت بهم میریختیم همه اینا مجدد یادآوری میشد. ای کاش درونی بشه. کنترل و مدیریت چقدر همه چیز عالی میکنه. یک نسخه ایده آل تحویلت میده.
محمد حیدری
سلام
حس خوبی بود محمد خودشو توی اون زمانی پا به سن گذاشته بود باز از اینکه خودشو سر پا می دید خوشحال بود از خودش تشکر کرد دید
دید که چقدر زمان گذشته چقدر با قولهای بیست سال پیشش زمانی که تازه شروع به کار و تصمیم گیری که مرده بود عمل کرده لبخند زد و با رضایت از حال و روزگارش از جلو آینه زمانش بلند شد کارهای خیر رو هنوز کامل نکرده بود اما تصمیم داشت کامل کنه چون این همیشه عقیده خودش بوده که وقتی بی نیاز شد کسی هم بی نیاز کنه
محمد مسیر خودشو بیست سال درست رفته بود و الان از خودش راضی بود
مهدی
تمرین خوبی بود، مهدی باهاش گریه کرد ، یه حس سبکی بهش دست داد
قدر چیزایی رو که داره رو الان بیشتر میدونه، فهمید که اگه فلان کارو انجام نده تا آخر عمر حالش بد خواهد بود
بهاره رضائیان
دیشب تو تمرین خیلی تحت تاثیر قرار گرفتم. خیلی جالب بود. وقتی خودم رو ۵۰ ساله دیدم یه احساس خاصی داشتم. هم خوب بود هم بد.
به هر حال فایده ای که داشت این بود که مطمئن شدم نیچ شغلی که انتخاب کردم تو ۵۰ سالگی هم دوسش دارم. و برای خودم و بچه هام مفیده
مهسا
مهسا دیشب در مواجهه با مرگش کمی بغض کرد و بیشتر خودش رو میدید و ناراحت بود برای لحظه هایی که الکی خوش نبود و در نوشتن اتفاق خوبی براش افتاد حتی یک لحظه ناراحتی نداشت و یا کاری نبود که بهش نرسیده باشه و فکر میکنم الان انگیزه درونی مهسا برای رسیدن به اهدافش پررنگ تر شده
Elham.mahmoudi
همیشه مرگ خودشو تصور میکرد و عکس العمل اطرافیان رو با چشم خودش میدید ولی دیشبم بازم عمیق تر دید و دید که خیلی وقتها چیزهایی که بابتشون ناراحت میشد و استرس داشت بیهوده بودن و سعی میکنه از این به بعد با آرامش بیشتری زندگی کنه ولی دست از تلاش کردن برای آینده اش برنداره. زندگی ادامه داره…..
زهرا حبیبی
سلام
هنوز فکرم درگیر دیشبه
چقدر کار نکرده و جای نرفته دارم. اگه نباشم چی عوض میشه و کی ناراحت میشه چکار مفیدی انجام دادم…. چقدر دلم برای پسرم سوخت 😭
لحظه سحتی بود اما به خودم اومدم دیدم هیچی جز خودم برام نمیمونه بهتره تلاش کنم اسم خوب ازم بمونه
سمانه دارابیان
سمانه موقع چش بستن و تجسم مردنش. گفت اگر الان مرده باشم که این چه زندگی بوده. من که به هیچ چیزی از چیزهای مهمی که میخواستم که نرسیدم. اما قسمتی رو تجسم کرد که پیر شده وفوت شده واون موقع به همه چیز رسیده بوده.
و سمانه با تمرین سال1419 خیلی حال کرد و لذت برد و کلی خنده رو لباش آمد و هر چی دلش میخواست رو نوشت
Alireza.jahanian5549
سلام وقت بخیر
اولش واقعا حس ترسناکی داره
راستش من از مردن نمیترسم ولی دیشب یهو دیدم حس وحشتناکیه مخصوصا اینکه با ویس آقای ام تی که راجب احساس گناه و پشیمانی گفته بود حس بدی نسبت به خودم داشتم
دیدم که باید تلاشمو بیشتر کنم که هروقت مردم چیزی گذاشته باشم از خودم یا اینکه پشیمون نمیرم
این دوره حس های آدمو بیدار میکنه یا حسهایی که فراموششوم کردیمو و ضعیف شده بود تقویت میکنیم
Cla60
تا حالا این صحنه رو مجسم نکرده بودم. یکم غمگین شدم ولی به خودم می بالیدم. راجب اینکه چه کسانی اونموقع در قید حیاط هستن یا نه ترس داشتم و گفتم ممکنه باشن . در هر صورت احساس آرامش داشتم. ممنونم که این اتفاق رو رقم زدید. ترکیبی از خنده و گریه بود
Hanieh
واقعا حس عجیبی بود
اشک ریختن وقتی به مرگت فکر میکنی،راستش من یبار توی خواب تاحدی دیده بودم و اینکه دیگه نتونی برگردی رو لمس کرده بودم
بیشتراز همه واسم مهم بود اخلاقی چجوری زندگی کرده باشم و دوست دارم جایی، کارمفیدی یا عمل مثبتی واسه مردمم انجام داده باشم و بجا گذاشته باشم مثل یک اثر انگشت از خودم…
موقع نوشتن که شد من یه مشکلی داشتم که میخوام کمکم کنین اینه که من میتونستم خودمو هردوجا ببینم خارج از ایران و توی کشور ایده ال و اینجا یا تهران،و چندتا نیرو هرکدوم منو به یه سمت میکشوند و درنهایت برایندشون مساوی…
واسه ی شغلم همینطوره، میتونم کلیتشو بگم اما انتخاب!همچنان خیلی چیزها ترغیبم میکنه و هیجان انگیزه یا حتی خیلی بهش فک کنم دیگ جذابیتشو نداره😐
Maryam Ghasri
حال دیشب و تصور مرگ برای من خیلی سنگین و تکان دهنده بود اینکه اون لحظه خودمو تقور کردم که چه کارایی باید میکردمو نکردم، چقدر میتونستم لذت ببرمو نبردم، خودمو درگیر چه اتفاقات بی ارزشی کردم عمیقن تاثیر گذاشت روی من و امید دارم با تمرینام این تاثیرا موندگار بشه، خودمو دقیقن در ۲۰ سال آینده تصور کردم، خونه، زندگی، بچههام و حتی شغلام باید بگم تصویر به شدت زیبایی بود و ملاقات ۲۰ سار آیندم برام جذاب بود این قضیه باعث شد تو دفتر تمرینم برای بیست سال بعدم یه نامه بنویسم از حال امروزم
Parisa
تمرين ديشب منو برد تو سرى از ترس هام . ترس از دست دادن عزيزانم كلى گريه كردم و ديدم كه زندگى تو لحظه چ قدر مهمه و تلاش هدفمند براى آينده به خودم گفتم كارى نكن كه حسرت گذشته رو بخورى ، ولى تصوير ذهنى م از آينده خودم ى ادم كاملا موفق بود كه داره رو ى ريتم ايده آل زندگى ميكنه و منو به شوق آورد . فايل هاى mt كه ديگه نگم چ قد لطيف و عميق و آگاهانه آموزش ميده و هر بار كه گوش ميدم حتى تكرارى ى پيام ازش ميكشم بيرون
Kiana karimi
تصور آینده با این که همیشه میدونستم تهش چی میشه اینبار برام فرق داشت من کاملا حسش کردم، دیدم که واقعا قرار چی بشه ، سوالی که پرسیده شد این بود که ببین از زندگی که داشتی راضی بودی؟ لبخند زدم گفتم : بله چون من الان هم راضی ام از اینکه خودمو به چالش کشیدم، راضی ام از اینکه دارم تغییر میکنم، راضی ام ! اینکه خودم رو تو چه موقعیت شغلی تصور میکردم تو ۲۰ سال آینده حس خوبی میداد بهم نشون میداد که من جایی که خودمو میبینم مطمئنم بهش میرسم ، چیزی که خیلی وقته یاد گرفتم ، واقعا اگر از ته دل بخوای باید خودت رو اون جا تصور کنی و ببینی و لمس کنی ، تمرین دیشب حس خوب داشت حس ناراحتی هم داشت شاید حتی گریه ام کردم اما میدونم آخرش راضی بودم به خودم لبخند زدم ، چون یاد گرفتم و میگیرم و خواهم گرفت که رسالتم رو ، معنای زندگیم و پیدا کنم و پیش برم ، راضی خواهم بود چون از اشتباهاتم نترسیدم خجالت نکشیدم بلکه اصلاحشون کردم ، و حرف خیلی تأثیر گذاری که کوچ عزیزم بهم یاد داد ، « خودم رو سرزنش نکنم » ، « یاد بگیرم هر مسئله که بوجود میاد آگاهانه نگاه کنم بهش و حلش کنم » !!!
در نهایت میدونم چیو میخوام میدونم چه چیزی منو میکشه سمت خودش این تازه شروع مسیرمه ، با قدرت پیش خواهم رفت…
نیلوفر
سلام
خدا قوت
تمرین دیشب عالی بود و در حین حال تلنگر بزرگی بود
رفتن به آینده واقعا شوکه کننده بود در حالی که هممون داریم سعی میکنیم آینده بسازیم
ممنونم از آقای صباغی و جناب mt بابت ویس های عالیشون🌺🌺🌺
Omid.a89
تمرین سختی بود،سختیشم به این دلیل بود که باید توی یک شغل خیلی ریزبینانه عمل میکردم و کوچکترین خدمتی که در این زمینه میشد داد رو مشخص میکردم ولی خدا رو شکر به نتایج خوبی رسیدم
Arman
کمی بهتر معنای زندگیمُ حس کردم، وقتی خودمُ در آینده دیدم ( شاید هنوز نمیدونم کارم دقیق چیه ) اما معنای زندگیمُ کمی بهتر فهمیدم- خودمُ دیدم که دیگه توی این دنیا نیستم، اونجا احساس کردم چه خدمتی در دل اطرافیان یا مردمِ این دنیا گذاشتم، و خیلی مصممتر، از الان به بعد میتونم ادامه بدم، مخصوصا اینکه چقدر ارزش هام باارزشتر شده. خیلی زیاد.
Omid.a89
تمرین بسیار جالب و تاثیر گذاری بود،من رو برد به زمانی که دارم نتیجه سختی این روزهام رو میبینم و من رو مصمم تر کرد که با دقت بیشتر و تلاش بیشتر به زندگیم ادامه بدم
زینب سرویها
تاثیرگزار ترین تمرینم بود، شاید باورش سخت باشه اما من تا همین دیروز به شدت مخالف داشتن فرزند بودم و دیدگاهی کاملا متفاوت داشتم
اما دیشب وقتی پرسیدین میراثتون چیه؟! چی از خودتون باقی گذاشتین؟!
دلم گرفت برای چند لحظه…
در کل به خیلی چیزها برای اولین بار عمیق تر فکر کردم
نیلو
سلام و عرض ارادت
جلسه دیشب خیلی کِیف داد. نیلو زیاد آینده رو میبینه تصور ۴۳سالگیش چندان هم سخت نبود براش ولی بازم لبخند آورد رو لباش. به علاوه صحنهی مردنش رو هم بارها با جزئیات کامل تصور کرده و دیگه مرگ رو رهایی مطلق میدونه.
بگذریم نیلو از همین امروز تلاش کرد که به زندگی ۴۳ سال دیگهاش برسه یا لااقل نزدیک بشه بهش.
نیلو امروز تو کتاب ایکیگای به یه جمله رسید که میگفت:
“ما هروز با ارامش زندگی میکنیم و از این سفر لذت میبریم.”
وه که چقدر راست میگه زندگی یه سفره که باید از مسیرش نهایت لذت رو برد
مرسی مرسی مرسی از شما
Parastoo
با سلام
تمرین دیشب خیلی عجیب بود. پرستو فهمید باید همینطور که درمسیر رسیدن به خواسته هاش هست باید از زندگی هم لذت ببره. فهمیدم خیلی جاها حرص و استرس بی جهت به خودم وارد کردم
ممنون از تمرین خوبتون
Sara Mashayekhi
درود. ملاقات من با آينده اي كه ازش گريزي نيست بطور شگفت انگيزي پيش رفت . حس علاقه و اشتياق براي رسيدن به اون لحظه برام خيلي جالب بود. حس ميكردم ديگه كاري براي انجام دادن ندارم . ميراث خودم بجا گذاشتم و كارهايي كه بخاطرشون به اين دنيا اومدم رو انجام دادم، اين دنيا ديگه نيازي به وجود من نداره و بايد آماده ادامه سفرم تو ي بعد ديگه بشم.
اين تصاوير به حدي براي من اثربخش بود كه انگيزه براي حركت رو به جلو رو هزار برابر روشن تر و قدرتمندتر كرد.
😌
کیانی
سلام
خیلی ممنون بابت این تمرین واقعا
ملاقات با آینده یه جورایی مسیر یاب هست به نظرم وقتی به کمک قدرت تخیل که به قول فرانکل یک موهبت انسانی ست آینده رو می بینی این فرصت رو داریم که هر روز حتی آینده خودمون ببینیم و براش برنامه بریزیم و چه بسا اصلاح کنیم عملکردمون رو
نسيم
هميشه نيازي نيست كه چيزي بگه ؟ اينطور نيست؟
از نگاهش و حس وحالش ميشه فهميد. هم خوب حالش هم بد. هم درگير باخودش هم به نتيجه رسيده.. من ميفهمم اون رو ، تو هم ميفهميش.
بنظر ميشه به نتيجه قطعي نرسيده هنوز ولي خب به بهترين نتيجه توي زمان حال و با وجود شوايط فعلي رسيده .
خدا روشكر. و مرسي از لايو ديشب .
علی
سلام
خیلیا با این تمرین حالشون بد شد ولی وقتی اون تمرین انجام داد و خودشو تو گور دید ودید کسایی که اومدن سر مزارش دارن میگن دمش گرم چه روانشناس نامبروانی بود
انرژی مثبت گرفت
مهدی
اصلا حال ندارم از زبان سوم شخص بنویسم. شاید دیشب بد ترین لحظات زندگیم بود اونقدر بد که بعد از کلی وقت گیریه کردم.
دوست دارم دلیلش را به شما هم بگم دیشب آقای حمید گفت فکر کنید 20 آینده چه کسایی را از دست دادید من اصلا دوست نداشتم هیچ کدوم از اعضای خانوادم را از دست بدم الخصوص پدر و مادرم.
ولی این یه حقیقته اتفاق می افته و من تصمیم گرفتم این حقیقت را بپذیرم و از صبح تصمیم گرفتم رفتارم با پدر و مادرم را عوض کنم تا 20 سال دیگه تاسف نخورم 😓
محسن فرضی
سلام
تجربه ی واقعا متفاوتی بود اینکه آینده مونو ببینیم حتی من که فیلمنامه نویسی رو کمی تجربه کردم هم دیدن اون صحنه ها و جواب دادن به اون سوال ها خیلی برام جذاب بود و با اینکه بخشی از اون تمرین با چشمای بسته انجام میشد ولی تصاویر به شدت روشن و واضح بود.
شنیدم که میگن اگه میخوای درختی رو قطع کنی و ۱۰۰ روز وقت داری ۹۹ روزش تبرتو تیز کن و یک روز درخت رو قطع کن.
این سطح از توجه به هدف روح و روان مون آینده خودشناسی همین حس و حال رو به من میده که اقدام مون رو داریم خیلی راحت میکنم و این یعنی بخشی از انجام کار✌💪😎😊
AmirBahador
سلام…
تجربه ی ترسناگ و نفس گیری بود کمی نارحت کننده به خاطر فرصت های از دست رفته و کمی خوشحال کننده …باعث شد که قدر فرصت هامو بیشتر بدونم و با برنامه ریزی بیشتری به کارهام برسم
زهرا
لایو دیشب خیلی جذاب بود همزمان خوشحال میشدمبه خاطر موقعیتی که بدست آوردم و ناراحت میشدم واسه چیزها و کسهایی که از دست داده بودم، درکل تجربه جذابی بود😍
ممنونم ازتون.
آیناز ایالتی
خییییلی عجیب بود،، خیلی زیاد.
قشنگ دیدم اون لحظه هارو
قشنگ دیدم بیست سال بعد تو چه جایگاهیم
چه سختی هایی رو پشت سر گذاشتم
قشنگ دیدم که کیا کنارمن زندگیم چطوریه.
خیلی سخت بود رو به رو شدن باهاش ولی در عین حال خیلی جذاب.
اولش حالم بد شد دلم گرفت.
اما وقتی دیدم ۲۰سال دیگه جایگاهم کجاست و زندگیم چطوریه حالم خوب شد.مرسی بابت این تمرین
شمیم
خیلی خوب بود،با اطمینان و بدون شک مهارتای ایندمو نوشتم دیگه دودل نبودم،انگار از اول میدونستم ولی چون اقدام سخت بود ذهن میگفت ک نمیدونه و بلاتکلیفی داشت.. مسیرم واضح بود برام و خیلی تجربه جالبی بود،خیلیامونمیدونیم چی میخوایم ولی اعتماد ب نفس انجامشو نداریم ب دلایل مختلف ک بزرگترینش میتونه ترس از شکست و نشدن باشه،خیلی حس خوبی بود ملاقات با آینده ای ک دلخواهم بود و توش خودمو همونی دیدم ک واقعامیخوام باشم و آرزشو دارم،زیبا بود..
فاطمه شاکری
فاطمه قبلا هم به موضوع مرگش فکر کرده بود ولی اصلا به این صورت نبود،دیشب برای فاطمه هم غم انگیز هم دوست داشتنی بود،این مواجهه این رو به فاطمه یاداوری کرد که چقدر رسالت و هدف مهمتر از هرچیزیه،فاطمه از مرگش ناراحت نبود چون احساس میکرد معنای زندگیشو فهمیده
مهدیه خورشید
در اینکه دیشب تمرین متفاوتی رو تجربه کردم شکی نیست اما در خصوص لحظه مواجهه با مرگ جدا از احساسات خوشحال بودم چون متوجه شدم تغییراتی که چندین سال پیش در زندگیم شروع کردم درست بوده و اینکه اصول صحیحی رو برای زندگیم انتخاب کردم خیلی حس خوبیه هر چند جای بهتر شدن خیلی داره. اما درخصوص تصویر خودم درآینده فهمیدم خود ایدهآلم در ۲۰ سال اینده با مسیری که تا الان طی کردم خیلی فاصله داره و من باید تصمیمات جدیتری بگیرم و اقدامات متناسب با اونها رو انجام بدم و سعی کنم از همین امروز یه نقشه راه داشته باشم که تمام امروز رو به جزییات این نقشه فکر میکردم. راههای مختلفی به ذهنم رسید که نهایتا باید بهترینش رو انتخاب کنم.
مهری م
سلام
من خیلی دگرگونم همش بغضم و حس گیجی بیشتر دارم الان
ولی امید دارم
و خیلی چیزا تا الان یاد گرفتم ازین تکالیف و کتاب ها و ویس ها و مخصوصا تکلیف دیشب خیلی تاثیرگذار و تلنگر خیلی بزرگیه برای اینکه بیشتر به معنای زندگیمون فک کنیم
خیلی کمکم کرده
و نهایتا اینکه بسیار ممنونم ازتون
Reijan
وای وای وای.خیلی غم انگیز بود.من که فقط از اولش گریه کردم و بعضی قسمتها از ته دل زار زدم.قسمت اولش واسه خودم گریه کردم که چه بی هدف مردم و هدفم از زندگی این نبودولی بعدش اصلا واسه ام مهم نبود که درمورد شغل و کار و خودم بود.فقط خیلی واسه ام سنگین بود که نکنه تو اون دوران بابا مامانم خدای نکرده از دست داده باشم.و هنوزم گریه میکنم.نمیتونم از فکرش در بیام.اصلا نمیخوام سال ۱۴۱۹ بشه.
لیلا دده خانی
سلام
مردن خودم و تصور کردم ابتدا برام سخت بود اما چیزی از دست نمی دهم فقط برای مامانم ناراحت میشم داغ فرزند خیلی سخته به هر روی حس می کنم زندگی کرده ام حتی با کمبودها الان از جایگاهم راضیم هر چند کارهایی هست نیمه تمام انگار چه اون کارها رو انجام بدم یا ندم چندان فرقی تو زندگی دیگران نخواهد داشت اگر کامل شوند و عالی باشند شاید اسمی از من باقی خواهد ماند در این حد …
حبیبه
خب باید بگم که تمرین دیشب خیلی واسم تجربه خوب و جالبی بود منو برد به ۱۴۱۹ و خیلی از چیزهایی رو که دغدغه الان من هست رو واسم شفاف و واضح کرد ، اولین چیزی که بهش فکر کردم این بود که وقتی از ۱۴۱۹ برمیگشتم و به این ۲۰ سال پشت سرم نگاه میکردم از خودم پرسیدم آیا بر اساس باورها و ارزشهات زندگی کردی ؟؟؟ تو میخواستی جنس کاری که می کنی خدمت باشه ، واقعا بوده توی این سالها؟؟؟ این تمرین باعث شد که توی هدفی که انتخاب کردم مصمم تر بشم 💪
Newshaa
موقع انجام تمرین ناخودآگاه اشک ریختم، تصور اینکه تا لحظه مرگم چه مسیری رو رفتم، به چه خواسته هاییم رسیده بودم، چه آدم هایی رو کنارم داشتم و چه چیزی از من تو این دنیا بعد از مرگم باقی مونده بود حس های متفاوتی رو تو من ایجاد کرد و تصویر آیندم رو برام واضح تر کرد. حس رضایت داشتم از اینکه تا اینجای کار پایه آیندم رو خوب بنا کردم. انگیزم بیشتر شد برای تصمیم گیری آگاهانه و یافتن بهترین مسیر برای رسیدن به هرچیزی که می خوام و مهم تر از همه اینکه دوباره بهم یادآوری شد که ته مسیرم، هر جوری که زندگی کنم مرگه و بهتره از عمرم درست ترین استفاده رو بکنم و هدفمند و با برنامه جلو برم تا وقتی اون لحظه رسید پر از ای کاش و غم و نا امیدی نباشم.
ShadI
همه چیز عوض شد برام.
از دیشب فکرم مشغولش شده حس میکنم باید خیلی عمیق بود.
یکسری از استرس و اضطراب هام کم شد و دیدم چقدر الکی دنیا رو جدی گرفتم.
حالا خیلی راحتتر می تونم به وویسای mt عمل کنم و مسیر خودم رو برم.
مرجان
شاید اگر سه سال پیش بود این تمرین انقدر برام سخت نبود. اما دیشب و امروز فقط و فقط چهره گندم دوسالم میومد جلو چشمم که بعد از من چی میشه.و فقط تصور میکردم که مثل الان توی خونه راه افتاده و مامان مرجان مامان مرجان میگه اما کسی نیست جوابشو بده.حال خیلی بدی داشتم حتی الان که دارم این کامنت رو تایپ میکنم.
بعد که یکم فکر کردم دیدم انگار زندگی من دوبخش بیشتر نداره : قبل از دخترم که هیچ هدف و انگیزه ایی نداشتم.بعد از دخترم که بازم هدفم موفقیت و پیشرفت دخترمه.
خیلی دردناک بود برام.پس خودم چی؟چطوری تبدیل شدم به همچین آدم بی انگیزه و بی هدفی.چطور حتی الانم که به فکر کسب و کار هستم بازم توی ذهنم میگم یه کاری داشته باشم که گندم بعد ها بتونه اگر دوست داشت ادامه بده یا شغلی داشته باشم که بتونم با دخترم راحتتر انجامش بدم…
رضا اسکندری
تا حالا راستش این تمرین رو انجام نداده بودم.
به نظرم عالی بود چون وقتی آدم به اون لحظه مرگ خودش فکر میکنه همه ترس ها و موانعی که داره انگار از بین میرن و میبینه وقتی زندگی انقدر میتونه کوتاه باشه چرا اونطوری که میخوام زندگی نکنم.
بازم مثل همیشه عالی بود و ممنونم از شما
ali. abs
سلام مرگ خودم تو چند سالگیم دردناک بود نه بخاطر مردن بخاطر اینکه نمیدونم چی خواهند گفت در موردم انگار تمام خدبی ها و بدی هام واضح تر دیدم…
علی 44 ساله هم خیلی جذاب بود کلی باهاش گپ زدم و حال کردم باهاش و از سختی های مسیر برام صحبت کرد و شیرینی اون لحظه بعذ اون همه فراز و فرود ها
Mimsadeghiyan
سلام
حال خوبی بود از تصور آینده اما فکر اینکه که باید از دست دادن عزیزانت رو ممینوشتی یخورده آزار میداد آدم رو
اما براداشت من : این تصور اینده یجورایی از ضمیر ناخوداگاه بر میاد یعنی شما چیزی رو که از ته دل دوست داشتی ۲۰سال دیگه باشی نوشتی نه واقعیت اون موقع
حالا برای پیدا کردن حال خوب میشه آدم تفکر و افعال خودش رو سوق بده به حال دلش که دوست داره آینده چی بشه
حسین
سلام
خودمو دیدم، اطرافیانم رو دیدم، راضی بودم، از آینده ای که برای خودم تصور کردم، از دوستانی که انتخاب کردم، از کارهام، انگار راه درستی برای زندگی انتخاب کردم، ولی انگار میتونستم از این بهتر باشم، زندگی ارزش این همه سختگیری رو نداشت، میتونستم بیشتر مهربونی کنم، کاش یادم بمونه که حرفام و کارهام میمونن، زندگی ساده تر از چیزی بود که فکر میکردیم.
اسدالهي
سلام و خدا قوت به حميد اقاي عزبز كه هميشه تو لحظه حس ادما رو عوض ميكنه
ديشب خيلي لايو و تاثير گذار بود براي من هم قسمت مرگ و هم قسمت آينده
به قسمت مرگ كه هميشه فكر ميكنم و سعي ميكنم واسه اخرتمم يه توشه ببندمم
و ترسيم ٥٣ سالگيم هم خوب بود و از الان براي اون موقع هدف گذارى كردم و تو طول مسير همين جور كه از زندگي لذت ميبرم به هدف هاي اينده ام هم برسم
کسری ریشهری
من به شخصه با یک سری از ترسهام رو به رو شدم ولی به اینده که نگاه کردم دیدم بعضی مسائل اجتناب نا پذیر هستن و نباید با ترسشون حال الان خودم رو خراب کنم. و اینکه وقتی اینده خودم رو تو ذهنم خوب ساخته باشم انگیزه و هدف و تلاش قوی تری خواهم داشت مسلما و هرچی این تصویر سازی دقیق تر و با جزئیات بیشتری باشه انگار ایندم برام روشن تره و تا حدودی خیالم راحت تر و در ارامش بیشتری برای رسیدن بهش تلاش دوچندان میکنم.
و اینکه فهمیدم در نهایت باید جوری زندگی کنم که هروقت مردم از زندگیم راضی باشم نه اینکه حسرت چیزیو بخورم یا پشیمونی از انجام دادن یا ندادن کاری داشته باشم.
سجاد دهقانی
سلام تمرین خیلی سختی واسم بود و من نتونستم نیچ خودمرو در این روز پیدا کنم چون واقعا بین چهارتا شغل نزدیک بهم که کلی علاقه داشتم بشدت سردرگم بودم و یجورایی خود شغلا نیچ بودن نمیدونم اصن کلاااااا گیج بودم تو اینروز…
Goli Banikarimi
سلام 🌿
سلامت باشین و سرزنده
از کودکی صحبتهای یواشکی دکترها با پدر و مادرم رو میشنیدم که میگفتن این تا دوازده سالگی بیشتر نمیمونه و حتی بعد از دوازده سالگی هم میگفتن اگه این عمل جواب بده نهایتن تا ۱۸ سالگی زنده بمونه
اما ۱۱ روز پیش تولد ۲۱ سالگیم را گرفتم.
تمام زندگی من با تصور مرگ پیش رفته با تصور اینکه اگه همین الان بمیرم چی؟
از تمرین دیشب نه تنها نترسیدم بلکه لذت هم بردم به این فکر کردم که هر آنچه که در توانم بود عشق و محبت و دوستی بخشیدم. با تمام وجودم کار کردم و از کار کردن لذت بردم بابت تک تک لحظههایی که نفس کشیدم از لمس زندگی لذت بردم و حالا میمیرم از اینجا به بعدش مهم نیست مهم اینه که بهم خوش گذشت.
و اماا چه حس عجیب و غریبی بود ملاقات با آینده بدون ترس و نگرانی و چالشی به بیست سال آینده ام نگاه کردم به خانومی که حالا میتواند یکی از ده فرد تاثیر گذار جهان باشد میتواند بخندد ببخشد و عشق بورزد چقدر دنیا با گلی بیست سال آینده جای قشنگتریه . لحظهای که تو آینه نگاه کردم عاشق اون خانومی شدم که با لاخه های مو طوسی سفیدش و چروکهای ریز درو چشمش به پهنای صورتش لبخند میزند و عمیقا احساس خوشبختی میکند.👩💼💕
من از الان دارم برنامه ریزی دقیق میکنم و بی صبرانه منتظر بیست سال آیندهام 😁💪🏻
و مثل همیشه دم شما خیلی گرمه😍
سما
ملاقات با آینده رو تا به حال سه بار تجربه کرده، چیزی که امشب از خودش دید نزدیک به چیزی بود که ۵ سال پیش در ملاقات با آینده دیده بود، اهداف مالی کمی تغییرات داشتن و برای اینکه بهتر بشه سنجشش کرد از یک واحد پولی پایدارتر استفاده کرد، این تلنگر براش باارزش بود و یادآوری و تکرار این تجربه چراغی بود در تیرگی این روزها
سجاد دهقانی
سلام تمرین سفر به آینده بخش اولش که فوت بود خیلی برام جذاب نبود چون قبلا بارها و بارها این کار رو انجام داده بودم اما بخش دومش و سفر به ۱۴۱۹ خیلی برام جذاب و تلنگر بود و دمتون گرم….راستی من تو اینروز هنوز در گیر نیچ بودم و خدا خیر بده یکی از بهترین اکشن کوچ هاتون خانم معصومه کلانتری خیلییییییی به منکمک کردند و ساعتها بهم مشاوره دادند خیلیییییییییی ممنونم ازشون و بالاخره از سردرگمی بیرون اومدم و خیلی به آرامش بهتری رسیدم و تقریبا فهمیدم شغل اصلیم چیه در آینده….بازم ممنونم از دوره خوبتون و اکشن کوچ های خوبترتون👏
حسن قلیچخانی
همیشه به اینده و بعد از مرگم فکر میکردم، ولی این سری بهتر و عمیقتر. تنها نگرانیم اینه که به اهدافی که نوشتم نرسم. من خیلی بیشتر از الانم انتطار از اینده دارم و امیدوارمبتونم تلاش متناسب با اون اینده داشته باشم. مرسی
مرجان لطفی
سلام،دیشب تلنگر خیلی سنگینی خوردم کلی اشک ریختم دوبار لایو دیدم،ویه مقدار زیاد مردد شدم درانتخاب شغل و نگاهش به آینده وقتی شغلم در آیندمو نوشتم آنچنان راضی نبودم و فکر میکنم نیاز شدیدی به راهنمایی دارم،از ته ته قلبم از شما و محمدتقی عزیز ممنونم
بهار
بهار ديشب لايو و ديد اولش با احساس شروع شد اونجا كه تو ايينه به خودش نگاه كرد خيلى ناراحت شد خيلى و فقط نگران اين بود كه مامان و باباش باشن
بعد ديد كه هنوز هستن و نفس ميكشن
خيلى خوشحال شد و فقط ميخواست اونا باشن همين
Honey
حس و حال خوبی رو تجربه کرد و البته این سوالی بود که از دپازدهسال پیش که پدربزرگش فوت کرده بود، هرروز از خودش میپرسید که میراث تو چه خواهد بود… وقتی پدربزرگش فوت کرد با دیدن اون جمعیت از راههای دور و نزدیک و دیدن و شنیدن حرفاشون بیشتر به این مساله توجه میکرد که از تو چی میخواد به جا بمونه ، و بعد از تو مردمی که میشناسنت چندنفر هستند و چه چیزایی پشت تو خواهند گفت…
تجربه شیرینی بود هرچند که بارها تکرار شده بود و هرروز تقریبا بهش فکر میکرد…
هانی تشکر میکنه از جناب صباغی برای ساختن این تجربه خاص ، و شکرگزار هست برا بودن در این تیم :))
Azadeh
وقتي بفهميم تهش چيه معني فعاليت هامون رو بهتر ميفهميم، چقدر اين جملع براي ازاده ساده قابل فهم و جالب بود ، واقعا وقتي ادم بدونه تهش چيه ،ديگه الكي تايم هدر نميده ، تا اميد نميشه، چون ميدونه قراره چه اتفاقي بيفته، همين يه جمله كافيه براش كه سوخت ماشينشو شارژ كنه براي ادامه مسير 😊
سعید قصیری
برای من تمرین طاقت فرسایی بود. هرچند میدونم ذات ماجرا خیلی ساده و راحته.
ولی چون تا امروز روی مفهوم نیچ زیاد کار نکرده بودم برام سخت اومد.
اینو هم یاد گرفتم که نیچ بودن ترسناکه، چون مارکت خودتو داری محدود میکنی، ولی از اونایی که مارکتشون محدود بود دیدم که وضعشون بهتره.
در کل تمرین عالی بود دم شما گرم
زاهده اردلان
تمرین حالب و تاثیرگزاری بود. وقتی با نرگ روبه رو نیشد لیستی از کارهای نکرده و نیمه تموم جلو جشماش رژه رفت، به این فکر میکرد که باید بجنبه. وقتی با آینده ملاقات میکرد به اقداماتی که واسه رسیدن به اون لازمه فکر کرد، به خودش قول داد خیلی تلاش کنه.
forouz
از چهرهات مشخص بود، لایو دیشب چقدر عصبیت کرده؛ حرفهای آقای صباغی عین پتک رو سرم خورد.
میدونم اتفاقات زندگی اینقدر باعث تغییر مسیر تو شده که تو دیگه دنبال آیندهنگری نمیری.
بهت حق میدم
سیما دلبری
سلام و درود
سیما دلبری حال بسیار عجیبی دارد بسیار تمرینی با ارزش که گویی اورا نسبت به حقیقتی انکار ناپذیر به عنوان مرگ روبرو کرده و او چقدر آن لحظاتی که در حال مردن بود را با آرامش خاطر و با حس عجیبی که
مانند پذیرش و در سکوت کامل مشاهده بیقراری اطرافیان و آنچه کرده بود تا آن لحظه یکی یکی به یادش میومد خیلی پر از آرامش بود و در مورد آینده هم تفکر جدیدی به اون داد که آیا اصلا خودش و یا عزیزانش زنده هستند و نگاه بهتر به هویت خودش نگاه عمیق تر به سلامتیش و نگاه بسیار بیشتر از گذشته به درآمد و پس انداز و چگونگی صرف آنها
اکنون او بیشتر و بیشتر از گذشته ممنون و مدیون حمید جان صباغی است
خیلی ارادت و درود
معصومه
سلام.جا داره از حمید خان،پسر نامبروان تشکر کنم.دیشب با تمرین حال خودشونم تغییر کرده بود.کلا حال عجیبی بود.اشکهای معصومه واسش شیرین بود.از اینکه دیگران ازش راضی بودن خوب بود ولی از اینکه هنوز کاراش تو دنیا به جایی که راضی باشه نرسیده دوست نداشت بره.دغدغه اش عزیزانش بودن.بازم خودشو نفر دوم دید.وویس ام تی عزیز هم خیلی دوست داشت.انگار از وحود خودشه.فقط لطفا زودتر بذاره که زمان داشته باشن بچه ها.گاها تکالیف دیر میرسه.کلا عالی بود.خدایا شکرت
Nasrin
من همیشه ملاقات با آینده رو اول هر سالی برای خودم داشتم نه به این عمیقی و بلند مدتی
اما لحظه مرگ رو حتی بهش فکر هم نکرده بودم
خیلی عجیب بود برام
رضابرزگر
تمرین دیشب واقعا نفس گیر و پر چالش بود . حدودا این تمرینو قبلا طبق گفته ی استیفان کاوی از ۱۰ سال پیش موقع هدف گذاریهام انجام داده بودم . هر وقتم این تمرینو انجام میدم احساس غریبی بهم دست میده . حس دلتنگی ، حس خوب ، حس دوست داشتن بیش از حد ، حس از دست دادن و خیلی حسای مبهم دیگه همزمان با هم میاد سراغ آدم . بی ارزش بودن این دنیای فانی رو احساس کردم . و همه اینا باعث شد چند لحظه از کالبد خودم بیام بیرون و آزادانه اینده رو ببینم . خیلی جالب و کشف قشنگیه .
سعید قصیری
لذت بخش ترین تمرین این دوره بود.
به عنوان فردی که با مرگ و با آینده همیشه سعی میکنم در صلح باشم، این تمرین کمک کرد بتونم تاثیر گذاریم رو روی این آینده بیشتر کنم.
همچنین تصویرهای دقیقی که آقای صباغی مرحله به مرحله ایجاد کردن، باعث شفاف شدن این تصاویر شد.
حتما چند وقت یک بار این تمرین رو خودم هم انجام میدم و برگه شو پر میکنم (حتی با پارامترهای بیشتر)
رضابرزگر
توی این مدت دوره سخت ترین قسمت تمرینها این قسمت بود . چون پیدا نیچ خودمون و نیچ بازار خیلی سخت بود. از اونجایی که من چند پتانسیلی هستم و تمایل دارم چند کارو انجام بدم واقعا برام سخته این تمرین اما با کمک حمید آقا و اکشن کوچ قطعا میتونم کامل و با کمترین خطا به نتیجه برسم .
Alihjhy
سلام و درود
راستش تا امروز به این دوره به عنوان یه دوره معمولی و خوب نگاه میکردم اما بعد از این تمرین واقعا ایمان اوردم و محتوای عالی و فکر پشت دوره
تمرین عالی بود و ناخداگاه بغض عجیب غریبی داشتم
اینده رو به وضوح دیدم و الان میدونم برای اون اینده باید چیکار کنم
تا بشه واقعیت
بازم ممنونم
عماد
به نام خدا
سلام
انتظار چنین تمرینی رو نداشتم ولی در کل تمرین خوبی بود
عماد خیلی وقتا این تمرینو انجام میداد ولی نه به این جزئیات و سوالاتی که دیشب مطرحی شد و قبلا لمسش کرده بود.
این تمرین یه حس ترس از آینده به ما میداد و همچنین حسرت کارهای نکرده و در عین حال زندگی نکردن در حال
همیشه فکر میکرد قرار کجای این جهان هستی باشه و یا بعد از مرگش عماد رو قرار با چی بشناسند؟چی باقی میذاره؟چی داره؟چی نداره؟
به دور از تمام حس نگرانی و اضطرابی که داده بود و اونوقتی که قلبت داشت تند تند میزد یکی انگار اومد کنارم و در گوشم به آرومی گفت پاشو بسه دیگه…غصه میخوری واسه چی؟
پاشو پاشو
تلاش کن،بسازش،زندگی کن،دست پدر و مادرتو ببوس،بیشتر خوبی کن و...
انسان ینی آه و دم پ
اگر اینجوری باشی،اونی که میخای نمیشی
محکم تر پاتو بکوب و یاعلی بگو
رضا حنیفی
سلام
دیشب یکی از بهترین زمانهایی بود که در کنارِ تیم JobCamp سپری کردم.
اتفاقی که شاید دومین یا سومین بار بود تو زندگیم افتاده بود ولی اولین بار بود که به صورت آنلاین داشتم تجربه میکردم و واقعا واسم متفاوت و جذاب بود.
ممنونم ازتون ❤
Amirhadian
به این فکر کردم که باید از الان تلاش کنم و فکر اینده باشم
اینده خیلی خیلی نزدیکه
و چقدر تلخ که زمان ما زود تموم میشه
حبیبه
این تمرین باعث شد که من متوجه بشم در انتخابم اشتباه نکردم ، و من البته هنوز هم نیاز دارم که این تمرین رو انجام بدم یه بار دیگه تا اون نیچ ترین خودمو پیدا کنم . مرسی 🌹
rapmetall2008
سلام
این تمرین عالی بود و منو متحول کرد
می دونستم که واسه اهدافم بایستی تلاش کنم
الان می دونم هم می خوام واسه آیندم تلاش کنم و اینکه بیشتر مصصم هستم و اینکه ازم به نیکی یاد بشه
در کنار همه اینا و مهم تر از همه اینکه دنیا گذرا است و با هم مهربون باشیم و هوای تمام کسانی که تو زندگیمون هستند رو داشته باشم
rapmetall2008
سلام
این تمرینو قبلا انجام دادم و اینکه خیلی خوب شد که اینجا یادآوری شد
من واسه این کلی چالش دارم و اینکه یه عالمه کارو تو حوزه وب و برنامه نویسی دارم انجام میدم
میدونم که منظور یه کاره و حرفه ای بودن تو اون کار ولی از چند شغل در یک حوزه لذت می برم و کارمو خوب انجام میدم
دانیال چهاردولی
تمرین خوبی بود. تلنگرش برای دانیال این بود که یک میراث از خودت بذار که به نیکی یادت کنن یه خاطره خوب یه اموزش خوب …
مرسی
دانیال چهاردولی
دانیال دو نیچ پیدا کرده به هر دوش هم علاقه داره اما در مورد اینکه کدام پول خوب میدن هنوز داره تحقیق میکنه هر دوش ممکنه پروژه های بزرگی توش باشه البته شرکت های دیگه ی هم هست اما کم هستن و در بعضی از شهر ها هست
مرسی
شيوا
سلام
تمرين خيلي جالبي بود،اشكم در اومد و كلي گريه كردم
ولي مطمئن شدم شغلي كه الان دوست دارم انجامش بدم،بيست سال ديگه هم دوست دارم انجام بدم و اين واقعاً لذتبخش بود.
شبنم حاجی کرم
سلام شبتان بخیر
من کلا زیاد از تصویر سازی و تجسم خلاق استفاده می کنم.ولی به این شکل تا حالا تجربه نکرده بودم.البته من قسمت اول که تجسم فوت خودم بود رو انجام ندادم.ولی قسمت دوم رو کامل و تک به تک انجام دادم.و برام جالب بود.و یک مقدار با شک مینوشتم و به خودم گفتم ای کاش به جایی برسی که با یقین بنویسی.چون قطعا هر آنچه در یقین و باورم باشه به وقوع خواهد پیوست.پس هنوز باید روی خودم و باورهام و ترسهام کار کنم.😊
سپاس🙏
Reyhaneh kermanizadeh
دیشب که قرار شد ریحانه توی یه گوشه ساکت بشینه و فقط لایو رو گوش بده
کم کم ضربان قلبش بالا میرفت ، یهو با تک تک جملات استاد ، اشکاش ریخت .
اینکه واقعا بیست سال دیگه چی میشه
اون چیزایی که نوشت برای خودش
سوالاتی که تو ذهنش بود
خیلی خیلی تکان دهنده بود براش. نتونسته هضم کنه ، حتی تاهمین لحظه که داره تو سایت مینویسه
Elham
شب عجیبی بود.
حالا حس و حال اون لحظه بماند فقط میخوام از چیزی که بعد از تمرین برام باقی موند بگم.
ازون موقع هر کاری انجام میدم از خودم میپرسم آیا 20 سال دیگه یا وقتی که مرده باشم بخاطر این کارم از خودم راضی ام؟
آیا اون موقع این کار ارزشمنده؟
راستش یکم گیجم از فکر کردن به گذشته، پرت شدم به فکر کردن با آینده و الان بر خلاف حرفای محمد تقی استرس دارم و نگران آینده ام.
از یه طرف الانم دارم سعی میکنم بیشتر لذت میبرم از زندگی توی 22 سالگی
نیره
همیشه خودش رو تو این موارد خیلی میگیره و با گریه و اینا کاری نداره و نمیتونه زیاد بره توی حس
ولی واقعا یه جاهایی منقلب شد تصویر سازی خوبی داشت بخاطر فوت یکی از اشنایان صحنه خاکسپاری و ادمها رو خوب تصور کرد ولی جالبه هیچ از مرگش ناراضی نبود با همه ارزوهایی که داره و دوست داره دنیا رو ببینه و ایده های خوبی رو عمل کنه هنوز این دنیا خیلی جا داره برای تجربه
در مورد ملاقات با آینده بیشترین حس رو روی 5 تا کار خوب داشت. ذهنیتش بیشتر از اینکه روزی زندگی باشه روز کار تمرکز داره بخاط رهمین نتونست روی فرزند و دوستانش تصویری داشته باشه و این شاید نشونه از ضعف هاش در حال حاضر باشه
ولی تهش با این روبرو شد که بیخودی حرث خورد سر مغازه الان و ته تهش روراست باشه با خودش وقتی قراره اینده اینجوری باشه چرا خودشوو سر کارای الکی سرگرم کرده!
بریم ببینیم ادامه سفر چطوری میشه
امیر
سلام خیلی عالی ممنون از تمرینهای قشنگتون کلاس لحظه به لحظه جذاب تر و عالی تر
امیر
خیلی جذاب و عالی
زهرا حبیبی
سلام دقیقا هرچی میایم جلوتر منطقی تر میشیم و عینک خوش بینی روبرمیداریم و سعی داریم واقع بینانه بهش برسیم.
دیشب یکم مردد شدم تو نوشتن اما بازم مثبت بودم و نوشتم و تلاش میکنم. برسم بهش.
بریم برای امشب💪
hamidsabaghi
ممنون که اومدین و اولین نفر بودین
شیوا
چقدر خوب بود تمرین دیشب ، همین طور شب قبلش ، یادآوری شد واسم که در ۱۰ یا ۲۰ سال آینده کجا باید باشم و واسش چقدر باید بیشتر و جدی تر تلاش کنم
ممنون
Faezetabatabaei
سلام حس میکنم که هرچقدر تعداد این سال ها میاد عقب تر و نزدیک تر میشیم ب زمان حال اون جواب هامون دقیق تر میشه .و اینکه تمرین جالبیه واقعا ادم مجبور میشه ب اون چیزی که میخوایم فکر کنیم .حقیقتا من هیچ موقع انقدر به خودم و ایندم فکر نکرده بودم .همیشه ی تصویر کلی داشتم ممنون
مهدی
Not bad
Reyhaneh kermanizadeh
سلام
از وقتی این لایو رو دید، احساس کرد ده سال فرصت براش پیش اومد
انگاری اون فرض مرگ ، براش خیلی سنگین و سخت بود
اینکه واقعا یه روزی تموم میشه همه چی
اینکه هرروز داره میگذره لحظه به لحظه عمرشه ک داره تموم میشه و وقتی هیچ کاری نمیکنه تا به هدفای زندگیش نزدیک و نزدیک تر شل دلش پر از غصه شد
Goli Banikarimi
سلام🌿
سلامت باشین و سرزنده
انتظاراتم از آینده خیلی منطقی تر شده ، ده سال آیندمو به نسبت بیست ساله آیندم یکم با وسواس بیشتری نوشتم ولی هنوز اونقدرا هم کار سختی نبود وقتی به این فکر میکنم که پنج سال و سه سال و یه سال آیندمو بنویسم خیلی به نظرم کارم سخت تر میشه و از الان دلهره اون لحظه رو دارم
مثلا چی میشد یهو از خواب بیدار میشدم میدیدم تو همون بیست سال آیندهام ؟ 🤔
دمتون خیلی گرمه😍
ShadI
هرچی میایم جلوتر پاسخ به اون سوالا سخت تر میشه…
و فکرم درگیر اینکه الان کجام و باید در آینده نزدیک و نزدیکتر کجا باشم
سما
سلام
امروز با نوشتن از ١٠ سال آينده از روياي خودش فاصله بيشتري گرفت، به اين فكر كرد كه ١٠ سال ميتونه زمان خيلي زيادي باشه و به اندازه ي كافي دور براي رسيدن به ايده آل ها و همچنين مي تونه زمان كمي باشه و اگر با همين قدرت و انرژي پيش بره ممكنه به اونچه ميخواد نرسه
يا بايد سوخت و توان و انرژي و قدرت بيشتري صرف كنه يا بايد منطقي تر فكر كنه
لیلا دده خانی
سلام
جالب و سخته رفتن به آینده هر چند از تمرین دیروز راحت تر بود ۱۰ سال آینده اینکه چه کسانی تو زندگی م باشند یا نباشندیا خودم حتی تو چه وضعیتی باشم هیچ چیز واقعا قابل پیش بینی نیست فقط در حد حدس ست مثلا این کرونا رو کی می دونست امسال درگیرش هستیم…
Parisa
اين تمرين قشنگ درگيرم كرده ، چون برنامه ريزى هيچ وقت نداشتم رو ١٠ سال آينده . تجربه جالبى بود . چون ى كم دوره ايده آلى نوشتمش
Nahidiii
از نظر ناهید، ده سال منطقی تر از بیست سال هست.
هر چند باز ترجیح میدم که به 5 سال و پایین تر از اون نگاه کنم.
چون ممکنه چیزی من الان ایده آلم هست در 10 سال آینده، یا خیلی زودتر بهش برسم یا اینکه اصلا بعد از چندسال دیگه جز اولویت من نباشه
zeynabe faraji
این تمرین کمک کرد دقیقتر وضعیت خودم رو ببینم و برنامه ریزی کنم خوشبینی کمتری نسبت به دید ۲۰ ساله داشته
نیلوفر
سلام
وقتتون بخیر و شادی
تمرین امروز همون طور که آقای صباغی گفتن یه جور عجیبی قابل پیش بینی شده بود اینکه چرا واقعا ذهن سلسله مراتبی داره میره جلو؟؟
باید اینو بگزرونی تا به اونجا برسی…
نمی دونم هدف چیه ولی همین که به یه سری باورهای خاک خورده داریم با یه دستمال تمیز میکنیم و همه چی داره مشخص میشه که در واقع یه سری چیزا فقط یه باور هست که با دنیای الان ما نمی تونه سازگاری داشته باشه…
کلا همه چی داره جالب میشه..
مرسی کلی از وقتی که میزارید
Newshaa
تمین امروز واقع بینانه تر و قابل تصور تر بود و فقط تصور کردن ایده آل ها یا حداقل بخش زیادی از ایده آل ها و آرزو ها نبود. حس می کنم با نزدیکتر شدن این آینده ای که تصور می کنم بیشتر وارد این چالش می شم که واقعا بینم چی میخوام و در هر بازه ای به چه بخشی از این خواسته ها باید رسیده باشم تا بدونم در مسیر درست مد نظر خودم حرکت می کنم.
امیر
خیلی اتفاق جالبی افتاد و چقدر خوشحالم که کم کم دارم خودم رو میشناسم
حسین
سلام
برای اینکه به اون تصور قشنگی که از 20 سال بعد خودم داشتم برسم، باید قبل از اون یه سری سختی ها رو تحمل میکردم، باید جدی تر تلاش میکردم، قطعا به تنهایی نمیتونستم بهش برسم، به همین دلیل دایره دوستان و همکارانم رو افزایش دادم، سطح توقعات خودم رو آوردم پایین تا بتونم آینده خوبی بسازم…
Sepideh
سلام
تمرین بیست سال رویایی شاید نوشته بودم اما چرا ادم نباید یکم روسا پردازی کنه؟! اما انقدر ادم گاهی درگیر واقعیت و روزمرگی میشه که واقعا نوشتن تمرین ده سال و بیست سال سخت میشه هعی با الانت مقایسه میکنی و میمونی تو مرز رویا تا واقعیت
مرجان لطفی
سلام خیلی داریم منطقی تر پیش میریم و من یه دنیا سوال تو ذهنم دارم و اکشن کوچ عزیزمو کشتم و سوالام تمومی نداره
مرجان
سلام.اوقات به کامتون باشه❤️
تمرینای انگیزشی خوبیه.وقتی دارم مینویسم ناخودآگاه یه لبخندی روی لبم میاد.هنوزم یکم خوش باورانه مینویسم.
Maryam Ghasri
اینجور تمرینات برای من که مدام در حال تصویر سازی هستم خیلی مفید بوده انگار منو منطقی تر کرده، باعث میشه به برنامه ریزی هام واقعی تر نگاه کنم شاید نوشتن بیست سال بعد یک کمی رویاپردازانه و فانتزی بود حتی اما نوشتن در مورد دخ سال دیگه خیلی واقعی تر و جدی تر شد
علی
سلام
تغییر20سال به10سال تغیرات اساسی ایجادکرد تو جواب سوالاش
سطح توقعات اومد پایین تر از درآمدبگیرتا مدل ماشین و…
وقتی این تمرین و انجام میده کیف میکنه وقتی به اون میزان درآمد و اون کارایی که قراره با پولش انجام بده فکرمیکنه خوشحال میشه
Omid.a89
سلام
به لیستم نسبت به شب گذشته نگاه میکنم منطقی تر و به واقعیت نزدیکتر شدم
حمیده شریعت صفا
منطقی بودن در ملاقات با آینده کار رو برام سخت تر و کمی تلختر میکنه و البته با وضوح بیشتر و دقیقتر
محسن فرضی
سلام
تمرین مشابه تمرین شب گذشته بود با دقت و حوصله ی بالاتر تلفیقی از رویا پردازی مثبت اندیشانه و منطق صبر و مداومت و استمرار بر روی اهداف
با انجام این تمرین شاید عجیب باشه ولی انشالله ب زودی تو اولین فرصتی که کسی قرنطینه تموم شد و توان مالی انجامش رو داشته باشم دلم میخواد برم و یه درخت بکارم و هر سال تو روزای اول فرودین برم نگاش کنم و برام یادآوری شه یه نشونه بین خودم و تعهدم و اهدافم باشه اون درخت و ۱۰ سال دیگه اگر در تعطیلات ایران بودم اون درختو ببینم یا کسیو بفرستم که عکس بگیره ازش و برام بفرسته💚
مهسا
مهسا با تمرین دیشب نگاهش داره واقع گرایانه تر میشه و انگار داره به خودش و اونچه که میخواد نزدیک تر میشه
مرضیه مقدسی
سلااااام ورود به دهرسالگی بعد ۱۴۰۹ خیلی شیرینههه میتونم همش و حس کنم چالش برانگیزه قراره چهجوری +۱۰۰ تومن درامد ایجاد کنم
فاطمه
سلام، وقت بخیر
برای منی که هنوز هیییچ مهارتی در مورد شغل اینده ام ندارم، سختی ها تازه دارن میرسن، هرشب سختتر از شب قبل.
بنظر من 10 سال هم هنوز خیلی خوش بینانه اس، حتی 5 سال.
امیدوارم وقتی به زمان شروع کار رسیدیم، تحملِ تصورِ اونهمه سختی رو داشته باشم.
خیلی خیلی ممنون که منو بردید توی مسیری که تا حالا تجربه اشو نداشتم.
متشکر
محمد حیدری
سلام
ده سال گذشت هنوز به چیزهایی که واقعا انتظارشو داشت نرسیده محمد تازه بمب های مالی که براشون سرمایه گذاری کرده بود و یا کارهایی که میخواست انجام بده رو داره کم کم انجام میده حس خوب حس انجام کارهاش حس خوشنودی از برنامه ریزی که داشت توی وجود محمد دیده می شد
نیلو
سلام و عرض ارادت
ملاقات با آینده واقعا جذابه. نیلو خیلی دوست داره با اعداد و ارقام کلنجار بره و به یه چیزی که در عین منطقی بودن امیدوارانه هم هست؛ برسه.
سپاس و تشکر فراوان.
معصومه
سلام.دلش یه جای خلوت میخواد.امشبم مثل دیشب بود چون اونموقع هم منطقی نوشته بود.ولی این سری یکی از ۵نفر افراد موفق زندگیش خودش بود.خدایا شکرت
شبنم حاجی کرم
سلام شبتان بخیر
امروز این تمرین را برای ده سال آینده انجام دادم.کمی آدمها تغییر کردند و هدفم هم در واقع پیش زمینه همان هدف بیست سال آینده ام شد.
سپاس🙏
مهدیه خورشید
امروز به ۱۰سال و ۲۰ سال اینده با دقت بیشتری فکر کردم. به این توجه نکردم که چقدر آرمانی هستن به این فکر کردم اگه من این شرایط رو میخوام پس باید بدونم کجا میخوام برم و تو این راه به چه چیزهایی نیاز دارم. عمده تفاوتها بین دو دهه مهارتها و تواناییهای خودم بودم. مواردی که باید یاد بگیرم و یا ارتقاءشون بدم. نکته دیگهای که حتما باید دقیق انجام بشه نحوه اجرای فعالیتهایی است که نهایتا به اهدافم منجر میشه. در نتیجه یک دفتر برنامهریزی برای خودم درست کردم که تو هر شرایطی خواستههام رو به خودم یاداوری کنم تا از مسیر اصلی خارج نشم.
کسری ریشهری
وقتی ملاقات با اینده رو انجام میدم حس میکنم دارم با خواسته هام روبهرو میشم ولی خوبیش اینه که بیشتر ایمان میارم که میتونم به خواسته هام با تلاش برسم. البته خواسته های معقول و منطقی منظورمه نه چیز عجیب غریب. و اینکه حس میکنم چیز عجیبی نیست رسیدن بهشون
Kiana karimi
خب این سری داشتم فکر میکردم اگر بخوام ۲۰ ساله دیگه اونطوری که تصور کردم باشه، ۱۰ سال دیگه باید دقیقا چکارهایی انجام بدم ، داشتم رو یک سری مهارت ها برنامه ریزی میکردم که بیشتر قوی کنم اونارو ، واقعا دید منطقی تر میشه و این خیلی خوبه .
Sara Mashayekhi
سلام، رويارويي با ١٠سال آينده خب متفاوت تر از ٢٠سال بعد بود. قاعدتا جواب ها به زندگي فعلي خيلي نزديك تر بود . و حس ترس اينبار در من ايجاد شد چون هنوز اون كارهايي كه دلم ميخواست نتونسته بودم كامل انجام بدم.
يكم جدي تر به قضيه مردن فكر كردم و البته اهدافم جلوي چشمم پررنگ تر رژه ميرفت.
کیانی
سلام.
دقیقا چیزی که رخ داد منطقی تر شدن انتخاب ها ست و ده سال به زندگی ما نزدیک تر از ۲۰ سال هست و اما من یک چیز مشترک یا همون علایق و معنا رو در هر دو دیدم.
کیانی
سلام.
دقیقا چیزی که رخ داد منطقی تر شدن انتخاب ها ست و ده سال به زندگی ما نزدیک تر هست و اما من یک چیز مشترک یا همون علایق و معنا رو در هر دو دیدم.
Parastoo
با سلام
تمرین دیشب یکم مسیر اینده را مشخصتر و منطقیتر کرد. هرچند که بیشتر مباحث مربوط به امور مالی تغییر داشتن.
با تشکر
Elham.mahmoudi
سلام
هرچی سالها کمتر بشه واقع بینانه تر بهش نگاه میکنه و سعی میکنه بیشتر به واقعیت نزدیک باشه که محقق بشه براش هرچند شاید توی این مسیر توی شرایطی قرار بگیره که به چیزهایی دست پیدا کنه که الان اصلا بهشون حتی فکرم نکرده.
Mimsadeghiyan
سلام.بنظرم نمیشه توی ده سال آینده منطقی برخورد کرد چون ممکنه تا ۱۰ سال دیگه هزارتا اتفاق بیوفته که این میتونه باز هم دیدگاه رو ایده آلی کنه ولی این کار میتونه ذهن رو جمع و جور تر کنه تا منطقی تر آینده رو نگاه کنی
سیما دلبری
سلام و درود
سیما دلبری باز هم به آینده میرود ولی اینبار ده سال بعد و اینک او میخواهد از ده سال بعد خود به گذشته برگردد و تصور منطقی بهتری به دو میدهد
تا به حال او اینقدر به خودش و آینده و گذشته اش فکر نک ده بود و چه با ارزش است این نگاه جدیدش به خودش
درود
Behnoosh
سلام
بهنوش طی تمرین دیشب فهمید که هرچقدر اینده نگری به سالهای نزدیکتر میرسه واقع بین تر میشه و کم تر رویایی فکر میکنه
ولی همچنان قصد داره رویاهاشو عملی کنه
چون یکبار زندگی میکنه
و باید سهمش رو از این دنیا بگیره💪
شمیم
برای من بازم خوشبینانه بود ولی در عین حال منطقی تر هم بود
سمانه دارابیان
برای سمانه خیلی لذت بخش تربود.و اینقدر با شوق ولذت تمرین رو انجام داد. سمانه خودش چند تا چیز دیگه هم اضافه کرد و نشست ریز به ریز نوشت. اما سمانه تو در امد ده سال دیگش نمیدونست چی باید بنویسه. تورم چقدر حساب میشه . تو اون سال یک خانم با درامد بالا یعنی ماهیانه چقدر. اما بسیار لذت بخش بود. و سمانه اصلا فکر نکرد که ممکنه بعضی هاش منطقی نباشه
بهاره
خوشحالم كه ده سال بعد نزديكتره ٢٠ سال بعده چون فقط ميخوام پدر مادرم باشن و خيالم راحت تر بود
و اينكه خودم به ارزوهام نزديكترم
مارال کریمی هستم
س لااام
خیلی خوشحالم که مجدد تو دوره شرکت کردم
اینبار از دفعه گذشته بینظیرتر بودین جناب صباغی و ام تی
امیدوارم پیروز باشید
ملاقات با آیندم کوچکترین فایدش اینه که برنامه بلند مدت برای تک تک مسائل دارم
ممنونم که هستین و زندگیمو جهت میدین
سجاد دهقانی
سلام تمرین خیلی جالبی بود بازهم
من حدود یک ساعت در عمق تجسم بودم
اول یه سفر به گذشته خودم کردم که خیلییییی خوش گذشت(این قسمتشو خودم دلم خواست انجام بدم تو تمارین میدونم ک نبوده)
و بعد رفتم به سال ۱۴۱۹ یکبار دیگه کلی تجسم کردم عالییییی بود
سپس دفعه بعد رفتم سال ۱۴۰۹ و کلی اونروزهای قشنگ رو دیدم و کمی منطقی تر از سال ۱۴۱۹ بهش نگاه کردم
ولی تمرین خیلی عالییییی ای بود چون که خیلی به آرامش رسیدم و همین که آیندمو دیدم خیالم راحت شد همین الان که دارم این متن رو تایپ میکنم فول انرژی و آرامشم(بخاطر همین تمرین)
در کل خیلیییییی دمتون گرم.
Azadeh
ازاده براش بين ١٠تا٢٠سال اينده اش ،تفاوتش براش خَيلي سخت بود
يني چيزي كه الان بيشتر براش مشخص بود اينه كه نوشتن دورتر ها براش اسونتره تا نوشتن نزديكتر ها، يا اينكهً زياد تفاوت خاصي با هم نداشتن و اين داره اذيتش ميكنه ،از اقاي صباغي خواسته كه كمكش كنه انشااالله كه بشه
نسيم
هرچقدر ميومد نزديك تر واقع بينانه تر ميشد، خب استرس هم بيشتر ميشد. نميشد انكار كرد انگار.
ولي كليت موضوع، اوضاع خوب بود براش. حداقل ميدونست چندچند داره ميشه با خودش !!
Navidfarjam
سلام و عرض ادب.
تمرین های اجرایی خوبی !
واقعا آدم خودش و اطرافیان و حتی شرایط دنیا رو بهتر درک میکنه ! ممنونم از کوچهای دلسوزتون !
احسان 7777
۱۰ سال بعدم خوشبینانه نوشتم و رویا پردازنه ولی با واقعیت فاصله داره هنوز ولی خیلی خوب بود
Cla60
جزئیات و هدف گذاری خیلی داره بهم کمک می کنه. و انگار وحشت و اضطراب نسبت به آینده کمتر می شه. ممنونم از شما
سعید قصیری
اتفاقی که افتاد این بود که کمک کرد از اون فاز خوشبینانهی شاید نه چندان واقعی بیام بیرون
درسته رویاپردازی لازمهی رسیدنه، ولی هدف گذاری هم لازمهی دوم ماجراست.
تصاویرم نسبتا منطقی تر بودن و از یک طرف هم امید به بیست سال بعد باعث میشد زیاد بدبینانه نگاه نکنم به موضوع
تو این مسیر بیست ساله، ده سال اولیه رو خیلی مهم حس کردم. انگار مرحله ی کاشت توی این ده سال قراره اتفاق بیفته و داشت و برداشت از سال دهم به بعد.
Zahra
زهرا روز به روز تکلیفش با خودش مشخص تر میشه و میفهمه بهترین کار اینه که بیخیال تمام نا امیدیها و مشکلات سرش به کار خودش باشه و به برای پیشرفتش تلاش کنه ، ملاقات با ده سال آینده شاید به جذابی ۲۰ سال آینده نبود ولی قطعا برای رسیدن به اون زندگی باید یه مسیرهایی رو طی کرد.
forouz
۲۰ سال و پیش بینی کردن، ایدهآل گرایی بود.
۱۰ سال و پیش بینی کردن از ایدهآل گرایی کم میکنه . اما تو این ۱۰ سال مسیر مستقیمی نداری، با همواری که داری پیش بینی کن.
Arman
نسبت به دیشب احساس مسئولیت بیشتری داشتم نسبت به چیزی که در ۲۰ سال آینده بودم، چون هنوز بعضی از مهارتایی که باید کسب میکردمُ نکردم ( البته شاید )- انگار به خودم قول دادم که ۲۰ سال آینده باید در جایگاهیی باشم ( توی ذهنم) و باید برای رسیدنش مرزِ ۱۰ سالُ با تمام سختی هاش بگذرونم
دانیال چهاردولی
دانیال امروز خیلی درگیر بود اما اتفاقی که براش افتاده, زندگی براش شفاف تر شده و بیشتر از هر چیز متوجه شده که اینقدر ها سخت نگیره – خیلی راه بلندی داره و زود تر شروع کنه – تشکر گرم به تمام کسایی که هستند و تلاش میکنند
مرضیه جوانمردی
روز سیزدهم شد. این تعطیلی و بحران، کلافش کرده، اما همش سعی میکنی با برنامه پیش بره، این برنامه هم هر روز یک تلنگر که برگرده به زندگیش، وگرنه زمان همینطور از دستش لیز میخورد، خیلی کارا باید انجام بده، البته نا گفته نماند، انجام میده ولی قوی تر میتونه باشه، حالا که داره کم کم مسیر پیش روش روشن تر میشه باید با انگیزه تر بشه که میشه باید منسجم. تر کار کنه.
رضا اسکندری
سلام، من متل روزای گذشته روز به روز دارم شفاف تر میشم تو مسیرم و بیشتر به این میرسم که دقیقا میخوام چه کاری انجام بدم.
گفتن نداره که تمرین امروز هم خیلی به شفافیت بیشترم کمک کرد.
Hanieh
هرچی پیش تر میرم سختتر میشه تمرینات و نیاز به زمان و انرژی بیشتری داره
این روزها خیلی دارم بیشترفکر میکنم حتی بیشتر کلافه میشم ولی میدونم پایان شب سیه سفید است :)))
sadeghi
همه چي داره واقعي تر ميشه
انگار با نگاه كردن به ٢٠ سال آينده ميشه بهتر ١٠ سال رو ديد
اين تمرين هارو دوست دارم
نیره
وقتی نیره داشت 10 سال اینده رو می نوشتن حس سبکتری داشت برای 20 سال خیلی زور زد و چسبید به سقف رویاها، برای تعیین میزان درامد مخش هنگ کرده بود سر تمرین دیروز یهم یه قیمت پیروند همینجوری نشستن با تورم های گوناگون حقوق رو محاسبه کرد با حقوق پایه بازی با اعداد خوب بود به این نتیجه رسیده وقتی خودش رقم های بزرگ رو بارو نداره و به ذهنش عادت نداده خب اونم تنبل میشه دیگه. یه نکته ای که تو این چند روز یاد گرفت اینه پیدا مسیرشغلی منوط به پیدا کردن مسیر زندگی هست و پیدا کردن مسیر زندگی منوط به پیدا کردن خودش و برای این 2 باز برمیگرده سرخونه اول شغل خوب! و این چرخ ادامه دارد . باید چند وجهی بود و مهارت و ابعاد زندگی رو دونه دونه بالاکشید باهم.
زهرا
واقعی تر نوشتم وقتی شد ده سال.
سارا مشیری
تصور اینده برای سارا جذاب بود و باعث میشود یکم حس خوبی بگیره و تلاشش برای رسیدن به آرزو هاش بیشتر بشه
مهری م
امروز با توجه به نزدیکتر شدن به زمان حال سعی کردم واقع گرایانه تر جواب سوالات رو بدم و در مورد مهارت ها و شغلم بیشتر تحقیق کنم…
کتاب ایکیگای واقعا عالی بود و باعث شد اضطرابم از دیروز کمتر بشه
متشکر
ali. abs
سلام منطقی تر راحت تر و نزدیک تر بود… و مسیر هم مشخص تر بود
سید رضا جلالی
سلام و درود
منطقی بودن در ملاقات با آینده کمی چالش برانگیزه، اما رفتار ها و انتخابهای امروز ما میتونه قسمتی از آینده رو برای ما ترسبم کنه
Honey
اتفاقای خوبی در حال افتادن است ، و همونطور که جناب صباغی فرمودن همهچیز داره واقعیتر میشه، تمرینها خیلی خوب هستن، و به رشد و تصویرسازی بیشتر و بهتر واقعا کمک میکنه، تمرینهاش رو دوست داره.
هانی از تیم خوبش سپاسگزار هست، و خوشحاله که اینجاس:))
Sara jokar
سلام
ديدار با اينده باعث شد كه نسبت به زندگي اميدوار تر و حساس تر بشم
و تصميمات بهتر و دقيق تري بگيرم
ممنونم از شما🌹
شیرین کبریایی
سلاااام سلاااام
خیلی دوست داشتم این تمرینو هم، در تکمیل برنامه ی شب قبلش. قشنگ منطقی شد 10 سال آینده نسبت به 20 سال.
و بازه زمانی کوتاه ترش هم که در نظر گرفتم منطقی بود. فقط پیش رفتن در همون جهت رو مستمر می طلبه دیگه و جزییات بیشتر.
مرسی ازتون
امیر
خیلی عالی شیرین خانم🍀🍀
Elham
خوبیش این بود که بار دوم دیگه استرسم برای آینده کمتر شده بود و دقیقا منطقی تر بود و به حقیقت نزدیک تر.
این بار حتی آدمایی که آرزو کردم تو زندگیم نباشن رو بخشیدم
Alihjhy
سلام و وقت بخیر
این دفعه کمتر احساسی وشتم ولی حب بازم هدفام شدیدا بالاست و نیازمند کار شبانه روزیه ولی شدنیه
مهمتر از اون برنامه ۳ تا ۵ ساله است قطعا توی اون ادم میفهمه چند مرده حلاجه
عماد
به نام خدا
سلام
ملاقات با آینده هرچه داره خردتر میشه داره ملموس تر میشه
داریم یه تصویر بزرگ تری از خودمون می بینیم،به پایان کاری داریم می اندیشیم که الان یا درگیر شدیم و یا درگیرش خواهیم شد.
هرچه افق دید ما گسترش پیدا میکنه،موفقیت ما تضمینی تر خواهد شد و تصویر شفافی از مسائلی که ممکن است برای اهداف کوتاه مدتی درآینده پیش آید همچون رفتارها،واکنش ها و رویدادها زودتر دسترسی به فرمول حل میرسیم و چاره اندیشی به وقتی رو برای اتفاقات احتمالی در نظر میگیریم.
یه نکته مهمی که این تمارین داره میتونه تهدیدهایی و خطراتی که امکان دارد در طول مسیر برای ما اتفاق میفته رو پیش بینی و تصمیم گیری بیش از برخورد با وقایع داشته باشیم.
زاهده اردلان
تمرین ملاقات با آینده رو برای فاز 10 سال تکرار کرد، حس عجیبی داشت. سعی کرد منطقی تر نگاه کنه، آینده رو واضح تر دید، مسیر پر پیچ و خمی رو پیش رو داره.
حسن قلیچخانی
ده سال زمان حیلی خوبی برای ارزیابی خودم بود، فکر میکنم کلی کار میتونم تا اون موقع بکنم و اینارو تو ذهنم لیست کردم، افزایش ارتباطاتم تو صدر اولویتهامه. و کلی کار خوب که میتونه ازم بربیاد.
مهدی اکبری
این بار مهدی نشست و روی کاغذی نوشت که قراره تا 10 سال دیگه کجا باشه نمی دونم این کار درسته یا غلط چون همیشه مهدی در لحظه زندگی می کرد و هیچ وقت اونا پیش بینی نمی کرد ☺️ ولی مهم ترین نکته کار که این بار بهش رسید این بود که خیلی برنامه ریزی سخته و هیچ وقت بدون تحقیق در مرد یه کاری براش برنامه ریزی نکنه
رضا حنیفی
سلام
در مورد ده سالِ آینده ملموستر بود…
بیشتر حسش کردم…
کلی لذت بردم از رضای ده سالِ آینده…
و البته همینطور هم دارم میبرم هنوز واقعیتش…
ممنونم از حس خوبی که بهم دادید…
اسدالهي
باتوجه به اينكه ٢٠ ساله اينده رو ترسيم كردم و حالا ١٠سال اينده يكم دقيق تر واسه ١٠ساب اينده برنامه ويزي كردم ديدم واسه اينكه اون موقع بخوام اين زندگي رو در اينده داشته باشم تلاشمو بيشتر كنم
علیرضا مهیمنی
سلامجناب صباغی عزیز
روز سیزدهم هم خوب بود .موقع انجام تمرین از دیروز منطقی تر بودم و همش درگیر این بودمکه اگه ۲۰ سال دیگه من اون شرایط رو دارم
خب قاعدتا ۱۰ سال قبلش باید عقب تر باشمو نکته قابل توجه که اونطور نبود که دقیقا نصف شرایطی رو داشته باشم که ۲۰ سال دیگه دارم (یعنی ۱۴۱۹) چراکه پیشرفت ادما بطور خطی و یکنواخت صورت نمیگیره و قطعا سیر صعودی داره👍نظر شما چطور…🤔
تمرین خوبی بود و داریم نزدیکمیشیم به جاهای جذاب دوره !
ممنونم ازتون
رضابرزگر
تمرین هدف گذاری از آخر به اول خیلی انرژی بخشه . چون احساس میکنی داری زندگی نامت رو با دستای خودت می نویسی و خلق می کنی . از طرفی چون پامو فراتر از مرزهای ذهنیم گذاشتم احساس آزادگی خیلی خوبی بهم دست میده و جمع بندی ذهن و تخلیه ی آشغالای ذهنی رو برام به همراه داره . احساس آرامش بی نظیری که بعد از این تمرین هست فوق العاده ست .
ali. abs
با سلام
حرفه هایی که بهش رسیدم ربطی به حرفه ای که الان روش متمرکزم و اولویتم هست نداشت متاسفانه ولی اولویت دومم و سومم همون حرفه های مورد علاقمه و امیدوارم در سال اینده بتونم وقت بیشتری برای اون حرفه هایی بذارم ک الان بهش رسیدم و نقطه مشترک پیدا کنم براشون…
Niloofar
این تمرین با توجه به سختی که داشت باعث شد یه روز دیگه هم روش وقت بذاریم تا بتونیم دقیق تر و درست تر به نیچ کاریمون برسیم
من تونستم توی ۳ تا شاخه به نیچ کردن بپردازم و نیج مارکتینگ و نیچ پروداکت رو اجرا کنم
آیناز ایالتی
بنظرم دیدن ۲۰ سال اینده خیلی راحتتر بود از اینکه ده سال دیگه رو ببینی چون دقیقا توی اوج مشکلات و جنگیدنم واسه زندگیم.ولی تجربه جالبی بود میشه گفت اماده شدم واسش
Niloofar
جذاب ترین جلسه این دوره تا الان بود به نظرم
دقیقا هرچیزی رو که تو لایو گفتین اجرا کردم و اینکه من احساس کردم اگر الان مرده بودم هیچکس از دستم ناراحت نیست چون سعی کردم همیشه آدم نایسی باشم
ولی
شاید واسه خودم اونقدری که باید وقت نذاشتم 🙁
Niloofar
اینکه هر بار با سالهای نزدیک تری ملاقات میکنیم داره روند رو از هیجانی بودن به منطقی بودن نزدیک تر میکنه . خیلی مشتاقم تا ببینم توی روزهای بعدی قراره چه اتفاقی بیفته
شيوا
سلام
ملاقات با آينده جذابه
تمرين ديشب كه ملاقات با ١٠ سال ديگه بود باعث شد خيلي منطقي تر با مسائل روبرو بشم.
غزاله
گزارش:
نسبت به ۲۰ سال آینده سعی کرد منطقیتر باشه و به واقعیت نزدیکتر. و البته متوجه شد که نیاز به تلاش بیشتر داره
AmirBahador
سلام
ملاقات با ۱۰ سال آینده کمی ملموس تر و منطقی تر بود به نظرم و بهتر میشه با واقعیت روبه رو شد.
sarviha
چقدر خوبه که بتونیم خیلی خوب و دقیق در مورد سالهای آیندمون تصویر سازی کنیم
مرسی از استاد صباغی عزیز
حمیده شریعت صفا
سلام الان که باید منطقی تر و دقیق تر بنویسم گیج و هاج و واجم که چطوری باید تو مسیر قرار بگیرم و مطمئن باشم که راهم درسته فکر میکنم به راهنمایی های بیشتری نیاز دارم
ممنون
Reijan
احساسم مثل همون بیست سال آینده است.ولی از اینکه مامان و بابام زنده هستند بیشتر خوشحالم و امید به زندگیم بیشتره و از اینکه جوونترم و انرژی بیشتری دارم مطمئنم کارهای بیشتری از دستم برمیاد.پیش به سپی پیشرفت
zeynabe faraji
تمرین امروز جالب شد
اومدم هر سه سال ۲۰ و ۱۰ و ۵ رو کنار هم گذاشتم و بادقت مسیرش رو دیدم .فک میکنم اینبار منطقی تر نوشتم
شیرین کبریایی
سلاااام سلااااام
چند سری بررسی و کند و کاو ها برام مرور شد و هی بیشتر مطمئن شدم چی میخوام چی نمی خوام.
چیا حرفه ای تر باید انجام بشن و چیا تفریحی.
احساس خیلی خوبیه برام این نظم و سر و سامون دادن به هدف هایی که سال ها دارم بهشون فکر می کنم و براشون تلاش می کنم.
بازم مرسی……. 🌟🌟🌟
میناخسروی
سلام
خداقوت
انجام تمرین برام راحت نبود
درکش نکرده بودم
سپاس
مینا خسروی
سلام
خداقوت
تمرین جلسه قبل برام جالب نبود (چرا هی برگردیم عقب)
اما امروز بهتر بود چون به آینده نزدیکتر ، نزدیک شده بودم
احساس بهتری دارم.و اینکه الان باید توخونه بشینم و کاری نمیتونم بکنم استرس دارم.واین وضعیت تا کی میخواد ادامه داشته باشه😞
یجورایی درونم ول ولس تا کاری انجام بدم تا به اون چیزایی که نوشتم برسم
سپاس
محمد حیدری
سلام
خیلی خوب متوجه شدم که میتونم خیلی کار ها رو جدی تر شروع کنم شاید ساختمان مهارت و کسب و کار من از آجر امروز من باشه
اینو یاد گرفتم که چند نکته رو به خوبی از الان سر مشق خودم قرار بدم مثل پس انداز کردن یا یادگیری مهارت چرا من باید پنج مهارت داشته باشم وقتی که از امروز خودمو شناختم و با خودم دارم کنار میام و خودمو در آینده میبینم
ShadI
میشه با قرار دادن هدف های کوچک و پیوسته در یک مسیر و دراینده های نزدیک به یک هدف مهم و بزرگ و کلی در دوردست ها رسید…
نیره
صبح زود شروع کرد تمرین رو انجام داد برای اولین بار
امروز تصمیم گرفته اولین نفری باشه که تمرین رو میفرسته
وقتی بالای برگه مینویسه 5 سال زودتر ب ههدفش نزدیک شده استرس گرفت انگار بکه بار مسئولیت ایده هاش رو واقعا روی دوشش احساس کنه!
وقتی روی کاغذ مینویسه احساس مسئولیت داره به نوشته هایی که انجام میشن و نمیشن.
سر این تمرین خود کوتاه کردن زمان و رسیدن به ریز کارهارو مسیر نیش مارکتینگ تصور کرد و وقتی نمیتونست شغلهایی که دوست داره رو نیش تر بکنه این روال یکم شفافترش کرد
مهارت هایی که نوشته بود رو بید تو 5 سال فیکس کنه که بتونه به نوشته های سالهای دیگه برسه !
و سخت ترین قسمت تمرین امرزو براش نوشتن 5 تا کار خوب بود! وقتیتو 10 و 20 سال تصور میکنه درامدی خوبی داره انجام دادن کار براش راحتتره ولی تو این 5 سال یکم سخت بود و اینکه واقعا با قدرت و یا ثروتی که داره چه کارهای خوبی میتونه انجام بده و مدام به منطقه ای که توش زندگی میکنه فکر میکنه شاید بهتر باشه خارج از اون هم فکر کنه !
موقع تکمیل جدول وقتی با عدد ها سر و کار داشت دید نمیدونه پروفایل مالی اش چیه و چقدر هزینه و درامد و پس انداز میتونه داشته باشه باید یه نسبتی باشه !
مرجان
سلام.
جالبه نمیدونم چرا هرچی میام و به حال نزدیک تر میشم برنامم برای ۲۰ سال دیگه کامل تر میشه.مثلا یه هدف بلند مدته که به هدفای کوچیکتر تقسیم میشه
زهرا حبیبی
سلام
خیلی باید منطقی بود البته به نظرم یه تلنگر میشه واسه تلاش بیشتر
فکر آدم درگیر میشه و نگران میشیم البته از نوع خوبش نوعی که میفهمیم چقدر آینده بهمون نزدیکه برخلاف چیزی ک رویا پردازی میکنیم
خوشحالم که هم مسیر شمام❤️
سپیده
سلام
من ۵ سال رو نوشتم
بعد اومدم همه رو کنار هم قرار دادم از کوچیک ب بزرگ این برای منطقی تر نوشتمشون
کلا من موافقم از کوچیک ب بزرگ بنویسم اینجوری بهتر روی من جواب میده
مرسی
Maryam Ghasri
سلام
نوشتن در مورد ۵ سال آینده و بعدش تو فضای مقایسه یک جدول قرار دادن شب های گذشته باعث شد واقع بینانه تر ببینم و حتی توی این مرحله کمی تغییر توی آینده ۱۰ و ۲۰ سال آیندم بکنم انگار هر چی آینده بهت نزدیک تر میشه همه چی واقعی تر و ملکوس تر و حتی جدی تر میشه من کاملن روند تغییرو حس میکنم و این برام واقعن خوشاینده.
ممنونم ازتون
Zahra
اینبار واقعا زهرا منطقی تر نوشت و متوجه شد اگه بخواد به اون زندگی که دوست داره برسه واقعا وقت نداره و باید تلاش کنه و کلی کار داره واسه انجام دادن ،پس اصلا وقت نداره نا امید بشه یا بخواد تغییر مسیر بده
Amirhadian
کار خاصی نخواهم کرد فقط قولهایی که تو این چندسال به خودم دادم عملی خواهم کرد.
نه هیچکار جدیدی
نیلو
سلام و عرض ارادت
خیلی جذابتر شد همهچی. حس اینکه میشه واقعبینانه موفقیت رو تجسم کرد به آدم انگیزه میده برای حرکت. نیلو وقتی روند زندگیشو مرحله به مرحله تا بیست سال آینده جدول کرد، حس کرد چقدر به ایکیگای خودش نزدیک شده ( وه چه کتاب خوبی بود کتاب ایکیگای) و الان یه بمب انرژیه.
سپاس از شما
Amirhadian
دوست ندارم به چندسال دیگر نگاه کنم
دوست دارم وجود نداشته باشم
Mimsadeghiyan
سلام
تمرین امروز دیدگاهم رو منطقی تر کرد نسبت به کارم و یه جورایی مسیرم رو انتخاب کردن
مهدی اکبری
مهم ترین نکته این آموزش برای مهدی این بود که مهدی روند منطقی کار را باید رعایت می کرد مثالا مهدی نمی تونه تا وقتی خودش یه شرکت بزرگ را هدایت نکرده وارد مرحله سرمایه گزاری تو کارش بشه و این از اون چیزای بود که مهدی مجبور به تغییر دادن اهداف ده ساله و بیست سالش کرد. 🙂
محسن فرضی
سلام
تمرین هر روز داره کیفیت تصور و کیفیت پخش تصویر ایندمون واضح تر وhdو full hdمیکنه😅
نکته ای که چه در مورد نوشتن بخش ۵ ساله و چه مقایسه موثره اینکه شما تو اون زمان پنج ساله یا بهتره بگم پایان سال پنجم چه مهارت هایی داری و اگر اونها رو داری یک هم ارز مالی داری که ماشین اون روز داشته باشی و با چه کیفیتی یا پس انداز یا شاید بشه گف حتی سلامتی و میزان سلامتی و آرامش آدمهای معروفی که میشناسی
و بعد مقایسه ی تطبیقی متوجه کیفیت منطقی نوشته هامون میشیم
لیلا دده خانی
سلام
نوشتن ۵ ساله نسبت به ۱۰ و ۲۰ سال آینده منطقی تر به نظر می رسه با توجه به وضعیتی که الان دارم با این روندی که پیش می رم کجا خواهم بود ؟ آیا نیاز به تغییر هست تا به یه سری خواسته برسم؟ چه تغییراتی؟ در پی آن چه اقداماتی؟ و موانع؟ و…خیلی خوب باعث کنکاش ذهنی میشه
Kiana karimi
۵ سال دیگه خیلی خفن تر و ایده ال تر نسبت به ۱۰ یا ۲۰ ساله دیگه نبود ، خیلی منطقی تر و واقعی تر بود ، مهارت هام خیلی فوق العاده نبود ، ولی فکر میکنم الان با برنامه ریزی درست میتونم برسم بهشون ،
من قبلا تو ذهنم بهشون رسیدم فقط مونده تو واقعیت لمسشون کنم .
ممنون که کمک میکنید درست فکر کنیم تو این مسیر …
AmirBahador
سلام
تو مقایسه و روند این سه بازه زمانی اعداد و اهداف منطقی تر شدن در واقع مسیر راه مشخص میشه…و اینکه زمان خیلی زیادی نداریم و باید خیلی تلاش کرد چون یکی از مشکلات من هدر رفتن وقتمه متاسفانه
کیانی
سلام.
چیزی که برای من اتفاق افتاد این بود که من ۵ سال آینده رو بهتر میتونم ببینم و از یک سال پیش دائم دارم براش برنامه میریزم و هر چی تعداد سال ها کم میشه میطلبه که ما منطقی تر بشیم و این خاصیت این تمرین بود که در دل خودش نهفته بود و این جالبی این تمرین بود.
زاهده اردلان
تمرین رو انجام داد، جدول هم کشید، نگاه منطقی تر و واقع گرایانه تر باعث شد به این فکر کنه که لیست 20 سال و 10 سال نیاز به اصلاح داره. به نظرش اگر از حال به آینده میرفت اینقدر تاثیرگذار نبود که این از آینده به حال تاثیرگذاره.
Parastoo
با سلام
تمرین دیشب خیلی خوب بود. پرستو فهمید برای رسیدن به هدف ۲۰ سال اینده اش چه مهارتهایی لازم داره، چه ادمهایی را باید ملاقات کنه و کلا مسیر براش روشنتر و منطقیتر شد.
با سپاس
Alihjhy
سلام و درود
میتونم بگم الان شد چیزی که میخواستم این روش ها داره برامتینده رو روز به روز شفاف و شیشه ای تر میکنه
این جوری هم ادم تکلیف با خودش معلومه هم میدونه چقدر باید تلاش کنه
Alireza.jahanian5549
سلام وقت بخیر
اول بابت وبینار ازتون تشکر میکنم. کلن برنامه های شما جذابه و واسه همین میشه پای همه کاراتون بود.
روز سیزدهم هم بع مراتب جذاب تر از روزای قبل ولی سخت تر بود من واقعا فکر میکنم ۲۰سال خیلی راحت تر بود، ۱۰سال سخت شد و استرس زا گ. چون میگی ۱۰سال دیگست سریع میاد. باید خیلی عمقی بهش نگاه کرد من کاراتونو دوست دارم. واقعا برنامه های خوبی واسه ما دارین ارائه میدین استاد.
ممنون
محسن فرضی
سلام
با نوشتن مهارت ها بنظرم میشه راستی ازمایی کنیم خودمون چون با میزان مهارت و تبدیل کردن اون به پول میشه حدس زد ایا واقعا ماشینی که میخوای پس اندار درآمد رو میتونی داشته باشی یا نه و درسته که ۵ کار خوب بر مبنای سخاوت هم معنی میشه اما باز سنگ محک دومی که ببینیم آیا مهارت ها رو بدست آوردیم پولی که مد نظرمون بوده چطور و …
مهدیه خورشید
برای ۵ سال اینده برنامهریزی دقیقتری انجام دادم و اهمیتش برام بیشتر شد چون اهدافو شرایط ۵ سال اینده در واقع زیرساخت اهداف ۱۰ و ۲۰ سال اینده خواهد بود. در نتیجه تلاش مضاعف و برنامهریزی خیلی دقیقتری رو نیاز داره. طبق پیش بینی که انجام شد در واقع بعد از ۵ سال باید یک جهش به وجود بیاد و در واقع اصل توسعه اهدافم بعد از ۵ سال باید اتفاق بیفته. اما چند نکته وجود داره ۱. توسعه و تقویت زیرساختها منوط به گسترش و ارتقاء تواناییها و مهارتهای خودم هست که باید از الان شروع بشه.
حسین
سلام
یه مسیر نسبتا منطقی میبینم، 20 سال بعد باید یکسری مهارت ها و جایگاهی داشته باشم! خب پیشنیازش چیه؟ برای خودم مشخص کردم که اول باید اینا رو بدست بیاری بعدش میرسی به چیزی که دوست داری، 20 سال بعد کارهایی میخام انجام بدم که تنهایی غیر ممکنه! باید دایره دوستانم رو گسترش بدم و سعی کنم هم خودم هم اونا به تخصص لازم برسیم…
Arman
اتفاقی که افتاد، با توجه به ایده آلی که داشتم ( ۲۰ سال آینده ) حالا باید توی ۵ سال آینده اون مهارتایی که ۲۰ سال آینده در اون شغل دارمُ فرا بگیرم. پس توی نوشتنِ تغییر روند در قسمت مهارت ها کاملا متوجه شدم قدم به قدمِ مسیرم چجوری میتونه باشه ( باید باشه )، و فهمیدم از همه مهمتر زندگی پیچیده نیست 🙃
Behnoosh
سلام
بهنوش وقتی این تمرین رو شروع کرد به این نتیجه رسید که خیلی منطقی تر نسبت به ۲۰سال و ۱۰سال فکر میکنه
و ب این فکر فرورفت که این مهارتها رو چجوری باید طی این سالها یاد بگیره و عملی بشه رویاهاش
مهسا
با این تمرین حس بهتری نسبت به اهدافم و ایندم پیدا کردم و مشتاق تر شدم برای انجام تمرینهای روزهای بعد
رضا اسکندری
تمرین امروز خب یکم از روزای دیگه سخت تر بود چون 5 سال نزدیک تر هست و باید جواب های بهتری براش بنویسیم.
اما اون کاری که گفتین انجام بدیم کمک کرد تا بهتر تمرین رو انجام بدیم.
امروز هم عالی بود و حس خوبی بهم داد، داریم به روزای خوبی میرسیم.
شیوا
فکر میکنم این تمرین خیلی خوبی بود اما بیشتر واسه کسایی که توی ایران هستن ، اینجا همیشه و توی هر سنی مسیر کاملا برای پیشرفت یا انتخاب شغل بازه ، فقط کافیه تصمیم بگیری ، احتیاج نداری بدوی و بترسی ، هروقت نخوای میتونی دوباره از اول شروع کنی و دولت همه جوره همیشه پشتت واسه هر تصمیمی ایستاده ، چه درس چه دانشگاه ، چه دوره های ۳ سالِ چه شغل آزاد یا هرچیزی که بخوای ، اگر تصمیم بگیری ۱۰۰٪ بهش میرسی
Faezetabatabaei
خیلی جالب بود .ملاقات با ۵ سال آینده بهم نشون داد که من واس ۱۰ سال دیگ زیادی توقع پیشرفت دارم .و جالب تر اینجاست که مثلا ذخیره پول ۵ سال دیگم رو زدم ۶ میلیون در حالی که ۱۰ سال دیگمو زدم ۵۰ میلیون و متوجه شدم.ممنون حس عجیبی داشتم .و اینکه یه چک خوردم ازین تمرین تا جدی تر برنامه ریزی کنم و بهتر و واقع بینانه تر .
بهاره رضائیان
امروز دیدم خیلی چیزارو باید منطقی تر کنم. ولی یه چیزایی رو دلم میخواست همچنان داشته باشم ولی یکم سنگین به نظر رسید. تصمیم گرفتم اونایی که برام خیلی مهمن رو نگه دارم ولی برنامه ریزی و تلاشم رو هدفمندترش کنم که حتما بهشون برسم. نشدنی نیست. ولی خیلی برنامه ریزی شده باید پیش برم.
Parisa
من اون ٢٠ سال و ١٠ سال رو انگار شكل ى گيم و بازى ميديدم يا ى آرزو ولى زمان كه نزديك تر شد باعث شد منطقى بشينم به مسير و روندى كه ميخام جلو برم نگاه كنم . اتازه شروع كردم به نوشتن اين كه پله پله چ جورى بايد جلو و اولين مهره رو چطورى حركت بدم . ديدم كه براى جايگاهى كه ميخام برسم چ آموزش هايى بايد ببينم و براى رشد خودم چ كارهايى بايد انجام بدم 🌹
Sara jokar
سلام شبتون بخير
كار داره دقيق تر ميشه و حساس تر
دارم به چيزايي كه دوست دارم و ميتونم برسم بهش نزديك تر ميشم و ميفهمم توي چه كاري ميتونم موفق بشم
ممنونم از شما🌹
Honey
همه چیز داره جالبتر و واقعیتر میشه، از تصویرسازی ذهنی به واقعیت فاصله کمتر میشه ، وقتی در جدول سه مرحلهای بین بیست تا پنجسال همهچیز مرتب و طبقهبندی شد ، ملاقات با آینده لذت بخشتر شد.
هانی شکرگزار و سپاسگزاره که اینجاست:))
Azadee
وقتي كه ازاده داشت حساب ميكرد كه ٥ سال اينده چند سالش ميشه، يه دفعه اي ذوق كرد و برق افتاد توي چشماش، چون ٣٣ سالگيش براش خَيلي نزديك تَر بود و جذابتر و قابل تصورتر.ازاده يكم تصوير سازي خَيلي دور براش سختتره براي همين نزديكتر رو بيشتر دوست داره، چون يه سري إقدامات رو الان داره انحام ميده كه ٥ سال اينده به راهي ميتونه نتيجه بگيره
سعید قصیری
من تقریبا تو فاز هدفگذاری هستم الان.
اینکه از آخر شروع کردیم و اومدیم به 5 سال ذهنیت من رو خیلی خوب هدایت کرد.
فاز خوشبینی رو رد کردیم و الان داریم میرسیم به سمت برنامه ریزی عملی و برای من داره جذاب تر میشه
Sara Mashayekhi
شب خوش. تمرين امروز شبيه تر به زندگي و احساسات واقعي من بود اما برنامه ها و چشم اندازي كه تعريف كردم براش بسيار ملموس بود . حتي در بعضي آيتم ها حسم اين بود كه الان دارم در اون موقعيت زندگي ميكنم و شرح حال نه برنامه كوتاه مدت .
اين تصاوير بيشتر از هر چيزي دوست داشتم مخصوصاً زماني كه روند رشد خودم در سه دوره زماني پشت سر هم ميديدم.
بي صبرانه منتظرم بهشون برسم.
مارال کریمی هستم
سلام
من بابت رسبدن به خواستم از استخدام رسمی دادگستری گذشتم
نشستم برای خواستم تلاش کردم،بعد نه ماه نتیجه نگرفتم. شکست خوردم.به چه کنم چه کنم افتاده بود، این دوره از اون کارگاه سه روزه عالیتر بود،اینجا فهمیدم چی به چیه، اینجا فهمیدم بعضی چیزا که تو ذهنمه ذاتا شغل نیستن،بلکه یه علاقه شدیدا، تجربه یه حس مفید بودن و تحت توجه قرار گرفتنه، البته برای خودم اصطلاحا من میگم خود تحویل گیری،خودم خودم رو تحویل میگیرم.
بعضیاشون شغل نبود علاقه دیوانه وار بود
دیروز با راحله رستمی کلی حرف زدم
ازش تشکر کردم
من پیدا کردن مسیر و این همه انرژی تو اول۹۹ رو مدیون شماهام…مرسی با بودنتون دنیای مارو قشنگتر کردین، بزودی براتون از نتیجه تو همین چند وقت خواهم گفت،تو همین قرنطینه دارم رشد میکنم
مرسی از همتون
سید رضا جلالی
سلام و درود
با تقسیم بندی یک دیدگاه زمان دار برای رسیدن به اهداف ،و کوچک کردن زمان و نزدیک شدن به زمان حال میتوانیم به حرکت درست در مسیر رسیدن به اهداف بزرگ یا ایجاد تغییرات لازم ،بیشتر پی برد،که آیا مسیر حرکت و تصمیمات کنونی من میتواند مرا به هدف اصلی برساند
مهری م
سلام
با وجود اینکه داریم از نظر زمانی به زمان حال نزدیکتر میشیم تو برنامه ریزی من ب کل چیزایی ک نوشتم برای 20 سال شک کردم و حس کردم شاید نشدنی باشه بعضی مواردش پس ی مقدار تنظیمش کردم…
خیلی هم اتفاقات پیش بینی نشده وجود داره و هزاران مورد دیگ ک ممکنه اونجوری ک میخوای پیش نره یا حتی برعکس بهتر ازون چیزی بشه ک تصورشو میکردی…
مقایسه این موارد متغیر با هم خیلی کمک کننده بود
خیلی ممنونم از زحماتتون 🌹🌹🌹🌹
سیما دلبری
سلام و درود
تمرین امروز سیما دلبری بر اساس منطق درستی که با بررسی روند آینده دید بسیار درستی از آینده برایش خواهد داشت آنچه که در ۲۰ سال آینده و ۱۰ سال آینده و ۵ سال آینده پیش بینی میکرد اکنون روند منطقی آنرا به وضوح میبیند چقدر افکارش نسبت به آینده تغییر کرده و چقدر به آینده زیباتر از گذشته نگاه میکند و از برکتهای این دوره باارزش بسیار ممنون است و سپاسگزار
درود
Shams1400
سلام تمرین امشب به واقعیت نزدیک تر بود و سبب شد که منطقی تر فکر کنیم و مغز محتاط تر عمل می کرد .
نسيم
سلام و وقت بخير
ترسناك بود، ميشه چيزي ننويسه !
Newshaa
تصور 5 سال آینده برام راحت تر از 10 سال بود چون تا حدی هدف گذاری طولانی مدت در حد 5 سال داشتم و با بررسی روند تا حدی دستم اومد که آیا هدف گذاری ها منطقی بوده یا نه و چه جزئیاتیش نیاز به تغییر یا فکر بیشتر داره.
معصومه
سلام.امروز تو ذهنش کمی دو دوتا ۴تا کرد.نیاز داره بازم واسه این سفر ۵ ساله فکر کنه
Reyhaneh kermanizadeh
سلام
الان که دیگه اون ایده آل در نظر گرفتن آینده براش تموم شده ب نظر میرسید
همینطور داشت بیست سال و ده سال دیگه ای که نوشته بود رو نگاه میکرد
باخودش کلنجار میرفت که میشه ده سال دیگه اونطوری باشه ولی توی نصف این مسیر که پنج سال دیگه اس چی؟!
چیکارباید بکنه
خیلی چیزا ب ذهنش رسید که یادداشتشون کرد
انگار فقط با استراحت و خواب و تفریح نمیشه ساخت آینده رو
یکم زیاد جدی شد قضیه براش
هدفاش خیلی دور از تصورش بودن
اما ۵ سال دیگه انگار همین پس فرداس براش
مرجان لطفی
همچنان به راهنماییاتون احتیاج دارم منتظرم تاآخر دوره جواب سوالامو بگیرم
forouz
منطقیتر قدم برداشتن رضایت قلبی توست.
sadeghi
سلام
ديگه هدفها واقعي شدن. انگار هدف گذاري دقيق تو داره ميشه. بايد روش برنامه ريزي و فكر كرد
عالي بود اين تمرين
سارا مشیری
سلام امروز به دلیل مشغل زیادی کاریش خیلی نتونست وقت بزار برای این تمرین ولی یکم راجبه اینده اش و اینکه دقیقا باید چیکار کنه تا برسه به اون سارای جذاب 20 ساله دیگه وقتی بهش فکرمیکرد متوجه شد که 5 سال خیلی از آنچه که فکرمیکنه زودتر میگذره و باید بجنبه اگه میخواد به ارزو هاش برسه
فاطمه شاکری
فاطمه امروز امروز دید خیلی بازتری نسبت به این ۳شب پیدا کرد و فهمید که خیلی واقع بینانه به موضوع نگاه نکرده بوده ولی بعد از اینکه ۲۰سال و ۱۰سال و ۵سال رو در کنار هم گذاشت تازه متوجه شد که چقدر همه چیز زنجیره وار به هم مربوطن و برنامه ریزی این چندسال اول خیلی تاثیر گذاره و برای رسیدن به اون ایده الهای ۲۰سال بعد باید سالهای قبلش رو خیلی تو دستش داشته باشه
فاطمه شاکری
فاطمه امروز امروز دید خیلی بازتری نسبت به این ۳شب پیدا کرد و فهمید که خیلی واقع بینانه به موضوع نگاه نکرده بوده ولی بعد از اینکه ۲۰سال و ۱۰سال و ۵سال رو در کنار هم گذاشت تازه متوجه شد که چقدر همه چیز زنجیره وار به هم مربوطن و برنامه ریزی این چندسال اول خیلی تاثیر گذاره و برای رسیدن به اون ایده الهای ۲۰سال بعد باید سالهای قبلش رو خیلی روش کار کنه
ali. abs
این تمرین هایی که هر شب داره اتفاق میفته و این روند اون اینده 20 سال دیگه را جدی ترش میکنه دیگه غریب نیسم باهاش با اینکه هیجانی بود ولی حس بیگانگی قبل با علی 44 ساله ندارم
امیر
خیلی سعی کردم منطقی و دقیق بنویسم و زیاد رو حال و هوای تخیل نتابم و واقعا آنچه نوشتم که قصد دارم در آینده بهش برسم
احسان 7777
باز هم کمی رویا پردازنه نوشتم ولی خیلی کمتر شده بود تو ۵ سال آینده و امیدوارم که بتونم به خواسته هام برسم
رضا حنیفی
سلام
امروز بازهم بیشتر روی خودم دقیق شدم و احساس بهتری نسبت به آینده شغلی خودم دارم و امیدوارم بتونم این دقت روز به روز بالاتر بره،ممنونم ازتون.
عماد
به نام خدا
سلام
به نظرمن اهداف اگر احساسی انتخاب شوند بهتر است تا منطقی…
اهدافی که فقط منطقی باشند خیلی زود فراموش میشوند به این دلیل که ذهن خودآگاه یک ذهن منطقی و ضمیرناخودآگاه ذهن احساسی هستند و وقتی ما تصمیم میگیریم و هدف انتخاب میکنیم و برای رسیدن به آن هدف برنامه ریزی میکنیم همه این کارها توسط ذهن منطقی انجام میشه اما زمانی که میخواهیم آن کارهایی که برای رسیدن به اهدافمان تعیین کرده ایم روو انجام دهیم با ذهن احساسی این کارو انجام میدهیم و چون هدفمان فقط جنبه منطقی دارد به همین خاطراز دنبال کردن آن هدف لذتی نمیبریم و خیلی زود اونو فراموش میکنیم.
سما
سلام
تمرين امروز يه تلنگري براش بود، فهميد براي رسيدن به هدف جدا شدن از رويا و زندگي كردن در واقعيت لازمه، اگر بخواد به ويژن ٢٠ ساله اش برسه، از همين امروز بايد همه معادلات رو درست حل كنه و اعداد رو منطقي كنار هم بچينه، رويايي به واقعيت تبديل ميشه كه براش هدفگذازي هاي كوتاه مدت و منطقي چيده شده باشه
سما
سلام
امروز با اينكه سطح انرژيش كم بود ولي تلاش كرد تا بتونه بهترين امروز خودش باشه و يه قدم به حل كردن معادله نزديكتر بشه
تمرين امروز يه تلنگري براش بود، فهميد براي رسيدن به هدف جدا شدن از رويا و زندگي كردن در واقعيت لازمه، اگر بخواد به ويژن ٢٠ ساله اش برسه، از همين امروز بايد همه معادلات رو درست حل كنه و اعداد رو منطقي كنار هم بچينه، رويايي به واقعيت تبديل ميشه كه براش هدفگذازي هاي كوتاه مدت و منطقي چيده شده باشه
سما
سلام امروز با اينكه سطح انرژيش كم بود ولي تلاش كرد تا بتونه بهترين امروز خودش باشه و يه قدم به حل كردن معادله نزديكتر بشه
تمرين امروز يه تلنگري براش بود، فهميد براي رسيدن به هدف جدا شدن از رويا و زندگي كردن در واقعيت لازمه، اگر بخواد به ويژن ٢٠ ساله اش برسه، از همين امروز بايد همه معادلات رو درست حل كنه و اعداد رو منطقي كنار هم بچينه، رويايي به واقعيت تبديل ميشه كه براش هدفگذازي هاي كوتاه مدت و منطقي چيده شده باشه
علیرضا مهیمنی
سلام جناب صباغی عزیز
روز چهاردهم قرار شد با ۵ سال اینده مون ملاقات کنیم
خوب بود اما لذتش از دوشب قبل کمتر بود چون که منطقی تر نوشتیم و قاعدتا باید بیشتر فکر میکردیم که به شرایط فعلی مون نزدیک تر باشه
ی سری چیزا تغییر خاصی نمیکرد مثل محل زندگی یا وضعیت تاهل اما بقیه چیزا مخصوصا میزان درامد تغییرات داشت
و سعی میکردم با شرایط الانم بخونه !
اما کلیتش دستم اومد.
در اخر هم بابت استوری کردن نظرم در روز سیزدهم
ازتون ممنونم
روزگار بکام🌷👍
زهرا
بدنامه ربزی کردم تا ببست سال ایندم برامجذاببت داشت، امیدوارم که برسمبه اونی که نوشتم.
شمیم
۵ سال دیگه هم منطقی تر شد هم ترسناک شد!! انگار خیلی خیلی نزدیکه و براش باید از همین الان اقدام کنم!
سمانه دارابیان
برای من قسمتش درامدیم چالش برانگیز بود. میگن قدرت نوشتن زیاده. نگران بودم نکنه کم بنویسم یا زیادم بنویسم خیلی منطقی نباشه. بیشتر رو اینکه از چه طریقهایی باید پول در بیارم . بقیه موارد مثل بقیه شبها بسیار لذت بخش بود برام و خودمم برای لذت بیشترم مواردی رو اضافه کردم
maryam_ghoreishy
برای من یک شب طوفانی بود.. پر از احساسات متناقض. پر از حس غم به خاطر تصور اینکه بدون رسیدن به چیزی که میخوام زندگیم تموم شه. نتونم اثری که میخوام از خودم به جا بذارم. پر از حس هیچان از اینکه 50 سالگی خودمو به صورت ایده آل تصور کردم. پر از ذوق از تصور میانسالی خودمو همسرم کنار هم و پر از ترس از تصور “نکنه…”ها. در مجموع تجربه ی روشنگر و دوست داشتنی بود.
maryam_ghoreishy
منطقی تر باید نگاه می کردم. در نتیجه مجبور شدم مجددا ی سری به 20 ساله بعد ی سری بزنمو ی چیزاییو تغییر بدم
maryam_ghoreishy
این بار هم منطقم به هیجاناتم غالب شد و دائما در حال تغییر و چکش کاری هستم تا ببینم چه در میاد از آیندم 🙂
فاطمه
سلام، وقت بخیر
بنظر من، 20 ، 10 و 5 سال اینده همشون زمانی رو نشون میدن که ادم توی اون شغل مشغول بکار شده.
تفاوت 5 سال اینده با 10 و 20 اینه که هنوز فرصت کافی برای پیشرفت توی کارمون پیدا نکردیم و این اصلا موضوع دردناک و یا بهتر بگم، موضوع وحشتناکی نیست.
اون چیزی که منو به وحشت میندازه، شروعشه، بخصوص که مهارتی هم ندارم و تازه باید اموزش ببینم.
کسب مهارت کافی و شروع بکار، دغدغه بزرگیه که امیدوارم روزهای بعد، آموزشی برای مواجهه با این فیلم ترسناک داشته باشیم.
ممنون
Niloofar
نمیدونم اینکه این تمرین داره برام راحت حل میشه خوبه یا ن
ولی احساس میکنم میتونم آینده مو تخمین بزنم ینی اگر به همین روالی که تا الان پیش اومدم ادامه بدم و اتقاق عجیب غریبی نیفته احتمال رسیدن به چیزایی که واسه ۵ سال دیگه م در نظر گرفتم زیاد خواهد بود …
تا ببینیم تو روزای دیگه چی میشه ؟؟
مرضیه جوانمردی
روز چهاردهم، و ملاقات با 5سال آینده. خیلی ملموس تر و قابل پیشبینی تر بود. با این وجود مسیر رو پر رنگ تر کرد. روز به روز منطقی تر میشه و به واقعیت نزدیک تر میشه بنابراین باور پذیریش خیلی بیشترمیشه و چیدمان برنامه واسه دستیابی به چیزایی که پیش بینی کردم راحت تر میشه.
Omid.a89
الان منطقی تر به آینده نگاه میکنم و توی ذهنم نقشه راه میکشم که ۲۰ سال آیندمم کاملا منطقی بنظر بیاد
حسن قلیچخانی
۵ سال اینده برام خیلی منطقی تر شد، ولی هنوزم نیازه تلاشم چندبرابر شه و کلی شرایطی ک دست من نیست خوب پیش بره. مهمترین چیزی ک متوجه شدم کارهای خوبه، راستش ۵ تا کار خوب و سخت به ذهنم رسید.
آیناز ایالتی
هرچقدر بازه زمانی کوچیکتر و زمان نزدیکتر میشه ،، اینده منطقی تر و کمی تا قسمتی گنگ تر دیده میشه. من فهمیدم راه خیلی سختی رو پیش رو دارم و باید تلاشم جدی تر بشه
شيوا
سلام
تمرين را انجام دادم و جدول را كشيدم
متوجه شدم بايد نگاه منطقي تري به آينده داشته باشم و بعضي چيزهارو اصلاح كنم
حسن قلیچخانی
۵ سال اینده برام خیلی منطقی تر شد، ولی هنوزم نیازه تلاشم چندبرابر شه و کلی شرایطی ک دست من نیست خوب پیش بره. مهمترین چیزی ک متوجه شدم کارهای خوبه، راستش ۵ تا کار خوب و سخت به ذهنم رسید.
سجاد دهقانی
سلام تمرین روز به روز داره جالبتر میشه و سفر به آیندم منطقی تر و دست یافتنی تر…خیلی خوشحالم که در این دوره شرکت کردم…کم کم دارم از سردرگمی و گیجی بیرون میام.البته سفر به ۵ سال یکم سختتر بود اما خیلی خوب بود…دمتون گرم
Reijan
سلام.خیلی واسه ام جالب بود.مخصوصا که دارم به زمان حال خودم بر میگردم و در بازه زمانی خودم هستم.آرامشم بیشتر شده و با منطق بیشتری میتونم به آینده و کارهام نگاه کنم
Maryam Ghasri
سلام
خب راستش یه کم نوشتن در مورد آینده ها نزدیک منو مضطرب و حساس کرد، با واقعیت رو به رو شدن و نوشتنش ساده نبود باید بیشتر بهش فکر میکردم و مراقب باشم منطقی باشه نه رویا پردازی، کنار هم نوشتنشون توی جدول حتی باعث شد جاهایی اگر تو آینده غیرمنطقی نوشتم تصحیح کنم،
نوشتن در مورد یک سال آیندم شبیه این بود که انگار صبح زود از خواب بیدار شدم و دارم برنامه ی امروزمو مینوسم و باید همش تیک بخوره، پس هم باید زمانو توش در نظر بگیرم، هم تواناییم، شرایطم و هر آنچه که مواد لازم ساختن سال پیش روم هستش، این چالشا برای من جذابن!
شبنم حاجی کرم
سلام روزتان بخیر و شادی و سلامتی
خیلی از انجام این تمرین لذت بردم.و برام ملموس شد اهدافم .و قدم به قدم مشخص شد که مسیرم چیه ؟ الان کجام؟۵ سال آینده چی؟۱۰ سال آینده و در نهایت ۲۰ سال آینده؟ در واقع یک نمای کلی بود از زندگیم در یک صفحه و در یک نگاه.که خوب میتونه راهنمای خوبی برام باشه که هر زمان بهش نگاه کردم یادم میفته که میخام به کجا برم و اگر در مسیر اشتباهی هستم اصلاحش کنم و اگر در مسیر درستی هستم با انگیزه بیشتری ادامه بدم.
ممنون😊🙏
zeynabe faraji
این تمرین برایم جالب
چون خیلی خیلی دقیتر مسیرم شعلیم رو دیدم و
با دقت بیشتر و دیدن همه جوانب اونو نوشتم
خیلی مشتاقم ببینم اخر مسیر چطوری بهش میتونم برسم
Cla60
نوشته ها هی داره منطقی تر می شه. و راجب اینده شغلی که در نظر دارم در حال نوشتن جزئیات بیشتری هستم ولی باز بحث درآمد حساب کتابش سخت می شه و مقاومت برای نوشتنش رو می بینم و یک ترسی برای ثبتش و حتی می گم ممکنه کمتر باشه یا بیشتر
آیناز ایالتی
هر چقدر بازه زمانی نزدیکتر میشه تمرینات واسم جالب تر و هیجان انگیز تر میشه…میفهمم که برای رسیدن به اون مقطه که میخوام باید چقدر بجنگم چقدر تلاش کنم. من که شروع کردم:)
Cla60
نوشته ها هی داره منطقی تر می شه. و راجب اینده شغلی که در نظر دارم در حال نوشتن جزئیات بیشتری هستم ولی باز بحث درآمد حساب کتابش سخت می شه و مقاومت برای نوشتنش رو می بینم و یک ترسی برای ثبتش و حتی می گم ممکنه کمتر باشه یا بیشتر. در کل یکی از کارهای جدیدی که دارم در موردش می نویسم
maryam_ghoreishy
در ملاقات با آینده ام اهدافم عینی تر و شفاف تر شدن برام و اعتماد به نفسم در رابطه با اهداف وشغلی که انتخاب کردم بالا رفت. بعد از انجام گام آخر افزایش سطح انرژیمو به خوبی حس کردم. امید دارم که در راستای عینیت بخشیدن به اهدافی که انتخاب کردم قدرتمند ادامه بدم.
Reyhaneh kermanizadeh
سلام
و باز هم با یه تمرین پر از چالش مواجه شد
اول یه ماه آینده رو در نظر گرفت
بعد یک سال اینده
بعد دو سال و سه سال
خیلی خیلی نزدیکتراز تمرینای قبلی بود
خیلی سخت بود
خیلی
اینکه تموم ایده ال هارو بزاره کنار و با واقعیت مواجه بشه
اینکه تلاشاش رو کم میدید برای رسیدن به هدف یه سال دیگش
خیلی عجیب بود براش
اما سرشار از یه حس امیدواری
برای رسیدن ب اهدافش
Cla60
راجب اینده شغلی که در نظر دارم در حال نوشتن جزئیات بیشتری هستم ولی باز بحث درآمد حساب کتابش سخت می شه و مقاومت برای نوشتنش رو می بینم و یک ترسی برای ثبتش و حتی می گم ممکنه کمتر باشه یا بیشتر. در کل یکی از کارهای جدیدی که دارم در موردش می نویسم
Zahra
برای زهرا که هنوز راه دانشجوییش ادامه داره یکم شهامت میخواد نوشتن از آینده ، اما جالبه براش و این برنامه نوشتنا این دختر بازیگوش رو تبدیل به یک فرد هدفمند میکنه
زهرا از آقای صباغی ممنونه
Cla60
به نتایج خیلی خوب و تقریبا آرامش رسیدم چرا که انگار تمامش رو تصویرسازی کردم البته بازهم باید رو جزئیات کار کنم. و چراغ روشنتری برم جلو
زهرا حبیبی
سلام دیشب فکر کردم تمرین سختی پیش رومه ولی وقتی شروع کردم به نوشتن دیدم واقعا میتونم بهش برسم یا خیر
فکرم درگیر شد ک باید تلاشمو بیشتر کنم تا همشون به واقعیت تبدیل بشن چون علاوه بر اهداف مالی هدفم زندگی خوب برای خانوادمه پس ارزش جنگیدن داره .
هراز گاهی باید سر زد به این نوشته ها تا یادمون نره باید واسه چی باید تلاش کنیم.
بهارا
با اینکه همه میگن کمالگرام و خیلی ام رویاپردازم ولی به نظرم خیلی خوب نوشتم و نزدیک به واقعیت
خیلی دوسشون دارم و میبینم ک اتفاق میوفتن حتی بیشترش
میتونم بگم حداقل ۵ سالی هست ک با این روش ملاقات به آینده به یه شکل دیگه اشنا هستم و گاها انجام میدادم ولی این بار با همه دفعات فرق داشت
خیلی مسیرم روشن تر شد برام و حسه عجیبیه مثه یه دستی ک یکسال بهش نیاز داشتم تا هولم بده به سمت چیزایی ک میخوام
خدا باعث و بانیشو خیر بده :))))
پريسا
چ قد كار امروز برام سخت و قشنگ بود . برا منى كه براى يك هفته بعدمم برنامه نداشتم اين تمرين خيلى چالشى بود . ديدم كه بايد براى رسيدن به جايگاهى كه ميخام چ قدر مهارت كسب كنم . ممنون از حميد صباغى براى آموزش ها و اين كمپ . به اين حس رسيدم كه چ قد كار دارم تو اين دنيا و ميتونم مفيد باشم به شرط عمل گرايى 🌹
نیلو
سلام و عرض ارادت
این تمرین واقعا چسبید، نیلو تونست استپ بای استپ مسیر اهدافش رو ترسیم کنه و روند رسیدن بهشون رو واضحتر ببینه و جون تازهای گرفته برای لذت بردن از زندگیش در راه رسیدن به مقصدش. نیلو چون تا جدولی که دیشب کشیده بود رو میدید چشماش قلب میشد؛ اونو پرینت گرفت و چسبوند بالاسر تختش که هر روز ببینتش حتی ازش اسکیرین گرفت گذاشت بک گراند گوشیش.
اینم بگم نیلو دیشب جدیتر نمودار ایکیگایش رو کشید و به یک چیز تازه و هیجانانگیزی رسید که تاحالا بهش فکرم نکرده بود. نیلو خیلی ازتون ممنونهها.
شاد و سرزنده باشید.
Honey
وقتی جدول سه ساله را میکشید ، به کشیدن خط آخر که رسید (یعنی سال آینده) همراه کشیدن خط جدول ، تپش قلب اومد سراغش، نه به خاطر هیجان ، به خاطر احساس مسئولیت …
با کشیدن این جدول و لیست کردن داشتهها و خواستههای آیندهش، احساس کرد مسئولیت سنگینی داره و باید قویتر گام برداره..
هانی ، خیلی خرسند و سپاسگزاره که اینجاس و از تیم خوب همراهش تشکر میکنه:)
Behnoosh
سلام
بهنوش با تمرین دیشب یجورایی برنامه ریزی کرد واسه کارایی که قراره در ۳ سال اینده انجام بده و به چیزایی که قراره برسه😍 خیلی خوشحاله که همچین مسیر روشنی جلوش قرار گرفته
مسیری ک هم بتونه اونو به اهدافش نزدیک کنه و هم در طول مسیر لذت ببره از زندگیش
Parastoo
با سلام
پرستو دیشب یک مسیر دقیق با تمام جزئیاتی که باید رعایت بشه را برای ایندش نوشت. مسیر اینده براش شفافتر شد و تصمیم داره با قدم های ارام و پیوسته این مسیر ۲۰ ساله را طی کنه
ممنون از شما
نیلوفر
سلام
وقتتون بخیر
این تمرین عالییی بود
دلم می خواست یه وقت پیدا کنم تا بتونم یه سری برای چند سال آیندم به خصوص امسالم برنامه ریزی کنم تا بدونم باید چیکار کنم و بشه نقشه ی راهم…
مرسی🌺🌺
مهدی
به منطقی شدن چشم انداز آینده بهم کمک کرد
Alireza.jahanian5549
سلام وقت بخیر
خیلی خیلی داره سخت میشه، به قول استاد ۲۰سال آیندرو هرچی دوست داشتی نوشتی دیگه وقتی به پایین تر میرسی باید دقیق تر بنویسی و ظرافت کار بیشتر شه
Alireza.jahanian5549
سلام وقت بخیر
من حس میکنم این تمرینا چند تا ویژگی داره و بهتره بگم چندتا خصوصیت داره
۱. متوجه میشی خیلی وقتاتو هدر دادی میتونستی لااقل درست فکر کنی
۲. متوجه میشی میتونی فکرتو درگیر کنی و متمرکز شی رو چیزایی که دوست داری
۳. وقتی این تمرینو انجام میدی مخصوصا واسه ۵سال به پایین متوجه میشی اینجا دیگه فقط نباید حرف بزنی خودتو باید یه سال دیگه تو اون موقعیت که میگی بذاری
۴. وقتی به سالهای نزدیک میرسی اول ترست بیشتر میشه که میتونی بهش برسی واسه همین خودتو دست کم میگیری
۵. داری ذهنتو و تواناییتو به چالش میکشی
۶. اگه نتونی به چیزی که میخوای برسی میدونی که فکرتو واسه بعد اون تغییر دادی و تلاشتو بیشتر میکنی
ممنون از شما استاد گرامی
Alireza.jahanian5549
سلام وقت بخیر
این تمرین و تمرینهای قبل چند تا خصوصیت داشت
۱. متوجه میشی خیلی وقتاتو هدر دادی میتونستی لااقل درست فکر کنی
۲. متوجه میشی میتونی فکرتو درگیر کنی و متمرکز شی رو چیزایی که دوست داری
۳. وقتی این تمرینو انجام میدی مخصوصا واسه ۵سال به پایین متوجه میشی اینجا دیگه فقط نباید حرف بزنی خودتو باید یه سال دیگه تو اون موقعیت که میگی بذاری
۴. وقتی به سالهای نزدیک میرسی اول ترست بیشتر میشه که میتونی بهش برسی واسه همین خودتو دست کم میگیری
۵. داری ذهنتو و تواناییتو به چالش میکشی
۶. اگه نتونی به چیزی که میخوای برسی میدونی که فکرتو واسه بعد اون تغییر دادی و تلاشتو بیشتر میکنی
ممنون از شما استاد گرامی
Maryam Ghasri
سلام
خب راستش یه کم نوشتن در مورد آینده ها نزدیک منو مضطرب و حساس کرد، با واقعیت رو به رو شدن و نوشتنش ساده نبود باید بیشتر بهش فکر میکردم و مراقب باشم منطقی باشه نه رویا پردازی، کنار هم نوشتنشون توی جدول حتی باعث شد جاهایی اگر تو آینده غیرمنطقی نوشتم تصحیح کنم،
نوشتن در مورد یک سال آیندم شبیه این بود که انگار صبح زود از خواب بیدار شدم و دارم برنامه ی امروزمو مینوسم و باید همش تیک بخوره، پس هم باید زمانو توش در نظر بگیرم، هم تواناییم، شرایطم و هر آنچه که مواد لازم ساختن سال پیش روم هستش، این چالشا برای من جذابن!
حمیده شریعت صفا
تمرین امروز برام آسون بود چشم انداز آینده پیش روم شفاف و روشن هست ولی نمیدونم چطور برنامه ریزی و زمان بندی کنم که هم شغل فعلی رو انجام بدم و هم در مسیر شغل جدیدم قرار بگیرم و موفق شم
ممنون
مرجان
تا الان هیچوقت فکرامو روی کاغذ نیاورده بودم.برام لذت بخشه.اما هنوز اون اگه نشه چی میشه هه ته ذهنم هست.
بهار
خداروشكر كه اينده بهم نزديكتره و هم شغلم و پيدا كردم و خوشحالم هم خونوادم پيشم هستن
elham mahmoudi
سلام
این بار جالب تر شد برای الهام چون وقتی نگاه میکنه که باید در طی یک سال چه کاری انجام بده و چجوری استارت بزنی باعث میشه یکم دست بجنبه و زودتر توی مسیر بیفه همین تمرین باعث شد که بتونه فکرشو جمع و جور کنه و تکلیفش مشخص شد که میخواد چکار کنه الان .چون نگاه کردن به یکی دو سال آینده و اینکه چه اهدافی داره براش منطقی تر از بیست سال هست.
سپیده
هرچی تعداد سال ها رو کم کنیم منطقی تر میشه یکم و بهتر میشه برنامه ریزی کرد و ی دید کلی میده که ادم چیکار کنه
مرسی
محسن فرضی
سلام
هر چقدر این تمرین موشکافانه تر و با جزئیات بیشتر و به تفکیک سال مینویسیم بیشتر خیالاتمون جون میگیرن و جلو چشامون راه میرن مث بچه ای که قبل تولدش پدر مادرش خیلی برنامه ریزی و تلاش کردن آدم حسابی دنیا بیاد و رشد کنه نه تصادفی هر چی شد شد هر طرف باد وزید وزید انگار ریشه هامو دارم از دست باد درمیارم و به دست خاک حاصلخیز میسپرم🌱
سمانه دارابیان
سمانه خیلی دقیق تر فکر کرد و منطقی دید که فعلا هر کاری که الان داره انجام میده باید ادامه بده که هم به جای خوبی برسه وهم بتونه ازپولش به مهارتهایی که قراره یادبگیره و ازاون راه درآمد کسب کنه برسه. سمانه شبهای قبل هم کلی ابشن خودش اضافه کرده بود و امروز اون ابشنها روهم دقیقتر وبا تمرکز به رویاها نوشت .خیلی براش زمان گذاشت .اما خیلی لذت بخش بودبراش
Sara Mashayekhi
سلام ، تمرين امروز برنامه هاي كوتاه مدت زندگي من رو دوباره و با جزئيات بيشتر برام زنده كرد . اهدافي كه با وجود شرايط فعلي خيلي برام كمرنگ شده بود.
امروز وقتي مينوشتمشون دوباره برام رنگ گرفتن . يادم افتاد هنوز زنده ام و تا لحظه اي كه نفس ميكشم بايد حركت رو به جلو داشته باشم . فارغ أزنتيجه و آينده اي كه نميدونم ميبينمش يا نه امروز رو بايد تو تقويم علامت بزنم.
مهدی اکبری
مهم ترین خاصیت این تمرین روند منطقی بود که مجبور بودم من رعایت کنم. 🙄 بعد از این که این تمرین را انجام دادم تصمیم گرفتم که برای بحث آموزشم بیشتر وقت بزارم چون برای رسیدن به اون اهداف نیاز مهارت دارم.
Reijan
از اینکه به خودم و زمان حال خودم نزدیک تر میشم خوشحالم و میتونم اهدافم پیش رو ببینم خوشحال ترم.بیشتر خوشحالم که تو این موقعیت هستم و میتونم فکری به حال خودم و زندگیم و اهدافم بکنم
محمد حیدری
سلام
محمد توی اون سه دوره زمانی قبلی خیلی مورد ایده پردازی قرار گرفت و تو تخیلات سیر کرد اما توی این سه سال واقعا خیلی خوب و منطقی تر تونست بنویسه که باز هم نیاز داره به اینکه چقدر بخواد که با خودش روشن تر و شفاف تر عمل کنه یه برنامه ریزی کلان داره الان که باید به جزییات بیشتری ازش بپردازه و محمد بیشتر باید برای خودش و اهدافش وقت بزاره الان فهمید که میتونه خیلی از کارها و از الان برنامه ریزی کنه و درخت برنامه ریزی الان آینده ثمره خیلی خیلی میده بهش
شیوا
خوبی این تمرین این بود که دیدم چقدر به شغل مورد علاقم و درآمدی که میخوام نزدیکم ، حس خوبی داشت که دیدم تا رسیدن به اهدافم دیگه چیزی نمونده
Kiana karimi
من تقریبا ۱ سال میشه که برای سال آیندم که میشه ۹۹ برنامه ریخته بودم و یک سری اهداف رو برای خودم در نظر داشتم اما جالب اینجا بود که بعد از این ۱ سال رو تصور نکرده بودم و خیلی خیال پردازانه فکر میکردم همه چی روال عادی خواهد بود ، اما این تمرینات باعث شد بیشتر زوم کنم رو خیلی مسائل که ممکن هست اتفاق بیفته ، سعی کردم واقع بینانه بنویسم حتی بعضی جاها برام راضی کننده نبود اما ترجیح دادم نزدیک به واقعیت باشه ، این تمرین خیلی خوب بود باعث شد فکرمو سازماندهی کنم و جلوتر تر از الان یا ۱ سال دیگر رو ببینم.
کیانی
سلام.
انجام تمرین ملاقات با آینده نزدیک واقع بینی منو تقویت کرد. با دیدن آینده یک سال دیگه تا سه سال باعث شد که اهداف بلند مدتی که برای ده سال و ۵ سال در نظر گرفته بودم به ابعاد خردتری تقسیم کنم و مسیر روند رسیدن به اونها رو برای خودم ترسیم کنم انگار داشتم گام های اهداف رو می نوشتم.
زهرا
این تمرین رو واقعبینانه تر نوشتم و تمیدوارم بتونم به چیزی که نوشتم برسم😍
مهسا
با سلام
مهسا دیشب با جدیت خیلی بیشتری تمرینشون رو نوشت و امروز سعی کرد بیشتر این بیست سال رو کنار هم بچینه و منطقی تر عمل کرد
مهسا امروز حال خیلی بهتری داره
ممنونم ازتون
سید رضا جلالی
سلام و درود
در مسیر رسیدن به اهداف بلند مدت ،زمانی که به برنامه ریزی و کارهایی که اکنون در حال انجام هستیم دقیق تر میشیم در میاییم که مسیر و انتخابهای امروز ما قادرند تا ما رو به اون ایده الهی ذهنی برسانند یا خیر که این تمرین باعث میشه که در انتخابها و تصمیمات و مقدار تلاش هدفمند تجدید نظر داشته باشیم و به این شکل مسیر رو به جلو برامون مشخص تر و محسوس تر میشه ، سپاس از شما بابت ایجاد نوع دیدگاه جدید در برنامه ریزی و تعقل در زمان
علیرضا مهیمنی
سلام جناب صباغی عزیز
روز پانزدهم رو همگذرونیدم
تمرین های این چند شب مثل هم بود ظاهرش اما هرچی به زمان حال نزدیک تر میشدیم نوشتنش سخت تر منطقی تر و واقعی تر میشد
اینکه واقعا قراره من توی این یک سال چکار کنم ؟سال بعدش ؟و بعدش…
جدا از فضای دوره و نوشتن تمرین
به فکر فرو می رفتیم که واقعا کجای کاریم ؟واقعا قراره چیکار کنیم؟برنامه مون ؟و موارد دیگه .
از خیال پردازی خبر خاصی نبود و خلاصه اش بگم خوب بود
ممنونم .👍
Mimsadeghiyan
سلام
هرچه نزدیکتر میشه منطقی تر میشه نوشت حداقل این تمرین این بود که من میدونم تا سال دیگه مهارت هایی رو باید یاد بگیرم
AmirBahador
سلام و درود
تو بازه ی یک دو و سه ساله برنامه ها منطقی تر شدن و یکم سخت تر شد برنامه ریزی و یه اتفاقی افتاد اینکه برنامه های دیگری به ذهنم رسید که تو قسمت مهارت ها میتونستم براش برنامه ریزی کنم…و اینکه تو این بازه به ما این آلارمو میده که زمانو کمتر هدر بدیم و بیشتر برا هدفامون تلاش کنیم.
نیره
وقتی داره برای 3 سال مینوشت خوب بود اما برای 2 سال و1 سال بار بدهی و جیران درامدی و تقویت مهارت ها چالش بزرگی هست براش. فکر نمیکرد تا اخر این دوره وندا رو نگه داره ولی نتونست دست بکشه و نگهش داشت . نمیدونه به ملاقات آینده در این شرایط اکتفا کنه و بره جلو یا چالش هایی که برای تصمیمش هست رو با اکشن کوچ دوباره در میون بذاره. برای ادامه مسیری که نوشته باید تیم سازی و شناخت طرف مقابل رو به خوبی بلد باشه
امروز به این فکر میکرد که تو تمرین 20 سال وقتی اقای صباغی گفت اسم خیابونم تونستی بنویس نوشت پرنس ادوارد – مزرعه گرین گیبلز امروز جست و جو کرد و فکر کرد شاید بشه زودتر از 20 سال رسید! شاید این کار یخ و تلخی این 3 سال رو کمی دلنشین تر و انگیزه بخش تر کرد
در مورد این تمرین ” با قدرت و یا ثروتی که داره چه کارهای خوبی میتونه انجام بده رو برای دیگران تصور میکرد و فکر میکرد باید برای دیگران کمکی بکنه و برای خودش نمیتونست چیزی رو تصور کنه اکشن کوچش گفت باید اول خودت رو دوست داشته باشی! شاید این اشتباهی هست که برای خودش سالها تکرار کرده و خوشحالی دیگران رو اولویت قرار داده !
خب با تغییر ذهنیتی ادامه تمرین رو کامل میکنه و میگه باید با پس اندازی که دارم بساط خوشی و سرگرمی و تجریه ها و حس های خوب این دنیا رو به ارمغان بیارم . با کارهایی مثل توسعه کسب و کار دیگران. باشگاه خانواده و..تورهای بازی
خلاصه که پولدار شدن قدرت میده و بسط دادن این قدرت برای خوب کردن حال دل اطرافیان توی 3 سال نیره یه رویای شیرین خواهد بود و خستگی های سالهای مزرعه رو مرهم خواهد بود
سید رضا جلالی
سلام و درود
زمانی که رسیدن به خواسته های دراز مدت و ایده آل هامون رو در قالب زمان به اکنون نزدیکتر میکنیم،دیدگاه جدیدی از مدل انتخاب و تصمیم گیری برای ما شکل میگیره و میتونیم راحت متوجه انتخابهای زمان حالمون بشیم که آیا با این مدل فکری و تصمیم گیری به خواسته های معقولمون میرسم یا خیر و باید در چه مسیری قدم برداریم تا به سوی موفقیت پرواز کنیم و متوجه طرز فکر و اقداماتمان در زمان حال باشیم،سپاس از شما بابت خلق نوع دیدگاه متفاوت در مسیر رو به رشد
مرضیه جوانمردی
روز پانزدهم و ملاقات با نزدیک. ترین سالهای زندگی. قابل باور تر و برنامه ریزی شده تر بود. اینبار سعی کرد از سال اول شروع کنه و به سال سوم برسه، همین باعث شد راحت تر و دقیق تر بگه چی قرار بشه. کافی به تین چیزایی که نوشته عمل کنه. برنامه ریزی شاید مهره گم شدش بوده. البته برنامه ریزی داشته تا الان ولی نه اینقدر با جزئیات، همیشه رو یک چیز تمرکز کرده و چیزای دیگرو قربانی مرده اما این بار فشار قرار برداره و با انعطاف چند تا کارو با هم پیش ببره. بریم ببینیم چی میشه
مرضیه مقدسی
سلااااام🧚♀️🧚♀️🧚♀️🧚♀️🧚♀️🧚♀️🧚♀️🧚♀️
خیلی جدی لمس میشه برنامه ها و هدف های سال ۱۴۰۱ برام چالش جااالب و پر کوشش
زینب سرویها
تمرین بسیار خوبی بود تا جایی که به همسرم هم پیشنهاد دادم این کار رو انجام بده تا بتونیم باهم بهتر هدف گزاری کنیم
هرچند من همون روزی که داشتم 20سال آینده رو مینوشتم به صورت جزئی هر سال رو تصور کردم و به همین دلیل به طور مثال برای درآمد همون ابتدا گفتم من در نهایت 20سال آینده میتونم 100میلیون در ماه درآمد داشته باشم
سیما دلبری
سلام و درود
تمرینی دیگر و ملاقات با آینده با بیان مطالب شبهای گذشته در چند مرحله ۲۰ سال آینده و ۱۰ و ۵ و ۳ و۲ و۱ سال آینده
چقدر حالم بهتر استحالا معنی بهتری از برنامه ریزی دارم و چقدر همه چیز برایم منطقی و اصولی تر است حتی خواسته غیر اصولی ندارم و فکر میکنم با پذیرش مهارتها و تواناییهایم خواسته هایم را مدیریت میکنم و این حتی قدرت بیشتری به من میدهد خودم را سرزنش نمیکنم انتخابهایتان را دریک مسیر و روند منطقی تر نسبت به گذشته پیش میبرم
قرار است زندگی کنم و درست زندگی کردن را صرف کنم
بیشتر از گذشته ممنون و مدیون استاد بینظیر و خوبمان حمید صباغی عزیز
ارادت بسیار دارم
حسین
سلام
با تمرین امروز مجبور شدم منطقی تر به خواسته هام نگاه کنم، قدم های رسیدن به هدفم رو کوچکتر کردم، فهمیدم زیادی خوش بینم و چیزهایی که میخام یکشبه بدست نمیان، هدف اول برنامه یکساله…
فائزه
خیلی عالیییی بود باورم نمیشه این تمرینو خودم انجام داده بودم قبلا .اما این بار خیلی نتیجه گرفتم ازش و واقعا به طور شگفت انگیزی مسیر های بهتری رو تصور کردم و خیلی واقع بینانه دارم میرم جلو با جزئیات تر برای بچه های گروهم توضیح دادم اینجا نمیشه ویس گرفت وگرنه کلییییی حرف میزدم😁😘❤
سما
سلام
کار امروز براش جالب بود ولی چیدن این پازل کنار هم پیچیدگیهایی هم داشت، به این فکر کرد که برای رسیدن و شدن اونچه میخواد در ۲۰ سال آینده باشه، باید در مسیر باشه یا باید از امروز همه کارا فقط در همون راستا باشه، مثلا میشه سال دیگه کوچ بازاریابی باشه و بیست سال دیگه کوچ رهبران و روسا یا از همین امروز باید تلاش کنه اونی بشه تو بیست سال بعد؟!
علی
سلام
وقتی کنارهم دید 20و10و5 مجبور شدتغییراتی انجام بده وطبق اون تغییرات اومد برای 3و2و1سال روهم نوشت
سجاد دهقانی
سلام آقااااااا این تمرین دیگه منو کامل از سردرگمی درآورد و یه نفس راحت نسبت به آینده ی پیش روم که همیشه برام نامعلوم و استرس زا بود کشیدم…مناز ۵ سال به پایین رو خیلی منطقی نوشتم و مطمئنم دست یافتن بهش کاملا برام شدنیه و قول میدم به تک تکشون برسم….آرامش عجیبی منو فراگرفته و بسیار حالم اوکی هست چون مثل تکه های پازل آینده پیش رومرو میبینم و با تمام وجود تلاش میکنم تک تکشون رو محقق کنم…آقا خیلیییییییییییی از دورتون راضیم….مرسی از همه کسانی که برای تدارک این دوره خفن زحمت کشیدن👏👏👏
امیر
خیلی خوب بود و حتی بعضی جاها از اکشن کوچم کمک گرفتم و واقعا تمرین عالی ای بود
Sara jokar
سلام
بادقيق تر شدن هدف ها احتمال رسيدن به هدف بيشتر شده و هرچقدر واقعي تر به مسئله نگاه كنيم اوضاع مسيريابي به رسيدن به هدف بهتر ميشه
ممنون ازشما🌹
forouz
طبقهبندی و نشان دادن یک مسیر منطقی برای تویی که از هر چیزی یک نوک زدی خوشاینده. میدونم که همین الان ذهنت رو همین کاره براش بجنگ لطفاً.
زاهده اردلان
این تمرین باعث شد طبقه بندی اطلاعات تو ذهنش شکل بگیره و خود به خود اقداماتی که باید شروع یا تکمیل کنه مشخص بشه، همه رو لیست کرد و میخواد تکمیل تر و جزئی ترشون کنه.
رضا اسکندری
نوشتن دورنمای زیر 5 ساله کار سختی بود چون دیگه به قول آقای صباغی نمیتونیم خالی بندی کنیم و باید منطقی تر و با فکر بیشتری اهداف مون رو بنویسیم و این یکم کار رو سخت تر میکنه.
به همین خاطر انرژی بیشتری گرفت اما چیزی که خوبه اینه که الان یه چیزی داریم برای تصور کردن و میتونیم ببینیم یکسال دیگه یا 5 سال دیگه کجا هستیم.
Newshaa
نوشتن برنامه چند سال آینده نسبتا راحت بود چون تقریبا دو ساله که به کارهایی که می خوام انجام بدم فکر کردم. با نوشتن این آینده ها و تمرین های شب های قبل اون تصویری که از آینده داستم ودر حد آرزو بود تقریبا فرم یک مسیر رو گرفت وانگار تکه های پازل کنار هم قرار گرفتند و الان می دونم که تقریبا برای رسیدن به هدف 20 سال دیگم در هر بازه زمانی به چه چیزهایی باید رسیده باشم و می تونم عملکردم رو با این برنامه مقایسه کنم.
ShadI
به فکر تمام کارهای ناتمومی افتادم که حتما باید طی سال های آینده تمومشون کنم تا بتونم قدم های بعدی رو خیلی محکم واستوارتر بردارم.
سعید قصیری
من همیشه عادت داشتم هدفگذاری رو از اهداف کوچیک شروع کنم و معمولا حوصله ی نوشتن اهداف طولانی مدت رو هیچوقت نداشتم.
اکثرا هم دلیلش این بود که از اتفاق نیفتادن اون هدف میترسیدم. میگفتم بزار اهداف کوچیک و انجام بدم، بعدش هرچه پیش آید خوش آید.
ولی این پروسه ای که توی این دوره گذروندیم و مخصوصا ملاقات با مرگ و 20 سال آینده، ذهنیت من رو نسبت به هدفگذاری عوض کرد و الان
مسئولانه تر و جدی تر هدفگذاری و تصویرسازی و حتی رویاپردازی میکنم. چون میدونم یه 20 سال بعدی وجود داره که من دوست دارم اینطوری باشه
ملاقات با آینده از این نوع (از آینده به حال) برای من توی اهداف خیلی کوتاه مدت مثل روزانه و هفتگی هم خیلی کمک کرده و باعث شده نظم بیشتری
توی تسک های فعلیم داشته باشم. دم حمید خان و ام تی عزیز و دم آقای عسکری کوچ زحمت کش خودمون خیلی گرم.
مهدیه خورشید
امروز در برنامهریزیها متوجه نکاتی شدم که تو قبلیها به این پررنگی نبود. به نظرم برنامه ریزی که انجام شده باید بازنگری بشه و جزییات رو مجدد بررسی کنم. نکته مهم دیگه یه بازه برای اپدیت پروسه هر برنامهریزی باید مشخص بشه. اما در کل کمی نگرانیهام بیشتر شد به این دلیل که مطمئن نیستم نقطه شروع کار رو درست انتخاب کرده باشم ولی فکر میکنم تو بازنگریها این موضوع هم حل بشه .
عماد
به نام خدا
سلام
صحبتی که دارم خدمتتون
من شناختی از زندگی خودم دارم و قبل تر این ملاقات با آینده رو داشتم ولی مشکلی که هست،مشکل من یا خیلی از دوستان باشه رو میخوام بیان کنم
ما هرچه شناخت از اهداف و چشم اندازهامون داشته باشیم باز یکسری مسائل و شرایطی پیش میاد که ما رو از ادامه ی مسیر باز میداره به طورمثال عزم و اراده جدی،تمرکز بر هدف،شناخت از خود و عدم حمایت و انرژی و …
واقعیت رو باید باور بکنیم موانعی هستند که خواسته و ناخواسته در دل مسیر ما قرار میگیرند و مقصد رو سخت میکنند یا قدم ها رو آهسته تر میکنند و همه ی این ها شکست های احتمالی برای ما بوجود میاره و قطعا ما رو ضعیف میکنه
ممنون میشم کمک بفرمایید
بهاره رضائیان
خب امروز رسیدیم به اونجا که با خودمون و اراده مون روبرو شدیم و رسیدم به اون مثل که میگه کس نخارد پشت من جز ناخن انگشت من. اینه که باید شروع کنیم تا مقصد یک سال بعد ایستگاه ۲ سال و الی آخر بریم و ان شاءالله بیفتیم رو مسیر موفقیت شغلی و زندگی
مهری م
سلام
همه متغیر ها مجدد تغییر کرد و هر چی نزدیکتر میشه به ادم یاداوری میکنه ک زمانی نمونده و باید سریعتر عمل کنه بجای تردید…
در مورد اینکه چجوری بتونم این اهداف رو بدستشون بیارم مرددم هنوز ولی در مورد مهارتهایی ک باید بدست بیارم و کتابهایی ک باید بخونم تحقیقاتی انجام دادم و فهمیدم ک باید زمان مفید کاریمو قطعا بیشتر کنم
خیلی ممنونم از شما🌷🌷🌷🌷
نسيم
سلام
نوشت، ولي هر روز داره سخت تر و سخت تر ميشه. جووون داد سر تمرين امروز. يك جدول كشيد، از ٢٠ سال ،١٠، ٥، ٣، ١ سال رو نوشت. يه سري سوالات ديگه هم اضافه كرد بهشون. ٢٢-٢٣ مورد شد . اما بنظرش هنوز كامل نبود . بايد فكر ميكرد . و اينكه منم شاهدم، ٢ سال اينده نوشتن حتي از يك سال اينده و سه سال اينده سخت تر بود . مكث كرد . ولي اتفاق خوبي بود .
لیلا دده خانی
سلام
برخی خواسته هایی که داشتم و بارها برایش برنامه ریختم و اهمال کردم و پشت گوش می انداختم امروز بعد از ماه ها و سال ها دوباره متوجه شون شدم یادآور شد که هستند منتهی این بار مشتاقانه چرایی شون روشن شد که چقدر هم برای کارم لازم بوده اند .ممنون
ali. abs
تمرین امروز نقشه راهه برنامه ریزی نسبتا خوبه و یک محک برا خودمون که بدونیم کی باید کجا باشیم که 20 ساله ایندمون به اون مدینه فاضله برسیم…
فاطمه شاکری
فاطمه امروز خیلی جزئیات بیشتری توی ذهنش اومد و به این فکر کرد باید یک دور دیگه برنامه این چندسال رو بنویسه چون امروز بعد از نوشتن دید خیلی بازتری پیدا کرد،فاطمه امروز به این فکر کرد که کاش همهی ادما با همین دید نسبت به شغلشون جلو میرفتن و بهتر هدف گذاری میکردن چون اینجوری با حقایق بیشتری روبه رو میشدن و بهتر کارشون رو پیش میبردن
Alihjhy
سلام و وقت بخیر
قسمتی سختی بود و فهمیدم خیلی برا هدف ۱۰ سال و ۲۰ سالم باید تلاش کنم و خوش شانس باشم
ولی خوبه که به روشنی فهمیدم روزانه باید چه کنم
Hanieh
راستش بین همه ی تمرینهای نگاه به آینده با این سری راحتتر کنار اومدم یعنی بهتر تونستم درکش کنم و واقعا به فکر آینده افتادم و جذابتر بود برام
هرچند همچی هنوز یکمی ابهام هست ولی خب بنظرم اهداف کوتاه مدت بیشتر انگیزه به آدم میده و منطقی تر میشه نوشت تا ده سال و بیست سال که حداقل توی کشور ما و شرایط حاکم خیلی نمیشه چیزیو قطعی دونست و دوست داری تخیلی تر بنویسی :))
معصومه
سلام.معصومه قبلا هدفهای بلند مدت ،کوتاه مدت و میان مدت نوشته بود ولی امروز کلا انگار داره انتگرال سه گانه حل میکنه.کلی براش فکر کرد.واسش خیییلی جالب بود.قبلا در یک دوره با جناب صباغی همکلاس بود و همیشه واسش قابل احترام بود و بی دلیل نیست بهش میگه آقای خاص و دوستداشتنی .از همینجا بهشون بابت این دوره جالب و دعوتشون سپاسگزاری میکنه.سه روزه جناب ام تی وویس نداره تازه داشت با وویسها درگیر میشد.عالی.خدایا شکرت
دانیال چهاردولی
درود فراوان – روزگارت بهشت
هر چه نزدیک به زمان حال می شه کار سخت تر میشد البته با نیچ مارکت به مشکل خورده بود خدمات خواص از مهندسی است اما به هر حال تلاش کرد میانه کار بگیره .
غزاله
دیدن یک و دو سال آینده یه کم ناامید کننده است چون با وضعیت فعلی پیشبینی کردن خیلی سخته و اینکه شاید این پروسه برای غزاله کمی سخت بود به هرحال باید واقعیت رو هم در نظر گرفت. اما از بعد دیگه و مثبت اگر بهش نگاه کنه اینه که باید تلاش کنه تا فاصله ای که با ۲۰ سال آینده داره رو نزدیکتر کنه. به هر حال تمرین جالبی بود.
دانیال چهاردولی
درود فراوان – روزگارت بهشت
گزارش : جا دارد تشکر ویژه کنم از حسین صفوی امروز نجاتم داد — دیدگاه جدیدی از اقیانوس ها به من داد.
.
و در آخر دانیال ذهنیت روشن با مسیر درست برای خودش چیده و چیزی دیگه, که درک کرد با 2 نیچ در چند مرحله پتانسیلی ببرد جلو ( در زمان حال تشخیص نمی شد داد ) تا ببیند کدام مارکت بهتر از دیگری است
Hanieh
حقیقتش من یه مشکلی دارم در سری این تمرینات آینده که البته با کوچ خودم هم درمیون گذاشتم
شاید بشه برای ده تا بیست سال ایده آل ها رو نوشت
ولی به شخصه توی این دوره شرکت کردم چون نسبت به شغل اینده ام مطمین نبودم و شاغل هم نیستم درصورتی که نوشتن جزییات آینده مستلزم اطمینان به شغل انتخابیه و برای همین خیلی کلافه شدم و بدون اطمینان بودم هرچند سعی کردم منطقی فکر کنم ولی نمیدونم چقدر نتیجه بخشه چون با شک نوشته شده
امیدوارم اول مسیرم واضح تر بشه بعدا باز همینها رو بنویسم
مرسی از راهنمایی هاتون
نسيم
سلام
نوشت، ولي هر روز داره سخت تر و سخت تر ميشه. جووون داد سر تمرين امروز. يك جدول كشيد، از ٢٠ سال ،١٠، ٥، ٣، ١ سال رو نوشت. يه سري سوالات ديگه هم اضافه كرد بهشون. ٢٢-٢٣ مورد شد . اما بنظرش هنوز كامل نبود . بايد فكر ميكرد . و اينكه منم شاهدم، ٢ سال اينده نوشتن حتي از يك سال اينده و سه سال اينده سخت تر بود . مكث كرد . ولي اتفاق خوبي بود .
رضا حنیفی
سلام
همیشه وقتی یه مسئلهی بزرگُ به قسمتهای کوچیکتر تبدیل میکنی هم راحتتر مدیریت میشه هم میتونی بهتر هضمش کنی…
خیلی کمک کرد و امیدوارم روز به روز باهم بهترینِ خودمونُ بیشتر بشناسیم…
ممنونم ازتون❤
مینا خسروی
سلام
خداقوت
اول اگه میخواستم بنویسم سال دیگه ۲م حقوق خودم بدست بیارم(با کار جدیدی که تازه شروع کردم) و سال بعد ۳م می گفتم نمیشه.
ولی اولش که ۲۰سال دیگرو پیش بینی میکنم کم کم به سال اول نزدیک میشم بدست آوردنش خیلی راحت تره.
واینکه برای رسیدن به اونایی که نوشتم تلاش بیشتری میکنم.
به امید روزهای خوبی که در راه است💐💐
سپاس
Azadeh
ممنون از اينكهً راهنماييم نميكنين بابت سوالام🙏🏻🌹
رضابرزگر
یه حقیقتی رو میخوام اینجا بگم اینکه من حدود ۱۳ ساله هدف گذاری میکنم و تا پایان عمرم هدف برای تیک کردن دارم . اما هر دفعه ای که انجام میدم این تمرین رو شدیدا جمع بندی ذهنی و انرژی بی نظیری برام به وجود میاره . اما مشکلی که دارم اینه که حتی اهداف یکساله و ۶ ماهه رو بلند پروازانه می نویسم هنوز و اکثر مواقعم اون هدفا بعد از یک یا دوسال بعدش تازه محقق می شه .
Niloofar
نوشتن این تمرین باعث شد متوجه بشم میشه با برنامه ریزی استب به استپ به یه سری خواسته ها رسید ولی این نیازمند تداوم و پشتکار زیاده …. شاید در کل سخت نباشه اگر تلاشی پشتش باشه ولی بیشتر وقتا مشکل اینه که یهو کم میاریم و داستان رو ول میکنیم و این خیلی بده
شبنم حاجی کرم
با سلام و آرزوی بهترین اوقات برای شما
باید بگم هر چه بازه زمانی نزدیکتر می شود،نوشته های من منطقی تر و عملی تر می شود و میشه حتی گفت یه جورایی واقعی تر به باور خودم از خودم.
ممنون🙏😊
شیرین کبریایی
سلااااام
من به نتیجه های خیلی خوبی رسیدم تا اینجا و امروز دیگه عالی بود و منطقی تر بودم در راه رسیدن به اهداف و خواسته های رویایی ام.
مرسییییییی
Omid.a89
امروز که داشتم با سختگیری تمام آینده نگری میکردم به این نتیجه رسیدم با این سبک و روش پیش رفتن واقعا رسیدن به اون چیزی که واسه بیست سال آینده میخوام اصلا دور از دسترس نیست دلیلشم اینه که نقشه راهم کاملا منطقی بنظر میاد
حسین
این کارو چند سال پیش کرده بودم. خیلی مفیده. لازمه که آدم مسیر خودش رو خوب بشناسه. و بدونه که کجا رو میتونسته بهتر بره
فاطمه
سلام، وقت بخیر
قرار گرفتن در 1 سال اینده خیلی منو با واقعیت روبرو کرد.
البته 1 سال اینده رو توی ذهنم داشتم ولی حالا حسش واقعی تر شده.
الان دیگه همت و اراده اس که حرف اول رو میزنه، البته با در نظر گرفتن اموزشهای چند روز اینده.
امیدوارم بعد از پایان دوره، توی اولین فرصت کارامو شروع کنم و منتظر اون شنبه ای نباشم که هیچوقت نمیاد.
ممنون
الهام
فهمیدم چقدر زمان از دست دادم و چقدر کم فرصت دارم و باید بیشتر تلاش کنم برای این سه سال
Sara jokar
سلام
خوشحالم كه دارم هدف هامو تعيين ميكنم و فرصت دارم بهشون برسم
بهار
سلام امروز واسم خوشايندتره چون هم تو شغلم بيشتر جا ميوفتم هم عزيزانم كنارم هستن شايدم يه كوچولو به خونوادمون اضافه بشه
شمیم
راستش برام واقعی تر و ملموس تر شد،حتی منو دچار استرش کرد چون حس کردم اینده چقدر میتونه نزدیک باشه..
Behnoosh
سلام
بهنوش رفت سراغ جزوه و تمرینانش
همه رو از اول مرور کرد
دید که چقدر توی این مدت دیدش نسبت به همه چیز تغییر کرده
نسبت به ضعف هاش..به نقاط قوتش
به شغلایی ک اونارو خوب میدید ولی وقتی بهش با دقت بیشتری نگاه کرد اونقدرام خوب و ایده ال نبودن
خلاصه این دوره دید بهنوش رو نسبت به زندگی و محیط پیرامونش نسبت ب خودش و تواناییاش ب کل عوض کرد😍
zeynabe faraji
از قسمت توانمندی هام که بررسی کردم
مسیرم تغییر کرد و در نتیجه شغلم تغییر کرد
محمد حیدری
سلام
محمد نشست چکنویس ها پاکنویس ها رو نگاه کرد دوره کرد دید هنوز واژگانی بود که بهشون فکر هم نکرده بود میتونست از مرگ باشه تا پس انداز و به خودش کمی نزدیک تر شده بود خودشو دیده تازگیا از آینده اومد تا حال کمی جسارت به خرج داد و خودشو مورد قضاوت قرار داد قبل از اینکه کسی قضاوتش کنه و اون بتزسه
مهدی
حاجی دیگ نوشتنم نمیاد
Cla60
کلمات وسعت بیشتری پیدا کرده و از پراکندگی درآمده و متمرکز شده و فرصت و تهدید جزئیات بیشتری پیدا کرده . این دید کلی رو خیلی دوست دارم مثل یک نقشه راه
بهاره رضائیان
من مسیر رو رفتم و دیدم راه رو درست رفتم ولی میدونم خیلی راه هست که باید برم. ولی مسیر واضح تر شده و قابل دسترس بودنش مشخصه
حمیده شریعت صفا
منم تمرینام رو مرور کردم ماتریس swot هنوز برام سخته جرات روبرو شدن با ضعف هام رو ندارم و پیدا کردن فرصت ها از توی ضعف هام برام کار سختیه
پیدا کردن شغل هایی که آینده به اون نیاز داره برام سخت بود ملاقات با آینده یک سال دو سال و سه سال برام شفاف وعالی بود.
مهدیه خورشید
امروز کل مسیری که اومدیم رو بررسی کردم یک سری کلمات جدید به لیستم اضافه شد اما بیشتر زمانم صرف بررسی راهی که باید طی بشه کردم. یک بار دیگه ۲۰سال رو مرور کردم و متوجه جزییات بیشتری شدم و اقداماتی که باید انجام بدم رو با دقت بیشتری تفکیک کردم و به این نتیجه رسیدم که هر کدوم از مراحل خودش باید به بخشهای جزییتری تقسیم بشه و نیازمند برنامهریزی دقیقتری هست.
زهرا حبیبی
سلام جالب بود برام که همه چی درست بود تقریبا و از اونجایی که اهداف ما آدما دائم تغییر میکنه باید دید سه ماه دیگه چقدر به هدف نزدیک شدیم و اصلا هدف همینه یا عوض شده.
شرایط بیرونی و حاشیه خیلی روی برنامه ریزی اثر میزاره هنوز نیش مارکتینگ رو درک نمیکنم و سخته🙈 امیدوارم آخر این دوره تمام سوالات من جواب داشته باشه.
مرسی از شما❤️
مرجان
مرور تمرینا خیلی خوب بود.البته در کنارش گوش کردن دوباره به فایلای صوتی آقای کریمی خیلی مفید بود.
محسن فرضی
سلام
طبیعتا وقتی به کوچت اعتماد داری و اون ازت یک کار تکراری میخواد میری انجام میدی حتی اگه فلسفه شو درک نکنی اما بعد انجام شدن کامل تمرین به این فک کردم که اگه بین این دو گزینه یکی انتخاب بخوام بکنم کدومشه؟
یک کوچ همیشگی و همه جا
خودم کوچ خودم باشم و سعی کنم اطلاعاتمو ببرم بالا خودم خودمو کنترل و مدیریت کنم
بعد دیدم گزینه ی خود کنترلی یه خیلی بهتره چون امکان اولی نیست و عاقلانه خودم نباید به خودم دروغ بگم یا کم کاری کنم تعهد به خودم و اهدافم داشته باشم و اگه جایی از دستم در رفت برگردم و درستش کنم
امید احمدی
تقریبا من امروز کار خاصی نداشتم چون روزهای قبل هر چیزی که جدید یاد میگرفتم رو بر میگشتم و نوشته هام رو تصحیح میکردم و عملا من تمام تمریناتم بروز بود
Elham.mahmoudi
یه بار دیگه همه چیزو بررسی کرد و خیلی لغات بیشتری به واژگانش اضافه شد و همچنین شغل های دیگه رو هم اضاف کرد ولی مسیرش همون بود با این تفاوت که فکرش جمع و جور تر شده برنامه هاش منسجم شده و میدونه چی میخواد و کجا میخواد بره
Maryam Ghasri
سلام مریم امروز رفت سراغ دفتر تمریناش
وقتی داشتم ورق میزدم تمرینامو نگاه میکردم کاملن متوجه ی تفاوت نگاهم میشدم
انگار مغزم منظم تر فکر میکرد
منطقی تر نگاه میکرد
افق دیدش بازتر شده بود
یه چیزایی رو خط زد، یه چیزایی رو اضافه کرد و حتی یه چیزایی رو های لایت کرد تا برسه به ملاقات با آینده و دقیقن این کار ویرایو روز آخر ملاقات با آینده انجام داده بود
این کم و زیاد کردنه احساس رضایت بهش داد.
Faezetabatabaei
وای خیلی سخت و کسل اور بود این تمرین . ولی خب تلاش خودم رو کردم با وجود اینکه تغیرات کمی ایجاد شد .ولی در کل تا اینجا من یه مسیر ثابتی داخل ذهنم کشیده شده فقط خیلیییی نیاز به نیش کردن داره و متاسفانه خیلی برام سخته که نیش کنم .اما تلاشمو میکنم .ممنون ازتون
Alireza5549
سلام وقت بخیر
تمرینای روزا خودشون به اندازه کافی دقیق بود، مرورش خیلی دقیق ترش میکنه. همه چی از ابتدایی ترین حالت ممکن بود، روز به روز ریزتر و جز٬تر شد تا رسیدیم به این روز که واقعا داره این دوررو خاص میکنه، من اولشم کم میل بودم ولی تمرینا همش جذاب تر شد و چالشی شد، باعث شد به خودم مشت بزنم تا تلنگر😁😁 عالی عالی
مهسا
مهسا تمرین رو به دقت انجام داد و وقت زیادی براش گذاشت خداروشکر توی قسمت ضعف ها و توانایی ها تمرکز کافی رو گذاشته بود و الان هم براش تغییری زیاد نکرده بود ولی از قسمت نیش به بعد دوباره شروع به نوشتن کرد و به نتیجه های بهتری رسید
Navid
سلام و عرض ادب.
من مرور کردم تمرینهای اخیر رو و خدارو شکر دیدگاه نسبت به جدول سوات متفاوت تر شد و همچنین آینده نگری هام واقع بینانه تر شد ! ممنون از آقا حمید حرفه ای.
Parastoo
با سلام
پرستو یکبار دیگه مسیر را بررسی کرد. هرچند هنوز در نیش کردن شغل مشکل داره که ان هم به خاطر موضوع مهاجرته. اما امیدواره تا پایان این دوره مسیر براش شفافتر بشه.
با تشکر
چرا اقای کریمی دیگه فایل صوتی نمیگذارن؟ واقعا عالی بودن
سپیده
با سلام
من ی مرور کردم بنظرم از اول تمرین ها رو خوب انجام داده بودم
و بی صبرانه منتظر شب های بعدی ام
کیانی
سلام.
امروز واقعا لازم بود که در مسیر کلاس باشه که ما پازل های پراکنده که تمرین کردیم کنار هم بچینیم برای من جالب بود که همه مواردی که نوشته بودم یک رابطه معنا داری که با نخ نامرئی به هم وصل شده بود و هر چیزی که ار تمرین بارش کلمات تا ایکیگای و شغل های مورد علاقه تا ملاقات با آینده اثر انگشت من توش بود.
رضا اسکندری
امروز عالی بود
چون قشنگ تونستم تغییری که از روز اول تا الان تو ذهن و طرز فکرم ایجاد شده رو ببینم.
تو قسمت نقاط ضعف، مهارت ها و کلمات مرتبط با خودم حدود 100 کلمه اضافه کردم به هرکدوم.
تو بخش های دیگه هم نظرم عوض شده بود نسبت به چیزایی که تو همون روز نوشته بودم.
عالی بود ممنون
Arman
وقتی سال ها نزدیک تر میشن انگار احساس نزدیک شدن به ترسُ دارم اما تفاوتش اینه ایندفعه آگاهیِ گذشتن از این ترسُ دارم و احساس مسئولیت میکنم نسبت به آینده ای که ساختم (در ذهنم برای آینده ).
من قطعا نمیدونم چی پیش میاد اما احساس میکنم راهِ ادامه دادنُ دارم یاد میگیرم. ( عملا رسالتی که قرار گذاشته بودم با خودم که یاد بگیرم توی این دوره )
Sara Mashayekhi
درود.
امروز حسابي براي تمرين وقت گذاشتم و حسابي همه مواردي كه تو طول دوره نوشته بودم رو زير و رو كردم . تقريبا ٢٠٪ چيزايي كه ميخواستم رو اضافه كردم و ميتونم بگم اون تمرينارو خيلي با دقت و عمقي انجام داده بودم.
مخصوصاً در مورد نيش شغلي.
تا ببينيم امشب چي ميشه.
زاهده اردلان
تمرین هارو مرور کرد،بعضی موارد اضافه شد، فکر میکنه باید روی نیچ مارکتینگ بازم وقت بذاره. یه فکری هم برای مرتب کردنه افکارش به ذهنش رسیده که میخواد انجامش بده
الهام
بیشترین تاثیری که تا الان حس میکنم اینه که متوجه شدم چقدر زمان از دست دادم و چقدر کم زمان دارم.
امروز بیشترین زمان برای دوباره نوشتن ماتریس swot گذشت و جالب با توجه به شغل هایی که برای آیندم در نظر داشتم جای خیلی از توانایی ها و ضعف هام تغییر کرد، یجاهایی خیلی از ضعف هامو اصلا حذف کردم.
انگار برای اولین بار یه سری از ضعف هایی که خیلی باهاشون جنگیدم ولی نتونستم از پسشون بربیامو فراموش کردم و متوجه شدم حداقل تا 20 سال آینده ی من تاثیری توی زندگیم ندارن. ممنون
پريسا
امروز روندى كه رفتم رو مرور كردم و ى سرى چيزا اضافه شد بيشتر ديدم برا هدف گزارى هايى كه كردم . چ چيزايى رو بايد تقويت كنم كه تبديل بشه به نقاط مثبت و مهارتم
حسین
سلام
بررسی 3 تا نقطه ضعف و قوت به ماتریس swot اضافه شد، از مسیری که برای خودم مشخص کردم راضیم، فقط اینکه من دو تا شغل رو معیین کرده بودم برای خودم، الان تصمیم گرفتم یکی رو بزارم تو اولویت. و اینکه فک میکنم اگر چند ماه یکبار این تمرین ها رو مجددا انجام بدم، چیزهایی بیشتری دستگیرم میشه و مسیرم روشن تر
علی
سلام
زیادتغییری توش نداد چون بتظرش کامل بود فقط جنتا لغت اضافه کرد
نیلوفر
سلام
تمرین امروزم خیلی متمرکز تر بود و خب به طبع مصمم تر شدم واسه انجام دادن کارهای که باید انجام بدم و توی مسیرم خوشحالم باشم که چه چیزای توشه راهمه…
خدا قوت🌺
مرضیه مقدسی
سلام توی سرم ایده هایی که داشتم داره میجوشه یع چیزایی هم میاد و میره بین رشته افکار اما مطمینم که یه اتفاقایی داره میفته
Arman
خیلی تغییری نکرد، چون از اول با تمرکز بالا کارُ پیش میبردم.
اما قطعا در پایانِ مسیر این دوره دوباره بهینه سازیُ دوباره انجام میدم.
نیلو
با درود و احترام
مرور این شانزده روز خیلی کِیف داد. تعریف از خود نباشه این حجم از پختگی تو شونزده روز عجیب بود. نیلو دونه دونه تمریناشو بررسی کرد بعضی کلماتی رو که نمیخواست دیگه بهش مربوط باشن خط زد، ضعفها و مهارتهاشو اولویتبندی کرد، ماتریسشو از نو نوشت تو نیچکردن بهتر تونست عمل کنه و برای ملاقات با آینده بازم چرتکه انداخت و مسیرشو ابوجارو کشید و تروتمیز کرد. خلاصه که از شروع این دوره اتفاقهای خیلی خوبی براش افتاده. به علاوه یه سر رسید و دوتام خودکار تموم کرده تو این شانزده روز.
سپاسگزارم. شاد و کامیاب باشید.
امیر
یه مرور کوتاهی کردم و خیلی خیلی خوب بود
حبیبه
اینکه باید یک بار کل تمریناتی که انجام دادیم رو مرور می کردیم خیلی خوب بود البته من واقعا توی آخرین تمرین گیر کرده بودم چون قرار بود که همه چی دقیق و منطقی نوشته بشه و خداروشکر امروز این فرصت ایجاد شد که با جزئیات بیشتری بتونم تمرین آخر و انجام بدم … حالا یک شناخت کلی روی خودم دارم اینکه من کیم چه نقاط ضعف و قوتی دارم علایقم چیه و چه مهارتهایی دارم و چه مهارتهایی رو برای رسیدن به هدفهام باید بدست میارم …. مرسی مرسی واقعا ممنونم بابت این دوره عالی و فوق العاده 🙏
ShadI
فارغ از بحث مرور تمارین خود این حرکت خیلی جالب بود
بنظرم همیشه و درهرکاری، اگر برگردیم و از ابتدا تمام قدم های برداشته شده رو تحلیل و بررسی کنیم، خیلی بهتر میتونیم روند رو به پیشرفت داشته باشیم.
حبیبه
من قبل از این دوره برای سال جدید هدفگزاری رو انجام داده بودم که خب البته با این مدل خیلی متفاوت بود … اینکه باید با جزئیات بنویسیم دقیق بنویسیم و منطقی بنویسیم یکمی کار و واسم سخت کرده …
حبیبه
هر چقدر نزدیک تر میشم انگار مواجه شدن باهاش سخت تره چون واقعی تره اما خب باید باهاش مواجه بشیم اگه رسیدن به خواسته هامون برامون مهمه . مرسی تمرینا عااااالین 👏❤
حبیبه
خیلی دوسش داشتم ، شیرینه واسم
نیره
مرور کردن این چند روز یه جمع بندی کلی از فرایندی که باید تکرار میکرد بود ولی تحلیل کردنش زیاد جالب نبود هنوز ابهاماتی هست تحلیل کردن تنهایی همچنان براش سخت بود یکم مرتب کرد و خودش رو مجاب کرد تصمیم بگیره در نهایت یا خوب میشه یا بد ولی باز برمیگرده سر خونه اول. روز 16 با مرور ها شاخه های دیگه ای هم اضافه شد بازم نقطه سر خط
AmirBahador
سلام
امروز بار دیگه تمرینات گذشته رو مرور کردم چند مورد جدید به ذهنم رسید که منو دچار تردید کرده و هنوز دقیق نمیدونم چیکار زاید بکنم و این منو خیلی نگران کرده
سمانه دارابیان
من یک چالش برام پیش آمد و اون اینکه اگر ازدواج کنم و فرزند دار بشم در یک سال ودو سال و سه سال آینده کل این برنامه هام بهم میریزه. چون همسرداری و فرزند داری کلی زمان برخواهد بود قطعا
سید رضا جلالی
سلام ودرود، ارادت
با مرور هر آنچه که نوشته بودم و انتخاب کرده بودم و تصمیم گیری شده بود و با نگرش جدیدی که در من بواسط ملاقات با آینده بوجود آمده ، دریافتم سمیرم برای رسیدن به اهداف مسیری نسبتا روشن است فقط تعداد شغل بیشتری به ذهنم اومد و تصمیم و جدیت بیشتری که پر قدرت به سمت اونها حرکت کنم و اینکه هرچند مدت یک بار از خودم بابت کارهایی که تاکنون انجام دادم گزارش بگیرم تا مسیر مورد نقد و بررسی قرار بگیره
Mimsadeghiyan
سلام
یسری ضعف ها رو نوشته بودم که الان بنظرم ضعف نیست و کارهایی رو ننوشته بودم که به لیستم اضافه کردم،الان که دوره کرم تمرینها رو دیدم که ذهنم بیخود درگیر یسری کارها و علایق بوده که با این تمرینها حداقل میدونم دنبال چی هستم
AmirBahador
سلام
امروز بار دیگه تمرینات گذشته رو مرور کردم چند مورد جدید به ذهنم رسید که منو دچار تردید کرده و هنوز دقیق نمیدونم چیکار زاید بکنم و این منو خیلی نگران کرده
حسین
چون قبلا این کارا رو کرده بودم، این بار خوش بار دوم بود برام. لازمه که هر چند وقت یه بار آدم یه نگاهی به خودش بندازه
زهرا
خوب داره پیشمیره، ولی کندش کردین، ادم حس میکنه بیخودی میره یه سری روزا.
Kiana karimi
بهینه کردن دوباره تمرین ها باعث شد ببینم چقدر دیدم تغییر کرده در طول این دوره و با توجه به ویس های آقای کریمی ، بنظرم رشد درونی خودم رو میبینم و این حسِ رضایتی بهم منتقل میکنه ، بیشترین بهینه ای که تو تمرین ها احتیاج بود برام ماتریس swot بود .
سما
سلام
این تمرین دبل چک کردن چیزیه که یه کمالگرا مرتب انجامش میده و از این نظر براش سخت بود که یه طورایی چک سوم حساب میشد
ولی نتیجه خوب بود، ضعفایی که خیلی ریزبینانه دیده بودشون حذف شد و بهضی نقاط قوت که فکر میکرد داره رو باید براشون بیشتر وقت بذاره چون الان باید حرفه ای کار کنه و نمیتونه توانمندیهایی که در سطح متوسط داره رو توانمندی حساب کنه و باید قوی تر بشه، پس یه سری از توانمندیها حذف شد و در لیست افزایش مهارتها قرار گرفت، نتیجتا لیست تهدید و فرصت ها کمی تغییر کرد، مشاغل رونسبتا خوب دیده بود ولی تعدادی از مشاغل مرتبط با اونچه انتخاب کرده بود به لیست کلی اضافه شد و تعدادی هم به لیست خوبها و تعدادی هم به لیست انتخابهای نهایی، هرچند ممکنه نتیجه خیلی زیادی در تصمیم نهاییش نداشته باشه
ملاقات با آینده رو با مشورت آقای صباغی یه بار دیگه دید و کمی به روز کرد تا امروز که با ایشون مجدد چک کنه
Zahra
چک کردن تمرینات شب های قبل باعث شد زهرا به این نتیجه گیری برسه که تمرینات رو با دقت انجام داده کار سختی نبود براش
لیلا دده خانی
سلام
برگشت به گذشته و دیدن تغییر دیدگاه با ملاقات با آینده ، عجیب و جالب بود … ممنون
Newshaa
بابهینه کردن بخشی از تمرین ها متوجه شدم که دیدم تا حدی تغییر کرده و تاثیر تمرین ها و مواردی که یاد گرفتیم رو بیشتر حس کردم.
علیرضا مهیمنی
سلام جناب صباغی عزیز
تمرین امروز در عین سادگی ش تاثیر خوبی داشت
البته طبق گفته ی خودتون بهبود دادن صرف زیاد کردن نبود
یکمروری شد و اولا به این نکته رسیدم که نسبت به اول و حتی قبل دوره
چه تغییراتی در من بوجود اومده و چه چیزهایی رو یادگرفتم .
و البته سیر دوره رو همیکمروری کردیم و ذهنمون ریکاوری شد برای ادامه ی دوره و اینکه گاهی یک نگاهی به پشت سر خوبه
و اینکه همش به فکر جلو و اینکه قراره چیکار کنیم …؟؟!!
من خودم شخصا همش توی این فکرام که خب بعدش؟فردا ؟و …
ممنونمازتون 🌷
مرضیه جوانمردی
باید بگم، عالی، عالی همه چیز برنامه ریزی شده و دقیق. هر روز که پیش میره راضی ترم و به نظرم این دوره بهترین زمان واسه اتفاق افتادنش توی زندگیم انتخاب کرد. نمیخوام خیلی سختش کنم ولی اینو بگم که باعث شد واسه خودم وقت بزارم چیزایی در مورد خودم بدونم که شاید هیچ وقت اینقدر عمیق بهش فکر نکرده بودم. چیزایی که هیچ کسی نمیتونه بهت بگه خودت مثل یک آینه میتونی واسه خودت نشون بدی. مدام به خودم تلنگر میزنم و مدیریت رفتار و احساس و افکارم سعی میکنم با تمام قوا داشته باشم. اما هنوز توی بحث نیش با خودم به توافق نرسیدم و دقیق نمیدونم از کجا باید شروع کنم چون شدت علاقه و مسیری که هر کدوم قرار برام داشته باشه یکسان و انتخاب برام سخت کرده.
معصومه
مرور واسش خیییلی عالی بود.مخصوصا روز اول تاتسوماکی و ملاقات با آینده ۲۰ سال و ده سال رو بهتر نوشت.حس سبکی میکنه.خدایا شکرت
فاطمه
سلام، وقت بخیر
مرور تمرینها اتفاق خوبی بود.
بعضی تمرینها برام روونتر شدن و تونستم تغییراتی بدم.
البته متوجه شدم که بحث ” فرصتها و نقاط ضعف ” خیلی احتیاج به تمرین و تجربه داره.
توی بحث نیچ هم مشکل دارم که احتمال میدم به خاطر مهارت نداشتن توی شغل مورد علاقمه.
کلا مرور تمرینهای گذشته یاداوری خوب و بموقعی بود.
ممنون
مهدی اکبری
مهدی امروز کار خاصی نداشت کلا چنتا لغت را بیشتر اضافه نکرد.
آیناز ایالتی
کل کارایی که تا الان انجام داده بودیم مجدد بررسی شد،، خیلی کار خاصی نبود ولی یه چکش کاری ریزی انجام دادم همه موارد رو و از انتخابم مطمئن تر شدم.
Alihjhy
سلام و درود
یه دلیل این که قبلا کلی روی موارد فکر کرده بوده به جز موارد جزئی زیادی تغییری ایجاد نکردم ولی به عنوان مرور خوب بود
forouz
کل مسیر و مرور کردی و ته دلت لبختد زدی که این بار دیگه مطمئنی.
سارا مشیری
سارا امشب کلی فکرکرد راجبه چیزای که نوشته بود و همشون چک کرد و یکم هم اصلاحات چون مجبور شده بود دقیق تر فکر کنه و ببینه واقعا چی میخواد
سارا مشیری
سارا امشب کلی فکرکرد راجبه چیزای که نوشته بود و همشون چک کرد و یکم هم اصلاحات چون مجبور شده بود دقیق تر فکر کنه و ببینه واقعا چی میخواد
راجبه تغییر شغلم یکم جدی تر شدم و اهداف رو دوباره مرور کردم
شیوا
تغییراتش واسم زیاد نبود ، فقط باعث شد حواسم رو به نقاطِ ضعفم بیشتر جمع کنم تا بتونم درست و به موقع مدیریتشون کنم ، که نخواد به هدف درست و روشنی که دارم تاثیرِ منفی بزاره ، و همین طور استرس هایی که نسبت به آینده داشتم خیلی کمتر شد
مهری م
سلام
من فقط یکی از اپشنای شغل و حرفه رو تغییر دادم ولی متوجه شدم ک من چقد تایم رو میتونستم بیشتر استفاده کنم و باید ازین ب بعد همینکارو بکنم و بیشتر تایمم رو مفید استفاده کنم و در راستای فقط یک مورد و متمرکز تر… لیستی از کتاب هایی ک میخوام بخونم و مهارتهایی ک ک میخوام یاد بگیرم رو هم یادداشت کردم
Reijan
یکبار دیگه بازدید کردم ولی از انجام کارهام راضی بودم.به خاطراینکه از اول واسه تنظیمش وقت گذاشته بودم
Reijan
سلام.یکبار دیگه بازدید کردم ولی از انجام کارهام راضی بودم.به خاطراینکه از اول واسه تنظیمش وقت گذاشته بودم.امیدوارم شغل انتخابیم درست باشه
سیما دلبری
سلام و درود
بسیار عالی اینک وقت آن است که سیما دلبری با مرور آنچه کرده و آنچه انجام داده است یکبار دیگر بر کیفیت تمرینات نظارتی کامل داشته باشد آیا کم کاری نداشته است ؟ و آیا همه چیز عالی و بدون نقص بوده است ؟
و سیما دلبری متوجه ااهمیت این گزارش گیری شد چرا که در این نگاه دوباره بود که باز دقت بیشتری بر نقاط قوت و ضعف خود و مهارتهای تخصصی فرصتها و تهدیدها و تقسیم بندی مشاغل و در نهایت پیدا کردن نیچ خود و رویارویی منطقی با آینده و پذیرش مرگ داشت
اینک او از این سیر منطقی و ارتباط معنی دار تمامی موارد بسیار بسیار لذت برده و بهره مند گشته است
و بسیار به آینده امید وار تر است
سپاسگزار همه خوبان این دوره ارزشمند
رضا حنیفی
سلام
از ابتدای دوره تا کنون پیشرفتِ محسوسی داشتم در رسیدن به اون هدفی که مدنظر داشتم و برای بهتر شدن باید تلاش و زمانِ بیشتری اختصاص بدم به این مقوله و تشکر ویژه از تیم JobCamp❤
Hanieh
کلا این مدت من با ذره بین بیشتری دنبال ضعفها و نقطه قوتهام بودم و بیشتر فکر میکردم به شغلهام ،حقیقتش زمانی میخواستم که بیشتر روی یه سری آیتم ها فکر کنم. راستی کاش باز ویس ها روی کانال قرارمیگرفت
نسيم
امروز گزارش نوشت.
از هميشه آسوده تر بود . يه مروري كرد روي كل شانزده روز و يه چيزي حدود ١٠ صفحه نوشت از چيزهاي كه پشت سر گذاشته و عملكردش . 🙂
دانیال چهاردولی
درود , باز جا دارد از حمید صباغی عزیز و همچنین اکشن کوچ جدید خانم بهرامی تشکر کنم .
گزارش :
دانیال کل مسیر بررسی کرد و و موارد که نیاز نیست حذف کرد و شرایط و تکلیفش با آینده داره روشن می شه – حس سرزندگی در ذهنش کم کم همچون گل یاس دارد شکوفا می شه – تشکر ممنون حمید جان
بهارا
نقاط قوتش براش روشن تر و تو چشم تر شده
حالا دیگه تمااامه حرفای خوبی ک عزیزا و استادا و مهندسای دورش میزدمو فمیق تر درک میکنه و باور مکنه ک تماامه اوم تواناییا ک بهش میگفتنو واقعا داره و این باور راهو واضح تر کرده
میناخسروی
سلام
خداقوت
انجام تمرین دوباره کار خیلی بهتر بود.
البته من دیگه ننوشتم فقط دوره کردم.
تو نیچ دو مورد کار بود که تواناییشو داشتم و به عنوان شغل دوم میشد روش کار کرد اضافه کردم.
ذهنم بازتر شده.
فقط استرس این روزا یجورایی آدمو از هدفش دورتر میکنه.
سپاس
مرجان لطفی
کلی دیدم فرق کرده بود و تمرین خیلی خوب و بهبود دهنده ای بود
فاطمه شاکری
فاطمه امروز یک دور تمرین ها رو مرور کرد و حتی سعی کرد اتفاقات و چیزایی که در این مدت تجربه کرده هم در ذهنش مرور کنه و توی لسیتهایی که نوشته بود یکسری موارد جدید وارد کرد،البته بازم حس میکنه یکسری ابهاماتی واسش وجود داره که باید براش بیشتر وقت بذاره
ناهید زمانی
جالب بود، برگشت به عقب، دوباره همه رو بازنگری کنی،
برای ناهید عاالی بود چون دید هنوزم مسیرش رو دوست دارا
Azadeh
فكً ميكنم زيادي دارم مينويسم ديگه
ميترسم ذهنم گارد بگيره
بهار
من چيز خاصى نبود كه بهش اضافه كنم
چون همه تلاشم و تو قبلش كرده بودم و وت گذاشته بودم
مرسى از خانم مافى عزيز
شيوا
سلام
تمرين بسيار جالبي بود، هرچقدر سالها نزديكتر ميشه برنامه ها و اهدافم جدي تر و منطقي تر ميشه و بهتر ميتونم تصميم بگيرم.
کسری ریشهری
مرور تمامی مطالب و تمرینات خیلی ایده خوب و جالبی بود و تلاش برای بهینه کردنشون باعث شد تا خودمو با وقتی وارد دوره شدم مقایسه کنم و باعث شد بفهمم که ایا تو این مدت پیشرفتی از درون خودم داشتم یا نه و اینکه چقدر ذهنم باز تر شده چقد کلمات جدید و توانایی و ضعف جدید پیدا کردم و اینکه بفهمم چقدر روی هدفم مصمم هستم و بیشتر متوجه بشم چی میخوام
رضابرزگر
از اونجایی که من یکم وسواس دارم و سختگیری روی خودم میکنم برای انجام دادن این تمرینات خیلی مهم ،امروز فرصت کم آوردم که تمام و کمال و منظم این تمرینو انجام بدم اما به صورت نامنظم شده انجامش دادم که فردا منظم و دسته بندی دقیق بکنم . چون قراره یک عمر با این اهداف پیش برم برای همینم ترجیح میدم وقت بگذارم براش
عماد
به نام خدا
سلام
منم واقعا دچار تردید شدم
نمیدونم شغلی که انتخاب کردم واقعا علاقه ی من هست
آیا میتونم داخل اون موفق باشم و اگر انتخابم شغل دیگه ای باشه نکنه اون یکی بهتر باشه
آیا مهارت داخل این شغل واسه من فرصت ها و چالش های جدید میسازه
شغلی که انتخاب کردم با مهارت های شخصیتی من جور در میاد
دچار انتخاب های متعدد شدم
سعید قصیری
من تو این دوره خیلی انرژی میگیرم. هم به دلیل اینکه سیستم کوچینگتون خوبه و مسیر رو هدفمند و درست طی میکنین.
و هم اینکه هنوز دوره تموم نشده من خیلی تکنیک ها یاد گرفتم که تو زندگی شخصی و کاریم استفاده میکنم و نتیجه میگیرم.
من چنتا تمرینو بازنویسی کردم و بعضیاش نیازی به تغییر نداشت. تا اینجای کار همه چی عالیه.
بی صبرانه منتظر تسک نویسی و برنامه چینی هستم.
Reyhaneh kermanizadeh
سلام
وقتی داشت دفتر نوشته هاشو مرور میکرد ، انگار خیلی از هدف هارو صرفا از روی بی منظقی نوشته بود مثلا رسیدن یه سال دیگه
میدید هدفش یا کاری که باید انجام بده حداقل دوسال زمان میبره
درنهایت کلی ویرایش وجزیی نگری هایی توی این روزایی که نوشته بود رخ داد براش
شیرین کبریایی
من عاشق این تمرین بودم چون هم توی طوفان فکری یه سری چیزای جدید اضافه شد و هم متوجه شدم من یه سری از مهارت هایی که دارم رو اصلا در نظر نگرفتم و در کل در نظر نمی گیرم! اونقدر ارزشمند هستن که مطمئنا در مسیر زندگی ام تا الان و بعد از این نتیجه های فوق العاده ای رو برام داشتن و خواهند داشت.
مرسی از شما و مرسی از نزدیک ترین دوستم که همیشه کنارم بوده و به رشد من کمک کرده.
زینب سرویها
خیلی از تمرینهام همون چیزی بود که الان هم تو ذهنمه و انتخاب کردم
اما خب برخی از تمرینها هم تغییر کرد
چون احتیاج به تفکر عمیق تری داشت
ali. abs
سلام خسته نباشید
روندی که تا اینجا کار اومدم جلو خیلی از مسائلی که قبلا دغدغم بود حل شده و دغدغه هایی هم کم ارزش و بی ارزش شدند و مسائل جدید ذهنم مشغول کرده کلا این روز های اخر تمرین اتفاقات مثبتی رخ داده و مسیر روشن تر شده و منطقی تر… مرور دوباره تمارین هم نقاط ضعف و قوتی که دیده نمیشدن الان واصح ترند و سوات نوشتن خیلی کمک کنندس تو این مسیر برا من… ممنون که مفیدید
نیلوفر
سلاممم
خدا قوت
رسیدیم به فیلتر اصلی ماجرا و باید از همه ی اهداف یارویاهامون رو از فیلتر واقعیت بینی در واقع رد میکردیم و این کارو رو کردیم که این کار از استرس راهم کم کرد و کارا رو برام سبک تر کرد و نزدیک تر…
جدا همه ی تمرینا یکی پس از دیگری کاربردی ترن تو زندگیم..
مرسی بابت همه چی🌺🌺
مرجان لطفی
سلام وقتتون بخیر
واقعی تر شد همه چی ازتون خیلی زیاد ممنونم
مهسا
تمرین دیشب هم دیدم رو خیلی باز تر کرد و برای درآمدی هم که نوشته بودم واقع بینانه تر عمل کردم و نسبت به تواناییم و هدفی که برای ایندم چیدم منطقی تر موضوعات رو نوشتم.
شبنم حاجی کرم
با سلام
تمرینها و ملاقات با آینده رو مرور کردم .چیز خاصی به نظرم نرسید که اضافه کنم.و مسیر شغلی ملاقات با آینده هم همون بود چون الان مدت زیادی است که من خواهان این شغل هستم.و به این نتیجه رسیدم.
با سپاس🙏
Alihjhy
سلام و وقت بخیر
نشستم اهدافمو یه دور چکش کاری کردم
تصویرش داره روز به روز واضح تر میشه و نگاهم رو به جلوست دوست دارم تا ۵ سال دیگه جز موفق های هم سن هام باشم
درآمدی که پدر به طی بیست سال بهش رسید به لطف فضای دیجیتال تارگت گذاشتم که تو ۳ الی ۵ سال بهترشو بزنم
🔥💎
Sara jokar
سلام روزتون بخير
خوشحالم كه داريم به شرايط واقعي تر و نزديكتر به چيزي كه ميخوايم ميرسيم و اهداف رو مشخص ميكنيم
ممنون ازشما🌹
امیر
خیلی اتفاق جالبی افتاد و من چون شیفته نویسندگی هستم تونستم در مورد این گرایش طبق این که گفتین به روش smart بنویسیم نوشتم و تونستم معنی اون پنج حرف رو در مورد نویسندگی پیاده کنم
حسن قلیچخانی
خیلی جالب بود من تقریبا همه اهدافم این ویژگیهارو داشت، و خوشحالم ک به این تجربه رسیده بودم. مرسی حمید ک با این فیلترها به صورت علمی منو اشنا کردی. دمتگرم
زهرا حبیبی
سلام برام جالب بود ک همه اهدافم قابل دسترس و واقع گرایانه بود و فقط استارت و تلاش من و کم داره تا بهشون برسم خوشحالم ک منطقی هدف گذاری کردم
مرسی از شما❤️
نیلو
درود
نیلو دیشب دونه دونه هدفهای هم شغلی هم مالی هم مهارتی هم همهچی رو از فیتلر smart رد کرد و صافکاریشون کرد. حالا اماده است واسه مرحله بعد..
سپاسگزارم .
سالم و سلامت باشین.
شيوا
سلام
تمرينهارو از اول مرور كردم و به مسيري كه انتخاب كردم مطمئنم و راه درستي رو انتخاب كردم.
مهدی
سلام
داشتم اهدافم رو از فیلتر اسمارت رد میکردم به یه نکته ای رسیدم
به نظرم برای مشخص شدن ریزه کاری های هر هدفی
نیازه ک از متخصص اون حوزه مشورت بگیریم
مثلا من میخوام وزنم رو کم کنم، ولی نمیتونم دقیق مشخص کنم که توی یه بازه زمانی فلان روزه چند کیلو رو با چه روشی کم کنم
درباره یادگیری زبان و… هم همین همینطور
Honey
تمام دوره رو از روز اول چک کرد ، تمام جلسات جناب صباغی از ابتدا و تمام صحبتهای MT مرور شدن ، تمام تمرینات چک شدن و بررسی شدن ، همه رو دقیق و موشکافانه انجام داد و فهمید که کم کاری نکرده و هرجا لازم بوده حتی تحقیق و بررسی اضافهتر هم انجام داده که البته خودش سود میبره…
هانی از تیم خوبش بسیار سپاسگزاره و شاکر هست که اینجاست.
Honey
وقتی به هدف یکسال آینده نگاه کرد ، با توجه به تواناییهای خودش و نقاط قوت و ضعف و همه مرورهایی که انجام داده بود ، متوجه شد که کاملا فیلتر شده هدفگذاری کرده و انگار از ابتدا Smart به صورت خودکار وارد پروژه اون شده بوده و بر اساس اون کارها رو انجام داده بوده ، از این بابت خیلی خوشحال و راضی بود.
هانی از تیم خوبش تشکر میکنه و شکرگزار هست که اینجاس.
مرجان
هرچی به آخر ماجرا نزدیک میشیم آینده ملموس تر میشه.واین تمرین اسمارت هم برای من خیلی لذت بخش بود
سید رضا جلالی
سلام و درود، ارادت
مجدد تمامی خواستها واهداف ،ضعف و توانمندیها رو با گزینه های smart به چالش کشیدم و نتیجه گرفتم که تا حدود زیادی از خیلی قبل مسیر انتخابی رو درست اومدم جلو،و خواسته هام زمان دار،منطقی،قابل دسترسی،و مشخص هستند که یک برنامه ریزی و دیدگاه متفاوت تر بوسیله این دوره به اونها اضافه شده
خدا قوت ،سپاسگزارم
سمانه دارابیان
من هدفهام و مهارتهام رو مشخص کردم. و از همه مهمتر برام همین سال 99هست که باید به مهارتهایی که نوشتم دست پیدا کنم و همشون مکمل رسیدن به هدف در سالهای بعد هستند. درآمد رو بازهم خوشبیانه نوشتم. و باید روی ثروتمندشدن ذهنم کار کنم. چون با ذهن فقیر دست یافتن به رویاها محقق نمیشه.
دانیال چهاردولی
سلام روزگارت بهشت
گزارش :
قبل این تمرین چکش کاری, دانیال تلاش داشت ملاقات با آینده زیاد دور از واقعیت نباشد و این تمرین خیلی لیستش رو دقیق تر و از همه مهم تر محرک عالی شده که بیشتر از قبل متعهد تر بشود برای آینده خودش تلاش کند – تشکر
زهرا
خب من همه چیو واقعیتر دیدم و واقعی تر نوشتم، فقط چیزی که وجود داره و به نظرم برای همه هست، اینه که ما از شرایط اقتصادی خبر نداریم، شاید ایده ال و واقعی که من نوشتم واسه پنج سال دیگم، وقتی به اون پنج سال برسم و اون شرایطو داشته باشم، ایده المنباشه، الان مشکلم اینه فقط، ممنونم.
حسین
سلام. شما وقتی امروز مینویسین یک میلیون تومن، یک میلیون امروز رو مینویسین و منظورتون اینه که در آینده پولی داشته باشید که به اندازه یک میلیون امروز مفید باشه.
نکته دیگه اینکه ذهن آدم همیشه رشد میکنه و این برنامه میتونه بهبود پیدا کنه. شاید تا بیست سال دیگه ذهن شما خیلی وسیعتر شده باشه. این برنامه حد اقل سالی یک بار به روز میشه.
(نظرات شخصی، از روی تجارب شخصی بود که گفتم)
حمیده شریعت صفا
هدف هام رو قبلا بر اساس توانایی هام مشخص کرده بودم اسمارت کمک کرد که بدونم چقدر قابل دسترسی هست و چه زمانی قراره به هدفم برسم و این یه تعهد قوی برام ایجاد میکنه
ممنون
Zahra
چیزی که امروز زهرا بهش رسید این بود که ترجیح داد از بین اون همه هدف ک فقط دوست داره بهشون برسه چندتاشونو انتخاب کنه و حتمااااا بهشون برسه
فکر کردن که تمام اون رویاها قشنگه ولی هدف نمیشه
Reijan
سلام.قبل از اینکه به موضوع اسمارت بپردازید خودم فی البداهه اسمارت کرده بودم و نتیجه منطقی گرفته بودم.فقط در مورد درآمد و پس انداز مشکل داشتم که اونم احتمالی نوشتم.افکارم خارج از واقعیت نبوده و نیست
Navid
سلام و عرض ادب خدمت آقا حمید و گروه حرفه ای ایشان .
خوب من حین انجام تمرین امروز متوجه این قضیه شدم که تنها دلیلی که میتونه به صحت داشتن پیش بینی از اینده هایی که نوشتم ختم بشه اینه که هشتاد درصد از کارهایی که می بایست انجام بدم به آموزش دیدن و ارتقا دادن شخص خودم ختم میشه و فکر میکنم که ادامه مسیر بسیار هموار تر خواهد شد
zeynabe faraji
میتونم بگم نسبت به تمرین روز قبل
تمرین امروزم خیییلی با دقت بیشتر نوشتم و برای خودم شفاف تر شد
Kiana karimi
یادم میاد تا سال دوم دانشگاه خیلی به فکر هدف نبودم همینطوری پیش میرفتم و وقتمو به بطالت میگذروندم ، اما از سال سوم تصمیم گرفتم برای ارشد از ایران برم ، اما این رفتن یک هدف بود و من باید برای رسیدن به این هدف خیلی کارا انجام میدادم ، از اونجا یادگرفتم هدف داشته باشم ، و بدون هدف زندگی نکنم چراکه سردرگم میشدم. تمرین دیشب باعث شد دقیق تر باشم نسبت به این اهداف و روش اسمارت روکه سرچ کردم یاد گرفتم در برابر اهدافم باید یک سری سوال پاسخ بدهم و اشکالی که داشتم هیچ کدوم از اهدافم ریز ودقیق نبود اما یاد گرفتم براشون زمان تعیین کنم ، همین زمان باعث میشه اقدام کنم برای اهدافم و کارهامو عقب نندازم . تمرین مفیدی بود برام .
حسین
نظرات دوستان رو که خوندم دیدم منم دقیقا همین تجربه ها رو داشتم. مشخص بودن هدف خیلی مهمه
elham mahmoudi
سلام
همیشه خیلی چیزا توی سرش بود که انجام بده و عملی کنه ولی هیچوقت نمیشد چون نمیدونست باید چکار کنه و چجوری شروع کنه ولی الان دیگه راهشو یاد گرفته اهدافش مشخص و مسیرشم مشخص.
با تاثیری که ویس های ام تی روی الهام گذاشته بود باعث شد که امروز به قدم مهمی توی رسیدن به اهدافش برداره.
آشنایی با این دوره و روشن شدن تکلیفش رو مدیون دوست عزیزش آقای محمد حیدری میدونه که باعث شد یه گام مهمی توی زندگیش برداره.
Nahidiii
اسمارت کردن هدف از مهمترین کارهای زندگی ناهید هست.
اینکه کجایی، به کجا میخوای بری، و چطوری میخوای بری، یعنی منطقی قشنگ نگاه کنی که چه باید کرد
الهام
مشکل یکی از هدف هایی که دو ساله براش تلاش میکنم ولی اتفاق نمیوفته رو فهمیدم.
خیلی ممنون بابت همه چی.
و این ماجرای اسمارت بودن یا نبودن هدفام باعث شد جنبه های مختلف آرزو هامو بررسی کنم و حتی دیگه غصه ی خیلی از هدفهایی که بهشون نرسیدمو نمیخورم
ممنون
Maryam Ghasri
سلام
مریم دیشب فرصت اینو داشت که هر کاری تا الان کرده رو بتونه ویرایش کنه
روش ایمارت خیلی برای من کمک کننده بود چون وقتی شروع کردم اهداف و مهارتمهامو با روش اسمارت نوشتن متوجه شدم بعضیاش واقعن واقع بینانه نیست و فقط یه آرزوی دوره که برای زسیدن بهش زیادی غیر واقعی و بلند پروازانه فک کردم
نوشتن اهداف و براشون بازه ی زمانی گذاشتن درآمد تعریف کردن همه چیزرو جدی و قابل لمس میکنه
سپیده
امروز داشتم فکر میکردم که چرا بعضی اوقات هدف گذاری کردم و نشده و دیدم یکی از این نکات مثل این زمان مشخص رو رعایت نکردم نشستم مجدد نوشتم با توجه به روش اسمارت 🙋🏼♀️
Sara Mashayekhi
درود. تمرين امروز جالب و مهم بود . خيلي براش وقت گذاشتم ، و سعي كردم با حساسيت بالا از فيلتر هاي عنوان شده استفاده كنم. در نهايت با استفاده ازين فرمول خيلي منطقي تر هدفگذاري ميشه كرد و از رسيدن بهش مطمئن تر.
با مقوله آينده مثل ي جلسه كاري ميشه برخورد كرد كه تمام قدمها چيده شده و ابتدا و انتهاي راه بر أساس دليل و زمانبندي مشخص .
براي من جالب بود 🌸
پريسا 🥰
هدف ها م رو از فيلتر smart گذروندم و ديدم كه ميتونم به همشون برسم به شرط رعايت كردن زمان بندى . هميشه دست خودم رو باز ميزارم براى رسيدن به يك هدف مشخص و همين باعث ميشه امروز و فردا كنم و بهش نرسم .بايد براى خودم بازه زمانى و يك سرى بايد ها رو بزارم .
AmirBahador
سلام و درود
من امروز برای اهداف یکساله برنانه ریزی کردم و اون هارو اسمارت کردم به طوری که منطقی تر و واقع بینانه تر باشن.اما زمان بندی خیلی مهمه . یک سری هدف هم داشتم که خوب تو این بازه یکساله نمیتونستم بیارم چون کار نشدی بود و باید فقط روی مقدماتش برنامه ریزی میکردم
سجاد دهقانی
سلام.اولش که گفتین به روند این دوره یبار از اول نگاه کنیم با خودم گفتم آخه این چه تمرینیه روندی ک یبار کامل انجامش دادیم دوباره مرور کنیم…ولی وقتی انجامش دادم خیلی خوب بود
اولا که یکبار دیگه با ضعفهام روبرو شدم و مهمترین ضعفهام رو بیرون آوردم تا توی سال ۹۹ بزارمشون کنار
دوما یکبار دیگه نقاط قوتم برام مرور شد و انگیزه خوبی بهم داد
سوما یکبار دیگه شغلهارو مرور کردم و روند ایکیگای رو انجام دادم و در نهایت به همون نیچ قبلیم رسیدم و مطمئنتر شدم که انتخابم درسته….دمتون گرم
سجاد دهقانی
اینم یادم رفت بگم
چهارما ماتریس swot رو یکبار دیگه با دقت بررسی کردم و دیدم چه نقاط قوتی که تهدیدهای خیلیییییی بدی پشتشونه
و چه نقاط ضعفی که فرصت هایییی خیلیییی بزرگی پشتش هست.
تمرین در عین سادگی خیلی کاربردی یود.
سجاد دهقانی
سلام
من از قبل با هدفگذاری smart آشنا بودم
اما داخل سفر به آینده با وجود اینکه خیلی بهش دقت نکرده بودم
اما الان که نگاهی به سفرم انداختم دیدم کاملا بطور ناخوداگاه smart در تک تکش رعایت شده…سعیمم در سفر به آینده ها این بود که تا جای ممکن منطقی بنویسم…دورتون عالیه خیلی راضیم
Parastoo
با سلام
پرستو دیشب تک تک هدفهاش را مشخص کرد و برای آنها زمان مشخص کرد. همه چیز منطقیتر و شفافتر شد.
سپاس
Behnoosh
سلام
برای بهنوش هنگام بررسی هدف ها خیلی جالب بود که تموم هدف هایی که داشت یجورایی ناخوداگاه از این فیلتر رد شده بود و از نظر عقلانی هدفهای درست و مشخصی بودند
یجورایی قبل از این که بدونه همچین چیزی هست اونو رعایت کرده بود
Alireza5549
سلام وقت بخیر
اول ممنون از استاد صباغی عزیز
واقعا یه دوره متفاوت دیدم، اصلا اولش اینطور نشون نمیداد. عالی عالی
دوم اینکه روز هفدهم روز واقعیتهاست، اینکه کاراتو مرور کنی ببینی کجای کاری(روز ۱۶)، حرفایی که زدی واقعی بوده یا آرزو داشتی که باشه. هدفایی که انتخاب کردی باید هوشمندانه جلو ببری باید فکر کنی ببینی و عمل کنی
عمل به اهدافت با فکر کردن درست و انجام مراحل این روزا با فکر باز و تمرکز
در کل داریم به روزای آخر نزدیک میشیم که یعنی داریم به هدف این دوره میرسیم
شبنم حاجی کرم
سلام شبتان سرشار از سلامتی
من اون هدف نهایی و بلند مدتم رو smart کردم.s مشخص که بود.m مقیاس اندازه گیری براش گذاشتم. a دست یافتنی بودنش رو با توجه به فرآیندی که در پیش گرفتم نوشتم. r واقعی بودنش هم مشخصه ،مثل خیلی افراد که در این حوزه موفق بودن.t زمان رسیدن به اون هدف را تا ده سال آینده دیدم.
با سپاس🙏😊
نیره
قبل از شروع مسیر شغلی اینقدر اشتباه داشته تو کارهاش و بلندپرازانه فکر کرده بود که اینبار سعی کرده از اول چیزایی رو بنیوسه که واقعا میخوادو خلاصه کرده بود فقط فکر میکنم هنوز با ارزش هایش یکی نکرده.. یکم این روزهای خستگی که بگذره فرایند رو تکرار میکنه شاید کم و زیاد شدن که زیاد میشن ولی باید انتخاب کنه که نمیشه همیشه همه چیز رو باهم داشت
پس به یک چیز فکرکنیم و هدفگذاری کنیم و برسیم به امید خدا
سیما دلبری
سلام و درود
در این قسمت از تمرینها اینک سیما دلبری باید بعد از بازنگریها و انطباق و بررسی تمام موارد گذشته اینک باید در اهدافی که برای آینده تصور دارد منطبق بر smart و محتوای اسپارت باشد و که اولا اهداف باید مشخص باشد و دوما قابل اندازه گیری و همچنین اهداف باید دست یافتنی باشد نه غیر قابل تصور و دور از دسترس و همچنین اهداف باید قابل اندازه گیری باشد
میرود که در چارچوب گفته شده تمرین امروز را داشته باشد
ارادت بسیار
محمد حیدری
سلام
با اسمارت کردن اهداف محمد خیلی نزدیک تر شد به چیزی که میخواد با جایی که هست و جایی که قرار بره و چه چالش هایی داره و قرار چکار کنه
محمد تازه یاد گرفت هیچ وقت اهداف کلی به نتیجه نمیرسه باید اون اهداف ریز بشه که بدونی راجب چی داری رویا پردازی میکنی و برنامه ریزی کرده
مهدیه خورشید
امروز یه این نتیجه رسیدم که قدمهام باید عملگرایانهتر باشه.درسته هنوز اعتماد به نفسم به اون حد لازم نرسیده اما سعی کردم اهداف رو کمی کنم. به این صورت که برای مراحل مختلف مدت زمان و نتیجه کمی قرار دادم و سعی کردم طبق منطق خاصی پیش برم. نکته دیگهای که خیلی بیشتر بهش توجه کردم پیدا کردن مزیت رقابتی بود برای همین تو هر سال یه دوره بازنگری و یافتن نقاط نیچ قرار دادم. و همچنین توجه به زیر ساختها، زیرساخت سالم موجب میشه که فرآیندها درست و به موقع انجام بشن.
محسن فرضی
سلام
من تمرین قبلی رو ناخودآگاه بصورت هدف گذاری نوشته بودم و سر و شکل smartبه اون دادم و علاوه بر اون چون بنظرم سال به سال هم باز ممکن بود منو به بی نظمی و آشفتگی برسونه فصل به فصل نوشتم
ممنون از تمرین فوق العاده🌱💚🙏
علیرضا مهیمنی
سلام جناب صباغی عزیز
وقتبخیر
اعیاد برشما مبارک .
راجع اسمارت کردن اهداف و تمرین امروز باید بگم نکته ی اصلی بود که گاهی بین صحبت هاتون در شب های گذشته اشاره میکردین
و دیشب هم مخصوصا تمرین راجع همین بود.
اگر از بچه ها کسی به صحبت هاتون توجه میکرد همونطور که گفتم توی این شبهای خوب ملاقات با اینده بهش اشاره کردین
که باید منطقی باشیم هرچینزدیک به زمان حال میشیم باید دقیق تر منطقی تر و مطابق تر با حال و احوال و شرایط فعلی مون باشه.
البته تمرین امروز که روز ۱۷ دوره بود ی مقدار فوکوسبیشتری روی این نگاه منطقی به اهدافمون داشت.
و این نکته ی مهمیه چون که بعضیامون اهداف ارمانگرا میذاریم برای خودمون و بعد که بهش حتی نزدیک همنمیشیم پیامد های خواسته و ناخواسته ی خوبی نداره …!
ممنون از مطالب تون و تشکر از اکشن کوچ ام خانم عربلو بابت زحماتشون
ایام بکام🌹🙏
شیوا
خوب من از اولشم هم خیال بافی نکرده بودم، و سعیکرده بودم منطقی باشم ، هم نسبت به شغلی که میخوام و هم نسبت به درآمدش ، خوب این تمرین باعث شد ریزتر بشم توی زمانی که قراره شاغل بشم
ممنون از تمرینها و زحماتتون
کیانی
سلام.
وقتی امروز این تمرین رو انجام میدادم متوجه شدم که هر چی ریزتر بشم و همه جوانب آداب رو بررسی کنم برای خودم یک جورایی نقشه مسیر رسیدن به اهدافم رو ترسیم میکنم
معصومه
سلام.معصومه با اینکه از همون اول اهداف رو اسمارت کرده بود ولی بازم دید به یه شغلی علاقه فقط داره و اونو لحاظ کرده بود که امروز اونو حذف کرد.بقیش عالی بود.خدایا شکرت
میناخسروی
سلام
خداقوت
من یکار مشخصی الان ۶ماه بود شروع کردم که تا اینجا موفق بودم.همه تمرین هارو مرتب انجام دادم ولی تو مرحله نیچ معطوف رو همین شغلم شدم و اونو با برنامه ترش کردم.
باتوجه به شرایطی که الان دارم حتی تو شغل قبلیم که موفق بودم نمی تونستم ادامه بدم.فقط این کار برام قابل اجراست.
مسئله من مالیه، باوجود وام کارم با شکل قشنگتری اجرا میشه.بخاطر همین مشخصه ، میزان درآمدش قابل اندازه گیر یه، دست یافتنی ، واقع گرایانه(نیاز جامعه) ، مرتبط با کارم و محدوده زمانی مشخص داره (با وجود نقدینگی)
سپاس
سپاس
زاهده اردلان
اسمارت کردن اهداف یه بار دیگه باعث شد اهداف غربال بشن، بعضی موارد حذف بشن یا اولویتشون تغییر کنه. ذهنش خیلی متظم تر شده
رضا اسکندری
سلام، امروزم مثل روزای قبل عالی بود، من چون از قبل با هدفگذاری آشنا بودم دورنماهای خودم رو براساس اهدافم نوشته بودم و تقریبا همه شون اسمارت بودن و مشکلی نداشتن.
ولی در کل عالی بود و خب خیلی خوشحالم که هرچی جلوتر میریم شفافیتمون بیشتر میشه.
بهاره رضائیان
وااای این تمرین خیلی خوب بود. اسمارتِ اسمارت شدیم. واای چقدر خوبه تمریناتون. انقدر خودم رو به طور جدی در مسیر اهدافم دارم میبینم که مطمئنم تو روزای باقی مونده میشه رسیدن به همه اهدافم رو ضمانت کنم ان شاءالله
forouz
همون موقع که شروع کردی به تمرین ملاقات با آینده دیدم سعی کردی خیلی منطقی باشه و یک ارتباط معناداری بین همه سالها باشه. مشخص، معین،قابل اندازهگیری. از همون اولم طرفدار خیالپردازی تو این قضایا نیستی البته میدونم چوبش و خوردی
حسین
سلام
جزئیات اهدافم رو نوشتم، هر جا که شد کمی شون کردم که بعدا بتونم بگم این کار انجام شده یا ن، از 1 تا 20 سال نوشتم، روند رشد اهدافم منو به وجد آورد، به نظر منطقی میومدن، قدم های کوچک تر و ارزیابی ، رسیدن به هدفم رو راحت کرد…
Azadeh
ممنون از مطالب🙏🏻
مرضیه جوانمردی
اهداف از فیلتر smart د مردم و کلی ذوق کردم که اینقدر منطقی و درست اهدافم انتخاب کرده بودم مرحله به مرحله و پله پله. فقط کافی انجامش بدم. تو برنامه ریزی مثل همیشه عالی ولی اون قسمت اکشن یک مقداری ضعیف که باید درستش کنم. راضیم ازت👍
مرضیه جوانمردی
اهداف از فیلتر smart رد کردم و کلی ذوق کردم که اینقدر منطقی و درست اهدافم انتخاب کرده بودم مرحله به مرحله و پله پله. فقط کافی انجامش بدم. تو برنامه ریزی مثل همیشه عالی ولی اون قسمت اکشن یک مقداری ضعیف که باید درستش کنم. راضیم ازت👍
Mimsadeghiyan
سلام
تا امروز هدفم مشخص شده پس اومدم کارهایی که برای رسیدن به اون تا یک سال آینده رو از دید اسمارت دیدم و اونهایی ک میتونست به هدف نزدیکم کنه نوشتم
سما
سلام
چقدر این کار براش لذت بخشه، انگار مسیر روشن تر میشه، هدف به نوعی اقدامه چیزی که دوستش داره، چیزی که از رویای مطلق درش میاره و بهش انگیزه میده
دلش میخواد یکبار دیگه علاوه بر امروز بشینه و همه رو بازبینی کنه و حتی اسمارت تر😊 از وقتی که گذاشته با تمام وجود راضیه
Arman
اتفاقی که افتاد امروز این بود که در ذهنم تونستم آگاهیِ پرورش ندادن اهدافِ رویاییِ چرتُ پرت بدست بیارم، و احساس میکنم می توانم در تمامِ اهداف پیشِ روی زندگیم از این روش استفاده کنم
شیرین کبریایی
سلااااام سلاااااااااااام
یه برنامه ریزی هوشمندانه تر و منظم تر داره برای اتفاق افتادنشون انجام میشه.مسیر واضح تر شد و دسته بندی ها روشن تر.
ممنونم
Faezetabatabaei
واقعا نیاز بود ک اهدافم رو از چنین فیلتری رد کنم . چون دقیقا وقتی که میخواستم به روانشناس بالینی تبدیل بشم فقط هی میگفتم میخوام به روانشناس بالینی تبدیل بشم در حالی که نه زمانی براش تعیین کرده بودم نه میدونستم باید چه کتاب هایی بخونم نه میدونستم که برای رسیدن به اون هدف بزرگ چه هدف های کوچیکی رو باید بهش برسم .در آخر خیلی خوب بود واقعا
Newshaa
با رد کردن هدف هام از این فیلترها منطقی تر و دست یافتنی تر شدن و یک سری هدف که پیش نیاز رسیدن به هدف های بزرگترم بود رو هم نوشتم. در کل باعث شد مسیری که باید درش حرکت کنم واضح تر بشه.
فاطمه شاکری
با این مدل هدفگذاری متوجه شدم که وقتی دقیق مشخص میکنیم به چی و کجا میخوایم برسیم به تصویر واضحی درمورد اینده به مغزمون میدیم و مغزمون به جای اینکه فقط یه مسیری رو برای یه هدف نامشخص تمرکز کنه میاد روی تارگت مورد نظرش وقت و انرژی میذاره
Cla60
این مسیری که تعیین کردم با جژئیات درج شده ولی قطعا بایستی زمان بیشتری قید شود و مرتبا به روز شود ولی اینو می دونم قابل دسترسی ست.
علی
سلام
وقتی روش smart رو تقریبا درک کرد رفت سراغ ملاقات باآیندش و هرکدوم اونها که از smart پیروی نمیکرد تغییر داد
بیشترین تغییرتو بحث
1)درآمد 2)پس انداز 3)مهارت هاش بود
مهری م
سلام
تغییرات خیلی جزئی بود و حس میکنم برنامه قابل اجراس و مطمئنم ک میتونم برسم بهشون و منطقیه تنها چیزی ک کمی به شک میندازه منو اینه ک احتمالا تغییر تو جهت کلی این برنامه هست و اینکه نمیخوام قبل ب پایان رسوندنش عوضش کنم
خیلی ممنونم ازتون🌹🌹🌹
Nasim
قرار گذاشته بود كه هدف هاش رو بنويسه. اونم از نوع
SMART،
اون داشت با نوشتن، جون ميداد به هدف ها..بنظر هدف از هدف smart، رسيدن به اقدام و عمل بود . مشخص و واضح، كاملا ملموس و قابل اندازه گيري، يعني همينكه ميتونست بفهمه هر بار چقدر به سمت هدفش قدم برداشته يا حتي چقدر دور شده از اون.
دست يافتني، شايد منظور اهداف و توانايي هايي بوده كه با توانايي ها و وضعيت حال حاضر اون سنخيت داشتن باشه
به معناي واقعي كلمه ، واقع بيني رو تداعي ميكرد كه در محدوده زمان مشخص و تعريف شده ميشد به دست پيدا كرد
. ديد خوبي گرفته بود . هر چند احساس ميكرد بايد منطقي تر، سهت گيرانه تر رفتار كنه. و هرچقدر توي مسيرش تحربه كسب ميكنه بياد دوباره و هدف اش رو ريزبينانه تر بنويس .
rapmetall2008
این تمرین دیدمو باز کرد که برای اهدافی که 10 سال دیگه دارم بایستی برنامه ریزی خوبی انجام بدم
rapmetall2008
این تمرین که انجام دادم لازم شد لیست 10 سال و 20 سال آیندمو ویرایش کنم که واسم جالب بود
rapmetall2008
سلام
این تمرین سخت بود ولی خیلی کیف داد
rapmetall2008
سلام
این تمرین واسم آسون بود بخاطر اینکه تمرین های مرتبط به این هر دفعه که می خواستم بنیویسم بهینه می کردم
آیناز ایالتی
چکش کاری هدف هایی که داشتم رو از فیلتر اسمارت گذروندم،، چیز زیادی تغییر نکرد فقط یکی دوتا جزییات ریز که مطمئنا خیلی به کارم و راهم کمک میکنه.ممنون بابت تمرین امشب
rapmetall2008
سلام
تمامی اهداف به صورت شیک SMART شدند
Hanieh
سلام
حقیقتش هانیه از قبل راجع به این سیستم هدف گذاری از یه اساتید موفقشون برای برنامه ریختن های مهندسی شنیده بود ولی توی زندگی شخصی پیادش نکرده بود و وقتی نشست پای عمل دید خیلی وقتها مشکل کارش کجاست
بنظرش الان با این دید جدیدی که داره وقتشه یبار دیگه برنامه ریزی کنه
رضا حنیفی
سلام
اهداف اسمارت شد و اتفاقا کلی جزئیاتِ بیشتری بهشون اضافه شد و بیشتر از قبل واسم قابل لمس و دسترس شد.
ممنونم از تیم JobCamp❤
رضابرزگر
تمرین دیشب هم با وسواس انجام شد . فقط چیزی که هست اینه که من موقع نوشتن اهداف از بس انتظارم از خودم زیاده یه جورایی اگر بلند پروازانه ننویسم انگار ذهنم باور نمیکنه . از طرفیم وقتی اینطوری می نویسم بعدا می بینم موقع تاریخ چقدر فاصلم تا تیک شدنش زیاده . این مساله رو برام حل کنید عالی میشه .
عماد
به نام خدا
سلام
این روش هدفگذاری یه اطمینان خاطری به ما میده اگر اصول و روش رو رعایت کنی دستیابی به اهداف امکان پذیرتر و قطعی هستند.
نه تنها این روش اسمارت برای هدفگذاری بلک برای تمام فعالیت های پا جواب میده و یه نظم خاصی به رویا و کارهامون میده
تلاش ها و برنامه ریزی وزمان و نیازها رو منسجم تر میکنه واسه غایت نهایی
سعید قصیری
من شخصا چون قبلا با سیستم اسمارت آشنا بودم عملا هدف هایی که از روز اول مینوشتم ( بجز رویاپردازی ها)
رو از این فیلتر ها رد میکردم.
این فیلترا در واقع پروسه ی تحقق رویا رو برامون تسریع میکنن
کامنتای دوستان هم خیلی بهم انرژی داد.
مرسی
Niloofar
این مرور باعث شد بفهمم دقیقا تا الان چه روندی رو طی کردیم و اینکه یک سری از تمرین ها رو تونستم کامل تر کنم که خیلی فرصت خوبی بود
ali. abs
سلام
اسمارت کردن کمک کرد ب واقعی تر شدن اون اهداف و مسیر روشن تر کرد ب خصوص با اون برنامه زمانی خوب ک گفتین
مهارت کاربردی هست ممنون
Niloofar
برای تمرین امروز سعی کردم تمام اهدافی رو که برای خودم نوشته بودم از فیلتر smart رد کنم تا ببینم واقعا اهداف درستی رو انتخاب کرده بودیم یا ن
باعث شد به یه سری از اهداف بر بخورم که نیاز به چکش کاری و درست شدن داشت تا بشه بهشون رسید
بعضی از اونا هم کاملا درست و منطقی انتخاب شده بود که توی روزهای آینده با برنامه ریزی که براشون انجام میدیم راه رسیدن بهش هموار تر خواهد شد
مهدی اکبری
مهم ترین نکته که امروز یاد گرفتم این بود که خیلی کار ها به ضاهر بزرگ می یان ولی وقتی بیایم اون ها را بشکنیم خیلی ریز و قابل حل شدن به نظر می رسن
حبیبه
داره خیلی خوب پبش میره ….
Reyhaneh kermanizadeh
سلام
تمامی هدف هاش smart شدن با رد شدن از کلی فیلترها
خیلی از هدفا که ب نظرش مهم بودن نتونستن رد بشن
یکم سخت بودتمرین براش
فاطمه
سلام، وقت بخیر
من امروز گزینه های مهارت و شغل رو برای 1 سال اینده اسمارت کردم.
بنظرم همه فاکتورهای دیگه در گرو همین دو فاکتورن و اسمارت دقیق همین دو تا، میتونه یه استارتِ موفقیت امیز برامون به ارمغان بیاره.
هدفهام کاملا واقعی بودن و با کمک اسمارت، ریز شدن و در قالب زمان، قرار گرفتن.
بسیار جالب و کار ساز بود.
ممنون
کسری ریشهری
ماتریس swot رو بر اساس توانایی و ضعف هایی که این مدت بهشون فکر کرده بودم نوشتم و خوبیش این بود که دیگه همه چیز دیگه مکتوب جلو چشممه و میتونم مرتبا بهشون نگاه کنم و توانایی ها و ضعف هام و همچنین تهدید و فرصت هاشون رو ببینم و تمرکز کنم روی اینکه توانایی هام برام دردسر ساز نشن و اینکه ضعف هام هم از فرصت هایی که بوجود میارن استفاده کنم تا وقتی که بتونم کلا اون ضعف رو از بین ببرم
کسری ریشهری
جالب بود واقعا یه سری مشاغل هستن که ادم بهشون توجهی نداره ولی توی زندگی روزمره همه تاثیر مستقیم یا غیر مستقیم داره و دنیا بهشون نیاز داره و حتی با یه ابتکار یا خلاقیت کوچیک میشه جذب خدمات گیرنده زیادی داشت ازشون
کسری ریشهری
کار های کمی بودن که توشون سر رشته داشتم اما برام جالب بود که کار هایی که میخواستم توشون حرفه ای بشم با کار هایی که تا حدودی ازشون سر رشته دارم وجه شبه های زیادی دارن
کسری ریشهری
نوشتن اهداف ۵ سال جالبه نه اونقدر نزدیکه که تو دست ادم باشه همه چیزش نه اونقدر دوره که بخواد خیالی باشه. پل بین منطق و خواسته های نزدیکه تصویر سازیش خیلی برام جالب بود.
کسری ریشهری
حس میکنم اول کار یه خواسته بزرگ برای خودم ساختم و بعد یواش یواش شروع کردم به طراحی مسیرش و هدف گذاری منطقی برای رسیدن به اون چشم انداز بیست ساله
کسری ریشهری
این کار مجبورم کرد که جاهایی از برنامه ی بیست سالم که واسم گنگه رو درست کنم و به کمک کوچم و قائده اسمارت مسیر بهتری برای خودم تعیین کنم و مسیرم هم شفاف تر بشه هم اینکه سریع تر بتونم به یکسری از اهدافم برسم
شيوا
سلام
اين تمرين كمك كرد به واقعي تر شدن و دقيقتر شدن اهدافم و بعضي موارد حذف و اولويتها تغيير كرد.
ShadI
همه چیز ملموس تر و دست یافتنی تر شد
و حالا متوجه شدم که باخیال با برنامه بودن زندگیم خیلی بی برنامه و بی هدف بودم😐
بهار
من اهدافم خودش اسمارت شده بود و كاره خاصى نكردم
منتظر مرحله بدى هستم
مرجان لطفی
سلام،من برای خودم برنامه داشتم که درآخر دوره بعد تصمیم گیری نهایی همچین کاریو انجام بدم ولی خب انقدر خوب بلدش نبودم و الان که رو کاغذ میاد همه فکرا و برنامه هام خیلی به واقعیت نزدیک میشه ،امکان داشت وقتی تو ذهنمه بمیره یا خیلی عقب بیافته اما الان محکم تر و مسمم تر شده ازتون ممنونم
نسیم
آقاااا سلام
خدا قوت .. این عنوان روز هجدهم رو که دیدم هم یکم چشمام برق زد و هم حس خوبی بود. ۱۸ روز پی در پی تمرین و تمرین فقط برای اینکه برسی تازه سرخط .. خب شاید تا حالا انقدررر فقط و فقط برای خودم وقت نگذاشته بود. خیلی بود . سپاس. و اما گزارش :
در مورد هدف گذاری ضربتی صحبت کرده بودند. استنباط شخصی اش این بود که خیلی کار می بره . خب البته این زمان بردن به نفعش بود. هرچقدر الان بیشتر زمان میذاشت توی طول مسیر راحت تر بود. کم تر سردرگم میشد. به نظرم خوراک خودش بود. دقیقا درمان درد سردرکمی .
مفهومی که از این داستان بهش رسیده بود این بود که :
گاهی بعضی هدف هاُ توی دل هدف دیگه هستند، با استفاده از هدف گذاری ضربتی متونست بفهمه که پیش نیاز اهداف اصلیش چه چیزهایی هستند ویک جورایی اولویت بندی کنه اون ها رو . این عالیه .. مثلا حتی برام مثال زد که فرض کن فردی دوست داره تورلیدرخارجی بشه و هدفش رو بر این مبنا گذاشته ولی پیش نیاز اولیه رو که زبان انگلیسی هست نداره، پس برای یادگیری زبان که خودش میتونه یک هدف مجزا باشه که در دل این هدف قرارگرفته باید اقدام کرد. این نوع نگارش و هی قدم به قدم جست و جو و مشخص کردن اقدام ها و به عبارتی پیش نیاز ها می تونه مفهوم همون تعیین هدف ضربتی باشه.
زهرا حبیبی
سلام اقدام برای هر هدفی مهم ترین مرحله است همینکه تصمیم بگیری انگیزه داشته باشی و حرکت کنی خودش نصف راهه با کتابایی که خوندیم و راهنمایی های شما فقط خودمون میتونیم به هدف برسیم و هیچ چیز و هیچ کس عامل نیست تنها خودمون باید بخواهیم که برسیم.
بعضی روزا کم میارم و ناامید میشم اما به هدفم و به عزیزام ک نگاه میکنم میبینم حال بد برای چند دقیقه خوبه و باید بره کنار تا برسم به چیزی ک میخام.
zeynabe faraji
نه تنها برای مسیر شعلی میشه با این روش جلو رفت
حتی برای همه مهارت هایی که در ادامه مسیرم هم میخوام یاد بگیرم هم میشه ازش استفاده کرد
عالی بود👌🙏
ShadI
جالب و مفید بود.
بنظرم باعث انگیزه بیشتر میشه برای ادامه و با ریز کردن و مشخص کردن قدم های روبه جلومون خیلی از اهداف سخت برامون آسونتر جلوه میکنه
حمیده شریعت صفا
با هدف گذاری ضربتی راه رسیدن به هدف برام هموار و ساده شد و این که حس کردم خیلی ملموس و قابل دسترس تر شد
ممنون
شیوا
وقتی هدفها رو با جزئیات روی کاغذ میآریم، خیلی دقیق میتونیم ببینیم که چه کارایی باید انجام بدیم و چه کارهایی تا حالا انجام دادیم و برای اون قسمتی که هنوز باید انجام بدیم دقیق تر برنامه ریزی کنیم
میناخسروی
سلام
خداقوت
تو هدفگذاری ضربتی خیلی کمکم کرد.هم سختی راه بهم نشون داد و هم اون سختی راه را برام هموار کرد.
اینکه بتونم کارو از کجا شروع کنم.
سپاس
مهسا
تمرین دیشب خیلی منو قوی تر کرد انگار که الان همه ی تصمیماتم قابل انجام شده و من تواناییش رو دارم و دور از انتظار نیست
خیلی خیلی احساس بهتری نسبت با آیندم پیدا کردم
ممنونم ازتون
نیلوفر
سلام
خدا قوت خدمت جناب صباغی و آقای mt
تمرینی بسی بسیار سنگین و جالب بود واسه اینکه سر نخ رو بگیری دستت و بری تا اخرش.
راه رو شفاف و روشن تر کرد.
تسک کردن اهداف خیلی جالبه و در واقع مرد عملت میکنه
مرسیییی از بودنتون🌺🌺
بهاره رضائیان
وااای هر چی بیشتر میگذره من مشتاقتر میشم. خیلی تمرینها گره گشا و کاربردی هستند.
مخصوصا این تمرین. من خیلی وقت بود که دیگه برنامه ریزی نوشتاری منسجم رو کنار گذاشتم. چون اصلا کار نمیکرد. و راهکارها و جایگزینهای کاربردی دیگه رو براش پیدا کرده بودم. اما این تمرین ضربتی خیلی خوب و کاربردیه حتی در این زمینه. خوب بود خوووب
مرجان
سلام سلام.تمرینش یکم سخت بود.من که هی نوشتم هی پاک کردم هی جاهاشونو باهم عوض کردم.بعضی از هدفهام موازی همدیگه بود و بعضی هدفهام بخاطر کرونا تا اطلاع ثانوی قطع میشد و توی قالب دیگه از یه جای دیگه سر درمیاورد
مرجان
سلام سلام.تمرینش یکم سخت بود.من که هی نوشتم هی پاک کردم هی جاهاشونو باهم عوض کردم.بعضی از هدفهام موازی همدیگه بود و بعضی هدفهام بخاطر کرونا تا اطلاع ثانوی قطع میشد و توی قالب دیگه از یه جای دیگه سر درمیاورد
Parastoo
با سلام
بعد از خواندن کتاب اثر مرکب پرستو تصمیم داشت جز به جز هدفهاش را بنویسه تا بدونه از کجا باید شروع کنه که با تمرین دیشب و راهنماییهای آقای صباغی این کار براش راحتتر شد. الان برای هر روزش برنامه داره و میدونه که به طور واضح چی میخواد.
ممنون از تمرین های خوبتون و همچنین کتابهای فوق العادهای که معرفی کردین
نیلو
سلام و عرض ارادت
تمرین دیشب خیلی کار رو راحتتر کرد باعث شد اهداف انجامپذیرتر به نطر بیان و این کمک بزرگیه که دیگه کارهارو پشت گوش نندازیم. نصف اهداف من به اینجا ختم میشد که گوشیم و بردارم، لپتاپمو روشن کنم و شروع به سرچ کردن و یادگرفتن کنم و خب امروز خیلیهاشو انجام دادم ووتا یه حدی پیش بردم.
سپاسگزارم.
شاداب و پایدار باشید.
زهرا
کارامو دقیق تر نوشتم و سعی در انجامشون دارم.مرسی
پريسا 🥰
تمرين ديشب هدف هام رو هوشمندانه تر كرد و براى خودم چيدم كه از كجا بايد شروع كنم شروعش كردم از نوع ضربتى 💪🏻
Sara Mashayekhi
درود. تمرين روز هجدهم براي من بسيار لازم و واجب بود. مخصوصاً اون قسمتي كه مجبور بودم براي رسيدن به هدفم نهايتاً تا ١٢ساعت آينده اقدام عملي داشته باشم. جديت Act رو بسيار نرم براي من توجيح كرد و من براي هر كدوم از أهداف يك سال آينده كه نوشتم ي قدمي برداشتم
ممنونم . خيلي حس خوبي دارم.
سمانه دارابیان
این کار برای سمانه ، باعث میشه مغزتش برای اون کار انضباط پیدا کنه و باعث مبشه از فراموش کردن یک سری کارها برای رسیدن به هدفش جلوگیری بشه و یک جور انضباط فردی بدست میاره. ک شرط هرکاری انضباط دراون کاره
محمد حیدری
سلام
تمرین دیشب منو یاد اون فلورچارت دوران کاردانی انداخت که با مربع و لوزی و مستطیل اهداف رو پیش می بردیم برام جالب و یادآور خاطرات بود
اینو یاد گرفتم از تمرین که برای یه سری از اهداف باید چه مقدماتی بچینم باید چه کار هایی بکنم تا اون هدف به انجام برسه سختی و راحتی مراحل رو بسنجم
Azadeh
تمرين امروز يكي از اون پازل هاي گمشده هميشگي ازاده بود
كه پيداش كرد و كلي ذوقشو كرد ،امسال ازاده ٥ تا براي خودش هدف مشخص كرده ،كه داره قدم هاي كوچيك براميدارع براشون، با اين تمرين اين كاراي كوچولو براش بيشتر مشخص شد
Honey
این مرحله هم انجام شد ، بادقت و حوصله ، و همونطور که قبلا یکم متوجه شده بود مشکل کجاست ، امروز دیگه واسش مسجل شد که دقیقا مشکل چیه ، این هدفگذاری ضربتی خیلی روش خوب و دقیقی بود برا دیدن خطاها و بیراهه رفتنا… هم دقیق بود و هم مفصل.
هانی از تیم خوبش تشکر میکنه و شکرگزار هست که اینجاس:)
Maryam Ghasri
سلام
این مدل ضربتی به نظرم مرحله ایه که به تمام برنامه ها و اهدافی که چیدم و بهش فکر کردم نظم و انسجام میده و در واقع بهش رنگ واقعیت میده انگار که دیگه جدی جدی از فقط رویا و آرزو بودن پا توی دنیای واقعی گذاشته، تو این مدل هدف گذاری تو اسم آدمای واقعی رو ممکنه بنویسی، شماره تلفن، پیگیری و همین برات ملموس ترش میکنه
دانیال چهاردولی
درود روزگارت بهشت
گزارش :
بزرگنمایی کردن در هدف برای رسیدن به مسیری مشخص در اصل راهی بود که ذهن آزاد کنه و طی این جدول شروع به اقدام کند
مرسی
سپیده
هدف هایی که میخوام رو نوشتم و اون استپ هایی که باید انجام بدم تا بش برسم رو نوشته ب صورت ضربتی
عماد
به نام خدا
سلام
خیلی جالبه این هدفگذاری،این هدفگذاری هرچه دقیق تر و با جزئیات تر بنویسی و بهش شاخه و برگ بیشتری بدی،کوچکترین کارهایی که ساده میاند و حتی بهشون توجه نمیکنی و داری به این فکر میکنی چه کار کنم؟ چه کار کنم؟ و هی با خودت کلنجار میری اگر واقعا به خودت متعهد باشی و دنبال رشد و ارتقا باشی این نوع هدفگذاری خیلی جواب میده و دیگه کلمات رژه نمیرن روی اعصابت
حالا درسته که این هدفگذاری یه سری معایبی داره ولی چون با روش اسمارت مکمل هم میشن و هدف اصلی رو میدونی این مزیتی که این داره روحیه و انگیزه خیلی بالایی داره و درکل باید یه استراتژی خیلی محکمی داشته باشی
AmirBahador
سلام
تمرین جالبی بود و تا حالا انجام نداده بودم اصولا من کارهامو تو ذهنم دسته بندی میکنم و هیچ وقت سعی نکردم اون هارو بنویسم و زمان بندی کنم
این کار باعث شد که تجربه کنم این مدلو و احساس خوبی داشتم امیدوارم نتیجه بگیرم.
سید رضا جلالی
سلام و درود ارادت
با انجام هدفگذاری ضربتی در اصل ما تمام پیچ و خمها و زاویه های در نظر نگرفته در مسیر رسیدن به اهدافمان رو خیلی شفاف و در دید قرار میدهیم و با یک زاویه بازتر ومشخص به سوی اهداف حرکت خواهیم کرد در کمترین زمان و کمترین دوباره کاری
Faezetabatabaei
دمتون گرم واقعا خیلیییی باحال بود هی شاخه شاخه میشد جالبه همشم به پول وصل میشد😂 ولی خب خیلی بهم کمک کرد ،یجورایی انگار یه برنامه گزاشتم جلوم میخوام از روی برنامه زندگی کنم ممنون ممنون
مرضیه جوانمردی
خب چی بگم؟ هیچی دیگه مدل ضربتی رو هم روی اهدافم پیاده کردم.
محسن فرضی
سلام
انجام تمرین امروز منو به یاد دیالوگی از فیلم راز انداخت که میگه اگه در طول شب بخوای یه مسافت ۱۰۰۰ مایلی طی کنی نور چراغ های ماشینت فقط ۱۰۰ متر جلوتر رو نشون میده اما تو با طی همین صدمتر صدمتر ها مسافت بین مبدا و مقصدتو طی میکنی
Alireza5549
سلام وقت بخیر
اول اینکه تمام روزهای این دوره قشنگ بود تا حالا
دوم بگم نیچ کردن خیلی باحال بود من خیلی خوشم اومد
سوم بگم این از همشون قشنگ تر بود و سخت تر .
اونا میتونستی فکر کنی ولی این باید فلبداهه باشه تا جواب بگیری
Alireza5549
سلام وقت بخیر خدمت استاد گرامی
اول اینکه تمام روزهای این دوره قشنگ بود تا حالا
دوم بگم نیچ کردن خیلی باحال بود من خیلی خوشم اومد
سوم بگم این از همشون قشنگ تر بود و سخت تر .
اونا میتونستی فکر کنی ولی این باید فلبداهه باشه تا جواب بگیری
Elham.mahmoudi
سلام
تمرین برنامه دیشب برای الهام مبهم بنظر میرسید و با خودش میگفت خب من وقتی فلان هدف رو دارم میرم انجامش میدم دیگه ولی وقتی اومد روی کاغد بیاره اون برنامه ها رو متوجه خیلی از برنامه هایی که پشت پرده باید انجام بشه، شد.
Behnoosh
بهنوش نشست هدف هاشو با این روش تحلیلشون کرد و ب این نتیجه رسید اونقدرام سخت و بزرگ نبودن و با کارای ساده میشد خیلی راحت به هدفها رسید
فقط کافی بود بلند شیم و دست ب کار شیم.
Zahra
زهرا فوق العاده حس خوبی داشت بابت اینکه اهدافش رو نوشت و برام لحظه لحظه ی رسیدن بهش تجسم شد و این فوق العادس
Kiana karimi
هدف گذاری ضربتی کمکی که بهم کرد این بود که ترسِ شروع انجام کارها برام ریخته شد ، در واقع همیشه از این که فقط تهشو میدونستم اما دقیقا فکر نمیکردم چه مراحلی باید انجام شه ترس داشتم و این موضوع باعث عقب نشینی میشد ، اما با مشخص کردن این مراحل و تسک ها خیلی به روند کارهام فکر کردم و یجورایی برای من اقدام کردن برای رسیدن به هدفم محسوب میشه ، تمرین عالی بود مرسی
سیما دلبری
سلام و درودهای فراوان
مدل هدفگذاری ظرفیتی درسی جدید در تمرین
بعدی سیما دلبری و آغاز تفکردیگری در راستای رسیدن به اهداف اوست
اکنون سیما دلبری میداند که برای هر هدفی یک سپاس تماسها و عملیات مختلفی باید انجام دهد به گونه ای که مجموعه ای از تماسها به نوه درستی انجام شود و مهمترین بخش قضیه به صورت ضربتی اولین اقدام را حتما انجام دهد
و این اقدام است که او را و سرعت انجام کارهای بعدی را بهتر میکند
بسیار هیجان انگیز تر از گذشته و نزدیکتر به اهداف
تشکر از حمید جان صباغی
فاطمه شاکری
امروز بعد نوشتن به این سبک یه لحظه شکه شدم و دیدم چقدر وقتی کلی به مسائل نگاه میکنیم چیزای ریزی که باید براش وقت بذاریم رو نمیبینیم،وقتی که انقدر روی انجام یه هدف ریز میشیم اون موقع تازه تکلیفمون با خودمون روشن میشه و انگار مثه نقشه برای پیدا کردن مسیر درست برامون عمل میکنه،انقدر که همیشه میخوایم کارامونو تو ذهنمون نگه داریم هم فشار مغزیمونو زیاد میکنیم هم احتمال اهمال کاریمونو کلی میبریم بالا
Newshaa
با نوشتن خرد کردن هدف هام به کمک مدل ضربتی متوجه این موضوع شدم که با برداشتم قدم های کوچک و مرحله به مرحله جلو رفتن می تونم اهدافی که به نظر بزرگ هستن یا رسیدن بهشون سخت تره رو راحت تر انجام بدم. با روش smart اهداف قابل دسترس رو انتخاب کردم و با این روش، روش رسیدن بهشون رو معلوم کردم.
علیرضا مهیمنی
سلام جناب صباغی عزیز
روز هجدهم اولش ساده به نظر میرسید
اما وفتی اهداف سالانه مو به روش هدفگذاری ضربتی نوشتم
مسیر برام روشن تر شد .متوجه شدم باید چیکارا میکردم که نکردم و دست نگه داشتم
چیز عجیبی نبود اما در عین حال عجیب چون خیلی ابتدایی و کارامد
از درون خودمون به خودمون پاسخ دادیم و راه رو برای خودمون مشخص کردیم
راستش رو بگم خیلی از این تمرین لذت بردم و خیلی هم البته دقت کردم که از ماتریس اسمارت هم خارج نشم
عالی بود 👍
مهدیه خورشید
امروز وقتی خواستم اولین مورد رو بنویسم متوجه شدم قبل از شروع کمپ بدون اینکه خودم بدونم اولین قدمهای ضربتی رو برداشتم. بعد بقیه مراحل رو تقسیم به بخشهای کوچکتری کردم و برای هر کدوم یه بازه زمانی قرار دادم. نکته جالب برای خودم این بود که با بررسی این قدمها متوجه شدم که هدفگذاری سال اولم منطقی پیش رفته و این باعث شد که نگرانیهام به حداقل برسه.
آیناز ایالتی
تمرین امشبم انجام شد،،، فهمیدم که اهدافم دست نیافتنی نیستن و رسیدن بهشون برام قابل لمس تر شد،،، خیلی خوب بود چون تونستم راه درست رومشخص کنم که به سمت بیراهه نرم.
میشه گفت هم سختی های مسیرم رو در طول زندگی بهم نشون داد هم فهمیدم که خوبه میتونم برسم به اهدافم…ممنون بابت تمرین
Mimsadeghiyan
سلام من هدف گذاری ضربتی رو روی سه ماه قرار دادم چون بنظرم من آدم یکسال برنامه ریزی نیستم .اومدم اقدامهایز که برای رسیدن به هدفم هست رو توی سه ماه و بازه اای زمانی ده روزه چیدم
حسین
سلام
وقتی شروع کردم به نوشتن، فهمیدم جواب خیلی از سوال های مسیرم رو خودم میدونم و فقط ترس سختی مسیر هست که باعث شده تا الان اقدام نکنم. در آخر وقتی با ساده ترین کارها میتونستم شروع کنم بهم انگیزه شروع داد…
شمیم
واقعا خیلی سخت بود ولی از طرفی هم خیلی شفاف کننده بود،متوجه شدم ی سری چیزا ی سری اقدام هایی ک نیاز دارم برای رسیدن ب اهدافم فقط تو ذهنم الکی گنده شده بود و مانع من میشد و تاخیر در کارم ایجاد میکرد،ولی درواقع خیلی آسون هستش و با ی برنامه ریزی ساده میشه بهش رسید..
معصومه
سلام.دیشب سه تا از تکالیفش رو برای رسیدن به هدفش به همین روش رفت و جالبه توذهنش گذروند و میگن درخواست کن …دریافت کن دقیقا دو پیشنهاد برای یکی از کارها براش رسید که خیلی واسش جالب بود.خدایا شکرت
کیانی
سلام و عرض ادب
من واقعا در نور هدف گذاری ضربتی چیزی نمی دونستم در کنار یادگیری خیلی کار رو راحت کرد وقتی برای رسیدن به هدف قدم های کوچیک در نظر بگیری که قابل انجام و روز به روز جلو تر میری انگیزه هم بالا میره برای مثال من امروز برای یک هدفم یک تسک انجام دادم که حس بهتری گرفتم.
کسری ریشهری
اقا شاخ غول شکست 😂
واقعا برای شروع حرکت به سمت هدف چقدر کار های راحتی پیش رو هست و نمیدونستم چون همیشه تهشو میدیدم ولی الان فهمیدم باید پله اول رو ببینم و از پله اول شروع کنم
نیره
10:07 PM
موقع گوش کرد لایو دیشب فکر میکردم این همه مدت فکر میکرد مشکلش برنامه ریزی های طولانی مدت و تحلیل خودشه اما وقتی نمیشه کلاف زندگی رو باز کرد این برنامه ریزی های ضربتی راه گشاست . وقتی فکر میکرد بصورت خیلی ضعیف سالها پیش این روش و بکار گرفته بود اینکه انسان چرا روش خودش رو فراموش میکنه و چرا به رویاهای بلند و تنبلی های زیاد تن میده در قالب این تمرین بی معنی جلوه میکرد .
این تمرین ساده در عین حال سخته و بار مسئولیتی زیادی داره ولی تهش اینه با خوودش میفهمه چند چنده فوقش میبوسه میذاره کنار بعضی چیزارو یاد اون حرف اقای نویسنده نوپای ناب افتاد زندگی خیلی کوتاه تر از اونیه که بخواد …. تلف بشه
زندگی سریع با برنامه های ضربتی خودشو از خواب بیدار کنه. یه فکر کوچولوی جدی برای ابعاد دیگه زندگی کرد که تو اهدافش نوشته نشده بود
بریم که بسازیم
زاهده اردلان
این تمرین باعث شد ریز اقدامات هر هدف مشخص بشه، جالب اینکه روز 16 تصمیم گرفته بود اقدامات سه ماهه رو بنویسه
فاطمه
سلام، وقت بخیر
نوشتن تسکهای متعدد، روحم رو از آوارگی نجات داد.
سالهای سال، هدفم رو انداخته بودم روی کولم، با بار سنگینش به پیشواز روز اول سال، روز اول ماه و روز اول هفته میرفتم.
اما هیچ سالی و ماهی و روزی، از هراس دِل دِل کردن، رهام نشدم.
سالها سنگینیشو حمل کردم تااااا امروز که کم کم، جرأت پیاده کردنشو پیدا کردم.
درود بر شما تیم مقتدر و متعهد
مهدی
حسش نی
سما
سلام
این کار نیاز به تمرکز زیادی داشت، ۹ تا هدف کلی داشت که برای هرکدوم حدود ۳تا۸ اقدام عملی گذاشت، حدود ۴۰ اقدام عملی شد، البته فکر میکنه باید باز هم خردتر کنه و ریزتر ببینه
کم کم داره نتیجه این ۱۸ شب و روز گذشته رو میبنه و براش رضایت بخشه، همیشه رویاهارو مینوشت، چشم انداز مینوشت و تلاش میکرد تو مسیر باشه ولی الان درک کرده که با اون روش در زمان خیلی طولانی تری به چیزی که میخواد میرسه شاید هم نرسه
گذاشتن اقدام عملی و خرد کردن و دیدن همه شون و انجامشون میتونه به آینده ای که میخواد وصلش کنه
رضا اسکندری
سلام، این روش هدفگذاری جالبه و تا حالا در مورد اطلاعی نداشتم فقط یکم سخت بود انجام دادنش، اینکه تک تم اقدامات رو در بیاریم و بچینیم یکم کار سختیه اما خب چون ریزش میکنیم هدفمون راحت تر میشه.
forouz
فهمیدی چرا برنامههای که اول فروردین میچینی تا آخر سال نصفشون یا بیشترشون انجام نشده؟ همه هندونهها با هم نمیشه
پله، پله یه پیش نیازم داره که تو هیچ وقت در نظرش نگرفتی.
رضا حنیفی
سلام
واقعا هدفگذاری ضربتی کمکِ بزرگی کرد و تونستم خیلی محکم و ثابت قدم روی اهدافم تمرکز کنم و رو به جلو حرکت کنم.
مهری م
سلام
اهداف رو خیلی قابل دسترس تر کرد اینکار ولی من حس کردم بعضی اهداف دوباره احتیاج ب تنظیم زمانی دارن
در کل اینکار خیلی میتونه مفید باشه برای هر کاری و هدفی حتی اهداف کوچیک به این شکل اون حالت دست نیافتنی بودنشو از دست میده ولی پایبندی بهش چیزیه ک باید خیلی بیشتر روش کار بکنیم ازین ب بعد..
خیلی ممنونم ازتون 🌸🌸🌸
علی
سلام
با درک روش هدفگذاری ضربتی ریز به ریز متوجه شد که چ گام هایی رو ورداره تا به اهدافش برسه
Alihjhy
سلام و وقت بخیر
نزدیک دو ساعت وقت گذاشتم واقعا مرحله دقیقی بود الان تقریبا میدونم باید هرروز چه کنم و چقدر کارکنم که ۵ سال دیگه سربلند باشم
رضابرزگر
از اونجایی که تمرین نوشتن تسک خیلی نگاه ما رو دقیقتر می کنه و واقع بینانه تر هدف گذاری میکنیم جذاببت خاصی برام داشت و به خاطر همین تصمیم گرفتم همه ی مطالب رو از اول مرور کنم و این تمرینو تمام و کمال انجام بدم . چون میدونم تاثیر خیلی زیادی برام ایجاد می کنه. ارامش و حس اعتماد به نفس فوق العاده ای که این تمرین ایجاد می کنه بسیار انرژی بخش و امید بخشه .
بی نهایت سپاس از ارائه ی این تمرینات
مهدی اکبری
تیکه تیکه کردن اهداف باعث شد که بفهمم کار ها خیلی راحت تر از اون چیزی که به نظر می رسن قابل حل شدن هستند
Hanieh
برای شخصی مثل من که همیشه برای شروع میفرسته این خرد کردن اهداف یه جورایی مسیر رو هموار تر میکنه و تمرین جذابی بود برام
انگار منو وادار میکنه که قدمی بردارم واسه اهدافم
بعد از تمرینهای آینده که خیلی درگیرم کرد و گاهی کلافه این رو با علاقه و دقت بیشتری انجام دادم مرسی
ali. abs
کل ب جز و جز ب کل مسیر مهارتی بود که دارم پیداش میکنم… ممنون ازتون
نگار
بنظرم تکسک کردن اهداف یجورایی ما رو تو عمل انجام شده قرار میده و بهانه هامون رو برای انجام ندادن کار سلب نیکنه
این خوب بود تمرین جالبی بود مرسی
Cla60
و باز هم جزئیات بیشتر و دقیق تر . تسک کردن اهداف همه چیو مشخص می کنه و آمادگی رو بیشار می کنه. من رو عملگرا تر می کنه. و واقعی بودن و نبودن هدف رو مشخص می کنه.
Reyhaneh kermanizadeh
سلام
ریحانه تصمیم داشت باز دوباره هدفاشو اخر مسیر چک کنه
که امروزروزی بود که تونست این کاررو انجام بده
چک کردن هدفاش بازهم یه سری ایتم ها روباید میداشتن
و بازهم یه روز چالش برانگیز دیگه سپری شد براش
Reijan
امروز با نوشتن هدفهای ضربتی و ریز شدن تو هدفهام راه رو آسونتر کردم واسه رسیدم به نتیجه بهتر و دقیقتر.انشالله که بتونم طبق برنامه پیش برم
مرضیه مقدسی
پراز اضطرارم و هیجان برای اقدام خط به خط نوشته هام
مرضیه مقدسی
عالی عالی
Shima
شغل ایده آل من شبیه شغل نیست، یعنی کار محسوب نمیشه، بخشی از زندگی میتونه باشه. هنر توش موج میزنه. آرامش بخشه. فضاش رو بیشتر میتونم متصور بشم چون شاید با فضایی که توش اتفاق می افته، معنی میده. فضاش یه خونه قدیمیه که بازسازی شده. یه حیاط داره. چند تا درخت و یه حوض آبی داره. بدون کاشی. آبی سیمانی. پر گلدون.دو طبقست ساختمونش.توی بافت قدیم تهرانه.جاییه که با فرهنگ و هنر و معماری و شهر و اتفاقاتش عجین شده و یه جز جدا نیست. جایی که میشه توش یه عالمه تجربه خلق کرد.میشه هر کار هنری رو انجام داد. اونجا میتونی با روح خودت آشتی کنی. شاید خودتو پیدا کنی.صدای موسیقی همیشه توش میپیچه. شاید یه گالری باشه. شاید یه کار گاه هنر های دستی باشه.شاید چند تا آتلیه توش باشه و جایی برای تعامل انسانهاست. برای رد و بدل کردن تجربه ها. منعطفه. تغییر میکنه اما ماهیتش عوض نمیشه هیچ جایگزینی نداره چون ارتباط تنگاتنگی با روح انسان داره و چیزی نمیتونه جاشو بگیره و با افزایش تکنولوژی نیاز مردم برای اتصال با روحشون یک نیاز اساسی میشه و اونجا جاییه که این اتفاق رخ میده. شاید بیشتر یک مکان باشه.معنی مکان با فضا فرق داره.مکان بار معنایی داره.حس تعلق میاره. خاطره میسازه.به روح انسان نزدیکه و حال دلت اونجا خوشه.استرس نداری. جاییه که آدمای دیگه بعد از کار روزانشون برای ریلکس شدن نیاز دارن بیان اونجا. شاید حتی یه کافه باشه. پر از رنگه. پر از طرح.پر از آزادیه. پر از خلاقیت و خودشکوفاییه..به استراتژی عجیب غریبی نیاز ندارهُ خودش میره جلو. چون دروازه ورودیش منطق نیست، شهوده و شهود یعنی گواهی دل.و یه ارتباطی باید با سفر داشته باشه.نمیدونم چه جوری.هر چی هست در نهایت شبیه شغل نیست، شبیه زندگی در لحظه حال میمونه.
شبنم حاجی کرم
سلام
روزتان سرشار از سلامتی دل خوش و لب خندان😊
امروز هدف گذاری ضربتی رو انجام دادم.من قبلا مدیر مرکز آموزشی بودم و هر روز برای هدفهایی که داشتیم برنامه ریزی داشتم که مینوشتم و وقتی انجام شد خط میزدم.و بعد مرحله بعدی.این روش منو یاد اون یادداشتهام انداخت.
ولی این روش جامع تر بود.و خیلی خوشم اومد.😊
شروع کردم هدف را به یک قدم قبلش برگردوندم که خودش سه شاخه شد.دوباره هر شاخه را به قدمهای قبلش برگردندم.الان در یک صفحه کاملا قدمهایی که باید برداشته بشه برام مشخص و واضح شد.
جالب اینجا بود که وقتی شاخه ها تعیین شد ،ناخودآگاه اولویتها هم برام مشخص شد.
سپاس از شما😊🙏
سجاد دهقانی
سلام تمرین یکم سختی بود ولی خیلی بهم انگیزه داد که اهدافم رو سریعتر از task های کوچیکی ک هست استارت بزنم و یجورایی منو یکم از اون چاه اهمال کاری کشید بالا…دمتون گرم❤
بهار
خوب خوب رسيديم به ريز كردن اهدافمون
وقتى نوشتم ديدم خيلى خيلى كار بايد انجام بدم
اما منتظرم كه به اهدافم برسم خوشحالم
سعید قصیری
بسی سخت و طاقت فرسا بود ولی بلاخره تونستم هدفگذاریمون کامل کنم.
روی کاغذ آوردن تسک ها برا من خیلی جواب میده.
حتی یه دفتر برداشتم فقط واسه تسک نویسی. تاریخ هم میزنم که هر کدوم تاریخش گذشت جریمه بشم.
اون کش دور دست هم خیلی جواب میده.
شیرین کبریایی
سلااااااام سلاااااااااام 😊
تو یه سری از موردا سردر گم بودم. مرحله به مرحله شون کردم و ساده سازی شد برام🤩
مرسی واسه کنار هم تو یه کمپ آوردن همه جزییات و مراحل هدف گذاری و برنامه ریزی و …
Cla60
برای حذف برنامه عیر مهم و غیر فوری عالیه. و در طبقه بندی و اولویت بندی بسیار عالی. می شه اول صبح این کارو کرد و حتی برای بلند مدت هم خیلی بدردبخوره. عالی
حمیده شریعت صفا
سلام با آیزنهاور متوجه شدم کارهای مهم رو در اولویت قرار بدم و از انجام کارهای غیر مهم وغیر ضروری چشم پوشی کنم تا بتونم به نتایج خوبی برسم سپاس
نیلوفر
سلامم
خب باید بگم چقد خوب بود تا اینجا و انگار برامون شده یه عادت این تمرینا و روندی که با شما داریم
ماتریس آیزنهاور هم انجام دادیم و باز همه چی متمرکز تر شد
دقیقا مث قفسه ی بهم ریخته ی یه کتاب بود برام همه چی که با این تمرینا مرتبشون کردم و می دونم الان باید اول کدوم رو بخونم بدون استرس…
مرسی مرسییی که بودید🌺🌺
Elham.mahmoudi
سلام
این تمرین و این جدول عالی بود و الهام یاد گرفت که چطور برنامه هاشو پیش ببره و از انجام کارهای پیش پا افتاده پرهیز کنه تا تایم رو برای کارهای مهم تر بزاره.
شيوا
سلام
با انجام اين تمرين خيلي بهتر تونستم برنامه ريزي كنم و انگيزه بهم داد و ميتونم اهدافم رو به واقعيت تبديل كنم.
سمانه دارابیان
اول اینکه به امید دیدار مجددوسپاس و البته میبینیمتون مرتب قطعا در لایوهای پیج خودتون وخوشحال خواهیم شد
. من برای تقریبا یک تا دوماهی که حتما کارها مهم غیر فوری رو باید انجام بدم برنامم رو نوشتم. و برای کارهای غیر مهم وفوری واقعا هرچی فکر کردم نتونستم ببینم چه کاری هست که بتونم به دیگران بسپارم. دیدم هیچ کاری نیست. و مهمترین قسمتش برام که باید بهش عمل کنم دوقسمت غیر مهم و غیرفوری که باید روی خودم کار کنم و قسمت مهم غیر فوری که بتونم به هدف کاریم که میخوام برسم . اگر واقعا اون هدف رو میخوام
مهدی
قبلا رعایت کرده بودم
Maryam Ghasri
سلام خواستم بگم همیشه پیش میاد یه درسیو از همه بیشتر دوست داری یا تو یه درسی یه تمرینی هست که بیشتر به دلت میشینه و ماتریس آیزنهاور برای من از اون تمرین دوست داشتنیا بود
به شدت کاربردی بود و برای من تجربه ی فوق العاده ای بود تو زمان هایی که سردرگمی توی روز کلی کار داریو نمیدونی چی کار باید بکنی به نظرم خیلی کمک کنندست
زهرا حبیبی
سلام و خسته نباشید
جداسازی کارهای مهم و فوری با غیر فوری از کارهایی که مهم نیستند بهم فهموند میشه اولویت بندی کرد کارهارو و به همشون رسیدگی کرد
کارهای غیر مهم من وقت تلف کردنمه یعنی انداختن پشت گوش که باید ترکش کنم و بچسبم که برسم به هدفم.
فکر اینکه بتونم یروزی مشاور باشم و به همه کمک کنم منو هیجان زده میکنه و همیشه دوست داشتم تاثیر ایده آل مردم و رو زندگی خودم ببینم یعنی بتونم کمکشون کنم و کارما به من کمک کنه.
طبقه بندی کارها موفقیت آمیز بود کاش این دوره تمومی نداشت 🤦
دانیال چهاردولی
روزگارت بهشت
گزارش : هر چی بررسی کرد که ریز اهداف و مسیر اهداف به دیگران بسپاره و یا حذف کنه نتوانست و تقریبا تا نیمه سال کارهای مهم فوری زیادی داره که حتما خودش باید انجام بده و مقدمه برای اهداف مهم غیر فوری است .
تشکر
Sara jokar
سلام
با اين جدول كارهاي مهم و فوري و هركدوم فوري و مهم نبود رو جدا كردم و به يك جمع بندي رسيدم
مرجان
دل ماهم برای ساعت یازده و نیم هرشب تنگ خواهد شد حتما.من با خودم قرار گذاشتم بعد از اتمام دوره هر شب ساعت یازده و نیم یک کار مفید در راستای هدفم که الان با گذشتن این نوزده روز برام پررنگ شده انجام بدم.
اما تمرین ماتریس آیزنهاور خیلی برای من که ذهن شلوغی دارم و کلی کار کوچیک و بزرگ و مهم و غیر مهم برای ا نجام دادن دارم خیلی مفید بود.ممنونم ازتون.
reyhaneh kermanizadeh
سلام
ریحانه برای دو هفته اینده این ماتریس رو برای خودش نوشت
کارارو ب چهارقسمت تقسیم کرد که مهم ترین اونارو نوشت برای هربخش ماتریس
درنهایت خیلی کارایی که لازم نیس خودش وقت بزاره و راحتتره بسپره ب بقیه رو سپرد و الان دوست داره کلی از وقتش استفاده کنه برای دو هفته فوق العاده
شیوا
وقتی در تمرین قبل از جزئیات کارهایی که باید انجام بدیم نوشتیم ، خوب خیلی خوب بود ، ولی شاید در عین حال آدم این حس رو هم بکنه که وای چقدر کار هست که باید انجام بدم ، و کمی بترسه ، تمرین امرزو باعث شد بفهمیم که یک سری کارها غیر مهم هستن یا غیر فوری ، پس نباید ترسید و برای اون قسمت های مهمش اول باید برنامه ریزی کرد
zeynabe faraji
با اینکه قبلا اینو یاد گرفته بودم
ولی وقتی دوباره گفتید و انجامش دادم
تازه متوجه شدم
چطور میتونم کارهام رو مدیریت کنم
مرسی که نکته های خوبی بهمون یاد دادید🙏🙏
سید رضا جلالی
سلام و درود، ارادت
زمانی که به روزمره ،تصمیمات و باید و نبایدهای خود از زاویه ماتریس آیزن هاور میپردازیم درک اینکه چه کارهایی رو داشتیم جابجا انجام میدادیم و این دلیلی بوده بر این که نتیجه لازم رو از تلاشها در جهت پیشرفت نگیریم ،اکنون می شود هر کاری رو با این مدل مورد بررسی قرار داد و مهم ،غیر مهم ،فوری،غیر فوری اون رو تشخیص داد و درست عمل کرد
Parastoo
با سلام
دیشب پرستو متوجه شد که روزانه زندگیش را معمولا صرف انجام کارهای غیر مهم و غیر فوری میکنه و چقدر کار مهم فوری داره که مدام انها را پشت گوش میندازه. از دیشب تصمیم گرفت هر کاری را که میخواد انجام بده از خودش سوال کنه این جز کدام دسته است و بعد به انجام آنها بپردازه.
ممنون ازتون
.سپیده
بنظرم خیلی خوبه این مدل دسته بندی
و در کارهای روز مره و برنامه ریزی ها کاملا کاربرد داره و ذهن ادم منظم میشه
rapmetall2008
سلام
دقیق می دونم که تو یه سال آینده برنامم چیه و از چه چیزایی باید دوری کنم
Behnoosh
سلام
بهنوش امروز با انجام تمرین متوجه شد که بیشتر اهدافی ک داره مهمن ولی غیر فوری
و همچنین بیشتر کارهایی که در طول روز انجام میده غیرمهم و غیرفوری اند و طبق معمول کارای مهم موکول میشن به بعد..پس باید کارای مهم در اولویت قرار بگیرن
AmirBahador
سلام و درود
دیشب ماتریس آیزنهاور رو جستجو کردم در موردش خوندم بعد اومدم task هایخودمو بر اساس این ماتریس اولویت بندی کردم …در واقع برا انجام برنامه یه حق تقدمی مشخص شد..و متوجه شدم که خیلی از اهداف و کارها حزو دسته ی مهم و غیر فوری هستن و زمانبندی بین اونا خیلی مهمه
بهاره رضائیان
هم خوشحالم که دوره تموم میشه و هم ناراحت.
خوشحال از اینکه تونستم تا آخرش بیام. به خودم و به اراده ام افتخار میکنم. اینکه تونستم با همون کیفیت و اشتیاق روز اول تا این حدودا پایان دوره بیام برای جای بسی خوشحالی است و از خودم و همه عوامل دوره خوب کوچینگ مسیر شغلی ممنونم.
و ناراحتم از اینکه خب دیگه به هم عادت کرده بودیم و روزهای خوبی برامون گذشت. ولی…
بازم میبینیم همو😊
مرضیه جوانمردی
ماتریس آیزنهاور باعث شد توی بخش بندی کارهای مهم و فوری task هایی را واسه خودم مشخص کنم که شروع کننده کارهایی که باید انجام بدم. یک جورایی این ماتریس کمک کرد که نقطه شروع پیدا کنم.
الهام
قبلا تجربه ی این کار رو داشتم ولی فراموشش کرده بودم.
ولی خیلی خوب بود ممنون
فقط کاش یه نفر میتونست منو به کار عمیق وادار کنه.
ممنون
زهرا
عالی بود، الان دیگه مشخصه چیو باید کی انجام بدم و کدوم اولویته واسم و کدوم نیست، درکل راضی بودم😍
حسین
سلام
هر مرحله که میریم جلو میگم مگه از این بهتر هم میشه؟ من منتظر این برنامه و این نظم ذهنی بودم، خیلی خوبه که خودمو شناختم، حالا میتونم تصمیم بگیرم به لذت های کوچیک روزانه راضی باشم یا برنامه ریزی کنم واسه آینده…
Sara Mashayekhi
درود. تمرين امروز من سه بار انجام دادم
براي يك ، دو و سه سال آينده
بسيار دلچسب و دقيق بود . اين چند روز آخر تمرينا واقعا جالب و هيجان انگيز و البته مفيده.
هفته اول دوره من برون ريزي داشتم و از لحاظ فكري به شدت بهم ريخته بودم ولي هر چي پيش رفتيم بهتر شدم و متمركز تر .
امروز روز نوزدهمي هست كه ازتون ممنونم🌸
علی
سلام
وقتی رفت تو گوگل ودرباره ماتریس آیزنهاور مطالعه کردو متوجه شد که چ کاری رو کی انجام بده و اینکه بعضی کارهارو بایدوقت براشون نذاشت.
امیر
چه تمرین جذابی و با کارهای مهم فوری و غیر مهم فوری آشنا شدم و توانستم با تمرین آیزنهاور انها رو انجام بدهم
غزاله
گزارش:
یجورایی اسمارت بود اما بازم تغیراتی درش ایجاد کرد. منطقیتر و نزدیکتر شد.
Parisa🥰
امروز اين تمرين باعث شد ببينم چ قد كاراى غير مهم و غير فورى دارم كه بايد حذف كنم و تايم بزارم براى كارهاى مهم زندگيم كه باعث ميشه به هدفم برسم . گام به گام تمرين ها منو عملگرا تر ميكنه تو زندگيم 🙏🏻🌹🌹🌹
ShadI
خیلی جالب بود برام…
مطلبی که تا حالا بهش فکرنکرده بودم.
وازاین به بعد پس ذهنم این مطلب هست که فلان کار الان جزو کدوم دسته ماتریس آیزنهاوره و انجامش بدم یا نه….
تمرین ذهنی خوبی هست برای زمان های طلایی
ممنونم👍
نیلو
سلام و عرض ارادت
نیلو از هر زاویهای نگاه میکنه بهترین قدمی که تو سال ۹۸ برای خودش برداشته اینه که توی دورهی شما شرکت کرده. با هر تمرینی ذهن آشفتهاشو مرتبتر کرد و قدم به قدم تو مسیر اهدافش جلوتر رفت. با خط به خط خوندن هر کتابی که معرفی کرده بودید یاد گرفت تغییر کنه و با هر فایل صوتی معنی زندگی رو راحتتر درک کرد. خلاصه که با تمرین دیشب پازل مسیرش تقریبا حل شد و حالا اون اماده است که رشد کنه.
ما هم خیلی دلمون تنگ میشه.
سپاس گزارم. شاد و خرم باشید.
مهسا
تمرین دیشب ذهنم رو متمرکزتر کرد و من میان شلوغی های ذهنم خودم رو پیداکردم و خیلی زندگی برای فردای خودم جذاب تر شده و شما باعث شدید هر روز یازده و نیم شب یادم بیفته که الان باید بری تو خلوت خودت و به خودت بها بدی ممنونم که باعث شدید این عادت در ذهن من شکل بگیره
Zahra
حس میکرد سبک بال شده و ذهنش سازماندهی شده، حس فوق العاده ای داره
مسیر براش روشنه فقط باااید بهش عمل کنه و کم کم به اهدافش برسه
محمد حیدری
سلام
هر چه به آخر رسیدیم لذت بخش تر شد دوره و واقعا هم دل تنگی هم داره
با این ماتریس دونستم که باید چیا رو حذف کنم و زمانی که براشون میزاشتم به بقیه کارها اختصاص بدم من برای خودم کارهای یک ماهه مهم و فوری چیدم که این ها حتما باید و شاید روزانه انجام بشن تا دلیلی بر موفقیت در آینده محمد بشه که ۱۸ روزه خودشو بیش از قبل دوست داره
علیرضا مهیمنی
سلام جناب صباغی عزیز
روز ۱۹ مفید بود و برای تقسیم بندی کارهای روزانه مون ملاک تشخیص خوبیه
اما تمرین روز ۱۹ روی تمرین روز ۱۸ قرار میگرفت و من خودم شخصا
اهداف یکسال اینده م غیر مهم نبودن و فقط تقسیم شدن به فوری و غیر فوری
البته برای غیر مهم(فوری یا غیرفوری) مثال زیاده توی کارهای روزانه
ولی در مورد اهداف …چیزی حداقل برای من نبود
به جز مطاله ی چند کتاب که علاقه به خوندن شون دارم اما واقعا مهم نیستن !!
ممنونم از این تمرین های خوبتون که کمک مون میکنه باز همین اهداف یکسال مون رو هم فیلتر کنیم و به مهم هاشون برسیم
و وقتی بتونیم حجم کارها و ذهن مشغولی مون رو کمکنیم
عملکردمون بهتر میشه
وقتی کمیت بیاد پایین کیفیت میره بالا و شما دقیقا به همین نکته اشاره کردین (یا همون قانون ۸۰_۲۰ و فوکوس روی کارهای مهم با نتایج تاثیرگذار تر)
متشکرم از شما ،اقای کریمی و سرکارخانم عربلو اکشن کوچ ام 🌹
محسن فرضی
سلام
هر چی ریز تر میشیم تو برنامه ریزی و بیشتر میاریمش رو کاغذ درصد خطای اقدام و اتلاف وقت کمتری برامون صورت میگیره و این هم میتونه کمک کننده باشه نسبت به اون نکته ای که آقای کریمی گفتن که یک کارآفرین انقدر که تصمیم گرفته و گاها اشتباه کرده زمانیکه آبدیده میشه کمتر اشتباه میکنه یا اشتباه نمیکنه و سریع تر و بهینه تر تصمیم میگیره
Kiana karimi
این ماتریس کمکم کرد خیلی از کارهارو به دیگران واگذار کنم و تایم خودم رو برای کارهای مهم و فوری بذارم ، دسته بندی و جداسازی خیلی مفید بود برای اینکه کارها الویت بندی بشن ،
خیلی دلم تنگ میشه ، کاش دوره تموم نمیشد .
کسری ریشهری
کار ها رو دسته بندی کردم میخوام در کنار ضعف ها و تهدید فرصت ها که بایددازشون دوری کنم تو برنامه روزانم سعی کنم از کار های غیر مهم غیر ضروری هم دوری کنم که بتونم تمرکز بیشتر و بیشتری روی مسائل مهم تر و ضروری تر بزارم
غزاله
چقدر ریز شدن توی کارها میتونه کمک کننده باشه .چون غزاله همیشه کلینگره ریز شدن تو جزئیات خیلی خیلی براش سخته. اما به هر حال انجامش داد🥴 و تونست دوتا کار مهمشو اولویت بندی کن، این خیلی عالیه.
مهدیه خورشید
برنامه ضربتی ۱ سال اینده رو در ماتریس ایزنهاور قرار دادم و متوجه شدم اگه کارهای مهم و فوری الان درست انجام بشن در اینده نزدیکی کارهای مهم و غیرفوری توی قسمت مهم و فوری قرار میگیرن این یعنی تقریبا هر هفته باید این جدول بازنویسی بشه تا بتونم برنامه دقیقی داشته باشم و تا حد ممکن از اتلاف وقت جلوگیری کنم.
forouz
میدونم داری مدام میگی کاش زودتر میدونستم ها. کاش .. سه جلسه رو توی شُکی بودی که میگفتی حالا که فهمیدی دس دس نکن زود برو انجام بده میترسم دوباره باز هول حلیم بیافتی توی دیگ
زاهده اردلان
این ماتریس نشون داد چقدر کلرای ریز و درشت اضافه انجام میده که فقط وقت و انرژی میگیرن، و چه کلرهایی که سریع انجام دادنشون استرس رو کم و ذهن رو آزاد میکنه.
سیما دلبری
سلام و درود
سیما دلبری اکنون با نکات بسیار ارزندهای در گروه آشنا میشود و اکنون او به خوبی میتواند در مورد اهمیت کارها برای رسیدن به اهداف تصمیم گیری کرده و با توجه بیشتر به عملیات اجرایی و تفکیک از تظر اهمیت و اولویت برنامه ریزی بهتری انجام دهدو او حالا برای کار مهم و فوری و کارهای مهم و غیر فوری تمایز قائل شده و همچنین برای کارهای فوری و مهم و کارهایی که نه مهم باشد و نه فوری تصمیمات جدیدی دارد ……او میداند که تمام این نکته سنجیها و نگرشهای ریزبینانه از برکات این دوره ارزشمند و الطاف حمید جان صباغی میباشد …سپاس بیکران
Mimsadeghiyan
سلام
من ماتریکس آیزنهاور روتو بازه زمانی سه ماهه نوشتم ،برای من که فکرم کنم این ماتریکس توبازه بلند مدت جواب نده ،توی روزانه خیلی جواب میده راحت میشه یک روز شلوغ رو باهاش برنامه ریزی کرد.
Faezetabatabaei
این تمرین هم مثل بقیه تمرین ها عالی بود .باعث شد که داخل ذهنم همه چی مرتب و دسته بندی بشه تا انقدر مضطرب نشم
خیلی ممنونم از شما
کیانی
سلام و عرض ادب
تمرین امروز به من کمک کرد که مواردی غیر مهم و عیر فوری رو حتما از زندگیم حذف کنم چون اهداف مهم و غیر فوری دارم که باید برای رسیدن بهشون برنامه ریزی کنم.
مهدی اکبری
امروز یه کار بحال کردم اونم این بود کارام را آمدم دسته بندی کردم. مهم ترین چیزی که یاد گرفتم این بود خیلی از کارام اصلا مهم نیست که لازم باشه انجام بدم ☺️.
حتما در آینده این کارا به صورت مداوم انجام دادم.
رضا اسکندری
سلام، امروز هم خیلی عالی بود و با استفاده از ماتریس آیزنهاور تونستن اقدامات مهم و فوری خودم رو تشخیص بدم و شروع کنم به انجام اونها.
جدا از اون تونستن کارهای غیرمهم و غیرفوری رو هم تشخیص بدم و حذفشون کنم و ذهن خودم رو خالی کنم.
ممنونم از زحماتتون
Newshaa
با وارد کردن ریز تسک ها در ماتریس آیزنهاور کارهام اولویت بندی شد و الان بهتر میدونم که از کذوم تسک ها باید شروع کنم و کدوم تسک ها رو باید کنار بذارم یا برای انجامش از بقیه کمک بگیرم.
سما
سلام
از ابتدا تقریبا تمام اقدامات مهم رونوشته بود و در نتیجه مهم و فوری و مهم و غیر فوری تقریبا پر شد و دو بخش دیگه چیز زیادی نبود
البته سه تا از کارهایی که فکر میکرد باید خودش انجام بده رفت تو لیست برون سپاری
در کل فکر میکنه اینهمه فعالیت و اقدام با توجه به شرایطش که داشتن فرزند کوچک و شاغل بودن هست شاید تحت فشار قرار دادن خودش باشه
به هرصورت فعلا به صورت فشرده یرنامه ریزی کرده تا سه ماه آینده و امید داره که بتونه انجامشون بده
نسيم
سلاااااااام
ما هم دل تنگ ميشيم . هر ساعت ١١:٣٠ . شايد قراري باشه از اين به بعد براي خودم كه هر جا باشم . شده دوسه جمله .. از خودم و روزم و كارم يك گزارش بنويسم :)، مي نويسم اينجا كه بماند و بماند .
گفته بودم كه كلمه ها معجزه مي كنند . و اما گزارش روز يازدهم :
خب، بايد خودشو شيرفهم ميكرد سر داستان ماتريس آيزنهاور .. سرچ كرد و به سايت متمم رسيد. محمد رضا شعبانعلي عززيز. يه مطالعه اي كرد و شروع كرد به تايپ اونچيزي كه فهميده بود . خيلي كارآيي داشت به نظرش اين ماتريس . بيش تر از همه كارهاي مهم غير فوري .. همون كارهايي كه هميشه با تنبلي ازشون فرارررر ميكرد . انگار ميخواست شاخ ديو بشكنه .. اين نوع نوشتن كمك ميكرد بهش كه اين كارهاي مهم رو بهش بپردازه. در واقع راحت تر بره سمتش.
مرسي .
فاطمه شاکری
امروز واقعا بعد از نوشتن تسکها احساس سبکی میکنم چون الان دیگه دستم اومده اقدامهام باید به چه صورت باشه و به جای اینکه خودمو درگیر کارای غیرمهم بکنم میرم سراغ کارای مهمم
معصومه
سلام.بااینکه اسمارت و ماتریس رو از همون اول لحاظ کرده بود ولی الان احساس بهتری داره.خدایا شکرت
بهارا
سلام سلااام
از اول تسک هایی رو نوشته بود ک خب مهم بودن
ولی بازم با این تمرین دید ک یه سری کارها اونقدراهم مهم نیس و میشه در ازاش کار مهم تریو جایگزین کرد تا نتیجه بهتری داشته باشه
و دسته بندی کردن فوری و غیر فوری ام این امکانو داد که صبر داشته باشه برای یه سری کارهایی ک نیاز به زمان داره و برای کارهای فوری از همین الان دست به اقدام بزنه
عماد
به نام خدا
سلام
این تمرین مزیت خوبی که دارهلایف استایل زندگی رو عوض میکنه و هدفمند میشه و چون زندگی ها اکثرا با مسائل بی اهمیت و غیر ضروری عجین شده و به همین دلیل برای پیشرفت و انجام کارهای مفیدمون وقتمون رو هدر میدیم.
با این تکنیک تونستم اولویت های مهم زندگیم رو تشخیص بدم،اولویت های که فکر میکردم مهم وضروری نیستند،یکسری اولویت های رو مهم دونستم که باعث شکل گیری عادت هاوشخصیت من میشه
رضابرزگر
نکته ای که من از این ماتریس متوجه شدم ، دقیقا چیزی که موفقیت ما رو تضمین می کنه انجام دادن کارهای مهم و غیر فوریه . در واقع هر چه قدر این دسته از کارها رو سریعتر انجام بدیم ضریب موفقیتمون بیشتره و اینکه استرس کمتری داریم چون کارهای مهم و فوری همیشه با استرس همراهند . و اگر کارهای مهم و غیر فوری رو به موقع انجام بدم از بار استرسم خیلی کم میشه . یکی از نقاط ضعف من همینه که بعضی از کارهای مهم و غیر فوری رو اینقدر دیر انجام میدم که میشن مهم و فوری و اون موقع فقط به خودم فحش میدم که چرا زودتر اونکارو نکردم . امیدوارم بتونم به این جدول پایبند بشم.
شبنم حاجی کرم
با سلام
شبتان سرشار از سلامتی
ماتریس آیزن هاور برام جالب بود .ممنون از آموزش شما.task های خودم رو که در تمرین قبلی درآورده بودم در دو قسمت مهم فوری و مهم غیر فوری جا گرفت.در واقع هیچ کدوم از اونها غیر مهم نبود.مهم فوری رو که الان در حال انجامش هستم.و مهم غیر فوری موکول شد به بعد از بحران این بیماری و برگشت اوضاع به شرایط عادی
سپاس از آموزشهای خوب شما جناب صباغی عزیز و سپاس فراوان از اکشن کوچمان جناب آقای مهدی بیرامی که ما رو پیگیری و همراهی می کنند.😊🙏
میناخسروی
سلام
خداقوت
ماتریس آیزنهاور تو الویت بندی کارها برام خوب بود.
فقط خیلی ناراحتم بابت وضعیت الان کشور و نگرانم چه خواهد شد. به امید تمام شدن این همه بحران و رسیدن به یک روز ثبات از لحاظ سلامتی و اقتصادی.
واینکه همه به تمام هدفها و تلاشهاشون برسن.
خداقوت
Honey
هرچی برنامه رو به جلو حرکت میکنه، پازل بیشتر حل میشه و شکل بهتری میگیره، بعد از اتمام این تمرین تنها احساسی که داشت این بود که کاش زودتر اینجا رو پیدا کرده بود.
هانی شکرگزار و خوشحاله که اینجاست و از تیم خوبش تشکر میکنه.
ali. abs
سلام این نقشه راهه و مهارت هایی ک بهمون یاد دادید برا من اهداف قابل درک تر و دست یافتنی تر کرد و خودم عادت دادم به استفاده این مهارت ها در هر بخشی از مسیر زندگی…
در مدیریت زمان هم ویسا ام تی جان. و تمرین انشب بسیار کارزاس.. ممنونم حمید خان
Hanieh
سلام
داریم به پایان دوره نزدیک میشیم و خوشحالم از اینکه چیزهای جدید یادمیگیرم :))
حقیقتا انتخاب بین کارهای مهم و غیرمهم آسون نبود چون بنظرم همه ی اهدافی که داشتم یه اهمیتی واسم داشته ولی اولویت بندیشون کار رو ساده تر میکنه.
چیزی که واسه من سخته اینه ک میدونم کارهای مهم چیه ولی قدم براشون برنمیدارم درحالت کلی…البته با شکستنشون واقعا به روش ضربتی واقعا کارساده تر میشه
فاطمه
سلام، وقت بخیر
هدف یکسال اینده امو بر اساس ایزنهاور اولویت بندی کردم.
بنظر من خودِ هدف، چون موضوع مهمیه، اصلا کار غیر مهمِ غیر فوری توش پیدا نمیشه و کارهای مهمِ فوری، بالای 90% توش وجود داره.
ولی روزهای زندگیم که باید هدفمو توی خودش جا بده، پر از انواع چهار گانه کارهاست که هر روز باید برای همون روز اولویت بندی بشه.
ممنون برای اموزشهای ارزندتون
Alihjhy
سلام و وقت بخیر
بیشتر هدفهام افتاد توی قسمت مهم و غیر فوری در اصل همونا هستند که اینده ساز اند
تو روز جوری چیدم که اول مهم ها و فوی بعد غیر فوری انجام بشه بعد بزم سراغ کم اهمیتا که البته سخته
مارال کریمی هستم
س لام
ممنونم که تا روز۱۹ در کنار من بودید
بسیار سپاس گزارم که به من یاد دادید چطوری اهداف ماهیانه رو بنویسم و اینکه یاد گرفتم تلاش کنم کارهای غیر مهم رو به دیگران بسپارم،من کلا تمام کارهارو خودم انجام میدادم، و آموختم برای انجام کار مهم باید به دیگران جهت سبک شدن کارم اعتماد کنم
نیره
همه کارهاش رو برد روی فوری موضوعاتی که به پول دراوردن مربوط میشه نمیدونم وقتی اینقدر مشکلات مالی داره درست میتونه فکر کنه یا نه!در هر صورت مهم و فوری تامین پول هست برای رسیدن به اهداف و غیر مهم و غیر فوری ها به علایق برمیگرده فکر میکرد باید زندگی چند وجهی داشته باشه و حتی تو این شرایط سخت هم علایقش رو موازی پیش ببره
Reijan
سلام.ماتریس آیزنهاور واسه ام جالب بود.از اینکه تسک هام را اولویت بندی کردم و بر اساس مهم و غیر مهم نوشتم.به هر حال اهدافم سرو سامان گرفته.
آیناز ایالتی
ماتریس آیزنهاور عالی بود ،،، واقعا حس کردم که نیازه کنار برنامه ریزی روزانم همیشه داشته باشمش. با نوشتنش همه کارایی که باید واسه رسیدن به هدفام انجام بدم خیلی مرتب شدن و دیگه میدونم کدوم کار رو باید اول انجام بدم و کاملا اولویت بندی شد. ممنونم
شیرین کبریایی
سلاااام سلاااام
خیلی خوشحالم
هدف های قشنگم منظم و برنامه ریزی شده چند سری مرور شدن و حالا از یه فیلتر دیگه گذشتن!
عاشق این کمپ بود و هستم من!!!🤩
شمیم
خیلی خوب و مفید بود و باعث شد ذهنم از آشفتگی خلاص شه،چون وقتی اهداف نوشتیم ب صورت کلی بود و اولویت بندی نداشت ولی این تمرین باعث شد ک کاملا متوجه شم اولویت ها برای رسیدن ب اهداف کدوم اقدامات هستن و از پراکندگی دراومد و غیر ضروری ها کنار رفت و فضا رو خلوت کرد برای ضروری ها
شمیم
خیلی خوب بود و ب نطرم لازم،خودم واسه بعضی تمرین ها تمرکز کافی در اون زمان انجامش نداشتم و با کیفیت کم و خلاصه انجام داده بودم اما تو بهینه سازی این مواردُ برطرف کردم
مرجان لطفی
سلام،هرچی پیش میره همچی دقیق تر و خفن تر میشه ،من یه عممممممر بخاطر عدم آموزش سمت یه هدف ریزی و برنامه ریزی خوب نرفته بودم اما الان حس میکنم خفن شدم خیلی حس خوبیه خیلی …
شمیم
من چون قبلا هم با این روش اشنا بودم خود ب خود اهدافم اسمارت شده بود،ب جز ۲۰ سال اینده ک بیشتر رویایی بود،ولی سعی کردم تا جایی ک میشه تمامی اهداف رو اسمارت شده بنویسم و حس کردم منطقی تر و قابل دسترس شدن برام
شيوا
سلام
عالي بود اين تمرين و الويت بنديها دقيق تر شد و كارهاي غيرمهم و غير ضروري كنار رفت.
سجاد دهقانی
سلام تمرین خیلی جالبی بود
وقتی ماتریس رو انجام دادم از سردرگمی واسه شروع در جهت اهدافم دراومدم.
و انگیزه ای شد سریعا کارهای مهم و فوری ام رو شروع کنم.مرسی از شما
فاطمه
سلام، وقت بخیر
برنامه 3 ماه اینده امو نوشتم با پاداش و تنبیه.
امیدوارم تنبیهم باز دارنده باشه.
ممنون
Shima
اتفاقی که برای من افتاد این بود که تقریبا بی وقفه و بدون اینکه فرصت کنم شماره گذار کنم کلمات رو یه سری کلمه نوشتم (چون شماره زدن ذهنمو پرت میکرد، معمولن همینجوری مینویسم و وقتی مینویسم اینقدر حجم چیزایی که به ذهنم زیاده که همه چی رو با فلش به هم ربط میدم و هیچ نظم خاصی تو صفحه نیست ُ یعنی هیچوقت روی یک خط نمیتونم بنویسم) اما الان بهترتیب شروع کردم به نوشتن اما نمیتونستم بر اساس یک فیلد مشخص بنویسم چون مجبور میشدم فکر کنم و به نظرتو این تمرین باید بدون فکر کردن مینوشتم، پس شروع کردم به نوشتن و هر کلمه ، کلمه بعدی رو به دنبال خودش میکشوند و معمولا هر چند تا کلمه به بعد فیلدشون عوض میشد ناخداگاه. و وقتی که برگشتم تا کلماتم را شماره گذاری کنم دوباره یه عالمه کلمه دیگه جلوم ردیف میشدن که اونارو هم اون بین نوشتم و در نهایت تا اینجا ( ۱۱۶۹) کلمه شد.من معمولن هر روز یه عالمهچیز مینویسم روی کاغذی که جلوی رومه و به این کار عادت دارم و کلن آدم نوشتاریم ولی هر روز این کارو میکنم و دسته بندی خاصی تو ذهنم نیست.و برای همین به کلمات و موضاعات خاص یا جدیدی از خودم نرسیدم و همه این کلمات رو میتونم بگم طی دو فته اخیر حتما یه جایی یادداشت کرده بودم. هنوزم داره کلمه میاد و فعلن استپش کردم… چیزی که من راجب خودم میدونم اینه که ذهن من تراوشات زیادی داری. به شدت پخشه و جمع بندی نمیتونه بکنه. تصمیم گیری براش سخته و از چیزی نمیتونه دل بکنه و همه چیز رو شده حتی برای روز مبادا هم نگه میداره.(منظورم اینه از هیچ فکری نمیتونم بگذرم.و تمرکزم روی یک نقطه نیست و این به قدری زیاد شده که نمیتونم جمعش کنم.خیلی چیزا رو دوست دارم و نمیتونم بینشون تصمیم بگیرم و روی یک مساله تمرکز کنم و برم جلو)و نیاز دارم که بخشی از این افکار رو حذف و و پالایش کنم و یه جا این دسته بندی ثبت بشه که هر روز درگیرشون نباشم.و یا یه بخشیشون رو بزارم در دسته ای که سال بعد یا زمان دیگری بهشون توجه کنم یا بزارم در دسته بندی علاقه مندی هایی که نباید بهشون توجه کنم و بخوام مال من باشنو سعی کنم فقط از وجودشون در جهان و افراد دیگه لذت ببرم. و تمرکزم رو بزارم روی دسته مشخصی از افکار و کارها تا بتونم راحت تر تصمیم گیری کنم و به اقدام عملی برسم.
بهار
با متريس ايزنهاور كارهى مهمش و تو الويت گذاشت
و بقيه رو به ترتيب اهميت پخش كرد
خوب اميدواره سريع به اهدافش برسه و موفق بشه
مرضیه مقدسی
سلاااام من خیلی مشتاقم مجدد شرکت کنمممم
Shima
انجام این تمرین براش خیلی سخت بود واقعا، روش نمیشد به آدما بگه من راجبتون قضاوت و فکر کردم، نه به خاطر کلمه قضاوت، کلن تمرین خیلی سختی بود و بیشتر از اینکه براش چالش قضاوت کردن و حالا راستی آزمایی اون قضاوته باشه، تمرین شجاعت بود تا بتونه از کسایی که قبولشون داره یا تو ذهنش موفقن سوال بپرسه.
Sara jokar
سلام
بادقيق تر شدن هدف ها احتمال رسيدن به هدف بيشتر شده و هرچقدر واقعي تر به مسئله نگاه كنيم اوضاع مسيريابي به رسيدن به هدف بهتر ميشه
ممنون ازشما🌹
Sara jokar
سلام
با روش هدف گذاري ضربتی دقيق ميشه متوجه شد که چه گام هایی رو ميشه برداشت تا به اهداف رسيد
ممنون ازشما🌹
Shima
نگاه کردن به خودش بارش کار سختی نبود چون قبلنم این کار رو انجام داده بود. هر چند خیلی از اون زمان میگذشت. بود تا حدی به خودش محبت کنه و قربون صدقهخودش بره ولی تهش حس میکرد آیا واقعا خودش رو دوست داره؟ و آیا این صرفا یه کاریهکه یاد گرفته؟ و اگه واقعا خودش رو دوست داره چرا گاهی نسبت به خودش اینقدر بی رحمه. اتفق خاصی تو آینه نیافتاد. و به این فکر کرد که شاید نتونسته خیلی عمیق بشه و ارتیاط بگیره. ولی وقتی شروع کرد به نوشتن نقطه ضعفاش خیلی سریع و راحت این کارو کرد ، شاید چون اکثر وقتا ضعفای خودش رو به خودش گوشزد میکرد و نمیه خالی لیوان وجودش رو بیشتر میدید….
Shima
چراغارو خاموش کرد و شروع کرد به تمرین ذهن آگاهی. اکثر کارا تا اینجا براش چیز جدیدی نبودن ولی اینو میدونست قرار نیست دنبال چیزای جدید بره. قرار به عمق بیشتری نفوذ کنه و هر آنچه رو که فراموش کرده به یاد بیاره. نه یه یاد آوری معمولی . بلکه بنا بود اون چه که از روز ازل در گوشش خونده بودن رو دوباره بیاد بیاره تا بتونه به روز رستاخیز برسه. تو تاریکی نشست و خواست به چیزی فکر نکنه اما فکار به سمتش هجوم اوردن، سعی کرد حواسش رو متمرکز دم و بازدمش کنه اما این خیلی دووم نیاورد. و یاد آوا ها افتاد. مانترا ها. اومممممممم. و با هر بار تکراش اشکاش میریخت. بی دلیل. انگار چیزی از درون بیدار شده بود. اومممممم. هووووو. خیلی گریه کرد و خیلی سبک شد . بعد دیگه دلش نیومد چراغارو روشن کنه. تاریکی.تنهایی و سکوت بدجوری به دلش نشسته بود. پس توی تاریک و با نور گوشش به آینه خیره شد. وجه های جدیدی از خودش رو میدید. برکس روز قبل ، ارتباط عجیب و عمیقی داشت با خودش برقرار میکرد. حس کرد خیلی زور زده و خیلی ادا دراورده و واقعا دلش برای خده واقعیش سوخت. دلش برای روحی که تو جسمش بود و نمیدیدش و مدتها بود فراموشش کرده بود سوخت. چون همیشه فکر میکرد بیشتر از هرکسی داره بهش میرسه ولی این توهمی بیش نبود و فقط داشت زیر فشارای بیشتر لهش میکرد.بازم گریه کرد. خودش رو نوازش کرد.معذرت خواست.و گریه کرد. دیگه به تاریخی اخت کرده بود. رفت یه شمع پیدا کرد و اومد لیست توانایی ها و هر خوبی ای که فکر میکرد داره رو نوشت. از هیچی دریغ نکرد. چون باید به خودش یاداوری میکرد که خیلی خوبه . خیلی چیزا داره که ندیدشون. حتی اگه توانایی هم محسوب نشن. چیزای خوبی بودن که داشت و میخواست خودش رو بیشتر دوست داشته باشه . پس جرات کرد و همشون رو نوشت.۱۲ صفحه شد. اخرش گفت من که توانایی خاصی ندارم و اینا بیشتر هندونه هایی بودن که خودم زیر بغل خودم گذاشتم. ولی صدایی بهش گفت، تو چه میدونی، شاید همین چیزای به ظاهر بی اهمیت مسیر زندگیتو عوض کنن اگه ببینیشون و بهشون توجه کنی و بال و پر بهشون بدی….
سهیل
قضاوت کردن شاید به خودی خود مفهوم بدی نباشه، در واقع قضاوت بدون داشته اطلاعات کامل و درست مورد قبول نیست که من ترجیح میدم اسمش رو پیش داوری بذارم. در این تمرین هم سعی شد که افرادی مورد قضاوت قرار بگیرن که شناخت و اطلاع کافی ازشون ندارم و طبیعتاً نتیجه همون چیزی بود که انتظار میرفت. هر چند سوالات پرسشنامه رو کم چالشتر و چند گزینهای انتخاب کرده بودم اما باز هم نتایج در مواردی اختلاف فاحش داشت.